ایران‌دل | IranDel
3.73K subscribers
1.24K photos
973 videos
41 files
2.01K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
ایران‌دل | IranDel
🔴 یک توضیح دربارۀ سخنان امروز جان بولتون ✍️ دکتر #جواد_طباطبایی، فیلسوف سیاسی مصاحبۀ امروز، شانزدهم آبان ۱۴۰۱ بخش فارسی تلویزیون بی بی سی با جان بولتون، مشاور امنیت پیشین ایالات متحده، در برنامۀ خبری شصت دقیقه نمونه‌ای سخت‌ رقت‌انگیز از تصوّر بخشی از دولتمردان…
(ادامه‌ی یادداشت فوق)

👆👆

باری، این مصاحبۀ جان بولتون، در ادامۀ داستان‌بافی‌های گروه‌هایی از رجال سیاسی ایالات متحده، برای ایران و منطقه، فاجعه‌ای است، زیرا چنان‌که در نمونه‌های دیگر، از سقوط سایگون تا سقوط شاه ایران، از ویتنام تا افغانستان و عراق، دیده شده امریکایی‌ها در بزنگاه‌ها و در موقعیت‌هایی که اوضاع به ضرر آنان باشد، در انتظار فرصت‌های دیگری برای پیشبرد هدف‌های درازمدت سیاست خارجی خود، درمی‌روند. رسوایی برخی از رجال جمهوری‌خواه امریکایی در شرکت در نشست‌های مجاهدین خلق، که دستشان به خون امریکایی‌ها آلوده است، و دادن شعارهایی برای مریم و، به قول ترکی فیصل، رئیس اسبق دستگاه امنیتی سعودی، «شوهر مرحوم» او، در ازای هر شعار چند ده هزار دلار کافی است که «زَی»های ایرانی بدانند که افرادی مانند بولتون چه رویاهایی در سر دارند. از نظر من، که هیچ نظر خوبی نسبت به حمایت خارجی ندارم، بی‌آن‌که بخواهم در مورد همۀ آن‌ها نظر بدی داشته باشم، حمایت خارجی هیچ اهمیتی ندارد و مردم ایران، بویژه جوانان، نباید روی این حمایت‌ها حساب کنند و به آن‌ها امید ببندند. ایران دشمنان بسیار دارد، اما دوستانی ندارد. باید بدانیم که همۀ این دشمنان کمر به نابودی ایران بسته‌اند، و خنجر به دست آماده‌اند تا به موقع آن را در گلوگاه ملّت ایران فروکنند : حمایت بشار اسد از مالکیت شیخان خلیج فارس بر جزایر سه‌گانه، در حالی‌که سربازان ایرانی از اتاق خواب او محافظت می‌کردند، یک نمونۀ اسفناک از هدف‌های درازمدت «دوستان» ایران، دشمنان که جای خود را دارند! ایران، مانند همۀ کشورها، منافعی دارد و منطق تأمین همین منافع، و معیار این منافع، است که دوست را از دشمن تمیز می‌دهد و گرنه ما دوست و دشمن ابدی نداریم. بولتون و همفکران او به دنبال پیاده کردن نقشۀ خاورمیانۀ جدید هستند که یکی از مهم‌ترین هدف‌های آن نابودی ایران و تبدیل آن به چیزی شبیه به «ایرانستان» است. همۀ ایرانیان، اگر تنها یک هدف داشته باشند، آن هدف باید دفاع از ایران باشد، به قول میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام : «به مردی یا نامردی»! از همۀ قرائن موجود چنین برمی‌آید که این دفاع از ایران «به مردی» ممکن نخواهد شد. جای شگفتی است بولتون آبی به آسیاب مسئولان ایران می‌ریزد که برخی از آنان نیز در مواردی چنین ادعاهایی دارند. اگرچه بولتون در سیاست هرگز آدم برجسته‌ای نبوده، و مسئولانه حرفی نزده، اما بعید می‌دانم که نداند که چه خباثتی به خرج می‌دهد و چه پیشنهادهای تباه کننده‌ای عرضه می‌کند. جای خوشوقتی است که هیچ قرینه‌ای در تاریخ ایران وجود ندارد که ایرانی‌ها بخواهند روزی به چیزی مانند متمم دوم قانون اساسی امریکا رأی دهند. جهت اطلاع آقای بولتون عرض می‌کنم که جوانان در خیابان‌های دورترین نقاط ایران با یکی از آواتارهای همین اصل دوم مبارزه می‌کند.


(۱) اشارۀ بولتون به دومین متمم قانون اساسی ایالات متحده است که به همۀ شهروندان امریکایی اجازه میدهد «برای دفاع از خود اسلحه داشته باشد». متن این دومین متمم چنین است:
"A well regulated Militia, being necessary to the security of a free State, the right of the people to keep and bear Arms, shall not be infringed."


@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 "بحران‌هایی که یکی از پس دیگری سر باز کرده‌اند "

#مالک_رضایی

از منظر علوم سیاسی در ذیل مباحث بحران و مدیریت آن" crisis management" علائم و مشخصه‌های بحرانهایی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند که اهم آنها با عناوین

"بحران مشروعیت "
"بحران مشارکت "
"بحران نفوذ"
"بحران هویت "
"بحران یکپارچگی"
و "بحران توزیع "
مشخص و دسته بندی شده‌اند .

توضیح ویژگی‌های کامل هر کدام از این عناوین، فعلا محل بحث و کلام این یادداشت نیست. ای بسا در این وانفسا، نه مخاطبین چنین یادداشت‌هایی از آن حوصله برخوردارند که بر ریز و بم هر تک‌تک آنها عمیق شوند و نه احتمالا در نویسنده یادداشت، آن بضاعت و توانی نیست، که با زبانی روشن و بلیغ به توضیحات هر کدام از آنها بپردازد. ناچارا، باید به عناوین اکتفا کرد و آثار و علائم هر کدام از  آنها را با وضوح کامل در تار و پود جامعه به عیان دید و درسی که به شیرینی از آموزگار نیاموخت، به تلخی از روزگار آموخت.

جامعه  ایران، امروز پیامدهای هر کدام از این بحرانها را به تلخی هر چه تمام در حال تجربه کردن است و چنانچه هر کسی منکر هر کدام از آنها باشد، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، فقط می‌توان گفت که سر خود را در برف کرده است.

آحادی از  جامعه ایران دیریست که در بحث مشارکت، کنش مورد انتظار را از خود نشان نمی‌دهند. از حیث هویت، تعلق خاطر مورد انتظار را از خود بروز نمی‌دهند. از حیث مشروعیت، علائم منفی از خود نشان می‌دهند. از منظر توزیع منابع ثروت و قدرت و ...خود را عناصری جدا و بریده از حاکمیت می‌دانند و از حیث یکپارچگی در فضایی کاملا دو قطبی زیست می‌کنند.

شاید در هیچ دوره‌ای از ادوار بعد از انقلاب، گفتمان نسل‌های دهه‌های چهل، پنجاه، شصت در مقابل نسل‌های دهه‌های هفتاد و هشتاد اینچنین خود را کم‌رمق و بلااثر و ناتوان ندیده بود.
چنان گسستی میان این نسلها به وجود آمده است که از هر در می‌دهی پندش و لیکن در نمی‌گیرد. گویی که سخن در احتیاج تو و استغنای آنان است، چه افزون می‌کنی ای دل، چو در دلبر نمی‌گیرد؟

مضحکه آمیزترین سخن، در گوش نسل جدید، این است که کسی از نسل قبل به خود جرئتی دهد و بگوید "آنچه تو در آینه می‌بینی عیان، من اندر خشت بینم پیش از آن و ..."
دوران پدر سالاری، دیر وقتی‌ست که در فضای زیست نسل امروز به انتها رسیده است.

گوش نسل جدید  به حکایت‌های نسل قبل از خود چنان بی‌توجه و کم‌توجه گشته است که گویی حکایتی غیر از حکایت آنان، به گوش جانش آمده است و دگر هرگونه نصیحتی غیر از آن، حکایت است به گوشش.

در این میان، آنچه که کار را دشوارتر هم می‌کند، ادبیاتی‌ست که گهگاهی در مواجهه با این فصا و مدیریت این بحرانها از طرف برخی صاحب منصبان رسمی، به کار گرفته می‌شود.
گویی عده‌ای هم قسم شده‌اند که نه تنها پیشگیری از بحران نکنند بلکه به اصول اولیه مدیریت بحران نیز پایبند نباشند.

اما هر چه باشد برای این گفتگوی بین نسلی، باید راهی یافت، باید راهی ساخت، باید گفتگو کرد.
جنس و مصالح این گفتگو از هر آلیاژی که باشد، بطور قطع از آن جنس نیست که کسی یا کسانی بی.خبر از هر پیامدی بگویند
... باید این خس و خار  و کف‌های ناپاک را از روی آب و بسترهای خیابان جمع کرد و ...."

در روزگار تلخی که حتی آب، هم آتش را مدد می‌شود همچو نفت. چنین سخنان آتش زایی، نه تنها مدیریت بحران نمی‌کند بلکه بر دامنه بحران می افزاید. نه تنها ابرویی را درست نمی‌کند بلکه چشمانی را نیز کور می‌کند ...

🔴 منبع: روزنامه هم.میهن، شماره ۶۴ ، دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ خورشیدی

@cafeandishearshiv

💢
🔴 نقطه گُسست در روابط تهران- باکو
 
✍️ #سالار_سیف‌الدینی

▫️رابطه بین ایران و باکو در اوایل دهه ۱۹۹٠ پس از فروپاشی اتحاد شوروی بر بنیاد پاره‌ای از امور انتزاعی که ارتباط کاملی با واقعیت نداشت، پایه‌گذاری شد. از همین رو بود که در این سال‌ها سیاست‌های ضدایرانی باکو چه در منطقه و چه در داخل کشور بی‌پاسخ مانده است.

▫️این موضوع حتی درخصوص طراحی عملیّات تروریستی در شاهچراغ نیز صادق است؛ به‌طوری‌که پس از اعلام وزارت اطلاعات درباره دست‌داشتن باکو در این حمله، وزارت خارجه نه‌تنها بر اساس اقتضای ذات این بیانیه عمل نکرد، بلکه سفارت ایران‌ در باکو‌(؟!) سالگرد استقرار و ورود تکفیری‌هایی را که عامل قتل عام شاهچراغ بودند، تبریک گفت.

▫️ایران در دو سال گذشته متوجه شد که با اشغال مرزهای شمال‌غربی‌اش توسط قوای علی‌ا‌ف، کارکرد تجاری و اقتصادی این مرزها به کارکرد امنیّتی تغییر ماهیت داده است و دیگر با مرزهای سابق و باثبات قدیمی روبه‌رو نیستیم. عملیات تروریستی تکفیری‌های وابسته به باکو در حرم شاهچراغ و کشتار شهروندان غیرنظامی نشان داد «دامنه تهدید» این دیکتاتوری از جدار مرزی به عمق مرکزی رسیده است و احتمالا به یک بار نیز محدود نخواهند ماند. از سوی دیگر همه داده‌ها و قرینه‌ها نشان می‌دهد علی‌اف برای مقابله و مزاحمت با ایران، نقش قبول کرده است.

▫️این عملیّات با طراحی مستقیم حکومت باکو (نه صرفا مداخله) صورت گرفت و نشانه‌ای از خصومت ذاتی این قلمرو (که حتی نمی‌توان آن را کشور نامید) با ایران و ایرانی‌هاست. اظهارات گستاخانه الهام علی‌ا‌ف در این مدت به‌قدری خارج از عرف و چارچوب روابط دوستانه بود که موجب تعجب رسانه‌های اسرائیلی نیز شده است. درواقع رؤسای اسرائیلی علی‌اف نیز این میزان از او انتظار نداشتند. «پرسه‌زدن» در جدار مرزی ایران و ارمنستان و رجزخوانی‌های توخالی که توأم با نشان‌دادن «چنگ و دندان» است، علی‌اف را به کسی بدل کرده که تصور می‌کند با چرخیدن در اطراف مرزها می‌تواند افکار عمومی داخل را از نابسامانی‌های موجود منحرف کند.

▫️روشن است که هدف این خریدها ارمنستان یا گرجستان و حتی روسیه نیست! بخش بزرگی از خریدهای نظامی باکو به بهانه جنگ قره‌باغ صرف تجهیز ناوگان نظامی در دریای مازندران شده که آشکارا نشان می‌دهد هدف آن ایران است. صدام‌حسین نیز در دهه ۷۰ میلادی روند مشابهی را طی کرده بود. اتفاقا شباهت‌های زیادی بین علی‌اف و صدام وجود دارد که روزنامه ینی‌مساوات در شماره ۲۳ اکتبر به آن اشاره کرده است.

▫️همان‌گونه که در ابتدا اشاره شد، ریل‌گذاری روابط با باکو در ابتدای دهه ۹۰ میلادی خالی از اشکال نبود. تهران نمی‌بایست موجودیّت یک دولت جدید را که نام یکی از استان‌های کشورمان را به ناحق به سرقت برده بود مورد، شناسایی قرار می‌ داد. شناسایی خوشبینانه چنین ماهیتی در نهایت به ضرر ما تمام شد و تجربه نشان داد نمی‌توان رابطه سالمی با چنین کشوری برقرار کرد. اما فضای احساسی آن دوران اجازه چنین تدبیر خردمندانه‌ای را نمی‌داد.

▫️در جهانی که حتی یک نام تجاری ساده را نمی‌توان دو بار ثبت کرد، نام یک واحد سیاسی (یکی در سطح داخلی و دیگری در سطح بین‌المللی) دو بار ثبت شده و به ضرر ایران مورد سوء‌بهره‌برداری قرار بگیرد، در چنین مواردی سوء‌نیت کسانی که بعدها نام آذربایجان را به سرقت برده‌اند، آشکار است.

▫️به نظر می‌رسد این روابط سمّی سه‌دهه‌ای هرگز اصلاح نخواهد شد مگر با بازبینی عمیق آن. یعنی صفر تا صد روابط اخیر باید مورد بررسی و بازبینی قرار گرفته و از نو پایه‌گذاری شود. در حال حاضر به دلیل جنس بازیگری باکو، روابط دوجانبه به نقطه گسست رسیده است، بدیهی است که با ریسمان پاره قدیمی نمی‌توان رابطه و پیوند جدیدی برقرار کرد.

▫️اکنون زمان آن است که ایران شناسایی دیپلماتیک خود را باز‌پس بگیرد و تمام مسیرهای مواصلاتی به نخجوان را از خاک ایران  به‌طور موقت و تا اطلاع ثانوی مسدود کند. در این فرجه باید یک سیاست‌گذاری جدید بر رابطه با این کشور حاکم شده و شرایط جدید به دقت سنجیده شود. الهام علی‌اف امروز شبیه صدام‌حسین سال‌های دهه ۱۳۵٠ است.

▫️علاوه بر مسدودسازی مسیر بیله‌سوار به نخجوان، ایران به هیچ روی نباید به انتقال خط لوله گاز از بستر دریای مازندران (ترکمنستان به باکو) رضایت دهد. هر خط لوله از شرق کاسپین به غرب آن باید از مسیر خاک ایران عبور کند؛ زیرا علاوه بر ریسک‌های جدی زیست‌محیطی علیه اکوسیستم کشورمان، سود حاصل از این تجارت مسموم تبدیل به فشنگ‌هایی خواهد شد که دیر یا زود به سمت سرباز ایرانی شلیک خواهد شد.

▫️دکترین سیاست خارجی علی‌اف یک اصل ثابت و غیرقابل تغییر دارد؛ آن نیز عبارت است از سادیسم.

منبع: روزنامه شرق

@IranDel_Channel
 
💢
در بلوچستان چه می گذرد؟
🔴 در استانِ سیستان و بلوچستان چه می‌گذرد؟

فایل صوتی برنامه‌ی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت دوم

میزبان: پیمان عارف
میهمان: محمد خزایی

🔴 برای تماشای برنامه نیز می‌توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:

https://youtu.be/rWgZJUCTfH8


@IranDel_Channel

💢
دیپلماسی خاویار باکو در ایران و اروپا چگونه کار می‌کند؟
🎙 فایل صوتی مصاحبه خبرگزاری تسنیم با سالار سیف‌الدینی پیرامون دیپلماسی خاویار رژیم باکو در ایران و اروپا

🔴 «دیپلماسی خاویار» باکو در ایران و اروپا چگونه کار می‌کند؟

✍️ مصاحبه تسنیم با #سالار_سیف‌الدینی

یکی از اتاق‌های فکر فرانسوی که وابسته به نهادهای امنیتی فرانسه است، در گزارشی در سال ۲۰۲۱ درباره پولی که باکو در کشورهای اروپایی و ایران برای دیپلماسی خاویار هزینه می‌کند، سخن گفته است.
به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، طی دو سال گذشته، منطقه قفقاز جنوبی شاهد درگیری‌های گاه و بیگاه نظامی و سیاسی بوده و اختلافات بعد از جنگ ۲۰۲۰ قره‌باغ بین ارمنستان و جمهوری باکو همچنان ادامه داشته است.

درگیری‌های مرزی بین طرفین و نیز ادعاهای مطرح شده از سوی باکو در خصوص کریدور منطقه سیونیک در ارمنستان و خواسته‌هایی که باکو دارد باعث شده که تنش‌ها در منطقه همچنان جریان داشته باشد. تحولات در این منطقه برای ما بسیار مهم است، زیرا تغییرات ژئوپلتیکی در آن، نه تنها به عنوان مرزهای شمالی کشورمان، بلکه امتداد فرهنگی ایران و نیز مسیر ترانزیتی شمال - جنوب ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

👇👇
ادامه مصاحبه

@IranDel_Channel

💢
🔴 «وینتر ایز نات کامینگ»

✍️ #مهدی_تدینی

قیمت گاز در اروپا به پایین‌تر از قیمتِ قبل از جنگ رسید. این نمونه‌ای تمام‌عیار برای آنکه ببینیم چگونه می‌توان با طناب پوسیدۀ تحلیل‌های پروپاگاندیستی ملتی را فرستاد ته چاه! در زمانی که باید توافق هسته‌ای نهایی می‌شد با شعارِ «وینتر ایز کامینگ» (زمستان در راه است) ایران را از توافق دور کردند. می‌گفتند قیمت گاز بالا و بالاتر می‌رود و اروپا در زمستان به دریوزگی می‌افتد و لابد به التماس می‌افتد و به هر توافقی تن می‌دهد. البته حتی همین دلیل هم بیشتر «بهانه» بود و مشخص بود تیم مذاکره‌کنندۀ ایرانی کلاً تمایلی به توافق نداشت.

چند هفته پیش از حملۀ روسیه به اکراین، اولیانوف، نمایندۀ روسیه در مذاکرات، گفته بود ایران پنج دقیقه با توافق هسته‌ای فاصله دارد. فقط نگفت قرار است در دقیقۀ چهارم رئیسش به اکراین حمله کند! ایران و روسیه در زمینۀ انرژی ــ یعنی متاع اصلیِ ایران در بازار جهانی ــ شریک نیستند، «رقیب»‌اند. نفع روسیه این بود که ایران همچنان از بازار انرژی دور بماند. حصول توافق باعث می‌شد ایران به بازار رسمی انرژی برگردد.

البته درد مردم ایران را توافق حل نمی‌کرد و نمی‌کند. مسئلۀ من خود توافق نیست، بلکه این است که گروگان پوتین شده‌ایم که جان جوانان روسیه برایش مهم نیست، چه رسد به حال و روز ما!

بدیهی بود اروپا قیمت گاز را با تدابیری مهار می‌کند. از جمله: پر کردن ذخایر تا بالای ۹۵ درصد، جایگزینی انرژی مصرفی در همۀ موارد ممکن، کاهش مصرف‌ غیرضروری و به ویژه استفاده از سی‌ان‌جی. اینک در آستانۀ آن زمستان مثلاً اروپاکُش قیمت گاز پایین‌تر از پیش از جنگ شده است. البته همچنان روزهای سختی در پیش است، پاییز امسال چندان سرد نشد. رؤیای پوتینیان این بود که قیمت گاز خیلی بالاتر از ۳۲۰ یورویی برسد که در تابستان رسیده بود. اما اینک دوباره به حوالی ۱۰۰ یورو رسیده. البته قطعاً در زمستان دوباره بالا خواهد رفت. اما تدابیر و همدلی‌های دولت‌ها و ملت‌های اروپا برای مهار مشکل ادامه دارد و بازنده روسیه‌ای است که کارت اصلی‌اش سوخت.

می‌گفتند زلنسکی «دلقک» است. پس وای به حال تزار روسیه که شش ماه است سنگر به سنگر در برابر این دلقک عقب‌نشینی می‌کند! تحلیل یخ‌در‌بهشت نیست که قرار باشد کام را شیرین و دل را خنک کند. برای صدمین بار به حضرات سیاستمدار توصیه می‌کنم تحلیل‌های پروپاگاندیستی را مبنای تصمیم خود قرار ندهید. دست‌کم برای خودتان! برای ما دیگر چیزی فرق نمی‌کند. ما پاک‌باخته‌ایم.

@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 برشی از برنامه‌ی Azad Arena در شبکه‌ی سحر آذری (شبکه‌ی متعلق به صداوسیما برای مخاطبان در جمهوری باکو) و صحبت‌های آقای #داود_دشتبانی - دانش‌آموخته دکتری تاریخ - در این برنامه به زبانِ ترکی آذربایجانی


🔴 برای تماشای کامل آن برنامه، می‌توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:
🎥 AzadArena

@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 برشی از برنامه Azad Arena در شبکه سحر آذری و صحبت‌های آقای برهان حشمتی (مدیر پیشین شبکه سحر آذری) در این برنامه به زبان ترکی آذربایجانی

🔴 برنامه‌ی Azad Arena شبکه سحر آذری، روز یکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ خورشیدی میزبان برهان حشمتی و #داود_دشتبانی (مدیر مسئول نشریات وطن‌یولی و دربند) بود. برای تماشای این برنامه می‌توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:

🎥 AzadArena_SaharAzeri

@IranDel_Channel

💢
🔴 در ستایشِ میانه‌روی

✍️ #محمد_خزایی

(نوشته شده در سال ۱۳۹۵ خورشیدی)

@IranDel_Channel

💢
🔴 در انتظار صلحی فراگیر

✍️ #حسن_حضرتی

این روزها پرسش زیر فراوان تکرار می‌شود که این اعتراض‌ها به کجا ختم می‌شود؟ انقلاب و تغییر نظام سیاسی و یا سرکوب مطالبات مردم و تداوم وضعیت فعلی؟
به فهم این قلم این وضعیت به احتمال زیاد نه به انقلاب ختم می‌شود و نه به شکستِ تحول‌خواهی. این جنبش مدنی شاید ختم شود به یک صلح، صلحی دائمی میان دولت و ملت، صلحی همانند صلح وستفالیا. صلح وستفالی پس از جنگ‌های سی ساله اروپا اتفاق افتاد، زمانی که دیگر همه از جنگ و خونریزی و خشونت به تنگ آمده بودند و درنهایت پس از سالها مذاکره، توافق کردند که همدیگر را به رسمیت بشناسند، به باورها و مرزهای هم احترام بگذارند و در کنار هم زیست مسالمت‌آمیز داشته باشند و مهم‌تر از هر چیزی با اعتقادات هم کاری نداشته باشند.

به نظر می‌رسد جامعه و سیاست در ایران بیش از آنکه مستعد خشونت باشد، آبستن صلحی فراگیر است. این حرف یک آرزو نیست، یک پیش‌بینی است مبتنی بر مقدمات منطقی که نشانه‌های آن را در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران امروز می‌توان دید.
دولت و ملت در ایران در ذات خود سکولار است. به ظاهر حرف‌های دیگر زده می‌شود ولی در باطن، قاطبه‌ی ملت و دولت بر مولفه‌های سکولار باور دارند. حتّی در درون این نظام تئوکراتیک هم می‌شود رگه‌هایی از این تفکر عرفی‌اندیش را در باب سیاست‌ورزی به وفور دید، چه در گفتار و چه در کردار دولتمردان. دیگر اینکه فرهنگ غنی ایرانی که در درون خود تساهل و تسامح را نهادینه دارد، در ذات خود صلح‌جوست. تاریخ گواه است که ایرانیان با همه تهاجمات آن‌سان رفتار کردند که خشونت عریان مهاجمان را در صلح ایرانی هضم نمودند و به تحلیل بردند. به استناد همین تاریخ می‌توان ادعا کرد که فرهنگ صلح‌طلب و تنوع‌دوست ایرانی اجازه نخواهد داد این کشور چونان لیبی و سوریه و ... گرفتار جنگ‌های داخلی از نوع برادرکشی بشود.

آنچه من می‌فهمم این است که در این روزهای تلخ که خشونت به اشکال مختلف خود را به ما تحمیل می‌کند، آنچه در کوچه و خیابان‌های این شهر به سرعت رویین‌تن می‌شود و می‌رود که خود را به سپهر سیاسی و اجتماعی تحمیل کند، دعوت به صلحی فرآگیر است که تمام شئون سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی این سرزمین را دربربگیرد. مهم‌ترین دلیل برای این مدعا، شعار متعالی این جنبش یعنی "زن، زندگی، آزادی" است.

@IranDel_Channel

💢
🔴 درباره جمشید برزگر و رفقا

✍️ ؟؟

ژاژگویی جمشید برزگر درباره تمامیت ارضی ایران، تنها هذیان و هیجان خبرنگار و کنشگری سیاسی نیست یا واکنش به خبر کشته شدن نوجوانی که جان عزیز خود را در هنگامه‌ی جنبشی که در جست‌وجوی زندگی از دست رفته است، از کف داده و داغی بزرگ بر دل هم‌میهنان گذاشته است.

این سراسر پریشان گویی، بروز کین و نفرتی است که در پی ویران‌سازی ایران به بهانه خیزشی اجتماعی است و برای رسیدن به دگرگونی نظم مستقر، عشق و وفاداری به میهن را به تعابیری چون ناسیونالیسم حذف و ملی‌گرایی نژاد سفید فرو می‌کاهد و بیمناکی از فروپاشی و تجزیه ایران را با نسخه ی پوچ حقوق اقلیت‌های اتنیکی معاوضه می‌کند.

این سخنان البته توهم کنشگر رسانه‌ای است که پریش‌وار، خود را در جایگاه ایده‌پردازی برای جنبشی انقلابی می‌بیند.

در جنبشی اجتماعی چون جنبش مهسا، کنشگران رسانه‌ای جایگزین صاحب نظران و نظرورزان سیاسی شده‌اند و در غیاب اینان فردایی موهوم و خیالین را برای ایران ما تبیین و تجویز می‌کنند.
برزگر و روزنامه‌نگاری ادبی چپ، چون فرج سرکوهی، در فضای مجازی که قلمرو فراخی برای توهم پراکنی، پرگویی و کلی‌گویی فراهم می‌کند، می‌توانند سخنگویان اذهان خام و هیجان زده‌ای باشند که در انگاره‌ی خیالین براندازی ،خواب‌های آشفته می‌بینند، اما نمی‌توانند دریابند که جنبش مهسا، انقلاب ملی در کشوری تاریخی و انقلاب "یک ملت تاریخی واحد" است.



🔴 پی‌نوشت:
فایل پیوست صحبتهای برزگر در کلاب هاوس.
سفیر آشتی در سیستان و بلوچستان!
🔴 سفیر آشتی در استانِ سیستان‌وبلوچستان!

🎙 فایل صوتی برنامه‌ی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت سوم

میزبان: #پیمان_عارف
میهمانان: #محمد_خزایی - رضا جعفریان


🔴 برای تماشای برنامه نیز می‌توانید به آدرس زیر در یوتیوب مراجعه کنید:

🎥 هوده - قسمت سوم

@IranDel_Channel

💢
🔴 چندین چراغ داری و بیراهه می‌روی؟

✍🏻 حسن حضرتی

به بحران در زبان چینی "وی‌جی" گفته می‌شود. "وی" یعنی خطر و "جی" یعنی فرصت. نیچه می‌گوید: هر که مرا نکشد، قویترم می‌سازد. و چرچیل هم گفته بود: هیچ‌وقت نگذار یک بحران خوب ضایع بشود.

حاکمیت اگر قوه عاقله‌اش کار کند، این بحران پیش آمده را تبدیل به فرصت می‌کند. اما چگونه؟ پاسخ این است که گذار از این وضعیت بحرانی تنها با رجوع به تاریخ و درس گرفتن از آن ممکن است. دولت‌های زیادی در طول حیات خود با چنین بحران‌هایی روبه‌رو بوده‌اند. نوع مواجهه آنها با این بحران‌ها موجب نجات و یا زوال آن دولت‌ها شده است.
از زبان جَرِد دایموند (در کتاب آشوب؛ نقاط عطف برای کشورهای بحران‌زده) عرض می‌کنم راهکارهای عبور از بحران پیش‌آمده برای حاکمیت فعلی ایران چیست؟

🔻 وجود بحران و قرار گرفتن جامعه و سیاست را در شرایط بحرانی به رسمیت بشناسد.
🔻 مسئولیت ملی در قبال بحران پیش آمده را به گردن بگیرد و عوامل داخلی تاثیرگذار در وقوع بحران را بپذیرد و همه چیز را در دسیسه دشمنان خلاصه نکند.
🔻 تعیین عوامل دخیل در بروز بحران و اعلان نظر درباره این که آیا می‌خواهد آنها را مرتفع کند و یا خیر؟ (مانند مسئله حجاب اجباری)
🔻 در مسیر حل بحران پیش‌آمده به تجربه کشورهای دیگر توجه کند. حاکمیت نباید شیوه حکمرانی خود را یکّه و ویژه تعریف کند. باید بداند عناصر و مولّفه‌های حکمرانی خوب در خیلی از کشورها مشترک است.
🔻 به تقویت هویت ملی اهتمام بورزد.
🔻 صادقانه به خودسنجی انتقادی بپردازد.
🔻 انعطاف‌پذیری ملّی را نقطه قوت حکمرانی بداند نه نشانی برای ضعف و مقدمه‌ای برای زوال.

اگر هنوز گوش شنوایی برای شنیدن در درگاه و دیوان هست، بداند و آگاه باشد که کشورهای مختلفی مانند فنلاند، ژاپن، شیلی، اندونزی و... با درپیش گرفتن مسیر درست و توجه به مولفه‌های بالا، خود را از بحران‌های ویرانگری که تمامیت حیات سیاسی و اجتماعی آنها را تهدید می‌کرد به سلامت عبور دادند و از فروپاشی گریختند. فاعتبروا.

@IranDel_Channel

💢
🔴 #توییت_خوانی

✍️ بازتابِ یک نگاه، بازتابِ یک دیدگاه

@IranDel_Channel

💢
🔴 چرا "میانه" هدف اصلی می‌شود؟

✍️ احمد زیدآبادی

دو سرِ افراطی طیفِ براندازان و حامیان وضع موجود، بیش از آنکه یکدیگر را نفی کنند، به حمله علیه نیروهای خارج از چارچوب خودشان که آنها را "نیروی وسط" می‌نامند، روی آورده‌اند.

خیلی هم غیرطبیعی نیست؛ چون در هنگامۀ کارزارهای سیاسیِ دوقطبی، این اتفاق رخ می‌دهد.
در فضای دو قطبی، نیروهای هر دو قطب مایلند تا هیچ نیروی میانجی و میانه در جامعه وجود نداشته باشد تا با خیال راحت به تیپ و تار هم بزنند و از راه کشتار و حذف طرف مقابل، به زعم خود  قدرت را صد در صد به انحصار خود در آورند.

بنابراین، نیروهای خارج از این دو قطب، مزاحم هر دو تلقی می‌شوند و باید ملکوک و مطرود و محکوم و وابسته به قطب مقابل معرفی شوند.

نیروهای میانه اما عموماً به دلیل خصلت فرهنگی و مدنی و روشنفکرانه‌شان، زود‌رنج و به عبارتی نازک نارنجی‌اند. طاقت تحمل فحش و ناسزا و اتهام‌های بی‌پایه و ناعادلانه را ندارند و با احساس سرخوردگی و اندوه عمیق، صحنه را ترک می‌کنند تا حامیانِ آن دو قطبِ متخاصم، آنقدر خون یکدیگر را بریزند که یک طرف‌شان به اتمام رسد!

بدبختی اما اینجاست که در سایۀ این خونریزی، ملت و کشوری چنان قربانی می‌شود که ممکن است تا قرن‌ها کمر راست نکند و یا کلاً از چرخۀ تمدن بشری خارج شود.

هر گونه اقدام پیشگیرانه و ایجاد دست‌انداز در مسیر این خونریزی از سوی هر نیروی اجتماعی، به تحمل میلیاردها فحش و تهمت و اهانت می‌ارزد، اما بدبختانه امکان کامیابی آن معمولاً اندک است مگر آنکه خداوند رحمتی نازل کند.
ایلویی ایلویی، ایران را وامگذار!


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 شاهنامه چراغ راه ایرانیان

✍️ فرهاد قنبری

"نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز"

این اشعار در زمانه‌ای سروده شده است که کلاغ شوم بلاهت و سیاهی پرهای خود را بر جغرافیای پهناور ایران گسترانیده و چراغ خرد اندیشه و هنر را در تاریکی رقت انگیزی فرو برده است.
فردوسی این حکیم بزرگ جهان شرق همچون پرنده.ی آشیان از دست داده سال‌های سال بر شاخه‌ای از این درخت بی‌ساز و برگ نشست و حیات پر بار خود را برای زنده کردن دوباره اندیشه و خرد در این سرزمین به کار برد.

فردوسی تمام نبوغ و تلاش خود را به کار گرفت تا " هنر خوار شده" و " کردار فرزانگی" را دوباره به یاد مردم بیاورد.

حالا باید با آه و افسوس فراوان اذعان کرد که پس از گذشت بیش از ده قرن از سروده شدن شاهنامه نه جایی برای خرد و خردمند وجود دارد و نه از فردوسی و شاهنامه گرانقدر چیزی بیشتر از یک مجسمه‌ی بی‌روح در یکی از میادین شهر باقی مانده است. مجسمه‌ای که آن را هم زمانی شهرداری در ازای دریافت پول حاضر به برداشتن و تبدیل کردن به برج تجاری بوده است.


💢
👍1
🔴 شکست خوردن از پیروزی‌ها

محمد فاضلی

@cafeandishearshiv

👈 وضعی که امروز در ایران شاهدش هستیم، نتیجه چیست؟ من معتقدم این نتیجه آن چیزی است که نظام سیاسی جمهوری اسلامی یا حداقل بخشی از آن، پیروزی‌های خود می‌داند. آدمی، سازمان یا حکومت، همواره از ضعف‌ها و شکست‌هایش، شکست نمی‌خورد، بلکه گاهی به پیروزی‌هایش می‌بازد. پیروزی‌ها گاه مقدمه شکست‌های بزرگ هستند.

حالا به اوضاع مملکت برگردیم. من تصور می‌کنم آن‌چه امروز در ایران جریان دارد نتیجه پیروزی‌های کوچکی است که نظام سیاسی و کارگزارانش زمانی از آن‌ها خیلی خوشحال بوده‌اند اما خطر بزرگ پنهان در فردای این پیروزی‌های را ندیدند.

راندن همه منتقدان و مخالفان از عرصه قدرت و مشارکت ندادن آن‌ها در اداره کشور که به تدریج در چهل سال رخ داد، برای حاکمان پیروزی بود. اعمال نظام گزینش و راه ندادن غیرخودی‌ها و کسانی که سبک زندگی و تفکر متفاوتی داشتند به دستگاه بوروکراسی و دانشگاه و هر جای مهمی، برای کارگزاران تندروی نظام پیروزی بود.

حاکم کردن قرائتی خاص از اسلام و به حاشیه راندن همه گفتمان‌ها و قرائت‌ها از اسلام – نظیر روشنفکری دینی، فقاهت و اسلام سنتی و ... – برای حامیان آن قرائت خاص، پیروزی بود. تضعیف احزاب و گروه‌های سیاسی، و باقی نگذاشتن هیچ رمق و اعتبار و سرمایه اجتماعی برای احزاب و گروه‌ها، در وقت خودش برای انحصارگران قدرت سیاسی، پیروزی بود.

تحمیل حجاب بر زنان و منع کردن جامعه از سبک زندگی‌هایی که قدرت نمی‌پسندید، راه ندادن آدم‌هایی با سبک زندگی‌های نامطلوب حکومت به بوروکراسی – از آموزش و پرورش تا وزارت امور خارجه – و ترویج صرفاً یک سبک زندگی رسمی در رسانه و همه تریبون‌های حاکمیت، برای حامیانش پیروزی بود.

تضعیف رسانه‌ها و مطبوعات، اجازه ندادن به شکل‌گیری هیچ قدرت رسانه‌ای مستقل، فقدان رادیو و تلویزیون خصوصی و مستقل از اراده سیاسی حاکمیت، برای‌شان پیروزی بود. بی‌اعتبار کردن چهره‌های سیاسی – در طیف متنوعی از گرایش‌ها، حتی در میان خودی‌های پیشین - با انواع نام و ننگ‌ها، به وقت خودش پیروزی به حساب آمد.

کوفتن بخش خصوصی اقتصاد با مصادره‌های اوایل انقلاب، واگذاری شرکت‌های دولتی به خصولتی‌ها و ممانعت از شکل‌گیری بخش خصوصی واقعی، مداخله گسترده در اقتصاد، قیمت‌گذاری دستوری و انواع مجوز و ... پیروزی بخش دولتی و قدرت سیاسی در ممانعت از شکل‌گیری نیروی چالش‌برانگیز بخش خصوصی نسبتاً مستقل، پیروزی بود.

راندن منتقدان از دانشگاه‌ها و تلاش برای یکدست‌سازی استادان دانشگاه و ترساندن اندک منتقدان باقیمانده، پیروزی به حساب آمد. دانشگاه ساکت و ابتر، پیروزی به حساب آمد. نظام مجوز دادن به تولید محصولات فرهنگی و زهر چشم گرفتن از نویسنده، فیلمنامه‌نویس و فیلم‌ساز، موسیقی‌دان و آهنگساز و خواننده، پیروزی قرائت دولتی از فرهنگ بر قرائت مردمی و طرفدار آزادی اندیشه و فرهنگ بود.

ساختن صدها سازه آبی پرهزینه و مهار همه رودخانه‌هایی که در این سرزمین جاری بود، به زمان خودش پیروزی به حساب آمد. واریز کردن همه این آب‌ها به حساب کشاورزی و صنعت و مصارف شهری غیربهینه هم پیروزی به حساب آمد. تزریق انرژی ارزان از جیب منابع طبیعی فراوان ایران به فعالیت اقتصادی غیرکارآمد هم پیروزی به حساب آمد.

گرفتن سفارت‌ها، رویکرد تند و تُرُش به سیاست خارجی، دوری از منطق دیپلماتیک و ... هم در مقاطعی پیروزی به حساب آمدند.

خلاصه به هر عرصه‌ای که پا بگذارید شاهد ریز و درشتی از این پیروزی‌های خُرد از نگاه حامیان آن‌ها هستید. اما امروز همه این پیروزی‌ها مسببان وضع موجودند. بانیان وضع موجود در واقع همین پیروزی‌هایی هستند که زمانی عاملان و حامیان آن‌ها سرخوشانه آن‌ها را بزرگ داشته و جشن گرفته‌اند.

همین پیروزی‌های ظاهری، بوروکراسی را از درون مثل موریانه خورد و تُهی کرد چنان که امروز بعد از شصت روز التهاب در کشور، انگار بوروکراسی نیست؛ حزب و گروهی باقی نماند تا مبدع ابتکاری سیاسی یا حامل سرمایه اجتماعی باشد؛ مرجعیت رسانه‌ای از این کشور رفت و در خارج نشست؛ دانشگاه چنان ابتر و اخته شده که جز ناله‌هایی از آن صدایی به گوش نمی‌رسد؛ و اقتصاد زیر بار عوارض غلبه سیاست‌گذاری دولتی و عواقب سیاست خارجی پیروزمند انگاشته‌شده، ضجه می‌زند. همان پیروزی در اجبار کردن سبک زندگی بود که جرقه رخدادهای اخیر را زد.

کاش در همه این عرصه‌ها آن پیروزی‌های کوچک حاصل نشده بود و جامعه توانسته بود از خودش در برابر قدرت سیاسی دفاع کند. چون نیک بنگرید، گاهی شکست خوردن عین پیروزی در درازمدت است و در این حکمتی نهفته است. راستش فکر می‌کنم دموکراسی راهی برای درست، به موقع و کم‌هزینه شکست خوردن حکومت از جامعه است.

@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 یک توییت و شرحی بر آن

✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانش‌آموخته دکتری حقوق

اسدالله لاجوردی برای دکتر مهدوی دامغانی درخواست اعدام کرده بود، چون روز چهارم آبان تولد شاه را تبریک گفته بود. این اقدامات در ذیل عنوان اتهامی مشارکت در تحکیم مبانی رژیم طاغوت بود، محمدی گیلانی رئیس دادگاه، کیفرخواست را نپذیرفت و حکم اعدام صادر نکرد.
امروز همین طرز تفکر دوباره سر برآورده است، اقدام برخی بازیکنان تیم ملی فوتبال در دیدار با رئیس قوه‌مجریه درست نبود، احساسات مردم نسبت به این دیدار و خشم و سرخوردگی آنان قابل درک است، به کسی نمی‌توان گفت به زور به تیم ملی حس داشته باش، اما مگر شما می‌دانيد بازیکنان در چه شرایطی به این دیدار رفتند؟! افزون بر این متهم کردن بازیکنان تیم ملی به این که چون به این دیدار رفتید پس در خون‌ها و جنایات و ....شریک هستید آیا درست شبیه منطق لاجوردی و خلخالی و.....نیست؟!
شادی کردن از باخت تیم ملی، خوشحالی از ضربه به سر بیرانوند که او را در معرض ضربه مغزی قرار داده است، با چه منطقی توجیه‌پذیر است؟ آیا این همان ایران دموکراتیک و آزاد و حقوق بشری است که می‌خواهیم در آینده بسازیم؟
می‌گویند این تیم برای ما تیم ملی نیست، چون بازیکنانش به اندازه کافی پشت مردم نبودند، اولاً دنیا و رسانه‌های معتبر جهان می‌گوید بازیکنان تیم ملی با ملت همدردی کردند ثانیاً مگر ملاک فوتباليست تیم ملی بودن مبارزه سیاسی است؟ عجب پس شما هم تعهد را بر تخصص مقدم می‌دانید؟ اگر فردا روزی تغییر حاصل شد، مثلاً می‌خواهید مهدی طارمی را از تیم ملی حذف کنید چون مبارز نبوده؟! چه جالب شما هم که دقیقا مثل اسلاف‌تان در صدر انقلاب هستید که بازیکنان تیم جام جهانی آرژانتین و....را حذف کردند حتی خشن تر از آنان.
این داستان به تیم ملی ختم نخواهد شد، امروز تیم ملی را قربانی کردند فردا سنگرهای دیگر را. امروز خوشحالی برای باخت تیم ملی و جشن گرفتن با پرچم انگلیس را طبیعی جلوه دادند و فردا زبانم لال از کجا معلوم که مداخله‌ی نظامی خارجی را توجیه نکردند.

شاید در جواب بگویید تقصیر حکومت است، من هم قبول دارم مقصر تمام این بدبختی‌ها را می‌شناسم اما مگر قرار نبود متفاوت باشیم مگر نباید ما ملی و میهن‌پرست و تخصص‌گرا و بردبار و تکثرگرا باشیم؟!
بیایید اصول بنیادین و خط قرمزهایی برای خود تعریف کنیم و بر آن محکم بایستیم، اصولی مبتنی بر منافع ملی و حقوق بشر و تکثرگرایی و تحمل مخالف.

@IranDel_Channel

💢
🔴 ایسنا به نقل از یک کارشناس مسائل قفقاز: ژست کودکانه باکو علیه ایران

✍️ گفتگوی ایسنا با #سالار_سیف‌الدینی

▫️عملیات تروریستی طراحی شده علیه ایران در شاهچراغ (شیراز) نشان داد که دامنه تهدید باکو از جدار بیرونی مرزها به عمق استراتژیک کشور رسیده است. هیچ کشوری تاکنون به این شکل ایران را تهدید نکرده است. از یک طرف نیروهای جدایی‌طلب، از یک طرف نیروهای طرفدار فروپاشی مانند فرقه رجوی، از سویی نیروی های تروریست تکفیری، از سوی دیگر تهدید به نابودی ایران که بخشی از برنامه روزمره شبکه‌های دولتی و نیمه دولتی باکو شده است. در این معنا باکو با کُنش‌های سیاسی و کُدهای ژئوپلیتیکی که در چند هفته اخیر علیه ایران فرستاده است (از سمرقند تا آلبانی) تبدیل به معضل مهم امنیت ملّی شده است. به همین نسبت باید تلقی جغرافیایی ایران از تهدید، تغییر و تنظیم شود.
 
▫️مرزهای شمالی و قفقاز نیز برایش با اهمیت است، اظهار داشت: مرزهای شمال غرب برای ایران اهمیت و ماهیت اقتصادی دارد. از زمانی که نیروهای علی اف درحد فاصل «حورادیز تا خداآفرین» مستقر شده اند، این مرزها از ماهیت اقتصادی به وضعیت امنیتی تغییر ماهیت داده است. پیش از استقرار نیروهای علی اف در محور فوق، کشور کاملا با ثبات و آرام بود و ایران هیچ مشکل امنیتی و حتی انتظامی در این مرزها نداشت. اما امروز برای حفظ ثبات و امنیت این مرزها ناچار به برگزاری چند مانور بزرگ در مدت دو سال و استقرار دائمی نیروهای ارتش و سپاه در امتداد مرز هستیم.
 
▫️نوع روابط باید بازبینی شده و از ابتدا ریل گذاری شود. ریل گذاری روابط در آغاز دهه نود، به شکلی نبود که قادر به ادامه مسیر باشد و بنیانی کج داشت. اکنون به نقطه گسست در روابط رسیده ایم. این گسست، عمیق تر از آن است که با مقاله و گفت‌وگوی تلفنی ترمیم شود. دغدغه های امنیتی ایران در مرزهای شمال غرب جدی است، به قدری که اصولا قبل از هر چیزی این دغدغه به نفس وجود مرزهای شمال غرب باز می گردد!
 
▫️اگر تهدید بالقوه علیه ایران از ناحیه وجود داشته باشد، ایران باید همان رفتار و سیاستی را در پیش بگیرد که در قبال اقلیم شمال عراق در پیش داشته است. یعنی «دفاع مشروع پیش دستانه» و از نظر حقوق بین الملل کشوری که یکبار مورد حمله قرار گرفته و شواهد قانع کننده مبنی بر دخالت و آمادگی همان دشمن برای تهاجم مجدد وجود دارد، در این حالت نیاز نیست منتظر حمله تروریستی قریب الوقوع دیگری بماند. حق اقدام متقابل نیز یکی دیگر از قواعد بین المللی است که ایران می تواند به آن متوسل شود.


متن کامل در ایسنا

@IranDel_Channel

💢
🔴 یادداشت کوتاه در مورد کارکرد حزب

✍️ #تیرداد_بنکدار

کارکرد احزاب سیاسی حایل بودن میان دولت و جامعه است. بنابراین حزب باید در گستره‌ی کشور قرار بگیرد و محدود به ناحیه و قوم خاصی نباشد. تنها در چارچوب کشور است که می‌توان دموکرات یا حامی زحمتکشان بود. حزبی که محدود به قوم و ناحیه خاصی باشد، به طور ماهوی دچار کژکارکردی است و زیان‌باری آن در خوش‌خیم‌ترین وضع ترویج خاص‌گرایی‌های ویرانگر قومی و ناحیه‌ای (قوم‌گرایی و ناحیه‌گرایی) است، در میانه‌ترین وضع به دنبال زودن یکپارچگی سرزمینی و ملی کشور با نام رمز فدرالیسم می‌رود و در وخیم‌ترین وضع نیز به تجزیه‌طلبی می‌رسد.
البته برای این احزاب معمولاً دو مرحله‌ی خوش‌خیم و میانه‌ نخست و دوم، مراحل تاکتیکی برای رسیدن به مرحله نهایی که استراتژی تجزیه است می‌باشد. بدیهی است که زعمای این قبیل احزاب در مراحل تاکتیکی‌شان، استراتژی نهایی خود را کتمان کنند اما هیچ فرد و جریان نه لزوماً ملی‌گرا که واجد مسئولیتی، نباید فریب وارون‌نمایی آنها را بخورد که اگر جز این باشد، یا فاقد درایت کافی برای کُنش سیاسی در چارچوب کشور است و یا متحد ذاتی دشمنان وحدت و یکپارچگی ملت و کشور و در هردو حالت هم یاری‌رسان به استبداد حاکم است.

@IranDel_Channel

💢