ایران‌دل | IranDel
3.51K subscribers
953 photos
685 videos
40 files
1.57K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
🔴 جشن‌های ایرانی

🔥 جشنِ سوری: آتشی که نمیرد همیشه در دلِ ماست.

جشنِ «چهارشنبه‌سوری» یا «سوری» از جشن‌های باستانیِ ایرانیان و یکی از جشن‌های نویددهنده‌ی پایان‌گرفتنِ زمستان و فرارسیدنِ نوروز است.

جشنِ سوری بیشتر به هنگامِ گاهان‌بارِ «هَمَسْپَت‌ مَدَم» (۲۵ تا ۲۹ اسفندماه) ـ در اوستایی «هَمَسْپَث مَیئدَیَه» به چمِ «برابریِ شب و روز» یا «برابریِ سرما و گرما» ـ برگزار می‌شود. گفتنی است که گاهان‌بار به چمِ گاه و زمانِ به بار نشستن و برپاییِ بارِ همگانی و میهمانی و نیز داد و دهش است. به باورِ ایرانیانِ باستان آفرینشِ ایزدی در شش چهره‌ی گاهان‌بار انجام شده، و این گاهان‌بارِ «هَمَسْپَت‌ مَدَم» که واپسین گاهان‌بار است گاهِ آفرینشِ «مردم» بوده و نیز هنگامی است که «فروهرِ» درگذشتگان برای سرکشیِ بازماندگانِ خود فرود می‌آیند و از همین رو است که ایرانیان گَرد از خانه و کاشانه‌ی خویش می‌گیرند و آن را پاکیزه می‌دارند و آتش می‌افروزند تا درگذشتگان به راهنماییِ آتشِ فروزان از دیدنِ پاکیزگیِ خانه و خوشیِ بازماندگان شادمان به جهانِ مینوی بازگردند.

در گذشته، جشنِ سوری چنین برگزار می‌شد که ایرانیان در واپسین شبِ سال چراغی به لبه‌ی بامِ خویش می‌نهادند. بامداد نیز رویِ بام می‌رفتند و آتش‌ می‌افروختند و سرودهای دینی می‌خواندند. هنگامِ سرودخوانی و آتش‌افروزی بر بام، آجیل و میوه‌ی تازه می‌خوردند و هم‌زمان نیز اسفند و کُندر دود می‌کردند. در پایان نیز از پشتِ بام پایین می‌آمدند و آیینهای سالِ نو را برپا می‌داشتند.

چنین، دیده می‌شود که آیینِ آتش‌افروزیِ ایرانیان در شبِ چهارشنبه‌سوری همان آیینِ آتش‌افروزیِ نیاکانشان در واپسین شبِ سال است.

شمارِ کپه‌های آتشها باید به شمارِ «هفت» به نشانِ هرمزد و شش اَمشاسپند (اردیبهشت، خرداد، اَمرداد، شهریور، بهمن و اسفند) یا «سه» به نشانِ اندیشه‌ی نیک، گفتارِ نیک و کردارِ نیک باشد.
جشنِ چهارشنبه‌سوری از دو روی «سوری» خوانده می‌شود: یکی از آن روی که در آن آتشِ سرخ برمی‌افروزند و سوری نیز به چمِ «سرخ» است. دیگری از آن روی که جشن می‌گرفتند، چه سور در پارسی به چمِ«جشن» نیز است. گفتنی است که نیاکان ما نیز به این جشن نه «چهارشنبه‌سوری» که «سوری» می‌گفتند. برای نمونه در «تاریخِ بخارا»ی نرشخی آمده است: «که چون شبِ سوری، چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند، پاره‌ای آتش بجست و سقفِ سرای درگرفت» (رویه‌ی ۳۲).

استادِ زنده‌یاد سعید نفیسی درباره‌ی «چارشنبه‌سوری» در پژوهشِ دانشورانه‌اش از این جشن نوشته است: «چهارشنبه‌سوری، یعنی چهارشنبه‌ی عیش و عشرت و می‌رساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته‌اند. این جشنِ ملی از قدیم‌ترین زمانهای تاریخ در میانِ ایرانیان بوده است… شبِ چهارشنبه‌سوری در ایران آیینِ خاص و تشریفاتِ گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه‌ی دیگر می‌توان یافت. آیینِ چهارشنبه‌سوری یا شبِ چهارشنبه‌ی آخرِ سال بر دو قسم است: یک قسمت از آن عمومی و مشترک میانِ تمامِ مردمِ ایران است که حتی بعضی از آنها را در مللِ دیگر نژادِ آریا می‌توان یافت و قسمتِ دیگر آیینِ خصوصی است که مردمِ تهران بدعت گذاشته‌اند و از اینجا، کم و بیش، به شهرهای دیگر ایران رفته است. آن قسمت از آیینِ این شب که در تمامِ ایران معمول است، از کرمان گرفته تا آذربایجان و از خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشتِ وسیع که ایرانِ امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایرانِ باستانی است، در هر شبِ چهارشنبه‌ی آخرِ سال با شور و دلبستگیِ خاصی آشکار می‌شود. تمامِ مردمِ آذربایجان، چه در شهر و چه در ده‌ها، در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میانِ مردمِ قفقاز معمول است. ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده‌اند نیز آن را فراموش نمی‌کنند» (مجله‌ی مهر، سالِ نخست شماره‌ی ۱۱ و سالِ دوم شماره‌ی ۱).

از آیینهای جشنِ سوری می‌توان آتش افروختن و جَستن از آن و شادی کردن در کنارِ آتش و با هر جَستی خواندن «زردیِ من از تو، سرخیِ تو از من» بدین چم که: ای آتش! زردیِ بیماری و رنجوری را از من بستان و سرخی و شادابیِ خود را به من ببخش، کوزه شکستن به نشانه‌ی شکستنِ دردها و از میان رفتنِ نومیدیها، خوردنِ آجیلِ چهارشنبه‌سوری و آجیلِ مشکل‌گشا، فالگوش ایستادن و نخستین سخنی را که شنیدن به فالِ نیک یا بد گرفتن، گره‌گشایی، بخت‌گشایی و … را می‌توان نام برد.

منبع انجمن پارسی


#منابستها

@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 چهارشنبه‌سوری

به لحاظ انسان‌شناسی فرهنگی مرحله‌ی نخست نوروزخوانی پیش از نوروز از اواخر اسفند آغاز می‌شود که اشعاری را برای نوید دادن فرارسیدن نوروز و شکوفایی طبیعت می‌خواندند
.
در فرهنگِ‌ ایران کهن، چهارشنبه‌سوری موسیقی‌های متفاوتی داشته است که حالا فراموش شده است؛ اما هم‌چنان قطعه‌ی «چهارشنبه سوری» مرتضی عقیلی یکی از بهترین قطعاتی است که در این‌باره خوانده شده و شنیده می‌شود.
عقیلی که پس از چهل سال به تازگی به ایران بازگشته و نمایشی نیز روی صحنه برده، این قطعه را سال‌ها پیش خوانده است.


🔴 منبع: موسیقی ما


#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
🔥 جشن ‎چهارشنبه سوری شادباد:

سیاوش چنین گفت با شهریار
که دوزخ مرا زین سخن گشت خوار

اگر کوه آتش بود، بسپرم
از این تنگ خوار است اگر بگذرم

مگر آتش تیز، پیدا کند
گنه کرده را زود رسوا کند

چو بخشایش پاک یزدان بود
دم آتش و آب یکسان بود!


#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥 چهارشنبه‌سوری‌تان شادباد.

🔴 اجرای گروه کُر دختران ایران در دهه پنجاه خورشیدی با آهنگ‌ زیبای «شب چهارشنبه سال» از انوشیروان روحانی


#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 والت‌دیزنی در اقدامی نوآورانه با انتشار ویدیویی از «میکی ماوس»، شخصیت کارتونی سرشناس این شرکت رسانه‌ای، با تبریک نوروز به عنوان جشن ملی ایرانیان، آیین‌های مربوط به چهارشنبه‌سوری و نوروز را به‌شکل مختصر برای کودکان جهان توضیح می‌دهد.


@IranDel_Channel

💢
.
🔴 فیلسوف تبریز؛ نظریه‌‌‏‌پرداز ایران

✍️ #موسی_غنی_نژاد اهری، دانش‌آموخته دکتری اقتصاد

گردش روزگار چنین بود که بنیان‌گذار مهم‌ترین نظریه ایرانشهری از خطه آذربایجان برخیزد. سید #جواد_طباطبایی، فیلسوف برجسته ‌زاده تبریز، کاخی از اندیشه درباره فرهنگ، تمدن و ملیت ایران بنا نهاد که مانند کاخ بلند فردوسی طوسی، از باد و باران گزندی به آن نخواهد رسید و فرزندان فرهیخته ایران‌زمین با گذر روزگار به تکمیل گذرگاه‌‌‌‌ها و تالارهای زیبای آن خواهند پرداخت.

هدف اصلی برنامه پژوهشی طباطبایی، شناخت ایران در تمام ابعاد سیاسی و فرهنگی بود و در تلاش خود برای رسیدن به این هدف به نظریه بدیعی دست یافت که مطابق آن امر ملی یا ملت در ایران قدمتی بسیار دیرینه‌تر از ظهور ملت-دولت‌‌‌‌ها در دنیای جدید غربی دارد. طبق این نظریه درست است که در ایران قدیمِ پیش و پس از اسلام، مفهوم «ملت» تحت همین عنوان مطرح نبود و مورد استفاده اهل قلم قرار نمی‌‌‌‌گرفت؛ اما به جای آن مفهوم «ایران» به کار می‌‌‌‌رفت.

فیلسوف تبریزی در این خصوص از «جدید در قدیم» سخن می‌‌‌‌گوید و اینکه ریشه برخی جدیدها را باید در قدیم جست‌وجو کرد. به عقیده وی جنبش مشروطه‌خواهی با تاسیس حکومت قانون، ایران را به دوران جدید وارد کرد و با این کار همه شئون کهن ایران نوآیین شد..


🔴 متن کاملِ یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 به بهانه ۲۵ اسفند، زادروز پروین اعتصامی

رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی (زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز - درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران) شاعرِ ایرانی است که از او با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد می‌شود. پروین از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی سرودن شعر را آغاز کرد.

او در سال ۱۲۹۱ هنگامی که ۶ سال بیشتر نداشت به همراه خانواده‌اش از تبریز به تهران مهاجرت کرد. به همین خاطر پروین از کودکی با مشروطه‌خواهان و چهره‌های فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملک‌الشعرای بهار آموخت‌.

پروین اعتصامی از پایه‌گذاران سبک شعر مناظره‌ای است و در زمان حیاتش مجموعه‌ای از شعرهایش را در قالب‌هایی مانند مناظره، مثنوی، قطعه و قصیده در قالب دیوان اشعار به چاپ رساند. او مدتی نیز در کتاب‌خانه‌ی دانشسرای عالی، به شغل کتابداری مشغول بود و بعد از آن قبل از دومین نوبت چاپ دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه درگذشت و در حرم فاطمه معصومه به خاک سپرده شد.


#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
🔴 پروین اعتصامی، فرزند برومند ایران‌زمین

✍️ دکتر میرجلال‌الدین کزازی:

«شاید‌ بتوان‌ پروین‌ را‌ در‌ سه‌ ویژگی‌ برتر‌ از‌ هم‌روزگارانش‌ دانست.‌ نخست‌ این‌‌که‌ پروین‌ سخنوری‌ است‌ که‌ سروده‌های‌ او‌ در‌ زمان‌ زندگی‌اش‌ بر‌ سر‌ زبان‌ها‌ روان‌ شده‌ است‌ و‌ ما‌ کم‌تر‌ سخنوری‌ را‌ می‌شناسیم‌ که‌ از‌ این‌ بخت‌ برخوردار‌ باشد. پس‌ از‌ روزگار‌ رابعه قزداری،‌ کسی‌ را‌ در‌ ادب‌ پارسی‌ نمی‌شناسیم که او را بانوی سخن پارسی بنامیم. من این نام را تنها زیبنده‌ پروین اعتصامی می‌دانم. پروین با این‌که در سال‌های جوانی سرودن را آغاز کرد؛ اما آنچنان شیوا و سترگ می‌سرود که پاره‌ای از ادیبان در آغاز شنیدن این سروده‌ها گمان نمی‌کردند که آن‌ها تراویده‌ پروین باشند. آن‌ها گمان می‌بردند این سروده‌ها از افرادی همچون دهخدا است که پروین نام خود را بر آن‌ها نهاده است.»


پروین اعتصامی - زادهٔ ۲۵ اسفند ۱۲۸۵، تبریز، درگذشته در ۱۵ فروردین ۱۳۲۰، تهران


#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
‍ ‍.
🔴 بیست و پنج اسفند، زادروز اختر چرخ ادب ایران، پروین اعتصامی

زن در ایران

زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود
پیشه‌اش، جز تیره‌روزی و پریشانی نبود

زندگی و مرگش اندر کنج عزلت می‌گذشت
زن چه بود آن روزها، گر زآن که زندانی نبود

کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد
کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود

در عدالتخانه انصاف زن شاهد نداشت
در دبستان فضیلت زن دبستانی نبود

دادخواهیهای زن می‌ماند عمری بی‌جواب
آشکارا بود این بیداد؛ پنهانی نبود

بس کسان را جامه و چوب شبانی بود، لیک
در نهاد جمله گرگی بود؛ چوپانی نبود

از برای زن به میدان فراخ زندگی
سرنوشت و قسمتی جز تنگ‌میدانی نبود

نور دانش را ز چشم زن نهان می‌داشتند
این ندانستن، ز پستی و گرانجانی نبود

زن کجا بافنده میشد، بی نخ و دوک هنر
خرمن و حاصل نبود، آنجا که دهقانی نبود

میوه‌های دکهٔ دانش فراوان بود، لیک
بهر زن هرگز نصیبی زین فراوانی نبود

در قفس می‌آرمید و در قفس می‌داد جان
در گلستان نام ازین مرغ گلستانی نبود

بهر زن تقلید تیه فتنه و چاه بلاست
زیرک آن زن، کو رهش این راه ظلمانی نبود

آب و رنگ از علم می‌بایست، شرط برتری
با زمرد یاره و لعل بدخشانی نبود

جلوهٔ صد پرنیان، چون یک قبای ساده نیست
عزت از شایستگی بود از هوسرانی نبود

ارزش پوشانده کفش و جامه را ارزنده کرد
قدر و پستی، با گرانی و به ارزانی نبود

سادگی و پاکی و پرهیز یک یک گوهرند
گوهر تابنده تنها گوهر کانی نبود

از زر و زیور چه سود آنجا که نادان است زن
زیور و زر، پرده‌پوش عیب نادانی نبود

عیبها را جامهٔ پرهیز پوشانده‌ست و بس
جامهٔ عجب و هوی بهتر ز عریانی نبود

زن، سبکساری نبیند تا گرانسنگ است و بس
پاک را آسیبی از آلوده دامانی نبود

زن چو گنجور است و عفت گنج و حرص و آز دزد
وای اگر آگه ز آیین نگهبانی نبود

اهرمن بر سفرهٔ تقوی نمیشد میهمان
زآن که می‌دانست کآنجا جای مهمانی نبود

پا به راه راست باید داشت، کاندر راه کج
توشه‌ای و رهنوردی، جز پشیمانی نبود

چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف
چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود

خسروا، دست توانای تو، آسان کرد کار
ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود

شه نمی‌شد گر‌در این گمگشته کشتی ناخدای
ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود

باید این انوار را پروین به چشم عقل دید
مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود

✍️ پروین اعتصامی


#شعر_خوانی
#مناسبتها


@IranDel_Channel

💢
‍ .
🔴 پروین اعتصامی

سایه اقتصادی‌نیا

حالا که زن ایرانی داد خود را از شعر و ادبیات بازستانده‌، حالا که اقیانوس بی‌انتهای نشر مجازی سدی به نام سانسور را شسته و شکسته و هرکس می‌تواند هرچه دل تنگش می‌خواهد، از اروتیک‌ترین تعابیر تا رکیک‌ترین الفاظ، بی‌واهمه و پرهیز بنویسد و نشر کند، حالا که دق‌دلی‌ها خالی شده، فروغ به توان بی‌نهایت تکثیر شده، و بسامد کلمات مربوط به اسافل اعضا و روابط جنسی و تن و زن و چه و چه در ادبیات به اشباعی تا حد انزجار و ابتذال رسیده، چهرۀ خاموشش از لابه‌لای گرد سم ستور سواران پیدا می‌شود. چهره‌ای مغموم و مظلوم از زنی آرام به نام رخشنده، که نود سال پیش در دفاع از کشف حجاب شعر گفته و در لزوم تربیت و تحصیل نسوان نوشته بود، زبان پاکش جز به دفاع از حق و تقدیس صفات حسنۀ اخلاقی نگردیده بود، خسته و افسرده از خانۀ بخت چندماهه‌اش به خانۀ پدر برگشته بود و حتی در مذمت پسرعموی عیاشی که بدو شوهر داده بودندش هم کلامی نگفت و ننوشت. زنی که حتی وقتی «پروین» تخلص کرد، صدای آقایان درآمد: «او مرد است!» رخشنده اما، نه تاخت و نه درید. زبان به شعر گشود و سرود:
از غبار فکر باطل پاک باید داشت دل
تا بداند دیو، کاین آئینه جای گرد نیست

مرد پندارند پروین را، چه برخی زاهل فضل
این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیست
سه تصویر از او به جای مانده که بیشتر به دید می‌آید: در یکی نیم‌رخ و سربرهنه است و سنجاق ساده‌ای به زلفش زده. در یکی کلاهی به سر دارد و کت پوشیده، که مشخصاً لباس رسمی بعد از کشف حجاب است. در دیگری لچکی گل‌گلی بیخ گلویش گره زده و نگاه مات و بی‌روحش را به بیننده دوخته. تصویری که اغلب ما، بیش از همه، از او در ذهن داریم، همین تصویر آخر است، زیرا ما باید از تمام صفات حسنۀ پروین اعتصامی همین حجابش را روزی صد بار می‌آموختیم و چهره‌اش را به‌مثابۀ زنی خاموش و بی‌عرضه به خاطر می‌سپردیم. این تصویر و تصور ناجوانمردانه از پروین، پس از انقلاب ۵۷ از دو سو تقویت و تثبیت ‌شد: از یکسو، اسلامگرایان با مقابل قرار دادن او با فروغ دوگانه‌ای دروغین تراشیدند که مبنایش بر انکار فروغ و اثبات پروین استوار بود. این دوگانه، که علناً از روحیۀ شخصی انزواجو و صبور پروین به نفع سرکوب زنان سوء استفاده می‌جست، البته معلول ماند و اقبال بی‌حد شاعران زن به پیروی از سبک شعری فروغ خود گویای بطالت آن است. این گروه می‌کوشیدند پروین را فرشتۀ نجیبی نشان دهند که پشت درهای بستۀ خانه‌اش نشسته و برای نخود و لوبیا و نخ و سوزن شعر می‌گوید؛ اما نتیجه برعکس شد: سوء‌استفادۀ ایدئولوژیک از روحیۀ خموش و شخصیت آرام پروین، نسل جدید مخاطبان ادبیات را از او دور و منزجر کرد و سبب ناآشنایی آنها با روح آزادۀ پروین و شعرش شد. از دیگر سو، روشنفکرانی که در دهۀ چهل و پنجاه شمسی فرمانروای بلامنازع مطبوعات ادبی بودند، او را نه شاعر، که ناظمی عهد عتیقی می‌خواندند که شعر کهنه‌اش برانگیزاننده و برآشوبنده نیست. این گروه نیز باز همان دوگانۀ پروین/فروغ را علم کردند، اما این‌بار به نفع فروغ و با این شعار پوچ که شعر پروین زنانه نیست. عجب آنکه در این مدام زنانه زنانه کردن، حرف خود فروغ را هم ناشنیده می‌گرفتند که گفته بود: «اگر پای سنجش ارزش‌های هنری پيش بيايد فکر کنم ديگر جنسيت نمی‌تواند مطرح باشد. آن چيزی که مطرح است اين است که آدم جنبه‌های مثبت وجود خودش را جوری پرورش دهد که به حدی از ارزش‌های انسانی برسد... اصل، کار آدم است، زن و مرد مطرح نيست.» و شعر پروین، دقیقاً به همین علت، غیرجنسیتی و فراجنسیتی است: به علت رسیدن به «حدی از ارزش‌های انسانی».

سانسور و تخطئه‌ای که روشنفکران و اسلامگرایان، دست‌دردست هم، بر شعر پروین اعمال کردند، سبب مخدوش‌شدن چهرۀ پاک او و مغلوط‌خواندن شعرش شد. این شد که ما، نقد مکررش بر استبداد و فساد قدرت را به گوش جان نشنیدیم:
آن سفله‌ای که مفتی و قاضی است نام او
تا پود و تار جامه‌اش از رشوه و رباست

و دفاعش از حق کارگر را در جای خویش نستودیم:
تا به کی جان‌کندن اندر آفتاب ای رنجبر
ریختن از بهر نان از چهر آب ای رنجبر
از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی
چند می‌ترسی ز هر خان و جناب ای رنجبر؟

و از اعتقادش به آزادی پوشش زنان، که در چاپ‌های متعدد دیوانش آن را سانسور کردند، به‌درستی مطلع نشدیم:
چشم و دل را پرده می‌بایست اما از عفاف
چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود

پروین را حالا و باز باید خواند، به دور از گفتمان‌های سیاسی مغلوطی که هر دو گروه بر شعرش قالب و غالب کردند. شعر پروین، بی‌تردید صدای امروز همۀ ماست در روزگاری که کارگر ایرانی در زندان است، زن ایرانی در کشمکش، و انسان ایرانی در عذاب بی‌اخلاقی و فساد، مستاصل.



@IranDel_Channel

💢
ســرآمــد کـنـون قـصـهٔ یــزدگــرد
بـه مـاه ســفــنــدارمـذ روز اِرد
ز هـجـرت شـده پـنـج هـشـتـاد بـار     
بـه نــام جـهــان داور کــردگــار

شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ -۳۹۷ خورشیدی) حماسه‌ای منظوم و شامل حدود ۶۰ هزار بیت است که در روز ۲۵ اسفند سال ۳۸۸ خورشیدی به اتمام رسید.

شاهنامه فردوسی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین حماسه‌های جهان است که سرایش آن سی سال به طول انجامید. 

محتوای این شاهکار ادبی، اسطوره‌ها، افسانه‌ها و تاریخ ایران از ابتدا تا پایان سلسله ساسانیان است که در چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان خلاصه می‌شوند و به سه بخش اسطوره‌ای (از عهد کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی (از قیام کاوه آهنگر تا مرگ رستم) و تاریخی (از پادشاهی بهمن و ظهور اسکندر تا پایان ساسانیان) تقسیم می‌شود.

شاهنامه نفوذ بسیاری در ادبیات جهان داشته‌است و شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو از آن به نیکی یاد کرده‌اند.


#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
پایان سرایش شــاهنامه، آغاز نمایش شکـوه شاهانه‌ی ایــران‌زمین بود؛ رستاخیزی که روزگار باستان را جانی دوباره بخشید و تاریخ ایران را به اسطوره‌ها پیوند داد و ابدیتی برای ادبیات و زبان فارسی باز آفرید.
در هر سده‌ای که با شاهنامه و فردوسی رویارویی به شیوه محمود غزنوی گردید، شاهنامه‌ی فردوسی سربلند و سرافراز در دل جامعه‌ی سربه‌زیر ایرانی راه یافت؛ چرا که فردوسی، شاهنامه را برای مردمِ خود نوشت و به همین دلیل با وجدان و روح نسل‌های آدمی در پیوندی ناگسستنی همخانه گشت و آرمان‌ها، امیدها، درد‌ها و رنج‌ها و شادی‌های جامعه‌ی ایرانی را در دل خویش، به پژواک و بازتاب جاودانه وا داشت.

خجسته باد تاریخ پایان سرایش شاهنامه؛ پایانی که آغازی بدون انجام برای ایران و ایرانیان است، چرا که«آن چه آغاز ندارد نپذیرد انجام»

✍️ دکتر بتول فخراسلام؛ کارگروه دانش و پژوهش بنیادفردوسی مشهد و کانون شاهنامه فردوسی توس



#مناسبتها


@IranDel_Channel

💢
اگرچه ۲۵ اسفند پایان سرایش شاهنامه است،‌ اما به ‌درستی آغاز زایش شاهنامه است. در این روز با تـــولد خورشیـــدِ شاهنامه نها‌ل زبان فارسی و هـویت ایرانی بالنده می‌شود و به بار می‌نشیند.

✍️ دکتر آرش اکبری مفاخر؛ کارگروه دانش و پژوهش بنیاد فردوسی مشهد و کانون شاهنامه فردوسی توس


#مناسبتها


@IranDel_Channel

💢
🔴 فردوسی تجدیدکننده جاودانِ خردِ ایرانشهری در ادب فارسی

✍️ دکتر #جواد_طباطبایی، فیلسوف ایرانشهر

🔴 برشی از کتاب "زوال اندیشه سیاسی ایران" انتشارات مینوی خرد، از صفحات ۴۹۲ و ۴۹۳



🔴 تصویرنوشته‌ها را در قسمتِ "مشاهده فوری" ببینید:

@IranDel_Channel

💢
🔴 جمعی از ایران‌دوستان و وطن‌خواهانِ ایرانی، بیانیه‌ای در نقدِ منشور منتشر شده توسط شورای ائتلاف همبستگی تهیه نموده‌اند.


🔴 پی‌نوشت: هدف از بازنشرِ یک بیانیه، اطلاع‌رسانی است و به معنی تأیید یا ردِّ آن بیانیه نیست.


🔴 متن بیانیه و نام امضاکنندگان آن را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:



@IranDel_Channel

💢
🔴 آیا ایران در آستانه‌ی انقلاب است؟

✍️ گفتگوی مهراد واعظی‌نژاد با جک گلدستون، جامعه‌شناس و تاریخ‌نگار انقلاب

🔺 نشانه‌هایی هست که اگر ببینیم، می‌توانیم بگوییم احتمال انقلاب بیشتر است:
۱)حکومت باید بحران‌زده باشد به‌طوری که مردم بگویند این حکومت نمی‌تواند کشور را اداره کند.
۲)مردم به خیابان آمده باشند.
۳)معترضان باید متحدانی در درون قدرت داشته باشند.
۴)نیروهای مسلح باید دچار تردید شده باشند. مثلا به مردم شلیک نکنند یا به صف انقلابیون بپیوندند.
۵)نیروهای خارجی همراه یا دست‌کم بی‌طرف باشند.

🔺 ممکن است بحران داشته باشید، اما رهبری درست نداشته باشید و جنبش انقلابی مستهلک بشود یا به دعوای درونی بینجامد و شکست بخورد. بنابراین، اگر جنبشی بخواهد به نتیجه برسد، باید رهبرانی قابل داشته باشد که بتوانند تصویر و دورنمایی از آینده بسازند و مردم را برای رسیدن به آن دورنما همراه و همدل کند.

🔺 دیکتاتورها هم از همدیگر یاد می‌گیرند: از روش‌های دستگیری، فناوری‌های کنترلی، راه‌های مقابله با جمعیت و امثال این‌ها. اما نکته این است که هرچقدر هم که تاکتیک‌های سرکوب‌ پیشرفت کند همچنان نیرویی لازم است که این تاکتیک‌ها را پیاده کند. بنابراین، اگر بخش قابل‌ملاحظه‌ای از ارتش یا پلیس بگوید «این کار را حاضر نیستیم بکنیم» یا «حفظ شما به این کار نمی‌ارزد»،‌ کار حکومت خراب است.

🔺 آینده از پیش‌نوشته نشده، آینده ساخته می‌شود. ممکن است فرصت‌هایی پیش بیاید و رهبرانی بیایند و آینده‌ای بهتر بسازند. من فکر نمی‌کنم امروز و فردا باشد، اما شاید در یکی‌دو سال آینده جنبش جدیدی روی جنبش‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۹۸ و جنبش اخیر بنا شود و از آن‌ها فراتر رود. پیش‌تر هم گفتم: من فکر می‌کنم با مرگ خامنه‌ای ــ که ممکن است دور نباشد ــ وضعیت دگرگون می‌شود و فرصت‌هایی تازه پدید می‌آید. در آن بزنگاه کسی بیشترین نفع را می‌برد که آماده‌تر از دیگران باشد و برای آن لحظه برنامه‌ریزی و سازماندهی کرده باشد.

🔴 این گفتگو را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:

بخش یکم گفتگو

بخش دوم و پایانی گفتگو


🔴 پی‌نوشت: انتشار یک گفتگو به معنی تأیید کل محتوای آن گفتگو نیست.


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آهنگی که همه ایرانیان سال‌های سال است در نوروز و بهار و لحظه‌ی تحویل سال نو، آن را شنیده‌اند، اما کم‌تر کسی تاکنون تصویر خالق و نوازنده آن را دیده است!
این نوای نوروزی به ثبت یونسکو هم رسیده و استاد علی‌اکبر مهدی‌پور دهکردی، این کار را برای غیر ایرانیان هم نواخته است.

@IranDel_Channel

💢