ایران‌دل | IranDel
3.74K subscribers
1.24K photos
977 videos
41 files
2.02K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
🔴 کارگاه آموزشی «اصول و روش تحلیلِ ژئوپلیتیک»

مدرس: سالار سیف‌الدینی، دکترای جغرافیای سیاسی

هجدهم و بیستم شهریور ماه ۱۴۰۳ خورشیدی‌ ساعت ۱۵ تا ۱۸ در مؤسسه مطالعاتِ جهان معاصر

نحوه برگزاری:
حضوری (در محل مؤسسه) و برخط (در بستر "اسکای‌روم")


هدف اصلی کارگاه آشنایی شرکت‌کنندگان با موارد زیر است:
۱. آشنایی با اصول و فنون تحلیل ژئوپلیتیک
۲. آموزش مهارتِ درکِ مسائل ژئوپلیتیکی جهان
۳. توانایی تحلیل ژئوپلیتیکی رویدادها و مسائل مهم سیاسی و بین المللی


سرفصل‌ها:
جغرافیا و استراتژی
سیر تفکر استراتژیک از ماکیاوللی تا کلاوزویتس
ژئوپلیتیک و جغرافیای سیاسی (نظریه و مفاهیم)
مناطق ژئوپلیتیکی جهان
ژئوپلیتیک و بحران‌های جهانی
روش فهم و  تحلیل مسائل ژئوپلیتیک
جغرافیای سیاسی ایران



🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر به تارنمای مؤسسه مراجعه کنید.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍18👎1

🔴 چرا وطنِ خود را دوست داریم؟

✍️ سپهر قاضی نوری

مفهوم «کشور» به معنای امروزی آن (یعنی دولت - ملت)، چندان سابقه.ای ندارد و معمولاً به عهدنامۀ وستفالی در قرن هفدهم ارجاع داده می‌شود. اما برای ایرانیان، این مفهوم، حداقل ریشه در شاهنامه دارد که برای ایران‌دوستی، هزاران سال پیشینه قایل شده است.

ایران‌دوستی، در دهه‌های اخیر از دو سو مورد هجمه و انکار قرار گرفته است: از یک طرف، اسلام‌گرایانی که به دنبال یکپارچه کردن مسلمانان تمام جهان هستند و به خصوص پس از انقلاب سال ۵۷، قدرت مانور زیادی یافتند، اما در سال‌های اخیر، تا حد زیادی ناامید شده‌اند و لذا مخاطب این نوشته نیستند، و از طرف دیگر، جهان‌وطن‌هایی که به واسطۀ فضای مجازی و دهکدۀ جهانی و ترویج فرهنگ جهانی شدن (که البته در حقیقت، تحمیل فرهنگ کشورهای قوی‌تر دنیاست) معتقد هستند که مرزهای کنونی کاملاً قراردادی است و ما در برابر بشریت، متعهد هستیم نه در برابر هم‌وطنان خودمان.

این تفکر دوم، نفوذ زیادی در میان جوانان یافته و هر روز شاهد تفوق فکری این جریان هستیم که منجر به مهاجرتِ جوانانِ ما می‌شود و علت آن هم، وخامت اوضاع اقتصادی و اجتماعی و بین‌المللی ایران و نیز تخریب روحیۀ ایران‌دوستی توسط طرفدارانِ تفکر اول است.

در نقد این نگاه جهان‌وطنی، باید گفت که اولاً همان‌طور که تب مارکسیسم و پان‌اسلامیسم و پان‌عربیسم و سایر پان‌های این‌گونه‌ای خوابید، این تب هم خواهد خوابید و ایران پابرجا خواهد ماند. ثانیاً خود کودکان و جوانانِ امریکایی که کشورشان منشأ این تفکر است، تعصب عجیبی روی کشورشان و نمادهای ملی آن نظیر پرچم و سرود ملی دارند، و ثالثاً همان‌طور که گفتیم، "ایران" برخلاف اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان، یک مفهوم قراردادی نیست و سابقۀ تمدنی چند هزار ساله دارد، هرچند به زور قراردادهای تحمیلی، بخش‌هایی از آن توسط قدرت‌های بزرگ بریده شده باشد.

اما بار دیگر به این سؤال برگردیم که چرا باید ایران را که وطن ماست، دوست داشته باشیم و در مقابل آن متعهد باشیم؟ آیا مثلاً جنس خاک یا مردم یا آب و هوای آن فرقی با بقیه دنیا دارد که باید ما را به خود علاقمند سازد؟ قطعاً موضوع این نیست. بلکه مسأله این است که هر یک از ما از روزی که پا به جهان وجود گذاشته‌ایم و با هر آنچه با آن رشد کرده و بالیده‌ایم، ماحصل دستاوردهای فرهنگی و تمدنی مردمی بوده است که در این گوشۀ دنیا زیسته‌اند، مدرسه، بیمارستان، خانه، جاده و نیز معلم و پزشک و حتی محبت والدینی که از آنان بهره برده‌ایم نتیجۀ تلاش و دسترنج این مردم بوده است.
اگر امروز من به عنوان معلم حقوق می‌گیرم، از اندوختۀ نسل‌های قبلی اهالی همین محدودۀ ایران کنونی است و اگر کودکان و جوانانی را آموزش می‌دهم به امید ایجاد ارزش برای نسل‌های بعدی آنان است. اگر من در بیابانی خالی از انسان به دنیا آمده بودم، هرقدر هم تلاش می‌کردم، صاحب دارایی امروز نبودم.

به هر ترتیب، آنچه فکر و ذهن و روحیۀ مرا ساخته است، حاصل تفکر و اندیشه‌های مردمان این سرزمین است، و آنچه امروز هستم، خوب یا بد، متعلق به آنها است. من از منابع مادی و معنوی این مردم رشد کرده‌ام، نه از دارایی مردم فلان کشور در آن سوی جهان. درست است که از کالاها و فناوری‌های همه دنیا استفاده کرده‌ام، اما هیچ یک از آنان، به رایگان در اختیارم قرار نگرفته، بلکه منابع زیرزمینی و کشاورزی و انسانی ایران بابت آن‌ها پرداخت شده است.

ایران است که به ما هویت داده و ما را از بقیه انسان‌ها متمایز ساخته است و می‌دانیم که این هویت چقدر اهمیت دارد. وقتی اسم افراد در شخصیت آنان تأثیر بزرگی دارد، چطور می‌شود هویت ملی و زبانی، حیاتی نباشد؟

مؤلفه‌های هویتی نظیر پیشینه و زبان و از همه مهم‌تر، سرنوشت مشترک، مردمان داخل این مرزهای به ظاهر قراردادی را با بندهایی نامرئی ولی مستحکم به یکدیگر پیوند زده است. لذاست که هیچ یک از آنان نمی‌تواند از دغدغه برای این وطن رها شود ولو اکثر عمر را در گوشۀ دیگری از دنیا زیسته باشد.

تک‌تک ما نسبت به این کشور، این مردم، این فرهنگ و این تمدن مدیونیم و مسئولیت داریم. به زبانِ آن ترانۀ معروف مرحوم ناصر عبداللهی:

هم‌نفس این وطنم، هم‌دل دلبستگیاش
هم‌دم دلواپسی و هم‌قدم خستگیاش



🔴 منبع: عصر ایران


@IranDel_Channel

💢
👍33👎2
📷 نشریۀ تبریز که روزهای شنبه و دوشنبه و چهارشنبه چاپ می‌شده است.

شمارۀ ۲۰، سال نخست، ۲۳ فوریه ۱۹۱۱ میلادی (زمستان ۱۲۸۹ خورشیدی)

در صفحۀ نخست، تصویرِ ابوالقاسم ناصرالملک،‌ رئیس وقتِ ایل قاجار چاپ شده است که پیش از رسیدن احمدشاه قاجار به سنِّ قانونی، نایب‌السلطنهٔ ایران بود.



@IranDel_Channel

💢
👍16👎1
‌‌
🔴 الیناسیون در موجودیتِ دیگری / تأملی بر سیاست‌های زبانی مدیرکل شبکۀ سهند و رو شدنِ دستِ پانترکانِ آذربایجان‌ستیز

✍️ سالار سیف‌الدینی

در پی اظهاراتِ علمی آقای اکبر رضایی، مدیرکل صداوسیمای مرکز استانِ آذربایجان شرقی (شبکۀ سهند) پیرامونِ بایستگی استفاده از زبانِ اصیلِ آذربایجانی در این رسانه و در نتیجه پرهیز از وارد کردنِ واژه‌های برساختۀ آن‌سوی مرز، خاطر گروهی از پانترکیست‌ها را که ظاهراً مدعی‌اند دغدغۀ «زبانِ مادری» دارند، مشوّش کرده و در عرض چند روز گذشته، تعدادی از رسانه‌ها و عناصر تجزیه‌طلب با حمله به اکبر رضایی نسبت به دغدغۀ او در خصوصِ حفظِ اصالتِ زبانِ آذربایجانی، واکنشِ منفی نشان داده‌اند.

اما مگر نه این است که جریاناتِ تجزیه‌طلب، تاکنون، پشتِ «زبانِ مادری» استتار کرده و مدعی حفظ آن بودند! پس چرا اکنون به جای استقبال از اظهاراتِ اکبر رضایی به او حمله می‌کنند؟ مگر نه اینکه همین گروه، سال‌ها چنین تبلیغ کرده‌اند که زبانِ آذربایجانی به قدری قوی است که نیازمند هیچ زبانِ دیگری نیست؟ با این وجود، چرا وقتی همین سخنان در عمل از سوی مدیرکل شبکۀ سهند تبدیل به سیاستِ اعلامی می‌شود، عکس‌العمل منفی نشان می‌دهند؟ مادام که زبانِ آذربایجانی آنقدر نیرومند است پس چه حاجتی به استفاده از لغاتِ برساختۀ ترکی استانبولی و باکویی؟ کسی‌که که مدعی توانمندی زبانِ آذربایجانی است چرا باید از واژه‌هایی مانند کولتور، اونیورسیته، اندیسکوپدی، بلدیه، یانقین و ... استفاده کند؟

اکبر رضایی‌ یک نکتۀ دیگر را نیز مورد توجه قرارداده و گفته‌ است که گویشِ معیار تبریز و در نتیجه زبانِ آذربایجانِ ایران باید ملاک قرار گرفته و منشأ تأثیرگذاری بر سایر کشورها یا مناطق قرار بگیرد. این نکته نیز به شدت، موجبِ خشمِ پانتُرکان شده است! باید پرسید چرا عناصری که دم از هویت‌طلبی می‌زدند، با این سیاست، مشکل دارند و نمی‌خواهند، تبریز به مرکزِ تأثیرگذاری (نه تأثیرپذیری) تبدیل شود؟

البته برای کسانی که زمانِ خود را با ساعتِ باکو تنظیم می‌کنند و مانند توده‌ای‌هایی که به هوای زمستانی مسکو در مهر ماه پالتو می‌پوشیدند، مقلد و پیرو سیاست‌های بیگانه‌اند، این سخنان، سخت، گران آمده، والا هر شخص وطن‌خواهی از این سیاست باید استقبال کند.

این موضع نشان می‌دهد که پانترکان به فکر استقلال و توانمندی زبانِ آذربایجانی نیستند، بلکه الیناسیون این زبان را در تُرکی استانبولی و باکویی به عنوان یک هدف دنبال می‌کنند. الیناسیون، پیش از آنکه از سوی مارکس به معنای از خودبیگانگی مورد استفاده قرار بگیرد، یک معنای قدیمی (قرون وسطایی) نیز داشت و در زبان‌های اروپایی به مفهومِ انتقالِ مالکیت از خود به دیگری است. عناصر فوق نیز به شرحی که گذشت، مالکیتِ عقل و روح خود را به خارجی سپرده و از خود بیگانه شده‌اند. واژه‌های برساخته‌ای مثل یانقین در هیچ نقطه از آذربایجان رایج نیست. برای مثال در آذربایجان از «الو» یا «اوت توتماخ» بجای آتش‌سوزی استفاده می‌شود که همین واژۀ «الو» در سایر نقاطِ ایران مانند اصفهان نیز رایج است.

بماند که در خودِ ترکیه از واژه «آتش» به وفور استفاده می‌شود، چه در معنای اول آن و چه در معنای نظامی آن. کافی است یک نفر عبارت ateş altında را در گوگل جستجو کند تا حجم استفاده از این واژه را متوجه شود.

همچنین در ترکیه و زبانِ ترکی استانبولی به ادارۀ آتش‌نشانی، «اطفائیه» و به آتش‌نشان نیز «اطفائیه‌جی» گویند نه خبری از واژۀ برساختۀ «یانقین» است نه یانقین‌چی! خنده‌دار اینکه این عده ترجیح می‌دهند به فرهنگ بگویند «کولتور»، دانشگاه را «اونیورسیته» بخوانند و شهرداری را «بلدیه»!

اطلاعات پان‌ترکیست‌ها حتی در حوزۀ زبانِ ترکی نیز کاملاً محدود است. یک نمونۀ خنده‌دار آن، تلاش برای جایگزین کردنِ نوروز با کلمۀ «بایرام» در سال‌های اخیر است. آنان با این توهم که چون نوروز، واژه‌ای پارسی است، سعی می‌کنند از واژه «بایرام» استفاده کنند. کافی است یک نفر این عبارت را گوگل کند: ریشۀ واژۀ بایرام "bayram kelimesinin kökeni" آنگاه به ده‌ها منبعِ آنلاین به زبانِ ترکی استانبولی دسترسی خواهد داشت که نشان می‌دهد، واژه بایرام از پدرام است و ریشۀ فارسی دارد.

پان‌ترکیسم، محصولِ فراموشی تاریخی است، اما فراتر از آن، پروژۀ دشمنانِ کشور و ملت ایران برای تفرقه و جنون قومی است. اما مشکل اینجاست که فاقدِ پشتوانۀ تاریخی و ادبی نیز هست در نتیجه بیش از همه به زبانِ آذربایجانی لطمه می‌زند.

اظهاراتِ قابل تحسینِ مدیرکل شبکۀ سهند، نشان از تیزبینی و بینشِ آکادمیک به زبان و کیستی آذربایجان است و جا دارد سیاستی که هم‌اکنون دنبال می‌شود از سوی سایر استان‌ها به عنوانِ وحدت‌رویه، به واحدها ابلاغ شود.



🔴 پی‌نوشت کانال ایران‌دل:
هدف از بازنشرِ این یادداشت، دفاع از یک رویکرد درست است.

@IranDel_Channel

💢
👍43👎4
ایران‌دل | IranDel

🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز

نشستِ یک‌صد و چهارم


آموزگار:
جواد رنجبر درخشی‌لر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامه‌پژوه


زمان:
شنبه بیستم اَمُرداد ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت هفده

مکان:
تبریز، چهارراه شهناز، جنب سینما قدس، کتابشهر تبریز




شرکت برای عموم آزاد و رایگان است.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢

🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز

نشستِ یک‌صد و پنجم


آموزگار:
جواد رنجبر درخشی‌لر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامه‌پژوه


زمان:
شنبه ۲۷ اَمُرداد ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷

مکان:
تبریز، چهارراه شهناز، جنب سینما قدس، کتابشهر تبریز




شرکت برای عموم آزاد و رایگان است.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍22
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

🎥 مصدق، عوام‌فریبی، تجزیۀ ایران

بی‌محابا با اجرای عباس سوری و با حضور اشکان زارع، روزنامه‌نگار و نویسنده

(قسمت دوم)

‌‌

مصدق، وطن‌دوست است یا ناسیونالیست؟ چهره‌ای مانند محمدعلی فروغی چه تفاوتی با مصدق و امثال مصدق دارد؟ چه تحریف‌هایی در افتخارات وطن وجود دارد؟ و ..



🔴 این گفتگو را می‌توان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.


🔴 پی‌نوشت:
بازنشرِ یک گفتگو به معنای تأییدِ کلِّ محتوای آن نیست.

@IranDel_Channel

💢
👍23👎13

🔴 اسبِ تروای سوسیالیسم

✍️ بیژن اشتری

آدم عاقل هرگز نباید گول وعده‌هایی مثل«بهداشت رایگان»، «آموزش رایگان» ، «مسکن رایگان» و غیره را بخورد. هر کس این وعده‌های دلفریب خوش آب و رنگ را به شما داد، بدانید که قدرت‌طلبی بیش نیست. حالا طرف می‌خواهد سوسیالیست باشد یا مارکسیست اسلامی از نوع وطنی.

ما در علم سیاست اصطلاحی داریم زیر عنوان "اسب تروای سوسیالیسم". حتماً داستان اسب چوبی تروا را شنیده‌اید. مردم شهر تروا که زندگی آزادی داشتند هدف حملۀ یونانی‌های مستبد قرار گرفتند. آن‌ها در پشت دیوارهای قلعه‌مانند شهرشان پناه گرفتند و اجازه ورود به سربازان متجاوز یونانی را ندادند. اما یونانی‌ها حقه‌ای زدند. آن‌ها یک اسب چوبی بزرگ ساختند و گروهی از نیروهای زبده‌ی مسلح خود را در آن مخفی کردند و اسب را جلو دروازۀ شهر گذاشتند و به ظاهر رفتند. اهالی شهر به گمان این که یونانی‌ها خسته شده و رفته‌اند، اسب چوبی آن‌ها را به عنوان نماد پیروزی خودشان داخل شهر آوردند و جشن و پایکوبی به راه انداختند. اما پس از پایان جشن، وقتی اهالی رفتند بخوابند، نیروهای زبدۀ یونانی از داخل اسب بیرون آمدند و دروازۀ شهر را باز کردند و خلاصه راه را برای ورود سربازانِ یونانی و اشغال شهر هموار کردند.

فریدریش فن هایک، اقتصاددان اتریشی ، وعدۀ عدالت اجتماعی سوسیالیست‌ها (بهداشت و آموزش رایگان، مسکن ارزان، چهار روز کار در هفته و غیره) را "اسب تروای سوسیالیسم " نامیده است. یعنی سوسیالیست‌ها با وعدۀ برقراری عدالت اجتماعی، نظر موافق اکثریت جامعه را کسب می‌کنند و سپس می‌گویند « ما برای تحقق این هدف باید دولتِ متمرکز و کنترل‌گر برقرار کنیم» و سپس شروع می‌کنند به نابود کردن مخالفان سیاسی خود و نهایتاًحکومت دیکتاتوری‌شان را برقرار می‌کنند و جامعه را به فقر و افلاس می‌کشانند و تنها عدالتی هم که برقرار کنند حداکثر «عدالت در توزیعِ فقر و بدبختی» بین آحاد مردم است.

تاریخ گواهی می‌دهد که این سناریوی غصبِ قدرت به دفعات تکرار شده است. لنین و استالین و‌ مائو و هیتلر با وعدۀ استقرار عدالت اجتماعی به قدرت رسیدند و سپس دمار از روزگار مردم درآوردند. هیچ دیکتاتوری با وعدۀ نسل‌کشی به قدرت نرسیده است، همه وعدۀ بهشت دادند و نهایتاً دوزخ را برقرار کردند و مرتکب انواع جنایت‌ها شدند.

کلامِ آخر: تحقق رفاه مردم فقط در یک جامعۀ آزاد و دموکراتیک امکان‌پذیر است ولاغیر... گول قدرت‌طلبانی را که به شما وعده‌های فریبنده می‌دهند نخورید.
تصویرسازی هم کار خودمه در ضمن.


@IranDel_Channel

💢
👍35👎7

🔴 انجمن فرهنگی افراز، نمایندگی استان آذربایجان شرقی برگزار می‌کند:

نشست نقد و بررسی کتابِ "تاریخ تبریز"
(نویسندۀ کتاب: ولادمیر مینورسکی)


سخنران:
جواد رنجبر درخشی‌لر، دکترای علوم سیاسی


زمان:
یکشنبه ۲۸ اَمرداد ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷

مکان:
تبریز، چهارراه آبرسان، جنب هلال احمر، سالن همایش مهر



حضور برای عموم آزاد و رایگان است.



#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍21👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آیا واقعه‌ی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی کودتا بود؟

۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی از مهم‌ترین وقایع تاریخ ایران و نقطه‌ی عطفی در تحولات تاریخ معاصر ایران است. واقعه‌ای که منجر به سقوط دولت محمد مصدق و محاکمه او شد و انتشار اسنادی در دهه‌های بعد نشان از دخالت برخی دولت‌های خارجی داشت.

اما با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی در گفتمان سیاسی ترجیح داده شد از نقش محمد مصدق کاسته و سقوط او را ناشی از پشت کردن به روحانیت و نمایندگان سیاسی آن تعبیر کنند.

ملی‌گرایان و چپ‌گراها هم روایت‌های متفاوتی از ظهور و سقوط دولت مصدق ارائه می‌‌دادند.
واقعه‌ای که اغلب توسط مورخینِ چپ‌گرا روایت شده و به این ترتیب در میان این روایت‌ها، قضاوت تاریخی درباره‌اش دشوار و حساسیت‌برانگیز است.

اما دیدگاه‌های متفاوت چه روایتی از این واقعه دارند؟
آیا این واقعه را می‌توان کودتا نامید؟

موسی غنی‌نژاد اهری، به این پرسشها و پرسشهای مشابه از زاویه‌ی دید خود پاسخ می‌دهد.


🔴 منبع: اکو ایران


🔴 پی‌نوشت:
بازنشر یک گفتگو، به معنی تأييد کل گفتگو نیست.


@IranDel_Channel

💢
👍17👎11

🔴 ابعاد دیگر زندگی سرلشکر فضل‌الله زاهدی

فضل‌اللّٰه زاهدی، ملقب به بصیردیوان (زاده‌ی ۱۲۷۱ خورشیدی در همدان – درگذشته‌ی ۱۳۴۲ خورشیدی در ژنو سوئیس)، سناتور همدان در مجلس سنا و نخست‌وزیر ایران پس از ماجراهای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ تا ۱۶ فروردین ۱۳۳۴ خورشیدی بوده‌است.

او برای دو حادثه سرشناس‌تر است؛ نخست سرکوب و دستگیری شیخ خزعل در آغاز دوران رضاشاه پهلوی و دوم بخاطر ماجراهای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی که پس از آن، او جای محمد مصدق را به عنوان نخست‌وزیر ایران گرفت.

او فرزند نصرالله‌خان بصیردیوان از مالکان همدان بود. بصیر دیوان خود را از تبارِ شیخ زاهد گیلانی می‌دانست و به همین مناسبت فرزندان او پس از تاسیس اداره ثبت احوال و الزامی شدن شناسنامه برای مردم کشور، نام‌خانوادگی زاهدی را برمی‌گزینند. فضل‌الله زاهدی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسهٔ مظفری گذراند و تحصیلات متوسطه را در مدرسهٔ آلیانس به پایان رساند. پس از پایان تحصیلات متوسطه وارد مدرسهٔ نظام گردید و مدارج این مدرسه را نیز پشت سر گذاشت.


🔴 اشاره‌ی کوتاه به فراز و فرودِ بُعد نظامی‌گری فضل‌الله زاهدی

فضل‌الله زاهدی در سال ۱۲۸۹ خورشیدی در حالی که بیش از هجده سال نداشت، به درجهٔ نائب سومی (ستوان سومی) رسید. سه سال بعد نائب دوم شد. عجیب‌ترین پیشرفت زاهدی چند سال بَعد حاصل شد و او در فاصلهٔ سال‌های ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۹ خورشیدی به درجهٔ سرتیپی رسید. زاهدی در سراسر دوران جوانی خود در درگیری‌های داخلی آن زمانِ ایران شرکت داشت. در سال ۱۲۹۶ خورشیدی به منطقه کردستان مأمور شد و در حوادث آن منطقه شرکت کرد. چندی بعد واقعهٔ جنگل و شورشِ میرزا کوچک خان پیش آمد. رضا شاه ـ که در آن زمان به رضاخان میرپنج معروف بود و در شهر رشت به سر می‌برد ـ زاهدی را به گیلان احضار کرد. زاهدی در این مأموریت توانست قوای خالو قربان را شکست دهد. مقارن همین احوال، عده‌ای تحت فرماندهی احسان‌الله خان دوستدار از تنکابن به سمت تهران در حال پیشرفت بودند؛ که رضاخان میرپنج، زاهدی را مأمور جنگ با احسان‌الله‌خان کرد و زاهدی نیز توانست در طول یک هفته احسان‌الله‌خان را شکست دهد.

زاهدی در سرکوب تمام شورش‌های شمال ایران شرکت داشت. بر همین اساس در اواخر سال ۱۲۹۹ خورشیدی که درجهٔ سرهنگی داشت، سرتیپ مرتضی‌خان (سپهبد یزدان‌پناهِ بعدی) فرمان درجهٔ سرتیپی را برای او از تهران به رشت برد. متعاقب این وقایع، زاهدی مأمور سرکوب اسماعیل آقا سیمیتقو ـ که در غربِ خطه‌ی آذربایجان علم طغیان برافراشته بود ـ گردید و در این مأموریت پیروزی نصیب زاهدی شد. به دلیل این موفقیت، زاهدی به دریافت نشان ذوالفقار نائل آمد. پس از این مأموریت، وقایع خوزستان پیش آمد. زاهدی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی به فرماندهی تیپ فارس منصوب شد و به شیراز رفت. در این سمت تازه منصوب شده بود که دستور رسید برای سرکوب شیخ خزعل به خوزستان برود. زاهدی در منطقهٔ «زیدون» با قوای شیخ خزعل مواجه شد و پس از یک هفته درگیری بین شورشیان و قوای دولتی و زد و خوردهایی که در رامهرمز و نزدیکی اهواز بین قوای دولتی و شیخ خزعل روی داد، شیخ خزعل شکست خورد.

پس از تاجگذاری رضاشاه و در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ خورشیدی به همراه تعدادی دیگر از امیر لشکرها و سرتیپ‌ها به سمت ژنرال آجودانی شاه نائل آمد. پس از شکست شورش جنوب، رضاشاه، زاهدی را به فرماندهی کل نیروهای خوزستان و فرمانداری نظامی آن منطقه منصوب کرد. پس از پایان وقایع شیخ خزعل، سرتیپ زاهدی به تهران آمد. او اولین‌بار مأموریت یافت که به رشت، سفر کند. ورود او به رشت مقارن با وقایع ترکمن‌صحرا بود، لذا از طرف دولت مرکزی، سرتیپ جان محمدخان از سمت خراسان و زاهدی از سمت رشت مأمور شدند که به ترکمن‌صحرا حمله کنند و شورش در آن منطقه را سرکوب کنند. در این واقعه، زاهدی و جان محمدخان توانستند آرامش را در ترکمن‌صحرا برقرار سازند.

پس از وقایعِ ترکمن‌صحرا، زاهدی برای خرید اسب‌های مجار به اروپا رفت و پس از مراجعت، به ریاست شهربانی منصوب شد. پس از کناره‌گیری سرتیپ کوپال از ریاست شهربانی در آذر ۱۳۰۹ خورشیدی، چند ماه سرتیپ فضل‌الله زاهدی، که پیش از آن به علت ناکامی در سرکوب مخالفان استان فارس مورد غضب رضاشاه قرار گرفته، خلع درجه گشته و بیکار شده بود، ریاست شهربانی را برعهده داشت. پس از مدتی رضاشاه، زاهدی را عفو کرد و او را پس از کوپال به ریاست شهربانی منصوب کرد؛ اما پس از «فرار جمعی از زندانیان به سرکردگی سید فرهاد یاغی» از زندان قصر، بار دیگر مورد خشمِ رضا شاه پهلوی قرار گرفته، پس از مدت کوتاهی در اردیبهشت ۱۳۱۰ خورشیدی خلع درجه شد و از ریاست شهربانی برکنار شده و زندانی گردید.


@IranDel_Channel

💢
👍20👎4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

🎥 چپ جهانی، نابودی تاریخ، ابتذال

بی‌محابا با اجرای عباس سوری و با حضور اشکان زارع، روزنامه‌نگار و نویسنده

(قسمت سوم)



المپیک پاریس، نمونۀ بارزی از به صحنه آوردن اقلیتی است که قرار است در صدرِ رسانه‌ها باشد. المپیک و دیگر صحنه‌های این چنینی، چرا باید محلِّ عرصۀ چنین تفکراتی شود؟ چه گروهی بزرگترین سود را از این موضوع می‌برد؟ هدف چیست؟ رسانه‌ای مانند نتفلیکس و دیگر رسانه‌های این چنینی به دنبال چه هستند؟ این برنامه قصد دارد کمی از اهدافِ چپِ جهانی را شفاف‌سازی کند.



🔴‌ این گفتگو را می‌توان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.


🔴 پی‌نوشت:
بازنشرِ یک گفتگو به معنای تأییدِ کلِّ محتوای آن نیست.

@IranDel_Channel

💢
👍23👎4
ایران‌دل | IranDel
‌‌ 🔴 گزارشِ سومین روز از نشست‌های «هفته‌ی بزرگداشتِ مشروطه» در تبریز ✍️ نیما عظیمی 🔴 گزارش را در بخشِ «مشاهده فوری» بخوانید: 👇👇 @IranDel_Channel 💢

🔴 گزارش هفته‌ی بزرگداشت مشروطه در تبریز

هفته‌ی بزرگداشت مشروطه در شهر تبریز از شنبه ۱۳ تا پنج‌شنبه ۱۸ اَمُرداد ماه ۱۴۰۳ خورشیدی برگزار شد.

گزارشِ نشست‌ها به قلمِ نیما عظیمی، روزنامه‌نگار و کنشگرِ ملّی تبریزی، در پایگاه خبری - تحلیلی «آذرپژوه» منتشر شده است.

گزارشِ روزِ نخست (۱۳ اَمرداد ۱۴۰۳ خورشیدی)

گزارشِ روزِ دوم (۱۴ اَمرداد ۱۴۰۳ خورشیدی)

گزارش روزِ سوم (۱۵ اَمرداد ۱۴۰۳ خورشیدی)

گزارشِ روزِ چهارم (۱۶ اَمرداد ۱۴۰۳ خورشیدی)

گزارشِ روزِ پنجم (۱۷ اَمرداد ۱۴۰۳ خورشیدی)

گزارشِ روزِ ششم و پایانی (۱۸ اَمرداد ۱۴۰۳ خورشیدی)



🔴 پایگاه خبری - تحلیلی «خبر صبح»، پایگاه خبری - تحلیلی آذری‌ها و روزنامه‌های «طرح نو» و «زنگانِ امروز» نیز گزارش‌ها را منتشر کرده‌اند.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍16👎1
ایران‌دل | IranDel
🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز نشستِ یک‌صد و پنجم آموزگار: جواد رنجبر درخشی‌لر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامه‌پژوه زمان: شنبه ۲۷ اَمُرداد ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷ مکان: تبریز، چهارراه شهناز، جنب سینما قدس، کتابشهر تبریز شرکت برای عموم آزاد و رایگان…
📷 گزارشِ تصویری از نشستِ یک‌صد و پنجمِ کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز

شنبه ۲۷ اَمرداد ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، ساعت ۱۷ - تبریز


آموزگار:
جواد رنجبر درخشی‌لر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامه‌پژوه



عکاس:
کریم شافعی


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍19👎1