🎙 گفتوگوی برنامۀ باغِ هنرِ رادیو ایران با نیما عظیمی، روزنامهنگار و کنشگر مدنی - سیاسیِ تبریزی، دربارۀ استاد محمدحسین شهریار و ایرانپرستی و عشق ایشان به زبان ملی فارسی و نفرتشان از فرقۀ دموکرات آذربایجان
@IranDel_Channel
💢
🎙 گفتوگوی برنامۀ باغِ هنرِ رادیو ایران با نیما عظیمی، روزنامهنگار و کنشگر مدنی - سیاسیِ تبریزی، دربارۀ استاد محمدحسین شهریار و ایرانپرستی و عشق ایشان به زبان ملی فارسی و نفرتشان از فرقۀ دموکرات آذربایجان
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل + | + IranDel
@IranDel_Channel
💢
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 «مست عشق»
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
🎥 نماهنگ مست عشق
خواننده: علیرضا قربانی
آهنگساز: حسام ناصری
با ابیاتی از مولانا جلالالدین بلخی
🔴 فیلم سینمایی «مست عشق»
مست عشق، فیلمی در گونۀ (ژانر) درامِ تاریخی عاشقانه به نویسندگی و کارگردانی حسن فتحی است و برشی از زندگی مولانا جلالالدین بلخی و شمس تبریزی (بازۀ زمانی ۶۲۱ - ۶۲۶ خورشیدی) را با نقشآفرینی پارسا پیروزفر و شهاب حسینی به تصویر میکشد.
در این فیلم، شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی، پارسا پیروزفر در نقش مولانا جلالالدین بلخی، حسام منظور در نقش حسامالدین چلبی (همنشین و شاگرد مولانا)، هانده ارچل در نقش کیمیا خاتون (دختر مولانا)، بنسو سورال در نقش مریم، بوراک توزکوپاران در نقش سلطان ولد (فرزند بزرگ مولانا)، هالیت ارگنچ در نقش بهالدین ولد (پدر مولانا)، بوران کوزوم در نقش علاءالدین (پسر مولانا)، سلما ارگج در نقشِ کرّا خاتون (همسر مولانا) و ابراهیم چلیکگول در نقش اسکندر بازی کردهاند.
فیلم سینمایی «مست عشق» از ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در سینماهای کشور نمایش داده میشود.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
🎥 نماهنگ مست عشق
خواننده: علیرضا قربانی
آهنگساز: حسام ناصری
با ابیاتی از مولانا جلالالدین بلخی
🔴 فیلم سینمایی «مست عشق»
مست عشق، فیلمی در گونۀ (ژانر) درامِ تاریخی عاشقانه به نویسندگی و کارگردانی حسن فتحی است و برشی از زندگی مولانا جلالالدین بلخی و شمس تبریزی (بازۀ زمانی ۶۲۱ - ۶۲۶ خورشیدی) را با نقشآفرینی پارسا پیروزفر و شهاب حسینی به تصویر میکشد.
در این فیلم، شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی، پارسا پیروزفر در نقش مولانا جلالالدین بلخی، حسام منظور در نقش حسامالدین چلبی (همنشین و شاگرد مولانا)، هانده ارچل در نقش کیمیا خاتون (دختر مولانا)، بنسو سورال در نقش مریم، بوراک توزکوپاران در نقش سلطان ولد (فرزند بزرگ مولانا)، هالیت ارگنچ در نقش بهالدین ولد (پدر مولانا)، بوران کوزوم در نقش علاءالدین (پسر مولانا)، سلما ارگج در نقشِ کرّا خاتون (همسر مولانا) و ابراهیم چلیکگول در نقش اسکندر بازی کردهاند.
فیلم سینمایی «مست عشق» از ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در سینماهای کشور نمایش داده میشود.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ششم اردیبهشت، روز سنندج
روز سنندج برابر با ۶ اردیبهشت هر سال است. این روز، سالروز دستورِ شاه صفی مبنی بر ساختِ شهر سنندج توسط حاکمِ محلی، سلیمانخان اردلان است.
🔴 تصویربردار: بختیار صمدی
@IranDel_Channel
💢
روز سنندج برابر با ۶ اردیبهشت هر سال است. این روز، سالروز دستورِ شاه صفی مبنی بر ساختِ شهر سنندج توسط حاکمِ محلی، سلیمانخان اردلان است.
🔴 تصویربردار: بختیار صمدی
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تصنیفِ "عقرب زلف کجت" با صدای گولیاز ممداُوا، خوانندۀ بادکوبهای
ترانۀ «کیه کیه» یا «کیه در میزنه» طبقِ یک روایت، ترانهای سروده و ساختهٔ علی اکبر شیدا است که به نام «عقربِ زلفِ کجت» نیز مشهور است. در برخی از منابع، شعر این ترانه را به ناصرالدینشاه قاجار منسوب میدانند.
در کتابِ سرگذشتِ موسیقی ایران، روحالله خالقی مینویسد:
این تصنیف در پردۀ بیداد [در دستگاه همایون] به وزنِ سهضربی سنگین، اجرا میشود و گویندۀ شعر و سازندۀ آهنگ آن، معلوم نیست.
@IranDel_Channel
💢
🎥 تصنیفِ "عقرب زلف کجت" با صدای گولیاز ممداُوا، خوانندۀ بادکوبهای
ترانۀ «کیه کیه» یا «کیه در میزنه» طبقِ یک روایت، ترانهای سروده و ساختهٔ علی اکبر شیدا است که به نام «عقربِ زلفِ کجت» نیز مشهور است. در برخی از منابع، شعر این ترانه را به ناصرالدینشاه قاجار منسوب میدانند.
در کتابِ سرگذشتِ موسیقی ایران، روحالله خالقی مینویسد:
این تصنیف در پردۀ بیداد [در دستگاه همایون] به وزنِ سهضربی سنگین، اجرا میشود و گویندۀ شعر و سازندۀ آهنگ آن، معلوم نیست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 از «نخبگانِ شریف» تا «پخمگانِ افغان»
✍️ نیما عظیمی
تصویر این افغانِ مهاجر و پلاکاردش را که دیدم (تصویر پیوست) بیدرنگ ذهنم تصویری دیگر را کنارش گذاشت. همین چندماه پیش بود که بنابر نشرِ تصویری در فرودگاه امام، خبرِ مهاجرتِ ۱۳ نخبۀ دانشگاه شریف را شنیدیم. پُر واضح است که مجموعهای از دلایل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ داخلی، موجبِ مهاجرتِ نخبگان از زادگاهشان به خارج میشود.
هرچند که این تصویر و اندوهِ آن، خبر و پیشآمدِ تازهای برای ملتِ ایران نبود؛ اما مانند هربار و هرسال، نمکِ تازهای بود بر زخمهای کهنۀ ما و این سریالِ تکراریِ دردآور که در همۀ این سالها با فیلمنامهای تکراری اما بازیگرانی تازه برای ما، پخش میشود؛ که برخلاف روندِ سریالهای سیما، پایانِ خوشی برای مملکت ندارد.
یادمان نرفته و نمیرود آنهایی که توان و شایستگیِ نگهداری از نخبگان را نداشتند و باید پاسخگویِ چراییِ بروز این فجایعِ ملی باشند؛ اما دعوای بزرگشان بر سر این بود که شش تَن از این نخبگان مهاجرت کردهاند نه همۀ آنها! گویا خوشحال هم بودند!
البته سخنانِ عادل فردوسیپور در دانشگاه شریف نیز یادمان نمیرود. «عادل فردوسی پور» مردِِ شریفیست که در دانشگاه شریف سخنانی را به زبان آورد که برخاسته از آهِ دلِ هر آن کسیست که دل در گرو سربلندیِ میهنش «ایران» دارد:
«هر یک نفری که از ایران میرود انگار خنجر به قلب من زده میشود؛ اما کسانی که را که رفتن را انتخاب میکنند هم، کاملاً درک میکنم. میدانم که هیچ فرش قرمزی برای ما هیچوقت پهن نشده و باید کلی موانع را پشت سر گذاشت. شاید در این مسیر آدمهایی که در قوارۀ شما نیستند بالا دست شما باشند. شرایط بسیار سخت است و باز کسانی که رفتن را انتخاب میکنند را هم کاملاً درک میکنم.»
باری! نخبهکُشی به هیچ کجای حضراتی که حضورِ امثالِ «عادل فردوسیپور» را برنمیتابند، برنمیخورد. چرا که جای خالیِ «نخبگان شریفِ ایران» را، دارند با «پخمگانِ افغان» پُر میکنند! همانگونه که جایِ خالیِ عادل فردوسیپور را دارند با «مهران رجبی» پُر میکنند!
@IranDel_Channel
💢
🔴 از «نخبگانِ شریف» تا «پخمگانِ افغان»
✍️ نیما عظیمی
تصویر این افغانِ مهاجر و پلاکاردش را که دیدم (تصویر پیوست) بیدرنگ ذهنم تصویری دیگر را کنارش گذاشت. همین چندماه پیش بود که بنابر نشرِ تصویری در فرودگاه امام، خبرِ مهاجرتِ ۱۳ نخبۀ دانشگاه شریف را شنیدیم. پُر واضح است که مجموعهای از دلایل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ داخلی، موجبِ مهاجرتِ نخبگان از زادگاهشان به خارج میشود.
هرچند که این تصویر و اندوهِ آن، خبر و پیشآمدِ تازهای برای ملتِ ایران نبود؛ اما مانند هربار و هرسال، نمکِ تازهای بود بر زخمهای کهنۀ ما و این سریالِ تکراریِ دردآور که در همۀ این سالها با فیلمنامهای تکراری اما بازیگرانی تازه برای ما، پخش میشود؛ که برخلاف روندِ سریالهای سیما، پایانِ خوشی برای مملکت ندارد.
یادمان نرفته و نمیرود آنهایی که توان و شایستگیِ نگهداری از نخبگان را نداشتند و باید پاسخگویِ چراییِ بروز این فجایعِ ملی باشند؛ اما دعوای بزرگشان بر سر این بود که شش تَن از این نخبگان مهاجرت کردهاند نه همۀ آنها! گویا خوشحال هم بودند!
البته سخنانِ عادل فردوسیپور در دانشگاه شریف نیز یادمان نمیرود. «عادل فردوسی پور» مردِِ شریفیست که در دانشگاه شریف سخنانی را به زبان آورد که برخاسته از آهِ دلِ هر آن کسیست که دل در گرو سربلندیِ میهنش «ایران» دارد:
«هر یک نفری که از ایران میرود انگار خنجر به قلب من زده میشود؛ اما کسانی که را که رفتن را انتخاب میکنند هم، کاملاً درک میکنم. میدانم که هیچ فرش قرمزی برای ما هیچوقت پهن نشده و باید کلی موانع را پشت سر گذاشت. شاید در این مسیر آدمهایی که در قوارۀ شما نیستند بالا دست شما باشند. شرایط بسیار سخت است و باز کسانی که رفتن را انتخاب میکنند را هم کاملاً درک میکنم.»
باری! نخبهکُشی به هیچ کجای حضراتی که حضورِ امثالِ «عادل فردوسیپور» را برنمیتابند، برنمیخورد. چرا که جای خالیِ «نخبگان شریفِ ایران» را، دارند با «پخمگانِ افغان» پُر میکنند! همانگونه که جایِ خالیِ عادل فردوسیپور را دارند با «مهران رجبی» پُر میکنند!
@IranDel_Channel
💢
🔴 پینوشتی برای دلبستگانِ پیمانهای مشابه شانگهای و بریکس
✍️ پدرام سلطانی، قائممقام پیشین اتاق بازرگانی در توییتی نوشت:
کلیه بانکهای چینی (دومین اقتصاد بزرگ دنیا) به دلیل فشارهای بیشتر آمریکا، روابطِ بانکی خود را با بانکهای روسیه متوقف کردهاند.
آنهایی که به سازمان همکاریهای شانگهای برای «دلارزدایی» دل خوش کرده بودند این خبر را چند بار بخوانند.
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 پینوشتی برای دلبستگانِ پیمانهای مشابه شانگهای و بریکس
✍️ پدرام سلطانی، قائممقام پیشین اتاق بازرگانی در توییتی نوشت:
کلیه بانکهای چینی (دومین اقتصاد بزرگ دنیا) به دلیل فشارهای بیشتر آمریکا، روابطِ بانکی خود را با بانکهای روسیه متوقف کردهاند.
آنهایی که به سازمان همکاریهای شانگهای برای «دلارزدایی» دل خوش کرده بودند این خبر را چند بار بخوانند.
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
💚
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🔴 نگاهی کوتاه به انحطاط در عثمانی
✍️ طوس طهماسبی
تصویر پایین نشان میدهد که قلمرو امپراتوری عثمانی پس از شکست در پایان جنگ اول جهانی به چه روزی افتاد. عثمانی که در قرن شانزدهم نیرومندترین قدرتِ جهانی بود و نیروهایش تا دروازۀ وین در قلب اروپا پیشروی کرده بودند، در طول دو قرن بعدی روندِ رکود و انحطاط را طی کرد، تا جایی که در قرنِ نوزده میلادی نامش را مردِ بیمار اروپا گذاشته بودند.
عوامل این سقوط بزرگ را در دو عامل کلیدی میتوان خلاصه کرد:
اول عقب ماندن از روند تحولات فنی و اقتصادی جهان و تحجر و رکود فکری و فرهنگی
و دوم گسترش بیش از ظرفیتِ قلمرو امپراتوری در شرایطی که عواید اقتصادی این گسترش تناسبی با هزینههای هنگفت آن نداشت.
ماکس بوت، مورخ آمریکایی در موردِ سقوط امپراتوریها از قرن پانزده میلادی به بعد، عبارت پر معنایی دارد:
"امپراتوری مغول، انقلاب باروت را از دست داد، چینیها، عثمانیها و هندیها انقلابِ صنعتی اول را از دست دادند، فرانسویها و انگلیسیها بخشهایی از انقلاب صنعتی دوم را و شورویها انقلاب اطلاعاتی را."
عثمانیها تنها قدرتِ مسلمانی بودند که توانستند به موقع تشکیلات نظامی خود را با سلاح گرم سازمان دهند و همین رمز اصلی سیطره و پیروزی آنها بر عربها، مملوکان مصر و صفویان بود، اما پس از آن نتوانستند اهمیت تحولاتِ تاریخساز بعدی نظیرِ سفرهای تجاریِ دریاییِ دوربُرد، ماشینِ چاپ و تحولات در علم پزشکی را دریابند و به این ترتیب، طبیعی بود که از موج بعدی تحول در آغاز انقلاب صنعتی هم جا بمانند.
عثمانیها ماشینِ چاپ را به عنوان بدعتی کفرآمیز ممنوع کردند و این موضوع مانع روند انتقال و انباشتِ دانش و همچنین تحول دستگاه اداری و حکمرانی گردید. عثمانیها تا مدتها از پذیرش روشهای جدید پزشکیِ غرب برای درمانِ بیماریهای مُسری مرگبار نظیرِ وبا و طاعون، سرباز زدند و این امر در کنار عقب ماندگی در ابزارسازی و روشهای جدید کشاورزی، سبب رکودِ جمعیت در قلمرو امپراتوری گردید.
در دورانی که خیز بزرگ اروپا آغاز میشد، عثمانیها هنوز در گیرو دار تحجر و خرافات بودند. به عنوان مثال در پایانِ قرن شانزده میلادی، رصدخانههای تازه تأسیس دولتی را با این اعتقاد که موجب شیوعِ طاعون در کشور شده، منهدم کردند.
رکود فنآوری و صنعت در عثمانی به جایی رسیده بود که از قرن هفدهم آنها کِشتی و اسلحه را از اروپاییان میخریدند و در قرن نوزدهم میلادی در ایالاتِ عربِ امپراتوری [عثمانی] حتی فنآوری بسیار سادهای نظیر گاری چرخدار یافت نمیشد.
این که با چنین وضعیتی حیات عثمانی تا دهه دوم قرن بیستم [میلادی] به درازا کشید، تنها به دلیل امکان حیات در میانۀ تضادهای قدرتهای اروپایی بود. مثلاً در نیمۀ قرن نوزده، در جنگ کریمه، دخالت انگلستان و فرانسه، عثمانی را از نابودی قطعی توسط امپراتوری روسیه نجات داد. در موارد دیگری همچون سرکوب وحشیانۀ بلغارها و یونانیها، قدرتهای مرکزی اروپا به داد عثمانی رسیده و مانع از برخوردِ نظامی غرب با امپراتوری میشدند.
عثمانی به دلیلِ موقعیتِ ژئوپلتیکِ ویژه و ممتازش، همواره از سوی برخی قدرتهای اروپایی به عنوان عاملی برای موازنه، مانعی مفید یا عنصرِ کمخطری که نمیبایست توسط قدرتهای رقیب، بلعیده شود و وجودش کم ضررتر از نابودیاش است، نگریسته میشد. با همین منطق انگلیسیها از عثمانی در برابر شورش خطرناک دولت پویاتر محمدعلی پاشا در مصر حمایت کردند.
اما در نهایت جنگ بزرگ جهانی اول، آزمونی نهایی بود که تمام ضعفها و پوسیدگیها را به نقطۀ تلاشی رساند. برای دولتهایِ درگیرِ تحجّر و انحطاط، یک جنگ بزرگ، همواره خطرناکترین آزمون بقا است که معمولاً از آن زنده بیرون نمیآیند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 نگاهی کوتاه به انحطاط در عثمانی
✍️ طوس طهماسبی
تصویر پایین نشان میدهد که قلمرو امپراتوری عثمانی پس از شکست در پایان جنگ اول جهانی به چه روزی افتاد. عثمانی که در قرن شانزدهم نیرومندترین قدرتِ جهانی بود و نیروهایش تا دروازۀ وین در قلب اروپا پیشروی کرده بودند، در طول دو قرن بعدی روندِ رکود و انحطاط را طی کرد، تا جایی که در قرنِ نوزده میلادی نامش را مردِ بیمار اروپا گذاشته بودند.
عوامل این سقوط بزرگ را در دو عامل کلیدی میتوان خلاصه کرد:
اول عقب ماندن از روند تحولات فنی و اقتصادی جهان و تحجر و رکود فکری و فرهنگی
و دوم گسترش بیش از ظرفیتِ قلمرو امپراتوری در شرایطی که عواید اقتصادی این گسترش تناسبی با هزینههای هنگفت آن نداشت.
ماکس بوت، مورخ آمریکایی در موردِ سقوط امپراتوریها از قرن پانزده میلادی به بعد، عبارت پر معنایی دارد:
"امپراتوری مغول، انقلاب باروت را از دست داد، چینیها، عثمانیها و هندیها انقلابِ صنعتی اول را از دست دادند، فرانسویها و انگلیسیها بخشهایی از انقلاب صنعتی دوم را و شورویها انقلاب اطلاعاتی را."
عثمانیها تنها قدرتِ مسلمانی بودند که توانستند به موقع تشکیلات نظامی خود را با سلاح گرم سازمان دهند و همین رمز اصلی سیطره و پیروزی آنها بر عربها، مملوکان مصر و صفویان بود، اما پس از آن نتوانستند اهمیت تحولاتِ تاریخساز بعدی نظیرِ سفرهای تجاریِ دریاییِ دوربُرد، ماشینِ چاپ و تحولات در علم پزشکی را دریابند و به این ترتیب، طبیعی بود که از موج بعدی تحول در آغاز انقلاب صنعتی هم جا بمانند.
عثمانیها ماشینِ چاپ را به عنوان بدعتی کفرآمیز ممنوع کردند و این موضوع مانع روند انتقال و انباشتِ دانش و همچنین تحول دستگاه اداری و حکمرانی گردید. عثمانیها تا مدتها از پذیرش روشهای جدید پزشکیِ غرب برای درمانِ بیماریهای مُسری مرگبار نظیرِ وبا و طاعون، سرباز زدند و این امر در کنار عقب ماندگی در ابزارسازی و روشهای جدید کشاورزی، سبب رکودِ جمعیت در قلمرو امپراتوری گردید.
در دورانی که خیز بزرگ اروپا آغاز میشد، عثمانیها هنوز در گیرو دار تحجر و خرافات بودند. به عنوان مثال در پایانِ قرن شانزده میلادی، رصدخانههای تازه تأسیس دولتی را با این اعتقاد که موجب شیوعِ طاعون در کشور شده، منهدم کردند.
رکود فنآوری و صنعت در عثمانی به جایی رسیده بود که از قرن هفدهم آنها کِشتی و اسلحه را از اروپاییان میخریدند و در قرن نوزدهم میلادی در ایالاتِ عربِ امپراتوری [عثمانی] حتی فنآوری بسیار سادهای نظیر گاری چرخدار یافت نمیشد.
این که با چنین وضعیتی حیات عثمانی تا دهه دوم قرن بیستم [میلادی] به درازا کشید، تنها به دلیل امکان حیات در میانۀ تضادهای قدرتهای اروپایی بود. مثلاً در نیمۀ قرن نوزده، در جنگ کریمه، دخالت انگلستان و فرانسه، عثمانی را از نابودی قطعی توسط امپراتوری روسیه نجات داد. در موارد دیگری همچون سرکوب وحشیانۀ بلغارها و یونانیها، قدرتهای مرکزی اروپا به داد عثمانی رسیده و مانع از برخوردِ نظامی غرب با امپراتوری میشدند.
عثمانی به دلیلِ موقعیتِ ژئوپلتیکِ ویژه و ممتازش، همواره از سوی برخی قدرتهای اروپایی به عنوان عاملی برای موازنه، مانعی مفید یا عنصرِ کمخطری که نمیبایست توسط قدرتهای رقیب، بلعیده شود و وجودش کم ضررتر از نابودیاش است، نگریسته میشد. با همین منطق انگلیسیها از عثمانی در برابر شورش خطرناک دولت پویاتر محمدعلی پاشا در مصر حمایت کردند.
اما در نهایت جنگ بزرگ جهانی اول، آزمونی نهایی بود که تمام ضعفها و پوسیدگیها را به نقطۀ تلاشی رساند. برای دولتهایِ درگیرِ تحجّر و انحطاط، یک جنگ بزرگ، همواره خطرناکترین آزمون بقا است که معمولاً از آن زنده بیرون نمیآیند.
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙 صدای دکتر محمد معین؛
خواندن بیتهای آغازینِ دفتر دوم مثنوی معنوی
محمد معین؛
۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ خورشیدی در رشت – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ خورشیدی در تهران
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
خواندن بیتهای آغازینِ دفتر دوم مثنوی معنوی
محمد معین؛
۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ خورشیدی در رشت – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ خورشیدی در تهران
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 تحلیل خبر: سه میلیارد یورو، برای بستن مرز ایران با افغانستان در پنج سال!
✍️ سالار سیفالدینی
دیوار کشیدن پس از پنج سال ( ۱۴٠۸) بین ایران و افغانستان، احتمالاً میتواند برای جلوگیری از خروجِ افاغنه [از ایران] مفید باشد، نه جلوگیری از ورود آنها [به ایران] یا پُر کردن یک خلأ بزرگ مرزی.
بماند که سفارتِ ایران در کابل و هرات (وزارت خارجه) برای هرکس که بخواهد بدون مصاحبه و تشریفات ویزا میدهد و وزارت کشور هم برای هر افغانی که بخواهد (ولو با ورود غیرقانونی به کشور) اقامت بلند مدت میدهد.
روزی نیست که خبر عجیبی از "جنایتِ افاغنه علیه شهروندان اعم از قتل، تعرض، تجاوز، همدستی در جنایت یا مداخله در امور داخلی و اجتماعی ایران" منتشر نشود و این وضعِ وخیمتر هم خواهد شد. بنابراین روزگاری تیره، منتظر امنیت و آیندۀ ایران است که تصور آن فعلاً از قوۀ تخیّلِ ما خارج است.
امروز خبری منتشر شد که سه میلیارد یورو بودجه برای انسداد مرز با افغانستان اختصاص یافته تا عرضِ پنج سال، دیواری ساخته شود. در فرضی که کل این بودجه اختصاص یابد و عرض پنج سال نیز به پایان برسد، در فاصلۀ این سالها فجایعی در مملکت رخ میدهد که تا مدتها دامنگیر جامعه خواهد بود و در نهایت دستکم نیمی از "جمعیتِ بیکیفیتِ افغانستان" و بخشی از پاکستان به ایران تزریق خواهد شد. در حالیکه خود ما با مهاجرتِ نیروی کار ماهر (جمعیت باکیفیت) روبهرو هستیم که خود قصهای است پُر آبِ چشم.
این انبوه جمعیت، میتواند مرغِ نیمبسمل نظم قانونی را به عصرِ ماقبلِ دولت پرتاب کند و انگیزۀ توسعه و تحول را به دستِ پُر قدرتِ بادِ فنا بسپارد. از این رو در آینده با چنان چشماندازهایی روبهرو خواهیم شد که نظمِ کنونی را به منزلۀ عصرِ ممتازِ دیسپلین اجتماعی به یاد بیاوریم.
در این مدت، کمر امنیت، بهداشت، تولید، نظم و قانون، شکسته و احتمالاً همان بودجۀ کذایی نیز خرج مبارزه با تروریسمِ داخلی خواهد شد.
به همین دلیل، هرکس مدافعِ حضورِ افاغنه [در ایران] باشد، دوست این مملکت نیست؛ زیرا هیچچیز مانند "آفتِ افغان" نمیتواند، بنیادهای توسعۀ اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی یک کشور را به بهترین شکل نابود کند و همین نظم و قانونِ حداقلی را هم به صحنههای سوررئالی از «وضعِ طبیعی انسان» بدل کند.
برای درکِ عمقِ فاجعه، فقط تصور کنید که کشوری به وسعت و جمعیت آمریکا حدوداً ۱۳ میلیون مهاجر غیرقانونی دارد. این رقم را مقایسه کنید با وسعت، اقتصاد و جمعیتِ ایران.
سرانۀ نیروی پلیس در ایران ۸٠ میلیونی، در بهترین حالت تقریباً کمتر از ۲ پلیس به ازای ۱۰ هزار تَن جمعیت بود. ولی اگر تعداد افاغنه - که ماشالله همیشه نیازمند پلیس هستند - را ۱۰ میلیون نفر فرض کنیم، خواهیم دید که ایران از نظر سرانۀ پلیس اصلاً در رتبۀ ممتازی قرار ندارد زیرا این رقم در وضعِ استاندارد جهانی، ۷ پلیس به ازای ۱۰ هزار تَن است.
به هر روی کشور در بهترین وضع با هزینهای بسیار گزاف میتواند از "شرِّ آفتِ افغان" خلاص شود که فعلاً کرانۀ آن نامعلوم و امید به آن، فوقالعاده کم است.
در شرایط کنونی، ترکیه مرز با ایران را به دلیل جلوگیری از سیلِ بنیانکنِ بزرگ، دیوارکشیده و یونان نیز همین کار را با مرزِ ترکیه کرده و اروپا نیز متکی به دیوارهای ترکیه و یونان است و هر سال بر سر دو یا سه هزار مهاجر کمتر یا بیشتر چانه میزند!
در این میان به قول شاملو
«تنها ماییم ــ من و تو ــ نظّارِگانِ خاموشِ این خلاء، دلافسردگانِ پادرجای حیرانِ دریچههای انجمادِ همسفران».
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 تحلیل خبر: سه میلیارد یورو، برای بستن مرز ایران با افغانستان در پنج سال!
✍️ سالار سیفالدینی
دیوار کشیدن پس از پنج سال ( ۱۴٠۸) بین ایران و افغانستان، احتمالاً میتواند برای جلوگیری از خروجِ افاغنه [از ایران] مفید باشد، نه جلوگیری از ورود آنها [به ایران] یا پُر کردن یک خلأ بزرگ مرزی.
بماند که سفارتِ ایران در کابل و هرات (وزارت خارجه) برای هرکس که بخواهد بدون مصاحبه و تشریفات ویزا میدهد و وزارت کشور هم برای هر افغانی که بخواهد (ولو با ورود غیرقانونی به کشور) اقامت بلند مدت میدهد.
روزی نیست که خبر عجیبی از "جنایتِ افاغنه علیه شهروندان اعم از قتل، تعرض، تجاوز، همدستی در جنایت یا مداخله در امور داخلی و اجتماعی ایران" منتشر نشود و این وضعِ وخیمتر هم خواهد شد. بنابراین روزگاری تیره، منتظر امنیت و آیندۀ ایران است که تصور آن فعلاً از قوۀ تخیّلِ ما خارج است.
امروز خبری منتشر شد که سه میلیارد یورو بودجه برای انسداد مرز با افغانستان اختصاص یافته تا عرضِ پنج سال، دیواری ساخته شود. در فرضی که کل این بودجه اختصاص یابد و عرض پنج سال نیز به پایان برسد، در فاصلۀ این سالها فجایعی در مملکت رخ میدهد که تا مدتها دامنگیر جامعه خواهد بود و در نهایت دستکم نیمی از "جمعیتِ بیکیفیتِ افغانستان" و بخشی از پاکستان به ایران تزریق خواهد شد. در حالیکه خود ما با مهاجرتِ نیروی کار ماهر (جمعیت باکیفیت) روبهرو هستیم که خود قصهای است پُر آبِ چشم.
این انبوه جمعیت، میتواند مرغِ نیمبسمل نظم قانونی را به عصرِ ماقبلِ دولت پرتاب کند و انگیزۀ توسعه و تحول را به دستِ پُر قدرتِ بادِ فنا بسپارد. از این رو در آینده با چنان چشماندازهایی روبهرو خواهیم شد که نظمِ کنونی را به منزلۀ عصرِ ممتازِ دیسپلین اجتماعی به یاد بیاوریم.
در این مدت، کمر امنیت، بهداشت، تولید، نظم و قانون، شکسته و احتمالاً همان بودجۀ کذایی نیز خرج مبارزه با تروریسمِ داخلی خواهد شد.
به همین دلیل، هرکس مدافعِ حضورِ افاغنه [در ایران] باشد، دوست این مملکت نیست؛ زیرا هیچچیز مانند "آفتِ افغان" نمیتواند، بنیادهای توسعۀ اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی یک کشور را به بهترین شکل نابود کند و همین نظم و قانونِ حداقلی را هم به صحنههای سوررئالی از «وضعِ طبیعی انسان» بدل کند.
برای درکِ عمقِ فاجعه، فقط تصور کنید که کشوری به وسعت و جمعیت آمریکا حدوداً ۱۳ میلیون مهاجر غیرقانونی دارد. این رقم را مقایسه کنید با وسعت، اقتصاد و جمعیتِ ایران.
سرانۀ نیروی پلیس در ایران ۸٠ میلیونی، در بهترین حالت تقریباً کمتر از ۲ پلیس به ازای ۱۰ هزار تَن جمعیت بود. ولی اگر تعداد افاغنه - که ماشالله همیشه نیازمند پلیس هستند - را ۱۰ میلیون نفر فرض کنیم، خواهیم دید که ایران از نظر سرانۀ پلیس اصلاً در رتبۀ ممتازی قرار ندارد زیرا این رقم در وضعِ استاندارد جهانی، ۷ پلیس به ازای ۱۰ هزار تَن است.
به هر روی کشور در بهترین وضع با هزینهای بسیار گزاف میتواند از "شرِّ آفتِ افغان" خلاص شود که فعلاً کرانۀ آن نامعلوم و امید به آن، فوقالعاده کم است.
در شرایط کنونی، ترکیه مرز با ایران را به دلیل جلوگیری از سیلِ بنیانکنِ بزرگ، دیوارکشیده و یونان نیز همین کار را با مرزِ ترکیه کرده و اروپا نیز متکی به دیوارهای ترکیه و یونان است و هر سال بر سر دو یا سه هزار مهاجر کمتر یا بیشتر چانه میزند!
در این میان به قول شاملو
«تنها ماییم ــ من و تو ــ نظّارِگانِ خاموشِ این خلاء، دلافسردگانِ پادرجای حیرانِ دریچههای انجمادِ همسفران».
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 زبان فارسی، حافظ فرهنگ ایرانی
✍️ ذبیحالله صفا
زبان نماینده و نشاندهندۀ نوع تفکر انسان است. یک ملّت که دارای آداب و رسوم و عقاید خاصی است، ناچار فرهنگ خاصی دارد و اگر زبان واحدی نباشد که آن فرهنگ و آن نوع تفکر و همچنین آداب و رسوم و امثال اینها را نشان دهد، طبعاً اجزاء آن ملّت کمکم از یکدیگر دور میشوند و تحت تأثیر عوامل محیط و اقالیم و احتیاجات خاص هر ناحیه، فرهنگی خاص مییابند. بازگردیم به ایران؛ اگر زبان فارسی نبود که بنده و سعدی و حافظ را به هم ارتباط بدهد، من در مازندران نشاندهندۀ فرهنگ خاصّ خود میشدم به زبان مازندرانی و بعدها در مازندران بنابر مقتضیات اقلیمی آنجا و احتیاجات آنجا ما یک رسوم خاصی پیدا میکردیم که آن رسوم خاص را فارسیها نداشتند. نتیجه آن بود که ما روزبهروز از فارس و فارسیها دورتر میشدیم و فارسیها روزبهروز دورتر از ما میشدند چنانکه بعداً خوارزمیها از ما بسیار دور شدند و یا همین امروز اقوام آریایی ایرانی که هنوز در پامیر و اطراف آنجا پراکندهاند، از ما بسیار دورند چون تحت تأثیر زبانهای دیگر رفتهاند.
چیزی که در این میان توانست فکر یک شرقی ایرانی را با یک غربی ایرانی پیوند بدهد و یا یک خاقانی را با یک جامی در دو دورۀ متمایز از یکدیگر ارتباط دهد، زبان فارسی است.
زبان فارسی درحقیقت حافظ فرهنگ ایرانی شد و بار فرهنگ ملّی ما روی دوش زبان فارسی قرار گرفت؛ چه در مکانهای مختلف و چه در طول زمانهای متفاوت، یعنی اندیشههای ایرانی پیش از اسلام و آغاز دورۀ اسلامی را شاهنامه به ما رسانده و در طول زمان اساطیر ایرانی و حماسۀ ایرانی را زبان فارسی حمل کرده و به ما داده است. اگر زبان فارسی وجود نمیداشت و امروزه میخواستیم دنبال حماسهها و اساطیر ایرانی برویم اولاً چیز زیادی به دست ما نمیرسید برای اینکه در لهجهها پراکنده بود و احیاناً ربطی به یکدیگر نداشت و ثانیاً اگر میخواستیم چیزی بدانیم میبایست که پنجاه لهجه و زبان را یاد بگیریم تا مطلبی از آنها دربیاوریم، درحالیکه اینها جمعاً و یکجا در ادب فارسی و در آثار فردوسی و دقیقی و امثال آنان آمده است.
🔴 منبع:
ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۳، ۴۶۹-۴۷۰
🔴 نهم اردیبهشتماه سالروز درگذشتِ استاد ذبیحالله صفا
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 زبان فارسی، حافظ فرهنگ ایرانی
✍️ ذبیحالله صفا
زبان نماینده و نشاندهندۀ نوع تفکر انسان است. یک ملّت که دارای آداب و رسوم و عقاید خاصی است، ناچار فرهنگ خاصی دارد و اگر زبان واحدی نباشد که آن فرهنگ و آن نوع تفکر و همچنین آداب و رسوم و امثال اینها را نشان دهد، طبعاً اجزاء آن ملّت کمکم از یکدیگر دور میشوند و تحت تأثیر عوامل محیط و اقالیم و احتیاجات خاص هر ناحیه، فرهنگی خاص مییابند. بازگردیم به ایران؛ اگر زبان فارسی نبود که بنده و سعدی و حافظ را به هم ارتباط بدهد، من در مازندران نشاندهندۀ فرهنگ خاصّ خود میشدم به زبان مازندرانی و بعدها در مازندران بنابر مقتضیات اقلیمی آنجا و احتیاجات آنجا ما یک رسوم خاصی پیدا میکردیم که آن رسوم خاص را فارسیها نداشتند. نتیجه آن بود که ما روزبهروز از فارس و فارسیها دورتر میشدیم و فارسیها روزبهروز دورتر از ما میشدند چنانکه بعداً خوارزمیها از ما بسیار دور شدند و یا همین امروز اقوام آریایی ایرانی که هنوز در پامیر و اطراف آنجا پراکندهاند، از ما بسیار دورند چون تحت تأثیر زبانهای دیگر رفتهاند.
چیزی که در این میان توانست فکر یک شرقی ایرانی را با یک غربی ایرانی پیوند بدهد و یا یک خاقانی را با یک جامی در دو دورۀ متمایز از یکدیگر ارتباط دهد، زبان فارسی است.
زبان فارسی درحقیقت حافظ فرهنگ ایرانی شد و بار فرهنگ ملّی ما روی دوش زبان فارسی قرار گرفت؛ چه در مکانهای مختلف و چه در طول زمانهای متفاوت، یعنی اندیشههای ایرانی پیش از اسلام و آغاز دورۀ اسلامی را شاهنامه به ما رسانده و در طول زمان اساطیر ایرانی و حماسۀ ایرانی را زبان فارسی حمل کرده و به ما داده است. اگر زبان فارسی وجود نمیداشت و امروزه میخواستیم دنبال حماسهها و اساطیر ایرانی برویم اولاً چیز زیادی به دست ما نمیرسید برای اینکه در لهجهها پراکنده بود و احیاناً ربطی به یکدیگر نداشت و ثانیاً اگر میخواستیم چیزی بدانیم میبایست که پنجاه لهجه و زبان را یاد بگیریم تا مطلبی از آنها دربیاوریم، درحالیکه اینها جمعاً و یکجا در ادب فارسی و در آثار فردوسی و دقیقی و امثال آنان آمده است.
🔴 منبع:
ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۳، ۴۶۹-۴۷۰
🔴 نهم اردیبهشتماه سالروز درگذشتِ استاد ذبیحالله صفا
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چامۀ شکربیزی در تبریز
پیشکش به آذربایجانیهای ایرانزمین
چامهای از استاد میرجلالالدین کزازی
@IranDel_Channel
💢
پیشکش به آذربایجانیهای ایرانزمین
چامهای از استاد میرجلالالدین کزازی
@IranDel_Channel
💢
🔴 #توییت_خوانی
✍️ آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
سه سال پیش عرض کرده بودم که مثلث خطر جهانی از روسیه، چین و ایران در حال برساختهشدن است.
از نگاه آمریکا، تنشهای سهگانه ژئوپلیتیکی در محورهای جغرافیایی «کریمه - دونباس»، «تایوان - دریای چین جنوبی» و «مدیترانه - خلیج فارس» بیش از پیش درهمتنیده شدهاند. در دام این مثلثِ برساخته نیفتیم!
در ایران شبکهای متنفذ از گروه - اشخاصی هستند که تهران را همسرنوشت پکن و مسکو میبینند. تلاش برای متحد نامیدن این دو با ایران نیز از این زاویه است. روندهای ژئوپلتیکی اما اتحادهای صُلب را برنمیتابد چرا که جهان کنونی یک پیام دارد: «به دورانِ شبكۀ لحظات و لحظاتِ شبكهای خوشآمديد!»
......
تلاش روسیه برای درگیری ایران در جنگِ اوکراین از طریقِ پهپاد، نماد قالبِ رفتاری آن در تنش غرب و ایران است. مسکو برجام را نیز با سیاستِ خود در جنگ سوریه (استفاده از آسمان ایران و پایگاه نوژه، تحویل اس۳۰۰ و اعزام نیروی زمینی ارتش ایران به سوریه) برهمزد تا مانعِ غیرامنیتیشدن ایران شود.
....
سياست روسيه در برابر رابطه غرب و ايران سیاست دو ستونی "نه جنگ، نه صلح" است:
غرب به ايران حمله نكند، رابطه ايران و غرب نيز نرمال نشود.
جای شگفتی نيست كه گروهی روسيه را متحد میبينند و گروهی ديگر آن را دشمن. تفاوت اين دو نگاه اما ريشه در تفاوت برداشتشان از "ايران" دارد: كدام ايران؟
@IranDel_Channel
💢
🔴 #توییت_خوانی
✍️ آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
سه سال پیش عرض کرده بودم که مثلث خطر جهانی از روسیه، چین و ایران در حال برساختهشدن است.
از نگاه آمریکا، تنشهای سهگانه ژئوپلیتیکی در محورهای جغرافیایی «کریمه - دونباس»، «تایوان - دریای چین جنوبی» و «مدیترانه - خلیج فارس» بیش از پیش درهمتنیده شدهاند. در دام این مثلثِ برساخته نیفتیم!
در ایران شبکهای متنفذ از گروه - اشخاصی هستند که تهران را همسرنوشت پکن و مسکو میبینند. تلاش برای متحد نامیدن این دو با ایران نیز از این زاویه است. روندهای ژئوپلتیکی اما اتحادهای صُلب را برنمیتابد چرا که جهان کنونی یک پیام دارد: «به دورانِ شبكۀ لحظات و لحظاتِ شبكهای خوشآمديد!»
......
تلاش روسیه برای درگیری ایران در جنگِ اوکراین از طریقِ پهپاد، نماد قالبِ رفتاری آن در تنش غرب و ایران است. مسکو برجام را نیز با سیاستِ خود در جنگ سوریه (استفاده از آسمان ایران و پایگاه نوژه، تحویل اس۳۰۰ و اعزام نیروی زمینی ارتش ایران به سوریه) برهمزد تا مانعِ غیرامنیتیشدن ایران شود.
....
سياست روسيه در برابر رابطه غرب و ايران سیاست دو ستونی "نه جنگ، نه صلح" است:
غرب به ايران حمله نكند، رابطه ايران و غرب نيز نرمال نشود.
جای شگفتی نيست كه گروهی روسيه را متحد میبينند و گروهی ديگر آن را دشمن. تفاوت اين دو نگاه اما ريشه در تفاوت برداشتشان از "ايران" دارد: كدام ايران؟
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 دهم اردیبهشت، مصادف با اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز و روز ملی خلیجفارس
شرح تصاویر:
تصویری زیبا از خلیجفارس، سومین خلیج بزرگ جهان از ایستگاه فضایی بینالمللی
تصویر نامهای که در آن عبدالعزیز بن عبدالرحمن معروف به ابن سعود - پادشاهِ پایهگذار عربستان سعودی - از لفظ خلیج فارس استفاده میکند.
تصویر گذرنامه شیخ زاید بن سلطان، پایهگذار امارات متحده عربی که دو بار نام خلیج فارس در آن ذکر شده است.
نگارهی ترسیم شده توسط استخری - گیتیشناس نامدارِ ایرانی سده دهم میلادی و چهارم هجری - در "صور الاقالیم" که در آن نام شاخاب پارس بصورت "بحر فارس" نوشته شده است. نام خوزستان هم در نگاره دیده میشود.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
شرح تصاویر:
تصویری زیبا از خلیجفارس، سومین خلیج بزرگ جهان از ایستگاه فضایی بینالمللی
تصویر نامهای که در آن عبدالعزیز بن عبدالرحمن معروف به ابن سعود - پادشاهِ پایهگذار عربستان سعودی - از لفظ خلیج فارس استفاده میکند.
تصویر گذرنامه شیخ زاید بن سلطان، پایهگذار امارات متحده عربی که دو بار نام خلیج فارس در آن ذکر شده است.
نگارهی ترسیم شده توسط استخری - گیتیشناس نامدارِ ایرانی سده دهم میلادی و چهارم هجری - در "صور الاقالیم" که در آن نام شاخاب پارس بصورت "بحر فارس" نوشته شده است. نام خوزستان هم در نگاره دیده میشود.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 عراق و داستان یک پوستاندازی!
✍️ صابر گلعنبری
رجب طیب اردوغان هفته پیش پس از ۱۲ سال به عراق رفت و با بغداد توافقنامۀ چارچوب همکاری راهبردی امضا کرد. ۲ هفته قبل هم محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق در بحبوحۀ تنش میان ایران و اسرائیل به آمریکا رفت و از آمادگی کشورش برای ورود به دورۀ جدیدی از روابط راهبردی با آمریکا سخن گفت و بر شراکت جامع و کامل با آن تأکید نمود. حدود یک سال قبل نیز السودانی، توافقنامۀ شراکت راهبردی با فرانسه امضا کرد. همچنین در این چند سال اخیر توافقنامههای متنوع و متعددی میان عراق با عربستان، قطر، مصر، امارات، اردن و کشورهای دیگر منعقد شده و دیدارها و نشستهای فشردهای در سطوح مختلف میان مقامات عراقی و همتایان خود از این کشورها برگزار شده است.
این وضعیت نشان دو تحول مهم و راهبردی دارد؛ نخست در ماهیت سیاستورزی و جهتگیری سیاست در عراق و تحول دوم در تغییر نگاه سیاست منطقهای و بینالملل به عراق است.
واقعیت این است که عراقِ پسا صدام پس از نزدیک به دو دهه جنگ و درگیریهای داخلی و جنگ قدرت معطوف به رقابتهای شدید قدرتهای منطقهای و بینالمللی امروز شاهد نسل جدیدی از سیاستمداران و تصمیمگیران است که تا حدودی متفاوت و "عراقی" با چاشنی هویتطلبی عربی میاندیشند. البته این روند از زمان حیدر العبادی شروع شد و با مصطفی الکاظمی، تقویت و امروز هم السودانی در همان مسیر الکاظمی قدم بر میدارد و این راه را ادامه میدهد.
در سایه بهبود وضعیتِ امنیتی و شکلگیری نوعی ثبات امنیتی در سالهای اخیر و به تبع آن توانمندتر شدن دولت مرکزی، رهبران جدید عراق دو رویکرد را در پیش گرفتهاند: نخست تلاش برای ساماندهی وضعیت نابسامان اقتصادی در این کشورِ فسادزده و متعاقب آن طرحریزی برخی پروژههای كلان اقتصادی و دوم هم بازتعریف نقش و جایگاه عراق بر پایۀ دوری از منازعات و رقابتهای خارجی و تلاش برای فروکاستِ رقابتها و تسویه حسابهای خارجی در داخل عراق.
همین جهتگیری در واقع پیشرانی منطقهای و بینالمللی نیز از جانب آمریکا و متحدانش دارد و آن را در جهت کنترل و فروکاست نقش و نفوذ تهران در عراق مطلوب میپندارند؛ از این جهت که از نظر رقبا و طرفهای مقابل ایران، هر اندازه عراق به سمت "بیطرفی" در تنشها و منازعات منطقهای با طرفیت ایران حرکت کند، همین خود در جهت تقویت جایگاه عراق در منطقه و به تبع آن دور کردن تدریجی و آرامِ بغداد از تهران و تضعیفِ نفوذ آن در عراق بوده و در کنار آن نیز خروجی برنامه جامع و فشرده دولت عراق برای تقویت مناسبات اقتصادی با کشورهای منطقه و جهان و همچنین پیریزی و پیگیری طرحهای کلانی چون "توسعه فاو" یا "راه توسعه" میتواند مکمل الزامات و نتایج همان رویکرد سیاسی منطقهای بغداد باشد؛ به این علت که معمولاً مناسبات اقتصادی با طرفها و رقبای ایران از عربستان و امارات گرفته تا آمریکا و ترکیه در سایۀ موانع و چالشهای تحریمی و فراتحریمی فراروی تهران، واجد فرصتها و ظرفیتهای بیشتری برای کمک به پیشبرد برنامۀ اقتصادی بغداد بوده و همین خود، وزن تأثیرگذاری آنها را بر سیاستهای داخلی و خارجی عراق در جهت فروکاستِ نقشِ ایران افزایش میدهد.
از این رو، میتوان گفت که شکل جدید سیاستورزی و جهتگیری دولت عراق به شکلی بیشتر منعکسکنندۀ تلاقی منافع جبهۀ رقیب و مخالف ایران در ظهور عراق جدید با وجود برخی رقابتهای ژئوپلیتکی و اختلاف نظرهای منطقهای میان بازیگران این جبهه است و گویا تعارض منافع با تهران، منافع مشترک در مهار و کاستن از نفوذ آن در عراق یک نوع ائتلاف نانوشته را میان آنها شکل داده است.
از این منظر جا دارد به سفر اردوغان به عراق در قابی منطقهای و نه صرفاً ۲ جانبه نیز نگریست؛ به این معنا که این سفر به نوعی بروندادِ آن نقطه تلاقی منافع بازیگرانِ رقیب ایران هم بود و از این زاویه، میتوان ابرپروژه "راه توسعه" را مهمترین دستور کار منطقهای سفر اردوغان به عراق در کنار مسائل دو جانبهای چون آب و پکک پنداشت که در امضای یادداشت تفاهم چهارجانبه میان وزرای حمل و نقل ترکیه، عراق، قطر و امارات در حضور اردوغان و السودانی انعکاس یافت.
ابرپروژه "راه توسعه" یا جادۀ ابریشم عراق که به عبارتی دیگر یک ابرطرح برای ترکیه و در درجه بعدی حوزۀ عربی خلیج فارس نیز هست و منطقه را از طریق یک شبکۀ ریلی و زمینی به اروپا وصل میکند، میتواند اطلس ترانزیتی و کریدوری در منطقه را به زیان دیگر کریدورها دگرگون کند و در کنار آن الزامات و اثرات راهبردی نیز بر وضعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک و اقتصاد سیاسی منطقه در جهت تقویت پیوند میان مثلث ترکیه و عراق و شیخنشینهای خلیج فارس بر جای بگذارد.
البته بغداد در این مسیر با چالشها و موانع زیادی هم مواجه هست و در آینده هم بیشتر خواهد شد و باید دید به چه شکلی بر آنها چیره خواهد شد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 عراق و داستان یک پوستاندازی!
✍️ صابر گلعنبری
رجب طیب اردوغان هفته پیش پس از ۱۲ سال به عراق رفت و با بغداد توافقنامۀ چارچوب همکاری راهبردی امضا کرد. ۲ هفته قبل هم محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق در بحبوحۀ تنش میان ایران و اسرائیل به آمریکا رفت و از آمادگی کشورش برای ورود به دورۀ جدیدی از روابط راهبردی با آمریکا سخن گفت و بر شراکت جامع و کامل با آن تأکید نمود. حدود یک سال قبل نیز السودانی، توافقنامۀ شراکت راهبردی با فرانسه امضا کرد. همچنین در این چند سال اخیر توافقنامههای متنوع و متعددی میان عراق با عربستان، قطر، مصر، امارات، اردن و کشورهای دیگر منعقد شده و دیدارها و نشستهای فشردهای در سطوح مختلف میان مقامات عراقی و همتایان خود از این کشورها برگزار شده است.
این وضعیت نشان دو تحول مهم و راهبردی دارد؛ نخست در ماهیت سیاستورزی و جهتگیری سیاست در عراق و تحول دوم در تغییر نگاه سیاست منطقهای و بینالملل به عراق است.
واقعیت این است که عراقِ پسا صدام پس از نزدیک به دو دهه جنگ و درگیریهای داخلی و جنگ قدرت معطوف به رقابتهای شدید قدرتهای منطقهای و بینالمللی امروز شاهد نسل جدیدی از سیاستمداران و تصمیمگیران است که تا حدودی متفاوت و "عراقی" با چاشنی هویتطلبی عربی میاندیشند. البته این روند از زمان حیدر العبادی شروع شد و با مصطفی الکاظمی، تقویت و امروز هم السودانی در همان مسیر الکاظمی قدم بر میدارد و این راه را ادامه میدهد.
در سایه بهبود وضعیتِ امنیتی و شکلگیری نوعی ثبات امنیتی در سالهای اخیر و به تبع آن توانمندتر شدن دولت مرکزی، رهبران جدید عراق دو رویکرد را در پیش گرفتهاند: نخست تلاش برای ساماندهی وضعیت نابسامان اقتصادی در این کشورِ فسادزده و متعاقب آن طرحریزی برخی پروژههای كلان اقتصادی و دوم هم بازتعریف نقش و جایگاه عراق بر پایۀ دوری از منازعات و رقابتهای خارجی و تلاش برای فروکاستِ رقابتها و تسویه حسابهای خارجی در داخل عراق.
همین جهتگیری در واقع پیشرانی منطقهای و بینالمللی نیز از جانب آمریکا و متحدانش دارد و آن را در جهت کنترل و فروکاست نقش و نفوذ تهران در عراق مطلوب میپندارند؛ از این جهت که از نظر رقبا و طرفهای مقابل ایران، هر اندازه عراق به سمت "بیطرفی" در تنشها و منازعات منطقهای با طرفیت ایران حرکت کند، همین خود در جهت تقویت جایگاه عراق در منطقه و به تبع آن دور کردن تدریجی و آرامِ بغداد از تهران و تضعیفِ نفوذ آن در عراق بوده و در کنار آن نیز خروجی برنامه جامع و فشرده دولت عراق برای تقویت مناسبات اقتصادی با کشورهای منطقه و جهان و همچنین پیریزی و پیگیری طرحهای کلانی چون "توسعه فاو" یا "راه توسعه" میتواند مکمل الزامات و نتایج همان رویکرد سیاسی منطقهای بغداد باشد؛ به این علت که معمولاً مناسبات اقتصادی با طرفها و رقبای ایران از عربستان و امارات گرفته تا آمریکا و ترکیه در سایۀ موانع و چالشهای تحریمی و فراتحریمی فراروی تهران، واجد فرصتها و ظرفیتهای بیشتری برای کمک به پیشبرد برنامۀ اقتصادی بغداد بوده و همین خود، وزن تأثیرگذاری آنها را بر سیاستهای داخلی و خارجی عراق در جهت فروکاستِ نقشِ ایران افزایش میدهد.
از این رو، میتوان گفت که شکل جدید سیاستورزی و جهتگیری دولت عراق به شکلی بیشتر منعکسکنندۀ تلاقی منافع جبهۀ رقیب و مخالف ایران در ظهور عراق جدید با وجود برخی رقابتهای ژئوپلیتکی و اختلاف نظرهای منطقهای میان بازیگران این جبهه است و گویا تعارض منافع با تهران، منافع مشترک در مهار و کاستن از نفوذ آن در عراق یک نوع ائتلاف نانوشته را میان آنها شکل داده است.
از این منظر جا دارد به سفر اردوغان به عراق در قابی منطقهای و نه صرفاً ۲ جانبه نیز نگریست؛ به این معنا که این سفر به نوعی بروندادِ آن نقطه تلاقی منافع بازیگرانِ رقیب ایران هم بود و از این زاویه، میتوان ابرپروژه "راه توسعه" را مهمترین دستور کار منطقهای سفر اردوغان به عراق در کنار مسائل دو جانبهای چون آب و پکک پنداشت که در امضای یادداشت تفاهم چهارجانبه میان وزرای حمل و نقل ترکیه، عراق، قطر و امارات در حضور اردوغان و السودانی انعکاس یافت.
ابرپروژه "راه توسعه" یا جادۀ ابریشم عراق که به عبارتی دیگر یک ابرطرح برای ترکیه و در درجه بعدی حوزۀ عربی خلیج فارس نیز هست و منطقه را از طریق یک شبکۀ ریلی و زمینی به اروپا وصل میکند، میتواند اطلس ترانزیتی و کریدوری در منطقه را به زیان دیگر کریدورها دگرگون کند و در کنار آن الزامات و اثرات راهبردی نیز بر وضعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک و اقتصاد سیاسی منطقه در جهت تقویت پیوند میان مثلث ترکیه و عراق و شیخنشینهای خلیج فارس بر جای بگذارد.
البته بغداد در این مسیر با چالشها و موانع زیادی هم مواجه هست و در آینده هم بیشتر خواهد شد و باید دید به چه شکلی بر آنها چیره خواهد شد.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
💚
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🔴 داستان آزادسازی هرمز
✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
به بهانۀ روز ملی خلیجفارس
#توییت_خوانی
🔴 پینوشت:
عکسنوشتهها از بالا به پایین و از چپ به راست مطالعه شود. (عکسنوشتهها شمارهگذاری هم شده است.)
@IranDel_Channel
💢
🔴 داستان آزادسازی هرمز
✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
به بهانۀ روز ملی خلیجفارس
#توییت_خوانی
🔴 پینوشت:
عکسنوشتهها از بالا به پایین و از چپ به راست مطالعه شود. (عکسنوشتهها شمارهگذاری هم شده است.)
@IranDel_Channel
💢