🔴 گذری به ويژگیهای آماری انتخاباتِ ۱۱ اسفند
✍️ احسان هوشمند
طبقِ اطلاعرسانیهای صورت گرفته حدود ۴۰ درصد از واجدين شرايط در انتخابات روز جمعه ۱۱ اسفند ماه ۱۴۰۲ [خورشیدی] شركت كردهاند. دليلِ اعلامِ سريعِ نسبت و نرخِ مشاركت ۴۰ درصدی در انتخابات در كل كشور، ثبت شماره ملی رأیدهندگان به صورت آنلاين است. ثبتِ آنلاين شماره ملی رأیدهندگان موجب میشود تا مسئولانِ برگزاری انتخابات به سرعت و در آن واحد، بتوانند تعداد دقيق رأیدهندگان براساس سن و جنس و شهرستان را ثبت كنند. برمبنای اين شاخص بررسهای تكميلی درباره انتخابات اخير میتواند ابعاد متفاوت و معناداری از ميزانِ رأی برحسبِ تفاوتهای سنی و جنسی و منطقهای را روشن كند.
۱) به گفته رييس ستاد انتخابات كشور، در انتخاباتِ اخير بنا بر مجموع واجدان شرايط اخذ رأی در كل كشور، ۶۱ ميليون و ۱۷۲ هزار و ۲۹۸ نفر بوده كه بنا بر آمارهای اعلامی حدود ۴۰ درصد از واجدين شرايط در انتخابات شركت كردهاند. اما اين نسبت در كل كشور برای شهرستانهای مختلف همسان نيست. همانگونه كه در انتخاباتِ پيشين مجلس نيز ميزان مشاركت در استانهای مختلف كشور تفاوت معناداری داشت. در انتخابات يازدهم مجلس شورای اسلامی كه در ۶ اسفند ماه ۱۳۹۸ [خورشیدی] برگزار شد در برخی مناطق مانند شهر تهران ميزان مشاركت در حد ۲۶ درصد بوده است، درحالی كه ميزان مشاركت در برخی استانها حدود ۵۰ درصد يا كمی بيشتر گزارش شده است. از ۳۱ استان كشور ۱۰ استان با بيش از ۵۰ درصد واجدين رأی در انتخابات شركت كردهاند و ۲۱ استان با مشاركت كمتر از ۵۰ درصد در انتخابات شركت كردهاند. در ۱۶ استان هم مشاركت بين ۴۰ تا ۵۰ درصد بود. همچنين ۵ استان با كمتر از ۴۰ درصد در انتخابات سال ۹۸ مشاركت داشتهاند. در انتخابات اخير مجلس اين اعداد كمی تغيير كرده و روند كاهشی بوده است. مثلاً درحالی كه در انتخابات سال ۱۳۹۸ [خورشیدی]، ۶۰ درصد از واجدين شرايط در استان ايلام رأی دادهاند در انتخاباتِ جمعه ۱۱ اسفند ماه [۱۴۰۲ خورشیدی] اين ميزان به حدود ۵۳ درصد تنزل يافته است. در مجموع كشوری نيز ميزان مشاركت در انتخاباتِ مجلس نسبت به مجلس قبل، روند كاهشی داشت.
۲) حدود ۵۰ شهرستان كشور بيش از ۲۰۰ هزار نفر جمعيت دارند. تعداد شهرهای با جمعيت بالای ۳۰۰ هزار نفر نيز حدود ۳۰ شهرِ كشور است. اعلام ميزان مشاركت واجدین شرايط در مراكز شهری بخش ديگری از مختصات انتخابات اخير را روشن میکند. به سخن ديگر اطلاعات موجود نشان میدهد، هر چه جمعيت شهرها بيشتر باشد ميزان شركت در انتخابات روند كاهشی بيشتری داشته است. يعنی شهرهای با جمعيتِ بيشتر، ميزانِ مشاركت كمتری نسبت به شهرهای كمجمعيتتر داشتهاند. به دليل ثبت شماره ملی رأیدهندگان اين اطلاعات به سادگی قابل ارائه است. يعنی انتخابات اخير وجه روستايی بيشتری داشته و روستاها و شهرهای محروم يا شهرستانهای دارای جمعيت كمتر، مشاركت بيشتری داشتهاند. مراكز مهم شهری چون تهران، البرز، فارس، اصفهان و مشهد نيز مشاركت كمتری داشتهاند. حتی ميزان مشاركت در انتخابات شهر تهران نيز نسبت به انتخابات گذشته با ۲ درصد كاهش به حدودِ ۲۴ درصد شركت واجدينِ رأی رسيد.
۳) يكي از ويژگیهای تازه انتخابات در كشور ميزانِ قابل توجه آرای باطله است. يعنی آرای سفيد يا آرای مخدوش كه به آرای باطله مشهور است. در سيزدهمين دوره انتخابات رياستجمهوری كه به انتخابِ سيد ابراهيم رييسی منجر شد، حدود ۱۳ درصد آرا باطله بود. يعنی اگر چه در انتخابات رياستجمهوری سيزدهم كمتر از ۵۰ درصد و حدود ۴۸ درصد واجدين شرايط در انتخابات مشاركت داشتند، اما از اين ميزان بخش بزرگی يعنی حدودِ ۳۷۴۰۰۰۰ رأی نيز آرای باطله بود و پس از رأی ریيسی، آرای باطله در رتبه بعدی قرار داشت. به نظر میرسد اعلام رسمی و تفكيكی آرای مجلس اخيز نيز واجد همين شگفتی باشد و بخش قابل توجهی از آرای اخذ شده آرای باطله باشد تا اين ساعات كه نتايج تفكيكی در حال انتشار است مشخص شده در حوزه انتخابيه يزد و اشكذر و ندوشن آرای باطله ۲۹ هزار و ۳۰۳ رأی دوم است. اين پديده نيز در جای خود قابل تحليل و بررسی است.
🔴 دنبالهی یادداشت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 گذری به ويژگیهای آماری انتخاباتِ ۱۱ اسفند
✍️ احسان هوشمند
طبقِ اطلاعرسانیهای صورت گرفته حدود ۴۰ درصد از واجدين شرايط در انتخابات روز جمعه ۱۱ اسفند ماه ۱۴۰۲ [خورشیدی] شركت كردهاند. دليلِ اعلامِ سريعِ نسبت و نرخِ مشاركت ۴۰ درصدی در انتخابات در كل كشور، ثبت شماره ملی رأیدهندگان به صورت آنلاين است. ثبتِ آنلاين شماره ملی رأیدهندگان موجب میشود تا مسئولانِ برگزاری انتخابات به سرعت و در آن واحد، بتوانند تعداد دقيق رأیدهندگان براساس سن و جنس و شهرستان را ثبت كنند. برمبنای اين شاخص بررسهای تكميلی درباره انتخابات اخير میتواند ابعاد متفاوت و معناداری از ميزانِ رأی برحسبِ تفاوتهای سنی و جنسی و منطقهای را روشن كند.
۱) به گفته رييس ستاد انتخابات كشور، در انتخاباتِ اخير بنا بر مجموع واجدان شرايط اخذ رأی در كل كشور، ۶۱ ميليون و ۱۷۲ هزار و ۲۹۸ نفر بوده كه بنا بر آمارهای اعلامی حدود ۴۰ درصد از واجدين شرايط در انتخابات شركت كردهاند. اما اين نسبت در كل كشور برای شهرستانهای مختلف همسان نيست. همانگونه كه در انتخاباتِ پيشين مجلس نيز ميزان مشاركت در استانهای مختلف كشور تفاوت معناداری داشت. در انتخابات يازدهم مجلس شورای اسلامی كه در ۶ اسفند ماه ۱۳۹۸ [خورشیدی] برگزار شد در برخی مناطق مانند شهر تهران ميزان مشاركت در حد ۲۶ درصد بوده است، درحالی كه ميزان مشاركت در برخی استانها حدود ۵۰ درصد يا كمی بيشتر گزارش شده است. از ۳۱ استان كشور ۱۰ استان با بيش از ۵۰ درصد واجدين رأی در انتخابات شركت كردهاند و ۲۱ استان با مشاركت كمتر از ۵۰ درصد در انتخابات شركت كردهاند. در ۱۶ استان هم مشاركت بين ۴۰ تا ۵۰ درصد بود. همچنين ۵ استان با كمتر از ۴۰ درصد در انتخابات سال ۹۸ مشاركت داشتهاند. در انتخابات اخير مجلس اين اعداد كمی تغيير كرده و روند كاهشی بوده است. مثلاً درحالی كه در انتخابات سال ۱۳۹۸ [خورشیدی]، ۶۰ درصد از واجدين شرايط در استان ايلام رأی دادهاند در انتخاباتِ جمعه ۱۱ اسفند ماه [۱۴۰۲ خورشیدی] اين ميزان به حدود ۵۳ درصد تنزل يافته است. در مجموع كشوری نيز ميزان مشاركت در انتخاباتِ مجلس نسبت به مجلس قبل، روند كاهشی داشت.
۲) حدود ۵۰ شهرستان كشور بيش از ۲۰۰ هزار نفر جمعيت دارند. تعداد شهرهای با جمعيت بالای ۳۰۰ هزار نفر نيز حدود ۳۰ شهرِ كشور است. اعلام ميزان مشاركت واجدین شرايط در مراكز شهری بخش ديگری از مختصات انتخابات اخير را روشن میکند. به سخن ديگر اطلاعات موجود نشان میدهد، هر چه جمعيت شهرها بيشتر باشد ميزان شركت در انتخابات روند كاهشی بيشتری داشته است. يعنی شهرهای با جمعيتِ بيشتر، ميزانِ مشاركت كمتری نسبت به شهرهای كمجمعيتتر داشتهاند. به دليل ثبت شماره ملی رأیدهندگان اين اطلاعات به سادگی قابل ارائه است. يعنی انتخابات اخير وجه روستايی بيشتری داشته و روستاها و شهرهای محروم يا شهرستانهای دارای جمعيت كمتر، مشاركت بيشتری داشتهاند. مراكز مهم شهری چون تهران، البرز، فارس، اصفهان و مشهد نيز مشاركت كمتری داشتهاند. حتی ميزان مشاركت در انتخابات شهر تهران نيز نسبت به انتخابات گذشته با ۲ درصد كاهش به حدودِ ۲۴ درصد شركت واجدينِ رأی رسيد.
۳) يكي از ويژگیهای تازه انتخابات در كشور ميزانِ قابل توجه آرای باطله است. يعنی آرای سفيد يا آرای مخدوش كه به آرای باطله مشهور است. در سيزدهمين دوره انتخابات رياستجمهوری كه به انتخابِ سيد ابراهيم رييسی منجر شد، حدود ۱۳ درصد آرا باطله بود. يعنی اگر چه در انتخابات رياستجمهوری سيزدهم كمتر از ۵۰ درصد و حدود ۴۸ درصد واجدين شرايط در انتخابات مشاركت داشتند، اما از اين ميزان بخش بزرگی يعنی حدودِ ۳۷۴۰۰۰۰ رأی نيز آرای باطله بود و پس از رأی ریيسی، آرای باطله در رتبه بعدی قرار داشت. به نظر میرسد اعلام رسمی و تفكيكی آرای مجلس اخيز نيز واجد همين شگفتی باشد و بخش قابل توجهی از آرای اخذ شده آرای باطله باشد تا اين ساعات كه نتايج تفكيكی در حال انتشار است مشخص شده در حوزه انتخابيه يزد و اشكذر و ندوشن آرای باطله ۲۹ هزار و ۳۰۳ رأی دوم است. اين پديده نيز در جای خود قابل تحليل و بررسی است.
🔴 دنبالهی یادداشت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 گذری به ويژگیهای آماری انتخاباتِ ۱۱ اسفند ✍️ احسان هوشمند طبقِ اطلاعرسانیهای صورت گرفته حدود ۴۰ درصد از واجدين شرايط در انتخابات روز جمعه ۱۱ اسفند ماه ۱۴۰۲ [خورشیدی] شركت كردهاند. دليلِ اعلامِ سريعِ نسبت و نرخِ مشاركت ۴۰ درصدی در انتخابات در كل…
🔴 گزارشی از وقوع سیل در جنوبِ استان سیستان و بلوچستان
✍️ سارا سبزی، خبرنگار گروه جامعه روزنامه هممیهن
نه آب داریم، نه غذا
این روایت کوتاه از وضعیت اهالی شهرستانهای "بخشِ بلوچستانِ استان سیستان و بلوچستان"، شش روز پس از جاریشدن سیل است؛ آبها فروکش کرده و به دریا ریخته و گلولای باقی مانده و کم کم سیل، روی دیگرش را نشان میدهد. «خاش»، «سیب و سوران»، «فنوج»، «ایرانشهر»، «میرجاوه»، «نیکشهر»، «دلگان»، «چابهار»، «سراوان»، «زاهدان»، «نیمروز»، «سرباز»، «کنارک» و «مهرستان» و «دشتیاری» از این سیل آسیب دیدند، اما همه میگویند وضعیت دشتیاری و«تلنگ» قصرقند وخیمتر است: «مردم از نظر روحی بههم ریختهاند، بهویژه زنان و بچههای کوچک. میگویند تا امروز که شش روز از سیل گذشته، چرا هیچ مسئولی نیامده؟ آنها گله دارند که صندوقهای رأی را برای ما آوردید، رأی ما را در این باران گرفتید، ولی کسی برای امداد نیامد. فرماندار یک شب توانست خودش را تا اینجا برساند و یک ساعت از منطقه بازدید کند؛ اما در مرکز شهرستان انتخابات بود و باید میرفت. صندوقها را هر طوری شد در گلولای منتقل کردند، حتی بعضیها را با قایق آوردند. بعضی نقاط مثل دریا شده بود، ولی قایقها با سرعت زیاد میرفتند.» «عبدالحلیم»، ساکن تلنگ است و وقتی سیل آمد، در روستا بود و دید که یک شبانهروز بارش باران، چطور آن حجم از آب را به روستا رساند: «حجم آب خیلی زیاد بود. در ۴۵ سالی که عمر کردهام، این حجم از آب را ندیده بودم. در یک شبانهروز ۲۶۰ میلیمتر باران آمد، آن هم در منطقهای که متوسط بارش یک سال در آن ۱۲۰ میلیمتر است. اگر قبل از آن به مردم هشدار هم میدادند، آنها جایی نداشتند بروند. اگر هشدار میدادند، باید خودشان بالگرد آماده میکردند، هلالاحمر مواد غذایی دپو میکرد و... ولی خبری از اینچیزها نبود.» تقریباً تمام ۷۴ پارچه آبادی و روستای بخش تلنگ قصرقند، درگیر سیلی شدند که نتیجه چهار شبانهروز بارش شدید بود.
یکهفته پس از سیل، تمام زمینهای روستای تلنگ هنوز گلآلود است و بعضی از مسیرها تا نیممتر گل دارند. در روستاهای سطح بالاتر، آفتاب، گلولای را کمی خشک کرده، ولی مناطقِ سطحِ پایینتر هنوز گلآلودند: «مردم این محدوده بهصورت دیم کشاورزی میکنند و بندسار و آببند دارند، آبِ پشت این بندها ذخیره میشد و با آن کشاورزی میکنند، ولی حالا همه این بندسارها از بین رفته و سیلبندهای اطراف روستاها هم تخریب شده است.»
بخش تلنگ، ۲۴ هزار خانوار و ۶ هزار جمعیت دارد که فعلاً به مناطق خارج از روستاهای خود دسترسی ندارند؛ در همین شرایط هم موادغذایی فروشگاههای کوچک تمام شده، هم آب آشامیدنی سالم در دسترس نیست: «درحالحاضر مردم به موادغذایی نیاز دارند، چراکه تمام مواد غذایی در مغازهها تمام شده است. حالا مهمترین مسئله، بازگشایی راههای روستایی است. بیشترین خسارت به زیرساختها، جادهها و سیستم برقرسانی وارد شده. درحالحاضر ۶ روستا برق ندارند و اگر برق وصل شود، موقتی است؛ چون تیرهای برق و سیمها روی زمین افتادهاند.» عبدالحلیم حرفهای دیگری هم دارد. به گفته او، تمام راهها پس از گذشت ۶ روز همچنان بسته است: «ما به مراکز خرید و شهر راهی نداریم. موادغذایی مغازههای کوچک روستا، تمام شده و مردم چیزی برای خوردن ندارند. تلنگ، لولهکشی گاز ندارد و مردم از کپسول استفاده میکنند؛ حالا که راهها بسته است، هیچ کپسول گازی هم وجود ندارد و مردم با هیزم آشپزی میکنند. هیزمها بهدلیل باران، کم است و همان مقدار هیزم هم مرطوب شده و قابل اشتعال نیست. بیشتر مردم منطقه فقیرند و خانههایشان را با خشت و گل ساختهاند؛ سیل شدید همین خانهها را هم تخریب کرده و سرویس بهداشتی و چاههای فاضلاب بهصورت کامل از آب پر و تخریب شده است. الان مردم به مواد غذایی نیاز دارند که بهصورت کامل تمام شده و مهمترین بحث، بازگشایی راههای روستایی است.» آب لولهکشی روستاهای تلنگ قبلاً از سد تامین میشد، ولی فعلاً دسترسی به آب سالم قطع شده و مردم از آب گلآلود باران استفاده میکنند؛ همین شرایط باعث شده تا بیماریهایی مثل اسهال افزایش پیدا کند. امیری میگوید: امیدواریم وبا شایع نشود.»
🔴 دنبالهی گزارش را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 گزارشی از وقوع سیل در جنوبِ استان سیستان و بلوچستان
✍️ سارا سبزی، خبرنگار گروه جامعه روزنامه هممیهن
نه آب داریم، نه غذا
این روایت کوتاه از وضعیت اهالی شهرستانهای "بخشِ بلوچستانِ استان سیستان و بلوچستان"، شش روز پس از جاریشدن سیل است؛ آبها فروکش کرده و به دریا ریخته و گلولای باقی مانده و کم کم سیل، روی دیگرش را نشان میدهد. «خاش»، «سیب و سوران»، «فنوج»، «ایرانشهر»، «میرجاوه»، «نیکشهر»، «دلگان»، «چابهار»، «سراوان»، «زاهدان»، «نیمروز»، «سرباز»، «کنارک» و «مهرستان» و «دشتیاری» از این سیل آسیب دیدند، اما همه میگویند وضعیت دشتیاری و«تلنگ» قصرقند وخیمتر است: «مردم از نظر روحی بههم ریختهاند، بهویژه زنان و بچههای کوچک. میگویند تا امروز که شش روز از سیل گذشته، چرا هیچ مسئولی نیامده؟ آنها گله دارند که صندوقهای رأی را برای ما آوردید، رأی ما را در این باران گرفتید، ولی کسی برای امداد نیامد. فرماندار یک شب توانست خودش را تا اینجا برساند و یک ساعت از منطقه بازدید کند؛ اما در مرکز شهرستان انتخابات بود و باید میرفت. صندوقها را هر طوری شد در گلولای منتقل کردند، حتی بعضیها را با قایق آوردند. بعضی نقاط مثل دریا شده بود، ولی قایقها با سرعت زیاد میرفتند.» «عبدالحلیم»، ساکن تلنگ است و وقتی سیل آمد، در روستا بود و دید که یک شبانهروز بارش باران، چطور آن حجم از آب را به روستا رساند: «حجم آب خیلی زیاد بود. در ۴۵ سالی که عمر کردهام، این حجم از آب را ندیده بودم. در یک شبانهروز ۲۶۰ میلیمتر باران آمد، آن هم در منطقهای که متوسط بارش یک سال در آن ۱۲۰ میلیمتر است. اگر قبل از آن به مردم هشدار هم میدادند، آنها جایی نداشتند بروند. اگر هشدار میدادند، باید خودشان بالگرد آماده میکردند، هلالاحمر مواد غذایی دپو میکرد و... ولی خبری از اینچیزها نبود.» تقریباً تمام ۷۴ پارچه آبادی و روستای بخش تلنگ قصرقند، درگیر سیلی شدند که نتیجه چهار شبانهروز بارش شدید بود.
یکهفته پس از سیل، تمام زمینهای روستای تلنگ هنوز گلآلود است و بعضی از مسیرها تا نیممتر گل دارند. در روستاهای سطح بالاتر، آفتاب، گلولای را کمی خشک کرده، ولی مناطقِ سطحِ پایینتر هنوز گلآلودند: «مردم این محدوده بهصورت دیم کشاورزی میکنند و بندسار و آببند دارند، آبِ پشت این بندها ذخیره میشد و با آن کشاورزی میکنند، ولی حالا همه این بندسارها از بین رفته و سیلبندهای اطراف روستاها هم تخریب شده است.»
بخش تلنگ، ۲۴ هزار خانوار و ۶ هزار جمعیت دارد که فعلاً به مناطق خارج از روستاهای خود دسترسی ندارند؛ در همین شرایط هم موادغذایی فروشگاههای کوچک تمام شده، هم آب آشامیدنی سالم در دسترس نیست: «درحالحاضر مردم به موادغذایی نیاز دارند، چراکه تمام مواد غذایی در مغازهها تمام شده است. حالا مهمترین مسئله، بازگشایی راههای روستایی است. بیشترین خسارت به زیرساختها، جادهها و سیستم برقرسانی وارد شده. درحالحاضر ۶ روستا برق ندارند و اگر برق وصل شود، موقتی است؛ چون تیرهای برق و سیمها روی زمین افتادهاند.» عبدالحلیم حرفهای دیگری هم دارد. به گفته او، تمام راهها پس از گذشت ۶ روز همچنان بسته است: «ما به مراکز خرید و شهر راهی نداریم. موادغذایی مغازههای کوچک روستا، تمام شده و مردم چیزی برای خوردن ندارند. تلنگ، لولهکشی گاز ندارد و مردم از کپسول استفاده میکنند؛ حالا که راهها بسته است، هیچ کپسول گازی هم وجود ندارد و مردم با هیزم آشپزی میکنند. هیزمها بهدلیل باران، کم است و همان مقدار هیزم هم مرطوب شده و قابل اشتعال نیست. بیشتر مردم منطقه فقیرند و خانههایشان را با خشت و گل ساختهاند؛ سیل شدید همین خانهها را هم تخریب کرده و سرویس بهداشتی و چاههای فاضلاب بهصورت کامل از آب پر و تخریب شده است. الان مردم به مواد غذایی نیاز دارند که بهصورت کامل تمام شده و مهمترین بحث، بازگشایی راههای روستایی است.» آب لولهکشی روستاهای تلنگ قبلاً از سد تامین میشد، ولی فعلاً دسترسی به آب سالم قطع شده و مردم از آب گلآلود باران استفاده میکنند؛ همین شرایط باعث شده تا بیماریهایی مثل اسهال افزایش پیدا کند. امیری میگوید: امیدواریم وبا شایع نشود.»
🔴 دنبالهی گزارش را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 قتلِ پاکبان و استهلاکِ اعتماد اجتماعی
✍️ احسان هوشمند
در هفتههای گذشته خبر کشتهشدن یک پاکبان توسط جوانی که تصور این را داشته که پاکبان به پرچمهای تبلیغاتی ۲۲ بهمن "اهانت" میکند، با وجود بازتاب بسیار در افکار عمومی، در رسانههای دولتی بازتاب چندانی نیافت. چرایی بروز چنین جنایتی و ابعاد آن در رسانه فراگیر کشوری مورد بررسی جدی قرار نگرفت و سکوتِ نسبی مقامات مسئول در برابر این رویداد بسیار غمانگیز و تلخ هم شکسته نشد. در خبرها گفته شد که به سرعت جوانِ ضارب شناسایی و دستگیر شده است اما اینکه به ظن و گمان بیاحترامی یا اهانت به پرچم تبلیغاتی بتوان به کسی یا کسانی حمله کرد یا شخصی را کُشت، از منظر حقوقی، سیاسی، روانشناسی و جامعهشناختی قابل تأمل و بررسی است.
۱) در دهههای گذشته برخی قتلهای خاص افکار عمومی شهروندان ایرانی را شوکه کرد. در سال ۱۳۷۳ سینما آفریقا به علت نمایش فیلم آدم برفی مورد حمله گروهی از افراد تندرو قرار گرفت که منجر به سقط جنین یک بانوی باردار شد. متأسفانه گزارشی درباره رسیدگی به این پرونده و جنایت و مجازات حملهکنندگان منتشر نشد. در سال ۱۳۸۱ کشتهشدن فجیع چند نفر از شهروندان کرمانی توسط یک باند محفلی هم بازتاب بسیار گستردهای داشت، موضوعی که در نهایت پس از سالها کش و قوس و پس از اعلام حکم اعدام متهمان که به قتل گروهی از شهروندان متهم بودند، پرونده در حالی بسته شد که گفته شد خانواده مقتولان رضایت دادهاند.
۲) یکی از مباحث نهفته در پروندههایی از جنس کشتهشدن پاکبان یا پروندههای مشابه نظیر قتلهای محفلی کرمان انگیزهی ضارب یا ضاربان از قتل است که چندان در رسانههای کشور مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است. چرا و تحت تأثیر چه محرکهایی قاتلان تصمیم به کشتن مقتول یا مقتولان میگیرند؟ آیا این محرکها و عوامل برانگیزاننده مورد بررسیهای چندوجهی و جامع و آسیبشناسی قرار گرفته است؟ آیا نظام حقوقی کشور برای آسیبشناسی چنین قتلهایی به اندازه کافی تأمل و مطالعه و بررسی کرده که چرا در پروندههایی از جنس پرونده پاکبان شهرداری در بهمن ۱۴۰۲ فرد یا افرادی به خود اجازه میدهند تنها به صرف شک یا مظنونشدن به شخص یا اشخاصی و بدون هر نوع بررسی قانونی به قتل و حذف فرد یا افرادی دست بزنند؟ یعنی در عالمِ تحلیل چه انگیزهای موجب میشود که فرد خود رأساً و به جای قانون و دستگاههای قانونی مبادرت به اعمال خشونت یا قتل علیه شخص یا اشخاص دیگری کند؟ آیا چنین انگیزهای اگر به دفعات روی داد، نیازمند ریشهیابی و تأمل و بررسی و آسیبشناسی نیست؟ چرا تاکنون در این باره به اندازه کافی در رسانههای کشوری و در فضاهای فرهنگی و علمی و دانشگاهی بحث و بررسی عمیق و چندجانبه صورت نگرفته است. متأسفانه در دهههای گذشته درباره پروندههایی از این دست که مجرم با نیتهای سیاسی یا ایدئولوژیک به اعمال مجرمانه پرداخته علتهای جامعهشناختی، سیاسی و روانشناختی چنین جرائمی مورد تأمل جدی قرار نگرفته است. رسانههای جمعی به ویژه صداوسیما با بیتوجهی تنها به حواشی پرداختهاند و از بررسی عمیق و آسیبشناسانه آن سر باز زدهاند. پس نمیتوان مطمئن بود که چنین رویدادهای دوباره بروز نکند و وجدان جمعی را جریحهدار نکند.
۳) بیتوجهی به علتهای بروز چنین فجایعی کارکردهای مخرب بسیاری در پی دارد. گذشته از بیاعتباری مفهوم قانون آن هم توسط کسانی که به هر دلیل به چنین قانونشکنیهای مبادرت میکنند، تسری چنین رفتاری به دیگران که خود را محق بدانند تا هر جا که شاهد رفتاری متفاوت با میل و عقیده و مطالبات خود باشند، به اعمال مجرمانه دست بزنند، به هرجومرج و بینظمی و بیقانونی منجر میشود.
سستی در برخورد جدی با چنین پدیدهای در عمل به ضدِّ خود نیز بدل شده و بدین ترتیب چرخه باطل هرجومرج رواج بیشتری مییابد.
۴) اعتماد عمومی در سالهای گذشته بیش از هر زمان دیگری با آسیبهای جدی روبهرو بوده است. این روند مخرب خود میتواند زمینه پیامدهای ناخوشایندتری هم در دیگر عرصهها باشد و به تشدید شکافها و قطببندی اجتماعی منجر شود. بیتوجهی یا کمتوجهی مزمن به پدیدههایی چون قتل پاکبانِ نگونبختی که در حال ایفای مسئولانه وظایف خود بوده وجدان جمعی ایرانیان را به واکنش واداشته است و در صورت استمرار بیتفاوتی نهادهای مسئول این وضعیت آسیبزاست.
۵) اعلام غیررسمی اینکه پاکبان قربانی، تبعه خارجی شاغل در شهرداری تهران بوده بر پیامدهای داخلی و خارجی موضوع افزوده و بیش از گذشته مسائل مبتلابه اتباع خارجی مستقر در کشور را گوشزد میکند. آیا برای حمایت از اتباع خارجی که با کمترین حمایتهای حقوقی به انجام فعالیتها و کارهای دشوار اشتغال دارند، برنامه جامعی تدوین میشود؟ آیا سیاست مهاجرتی کشور به صورت حقوقی و روشن تعریف میشود؟
🔴 منبع: روزنامه شرق
@IranDel_Channel
💢
🔴 قتلِ پاکبان و استهلاکِ اعتماد اجتماعی
✍️ احسان هوشمند
در هفتههای گذشته خبر کشتهشدن یک پاکبان توسط جوانی که تصور این را داشته که پاکبان به پرچمهای تبلیغاتی ۲۲ بهمن "اهانت" میکند، با وجود بازتاب بسیار در افکار عمومی، در رسانههای دولتی بازتاب چندانی نیافت. چرایی بروز چنین جنایتی و ابعاد آن در رسانه فراگیر کشوری مورد بررسی جدی قرار نگرفت و سکوتِ نسبی مقامات مسئول در برابر این رویداد بسیار غمانگیز و تلخ هم شکسته نشد. در خبرها گفته شد که به سرعت جوانِ ضارب شناسایی و دستگیر شده است اما اینکه به ظن و گمان بیاحترامی یا اهانت به پرچم تبلیغاتی بتوان به کسی یا کسانی حمله کرد یا شخصی را کُشت، از منظر حقوقی، سیاسی، روانشناسی و جامعهشناختی قابل تأمل و بررسی است.
۱) در دهههای گذشته برخی قتلهای خاص افکار عمومی شهروندان ایرانی را شوکه کرد. در سال ۱۳۷۳ سینما آفریقا به علت نمایش فیلم آدم برفی مورد حمله گروهی از افراد تندرو قرار گرفت که منجر به سقط جنین یک بانوی باردار شد. متأسفانه گزارشی درباره رسیدگی به این پرونده و جنایت و مجازات حملهکنندگان منتشر نشد. در سال ۱۳۸۱ کشتهشدن فجیع چند نفر از شهروندان کرمانی توسط یک باند محفلی هم بازتاب بسیار گستردهای داشت، موضوعی که در نهایت پس از سالها کش و قوس و پس از اعلام حکم اعدام متهمان که به قتل گروهی از شهروندان متهم بودند، پرونده در حالی بسته شد که گفته شد خانواده مقتولان رضایت دادهاند.
۲) یکی از مباحث نهفته در پروندههایی از جنس کشتهشدن پاکبان یا پروندههای مشابه نظیر قتلهای محفلی کرمان انگیزهی ضارب یا ضاربان از قتل است که چندان در رسانههای کشور مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است. چرا و تحت تأثیر چه محرکهایی قاتلان تصمیم به کشتن مقتول یا مقتولان میگیرند؟ آیا این محرکها و عوامل برانگیزاننده مورد بررسیهای چندوجهی و جامع و آسیبشناسی قرار گرفته است؟ آیا نظام حقوقی کشور برای آسیبشناسی چنین قتلهایی به اندازه کافی تأمل و مطالعه و بررسی کرده که چرا در پروندههایی از جنس پرونده پاکبان شهرداری در بهمن ۱۴۰۲ فرد یا افرادی به خود اجازه میدهند تنها به صرف شک یا مظنونشدن به شخص یا اشخاصی و بدون هر نوع بررسی قانونی به قتل و حذف فرد یا افرادی دست بزنند؟ یعنی در عالمِ تحلیل چه انگیزهای موجب میشود که فرد خود رأساً و به جای قانون و دستگاههای قانونی مبادرت به اعمال خشونت یا قتل علیه شخص یا اشخاص دیگری کند؟ آیا چنین انگیزهای اگر به دفعات روی داد، نیازمند ریشهیابی و تأمل و بررسی و آسیبشناسی نیست؟ چرا تاکنون در این باره به اندازه کافی در رسانههای کشوری و در فضاهای فرهنگی و علمی و دانشگاهی بحث و بررسی عمیق و چندجانبه صورت نگرفته است. متأسفانه در دهههای گذشته درباره پروندههایی از این دست که مجرم با نیتهای سیاسی یا ایدئولوژیک به اعمال مجرمانه پرداخته علتهای جامعهشناختی، سیاسی و روانشناختی چنین جرائمی مورد تأمل جدی قرار نگرفته است. رسانههای جمعی به ویژه صداوسیما با بیتوجهی تنها به حواشی پرداختهاند و از بررسی عمیق و آسیبشناسانه آن سر باز زدهاند. پس نمیتوان مطمئن بود که چنین رویدادهای دوباره بروز نکند و وجدان جمعی را جریحهدار نکند.
۳) بیتوجهی به علتهای بروز چنین فجایعی کارکردهای مخرب بسیاری در پی دارد. گذشته از بیاعتباری مفهوم قانون آن هم توسط کسانی که به هر دلیل به چنین قانونشکنیهای مبادرت میکنند، تسری چنین رفتاری به دیگران که خود را محق بدانند تا هر جا که شاهد رفتاری متفاوت با میل و عقیده و مطالبات خود باشند، به اعمال مجرمانه دست بزنند، به هرجومرج و بینظمی و بیقانونی منجر میشود.
سستی در برخورد جدی با چنین پدیدهای در عمل به ضدِّ خود نیز بدل شده و بدین ترتیب چرخه باطل هرجومرج رواج بیشتری مییابد.
۴) اعتماد عمومی در سالهای گذشته بیش از هر زمان دیگری با آسیبهای جدی روبهرو بوده است. این روند مخرب خود میتواند زمینه پیامدهای ناخوشایندتری هم در دیگر عرصهها باشد و به تشدید شکافها و قطببندی اجتماعی منجر شود. بیتوجهی یا کمتوجهی مزمن به پدیدههایی چون قتل پاکبانِ نگونبختی که در حال ایفای مسئولانه وظایف خود بوده وجدان جمعی ایرانیان را به واکنش واداشته است و در صورت استمرار بیتفاوتی نهادهای مسئول این وضعیت آسیبزاست.
۵) اعلام غیررسمی اینکه پاکبان قربانی، تبعه خارجی شاغل در شهرداری تهران بوده بر پیامدهای داخلی و خارجی موضوع افزوده و بیش از گذشته مسائل مبتلابه اتباع خارجی مستقر در کشور را گوشزد میکند. آیا برای حمایت از اتباع خارجی که با کمترین حمایتهای حقوقی به انجام فعالیتها و کارهای دشوار اشتغال دارند، برنامه جامعی تدوین میشود؟ آیا سیاست مهاجرتی کشور به صورت حقوقی و روشن تعریف میشود؟
🔴 منبع: روزنامه شرق
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گذار به دموکراسی
گذار به دموکراسی چگونه روندی است؟ چه شباهتها و تفاوتهایی در گُذارِ کشورهای مختلف به دموکراسی میتوان یافت؟
برنامه پرگار بیبیسی فارسی
تاریخ پخش ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی
مهمانها:
حجت کلاشی و فرخ نگهدار
🔴 این گفتگو را میتوان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک گفتگوی تلویزیونی، به معنای تأییدِ تمامِ مواضعِ طرفینِ گفتگو نیست.
@IranDel_Channel
💢
گذار به دموکراسی چگونه روندی است؟ چه شباهتها و تفاوتهایی در گُذارِ کشورهای مختلف به دموکراسی میتوان یافت؟
برنامه پرگار بیبیسی فارسی
تاریخ پخش ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی
مهمانها:
حجت کلاشی و فرخ نگهدار
🔴 این گفتگو را میتوان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک گفتگوی تلویزیونی، به معنای تأییدِ تمامِ مواضعِ طرفینِ گفتگو نیست.
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دکتر جواد طباطبایی تبریزی، فیلسوف سیاسی ایران:
ما ایرانیان، ادامهی کوروش بزرگ هستیم.
@IranDel_Channel
💢
ما ایرانیان، ادامهی کوروش بزرگ هستیم.
@IranDel_Channel
💢
🔴 همایش بینالمللی نظامیپژوهی
حکیم نظامی گنجهای
🔴 سخنرانان:
باقر صدرینیا - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز (عنوان سخنرانی: نظامی گنجوی و نظامی قارامانلی)
نعمت ایلدریم - استاد دانشگاه آتاترک ارزروم ترکیه (عنوان سخنرانی: نصیحت در مخزن الاسرار نظامی)
چنگیز مولایی - عضو هیئت علمی گروه فزهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز (عنوان سخنرانی: سیمای اسکندر در اسکندرنامههای فارسی دورانِ اسلامی)
محمد خاکپور - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز (عنوان سخنرانی: نگاهی به اعلامِ مربوط به آذربایجان در آثارِ نظامی)
🔴 مدیر نشست:
محمدعلی موسیزاده - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز
🔴 زمان:
شنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی، ساعت ۱۰ صبح
🔴 مکان:
تبریز، بلوار ۲۹ بهمن، دانشگاه تبریز، دانشکده ادبیات، تالار خاقانی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
حکیم نظامی گنجهای
🔴 سخنرانان:
باقر صدرینیا - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز (عنوان سخنرانی: نظامی گنجوی و نظامی قارامانلی)
نعمت ایلدریم - استاد دانشگاه آتاترک ارزروم ترکیه (عنوان سخنرانی: نصیحت در مخزن الاسرار نظامی)
چنگیز مولایی - عضو هیئت علمی گروه فزهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز (عنوان سخنرانی: سیمای اسکندر در اسکندرنامههای فارسی دورانِ اسلامی)
محمد خاکپور - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز (عنوان سخنرانی: نگاهی به اعلامِ مربوط به آذربایجان در آثارِ نظامی)
🔴 مدیر نشست:
محمدعلی موسیزاده - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز
🔴 زمان:
شنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی، ساعت ۱۰ صبح
🔴 مکان:
تبریز، بلوار ۲۹ بهمن، دانشگاه تبریز، دانشکده ادبیات، تالار خاقانی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 همایش بینالمللی نظامیپژوهی حکیم نظامی گنجهای 🔴 سخنرانان: باقر صدرینیا - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز (عنوان سخنرانی: نظامی گنجوی و نظامی قارامانلی) نعمت ایلدریم - استاد دانشگاه آتاترک ارزروم ترکیه (عنوان سخنرانی: نصیحت در…
🔴 همایش بینالمللی نظامیپژوهی
حکیم نظامی گنجهای
🔴 سخنرانان:
رحمان مشتاقمهر - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان (عنوان سخنرانی: نظامی و مولوی)
ناصر علیزاده - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان (عنوان سخنرانی: حکمت در آثارِ نظامی)
یدالله نصراللهی - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان (عنوان سخنرانی: جغرافیای تاریخی گنجه در قرن ششم)
ابراهیم اقبالی - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز (عنوان سخنرانی: مقایسه تطبیقی صحبة الاثمار فضولی با داستان موبد نظامی )
🔴 مدیر نشست:
محمدعلی موسیزاده - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز
🔴 زمان:
شنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی، ساعت ۱۶
🔴 مکان:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 همایش بینالمللی نظامیپژوهی
حکیم نظامی گنجهای
🔴 سخنرانان:
رحمان مشتاقمهر - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان (عنوان سخنرانی: نظامی و مولوی)
ناصر علیزاده - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان (عنوان سخنرانی: حکمت در آثارِ نظامی)
یدالله نصراللهی - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان (عنوان سخنرانی: جغرافیای تاریخی گنجه در قرن ششم)
ابراهیم اقبالی - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز (عنوان سخنرانی: مقایسه تطبیقی صحبة الاثمار فضولی با داستان موبد نظامی )
🔴 مدیر نشست:
محمدعلی موسیزاده - عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز
🔴 زمان:
شنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی، ساعت ۱۶
🔴 مکان:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 پانزدهم اسفند، روز درختکاری
🔴 تصویر مربوط به نقش برجستههای شهر پارسه (تخت جمشید)
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 تصویر مربوط به نقش برجستههای شهر پارسه (تخت جمشید)
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 در جستجوی محافظهکاری ایرانی
✍️ بابک مینا
در پنج – شش سال گذشته دغدغهی ثابت من تأمل بر شرایطِ امکانِ «محافظهکاری ایرانی» بوده است. ما سنتِ محافظهکاری حاضر و آماده که بتوانیم به راحتی بر آن تکیه کنیم نداریم و بنابراین به اجبار مسیری که طی میکنیم مبتنی بر آزمون و خطا است. در ایران محافظهکاری، اندیشه سیاسیای تقریباً ناشناخته است. ما کسانی را داریم که عاشقِ اقتصاد آزاد هستند، کسانی را داریم که شیفتهی سنت هستند، کسانی هستند که از راستِ افراطی یا میانه آمریکایی یا اروپایی الهام میگیرند، اما هیچکدام از اینها را نمیتوان محافظهکار نامید، اگرچه عناصری از محافظهکاری را در خود داشته باشند.
محافظهکاری، بالذات ریشه در تاریخِ محلی هر کشور دارد و باید ملی و بومی باشد. محافظهکاری «انترناسیونال» ندارد و اندیشهای جهانوطن نیست. به نظر من نسخهبرداری از راستِ غربی نمیتواند راهگشای ما باشد، چرا که محافظهکاری در هر کشور بر اساسِ منافع ملی، تاریخ و سنتِ آن کشور شکل میگیرد. بنابراین دوباره میپرسم چگونه میتوان به "محافظهکاری ایرانی" شکل داد؟ من تنها در این سالها به چند نکته رسیدهام که در اینجا مختصراً به آنها اشاره میکنم، بیآنکه بدانم دقیقاً پاسخ نهایی و کامل چیست. هنوز باید فکر کنیم، بپرسیم و همفکری کنیم.
اول) محافظهکاری ضرورتاً باید نسبتی با سنتِ ایرانی داشته باشد، سنت ایرانی شامل چهار عنصرِ باستانی، اسلامی، یونانی و غربی است. گفتوگوی دائم با این عناصر و سنجش آنها ضرورت اندیشهی محافظهکاری است.
دوم) تأکید دائمی بر هویت ملی ایرانی و دفاع از آن در برابر جریانهای جهانوطن یا امتگرا یکی از نبردهای اساسی محافظهکاری ایرانی است.
سوم) محافظهکاری بنا به ذات خود نمیتواند دینستیز باشد، اما باید اسلام را در ایران تعریف کند و به امکانِ ظهورِ اسلامیِ مدنی و ایرانگرا کمک کند.
چهارم) محافظهکاری باید از نهادهای مهم جامعه در برابر فردگرایی بیحدوحصار دفاع کند. طبعاً این به معنی نفی آزادیهای فردی نیست. از قضا دولتِ قوی، ضامنِ آزادیهای فردی است.
پنجم) محافظهکاری ایرانی باید مدافعِ مالکیت خصوصی، بازار آزاد و توسعهی ایران باشد. ایرانِ قوی، غایت محافظهکاری ایرانی باید باشد.
پنجم) محافظهکاری ایرانی نباید تجددشیفته باشد و باید نظریهای انتقادی دربارهی زیادهرویها و ناخوشایندیهای تجدد داشته باشد. خصوصاً توسعهگرایی را نباید با شیفتگی به ایدئولوژیهای مُدرن آمیخت.
ششم) دولتِ مقتدر، سکولار و قاطع در دفاع از منافعِ ملی، هدف بنیادین محافظهکاران باید باشد.
هفتم) میراثِ مشروطه، خاستگاه و پایه محافظهکاری ایرانی است. این دقیقاً جایی است که سنت ما شروع به درونی کردن برخی از مفاهیم غربی کرد. هر چقدر که ناقص و مشکلزا، این سرآغاز تجربهای بنیادین است که مدام باید به آن بازگشت و از نو آن را تفسیر کرد.
هشتم) میراث پهلوی، میراث دولتسازی در ایران است. محافظهکاری ایرانی حتی اگر پادشاهیخواه هم نباشد، نمیتواند به این میراث مهم و بنیادین بیاعتنا باشد. بازگشت به این میراث، سنجش آن و الهام گرفتن از آن برای شکل دادن به محافظهکاری ایرانی حیاتی است.
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنای تأیید کل محتوای آن و تأیید تمام مواضعِ نویسنده یادداشت نیست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 در جستجوی محافظهکاری ایرانی
✍️ بابک مینا
در پنج – شش سال گذشته دغدغهی ثابت من تأمل بر شرایطِ امکانِ «محافظهکاری ایرانی» بوده است. ما سنتِ محافظهکاری حاضر و آماده که بتوانیم به راحتی بر آن تکیه کنیم نداریم و بنابراین به اجبار مسیری که طی میکنیم مبتنی بر آزمون و خطا است. در ایران محافظهکاری، اندیشه سیاسیای تقریباً ناشناخته است. ما کسانی را داریم که عاشقِ اقتصاد آزاد هستند، کسانی را داریم که شیفتهی سنت هستند، کسانی هستند که از راستِ افراطی یا میانه آمریکایی یا اروپایی الهام میگیرند، اما هیچکدام از اینها را نمیتوان محافظهکار نامید، اگرچه عناصری از محافظهکاری را در خود داشته باشند.
محافظهکاری، بالذات ریشه در تاریخِ محلی هر کشور دارد و باید ملی و بومی باشد. محافظهکاری «انترناسیونال» ندارد و اندیشهای جهانوطن نیست. به نظر من نسخهبرداری از راستِ غربی نمیتواند راهگشای ما باشد، چرا که محافظهکاری در هر کشور بر اساسِ منافع ملی، تاریخ و سنتِ آن کشور شکل میگیرد. بنابراین دوباره میپرسم چگونه میتوان به "محافظهکاری ایرانی" شکل داد؟ من تنها در این سالها به چند نکته رسیدهام که در اینجا مختصراً به آنها اشاره میکنم، بیآنکه بدانم دقیقاً پاسخ نهایی و کامل چیست. هنوز باید فکر کنیم، بپرسیم و همفکری کنیم.
اول) محافظهکاری ضرورتاً باید نسبتی با سنتِ ایرانی داشته باشد، سنت ایرانی شامل چهار عنصرِ باستانی، اسلامی، یونانی و غربی است. گفتوگوی دائم با این عناصر و سنجش آنها ضرورت اندیشهی محافظهکاری است.
دوم) تأکید دائمی بر هویت ملی ایرانی و دفاع از آن در برابر جریانهای جهانوطن یا امتگرا یکی از نبردهای اساسی محافظهکاری ایرانی است.
سوم) محافظهکاری بنا به ذات خود نمیتواند دینستیز باشد، اما باید اسلام را در ایران تعریف کند و به امکانِ ظهورِ اسلامیِ مدنی و ایرانگرا کمک کند.
چهارم) محافظهکاری باید از نهادهای مهم جامعه در برابر فردگرایی بیحدوحصار دفاع کند. طبعاً این به معنی نفی آزادیهای فردی نیست. از قضا دولتِ قوی، ضامنِ آزادیهای فردی است.
پنجم) محافظهکاری ایرانی باید مدافعِ مالکیت خصوصی، بازار آزاد و توسعهی ایران باشد. ایرانِ قوی، غایت محافظهکاری ایرانی باید باشد.
پنجم) محافظهکاری ایرانی نباید تجددشیفته باشد و باید نظریهای انتقادی دربارهی زیادهرویها و ناخوشایندیهای تجدد داشته باشد. خصوصاً توسعهگرایی را نباید با شیفتگی به ایدئولوژیهای مُدرن آمیخت.
ششم) دولتِ مقتدر، سکولار و قاطع در دفاع از منافعِ ملی، هدف بنیادین محافظهکاران باید باشد.
هفتم) میراثِ مشروطه، خاستگاه و پایه محافظهکاری ایرانی است. این دقیقاً جایی است که سنت ما شروع به درونی کردن برخی از مفاهیم غربی کرد. هر چقدر که ناقص و مشکلزا، این سرآغاز تجربهای بنیادین است که مدام باید به آن بازگشت و از نو آن را تفسیر کرد.
هشتم) میراث پهلوی، میراث دولتسازی در ایران است. محافظهکاری ایرانی حتی اگر پادشاهیخواه هم نباشد، نمیتواند به این میراث مهم و بنیادین بیاعتنا باشد. بازگشت به این میراث، سنجش آن و الهام گرفتن از آن برای شکل دادن به محافظهکاری ایرانی حیاتی است.
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنای تأیید کل محتوای آن و تأیید تمام مواضعِ نویسنده یادداشت نیست.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
ایراندل | IranDel
🔴 داستانِ نخستین موشک ✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل با وجودِ پیروزی ایران در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، [محمدرضا] شاه [پهلوی] که شاهد فروشِ موشکهای اسکاد روسی به عراق بود به روزنامۀ نیوزویک گفت: «ما اختلافات خود را با عراق حل کردیم،…
🔴 اسرائیل و دکترین پیرامون
✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
سرچشمه دکترین پیرامون (Periphery Doctrine) به این ایده باز میگشت که اسرائیلِ محاصره شده در دریایی از اعراب به اتحادهای استراتژیک با کشورهای غیرعربی که سرزمینهای عربی را محاط کرده بودند، نیاز داشت. بحران ۱۹۵۶ [میلادی] [در کانال] سوئز، دیوید بنگوریون (بنیانگذار اصلی و نخستین نخستوزیر اسرائیل) را واداشت تا دکترین پیرامون را عملی کند.
در کنار کشورهای غیرعربیِ ایران، ترکیه و اتیوپی، اسرائیل چشم همکاری به اقلیتهای غیرعرب و سنی در جهان عرب همچون کُردها، مارونیهای لبنانی، جامعۀ قبطی مصر و حتی شیعیان لبنان (تا پیش از عزیمت امام موسیصدر به جنوب لبنان در ۱۹۵۹) داشت. ایران اما سنگ بنای دکترین پیرامونِ اسرائیل بود.
در آغاز وجود اسرائیل از اهمیت چندانی برای ایران برخوردار نبود. [محمدرضا] شاه تنها به دنبال فناوری اسرائیل و لابی یهودیان در آمریکا برای فشار بر کاخ سفید جهت مهار خطرِ شوروی بود. با گذشت زمان اما رشد ایدئولوژی پانعربیسم در میان اعرابِ منطقه، نقش مهمی در گسترش روابط ایران و اسرائیل ایفا کرد.
مئیر عزرى، نخستین نمایندۀ سیاسى اسرائیل، وارد ایران شد و یک سال بعد دفتر سیاسى ایران در سفارت سوئیس در تلآویو گشایش یافت. با وقفه صادرات نفت ایران در بحران سوئز، ایران و اسرائیل پنهانی خط لولۀ نفت ایلات ـ عسقلونیه (خلیج عقبه و دربای مدیترانه) را ساخته و کانال سوئز را دور زدند.
نخستین قرارداد نفتی ایران و اسرائیل در سال ۱۹۵۷ [میلادی] بسته شد و تلآویو تنها با تکیه بر نفت ایران توانست سالهای تحریم نفتی ۱۹۷۳ [میلادی] را از سر گذراند بهگونهای که یکسوم نفت اسرائیل از طریق ایران تأمین میشد. گذشته از همکاری نفتی، تهران و تلآویو همکاری تنگاتنگ نظامی را در پیش گرفتند.
تهران و تلآویو همکاری نظامی را نیز در پیش گرفتند. خریدهای ایران از جنگافزارهای اسرائیلی، از موشکهای ضدِّ ناو گابریل تا ابزارهای پیشرفتۀ ارتباطی، دستکم به ۵۰۰ میلیون دلار میرسید. در اواخر دهه ۱۹۷۰ [میلادی]، ایران و اسرائیل همکاری موشکی پروژه گُل را آغاز کردند.
کودتای ۱۹۵۸ [میلادی] عراق، اسرائیل را واداشت تا همکاری رسمی اطلاعاتیِ سهجانبه با ایران و ترکیه برقرار کند. نشستهای نیمسالانۀ رؤسای اطلاعاتی ساواک، موساد و میت برای بررسی همکاریهای نظامی ارتشهای شوروی، مصر و عراق شکلگرفت. ارتباط ساواک و موساد، نسبت به ساواک و سیا، قویتر و مؤثرتر بود.
بنیانِ همدلی ایران و اسرائیل بر ارزیابی آنان از تهدیدِ مشترک و منطقِ توازنِ قوا استوار بود تا سرشتِ غیرعربی آنان.
از یکسو، اسرائیل میتوانست بغداد و قاهره را از مرزهای غربی ایران و خلیج فارس دور کند. از سوی دیگر، ایران میتوانست از پیوستن عراق به ارتشهای عربی علیه اسرائیل جلوگیری کند.
[محمدرضا] شاه که مسئله اسرائیل را استراتژیک میدید، گفته بود: «ما سیاستِ آنان، [اسرائیل] را که اشغالِ سرزمین اعراب است نمیپسندیم و این مطلب را اعلان هم کرده و مکرر هم گفتهایم، ولی از اینکه عربها را تا [اندازهای] سر جای خودشان بنشانند، خوشوقتیم. دیگر معنی ندارد که مدافعِ سیاستِ اسرائیل بشویم.»
مهمترین نماد دکترین پیرامونِ [اسرائیل] اما اتحاد سهگانۀ ایران ـ اسرائیل ـ کُردها (منظور کُردهای ساکن شمال عراق) بود. بن گوریون به موساد دستور داده بود که از کُردها «بدون آنکه ایرانیها و ترکها (منظور ترکیهایها) برنجند» پشتیبانی کنند. تهران و تلآویو، هر دو، به انگارۀ جنگِ محدود و کنترلشده در شمالِ عراق باور داشتند، تا نبردی تمامعیار.
آنها توافق کرده بودند که «زغال آتش [شورش کُردی] بسوزد، بدون آنکه زبانۀ آتشی شعلهور گردد. از این رو، ایران یک دالان زمینی را برای «عملیاتهای ویژۀ ویرانگر موساد در عراق» برای اسرائیل فراهم ساخت. همچنین، ساواک با موساد در برپایی پاراستین، سازمان اطلاعاتِ کُردهای عراق، همکاری کرد.
اتحاد ایران ـ اسرائیل ـ کُردهایعراق تا مارس ۱۹۷۵ [میلادی] که ایران قرارداد الجزایر را امضا کرد، باقی ماند. این توافقنامه اما نخستین شکاف میان ایران و اسرائیل ایجادکرد بهگونهای که اسحاق_رابین آن را خیانتی همچو توافقنامه مونیخ و «رهاکردن چکسلواکی در برابر هیتلر از سوی چمبرلین» نامید.
#توییت_خوانی
🔴 دنبالهی رشتهتوییت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 اسرائیل و دکترین پیرامون
✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
سرچشمه دکترین پیرامون (Periphery Doctrine) به این ایده باز میگشت که اسرائیلِ محاصره شده در دریایی از اعراب به اتحادهای استراتژیک با کشورهای غیرعربی که سرزمینهای عربی را محاط کرده بودند، نیاز داشت. بحران ۱۹۵۶ [میلادی] [در کانال] سوئز، دیوید بنگوریون (بنیانگذار اصلی و نخستین نخستوزیر اسرائیل) را واداشت تا دکترین پیرامون را عملی کند.
در کنار کشورهای غیرعربیِ ایران، ترکیه و اتیوپی، اسرائیل چشم همکاری به اقلیتهای غیرعرب و سنی در جهان عرب همچون کُردها، مارونیهای لبنانی، جامعۀ قبطی مصر و حتی شیعیان لبنان (تا پیش از عزیمت امام موسیصدر به جنوب لبنان در ۱۹۵۹) داشت. ایران اما سنگ بنای دکترین پیرامونِ اسرائیل بود.
در آغاز وجود اسرائیل از اهمیت چندانی برای ایران برخوردار نبود. [محمدرضا] شاه تنها به دنبال فناوری اسرائیل و لابی یهودیان در آمریکا برای فشار بر کاخ سفید جهت مهار خطرِ شوروی بود. با گذشت زمان اما رشد ایدئولوژی پانعربیسم در میان اعرابِ منطقه، نقش مهمی در گسترش روابط ایران و اسرائیل ایفا کرد.
مئیر عزرى، نخستین نمایندۀ سیاسى اسرائیل، وارد ایران شد و یک سال بعد دفتر سیاسى ایران در سفارت سوئیس در تلآویو گشایش یافت. با وقفه صادرات نفت ایران در بحران سوئز، ایران و اسرائیل پنهانی خط لولۀ نفت ایلات ـ عسقلونیه (خلیج عقبه و دربای مدیترانه) را ساخته و کانال سوئز را دور زدند.
نخستین قرارداد نفتی ایران و اسرائیل در سال ۱۹۵۷ [میلادی] بسته شد و تلآویو تنها با تکیه بر نفت ایران توانست سالهای تحریم نفتی ۱۹۷۳ [میلادی] را از سر گذراند بهگونهای که یکسوم نفت اسرائیل از طریق ایران تأمین میشد. گذشته از همکاری نفتی، تهران و تلآویو همکاری تنگاتنگ نظامی را در پیش گرفتند.
تهران و تلآویو همکاری نظامی را نیز در پیش گرفتند. خریدهای ایران از جنگافزارهای اسرائیلی، از موشکهای ضدِّ ناو گابریل تا ابزارهای پیشرفتۀ ارتباطی، دستکم به ۵۰۰ میلیون دلار میرسید. در اواخر دهه ۱۹۷۰ [میلادی]، ایران و اسرائیل همکاری موشکی پروژه گُل را آغاز کردند.
کودتای ۱۹۵۸ [میلادی] عراق، اسرائیل را واداشت تا همکاری رسمی اطلاعاتیِ سهجانبه با ایران و ترکیه برقرار کند. نشستهای نیمسالانۀ رؤسای اطلاعاتی ساواک، موساد و میت برای بررسی همکاریهای نظامی ارتشهای شوروی، مصر و عراق شکلگرفت. ارتباط ساواک و موساد، نسبت به ساواک و سیا، قویتر و مؤثرتر بود.
بنیانِ همدلی ایران و اسرائیل بر ارزیابی آنان از تهدیدِ مشترک و منطقِ توازنِ قوا استوار بود تا سرشتِ غیرعربی آنان.
از یکسو، اسرائیل میتوانست بغداد و قاهره را از مرزهای غربی ایران و خلیج فارس دور کند. از سوی دیگر، ایران میتوانست از پیوستن عراق به ارتشهای عربی علیه اسرائیل جلوگیری کند.
[محمدرضا] شاه که مسئله اسرائیل را استراتژیک میدید، گفته بود: «ما سیاستِ آنان، [اسرائیل] را که اشغالِ سرزمین اعراب است نمیپسندیم و این مطلب را اعلان هم کرده و مکرر هم گفتهایم، ولی از اینکه عربها را تا [اندازهای] سر جای خودشان بنشانند، خوشوقتیم. دیگر معنی ندارد که مدافعِ سیاستِ اسرائیل بشویم.»
مهمترین نماد دکترین پیرامونِ [اسرائیل] اما اتحاد سهگانۀ ایران ـ اسرائیل ـ کُردها (منظور کُردهای ساکن شمال عراق) بود. بن گوریون به موساد دستور داده بود که از کُردها «بدون آنکه ایرانیها و ترکها (منظور ترکیهایها) برنجند» پشتیبانی کنند. تهران و تلآویو، هر دو، به انگارۀ جنگِ محدود و کنترلشده در شمالِ عراق باور داشتند، تا نبردی تمامعیار.
آنها توافق کرده بودند که «زغال آتش [شورش کُردی] بسوزد، بدون آنکه زبانۀ آتشی شعلهور گردد. از این رو، ایران یک دالان زمینی را برای «عملیاتهای ویژۀ ویرانگر موساد در عراق» برای اسرائیل فراهم ساخت. همچنین، ساواک با موساد در برپایی پاراستین، سازمان اطلاعاتِ کُردهای عراق، همکاری کرد.
اتحاد ایران ـ اسرائیل ـ کُردهایعراق تا مارس ۱۹۷۵ [میلادی] که ایران قرارداد الجزایر را امضا کرد، باقی ماند. این توافقنامه اما نخستین شکاف میان ایران و اسرائیل ایجادکرد بهگونهای که اسحاق_رابین آن را خیانتی همچو توافقنامه مونیخ و «رهاکردن چکسلواکی در برابر هیتلر از سوی چمبرلین» نامید.
#توییت_خوانی
🔴 دنبالهی رشتهتوییت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 اسرائیل و دکترین پیرامون ✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل سرچشمه دکترین پیرامون (Periphery Doctrine) به این ایده بازمیگشت که اسرائیلِ محاصره شده در دریایی از اعراب به اتحادهای استراتژیک با کشورهای غیرعربی که سرزمینهای عربی…
⚫️ استاد جمشید عندلیبی؛ موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهی سازِ ایرانی نِی
۱۲ اسفند ۱۳۳۶ خورشیدی، سنندج
۱۵ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی، تهران
جمشید عندلیبی، نواختن نی را ابتدا بدون استاد فرا گرفت و سپس با حضور در دانشگاه تهران و آشنایی با حسین عمومی به ادامه فراگیری تکنیکهای ساز نی پرداخت. او ردیف موسیقی سنتی ایرانی را نزد نصرالله ناصحپور و نورعلی برومند و محمدرضا لطفی یاد گرفت.
عندلیبی در سال ۱۳۶۰ خورشیدی برای تکمیل تکنیکهای پیشرفته نوازندگی نی به نزد حسن کسایی در اصفهان رفت. عندلیبی در آثاری چون بیداد، نوا، دستان، دود عود، آسمان عشق، یاد ایام، رسوای دل، پیام نسیم، دل مجنون و سرو چمان با محمدرضا شجریان همکاری نزدیک داشته است.
وی علاوه بر نوازندگی در کار آهنگسازی نیز فعال بوده و آلبومهای میهمان تو، پاییز نیزار و مونس جان از جمله فعالیتهای او در زمینه آهنگسازی میباشد. عندلیبی همچنین قطعات ابوالحسن صبا را با نی و به صورت ردیف آموزشی تنظیم و نواختهاست.
جمشید عندلیبی در سن ۱۰ سالگی آموزش موسیقی را با ساز آکاردئون در کلاسهای فرهنگ و هنر وقت سنندج که مسئول آن حسن کامکار بود شروع کرد. وی سپس به عضویت گروه نوجوانان و ارکستر بزرگسالان فرهنگ و هنر سنندج درآمد و در کنار آموزش و تعالیم مختلف موسیقی به همراه ارکستر بزرگسالان اجرای کنسرت داشت. عندلیبی تحت تأثیر تکنوازیهای نی حسن کسایی به ساز نی علاقمند شد و بدون استاد شروع به یادگیری این ساز کرد. سال ۱۳۵۴ خورشیدی در آزمون ورودی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران که برعهده نورعلی برومند بود در رشته موسیقی قبول شد. با تشکیل گروه عارف با حضور پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده به عضویت این گروه پذیرفته شد.
تک نوازی نی پروژه ماندگار «نینوا» اثر حسین علیزاده هم به عهده زندهیاد جمشید عندلیبی بوده که بسیاری از مخاطبان موسیقی این هنرمند را با چنین اثر معتبری میشناسند.
موسیقی «نینوا» از جمله ملودیهای معتبر و ارزشمند تاریخِ موسیقی ایرانزمین است که به واسطه حضور هنرمندانی چون حسین علیزاده با خلاقیت و استادی منحصر به فرد و جمشید عندلیبی با تک نوازی سحرانگیزی که در حوزه نی نوازی انجام داده و همچنین جمعی دیگر از نوازندگان شاخص موسیقی کشورمان توانست، جایگاه رفیعی میان مخاطبان پیدا کند.
استاد جمشید عندلیبی، در ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۲ خورشیدی در ۶۶ سالگی در شهر تهران براثر ایست قلبی درگذشت.
⚫️ یاد و نامشان در دفتر فرهنگ، هنر و ادب ایرانزمین، مانا باد.
⚫️ پینوشت:
ویدئوی پیوست، مربوط به نواختنِ برشی از قطعهی ماندگار نینوا، توسط زندهیاد استاد جمشید عندلیبی در شبکهی استانی استان کُردستان است.
#یادها
@IranDel_Channel
💢
⚫️ استاد جمشید عندلیبی؛ موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهی سازِ ایرانی نِی
۱۲ اسفند ۱۳۳۶ خورشیدی، سنندج
۱۵ اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی، تهران
جمشید عندلیبی، نواختن نی را ابتدا بدون استاد فرا گرفت و سپس با حضور در دانشگاه تهران و آشنایی با حسین عمومی به ادامه فراگیری تکنیکهای ساز نی پرداخت. او ردیف موسیقی سنتی ایرانی را نزد نصرالله ناصحپور و نورعلی برومند و محمدرضا لطفی یاد گرفت.
عندلیبی در سال ۱۳۶۰ خورشیدی برای تکمیل تکنیکهای پیشرفته نوازندگی نی به نزد حسن کسایی در اصفهان رفت. عندلیبی در آثاری چون بیداد، نوا، دستان، دود عود، آسمان عشق، یاد ایام، رسوای دل، پیام نسیم، دل مجنون و سرو چمان با محمدرضا شجریان همکاری نزدیک داشته است.
وی علاوه بر نوازندگی در کار آهنگسازی نیز فعال بوده و آلبومهای میهمان تو، پاییز نیزار و مونس جان از جمله فعالیتهای او در زمینه آهنگسازی میباشد. عندلیبی همچنین قطعات ابوالحسن صبا را با نی و به صورت ردیف آموزشی تنظیم و نواختهاست.
جمشید عندلیبی در سن ۱۰ سالگی آموزش موسیقی را با ساز آکاردئون در کلاسهای فرهنگ و هنر وقت سنندج که مسئول آن حسن کامکار بود شروع کرد. وی سپس به عضویت گروه نوجوانان و ارکستر بزرگسالان فرهنگ و هنر سنندج درآمد و در کنار آموزش و تعالیم مختلف موسیقی به همراه ارکستر بزرگسالان اجرای کنسرت داشت. عندلیبی تحت تأثیر تکنوازیهای نی حسن کسایی به ساز نی علاقمند شد و بدون استاد شروع به یادگیری این ساز کرد. سال ۱۳۵۴ خورشیدی در آزمون ورودی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران که برعهده نورعلی برومند بود در رشته موسیقی قبول شد. با تشکیل گروه عارف با حضور پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده به عضویت این گروه پذیرفته شد.
تک نوازی نی پروژه ماندگار «نینوا» اثر حسین علیزاده هم به عهده زندهیاد جمشید عندلیبی بوده که بسیاری از مخاطبان موسیقی این هنرمند را با چنین اثر معتبری میشناسند.
موسیقی «نینوا» از جمله ملودیهای معتبر و ارزشمند تاریخِ موسیقی ایرانزمین است که به واسطه حضور هنرمندانی چون حسین علیزاده با خلاقیت و استادی منحصر به فرد و جمشید عندلیبی با تک نوازی سحرانگیزی که در حوزه نی نوازی انجام داده و همچنین جمعی دیگر از نوازندگان شاخص موسیقی کشورمان توانست، جایگاه رفیعی میان مخاطبان پیدا کند.
استاد جمشید عندلیبی، در ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۲ خورشیدی در ۶۶ سالگی در شهر تهران براثر ایست قلبی درگذشت.
⚫️ یاد و نامشان در دفتر فرهنگ، هنر و ادب ایرانزمین، مانا باد.
⚫️ پینوشت:
ویدئوی پیوست، مربوط به نواختنِ برشی از قطعهی ماندگار نینوا، توسط زندهیاد استاد جمشید عندلیبی در شبکهی استانی استان کُردستان است.
#یادها
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
🔴 داستان عهدنامه الجزایر
✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
اینجا نشست اوپک (ویدئوی پیوست) در الجزیره در نیمه اسفند ۱۳۵۳ [خورشیدی] است؛ نشستی که در حاشیه آن با پادرمیانی رئیسجمهور هواری بومدین و وزیر خارجه، عبدالعزیز بوتفلیقه، شاه و صدام دیدار و توافق کردند در ازای پذیرشِ خطِّ تالوگ در اروند از سوی عراق، ایران دست از حمایت از کُردها (کُردهای ساکنِ شمال عراق) بردارد.
پیش از این، عبدالرحمن صدریه و طالب الشبیب سفرای دو کشورِ [ایران و عراق] در ترکیه دیدار کرده و سپس در دی ۵۳، مذاکرات فشرده میان عباسعلی خلعتبری [وزیر خارجه وقت ایران] و سعدون حمادی [وزیر خارجه وقت عراق] در استانبول برگزار شد. ملک حسین، [پادشاه وقتِ] اردن میانجی دو کشور بود و اشرف مروان (داماد جنال عبدالناصر و مشاور انور سادات) به [محمدرضا] شاه گفته بود صدام خواهان توافق است.
ریچارد هلمز، سفیر امریکا بیخبر بود. هنری کیسینجر نیز باور نداشت چرا که دو هفته پیش در زوریخ، [محمدرضا] شاه به او اطمینان داده بود که با عراق به توافق نخواهد رسید. به اسدالله علم گفته بود «هیچ بدم نمیاد که آمریکاییها، مخصوصاً این آقای کیسینجر، خیال نکند که هر چه میگوید وحی مُنزَل است.»
اسرائیل شوکه شده بود. نخست وزیر اسحاق رابین از شدت خشم گفت «شاه کُردها (منظور کُردهای ساکن شمال عراق) را فروخت.»
زمانی که سفیر اسراییل، اوری لوبرانی ناراحتی خود را نشان داد، یک افسر ارشد ساواک به طعنه به او پاسخ داد «این ناتوانی اسرائیل است که اجازه دخالتِ احساسات در سیاست را میدهد.» تلآویو چاره دیگری نداشت!
بازنده اصلی ملّا مصطفی بارزانی بود. کُردها (کُردهای ساکنِ شمالِ عراق) با کمک قاطعِ ایران از شهریور ۱۳۴۰ [خورشیدی]، عراقیان را در شمال، زمینگیر کرده بودند. اما مسکو با نوسازی ارتشِ عراق، روندِ جنگ را تغییر داد و شکست کُردها از زمستان ۵۱ آغاز شد. دخالتِ مستقیم توپخانهی ارتشِ ایران و جنگیدن در لباس پیشمرگهها نیز فایدهای نداشت.
[محمدرضا] شاه به درستی به رئیسجمهور فورد گفت «این ایران بود که با عراق میجنگید. کُردها در جنگ پیشروی نداشته و در حال گریز بودند. ما میبایست میجنگیدیم. من تصمیم گرفتم در این زمان که خاورمیانه بشکهی باروت است و روسها از عراق پشتیبانی میکنند و آمریکا از واترگیت در رنج است، با عراق جنگ نکنم»
در این شرایط، ایران گزینهای نداشت مگر جنگ با عراق. پس آنگاه که بغداد بر سر اروندرود، انعطاف نشان داد، [محمدرضا] شاه فرصت را از دست نداد، کُردها را [در شمال عراق] رها کرد، به همکاری با آمریکا و اسرائیل در شمال عراق پایان داد و با دشمن به توافقی تاریخی رسید؛ توافقی که او را به خواستۀ والایش رساند: به اروند!
عهدنامه الجزایر، نماد میدان دیپلماسی شد: حفظِ فشار نظامی در عین تداومِ مذاکرات دیپلماتیک، تحکیمِ رابطهی استراتژیک با یک ابرقدرت و در پیش گرفتنِ تنشزدایی با ابرقدرتِ دیگر، و جلب اعتماد کشورهای منطقه؛ همگی برای دستیابی به پیروزی ژئوپلیتیکی در اروند و لغو مفاد پیمانِ سعدآباد در ۱۳۱۶ [خورشیدی].
نوروز ۱۳۵۴ [خورشیدی] فرا نرسیده بود و [محمدرضا] شاه، عراق را به زانو درآورده، شورشیانِ مارکسیست در ظفّار [عمان] را درهمکوبیده و عقابِ اوپک شده بود. کشور را تک حزبی، اپوزیسیون را تارومار، گروههای مسلح را له کرده بود. همزمان برنامهی هستهای و پروژه گُل را مخفیانه کلید زد. سه پیروزی بزرگ، اما خودبزرگبینش کرد!
درگیرِ شاخِ افریقا شد، خواست پایگاهی در موریس برپا کند و در مذاکره با استرالیا و افریقای جنوبی، خواهان پذیرش حق ایران در اقیانوس هند شد. به ورای منطقه اندیشید؛ غافل از آنکه به سراغش میآیند! آنجا که به سختی و مهارت به اوج رسید، به یکباره سقوط کرد. عهدنامه الجزایر آن اوجِ زودگذر بود!
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 داستان عهدنامه الجزایر
✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
اینجا نشست اوپک (ویدئوی پیوست) در الجزیره در نیمه اسفند ۱۳۵۳ [خورشیدی] است؛ نشستی که در حاشیه آن با پادرمیانی رئیسجمهور هواری بومدین و وزیر خارجه، عبدالعزیز بوتفلیقه، شاه و صدام دیدار و توافق کردند در ازای پذیرشِ خطِّ تالوگ در اروند از سوی عراق، ایران دست از حمایت از کُردها (کُردهای ساکنِ شمال عراق) بردارد.
پیش از این، عبدالرحمن صدریه و طالب الشبیب سفرای دو کشورِ [ایران و عراق] در ترکیه دیدار کرده و سپس در دی ۵۳، مذاکرات فشرده میان عباسعلی خلعتبری [وزیر خارجه وقت ایران] و سعدون حمادی [وزیر خارجه وقت عراق] در استانبول برگزار شد. ملک حسین، [پادشاه وقتِ] اردن میانجی دو کشور بود و اشرف مروان (داماد جنال عبدالناصر و مشاور انور سادات) به [محمدرضا] شاه گفته بود صدام خواهان توافق است.
ریچارد هلمز، سفیر امریکا بیخبر بود. هنری کیسینجر نیز باور نداشت چرا که دو هفته پیش در زوریخ، [محمدرضا] شاه به او اطمینان داده بود که با عراق به توافق نخواهد رسید. به اسدالله علم گفته بود «هیچ بدم نمیاد که آمریکاییها، مخصوصاً این آقای کیسینجر، خیال نکند که هر چه میگوید وحی مُنزَل است.»
اسرائیل شوکه شده بود. نخست وزیر اسحاق رابین از شدت خشم گفت «شاه کُردها (منظور کُردهای ساکن شمال عراق) را فروخت.»
زمانی که سفیر اسراییل، اوری لوبرانی ناراحتی خود را نشان داد، یک افسر ارشد ساواک به طعنه به او پاسخ داد «این ناتوانی اسرائیل است که اجازه دخالتِ احساسات در سیاست را میدهد.» تلآویو چاره دیگری نداشت!
بازنده اصلی ملّا مصطفی بارزانی بود. کُردها (کُردهای ساکنِ شمالِ عراق) با کمک قاطعِ ایران از شهریور ۱۳۴۰ [خورشیدی]، عراقیان را در شمال، زمینگیر کرده بودند. اما مسکو با نوسازی ارتشِ عراق، روندِ جنگ را تغییر داد و شکست کُردها از زمستان ۵۱ آغاز شد. دخالتِ مستقیم توپخانهی ارتشِ ایران و جنگیدن در لباس پیشمرگهها نیز فایدهای نداشت.
[محمدرضا] شاه به درستی به رئیسجمهور فورد گفت «این ایران بود که با عراق میجنگید. کُردها در جنگ پیشروی نداشته و در حال گریز بودند. ما میبایست میجنگیدیم. من تصمیم گرفتم در این زمان که خاورمیانه بشکهی باروت است و روسها از عراق پشتیبانی میکنند و آمریکا از واترگیت در رنج است، با عراق جنگ نکنم»
در این شرایط، ایران گزینهای نداشت مگر جنگ با عراق. پس آنگاه که بغداد بر سر اروندرود، انعطاف نشان داد، [محمدرضا] شاه فرصت را از دست نداد، کُردها را [در شمال عراق] رها کرد، به همکاری با آمریکا و اسرائیل در شمال عراق پایان داد و با دشمن به توافقی تاریخی رسید؛ توافقی که او را به خواستۀ والایش رساند: به اروند!
عهدنامه الجزایر، نماد میدان دیپلماسی شد: حفظِ فشار نظامی در عین تداومِ مذاکرات دیپلماتیک، تحکیمِ رابطهی استراتژیک با یک ابرقدرت و در پیش گرفتنِ تنشزدایی با ابرقدرتِ دیگر، و جلب اعتماد کشورهای منطقه؛ همگی برای دستیابی به پیروزی ژئوپلیتیکی در اروند و لغو مفاد پیمانِ سعدآباد در ۱۳۱۶ [خورشیدی].
نوروز ۱۳۵۴ [خورشیدی] فرا نرسیده بود و [محمدرضا] شاه، عراق را به زانو درآورده، شورشیانِ مارکسیست در ظفّار [عمان] را درهمکوبیده و عقابِ اوپک شده بود. کشور را تک حزبی، اپوزیسیون را تارومار، گروههای مسلح را له کرده بود. همزمان برنامهی هستهای و پروژه گُل را مخفیانه کلید زد. سه پیروزی بزرگ، اما خودبزرگبینش کرد!
درگیرِ شاخِ افریقا شد، خواست پایگاهی در موریس برپا کند و در مذاکره با استرالیا و افریقای جنوبی، خواهان پذیرش حق ایران در اقیانوس هند شد. به ورای منطقه اندیشید؛ غافل از آنکه به سراغش میآیند! آنجا که به سختی و مهارت به اوج رسید، به یکباره سقوط کرد. عهدنامه الجزایر آن اوجِ زودگذر بود!
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
🔴 عجیب اما واقعی!!
پنجم مارس (پانزدهم اسفند) سالمرگ یکی از سیاهکارترین دیکتاتورهای تاریخ جهان «ژوزف استالین»
یک روز بعد در تهران (اسفند ماه ۱۳۳۱ خورشیدی)، حزب توده در مرگ او عزاداری کردند! «به آذین» تودهای معروف، در کتاب «از هر دری» مینویسد: اين رويداد با «درد و سوگ واقعی همراه بود... در تهران، جوانان، کراواتِ سياه بستند و دختران دبيرستانی روبان سياه به سر زدند دو روز بعد، ميتينگ بسيار بزرگی در ميدان فوزيه [تهران] ترتيب داده شد. سراسر ميدان و مدخل خيابانهايی که به آن میپيوندند از مردم موج میزد... درگذشت استالين الهامبخشِ شاعران ما نيز شد و نمیتوانست چنين نباشد. مرد بزرگ بود و واقعه بزرگ»
هنوز هم پسماندههای متعفن همان خائنان در راستای ضربه به ایران عزیزمان در تکاپو هستند. بسیاری از شکستها و سقوطهای فرهنگی و ملی و سیاسی ما ایرانیان، بخاطر تأثیر پذیری از تبلیغات ضدِّ ملی چپها و ترویج بیوطنی از سوی آنها در پوششِ شعارهای دهن پرکن برابری و حقوق ساختگی بوده است.
🔴 از صفحهی تاریخ در تصویر
@IranDel_Channel
💢
پنجم مارس (پانزدهم اسفند) سالمرگ یکی از سیاهکارترین دیکتاتورهای تاریخ جهان «ژوزف استالین»
یک روز بعد در تهران (اسفند ماه ۱۳۳۱ خورشیدی)، حزب توده در مرگ او عزاداری کردند! «به آذین» تودهای معروف، در کتاب «از هر دری» مینویسد: اين رويداد با «درد و سوگ واقعی همراه بود... در تهران، جوانان، کراواتِ سياه بستند و دختران دبيرستانی روبان سياه به سر زدند دو روز بعد، ميتينگ بسيار بزرگی در ميدان فوزيه [تهران] ترتيب داده شد. سراسر ميدان و مدخل خيابانهايی که به آن میپيوندند از مردم موج میزد... درگذشت استالين الهامبخشِ شاعران ما نيز شد و نمیتوانست چنين نباشد. مرد بزرگ بود و واقعه بزرگ»
هنوز هم پسماندههای متعفن همان خائنان در راستای ضربه به ایران عزیزمان در تکاپو هستند. بسیاری از شکستها و سقوطهای فرهنگی و ملی و سیاسی ما ایرانیان، بخاطر تأثیر پذیری از تبلیغات ضدِّ ملی چپها و ترویج بیوطنی از سوی آنها در پوششِ شعارهای دهن پرکن برابری و حقوق ساختگی بوده است.
🔴 از صفحهی تاریخ در تصویر
@IranDel_Channel
💢
⚫️ پیام دکتر میرجلالالدین کزازی خطاب به هموطنان سیلزده در استان سیستانوبلوچستان
سیستان، سرزمینِ پهلوانان است و بلوچستان، بومگاهِ دلاوران و مردمان این دو، از کهنترین و نژادهترین ایرانیاناند. اکنون این دو بومِ گرامیِ دیرینه، دستخوش لافابِ زیانبار و ناسازیهای روزگار شدهاند. ما خود را، در رنج و شکنج این ایرانیانِ کمجویِ فرخندهخوی که پایدار و نستوه، چون کوه، در برابر درشتیها و دشواریهای زمانه، ایستادهاند، هنباز میدانیم و با آنان دمساز.
میرجلالالدین کزازی
۱۳ اسفند ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
سیستان، سرزمینِ پهلوانان است و بلوچستان، بومگاهِ دلاوران و مردمان این دو، از کهنترین و نژادهترین ایرانیاناند. اکنون این دو بومِ گرامیِ دیرینه، دستخوش لافابِ زیانبار و ناسازیهای روزگار شدهاند. ما خود را، در رنج و شکنج این ایرانیانِ کمجویِ فرخندهخوی که پایدار و نستوه، چون کوه، در برابر درشتیها و دشواریهای زمانه، ایستادهاند، هنباز میدانیم و با آنان دمساز.
میرجلالالدین کزازی
۱۳ اسفند ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 دستاوردِ نفرتپراکنی قومی در شمالغرب؟
✍️ احسان هوشمند
انتخابات مجلس دوازدهم در ۱۱ اسفندماه [۱۴۰۲ خورشیدی] در حالی برگزار شد که در غیابِ نیروهای سیاسی مستقل و نیز جبههی اصلاحات و ردِّ صلاحیتِ گستردهی چهرههای سیاسی، پیشبینی میشد، مانند انتخاباتِ مجلس هفتم و مجلس یازدهم و انتخاباتِ سیزدهم ریاستجمهوری، میزانِ مشارکتِ واجدانِ شرایط، کاهشِ درخورتوجهی داشته باشد و به زیر ۴۵ درصد برسد.
متولیانِ برگزاری انتخابات، برای فایقآمدن بر مسئلهی کاهشِ شدیدِ مشارکت در انتخاباتِ چندگانه اخیر، برخی روشها را به کار گرفتند تا بلکه از این رویکردِ مشارکتِ انتخاباتی افزایش یابد. افزایش شمار تأیید صلاحیتشدههای انتخاباتی در شهرستانهای کوچکتر و نیز تأیید صلاحیتِ برخی داوطلبان نمایندگی گمنام و ناشناخته از جمله روشهایی بود که تا حدودی موجب شد انتخابات در برخی نقاط، رنگ و بوی رقابتِ گروههای خویشاوندی و طایفهای و قومی و قبیلگی به خود بگیرد.! این موضوع البته در چند انتخاباتِ گذشته نیز مسبوق به سابقه بود، بیآنکه از سوی نهادهای علمی یا تحلیلگرانِ مستقل به جد و از مناظر مختلف ارزیابی و آسیبشناسی شود.
در کنار این روشها، در چند انتخابات اخیر و بهویژه در انتخاباتِ جمعهی مجلسِ دوازدهم، برخی رفتارهای عجیب و کمسابقه با رنگ و بوی قومی و افراطگرایانه قومی و نفرتپراکنی قومی هم به سیاههی عجایبِ انتخاباتِ اخیر اضافه شد. در استانهای شمالغرب بهویژه در تبریز و نیز در استان آذربایجانغربی به صورت علنی و در زیر چترِ حمایت از برخی نامزدهای دارای حامیانِ قدرتمند در لایههای مختلف قدرت، تجمعاتی شکل گرفت که علیه تمامیت ارضی و نیز علیه دیگر هموطنانی که در آن استان زندگی میکنند، اقدام به نفرتپراکنی شد.! چند کارناوال هم برگزار شد. این اقدام چنان مشهود بود که برخی از تجزیهطلبانِ مستقر در خارج از کشور را واداشت تا از فضای بهوجودآمده برای خود کلاهی دستوپا کردند و به حمایت از نامزدهایی با شعارهای افراطی قومی، تحت عنوانِ "هویتطلبان" پرداختند. دستکم دو جریانِ تجزیهطلب و افراطی مستقر در خارج که در سالهای گذشته علیه هموطنان کُرد مستقر در آذربایجانغربی نفرتپراکنی میکنند، به صورت مشهود حمایت خود از بهاصطلاح، "هویتگرایان ترکیست" را اعلام کردند. پیشبینی این جریان بر این پایه بود که در فضایی که بخش درخورتوجهی از شهروندان به دلایلی در انتخاباتِ شرکت نمیکنند، با تحریک و تهییجِ هیجاناتِ زودگذر، میتوان در انتخاباتِ مجلس اثرگذار بود و با دوگانهی "تُرک - کُرد" میتوان جای پایی در مجلس برای خود دستوپا کرد. حضور برخی افرد ازجمله یکی از مدیرانِ اسبقِ استانِ آذربایجانغربی که به علت پروندهی بسیار پیچیدهی فساد و دیگر اتهاماتِ عجیبوغریب هم در ستاد انتخاباتی یکی از نامزدهای انتخابات مجلس حضور داشت، این روند را تشدید کرد. حضور برخی چهرهها که پیشازاین سابقهی حضور در برخی نهادهای قدرتمند منطقهای را داشتهاند، نیز مزید بر این امر شد که لایههایی از افکار عمومی چنین تصور کند که گروههایی از قدرتِ رسمی در پشتِ چنین تبلیغاتی است. برگزاری چند تجمع با حضور کمشمار تعدادی افراطی قومگرا ازجمله در ارومیه، ماکو و نقده میتوانست در صورتِ استمرار، به خلق فاجعهای منجر شود و هموطنان کُرد و آذری یا هموطنان شیعه و سنی را رودرروی یکدیگر قرار دهد. خوشبختانه هوشیاری افکار عمومی و بهویژه شخصیتهای معتمد و عقلای آذری و کُرد موجب شد تا این بازی بهغایت نسنجیده و تحریککننده و مخاطرهانگیز به هدفِ ضدِّ ملی خود نرسد؛ اما از آنجایی که این نخستین بار نیست که این افراطیها چنین و معمولاً به نام انقلابیگری، دست به چنین رفتارهای مخاطرهانگیزی میزنند، دور نیست تا چنین رفتاری به تحریکِ دیگران منجر شود و آنان نیز در تقابل با این جریان واکنشی بروز دهند و به این صورت فاجعهی دردناکی رقم بخورد. تجاربِ دهههای گذشته دراینباره هنوز در یادها باقی است. دمیدن در چراغِ جادوی قومگرایی، استعداد آن را دارد که به درگیریهای مخاطرهانگیزِ اجتماعی با هزینههای انسانی منجر شود. خوشبختانه اعلام نتایج در استانهای پیشگفته نشان داد که از سویی میزانِ مشارکت در انتخابات در این دو استان و ازجمله در تبریز و ارومیه و ماکو و نقده و اشنویه مانند دیگر شهرهای کشور بود و رفتارِ مخرب این گروه چندان مورد استقبالِ افکار عمومی شهروندان فهیم این شهرستانها قرار نگرفت و بیشازپیش مشخص شد این جریانهای افراطی و نفرتافکن، نفوذ چندانی در افکار عمومی منطقه ندارند.
🔴 دنبالهی یادداشت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 دستاوردِ نفرتپراکنی قومی در شمالغرب؟
✍️ احسان هوشمند
انتخابات مجلس دوازدهم در ۱۱ اسفندماه [۱۴۰۲ خورشیدی] در حالی برگزار شد که در غیابِ نیروهای سیاسی مستقل و نیز جبههی اصلاحات و ردِّ صلاحیتِ گستردهی چهرههای سیاسی، پیشبینی میشد، مانند انتخاباتِ مجلس هفتم و مجلس یازدهم و انتخاباتِ سیزدهم ریاستجمهوری، میزانِ مشارکتِ واجدانِ شرایط، کاهشِ درخورتوجهی داشته باشد و به زیر ۴۵ درصد برسد.
متولیانِ برگزاری انتخابات، برای فایقآمدن بر مسئلهی کاهشِ شدیدِ مشارکت در انتخاباتِ چندگانه اخیر، برخی روشها را به کار گرفتند تا بلکه از این رویکردِ مشارکتِ انتخاباتی افزایش یابد. افزایش شمار تأیید صلاحیتشدههای انتخاباتی در شهرستانهای کوچکتر و نیز تأیید صلاحیتِ برخی داوطلبان نمایندگی گمنام و ناشناخته از جمله روشهایی بود که تا حدودی موجب شد انتخابات در برخی نقاط، رنگ و بوی رقابتِ گروههای خویشاوندی و طایفهای و قومی و قبیلگی به خود بگیرد.! این موضوع البته در چند انتخاباتِ گذشته نیز مسبوق به سابقه بود، بیآنکه از سوی نهادهای علمی یا تحلیلگرانِ مستقل به جد و از مناظر مختلف ارزیابی و آسیبشناسی شود.
در کنار این روشها، در چند انتخابات اخیر و بهویژه در انتخاباتِ جمعهی مجلسِ دوازدهم، برخی رفتارهای عجیب و کمسابقه با رنگ و بوی قومی و افراطگرایانه قومی و نفرتپراکنی قومی هم به سیاههی عجایبِ انتخاباتِ اخیر اضافه شد. در استانهای شمالغرب بهویژه در تبریز و نیز در استان آذربایجانغربی به صورت علنی و در زیر چترِ حمایت از برخی نامزدهای دارای حامیانِ قدرتمند در لایههای مختلف قدرت، تجمعاتی شکل گرفت که علیه تمامیت ارضی و نیز علیه دیگر هموطنانی که در آن استان زندگی میکنند، اقدام به نفرتپراکنی شد.! چند کارناوال هم برگزار شد. این اقدام چنان مشهود بود که برخی از تجزیهطلبانِ مستقر در خارج از کشور را واداشت تا از فضای بهوجودآمده برای خود کلاهی دستوپا کردند و به حمایت از نامزدهایی با شعارهای افراطی قومی، تحت عنوانِ "هویتطلبان" پرداختند. دستکم دو جریانِ تجزیهطلب و افراطی مستقر در خارج که در سالهای گذشته علیه هموطنان کُرد مستقر در آذربایجانغربی نفرتپراکنی میکنند، به صورت مشهود حمایت خود از بهاصطلاح، "هویتگرایان ترکیست" را اعلام کردند. پیشبینی این جریان بر این پایه بود که در فضایی که بخش درخورتوجهی از شهروندان به دلایلی در انتخاباتِ شرکت نمیکنند، با تحریک و تهییجِ هیجاناتِ زودگذر، میتوان در انتخاباتِ مجلس اثرگذار بود و با دوگانهی "تُرک - کُرد" میتوان جای پایی در مجلس برای خود دستوپا کرد. حضور برخی افرد ازجمله یکی از مدیرانِ اسبقِ استانِ آذربایجانغربی که به علت پروندهی بسیار پیچیدهی فساد و دیگر اتهاماتِ عجیبوغریب هم در ستاد انتخاباتی یکی از نامزدهای انتخابات مجلس حضور داشت، این روند را تشدید کرد. حضور برخی چهرهها که پیشازاین سابقهی حضور در برخی نهادهای قدرتمند منطقهای را داشتهاند، نیز مزید بر این امر شد که لایههایی از افکار عمومی چنین تصور کند که گروههایی از قدرتِ رسمی در پشتِ چنین تبلیغاتی است. برگزاری چند تجمع با حضور کمشمار تعدادی افراطی قومگرا ازجمله در ارومیه، ماکو و نقده میتوانست در صورتِ استمرار، به خلق فاجعهای منجر شود و هموطنان کُرد و آذری یا هموطنان شیعه و سنی را رودرروی یکدیگر قرار دهد. خوشبختانه هوشیاری افکار عمومی و بهویژه شخصیتهای معتمد و عقلای آذری و کُرد موجب شد تا این بازی بهغایت نسنجیده و تحریککننده و مخاطرهانگیز به هدفِ ضدِّ ملی خود نرسد؛ اما از آنجایی که این نخستین بار نیست که این افراطیها چنین و معمولاً به نام انقلابیگری، دست به چنین رفتارهای مخاطرهانگیزی میزنند، دور نیست تا چنین رفتاری به تحریکِ دیگران منجر شود و آنان نیز در تقابل با این جریان واکنشی بروز دهند و به این صورت فاجعهی دردناکی رقم بخورد. تجاربِ دهههای گذشته دراینباره هنوز در یادها باقی است. دمیدن در چراغِ جادوی قومگرایی، استعداد آن را دارد که به درگیریهای مخاطرهانگیزِ اجتماعی با هزینههای انسانی منجر شود. خوشبختانه اعلام نتایج در استانهای پیشگفته نشان داد که از سویی میزانِ مشارکت در انتخابات در این دو استان و ازجمله در تبریز و ارومیه و ماکو و نقده و اشنویه مانند دیگر شهرهای کشور بود و رفتارِ مخرب این گروه چندان مورد استقبالِ افکار عمومی شهروندان فهیم این شهرستانها قرار نگرفت و بیشازپیش مشخص شد این جریانهای افراطی و نفرتافکن، نفوذ چندانی در افکار عمومی منطقه ندارند.
🔴 دنبالهی یادداشت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 دستاوردِ نفرتپراکنی قومی در شمالغرب؟ ✍️ احسان هوشمند انتخابات مجلس دوازدهم در ۱۱ اسفندماه [۱۴۰۲ خورشیدی] در حالی برگزار شد که در غیابِ نیروهای سیاسی مستقل و نیز جبههی اصلاحات و ردِّ صلاحیتِ گستردهی چهرههای سیاسی، پیشبینی میشد، مانند انتخاباتِ مجلس…
🔴 #توییت_خوانی
✍️ علی حمید با انتشار تصویر فوق (تصویر ترمیم و رنگیشده) در توییتی نوشت:
عنوان عکس:
آخرین اخطار
امیرلشکر طهماسبی، فرماندار کل آذربایجان برای آخرینبار به اسماعیل سمیتقو یاغی معروف و تجزیهطلب شمالغرب ایران درباره یاغیگری و زورگویی اخطار میدهد.
#همبستگی
@IranDel_Channel
💢
✍️ علی حمید با انتشار تصویر فوق (تصویر ترمیم و رنگیشده) در توییتی نوشت:
عنوان عکس:
آخرین اخطار
امیرلشکر طهماسبی، فرماندار کل آذربایجان برای آخرینبار به اسماعیل سمیتقو یاغی معروف و تجزیهطلب شمالغرب ایران درباره یاغیگری و زورگویی اخطار میدهد.
#همبستگی
@IranDel_Channel
💢
🔴 ترامپ در حال بازگشت؟
✍️ صابر گلعنبری
"سه.شنبه بزرگ" انتخابات درون حزبی در آمریکا به پایان رسید و با توجه به نتایجِ اکتسابی ترامپ و بایدن تقریباً تکلیف دو نامزد جمهوریخواه و دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری روشن است و از هم اکنون هم دو نامزد بنای کار خود را بر رقابت با یکدیگر در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴ آمریکا گذاشته و انتخابات درون حزبی آمریکا به عرصه تبلیغات و رقابت انتخابات ریاستجمهوری تبدیل شده است.
اکنون پرسش کانونی در داخل آمریکا و خارج آن این است که بایدن و ترامپ کدامیک در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برنده خواهند شد؟
پیداست که انتخابات پیشروی آمریکا جنجالیتر از قبل خواهد بود. برای نخستین بار دو رئیسجمهور فعلی و قبلی با هم رقابت میکنند و ترامپ عزم خود را جزم کرده که انتقام باخت ۲۰۲۰ و یک دورهای شدن خود را با یک دورهای کردن ریاست جمهوری بایدن بگیرد.
هر دو نفر از خصوصیات شخصیتی و شخصی خاصی برخوردار هستند که آنها را از رؤسای جمهور قبلی آمریکا متمایز میسازد. از یک طرف، بایدن هماکنون هم پیرترین رئیسجمهور تاریخ آمریکاست که قصد دارد چهار سال دیگر هم در این پست بماند و از سلامت جسمانی و قدرت تمرکز بالایی برخوردار نیست و گافها و حرکات عجیب او تردیدهایی را در توانایی جسمانی بایدن برای رهبری آمریکا در چهار سال آتی برانگیخته است.
از دیگر سو نیز ترامپ جنجالیترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا با رفتارهای عجیب منحصر به فرد است چنانچه تاکنون سابقه نداشته که رئیسجمهور سابق و نامزد ریاست جمهوری آمریکا با این حجم اتهام (۹۱ اتهام در ۴ پرونده قضایی) مواجه باشد.
این مسائل و مشکلات، بایدن و ترامپ را در وضعیتی نامطلوب از نظر رأیدهندگان آمریکا قرار داده و اخیرا حدود ۶۰ درصد در نظرسنجی AP-NORC هر دو را فاقد توانمندی ذهنی کافی برای تصدی عالیترین سمت در آمریکا به عنوان ابرقدرت جهان میدانند. به هر حال، قرعه فال برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری به نام ترامپ و بایدن افتاده است که حضور آنها در قدرت از عوارض پیری سیستم سیاسی است که با برآمدن ترامپِ ساختارگریز هویدا شد و سپس مخالفان او کسی جز بایدن را یارای حذف او ندیدند و اکنون نیز با وجود این که حتی طیفی از دموکراتها تمایل ندارند بایدن ۸۱ ساله با این مشکلات جسمانی نامزد حزبشان در انتخابات شود، اما چه بسا برای جلوگیری از بازگشت ترامپ خود را ناگزیر به این کار میدانند.
نکته مهم این واقعیت است که حضور ترامپ در قدرت به عنوان شخصیتی جنجالی و همچنین تا حدودی بایدن در این سن و سال اگر در کشوری فاقد ساختار سیستماتیک قدرت بود، آن را تا مرز فروپاشی میبرد؛ اما این اتفاق در آمریکا نیفتاد که علت آن را باید در ساختار قوی نهاد قدرت در این کشور جست که موجب حفظ نظامِ قائم به سیستم و نه فرد آمریکا از سال ۱۷۷۶ تاکنون شده است و بر خلاف تصورات، این مساله صرفا معطوف به هژمونی نظامی و اقتصادی آمریکا در جهان نیست. وجود همین ساختار نهادمند است که تیم مدیریتی تواتمندی به ویژه در حوزه اقتصادی را در کنار بایدن قرار داده است که با پوشش ضعفهای او، بحران اقتصادی ناشی از کرونا را کنترل و شاخصهای اقتصادی آمریکا را تا حدود زیادی بهبود ببخشد.
با این حال، تداوم حکمرانی افرادی چون ترامپ در سایه دو قطبیهای شکل گرفته میتواند این ساختار را به مرور زمان به شدت تضعیف کند.
با وجود دورخیز ترامپ و موقعیت بهتر او در نظرسنجیهای انتخاباتی در مقابل بایدن، فعلاً برای پیش بینی نتیجه ماراتن انتخاباتی آمریکا زود است و ظرف چند ماه آینده متغیر یا متغیرهای تأثیرگذار امروز له یا علیه هر کدام از دو نفر میتوانند دستخوش تغییرات جدی شوند. به عنوان مثال یک محکومیت قضایی ترامپ قبل از انتخابات و یا حادث شدن مشکل جسمانی حادی برای بایدن در سایه وضعیت کنونی او میتواند وضعیت را له یا علیه هر کدام دگرگون کند.
پارامترهای تأثیرگذار در انتخابات پیشروی آمریکا، اقتصاد و انرژی، مهاجرت، مسائل مرزی، قضایای اجتماعی همچون سقط جنین و مسائلی چون جنگ غزه در ایالتهای تعیین کننده است. اخیراً حمایت بایدن از اسرائیل در این جنگ باعث شد که بیش از ۱۰۰ هزار دموکرات در انتخابات مقدماتی به نفع بایدن رأی ندهند.
اما اقتصاد همچنان مهمترین فاکتور انتخاباتی است.
تا این لحظه، جمهوریخواهان متحدتر از ٢٠٢٠ و دموکراتها به علت جنگ غزه تا حدودی متشتت شدهاند.
در این میان، خیلیها منتظر بازگشت ترامپ هستند از پوتین (علیرغم اظهارات اخیر او) گرفته تا بنسلمان که بعید نیست قبل از مشخص شدن نتایج انتخابات آمریکا از عادیسازی روابط با اسرائیل به امید پیروزی ترامپ پرهیز کند تا این اتفاق به نام او ثبت شود.
همچنین بازگشت ترامپ به قدرت احتمالاً اوضاع خاورمیانه را آشفتهتر کرده و سیاست او در قبال ایران هم نیازی به شرح چندانی ندارد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 ترامپ در حال بازگشت؟
✍️ صابر گلعنبری
"سه.شنبه بزرگ" انتخابات درون حزبی در آمریکا به پایان رسید و با توجه به نتایجِ اکتسابی ترامپ و بایدن تقریباً تکلیف دو نامزد جمهوریخواه و دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری روشن است و از هم اکنون هم دو نامزد بنای کار خود را بر رقابت با یکدیگر در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴ آمریکا گذاشته و انتخابات درون حزبی آمریکا به عرصه تبلیغات و رقابت انتخابات ریاستجمهوری تبدیل شده است.
اکنون پرسش کانونی در داخل آمریکا و خارج آن این است که بایدن و ترامپ کدامیک در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برنده خواهند شد؟
پیداست که انتخابات پیشروی آمریکا جنجالیتر از قبل خواهد بود. برای نخستین بار دو رئیسجمهور فعلی و قبلی با هم رقابت میکنند و ترامپ عزم خود را جزم کرده که انتقام باخت ۲۰۲۰ و یک دورهای شدن خود را با یک دورهای کردن ریاست جمهوری بایدن بگیرد.
هر دو نفر از خصوصیات شخصیتی و شخصی خاصی برخوردار هستند که آنها را از رؤسای جمهور قبلی آمریکا متمایز میسازد. از یک طرف، بایدن هماکنون هم پیرترین رئیسجمهور تاریخ آمریکاست که قصد دارد چهار سال دیگر هم در این پست بماند و از سلامت جسمانی و قدرت تمرکز بالایی برخوردار نیست و گافها و حرکات عجیب او تردیدهایی را در توانایی جسمانی بایدن برای رهبری آمریکا در چهار سال آتی برانگیخته است.
از دیگر سو نیز ترامپ جنجالیترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا با رفتارهای عجیب منحصر به فرد است چنانچه تاکنون سابقه نداشته که رئیسجمهور سابق و نامزد ریاست جمهوری آمریکا با این حجم اتهام (۹۱ اتهام در ۴ پرونده قضایی) مواجه باشد.
این مسائل و مشکلات، بایدن و ترامپ را در وضعیتی نامطلوب از نظر رأیدهندگان آمریکا قرار داده و اخیرا حدود ۶۰ درصد در نظرسنجی AP-NORC هر دو را فاقد توانمندی ذهنی کافی برای تصدی عالیترین سمت در آمریکا به عنوان ابرقدرت جهان میدانند. به هر حال، قرعه فال برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری به نام ترامپ و بایدن افتاده است که حضور آنها در قدرت از عوارض پیری سیستم سیاسی است که با برآمدن ترامپِ ساختارگریز هویدا شد و سپس مخالفان او کسی جز بایدن را یارای حذف او ندیدند و اکنون نیز با وجود این که حتی طیفی از دموکراتها تمایل ندارند بایدن ۸۱ ساله با این مشکلات جسمانی نامزد حزبشان در انتخابات شود، اما چه بسا برای جلوگیری از بازگشت ترامپ خود را ناگزیر به این کار میدانند.
نکته مهم این واقعیت است که حضور ترامپ در قدرت به عنوان شخصیتی جنجالی و همچنین تا حدودی بایدن در این سن و سال اگر در کشوری فاقد ساختار سیستماتیک قدرت بود، آن را تا مرز فروپاشی میبرد؛ اما این اتفاق در آمریکا نیفتاد که علت آن را باید در ساختار قوی نهاد قدرت در این کشور جست که موجب حفظ نظامِ قائم به سیستم و نه فرد آمریکا از سال ۱۷۷۶ تاکنون شده است و بر خلاف تصورات، این مساله صرفا معطوف به هژمونی نظامی و اقتصادی آمریکا در جهان نیست. وجود همین ساختار نهادمند است که تیم مدیریتی تواتمندی به ویژه در حوزه اقتصادی را در کنار بایدن قرار داده است که با پوشش ضعفهای او، بحران اقتصادی ناشی از کرونا را کنترل و شاخصهای اقتصادی آمریکا را تا حدود زیادی بهبود ببخشد.
با این حال، تداوم حکمرانی افرادی چون ترامپ در سایه دو قطبیهای شکل گرفته میتواند این ساختار را به مرور زمان به شدت تضعیف کند.
با وجود دورخیز ترامپ و موقعیت بهتر او در نظرسنجیهای انتخاباتی در مقابل بایدن، فعلاً برای پیش بینی نتیجه ماراتن انتخاباتی آمریکا زود است و ظرف چند ماه آینده متغیر یا متغیرهای تأثیرگذار امروز له یا علیه هر کدام از دو نفر میتوانند دستخوش تغییرات جدی شوند. به عنوان مثال یک محکومیت قضایی ترامپ قبل از انتخابات و یا حادث شدن مشکل جسمانی حادی برای بایدن در سایه وضعیت کنونی او میتواند وضعیت را له یا علیه هر کدام دگرگون کند.
پارامترهای تأثیرگذار در انتخابات پیشروی آمریکا، اقتصاد و انرژی، مهاجرت، مسائل مرزی، قضایای اجتماعی همچون سقط جنین و مسائلی چون جنگ غزه در ایالتهای تعیین کننده است. اخیراً حمایت بایدن از اسرائیل در این جنگ باعث شد که بیش از ۱۰۰ هزار دموکرات در انتخابات مقدماتی به نفع بایدن رأی ندهند.
اما اقتصاد همچنان مهمترین فاکتور انتخاباتی است.
تا این لحظه، جمهوریخواهان متحدتر از ٢٠٢٠ و دموکراتها به علت جنگ غزه تا حدودی متشتت شدهاند.
در این میان، خیلیها منتظر بازگشت ترامپ هستند از پوتین (علیرغم اظهارات اخیر او) گرفته تا بنسلمان که بعید نیست قبل از مشخص شدن نتایج انتخابات آمریکا از عادیسازی روابط با اسرائیل به امید پیروزی ترامپ پرهیز کند تا این اتفاق به نام او ثبت شود.
همچنین بازگشت ترامپ به قدرت احتمالاً اوضاع خاورمیانه را آشفتهتر کرده و سیاست او در قبال ایران هم نیازی به شرح چندانی ندارد.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
🔴 داستان انزوا
✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
اینجا راه ابریشم باستانی است؛ مجموعهی شبکهی بازرگانی از چین تا اروپا. برای دو هزاره، قلبِ تجارت و تحولات سیاسی جهان، گرداگردِ این شاهراه بود. این شاهراه، وارثِ راهِ شاهی (در دوره هخامنشیان) بود؛ شاهراهی از دریای اژه تا خلیجفارس. و ایران، به عنوان کشوری مبتنی بر راه و بازار، در میانهی آن بود.
اوج بازرگانی زمینی و دریایی ایران در دورانِ ساسانیان و صفویان بود. هر دو فاقدِ متحدِ استراتژیک بودند. به همین دلیل با بازرگانی، مبادلات اقتصادی و ائتلافهای موقتِ سیاسی کوشیدند بر انزوا پیروز شوند. اینان میدانستند که در دفاع از ایران، تنها هستند، پس باید از انزوا در جهان پرهیز کنند.
( - برای نزدیک به دو هزار سال، ایران، قلب تپنده مهمترین شریانِ بازرگانی جهانی، راه ابریشم باستانی، بود. پیش از آن، راه شاهیِ داریوش بزرگ، نخستین نمونهی تجارتِ آزادِ جهانی را شکل دادهبود. تجارت، درهمتنیده با زندگی ایرانی بود و چانهزنی ویژگی بارزِ ایرانی! تمدن ایرانی را باید ایرانراه دید. - )
نیاکانمان از تجاربِ تاریخی دریافته بودند که استفاده سنجیده از جایگاه ژئواستراتژیک ایران، میتواند بر قدرت کشور بیفزاید. تأکید بر بازرگانی با همسایگان و همکاریهای سیاسیِ تاکتیکی با قدرتهای بزرگ، جلوهی چنین سیاستی بود؛ سیاستی که به تناوب، رونقِ اقتصادی و قوامِ فرهنگی را به ارمغان میآورد.
امروزه اما سیستم (رژیم جمهوریاسلامی)، به گونهای روزافزون خود را به محور مسکو - پکن وابسته ساخته، نه شرقی، نه غربیِ ایدئولوژیک را به بلی شرقی، نه غربی، تبدیل کرده و کشور را در ورطهی انزوای اقتصادی انداخته [است]. جای شگفتی نیست که روسیه و چین از درگیری امریکا در خاورمیانه شاد میشوند، ولی ایران، تقاص پس میدهد!
حضرات؛ متوجه نیستند که انزوا، کشور را دچارِ فرسایشِ ژئوپلیتیکی کرده [است]. طرح مفاهیمی بیمعنی، مثلِ نقطهی شکست، نمیتواند فاجعه را نشان دهد، چرا که در سیستمهای ایدئولوژیک نقطهی شکستی وجود ندارد: همواره پیروزی است و بس! کشور اما «مردِ بیمار» منطقه شده؛ نتیجه، فرونشست است و تجزیه ایران!!
انزوا (Isolation) با تنهایی (Loneliness) متفاوت است. ایران در دفاع از خود «در بزنگاهها» معمولاً تنها و بییاور بوده، ولی به دلیلِ جایگاه مهمش در غرب آسیا، منزوی نبوده. «تنهایی در دفاع» واقعیتی برآمده از ژئوپلیتیک ایران است؛ «انزوا از جهان» اما ریشه در ایدئولوژی حاکم دارد!
«در بزنگاهها» حامی مطمئن در میانِ قدرتهای بزرگ نداری؟ پس با همه آنان رابطه داشته باش و آنجا که میطلبد، همکاری کن. کشوری که «در بزنگاهها» تنهاست، باید بدنبال همکاری اقتصادی و ائتلافِ موقت سیاسی با دیگران باشد. بدون چنین روابطی توسعه شکل نمیگیرد و بدون توسعه، ایران فرومیپاشد!
در منطقه با همسایگان خود در ایجاد شبکههای بازرگانی - تجاری شریک شو! از مشارکتِ سیاسی و اقتصادی با همسایگان بویژه ترکیه، عربستان و پاکستان استقبال کن. ادعای داشتنِ حوزهی نفوذ داری؟ آن را با درهم تنیدگی با بازارهای پیرامونی، از مرز چین تا کرانهی دریای مدیترانه، به حوزهی منافع تبدیل کن!
کشوری که در خارج از مرزها متحد نیرومند ندارد، باید حقوق شهروندی را پاس بدارد و آزادیهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را رعایت کند. اما انزوا همه این حقوق را به بهانهی دشمن پایمال میکند. خفقانِ سیاسی، محدودیتهای اجتماعی، خودکفایی و اقتصادِ دستوری از دلِ انزواگرایی بیرون میآید!
( - رعایتِ حقوق شهروندی در ایران امری صرفاً هنجاری نیست؛ بلکه امری استراتژیک است. هنجاری بودن بدین معناست که «حقوق شهروندی خوب است، پس باید رعایت شود». استراتژیک بودن اما میگوید که «عدم رعایتِ حقوق شهروندی باعث فروپاشی کشور میشود». چرا؟ چون عمق_استراتژیک ایران، درون مرزهایش است!
عمقِ استراتژيك ايران نه در عراق و سوريه است و نه در افغانستان و تاجيكستان. آن را درون كشور بجوييد! نقطهی ثقل امنيتِ ايران بر رابطهی حكومت و ملت استوار است و به "وحدتِ در بالا، كثرتِ در پايين" اشاره دارد: انسجام ميانِ سياستگذاران، احترام به شيوههای زندگی مردم. توازنِ ميانِ امنيت و آزادی. - )
درکِ تنهایی استراتژیک، کلید مبارزه با انزواگرایی است. پذیرشِ هم شرقی، هم غربی در خارج و رعایتِ حقوقِ شهروندی در داخل، پیامد مستقیم چنین درکی است. ملت ایران در دفاع از کشور خود تنها بوده و هست، اما سرانجام بر این واپسین انزوا پیروز میشود؛ چرا که تاریخِ ایران، تاریخِ ضدِّ انزواست!
🔴 رشتهتوییت پیرامون "تنهایی استراتژیک ایران" را از اینجا بخوانید.
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 داستان انزوا
✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
اینجا راه ابریشم باستانی است؛ مجموعهی شبکهی بازرگانی از چین تا اروپا. برای دو هزاره، قلبِ تجارت و تحولات سیاسی جهان، گرداگردِ این شاهراه بود. این شاهراه، وارثِ راهِ شاهی (در دوره هخامنشیان) بود؛ شاهراهی از دریای اژه تا خلیجفارس. و ایران، به عنوان کشوری مبتنی بر راه و بازار، در میانهی آن بود.
اوج بازرگانی زمینی و دریایی ایران در دورانِ ساسانیان و صفویان بود. هر دو فاقدِ متحدِ استراتژیک بودند. به همین دلیل با بازرگانی، مبادلات اقتصادی و ائتلافهای موقتِ سیاسی کوشیدند بر انزوا پیروز شوند. اینان میدانستند که در دفاع از ایران، تنها هستند، پس باید از انزوا در جهان پرهیز کنند.
( - برای نزدیک به دو هزار سال، ایران، قلب تپنده مهمترین شریانِ بازرگانی جهانی، راه ابریشم باستانی، بود. پیش از آن، راه شاهیِ داریوش بزرگ، نخستین نمونهی تجارتِ آزادِ جهانی را شکل دادهبود. تجارت، درهمتنیده با زندگی ایرانی بود و چانهزنی ویژگی بارزِ ایرانی! تمدن ایرانی را باید ایرانراه دید. - )
نیاکانمان از تجاربِ تاریخی دریافته بودند که استفاده سنجیده از جایگاه ژئواستراتژیک ایران، میتواند بر قدرت کشور بیفزاید. تأکید بر بازرگانی با همسایگان و همکاریهای سیاسیِ تاکتیکی با قدرتهای بزرگ، جلوهی چنین سیاستی بود؛ سیاستی که به تناوب، رونقِ اقتصادی و قوامِ فرهنگی را به ارمغان میآورد.
امروزه اما سیستم (رژیم جمهوریاسلامی)، به گونهای روزافزون خود را به محور مسکو - پکن وابسته ساخته، نه شرقی، نه غربیِ ایدئولوژیک را به بلی شرقی، نه غربی، تبدیل کرده و کشور را در ورطهی انزوای اقتصادی انداخته [است]. جای شگفتی نیست که روسیه و چین از درگیری امریکا در خاورمیانه شاد میشوند، ولی ایران، تقاص پس میدهد!
حضرات؛ متوجه نیستند که انزوا، کشور را دچارِ فرسایشِ ژئوپلیتیکی کرده [است]. طرح مفاهیمی بیمعنی، مثلِ نقطهی شکست، نمیتواند فاجعه را نشان دهد، چرا که در سیستمهای ایدئولوژیک نقطهی شکستی وجود ندارد: همواره پیروزی است و بس! کشور اما «مردِ بیمار» منطقه شده؛ نتیجه، فرونشست است و تجزیه ایران!!
انزوا (Isolation) با تنهایی (Loneliness) متفاوت است. ایران در دفاع از خود «در بزنگاهها» معمولاً تنها و بییاور بوده، ولی به دلیلِ جایگاه مهمش در غرب آسیا، منزوی نبوده. «تنهایی در دفاع» واقعیتی برآمده از ژئوپلیتیک ایران است؛ «انزوا از جهان» اما ریشه در ایدئولوژی حاکم دارد!
«در بزنگاهها» حامی مطمئن در میانِ قدرتهای بزرگ نداری؟ پس با همه آنان رابطه داشته باش و آنجا که میطلبد، همکاری کن. کشوری که «در بزنگاهها» تنهاست، باید بدنبال همکاری اقتصادی و ائتلافِ موقت سیاسی با دیگران باشد. بدون چنین روابطی توسعه شکل نمیگیرد و بدون توسعه، ایران فرومیپاشد!
در منطقه با همسایگان خود در ایجاد شبکههای بازرگانی - تجاری شریک شو! از مشارکتِ سیاسی و اقتصادی با همسایگان بویژه ترکیه، عربستان و پاکستان استقبال کن. ادعای داشتنِ حوزهی نفوذ داری؟ آن را با درهم تنیدگی با بازارهای پیرامونی، از مرز چین تا کرانهی دریای مدیترانه، به حوزهی منافع تبدیل کن!
کشوری که در خارج از مرزها متحد نیرومند ندارد، باید حقوق شهروندی را پاس بدارد و آزادیهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را رعایت کند. اما انزوا همه این حقوق را به بهانهی دشمن پایمال میکند. خفقانِ سیاسی، محدودیتهای اجتماعی، خودکفایی و اقتصادِ دستوری از دلِ انزواگرایی بیرون میآید!
( - رعایتِ حقوق شهروندی در ایران امری صرفاً هنجاری نیست؛ بلکه امری استراتژیک است. هنجاری بودن بدین معناست که «حقوق شهروندی خوب است، پس باید رعایت شود». استراتژیک بودن اما میگوید که «عدم رعایتِ حقوق شهروندی باعث فروپاشی کشور میشود». چرا؟ چون عمق_استراتژیک ایران، درون مرزهایش است!
عمقِ استراتژيك ايران نه در عراق و سوريه است و نه در افغانستان و تاجيكستان. آن را درون كشور بجوييد! نقطهی ثقل امنيتِ ايران بر رابطهی حكومت و ملت استوار است و به "وحدتِ در بالا، كثرتِ در پايين" اشاره دارد: انسجام ميانِ سياستگذاران، احترام به شيوههای زندگی مردم. توازنِ ميانِ امنيت و آزادی. - )
درکِ تنهایی استراتژیک، کلید مبارزه با انزواگرایی است. پذیرشِ هم شرقی، هم غربی در خارج و رعایتِ حقوقِ شهروندی در داخل، پیامد مستقیم چنین درکی است. ملت ایران در دفاع از کشور خود تنها بوده و هست، اما سرانجام بر این واپسین انزوا پیروز میشود؛ چرا که تاریخِ ایران، تاریخِ ضدِّ انزواست!
🔴 رشتهتوییت پیرامون "تنهایی استراتژیک ایران" را از اینجا بخوانید.
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
📷 متنی تاریخی خطاب به ملت ایران به امضای محمدعلیشاه قاجار
🔴 در سطرهای نخست آمده است:
ملتِ قدیم و قویم ایران که فرزندانِ حقیقی و روحانی ما هستند، البته خوشوقت نخواهند بود که دولتِ شش هزار سالهی ایشان، پایمالِ هوا و هوسِ مشتی خائن خودغرض خودخواه که به کلی از شرفِ ملیت دور و از حیثِ انسانیت مهجورند، گردد. ...
✍️ محمد محبی، با انتشارِ تصویر بالا نوشت:
حتی محمدعلیشاه قاجار هم شعورش میرسید، اعتراف کند که ملت ایران یک ملت قدیمی و قویم و چندهزارسالهی با تداوم تاریخی است. اما عدهای انیرانی و بیوطن و قومپرست، «ملت ایران» را یک «پروژه»! و «جعل رضاشاه»! میپندارند. غافل از اینکه، اگر صدسال دیگر روزانه هزاران بار هم علیه یگانگی ملت ایران، یاوهسرایی کنند، باز نمیتوانند ذرهای خدشه بر این واقعیت وارد نمایند.
ایران از لحاظ عرفی و تاریخی و جامعهشناختی، قطعاً یک ملتِ چندهزارساله است. از حیث قواعد حقوق مدرن و سیاست بینالملل هم بهطور روشن و بدیهی یک ملت در معنای Nation است و با پلیدترین دسیسهها و خونینترین جنگها هم قابل تفکیک و تقسیم نیست؛ چه رسد با ژاژخایی و چرندگویی!
@IranDel_Channel
💢
🔴 در سطرهای نخست آمده است:
ملتِ قدیم و قویم ایران که فرزندانِ حقیقی و روحانی ما هستند، البته خوشوقت نخواهند بود که دولتِ شش هزار سالهی ایشان، پایمالِ هوا و هوسِ مشتی خائن خودغرض خودخواه که به کلی از شرفِ ملیت دور و از حیثِ انسانیت مهجورند، گردد. ...
✍️ محمد محبی، با انتشارِ تصویر بالا نوشت:
حتی محمدعلیشاه قاجار هم شعورش میرسید، اعتراف کند که ملت ایران یک ملت قدیمی و قویم و چندهزارسالهی با تداوم تاریخی است. اما عدهای انیرانی و بیوطن و قومپرست، «ملت ایران» را یک «پروژه»! و «جعل رضاشاه»! میپندارند. غافل از اینکه، اگر صدسال دیگر روزانه هزاران بار هم علیه یگانگی ملت ایران، یاوهسرایی کنند، باز نمیتوانند ذرهای خدشه بر این واقعیت وارد نمایند.
ایران از لحاظ عرفی و تاریخی و جامعهشناختی، قطعاً یک ملتِ چندهزارساله است. از حیث قواعد حقوق مدرن و سیاست بینالملل هم بهطور روشن و بدیهی یک ملت در معنای Nation است و با پلیدترین دسیسهها و خونینترین جنگها هم قابل تفکیک و تقسیم نیست؛ چه رسد با ژاژخایی و چرندگویی!
@IranDel_Channel
💢
🔴 توصیه به مردم و شاه سلطان حسین صفوی برای تهیهی آشِ مخصوص به وقت شورشِ افغان و سقوطِ اصفهان
«راست است، فتنه افاغنه در کار است. ما هم خود به علاوه تدارک دولتی، تدارک دعایی کرده، قدغن فرمودهایم در اندرونها که رجال و نساء سادات موسوی، نخود را لا إله إلا الله بخوانند، صباحا و مساء در کارند.
انشاء الله، آش معتبری فراهم کرده، به کل خلق خدا میخورانیم، از باطنِ اجداد موسویه دفع بلا خواهد شد، از جنابِ شما ملتمسِ دعا هستیم که دولتخواهی فرمودهاید».
🔴 منبع:
«طب الممالک» رساله به پادشاه صفوی تألیف «سیدقطبالدین محمد نیریزی شیرازی» از فقها و حکمای اواخر دوره صفویه
🔴 به بهانهی سالگرد سقوط شهرِ اصفهان (پایتخت ایران در دوره صفویه) به دست شورشیان و یاغیانِ افغان به رهبری محمود و اشرف افغان
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
«راست است، فتنه افاغنه در کار است. ما هم خود به علاوه تدارک دولتی، تدارک دعایی کرده، قدغن فرمودهایم در اندرونها که رجال و نساء سادات موسوی، نخود را لا إله إلا الله بخوانند، صباحا و مساء در کارند.
انشاء الله، آش معتبری فراهم کرده، به کل خلق خدا میخورانیم، از باطنِ اجداد موسویه دفع بلا خواهد شد، از جنابِ شما ملتمسِ دعا هستیم که دولتخواهی فرمودهاید».
🔴 منبع:
«طب الممالک» رساله به پادشاه صفوی تألیف «سیدقطبالدین محمد نیریزی شیرازی» از فقها و حکمای اواخر دوره صفویه
🔴 به بهانهی سالگرد سقوط شهرِ اصفهان (پایتخت ایران در دوره صفویه) به دست شورشیان و یاغیانِ افغان به رهبری محمود و اشرف افغان
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢