ایران‌دل | IranDel
3.73K subscribers
1.24K photos
972 videos
41 files
2K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
💚
🤍
❤️

🔴 شهروندان ایرانی که دغدغه‌ی ایران دارند، به کانالِ تلگرامی "ایران‌دل" دعوت‌اند.

نام این کانال‌، از بیت معروفِ حکیم نظامی‌ گنجه‌ای، الهام گرفته شده است:
همه عالم تَن است و ایران‌دل
نیست گوینده،‌ زین قیاس خجل


🔴 بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک فایل صوتی در کانالِ ایران‌دل به معنی تایید کل محتوای ارسالی و تمام مواضعِ صاحبِ آن محتوا (نویسنده و سخنران و توییت‌زننده) نیست و صرفاً هدف بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه پیرامونِ تاریخ، فرهنگ، ادبیات، اندیشه‌ی ایرانی و مسائل روز ایران است.

لطفاً به کانالِ تلگرامی ایران‌دل پیوسته و دوستان خود را بدین کانال دعوت کنید و این پیام را در گروه‌های مختلف تلگرامی به اشتراک بگذارید.

لطفاً اعلان‌های کانال (notification) را فعال نگه دارید و بعد مطالعه‌ی فرسته‌ها (پست‌ها) چنانچه فرسته‌ای را سودمند ارزیابی کردید، آن فرسته را به کانال تلگرامی خود، گروه‌های مختلف تلگرامی و دوستانِ علاقمندتان ارسال کنید.


از همراهی شما مخاطبانِ گرامی سپاسگزاریم.


https://t.me/IranDel_Channel


@IranDel_Channel

💢
👍15👎3

🔴 #توییت_خوانی

✍️ توییتی از میلاد آقایی

خشت‌های دموکراسی‌های پیشرفته:
۱. حاکمیت ملت
۲. تمامیت سرزمینی
۳. استقلال سیاسی
۴. حاکمیت فرد آزاد بر خویش
۵. پیشفرض برابری و بی‌گناهی
۶. مالکیت
۷. پذیرش حکومت قانون یکسان در قلمرو
۸. قانون اساسی و جدایی نیروها
۹. استقلال دستگاه دادگری
۱۰. انتخابات برای گزینش نماینده در حکومت

بدون پذیرش ۹ خشت نخستین، انتخابات یا رفراندوم چیزی بیش از نمایش پلیدی که در حکومت فرقه‌های مذهبی، گروه‌گرا یا نژادپرست انجام می‌دهند نیست.

بندهای ۱,۲,۳ ریشه‌ی حقِّ قانون‌گذاری در جهان هستند.

بندهای ۴,۵,۶ به حقوق بشر و سکولاریسم می‌پردازند.

بندهای ۷,۸,۹ نهادینه شدن اقتدارِ همگانی در ساختمانِ حکومت است.

بند ۱۰ قانون‌گذاری و تصمیم‌گیری برای
- نگهداری از نظم
- ساخت استاندارد
- بر گشودن گره‌ها
- پاسداری از حقوق و آزادی
است.


@IranDel_Channel

💢
👍3👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت یکم

🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو

🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتاب‌دهنده‌ی دیدگاهِ سازنده‌ی آن مُستند است.



🎥 این مستند را می‌توانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت یکم


@IranDel_Channel

💢
👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت دوم

🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو

🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتاب‌دهنده‌ی دیدگاهِ سازنده‌ی آن مُستند است.



🎥 این مستند را می‌توانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت دوم


@IranDel_Channel

💢
👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت سوم

🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو

🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتاب‌دهنده‌ی دیدگاهِ سازنده‌ی آن مُستند است.



🎥 این مستند را می‌توانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت سوم


@IranDel_Channel

💢
👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت چهارم

🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو

🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتاب‌دهنده‌ی دیدگاهِ سازنده‌ی آن مُستند است.



🎥 این مستند را می‌توانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت چهارم


@IranDel_Channel

💢
👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت پنجم و پایانی

🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو

🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتاب‌دهنده‌ی دیدگاهِ سازنده‌ی آن مُستند است.



🎥 این مستند را می‌توانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت پنجم


@IranDel_Channel

💢
👎2👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سخنانِ حمید احمدی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران - در مورد رخدادِ سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی


@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 دوم اسفندماه روز جهانی زبان مادری

✍️ برشی از سخنان زنده‌یاد
#محمود_افشار

⁠⁣همزیستی ⁠⁠⁠⁠⁠⁣زبان ملی [فارسی] و زبان‌های محلی

زبان‌های محلی را نفی و نهی نباید کرد


من اگر تعمیم زبان فارسی را در تمام کشور لازم می‌دانم، تعصب و نظر خاصی به این زبان از نظر سیاسی ندارم. هر یک از زبان‌های دیگر ایرانی را، اگر گویش اکثریت بود برای تعمیم و تعلیم به جای آن می‌پذیرفتم و کوشش می‌کردم. حرف نگارنده این است که یک زبانی باید در کشور وجود داشته باشد که همۀ مردم از کوچک و بزرگ آن را بفهمند و بتوانند به‌وسیلۀ آن با هم مکالمه و مکاتبه کنند و کتب و مجلات و جرائد را در آن زبان بخوانند تا از افکار هم آگاه گردند. زبان فقط یک وسیله است. هدف نیست. یک زبان مشترک عمومی برای حسن تفاهم میان مردم یک کشور لازم است. زبان‌های محلی را نفی و نهی نباید کرد. همزیستی زبان ملی و عمومی و زبان‌های خصوصی محلی مانع هم نیستند. در اینکه زبان دری فارسی در میان دیگر زبان‌های رایج در ایران اکثریت و مرجعیت و ادبیت بیشتر یافته و عمومی‌تر و رسمی و از عناصر درجۀ اول ملیت ایران شده است شک نیست. اگر یکی از گویش‌های ایرانی کُردی یا لری یا گیلکی این چنین مقامی را پیدا کرده بود آن را انتخاب می‌کردیم. مقصود آنکه تعصب بر سر زبان مورد ندارد. باید دید چگونه بهتر می‌توان رفع احتیاج عمومی و ملی نمود، گرچه یکدلی و همدلی از همزبانی بهتر می‌باشد.

منبع:
افغان‌نامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۲۸۲


@IranDel_Channel

💢
👍2👎1
🔴 "بازارگرمی فایده‌ای ندارد"

✍️ جواد کاشی، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

مخالفین نام و نشان‌دار جمهوری اسلامی، در کسب حمایت گسترده ایرانیان در داخل کشور ناکام مانده‌اند.

یک دلیل این ناکامی، شباهت آنها به خود جمهوری اسلامی است. همه در این نکته مشترک‌اند که برای ایران فردا یک نام اختیار کرده‌اند. یکی می‌گوید ایران فردا سکولار است، دیگری می‌گوید جمهوری است و آن یکی از مشروطه سلطنتی یاد می‌کند.

هر کدام از این نام‌ها به پیشانی یک فرد کوبیده شده تا در ایران فردا متولی نام مذکور باشد. همان چیزی که تداوم حیات سیاسی برای جمهوری اسلامی را دشوار کرده، پذیرش این نام‌ها را هم دشوار کرده است.

مخالفین بی‌نام‌ونشان بیشتر جلب توجه می‌کنند. کسانی که سابقه سیاسی روشنی ندارند، نشانه هیچ رژیم معینی نیستند. فقط هستند چون هرکس می‌تواند روی سکوی آنان بایستد و سخن بگوید. همان‌ها که با عنوان سلبریتی شناخته می‌شوند؛ نه رهبران سیاسی.

چیزی که کار جمهوری اسلامی و مخالفین‌اش را دشوار کرده، یک اجتماع متکثر چندصداست. جمهوری اسلامی در میان جمع هوادارانش محبوب است، اما نمی‌داند با سایر گروه‌های اجتماعی چه کند.

همین مشکل را مخالفین هم دارند. یک گروه از میان گروه‌های متکثر از آنان طرفداری می‌کند، اما نمی‌دانند با سایر گروه‌های مردم باید چه کرد.

راهکار را در وحدت یافته‌اند. یک صدا برای تداوم جمهوری اسلامی و یک صدا برای برانداختن جمهوری اسلامی از مردم می‌خواهد وحدت پیدا کنند. اما جامعه ایرانی در شرایط امروز وحدت‌گریز است.

سوژه سیاسی هوشمند کسی است که بتواند در میدان وحدت‌گریز جامعه امروز اراده سیاسی خود را پیش ببرد. هر آنکه صلای وحدت سر می‌دهد، همگان را فرامی‌خواند تا برای تامین یک هدف عاجل، در کوتاه‌مدت دست از کیستی و خواست خود بردارد.

مردم یکبار چنین کرده‌اند و سال‌هاست هزینه می‌دهند. گویی همگان وجدان کرده‌اند حتی یک لحظه نباید از هویت و هستی متمایز خود دست بردارد.

سیاست‌ورزان می‌خواهند مساله پیچیده را ساده کنند. پس می‌گویند وحدت کنید. آنکه این وضعیت پیچیده را فهم نکند، قادر به بازیگری در این شرایط نیست.

دوران آن گذشته که تابلویی مقابل تابلوی حریف بگذاری و خیال کنی بازار گرم می‌شود و تا شب همه کالاها به فروش می‌رسد.

آنکه پرچم سکولاریسم یا جمهوری را  مقابل حکومت دینی گذاشته، همگان را می‌رماند. مردم امروز خریدار نیستند، تا بازار گرمی فایده‌ای داشته باشد. مردم در جستجوی سکونت‌گاه‌اند. هرکس در این میدان پرآشوب نشان دهد جای بیشتری برای نشستن دیگران فراهم کرده، اعتماد بیشتری ایجاد می‌کند.

زبانی که به جای بازار گرمی سکونت‌گاه برای دیگری ایجاد کند، در جامعه امروز ایران وجود ندارد. تحصیل چنین زبانی نیازمند تجدیدنظرهای عمیق در نوع نگرش به سیاست و جامعه است.

همه طرف‌های نام‌ونشان‌دار سیاسی در ایران امروز، فاقد چنین زبانی برای سخن گفتن با جامعه‌اند. پس تا چنین است، جامعه معترض همانقدر که تسلیم نظم موجود نمی‌شود تن به مدعیان نمایندگی‌اش هم نمی‌دهد.



🔴 پی‌نوشت:
انتشار یک یادداشت به معنی تأيید کل محتوای آن نیست. هدف، بازنشر یک دیدگاه است.

@IranDel_Channel

💢
👍6👎1
🔴 هویت‌گرایی قومی، محلی و جنسیتی برای دموکراسی؟

✍️ فرید کامیاب

برای تحقق آزادی، قانون، مشروط شدن قدرت، هم‌زیستی آشتی‌جویانه، سازش میان اقوامِ گوناگون (صلح) و در نهایت دموکراسی باید راه برون‌رفت از بن‌بست سیاسی را با اندیشیدن به خود این مفاهیم آغاز کرد و پایان داد. هویت‌های قومی، محلی و جنسیتی واسطه‌ی خوبی برای رفع و دفع بلا در ایران نیستند.

میوه‌ی گره زدن راه‌حل به هویت‌های ریز و درشت چیزی جز جنگ بر سر هویت نیست. در سیاست عملی و روزمره‌، بحث از هویت شروع یک بازی‌ است که ته ندارد؛ نمی‌توانید بگویید کجا باید ایستاد و جلوتر نرفت چون کیستی آدم‌ها اشاره به تفاوت دارد و در بین هر جمعیتی اجتماع کوچک‌تری یافت می‌شود.

حتی در کار توصیف کردن شرایط سخت حاضر، پیوند دادن سرراست تبعیض به مسئله‌ی هویت‌ها نیرویی را آزاد می‌کند که جاده صاف‌کن سخن گفتن از تبعیض علیه هویتی در دل هویت بزرگ‌تر است. جدا از اینکه نگاه هویتی به تبعیض می‌تواند چه میزان دقیق باشد، راه‌حل را تنها در "نه" گفتن خلاصه می‌سازد.

بنابراین با سلبی شدن و ایجابی نشدن بحث هویت در سیاست، حتی اگر روند رهایی از بن‌بست سیاسی کنونی به کندی پیش برود و نظم دیگری پدید آید، نتیجه‌ی زایش، آشفتگی‌هایی بسیار فزاینده‌تر خواهد شد که در ابتدا امکان گریز از آن‌ها بود. نباید به آتش چیزی نمید که نمی‌توان آن را خاموش کرد.

فردای پیروزی جنبش سیاسی سراسری هویت‌محور در ایران، تنها با اختلافات قومی روزمره درون شهرهای بزرگی مانند ارومیه، کرمانشاه و اهواز روبه‌رو نیستیم. مشکلات قطعاً فراتر از  دعوای مرز میان دزفول و اندیشمک است.  مسئله می‌تواند بدتر از نسل‌کشی‌های مبتنی بر هویت فروپاشی یوگسلاوی باشد.

آنگاه که در نظر و عملِ التقاطی، میان موضوعات بنیادین سیاست (قدرت) و فرهنگ (هویت) ایجاد گردد، ایده‌های فنی سیاسی (یک تکنولوژی سیاسی مانند سازوکارهای رقابت و مشارکت در دموکراسی) اجرا ناپذیر می‌شود؛ هر هویت به همه چیز ربط پیدا می‌کند و دنبال تصرفِ قدرت برای بقا و تولید مثل خود است.

آنچه بیان شد چکیده‌ی کوتاهی بود از آنچه یک دانشجوی علم سیاست با مطالعه زیاد درباره فرهنگ (بویژه از مسیر انسان‌شناسی فرهنگی-شناختی و جامعه‌شناسی) دستگیرش شده. کسی که قدرت و تقاطع قدرت (دولت) موضوع رشته تحصیلی‌اش باشد، متاسفانه کمتر پیش می‌آید با فرهنگ برخوردی شعاری و ابزاری نداشته باشد.

پ.ن: خلاصه پای هویت‌گرایی را به راه‌حل سیاسی و راهنمای کنشگری سیاسی باز نکنید که فقط ظاهرش جذاب است.


@IranDel_Channel

💢
👍2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #توییت_خوانی

✍️ نجات بهرامی

برای ساختن یک کشور، ابتدا باید آن را دوست داشت. جهان‌وطنیِ اسلامی و مارکسیستی، دو آفتی هستند که حسِّ وطن‌دوستی را از بین بُرده و آن را با سخن‌آرایی بیهوده و ایده‌های مبهم و میان‌تهی عوض می‌کنند.

🎥 تصاویری از مستندِ بهمن بیگی، بنیان‌گذارِ آموزشِ عشایری در ایران را ببینید.

@IranDel_Channel

💢
👍4👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گفتگوی اتاق خبر تلویزیون منوتو با #وحید_بهمن - پژوهشگر تاریخ در مورد کودتای سوم اسفند ماه سال ۱۲۹۹ خورشیدی و ظهور سردار سپه و رضاشاه بعدی در سپهر سیاسی ایران و توصیفِ وضعیت کشور در ۱۵ سال بعد از صدور فرمان مشروطیت


🔴 پی‌نوشت:
بارنشر یک مصاحبه به معنی تایید کل محتوای آن نیست، بلکه هدف، بازتاب یک دیدگاه است.

@IranDel_Channel

💢
👍3👎3
🔴 شهروند یا قبیله، مساله این است؟

✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانش‌آموخته‌ی دکتری حقوق

در چند هفته اخیر، روند تأکید بر ادبیاتِ قومیت‌محور در فضای سیاسی ایران‌، پررنگ‌تر از گذشته شده است. در متن‌های منتشر شده‌ای  مانند بیانیه ۲۰ تشکل صنفی و یا بیانیه کانون نویسندگان، تاکید مؤکّد بر مفاهیمی هم‌سو با خوانش و رویکرد نیروهای قوم‌گرا است. از سویی دیگر و درست در نقطه مقابل این نیروها،  اپوزیسیون راست‌گرای خارج کشوری نیز با ائتلاف با یکی از رهبران گروه‌های قوم‌گرا در مجموع به سمت پر و بال دادن به قوم‌گرایی رفته است.

باید جدای از پوشش حقوق قومی و.....مسئله را ساده‌سازی کرد تا قابل فهم باشد. ما مخیّر به انتخاب یکی از این دو گفتمان هستیم گفتمانی که بر "فرد و حقوق شهروندی" تاکید می‌ورزد و گفتمانی که به دنبال برکشیدن عصبیت‌های جمعی از جمله قومی و قبیله‌ای است و به عبارتی دیگر در سودای قومی‌کردن سیاست در ایران است.

قومی‌کردن سیاست در ایران درست در  نقطه مقابلِ آرمان‌های تاریخی تجدّد‌طلبانه و توسعه‌گرایانه و آزادی‌خواهانه و میهن‌پرستانه ملت ایران است. در مقابل آن، گفتمانی حقوق‌مند و ترقّی‌خواه است که حقوق شهروندی را  محور و اساسِ تحققِ آزادی‌های سیاسی و مدنی و تأمین عدالت اجتماعی و رفع تبعیض در ایران قرار بدهد.

هر نوع کُنش و رویکرد با محور قرار دادن قوم و قبیله و ایل و تبار و فرقه و زبان و ....‌ نه تنها کنشی ارتجاعی و ابزاری در دست ایران‌ستیزان برای لطمه به منافع ملی و یکپارچگی سرزمینی و هویت ایرانی است، بلکه می‌تواند منجر به افزایش عصبیت‌های جمعی و قومی و محلی و قبیله‌ای گردد. عصبیت‌هایی مبتنی بر کهنه‌پرستی و برکشیدن همان زیست مرد‌سالارانه و ضدِّ زن و آزادی که معمول جوامع عقب افتاده و متعصب است. اگر امروز حقوق زن و آزادی زن در محور مطالبات مردم و روشنفکران و جوانان است، خیلی سخت نیست فهم این مطلب که قومی‌ کردن سیاست یعنی محوریت دادن به مطالبات ناشی از عصبیت‌های جمعی و این به معنای پهن کردن بساط قبیله‌گرایی در ایران خواهد بود.

قوم‌گرایی برکشیدنِ تعصب‌های نژادی و قومی و زبانی و مذهبی و ذبح حقوق فردی و مهمتر از همه حقوق و آزادی‌های زن است. ساخته و پرداخته کردن ادبیاتِ "چند ملیتی بودن  ایران" مقدمه تقسیم کشور به قلمروهای قومی و قبیله‌ای است. قلمروهایی مبتنی بر عصبیت‌های قومی که در آن اثری از حقوق‌مندی و زن و آزادی نخواهد بود. در این جاست که شهروندمحوری و فرهنگ مبتنی بر اصالتِ حقوق شهروندی با تمام قوا در برابر قبیله‌سالاری می‌ایستد و از حقوق زن و شهروند و جامعه مبتنی بر حقوق و آزادی صیانت می‌نماید و این شهروندمداری با ایران‌گرایی پیوند می‌خورد، چرا که ایران نیز مفهومی مدنی و شهروند سالار است، در کنار  فرهنگ شهروندمحور، بر حقایقی تاریخی متکی هستیم که دلالت می‌نماید که ایران کشوری یکپارچه با هویتی تاریخی است و تقسیم ایران به هویت های خیالی قومی و اتنیکی و مذهبی و ....خواه با نیت پیاده سازی امیال امپریالیستی و توسعه طلبانه‌ی قدرت‌های بزرگ و کوچک و خواه از روی جهلِ تاریخی ناشی از گفتمان‌های عقب افتاده‌ی لنینیستی یا استالینیستی و چه در پوشش تعصبات پیشامُدرنِ قومی و قبیله‌ای و یا از روی فرصت‌طلبی ساده‌لوحانه‌ی سیاسی‌ همگی محکوم به شکست خواهد بود.

آن چه می‌تواند آینده را متعلق به خود نماید، ایران و اندیشه ایران مبتنی بر حقوق شهروندی است،. آرمانی ملی که از  اندیشه‌ی ترقّی‌خواهی پس از جنگ ایران و روس ریشه گرفت و در مشروطیت بارور شد و هم اکنون در جامعه ایرانی درختی تنومند و سترگ گردیده است.

@IranDel_Channel

💢
👍4👎1
🔴 #توییت_خوانی

✍️ آرش رئیسی‌نژاد، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران

عمقِ استراتژیک ایران نه در عراق و سوریه است و نه در افغانستان و تاجیکستان. آن‌را درون کشور بجویید! نقطه ثقل امنیت ایران بر رابطه‌ی حکومت و ملت استوار است و به «وحدت در بالا، کثرت در پایین» اشاره دارد:
انسجام میان سیاست‌گذاران،
احترام به شیوه‌های زندگی مردم، توازن میان امنیت و آزادی.

هلالِ عاشورا و هلالِ نوروز محدوده حوزه‌ی نفوذ ایران‌اند، نه عمق استراتژیک. این محور ژئوپلیتیکی گستره‌ی سرزمینی تمدن ایران و نمادهای دوستونی آن (نوروز همچو شادیِ مشترک و عاشورا همچو غمِ ‌‌‌‌مشترک) را نشان می‌دهند. آن را با دیپلماسی راه و همکاری اقتصادی به حوزه‌ی منافع تبدیل کنید.

در ٢٧ قرن گذشته بیش از ٢٠٠ جنگ دفاعی داشتیم. چنین پیشینه‌ای برای ایران که دچار "تنهایی استراتژیک" است و متحد نیرومندی ندارد، درسی مهم در پی داشته:
«کشوری که مرزهایش خاکریزِ دفاعی خونین آن بوده، باید به درون تکیه کند.»
بنیان‌های امنیت ملی ایران درون‌زاست و عمق استراتژیک، درون کشور.

منبع: حساب توییتر نویسنده


@IranDel_Channel

💢
👍3👎1
🔴 عقبگرد یا جبران


✍️ مرتضی مردیها، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی


چنین به‌نظر می‌رسد که ایرانیان در حال حاضر به سه دسته تقسیم شده‌اند.

دسته نخست کسانی‌اند که به هر دلیلی (که البته دلایل متعددی ممکن است داشته باشد) به نظام‌ پادشاهی اعتقاد و علاقه دارند. از نگاه اینان کشورهایی مثل فرانسه و امریکا از انگلستان دمکراتیک‌تر نیستند؛ دمکراسی بستگی دارد به قدرت نهادها و سطح فرهنگ عمومی. تأمل در وضعیت برخی جمهوری‌ها چه از نوع پاکستان و چه روسیه برای درک این دقیقه کافی است. بر این اساس، نظام رویال ضرورتاً چیزی از جمهوری کم ندارد، بلکه بسا بیشتر هم داشته باشد. از جمله اینکه یک شخصیت محبوب، که در امور اجرایی دخالت دل‌بخواهی ندارد، نماد وحدت کلی کشور است.

برای اینان یک نکته دیگر هم هست و آن پاسخ دادن به میل دوستی ورزیدن و الگو داشتنِ کسی از میان برتران است؛ برترانی نه با معیار‌های روشنفکران و آیین‌مداران، بلکه مطابق سنت‌های دیرپایی که، به یمن تجربه‌ی تاریخی، خطاها و خطرهای احتمالی آن با نهادهای نظارت و کنترل، قابل پیش‌گیری است. پس جای هیچ شبهه‌ای وجود ندارد که چشم‌انداز آینده را از کدام سو باید نگریست.

دسته دوم کسانی که به دلایل مختلف چنین علاقه و اعتقادی ندارند، ولی می‌پذیرند که گاهی بنا به مصلحت عمومی می‌توان چیزی را پذیرفت که مورد رضایت قلبی نیست. از نظر اینان، کسی که گرسنه‌ی مشرف به موت است اگر به او غذایی پیشنهاد شود لابد نخواهد پرسید که چه غذایی است و آیا ویتامین و پروتئین کافی دارد و به شکلی بهداشتی تهیه شده است یا نه. می‌گیرد و می‌خورد تا عجالتاً زنده بماند و وقتی نیروی کافی یافت تکلیفش را با آن حساسیت‌ها روشن کند.

اینها یک فکر دیگر هم دارند و آن اینکه چون در مقابل آنهایی که پادشاهی را به زمین زدند بی‌سلاح و بی‌دفاع‌اند، کمترین کاری که می‌توانند این است که از طریق دست گذاشتن روی حساس‌ترین نقطه‌شان، و جمع شدن حول محور آن، حتی اگر شده با صِرف شعار، به آنها فن بدل بزنند. هرچند بسا نه امکان این را عملی بدانند نه مطلوبیتش را پذیرفتنی، باری برای جبران لااقل روحیِ آن خطای بزرگ، شعار «باید برود» را با «باید برگردد» جا‌به‌جا کنند.

زمانی، در آن اوایل، کسی در مخالفت با آنانی که بر واژۀ «ملی» در نام مجلس شورای ملی اصرار داشتند گفته بود «آنانی که می‌گویند ملی‌اش باشد، نمی‌خواهند ملی‌اش باشد، می‌خواهند اسلامی‌اش نباشد». شاید نگاه برخی از این دسته، در همین راستا قابل تعبیر باشد، البته در جهت معکوس. پس در مقام یک تاکتیک و نگاهی ابزارانگار می‌پذیرند که از امکان جدیدی که فراهم آمده روی نگردانند.


(دنباله‌ی یادداشت)
👇👇



@IranDel_Channel

💢
👍2👎2
🔴 «تاریخ‌ستیزی»


✍️ #مهدی_تدینی، تاریخ‌پژوه

این اسب‌سوار عظیم مجسمۀ چنگیرخان است. (در ویدئوی ضمیمه 👇) زهر شمشیر چنگیز و نوادگانش را فقط نیشابوریان نچشیدند، بلکه اروپای شرقی نیز از آن در امان نماند. پیداست که مغولان نه‌ تنها اسطورۀ تاریخ خود را با همۀ خونریزی‌هایش پنهان نمی‌کنند، بلکه به آن افتخار می‌کنند. این دشت جایی است که چنگیر از دل تاریخ برخاست. اینجا مجموعه‌ای سیاحتی است ــ اینجا تاریخ و فرهنگ و اقتصاد در هم است.

حال تصور کنید در ایران یک سرمایه‌گذار خصوصی ــ دولتی هم نه! ــ بخواهد مجسمۀ یکی از شهریاران بزرگ تاریخ ایران (مثلاً ایران باستان) را بسازد. لعن و نفرین که از هر سو بلند می‌شود. در ایران انواع جریان‌های تاریخ‌ستیز در نیم‌قرن اخیر حکمفرما بوده: جریان‌های چپ‌گرا، دینی، روشنفکر و قومیّت‌گرا. در حالی که این جریان‌ها خود بخشی از تاریخ ایران بوده‌اند.

تاریخ‌ستیزی از عناصر اصلی ایدئولوژی‌های انقلابی است؛ تا حدی که «تاریخ‌ستیزی» خود یک ایدئولوژی است (برخلاف تصور عمومی، فاشیست‌ها هم تاریخ‌ستیز بوده‌اند؛ هیتلر چنان از کل تاریخِ غرب متنفر بود که می‌گفت ای کاش مسلمانان در قرون وسطا کل اروپا را گرفته بودند؛ این اوج تاریخ‌ستیزی است. او هم مثل مارکسیست‌ها دشمن کل تاریخ بود).

آشتی با تاریخ از نشانه‌های تفکر ایدئولوژی‌زدوده است؛ تفکری که کارچاق‌کن ایدئولوژی نیست. اما این آشتی به معنای «بازگشت» نیست؛ بلکه نشانۀ «اعتمادبه‌نفس» است. ما باید مدرن شویم، نه به این دلیل که مدرنیته یک پروژۀ موفق غربی است، بلکه چون مدرن‌شدن غایت انسان است. مدرنیته غربی نیست، بلکه انسانی است؛ انسانی که در ذات خود موجودی استعلایی است و استعلا منجر به پیشرفت دائمی و مدرنیته می‌شود. مقاومت در برابر استعلا/مدرنیته، مقاومت در برابر انسانیت است.

مدرنیته سه عنصر دارد: سکولاریزاسیون (دنیوی‌سازی)، ایندوسترالیزاسیون (صنعتی‌سازی/ماشینی‌سازی) و لیبرالیزاسیون (آزادسازی). نتیجۀ این سه عنصر آزادی و برابری و پیشرفت است. انسان مدرن کاملاً بر زندگی خود حکمفرماست و کسی نمی‌تواند هیچ حقی را از او سلب کند.

آشتی با تاریخ نشانۀ این است که پرانتزها، رادیکال‌ها و جزمیات ایدئولوژیک از تفکر ما برچیده شده است. مدرنیته اگر به خود مطمئن باشد نیازی به ستیز با تاریخ ندارد. در عوض، این آشتی مبنایی می‌شود برای فهم تاریخی درست و این فهم عصای دست خودمان می‌شود. نتیجۀ این نگرش این است که انسان چونان ظرفی گذشته و آینده را در خود جمع کند؛ انسانی که نه با تاریخ می‌جنگد و نه با آینده. جمع این دو است. جنگیدن با مردگان چیزی به زندگان نمی‌افزاید ــ فقط زندگان را شبح‌زده می‌کند.


@IranDel_Channel

💢
👍3👎2
🔴 جشن اسپندگان (سپندارمذگان)

✍️ یادداشت اینستاگرامی، سعید طرزمی، دانش‌آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی

دوستانِ عزیز، من نیز چو بسیاری از شما در تلاش جهتِ جاافتادن سپندارمذگان (جشن اسپندگان) به جای مراسم ساختگی ولنتاین هستم و این روز را پاس خواهم داشت.

اما توجه کنید که در گاه‌شماریِ ایرانی، پاس‌داشتِ آیین‌ها طبقِ اصول آیینی و اساطیری ماه برگزار شده و ربطی به تغییراتِ بعدی گاه‌شماری، جهتِ ایجاد نظمِ گاه‌شمارانه ندارد. پس سپندارمذگان یا اسپندگان در اسفند روز از اسفند ماه‌ یعنی پنجمِ اسفند ماه است و نه پایان بهمن.

به این نکته توجه شود که در گاه‌شماری ایرانی هر سی روز از ماه، نامی برای خود داشته و در هر ماه، هر روز که نامِ آن ماه با [نامِ] آن روز یکسان باشد، جشن گرفته می‌شود.

با توجه به اینکه روز پنجم هر ماه، اسفند روز است، پس جشن اسفند ماه یا اسفندگان باید در پنجم اسفند باشد و نه در بهمن. تغییراتِ ثانوی و تغییرات دوره‌های بعدتر جهت ساماندهی تقویم است.
این جشن در اندیشه‌ی ایرانی، روزِ پاسداشتِ مقامِ عشق و خانواده و زمین است و در مقابل جشنِ ولنتاین، که به ظاهر هیچ بار آیینی حداقل برای ما ندارد.

____

پی‌نوشت:
در گاه‌شمار یزدگردی (یزدگرد سوم ساسانی) هر ماه در گاه‌شمار ایرانی، سی روزه بود و هر روز ماه هم نامی داشت و پنج روز باقی مانده‌ی سال هم به انتهای ماه آخر افزوده می‌شد. بعدها توسط افرادی چون حکیم عمر خیام نیشابوری در گاه‌شمار ایرانی اصلاحات و مرتب‌سازی برای افزایش دقت انجام شد. شش ماه اول سال ۳۱ روزه شد و ماه آخر سال نیز ۲۹ روزه. و برای کبیسه‌گیری هم قواعدی وضع شد. حال اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی به یکم فروردین و یکم مهر ماه منطبق است و در آن دو روز ، مدتِ روز و شب باهم مساوی هستند.
پس طبق گاه‌شمار یزدگردی جشن اسفندگان، در پنجم اسفند ماه (اسفند روز) است و طبق گاه‌شمار خورشیدی کنونی منطبق بر ۲۹ بهمن است. ولی بسیاری از کارشناسان وفاداری به فلسفه‌ی نام‌گذاری جشن‌ها را مقدم می‌دانند و همان روز پنجم اسفند را برای جشن اسفندگان مناسب می‌دانند.

پی‌نوشت:
تصویر زیر مربوط به کتیبه‌ی برم‌دلک (دلِ بهرام) در اطرافِ شهر شیراز است که بهرام دوم ساسانی، پادشاه ایران به همسرش شاپوردُختک، گل نیلوفر هدیه می‌دهد.


@IranDel_Channel

💢
👍2👎1
NezamiGanjavi_MostafaNasiri.pdf
612.9 KB

🔴 دهقانِ فصیحِ پارسی‌زاد

✍️ مصطفی نصیری



🔴 پی‌نوشت:
جُستارِ ۱۸ صفحه‌ای فوق، درباره‌ی حکیم نظامی گنجه‌ای و تعلّق ایشان به جغرافیا، فرهنگ و اندیشه‌ی ایرانشهری است و به جعلیّاتِ پیرامون این حکیم، ادیب و سُراینده‌ی ایرانی پاسخ داده شده است.


@IranDel_Channel

💢
👍6👎1