🔴 روز بینالمللی زبان فارسی
✍️ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
سالهاست که جریانهای قومگرا و کشورها و رسانههای خارجی حامی انها روز بینالمللی زبان مادری در ٢١ فوریه (دوم اسفند) را تفسیر به رای کرده و با مصادرهی آن به عنوان روز زبانهای محلی و قومی، کارزار شریرانهای علیه زبان فارسی، زبان ملی و مادری همه ایرانیان به راه انداختهاند. دقت عمیق نکردن در فلسفه اعلام این روز از سوی سازمان ملل باعث شده تا برخی، و از آن میان برخی روشنفکران و رسانههای سادهانگار داخل و خارج ایران، این تفسیر را بپذیرند و ناخواسته در کارزار علیه زبان فارسی همراه شوند. این در حالی است که پیشنهاد این روز را نه یک یا چند نماینده زبانهای محلی و قومی، بلکه کشوری (بنگلادش) با نزدیک دویست ملیون جمعیت در ١٩٩٩ در پاسداشت زبان ملی خود بنگالی به یونسکو ارائه داد و در قطعنامه ۵۶/٢۶٢ مجمع عمومی در سال ٢٠٠٠ به تصویب رسید. بیشتر نمایندگان کشورهای جهان از ان رو این پیشنهاد را پذیرفتند که در عصر جهانی شدن، سلطهی زبان انگلیسی در گستره جهانی را به زیان زبان ملی خود میدانستند. به همین خاطر بود که از آن زمان کشورهایی چون فرانسه، هند، المان و دیگران سالانه ملیاردها دلار برای تقویت زبانهای ملی خود یعنی فرانسوی، هندی و المانی و... هزینه میکنند. در همین دوران بود که ساموئل هانتینگتون، نظریهپرداز آمریکایی تقویت زبان انگلیسی را مهمترین نشان ناسیونالیسم امریکایی خواند. بنابراین واحد تحلیل تعریف کننده «مادر» در چهارچوب قطعنامه روز بینالمللی زمان مادری «ملت» بوده و نه «قوم» و «محل». به همین دلیل است که در کشورهایی چون امریکا، کانادا و یا دیگر کشورهای اروپایی، زبان مادری مهاجران را بر اساس «ملیت» انها و مبنای «کشوری» تعریف میکنند و به ایرانیها، هندیها و فرانسویها برای گذاشتن کلاسهای اموزش به زبان فارسی، هندی و فرانسوی و... کمکهای مالی میکنند. هنگامی که نمایندگان «ملت»ها و «کشور»ها در سازمان ملل از وظیفه تقویت زبان مادری و خطر انقراض تدریجی انها در برابر زبانهای در حال هژمونیک سخن میگفتند بیش از هرچیز منظورشان دفاع از زبانهای در معرض انقراض «ملت»ها و «کشور»هایی بود که در عصر جهانی شدن در برابر تهاجم زبان مسلط جهانی یعنی انگلیسی قرار گرفتهاند.
زبان فارسی بدون شک یکی از مهمترین این زبانهای در معرض تهدید و انقراض بوده است، چرا که از عصر جهانی شدن سیاستهای امپریالیستی در آغاز قرن نوزدهم در اثر سیاستهای قدرتهای هژمونیک آن دوران یعنی انگلستان و روسیه، در بخشهای عمده قلمرو خود در شبه قاره هند، أسیای میانه، قفقاز و امپراطوری عثمانی، مناطق ساحلی جنوب خلیج فارس به تدریج منقرض شد. زبان فارسی هم بر اساس فلسفهی اعلامیه و قطعنامه روز بینالمللی زبان مادری در سال٢٠٠٠ «زبان مادری ایرانیان» است و هم به لحاظ تاریخی. چرا که قرنها است زبان آموزش، تاریخنگاری و شعر و ادب تمامی مردمان و اقوام ایران زمین بوده و مادران همه این تیرههای ایرانی، در کنار صدها لهجه و گاه زبان محلی رایج در کشور، به آن سخن میگفته و میگویند. زبان فارسی زبان مادر همه ما ایرانیان، یعنی «مادر ایران»، «مام میهن» و پیوند دهنده «فرزندان ایران» است. در بطن این مادر مینوی است که در طول هزارهها جسم و روح و روان همه مادران ما آرمیده و خواهند آرمید.
زبان فارسی در جای خود بزرگترین پشتوانه و تکیهگاه زبانهای تیرههای ایرانی چه کُردی، بلوچی، پشتون و چه تُرکی آذری، و صدها [گویش و ] لهجهی محلی در ایران و حوزه تمدنی ایرانی است. بی.گمان ضعف و انقراض آن، ضعف و انقراض همه این لهجهها و زبانها در برابر زبانهای هژمونیک جهانی و منطقهای خواهد بود. در این کارزار بزرگ زبان فارسی چشم اسفندیار و پاشنه آشیل ایران است و دشمنان کوچک و بزرگ داخلی و خارجی ایران و ایرانیت بیش از هرچیز آن را نشانه گرفتهاند. امروزه نگهداشت زبان فارسی بزرگترین خویشکاری (وظیفه) فرهنگی و سیاسی ایرانیان در برابر تهاجمات فرهنگی و سیاسی بر پیکر «مادرمان ایرانزمین» و خنثی کردن دسیسهی پیچیدهی ایرانزدایی است. «ایران، مادر همه مادران» ما و زبان فارسی، مادر همه لهجهها و زبانهای تیرههای ایرانی و پشتوانه و تکیهگاه استوار آنها است.
در راستای قطعنامهی سال ٢٠٠٠ سازمان ملل، و با اعلام و پاسداشت روز دوم اسفند (٢١ فوریه) به عنوان «روز بینالمللی زبان فارسی»، زبان مادریمان را در سراسر حوزه تمدنی ایرانی گرامی بداریم، دسیسههای دشمنان خود را خنثی کرده، «مادرمان ایران» را خشنود و دل او را از خودمان شاد بداریم تا دل همه مادرانی را که قرنهاست در بطن او در گسترهی حوزه تمدنی ما آرمیدهاند، شاد کنیم.
@IranDel_Channel
💢
🔴 روز بینالمللی زبان فارسی
✍️ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
سالهاست که جریانهای قومگرا و کشورها و رسانههای خارجی حامی انها روز بینالمللی زبان مادری در ٢١ فوریه (دوم اسفند) را تفسیر به رای کرده و با مصادرهی آن به عنوان روز زبانهای محلی و قومی، کارزار شریرانهای علیه زبان فارسی، زبان ملی و مادری همه ایرانیان به راه انداختهاند. دقت عمیق نکردن در فلسفه اعلام این روز از سوی سازمان ملل باعث شده تا برخی، و از آن میان برخی روشنفکران و رسانههای سادهانگار داخل و خارج ایران، این تفسیر را بپذیرند و ناخواسته در کارزار علیه زبان فارسی همراه شوند. این در حالی است که پیشنهاد این روز را نه یک یا چند نماینده زبانهای محلی و قومی، بلکه کشوری (بنگلادش) با نزدیک دویست ملیون جمعیت در ١٩٩٩ در پاسداشت زبان ملی خود بنگالی به یونسکو ارائه داد و در قطعنامه ۵۶/٢۶٢ مجمع عمومی در سال ٢٠٠٠ به تصویب رسید. بیشتر نمایندگان کشورهای جهان از ان رو این پیشنهاد را پذیرفتند که در عصر جهانی شدن، سلطهی زبان انگلیسی در گستره جهانی را به زیان زبان ملی خود میدانستند. به همین خاطر بود که از آن زمان کشورهایی چون فرانسه، هند، المان و دیگران سالانه ملیاردها دلار برای تقویت زبانهای ملی خود یعنی فرانسوی، هندی و المانی و... هزینه میکنند. در همین دوران بود که ساموئل هانتینگتون، نظریهپرداز آمریکایی تقویت زبان انگلیسی را مهمترین نشان ناسیونالیسم امریکایی خواند. بنابراین واحد تحلیل تعریف کننده «مادر» در چهارچوب قطعنامه روز بینالمللی زمان مادری «ملت» بوده و نه «قوم» و «محل». به همین دلیل است که در کشورهایی چون امریکا، کانادا و یا دیگر کشورهای اروپایی، زبان مادری مهاجران را بر اساس «ملیت» انها و مبنای «کشوری» تعریف میکنند و به ایرانیها، هندیها و فرانسویها برای گذاشتن کلاسهای اموزش به زبان فارسی، هندی و فرانسوی و... کمکهای مالی میکنند. هنگامی که نمایندگان «ملت»ها و «کشور»ها در سازمان ملل از وظیفه تقویت زبان مادری و خطر انقراض تدریجی انها در برابر زبانهای در حال هژمونیک سخن میگفتند بیش از هرچیز منظورشان دفاع از زبانهای در معرض انقراض «ملت»ها و «کشور»هایی بود که در عصر جهانی شدن در برابر تهاجم زبان مسلط جهانی یعنی انگلیسی قرار گرفتهاند.
زبان فارسی بدون شک یکی از مهمترین این زبانهای در معرض تهدید و انقراض بوده است، چرا که از عصر جهانی شدن سیاستهای امپریالیستی در آغاز قرن نوزدهم در اثر سیاستهای قدرتهای هژمونیک آن دوران یعنی انگلستان و روسیه، در بخشهای عمده قلمرو خود در شبه قاره هند، أسیای میانه، قفقاز و امپراطوری عثمانی، مناطق ساحلی جنوب خلیج فارس به تدریج منقرض شد. زبان فارسی هم بر اساس فلسفهی اعلامیه و قطعنامه روز بینالمللی زبان مادری در سال٢٠٠٠ «زبان مادری ایرانیان» است و هم به لحاظ تاریخی. چرا که قرنها است زبان آموزش، تاریخنگاری و شعر و ادب تمامی مردمان و اقوام ایران زمین بوده و مادران همه این تیرههای ایرانی، در کنار صدها لهجه و گاه زبان محلی رایج در کشور، به آن سخن میگفته و میگویند. زبان فارسی زبان مادر همه ما ایرانیان، یعنی «مادر ایران»، «مام میهن» و پیوند دهنده «فرزندان ایران» است. در بطن این مادر مینوی است که در طول هزارهها جسم و روح و روان همه مادران ما آرمیده و خواهند آرمید.
زبان فارسی در جای خود بزرگترین پشتوانه و تکیهگاه زبانهای تیرههای ایرانی چه کُردی، بلوچی، پشتون و چه تُرکی آذری، و صدها [گویش و ] لهجهی محلی در ایران و حوزه تمدنی ایرانی است. بی.گمان ضعف و انقراض آن، ضعف و انقراض همه این لهجهها و زبانها در برابر زبانهای هژمونیک جهانی و منطقهای خواهد بود. در این کارزار بزرگ زبان فارسی چشم اسفندیار و پاشنه آشیل ایران است و دشمنان کوچک و بزرگ داخلی و خارجی ایران و ایرانیت بیش از هرچیز آن را نشانه گرفتهاند. امروزه نگهداشت زبان فارسی بزرگترین خویشکاری (وظیفه) فرهنگی و سیاسی ایرانیان در برابر تهاجمات فرهنگی و سیاسی بر پیکر «مادرمان ایرانزمین» و خنثی کردن دسیسهی پیچیدهی ایرانزدایی است. «ایران، مادر همه مادران» ما و زبان فارسی، مادر همه لهجهها و زبانهای تیرههای ایرانی و پشتوانه و تکیهگاه استوار آنها است.
در راستای قطعنامهی سال ٢٠٠٠ سازمان ملل، و با اعلام و پاسداشت روز دوم اسفند (٢١ فوریه) به عنوان «روز بینالمللی زبان فارسی»، زبان مادریمان را در سراسر حوزه تمدنی ایرانی گرامی بداریم، دسیسههای دشمنان خود را خنثی کرده، «مادرمان ایران» را خشنود و دل او را از خودمان شاد بداریم تا دل همه مادرانی را که قرنهاست در بطن او در گسترهی حوزه تمدنی ما آرمیدهاند، شاد کنیم.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍3
🔴 تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی و جداییطلبی
✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانشآموختهی دکتری حقوق
@IranDel_Channel
💢
✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانشآموختهی دکتری حقوق
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی و جداییطلبی
🔴 تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی و جداییطلبی ✍️ محمدعلی بهمنیقاجار، دانشآموخته دکتری حقوق https://t.me/IranDel_Channel با آغاز اعتراضات از ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱، موضوع اهمیت تمامیت ارضی ایران و تهدیدهای در پیوند با آن، در فضای رسانهای و عمومی ایران بیش از…
👍1
💚
🤍
❤️
🔴 شهروندان ایرانی که دغدغهی ایران دارند، به کانالِ تلگرامی "ایراندل" دعوتاند.
نام این کانال، از بیت معروفِ حکیم نظامی گنجهای، الهام گرفته شده است:
همه عالم تَن است و ایراندل
نیست گوینده، زین قیاس خجل
🔴 بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک فایل صوتی در کانالِ ایراندل به معنی تایید کل محتوای ارسالی و تمام مواضعِ صاحبِ آن محتوا (نویسنده و سخنران و توییتزننده) نیست و صرفاً هدف بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه پیرامونِ تاریخ، فرهنگ، ادبیات، اندیشهی ایرانی و مسائل روز ایران است.
لطفاً به کانالِ تلگرامی ایراندل پیوسته و دوستان خود را بدین کانال دعوت کنید و این پیام را در گروههای مختلف تلگرامی به اشتراک بگذارید.
لطفاً اعلانهای کانال (notification) را فعال نگه دارید و بعد مطالعهی فرستهها (پستها) چنانچه فرستهای را سودمند ارزیابی کردید، آن فرسته را به کانال تلگرامی خود، گروههای مختلف تلگرامی و دوستانِ علاقمندتان ارسال کنید.
از همراهی شما مخاطبانِ گرامی سپاسگزاریم.
https://t.me/IranDel_Channel
@IranDel_Channel
💢
🤍
❤️
🔴 شهروندان ایرانی که دغدغهی ایران دارند، به کانالِ تلگرامی "ایراندل" دعوتاند.
نام این کانال، از بیت معروفِ حکیم نظامی گنجهای، الهام گرفته شده است:
همه عالم تَن است و ایراندل
نیست گوینده، زین قیاس خجل
🔴 بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک فایل صوتی در کانالِ ایراندل به معنی تایید کل محتوای ارسالی و تمام مواضعِ صاحبِ آن محتوا (نویسنده و سخنران و توییتزننده) نیست و صرفاً هدف بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه پیرامونِ تاریخ، فرهنگ، ادبیات، اندیشهی ایرانی و مسائل روز ایران است.
لطفاً به کانالِ تلگرامی ایراندل پیوسته و دوستان خود را بدین کانال دعوت کنید و این پیام را در گروههای مختلف تلگرامی به اشتراک بگذارید.
لطفاً اعلانهای کانال (notification) را فعال نگه دارید و بعد مطالعهی فرستهها (پستها) چنانچه فرستهای را سودمند ارزیابی کردید، آن فرسته را به کانال تلگرامی خود، گروههای مختلف تلگرامی و دوستانِ علاقمندتان ارسال کنید.
از همراهی شما مخاطبانِ گرامی سپاسگزاریم.
https://t.me/IranDel_Channel
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍15👎3
🔴 #توییت_خوانی
✍️ توییتی از میلاد آقایی
خشتهای دموکراسیهای پیشرفته:
۱. حاکمیت ملت
۲. تمامیت سرزمینی
۳. استقلال سیاسی
۴. حاکمیت فرد آزاد بر خویش
۵. پیشفرض برابری و بیگناهی
۶. مالکیت
۷. پذیرش حکومت قانون یکسان در قلمرو
۸. قانون اساسی و جدایی نیروها
۹. استقلال دستگاه دادگری
۱۰. انتخابات برای گزینش نماینده در حکومت
بدون پذیرش ۹ خشت نخستین، انتخابات یا رفراندوم چیزی بیش از نمایش پلیدی که در حکومت فرقههای مذهبی، گروهگرا یا نژادپرست انجام میدهند نیست.
بندهای ۱,۲,۳ ریشهی حقِّ قانونگذاری در جهان هستند.
بندهای ۴,۵,۶ به حقوق بشر و سکولاریسم میپردازند.
بندهای ۷,۸,۹ نهادینه شدن اقتدارِ همگانی در ساختمانِ حکومت است.
بند ۱۰ قانونگذاری و تصمیمگیری برای
- نگهداری از نظم
- ساخت استاندارد
- بر گشودن گرهها
- پاسداری از حقوق و آزادی
است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 #توییت_خوانی
✍️ توییتی از میلاد آقایی
خشتهای دموکراسیهای پیشرفته:
۱. حاکمیت ملت
۲. تمامیت سرزمینی
۳. استقلال سیاسی
۴. حاکمیت فرد آزاد بر خویش
۵. پیشفرض برابری و بیگناهی
۶. مالکیت
۷. پذیرش حکومت قانون یکسان در قلمرو
۸. قانون اساسی و جدایی نیروها
۹. استقلال دستگاه دادگری
۱۰. انتخابات برای گزینش نماینده در حکومت
بدون پذیرش ۹ خشت نخستین، انتخابات یا رفراندوم چیزی بیش از نمایش پلیدی که در حکومت فرقههای مذهبی، گروهگرا یا نژادپرست انجام میدهند نیست.
بندهای ۱,۲,۳ ریشهی حقِّ قانونگذاری در جهان هستند.
بندهای ۴,۵,۶ به حقوق بشر و سکولاریسم میپردازند.
بندهای ۷,۸,۹ نهادینه شدن اقتدارِ همگانی در ساختمانِ حکومت است.
بند ۱۰ قانونگذاری و تصمیمگیری برای
- نگهداری از نظم
- ساخت استاندارد
- بر گشودن گرهها
- پاسداری از حقوق و آزادی
است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍3👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت یکم
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت یکم
@IranDel_Channel
💢
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت یکم
@IranDel_Channel
💢
👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت دوم
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت دوم
@IranDel_Channel
💢
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت دوم
@IranDel_Channel
💢
👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت سوم
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت سوم
@IranDel_Channel
💢
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت سوم
@IranDel_Channel
💢
👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت چهارم
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت چهارم
@IranDel_Channel
💢
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت چهارم
@IranDel_Channel
💢
👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مُستند هویدا - قسمت پنجم و پایانی
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت پنجم
@IranDel_Channel
💢
🔴 ساخته شده در تلویزیون منوتو
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند هویدا - قسمت پنجم
@IranDel_Channel
💢
👎2👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سخنانِ حمید احمدی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران - در مورد رخدادِ سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
@IranDel_Channel
💢
👍1
🔴 دوم اسفندماه روز جهانی زبان مادری
✍️ برشی از سخنان زندهیاد #محمود_افشار
همزیستی زبان ملی [فارسی] و زبانهای محلی
زبانهای محلی را نفی و نهی نباید کرد
من اگر تعمیم زبان فارسی را در تمام کشور لازم میدانم، تعصب و نظر خاصی به این زبان از نظر سیاسی ندارم. هر یک از زبانهای دیگر ایرانی را، اگر گویش اکثریت بود برای تعمیم و تعلیم به جای آن میپذیرفتم و کوشش میکردم. حرف نگارنده این است که یک زبانی باید در کشور وجود داشته باشد که همۀ مردم از کوچک و بزرگ آن را بفهمند و بتوانند بهوسیلۀ آن با هم مکالمه و مکاتبه کنند و کتب و مجلات و جرائد را در آن زبان بخوانند تا از افکار هم آگاه گردند. زبان فقط یک وسیله است. هدف نیست. یک زبان مشترک عمومی برای حسن تفاهم میان مردم یک کشور لازم است. زبانهای محلی را نفی و نهی نباید کرد. همزیستی زبان ملی و عمومی و زبانهای خصوصی محلی مانع هم نیستند. در اینکه زبان دری فارسی در میان دیگر زبانهای رایج در ایران اکثریت و مرجعیت و ادبیت بیشتر یافته و عمومیتر و رسمی و از عناصر درجۀ اول ملیت ایران شده است شک نیست. اگر یکی از گویشهای ایرانی کُردی یا لری یا گیلکی این چنین مقامی را پیدا کرده بود آن را انتخاب میکردیم. مقصود آنکه تعصب بر سر زبان مورد ندارد. باید دید چگونه بهتر میتوان رفع احتیاج عمومی و ملی نمود، گرچه یکدلی و همدلی از همزبانی بهتر میباشد.
منبع:
افغاننامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۲۸۲
@IranDel_Channel
💢
✍️ برشی از سخنان زندهیاد #محمود_افشار
همزیستی زبان ملی [فارسی] و زبانهای محلی
زبانهای محلی را نفی و نهی نباید کرد
من اگر تعمیم زبان فارسی را در تمام کشور لازم میدانم، تعصب و نظر خاصی به این زبان از نظر سیاسی ندارم. هر یک از زبانهای دیگر ایرانی را، اگر گویش اکثریت بود برای تعمیم و تعلیم به جای آن میپذیرفتم و کوشش میکردم. حرف نگارنده این است که یک زبانی باید در کشور وجود داشته باشد که همۀ مردم از کوچک و بزرگ آن را بفهمند و بتوانند بهوسیلۀ آن با هم مکالمه و مکاتبه کنند و کتب و مجلات و جرائد را در آن زبان بخوانند تا از افکار هم آگاه گردند. زبان فقط یک وسیله است. هدف نیست. یک زبان مشترک عمومی برای حسن تفاهم میان مردم یک کشور لازم است. زبانهای محلی را نفی و نهی نباید کرد. همزیستی زبان ملی و عمومی و زبانهای خصوصی محلی مانع هم نیستند. در اینکه زبان دری فارسی در میان دیگر زبانهای رایج در ایران اکثریت و مرجعیت و ادبیت بیشتر یافته و عمومیتر و رسمی و از عناصر درجۀ اول ملیت ایران شده است شک نیست. اگر یکی از گویشهای ایرانی کُردی یا لری یا گیلکی این چنین مقامی را پیدا کرده بود آن را انتخاب میکردیم. مقصود آنکه تعصب بر سر زبان مورد ندارد. باید دید چگونه بهتر میتوان رفع احتیاج عمومی و ملی نمود، گرچه یکدلی و همدلی از همزبانی بهتر میباشد.
منبع:
افغاننامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۲۸۲
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍2👎1
🔴 "بازارگرمی فایدهای ندارد"
✍️ جواد کاشی، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
مخالفین نام و نشاندار جمهوری اسلامی، در کسب حمایت گسترده ایرانیان در داخل کشور ناکام ماندهاند.
یک دلیل این ناکامی، شباهت آنها به خود جمهوری اسلامی است. همه در این نکته مشترکاند که برای ایران فردا یک نام اختیار کردهاند. یکی میگوید ایران فردا سکولار است، دیگری میگوید جمهوری است و آن یکی از مشروطه سلطنتی یاد میکند.
هر کدام از این نامها به پیشانی یک فرد کوبیده شده تا در ایران فردا متولی نام مذکور باشد. همان چیزی که تداوم حیات سیاسی برای جمهوری اسلامی را دشوار کرده، پذیرش این نامها را هم دشوار کرده است.
مخالفین بینامونشان بیشتر جلب توجه میکنند. کسانی که سابقه سیاسی روشنی ندارند، نشانه هیچ رژیم معینی نیستند. فقط هستند چون هرکس میتواند روی سکوی آنان بایستد و سخن بگوید. همانها که با عنوان سلبریتی شناخته میشوند؛ نه رهبران سیاسی.
چیزی که کار جمهوری اسلامی و مخالفیناش را دشوار کرده، یک اجتماع متکثر چندصداست. جمهوری اسلامی در میان جمع هوادارانش محبوب است، اما نمیداند با سایر گروههای اجتماعی چه کند.
همین مشکل را مخالفین هم دارند. یک گروه از میان گروههای متکثر از آنان طرفداری میکند، اما نمیدانند با سایر گروههای مردم باید چه کرد.
راهکار را در وحدت یافتهاند. یک صدا برای تداوم جمهوری اسلامی و یک صدا برای برانداختن جمهوری اسلامی از مردم میخواهد وحدت پیدا کنند. اما جامعه ایرانی در شرایط امروز وحدتگریز است.
سوژه سیاسی هوشمند کسی است که بتواند در میدان وحدتگریز جامعه امروز اراده سیاسی خود را پیش ببرد. هر آنکه صلای وحدت سر میدهد، همگان را فرامیخواند تا برای تامین یک هدف عاجل، در کوتاهمدت دست از کیستی و خواست خود بردارد.
مردم یکبار چنین کردهاند و سالهاست هزینه میدهند. گویی همگان وجدان کردهاند حتی یک لحظه نباید از هویت و هستی متمایز خود دست بردارد.
سیاستورزان میخواهند مساله پیچیده را ساده کنند. پس میگویند وحدت کنید. آنکه این وضعیت پیچیده را فهم نکند، قادر به بازیگری در این شرایط نیست.
دوران آن گذشته که تابلویی مقابل تابلوی حریف بگذاری و خیال کنی بازار گرم میشود و تا شب همه کالاها به فروش میرسد.
آنکه پرچم سکولاریسم یا جمهوری را مقابل حکومت دینی گذاشته، همگان را میرماند. مردم امروز خریدار نیستند، تا بازار گرمی فایدهای داشته باشد. مردم در جستجوی سکونتگاهاند. هرکس در این میدان پرآشوب نشان دهد جای بیشتری برای نشستن دیگران فراهم کرده، اعتماد بیشتری ایجاد میکند.
زبانی که به جای بازار گرمی سکونتگاه برای دیگری ایجاد کند، در جامعه امروز ایران وجود ندارد. تحصیل چنین زبانی نیازمند تجدیدنظرهای عمیق در نوع نگرش به سیاست و جامعه است.
همه طرفهای نامونشاندار سیاسی در ایران امروز، فاقد چنین زبانی برای سخن گفتن با جامعهاند. پس تا چنین است، جامعه معترض همانقدر که تسلیم نظم موجود نمیشود تن به مدعیان نمایندگیاش هم نمیدهد.
🔴 پینوشت:
انتشار یک یادداشت به معنی تأيید کل محتوای آن نیست. هدف، بازنشر یک دیدگاه است.
@IranDel_Channel
💢
✍️ جواد کاشی، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
مخالفین نام و نشاندار جمهوری اسلامی، در کسب حمایت گسترده ایرانیان در داخل کشور ناکام ماندهاند.
یک دلیل این ناکامی، شباهت آنها به خود جمهوری اسلامی است. همه در این نکته مشترکاند که برای ایران فردا یک نام اختیار کردهاند. یکی میگوید ایران فردا سکولار است، دیگری میگوید جمهوری است و آن یکی از مشروطه سلطنتی یاد میکند.
هر کدام از این نامها به پیشانی یک فرد کوبیده شده تا در ایران فردا متولی نام مذکور باشد. همان چیزی که تداوم حیات سیاسی برای جمهوری اسلامی را دشوار کرده، پذیرش این نامها را هم دشوار کرده است.
مخالفین بینامونشان بیشتر جلب توجه میکنند. کسانی که سابقه سیاسی روشنی ندارند، نشانه هیچ رژیم معینی نیستند. فقط هستند چون هرکس میتواند روی سکوی آنان بایستد و سخن بگوید. همانها که با عنوان سلبریتی شناخته میشوند؛ نه رهبران سیاسی.
چیزی که کار جمهوری اسلامی و مخالفیناش را دشوار کرده، یک اجتماع متکثر چندصداست. جمهوری اسلامی در میان جمع هوادارانش محبوب است، اما نمیداند با سایر گروههای اجتماعی چه کند.
همین مشکل را مخالفین هم دارند. یک گروه از میان گروههای متکثر از آنان طرفداری میکند، اما نمیدانند با سایر گروههای مردم باید چه کرد.
راهکار را در وحدت یافتهاند. یک صدا برای تداوم جمهوری اسلامی و یک صدا برای برانداختن جمهوری اسلامی از مردم میخواهد وحدت پیدا کنند. اما جامعه ایرانی در شرایط امروز وحدتگریز است.
سوژه سیاسی هوشمند کسی است که بتواند در میدان وحدتگریز جامعه امروز اراده سیاسی خود را پیش ببرد. هر آنکه صلای وحدت سر میدهد، همگان را فرامیخواند تا برای تامین یک هدف عاجل، در کوتاهمدت دست از کیستی و خواست خود بردارد.
مردم یکبار چنین کردهاند و سالهاست هزینه میدهند. گویی همگان وجدان کردهاند حتی یک لحظه نباید از هویت و هستی متمایز خود دست بردارد.
سیاستورزان میخواهند مساله پیچیده را ساده کنند. پس میگویند وحدت کنید. آنکه این وضعیت پیچیده را فهم نکند، قادر به بازیگری در این شرایط نیست.
دوران آن گذشته که تابلویی مقابل تابلوی حریف بگذاری و خیال کنی بازار گرم میشود و تا شب همه کالاها به فروش میرسد.
آنکه پرچم سکولاریسم یا جمهوری را مقابل حکومت دینی گذاشته، همگان را میرماند. مردم امروز خریدار نیستند، تا بازار گرمی فایدهای داشته باشد. مردم در جستجوی سکونتگاهاند. هرکس در این میدان پرآشوب نشان دهد جای بیشتری برای نشستن دیگران فراهم کرده، اعتماد بیشتری ایجاد میکند.
زبانی که به جای بازار گرمی سکونتگاه برای دیگری ایجاد کند، در جامعه امروز ایران وجود ندارد. تحصیل چنین زبانی نیازمند تجدیدنظرهای عمیق در نوع نگرش به سیاست و جامعه است.
همه طرفهای نامونشاندار سیاسی در ایران امروز، فاقد چنین زبانی برای سخن گفتن با جامعهاند. پس تا چنین است، جامعه معترض همانقدر که تسلیم نظم موجود نمیشود تن به مدعیان نمایندگیاش هم نمیدهد.
🔴 پینوشت:
انتشار یک یادداشت به معنی تأيید کل محتوای آن نیست. هدف، بازنشر یک دیدگاه است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍6👎1
🔴 هویتگرایی قومی، محلی و جنسیتی برای دموکراسی؟
✍️ فرید کامیاب
برای تحقق آزادی، قانون، مشروط شدن قدرت، همزیستی آشتیجویانه، سازش میان اقوامِ گوناگون (صلح) و در نهایت دموکراسی باید راه برونرفت از بنبست سیاسی را با اندیشیدن به خود این مفاهیم آغاز کرد و پایان داد. هویتهای قومی، محلی و جنسیتی واسطهی خوبی برای رفع و دفع بلا در ایران نیستند.
میوهی گره زدن راهحل به هویتهای ریز و درشت چیزی جز جنگ بر سر هویت نیست. در سیاست عملی و روزمره، بحث از هویت شروع یک بازی است که ته ندارد؛ نمیتوانید بگویید کجا باید ایستاد و جلوتر نرفت چون کیستی آدمها اشاره به تفاوت دارد و در بین هر جمعیتی اجتماع کوچکتری یافت میشود.
حتی در کار توصیف کردن شرایط سخت حاضر، پیوند دادن سرراست تبعیض به مسئلهی هویتها نیرویی را آزاد میکند که جاده صافکن سخن گفتن از تبعیض علیه هویتی در دل هویت بزرگتر است. جدا از اینکه نگاه هویتی به تبعیض میتواند چه میزان دقیق باشد، راهحل را تنها در "نه" گفتن خلاصه میسازد.
بنابراین با سلبی شدن و ایجابی نشدن بحث هویت در سیاست، حتی اگر روند رهایی از بنبست سیاسی کنونی به کندی پیش برود و نظم دیگری پدید آید، نتیجهی زایش، آشفتگیهایی بسیار فزایندهتر خواهد شد که در ابتدا امکان گریز از آنها بود. نباید به آتش چیزی نمید که نمیتوان آن را خاموش کرد.
فردای پیروزی جنبش سیاسی سراسری هویتمحور در ایران، تنها با اختلافات قومی روزمره درون شهرهای بزرگی مانند ارومیه، کرمانشاه و اهواز روبهرو نیستیم. مشکلات قطعاً فراتر از دعوای مرز میان دزفول و اندیشمک است. مسئله میتواند بدتر از نسلکشیهای مبتنی بر هویت فروپاشی یوگسلاوی باشد.
آنگاه که در نظر و عملِ التقاطی، میان موضوعات بنیادین سیاست (قدرت) و فرهنگ (هویت) ایجاد گردد، ایدههای فنی سیاسی (یک تکنولوژی سیاسی مانند سازوکارهای رقابت و مشارکت در دموکراسی) اجرا ناپذیر میشود؛ هر هویت به همه چیز ربط پیدا میکند و دنبال تصرفِ قدرت برای بقا و تولید مثل خود است.
آنچه بیان شد چکیدهی کوتاهی بود از آنچه یک دانشجوی علم سیاست با مطالعه زیاد درباره فرهنگ (بویژه از مسیر انسانشناسی فرهنگی-شناختی و جامعهشناسی) دستگیرش شده. کسی که قدرت و تقاطع قدرت (دولت) موضوع رشته تحصیلیاش باشد، متاسفانه کمتر پیش میآید با فرهنگ برخوردی شعاری و ابزاری نداشته باشد.
پ.ن: خلاصه پای هویتگرایی را به راهحل سیاسی و راهنمای کنشگری سیاسی باز نکنید که فقط ظاهرش جذاب است.
@IranDel_Channel
💢
✍️ فرید کامیاب
برای تحقق آزادی، قانون، مشروط شدن قدرت، همزیستی آشتیجویانه، سازش میان اقوامِ گوناگون (صلح) و در نهایت دموکراسی باید راه برونرفت از بنبست سیاسی را با اندیشیدن به خود این مفاهیم آغاز کرد و پایان داد. هویتهای قومی، محلی و جنسیتی واسطهی خوبی برای رفع و دفع بلا در ایران نیستند.
میوهی گره زدن راهحل به هویتهای ریز و درشت چیزی جز جنگ بر سر هویت نیست. در سیاست عملی و روزمره، بحث از هویت شروع یک بازی است که ته ندارد؛ نمیتوانید بگویید کجا باید ایستاد و جلوتر نرفت چون کیستی آدمها اشاره به تفاوت دارد و در بین هر جمعیتی اجتماع کوچکتری یافت میشود.
حتی در کار توصیف کردن شرایط سخت حاضر، پیوند دادن سرراست تبعیض به مسئلهی هویتها نیرویی را آزاد میکند که جاده صافکن سخن گفتن از تبعیض علیه هویتی در دل هویت بزرگتر است. جدا از اینکه نگاه هویتی به تبعیض میتواند چه میزان دقیق باشد، راهحل را تنها در "نه" گفتن خلاصه میسازد.
بنابراین با سلبی شدن و ایجابی نشدن بحث هویت در سیاست، حتی اگر روند رهایی از بنبست سیاسی کنونی به کندی پیش برود و نظم دیگری پدید آید، نتیجهی زایش، آشفتگیهایی بسیار فزایندهتر خواهد شد که در ابتدا امکان گریز از آنها بود. نباید به آتش چیزی نمید که نمیتوان آن را خاموش کرد.
فردای پیروزی جنبش سیاسی سراسری هویتمحور در ایران، تنها با اختلافات قومی روزمره درون شهرهای بزرگی مانند ارومیه، کرمانشاه و اهواز روبهرو نیستیم. مشکلات قطعاً فراتر از دعوای مرز میان دزفول و اندیشمک است. مسئله میتواند بدتر از نسلکشیهای مبتنی بر هویت فروپاشی یوگسلاوی باشد.
آنگاه که در نظر و عملِ التقاطی، میان موضوعات بنیادین سیاست (قدرت) و فرهنگ (هویت) ایجاد گردد، ایدههای فنی سیاسی (یک تکنولوژی سیاسی مانند سازوکارهای رقابت و مشارکت در دموکراسی) اجرا ناپذیر میشود؛ هر هویت به همه چیز ربط پیدا میکند و دنبال تصرفِ قدرت برای بقا و تولید مثل خود است.
آنچه بیان شد چکیدهی کوتاهی بود از آنچه یک دانشجوی علم سیاست با مطالعه زیاد درباره فرهنگ (بویژه از مسیر انسانشناسی فرهنگی-شناختی و جامعهشناسی) دستگیرش شده. کسی که قدرت و تقاطع قدرت (دولت) موضوع رشته تحصیلیاش باشد، متاسفانه کمتر پیش میآید با فرهنگ برخوردی شعاری و ابزاری نداشته باشد.
پ.ن: خلاصه پای هویتگرایی را به راهحل سیاسی و راهنمای کنشگری سیاسی باز نکنید که فقط ظاهرش جذاب است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍2👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #توییت_خوانی
✍️ نجات بهرامی
برای ساختن یک کشور، ابتدا باید آن را دوست داشت. جهانوطنیِ اسلامی و مارکسیستی، دو آفتی هستند که حسِّ وطندوستی را از بین بُرده و آن را با سخنآرایی بیهوده و ایدههای مبهم و میانتهی عوض میکنند.
🎥 تصاویری از مستندِ بهمن بیگی، بنیانگذارِ آموزشِ عشایری در ایران را ببینید.
@IranDel_Channel
💢
✍️ نجات بهرامی
برای ساختن یک کشور، ابتدا باید آن را دوست داشت. جهانوطنیِ اسلامی و مارکسیستی، دو آفتی هستند که حسِّ وطندوستی را از بین بُرده و آن را با سخنآرایی بیهوده و ایدههای مبهم و میانتهی عوض میکنند.
🎥 تصاویری از مستندِ بهمن بیگی، بنیانگذارِ آموزشِ عشایری در ایران را ببینید.
@IranDel_Channel
💢
👍4👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گفتگوی اتاق خبر تلویزیون منوتو با #وحید_بهمن - پژوهشگر تاریخ در مورد کودتای سوم اسفند ماه سال ۱۲۹۹ خورشیدی و ظهور سردار سپه و رضاشاه بعدی در سپهر سیاسی ایران و توصیفِ وضعیت کشور در ۱۵ سال بعد از صدور فرمان مشروطیت
🔴 پینوشت:
بارنشر یک مصاحبه به معنی تایید کل محتوای آن نیست، بلکه هدف، بازتاب یک دیدگاه است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 پینوشت:
بارنشر یک مصاحبه به معنی تایید کل محتوای آن نیست، بلکه هدف، بازتاب یک دیدگاه است.
@IranDel_Channel
💢
👍3👎3
🔴 شهروند یا قبیله، مساله این است؟
✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانشآموختهی دکتری حقوق
در چند هفته اخیر، روند تأکید بر ادبیاتِ قومیتمحور در فضای سیاسی ایران، پررنگتر از گذشته شده است. در متنهای منتشر شدهای مانند بیانیه ۲۰ تشکل صنفی و یا بیانیه کانون نویسندگان، تاکید مؤکّد بر مفاهیمی همسو با خوانش و رویکرد نیروهای قومگرا است. از سویی دیگر و درست در نقطه مقابل این نیروها، اپوزیسیون راستگرای خارج کشوری نیز با ائتلاف با یکی از رهبران گروههای قومگرا در مجموع به سمت پر و بال دادن به قومگرایی رفته است.
باید جدای از پوشش حقوق قومی و.....مسئله را سادهسازی کرد تا قابل فهم باشد. ما مخیّر به انتخاب یکی از این دو گفتمان هستیم گفتمانی که بر "فرد و حقوق شهروندی" تاکید میورزد و گفتمانی که به دنبال برکشیدن عصبیتهای جمعی از جمله قومی و قبیلهای است و به عبارتی دیگر در سودای قومیکردن سیاست در ایران است.
قومیکردن سیاست در ایران درست در نقطه مقابلِ آرمانهای تاریخی تجدّدطلبانه و توسعهگرایانه و آزادیخواهانه و میهنپرستانه ملت ایران است. در مقابل آن، گفتمانی حقوقمند و ترقّیخواه است که حقوق شهروندی را محور و اساسِ تحققِ آزادیهای سیاسی و مدنی و تأمین عدالت اجتماعی و رفع تبعیض در ایران قرار بدهد.
هر نوع کُنش و رویکرد با محور قرار دادن قوم و قبیله و ایل و تبار و فرقه و زبان و .... نه تنها کنشی ارتجاعی و ابزاری در دست ایرانستیزان برای لطمه به منافع ملی و یکپارچگی سرزمینی و هویت ایرانی است، بلکه میتواند منجر به افزایش عصبیتهای جمعی و قومی و محلی و قبیلهای گردد. عصبیتهایی مبتنی بر کهنهپرستی و برکشیدن همان زیست مردسالارانه و ضدِّ زن و آزادی که معمول جوامع عقب افتاده و متعصب است. اگر امروز حقوق زن و آزادی زن در محور مطالبات مردم و روشنفکران و جوانان است، خیلی سخت نیست فهم این مطلب که قومی کردن سیاست یعنی محوریت دادن به مطالبات ناشی از عصبیتهای جمعی و این به معنای پهن کردن بساط قبیلهگرایی در ایران خواهد بود.
قومگرایی برکشیدنِ تعصبهای نژادی و قومی و زبانی و مذهبی و ذبح حقوق فردی و مهمتر از همه حقوق و آزادیهای زن است. ساخته و پرداخته کردن ادبیاتِ "چند ملیتی بودن ایران" مقدمه تقسیم کشور به قلمروهای قومی و قبیلهای است. قلمروهایی مبتنی بر عصبیتهای قومی که در آن اثری از حقوقمندی و زن و آزادی نخواهد بود. در این جاست که شهروندمحوری و فرهنگ مبتنی بر اصالتِ حقوق شهروندی با تمام قوا در برابر قبیلهسالاری میایستد و از حقوق زن و شهروند و جامعه مبتنی بر حقوق و آزادی صیانت مینماید و این شهروندمداری با ایرانگرایی پیوند میخورد، چرا که ایران نیز مفهومی مدنی و شهروند سالار است، در کنار فرهنگ شهروندمحور، بر حقایقی تاریخی متکی هستیم که دلالت مینماید که ایران کشوری یکپارچه با هویتی تاریخی است و تقسیم ایران به هویت های خیالی قومی و اتنیکی و مذهبی و ....خواه با نیت پیاده سازی امیال امپریالیستی و توسعه طلبانهی قدرتهای بزرگ و کوچک و خواه از روی جهلِ تاریخی ناشی از گفتمانهای عقب افتادهی لنینیستی یا استالینیستی و چه در پوشش تعصبات پیشامُدرنِ قومی و قبیلهای و یا از روی فرصتطلبی سادهلوحانهی سیاسی همگی محکوم به شکست خواهد بود.
آن چه میتواند آینده را متعلق به خود نماید، ایران و اندیشه ایران مبتنی بر حقوق شهروندی است،. آرمانی ملی که از اندیشهی ترقّیخواهی پس از جنگ ایران و روس ریشه گرفت و در مشروطیت بارور شد و هم اکنون در جامعه ایرانی درختی تنومند و سترگ گردیده است.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانشآموختهی دکتری حقوق
در چند هفته اخیر، روند تأکید بر ادبیاتِ قومیتمحور در فضای سیاسی ایران، پررنگتر از گذشته شده است. در متنهای منتشر شدهای مانند بیانیه ۲۰ تشکل صنفی و یا بیانیه کانون نویسندگان، تاکید مؤکّد بر مفاهیمی همسو با خوانش و رویکرد نیروهای قومگرا است. از سویی دیگر و درست در نقطه مقابل این نیروها، اپوزیسیون راستگرای خارج کشوری نیز با ائتلاف با یکی از رهبران گروههای قومگرا در مجموع به سمت پر و بال دادن به قومگرایی رفته است.
باید جدای از پوشش حقوق قومی و.....مسئله را سادهسازی کرد تا قابل فهم باشد. ما مخیّر به انتخاب یکی از این دو گفتمان هستیم گفتمانی که بر "فرد و حقوق شهروندی" تاکید میورزد و گفتمانی که به دنبال برکشیدن عصبیتهای جمعی از جمله قومی و قبیلهای است و به عبارتی دیگر در سودای قومیکردن سیاست در ایران است.
قومیکردن سیاست در ایران درست در نقطه مقابلِ آرمانهای تاریخی تجدّدطلبانه و توسعهگرایانه و آزادیخواهانه و میهنپرستانه ملت ایران است. در مقابل آن، گفتمانی حقوقمند و ترقّیخواه است که حقوق شهروندی را محور و اساسِ تحققِ آزادیهای سیاسی و مدنی و تأمین عدالت اجتماعی و رفع تبعیض در ایران قرار بدهد.
هر نوع کُنش و رویکرد با محور قرار دادن قوم و قبیله و ایل و تبار و فرقه و زبان و .... نه تنها کنشی ارتجاعی و ابزاری در دست ایرانستیزان برای لطمه به منافع ملی و یکپارچگی سرزمینی و هویت ایرانی است، بلکه میتواند منجر به افزایش عصبیتهای جمعی و قومی و محلی و قبیلهای گردد. عصبیتهایی مبتنی بر کهنهپرستی و برکشیدن همان زیست مردسالارانه و ضدِّ زن و آزادی که معمول جوامع عقب افتاده و متعصب است. اگر امروز حقوق زن و آزادی زن در محور مطالبات مردم و روشنفکران و جوانان است، خیلی سخت نیست فهم این مطلب که قومی کردن سیاست یعنی محوریت دادن به مطالبات ناشی از عصبیتهای جمعی و این به معنای پهن کردن بساط قبیلهگرایی در ایران خواهد بود.
قومگرایی برکشیدنِ تعصبهای نژادی و قومی و زبانی و مذهبی و ذبح حقوق فردی و مهمتر از همه حقوق و آزادیهای زن است. ساخته و پرداخته کردن ادبیاتِ "چند ملیتی بودن ایران" مقدمه تقسیم کشور به قلمروهای قومی و قبیلهای است. قلمروهایی مبتنی بر عصبیتهای قومی که در آن اثری از حقوقمندی و زن و آزادی نخواهد بود. در این جاست که شهروندمحوری و فرهنگ مبتنی بر اصالتِ حقوق شهروندی با تمام قوا در برابر قبیلهسالاری میایستد و از حقوق زن و شهروند و جامعه مبتنی بر حقوق و آزادی صیانت مینماید و این شهروندمداری با ایرانگرایی پیوند میخورد، چرا که ایران نیز مفهومی مدنی و شهروند سالار است، در کنار فرهنگ شهروندمحور، بر حقایقی تاریخی متکی هستیم که دلالت مینماید که ایران کشوری یکپارچه با هویتی تاریخی است و تقسیم ایران به هویت های خیالی قومی و اتنیکی و مذهبی و ....خواه با نیت پیاده سازی امیال امپریالیستی و توسعه طلبانهی قدرتهای بزرگ و کوچک و خواه از روی جهلِ تاریخی ناشی از گفتمانهای عقب افتادهی لنینیستی یا استالینیستی و چه در پوشش تعصبات پیشامُدرنِ قومی و قبیلهای و یا از روی فرصتطلبی سادهلوحانهی سیاسی همگی محکوم به شکست خواهد بود.
آن چه میتواند آینده را متعلق به خود نماید، ایران و اندیشه ایران مبتنی بر حقوق شهروندی است،. آرمانی ملی که از اندیشهی ترقّیخواهی پس از جنگ ایران و روس ریشه گرفت و در مشروطیت بارور شد و هم اکنون در جامعه ایرانی درختی تنومند و سترگ گردیده است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍4👎1
🔴 #توییت_خوانی
✍️ آرش رئیسینژاد، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران
عمقِ استراتژیک ایران نه در عراق و سوریه است و نه در افغانستان و تاجیکستان. آنرا درون کشور بجویید! نقطه ثقل امنیت ایران بر رابطهی حکومت و ملت استوار است و به «وحدت در بالا، کثرت در پایین» اشاره دارد:
انسجام میان سیاستگذاران،
احترام به شیوههای زندگی مردم، توازن میان امنیت و آزادی.
هلالِ عاشورا و هلالِ نوروز محدوده حوزهی نفوذ ایراناند، نه عمق استراتژیک. این محور ژئوپلیتیکی گسترهی سرزمینی تمدن ایران و نمادهای دوستونی آن (نوروز همچو شادیِ مشترک و عاشورا همچو غمِ مشترک) را نشان میدهند. آن را با دیپلماسی راه و همکاری اقتصادی به حوزهی منافع تبدیل کنید.
در ٢٧ قرن گذشته بیش از ٢٠٠ جنگ دفاعی داشتیم. چنین پیشینهای برای ایران که دچار "تنهایی استراتژیک" است و متحد نیرومندی ندارد، درسی مهم در پی داشته:
«کشوری که مرزهایش خاکریزِ دفاعی خونین آن بوده، باید به درون تکیه کند.»
بنیانهای امنیت ملی ایران درونزاست و عمق استراتژیک، درون کشور.
منبع: حساب توییتر نویسنده
@IranDel_Channel
💢
✍️ آرش رئیسینژاد، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران
عمقِ استراتژیک ایران نه در عراق و سوریه است و نه در افغانستان و تاجیکستان. آنرا درون کشور بجویید! نقطه ثقل امنیت ایران بر رابطهی حکومت و ملت استوار است و به «وحدت در بالا، کثرت در پایین» اشاره دارد:
انسجام میان سیاستگذاران،
احترام به شیوههای زندگی مردم، توازن میان امنیت و آزادی.
هلالِ عاشورا و هلالِ نوروز محدوده حوزهی نفوذ ایراناند، نه عمق استراتژیک. این محور ژئوپلیتیکی گسترهی سرزمینی تمدن ایران و نمادهای دوستونی آن (نوروز همچو شادیِ مشترک و عاشورا همچو غمِ مشترک) را نشان میدهند. آن را با دیپلماسی راه و همکاری اقتصادی به حوزهی منافع تبدیل کنید.
در ٢٧ قرن گذشته بیش از ٢٠٠ جنگ دفاعی داشتیم. چنین پیشینهای برای ایران که دچار "تنهایی استراتژیک" است و متحد نیرومندی ندارد، درسی مهم در پی داشته:
«کشوری که مرزهایش خاکریزِ دفاعی خونین آن بوده، باید به درون تکیه کند.»
بنیانهای امنیت ملی ایران درونزاست و عمق استراتژیک، درون کشور.
منبع: حساب توییتر نویسنده
@IranDel_Channel
💢
👍3👎1
🔴 عقبگرد یا جبران
✍️ مرتضی مردیها، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی
چنین بهنظر میرسد که ایرانیان در حال حاضر به سه دسته تقسیم شدهاند.
دسته نخست کسانیاند که به هر دلیلی (که البته دلایل متعددی ممکن است داشته باشد) به نظام پادشاهی اعتقاد و علاقه دارند. از نگاه اینان کشورهایی مثل فرانسه و امریکا از انگلستان دمکراتیکتر نیستند؛ دمکراسی بستگی دارد به قدرت نهادها و سطح فرهنگ عمومی. تأمل در وضعیت برخی جمهوریها چه از نوع پاکستان و چه روسیه برای درک این دقیقه کافی است. بر این اساس، نظام رویال ضرورتاً چیزی از جمهوری کم ندارد، بلکه بسا بیشتر هم داشته باشد. از جمله اینکه یک شخصیت محبوب، که در امور اجرایی دخالت دلبخواهی ندارد، نماد وحدت کلی کشور است.
برای اینان یک نکته دیگر هم هست و آن پاسخ دادن به میل دوستی ورزیدن و الگو داشتنِ کسی از میان برتران است؛ برترانی نه با معیارهای روشنفکران و آیینمداران، بلکه مطابق سنتهای دیرپایی که، به یمن تجربهی تاریخی، خطاها و خطرهای احتمالی آن با نهادهای نظارت و کنترل، قابل پیشگیری است. پس جای هیچ شبههای وجود ندارد که چشمانداز آینده را از کدام سو باید نگریست.
دسته دوم کسانی که به دلایل مختلف چنین علاقه و اعتقادی ندارند، ولی میپذیرند که گاهی بنا به مصلحت عمومی میتوان چیزی را پذیرفت که مورد رضایت قلبی نیست. از نظر اینان، کسی که گرسنهی مشرف به موت است اگر به او غذایی پیشنهاد شود لابد نخواهد پرسید که چه غذایی است و آیا ویتامین و پروتئین کافی دارد و به شکلی بهداشتی تهیه شده است یا نه. میگیرد و میخورد تا عجالتاً زنده بماند و وقتی نیروی کافی یافت تکلیفش را با آن حساسیتها روشن کند.
اینها یک فکر دیگر هم دارند و آن اینکه چون در مقابل آنهایی که پادشاهی را به زمین زدند بیسلاح و بیدفاعاند، کمترین کاری که میتوانند این است که از طریق دست گذاشتن روی حساسترین نقطهشان، و جمع شدن حول محور آن، حتی اگر شده با صِرف شعار، به آنها فن بدل بزنند. هرچند بسا نه امکان این را عملی بدانند نه مطلوبیتش را پذیرفتنی، باری برای جبران لااقل روحیِ آن خطای بزرگ، شعار «باید برود» را با «باید برگردد» جابهجا کنند.
زمانی، در آن اوایل، کسی در مخالفت با آنانی که بر واژۀ «ملی» در نام مجلس شورای ملی اصرار داشتند گفته بود «آنانی که میگویند ملیاش باشد، نمیخواهند ملیاش باشد، میخواهند اسلامیاش نباشد». شاید نگاه برخی از این دسته، در همین راستا قابل تعبیر باشد، البته در جهت معکوس. پس در مقام یک تاکتیک و نگاهی ابزارانگار میپذیرند که از امکان جدیدی که فراهم آمده روی نگردانند.
(دنبالهی یادداشت)
👇👇
@IranDel_Channel
💢
✍️ مرتضی مردیها، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی
چنین بهنظر میرسد که ایرانیان در حال حاضر به سه دسته تقسیم شدهاند.
دسته نخست کسانیاند که به هر دلیلی (که البته دلایل متعددی ممکن است داشته باشد) به نظام پادشاهی اعتقاد و علاقه دارند. از نگاه اینان کشورهایی مثل فرانسه و امریکا از انگلستان دمکراتیکتر نیستند؛ دمکراسی بستگی دارد به قدرت نهادها و سطح فرهنگ عمومی. تأمل در وضعیت برخی جمهوریها چه از نوع پاکستان و چه روسیه برای درک این دقیقه کافی است. بر این اساس، نظام رویال ضرورتاً چیزی از جمهوری کم ندارد، بلکه بسا بیشتر هم داشته باشد. از جمله اینکه یک شخصیت محبوب، که در امور اجرایی دخالت دلبخواهی ندارد، نماد وحدت کلی کشور است.
برای اینان یک نکته دیگر هم هست و آن پاسخ دادن به میل دوستی ورزیدن و الگو داشتنِ کسی از میان برتران است؛ برترانی نه با معیارهای روشنفکران و آیینمداران، بلکه مطابق سنتهای دیرپایی که، به یمن تجربهی تاریخی، خطاها و خطرهای احتمالی آن با نهادهای نظارت و کنترل، قابل پیشگیری است. پس جای هیچ شبههای وجود ندارد که چشمانداز آینده را از کدام سو باید نگریست.
دسته دوم کسانی که به دلایل مختلف چنین علاقه و اعتقادی ندارند، ولی میپذیرند که گاهی بنا به مصلحت عمومی میتوان چیزی را پذیرفت که مورد رضایت قلبی نیست. از نظر اینان، کسی که گرسنهی مشرف به موت است اگر به او غذایی پیشنهاد شود لابد نخواهد پرسید که چه غذایی است و آیا ویتامین و پروتئین کافی دارد و به شکلی بهداشتی تهیه شده است یا نه. میگیرد و میخورد تا عجالتاً زنده بماند و وقتی نیروی کافی یافت تکلیفش را با آن حساسیتها روشن کند.
اینها یک فکر دیگر هم دارند و آن اینکه چون در مقابل آنهایی که پادشاهی را به زمین زدند بیسلاح و بیدفاعاند، کمترین کاری که میتوانند این است که از طریق دست گذاشتن روی حساسترین نقطهشان، و جمع شدن حول محور آن، حتی اگر شده با صِرف شعار، به آنها فن بدل بزنند. هرچند بسا نه امکان این را عملی بدانند نه مطلوبیتش را پذیرفتنی، باری برای جبران لااقل روحیِ آن خطای بزرگ، شعار «باید برود» را با «باید برگردد» جابهجا کنند.
زمانی، در آن اوایل، کسی در مخالفت با آنانی که بر واژۀ «ملی» در نام مجلس شورای ملی اصرار داشتند گفته بود «آنانی که میگویند ملیاش باشد، نمیخواهند ملیاش باشد، میخواهند اسلامیاش نباشد». شاید نگاه برخی از این دسته، در همین راستا قابل تعبیر باشد، البته در جهت معکوس. پس در مقام یک تاکتیک و نگاهی ابزارانگار میپذیرند که از امکان جدیدی که فراهم آمده روی نگردانند.
(دنبالهی یادداشت)
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
عقبگرد یا جبران
🔴 عقبگرد یا جبران ✍️ مرتضی مردیها، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی https://t.me/IranDel_Channel چنین بهنظر میرسد که ایرانیان در حال حاضر به سه دسته تقسیم شدهاند. دسته نخست کسانیاند که به هر دلیلی (که البته دلایل متعددی ممکن است داشته باشد) به نظام…
👍2👎2