🔴 #توییت_خوانی
🔴 رشتهتوییتی قابل درنگ در پاسخ به این پرسش که آیا اینترنشنال یک رسانهی سالمی است؟
@IranDel_Channel
💢
🔴 رشتهتوییتی قابل درنگ در پاسخ به این پرسش که آیا اینترنشنال یک رسانهی سالمی است؟
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
رشته توییتی از @sepidehia
1. چرا شبکه اینترنشنال رسانه سالمی نیست؟ رشته توییت: گردآوری کارها/فعالیت های کارکنان و رسانه ای به نام #ایران_اینترنشنال 🔻 2. شلر حقانی فر کسی که فاصله زیادی رو بین خودمختاری با تجزیه طلبی میدونه زمانی توی شبکه NEWROZ TV (شبکه حزب کارگران کرد/مارکسیست) به…
🔴 به بهانهی درگذشتِ جناب کریمیمراغهای، شاعر نامدار از خطهی آذربایجان
🔴 نگاهی به سفرنامهی منظوم کریمی مراغهای به شهر باکو
▫️«سفرنامه باکو» یا «باکو سفرنامهسی» بازتاب سفر استاد کریمی مراغهای به باکو میباشد. هنگامی که نگاه شاعر در آن سوی مرز به جلفای نخجوان میافتد آه از نهادش برمیآید و از اینکه با انعقاد عهدنامههای شومِ گلستان و ترکمنچای، بخشی از خاک پاک ایران تجزیه شده است اشکش روان میشود:
او تایین جلفاسینا دوشدی گؤزوم
بولمورو هئچ نه حالا قالدیم اؤزوم
و با اشاره به عهدنامهی گلستان میگوید:
ای آنکه آتش را بر ابراهیم گلستان کردی و درد مظلومان را درمان میکنی بار دیگر سرزمین را که از وطنم جدا کردهاند، به وطنم بازگردان ..
دئدیم ای ناری گلستان ائلیین
درد مظلوملارا درمان ائلیین
لطف ائله روحومی قئیتر بدنه
آیریلان توپراقی قئیتر وطنه ...
و سپس در لابلای ابیات سفرنامه از وضعیت عمومی نخجوان و باکو، نحوهی رفتار مقامات و شاعران آنها سخن میگوید و از بلاهایی که روسیه و ترکیه بر سر مردم آن سامان آوردهاند، پرده برمیدارد و به مسایل مهم فرهنگی و مذهبی و رواج فساد در آن منطقه اشاره میکند. شاعر چندان از وضعیت فرهنگی باکو دل آزرده است که میگوید باکو زندان مؤمن و بهشت اهل فساد است:
الغرض مؤمنه زنداندی باکی
عیاشا روضه رضواندی باکی ...
هنگامی که سفر پایان میپذیرد و شاعر و یارانش وارد ایران میشوند، بر خاک پاک میهن بوسه میزنند و پرچم سه رنگ ایران را بر روی دیده میمالند:
دوشوب اؤپدوک وطنین توپراقینی
یوزه چکدیک او گؤزا بایراغینی
(به نقل از صفحهی آذرپژوه)
پینوشت:
جناب کریمیمراغهای، شاعر و طنزپردازِ آذری، روز نوزده بهمن ۱۴۰۱ خورشیدی، بدرود حیات گفتند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 نگاهی به سفرنامهی منظوم کریمی مراغهای به شهر باکو
▫️«سفرنامه باکو» یا «باکو سفرنامهسی» بازتاب سفر استاد کریمی مراغهای به باکو میباشد. هنگامی که نگاه شاعر در آن سوی مرز به جلفای نخجوان میافتد آه از نهادش برمیآید و از اینکه با انعقاد عهدنامههای شومِ گلستان و ترکمنچای، بخشی از خاک پاک ایران تجزیه شده است اشکش روان میشود:
او تایین جلفاسینا دوشدی گؤزوم
بولمورو هئچ نه حالا قالدیم اؤزوم
و با اشاره به عهدنامهی گلستان میگوید:
ای آنکه آتش را بر ابراهیم گلستان کردی و درد مظلومان را درمان میکنی بار دیگر سرزمین را که از وطنم جدا کردهاند، به وطنم بازگردان ..
دئدیم ای ناری گلستان ائلیین
درد مظلوملارا درمان ائلیین
لطف ائله روحومی قئیتر بدنه
آیریلان توپراقی قئیتر وطنه ...
و سپس در لابلای ابیات سفرنامه از وضعیت عمومی نخجوان و باکو، نحوهی رفتار مقامات و شاعران آنها سخن میگوید و از بلاهایی که روسیه و ترکیه بر سر مردم آن سامان آوردهاند، پرده برمیدارد و به مسایل مهم فرهنگی و مذهبی و رواج فساد در آن منطقه اشاره میکند. شاعر چندان از وضعیت فرهنگی باکو دل آزرده است که میگوید باکو زندان مؤمن و بهشت اهل فساد است:
الغرض مؤمنه زنداندی باکی
عیاشا روضه رضواندی باکی ...
هنگامی که سفر پایان میپذیرد و شاعر و یارانش وارد ایران میشوند، بر خاک پاک میهن بوسه میزنند و پرچم سه رنگ ایران را بر روی دیده میمالند:
دوشوب اؤپدوک وطنین توپراقینی
یوزه چکدیک او گؤزا بایراغینی
(به نقل از صفحهی آذرپژوه)
پینوشت:
جناب کریمیمراغهای، شاعر و طنزپردازِ آذری، روز نوزده بهمن ۱۴۰۱ خورشیدی، بدرود حیات گفتند.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
🔴 شاهنامه در میان آذربایجانیان
✍️ #سجاد_آیدنلو، دکترای زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهشناسِ ارومیهای
جالب است بدانید شعرای آذربایجانی ۲۰ سال پس از پایان نظم این اثر بلافاصله به آن توجه کردهاند. قطران تبریزی حدود ۴۲۰ یا ۳۰ یعنی ۲۰ یا ۳۰ سال پس از پایان نظم شاهنامه به آن توجه کرده است. منتقدان بسیار محترم میگویند ممکن است برخی اسامی مثل بیژن و منیژه یا رستم و سهراب که معروف بودهاند از طریق منابع دیگری به آثار شاعران آذربایجانی راه پیدا کرده درحالی که ما سند صریح داریم مثلاً قطران مشخصاً شاهنامه مورد نظرش بوده است نه منابع دیگر. این روند از ۴۲۰ تا امروز یعنی حدود ۱۰۰۰ سال هرگز قطع نشده است.
.
از فردوسی آنقدر در آثار شاعران و ادیبان آذربایجانی اسم برده شده و تعریف شده که قابل شمارش نیست. همۀ اینها نشان میدهد ادبا و شاعران این خطه کوچکترین تضادی بین خود و شاهنامه نمیدیدهاند و شاهنامه را اثر دیگری و غیر نمیپنداشتهاند.
.
.
معجز شبستری یکی از بزرگترین شاعران ترکی آذربایجانی به صراحت میگوید که مایۀ افتخار و شهرت ایرانی در جهان، فردوسی محترم است.
آیا این تضاد است یا احترام؟
«اگر اولمیایدی جهاندا قلم/ دیلمئزده دنیاده نام عجم/ علمدار فردوسی موحترم/ قلمدور قلم، بارکالله قلم».
اگر در جهان قلمی نبود، هرگز نام ایران به میان نمیآمد، علمدار این کار فردوسی است، آفرین و بارکالله بر این قلم.
.
.
مهمترین نسخههای شاهنامه در آذربایجان تدوین شده و اتفاقاً اولین کار هم در آذربایجان بوده. همچنین برخی از نسخههای شاهنامه در آذربایجان نگارگری شده که از نظر پربرگ بودن حائز اهمیت است.
شاهنامهخوانی و نقالی در قهوهخانههای آذربایجان هم همواره وجود داشته و کسانی که سنشان اجازه میدهد حتماً قهوهخانههای دهۀ پنجاه تبریز و اردبیل و ارومیه را به یاد دارند که در آن در کنار نقالی به زبان ترکی آذربایجانی و شاهنامهخوانی، بخشهای آذربایجانی داستانهای کوراغلوهم خوانده میشد.
در روایتهای عامیانه مردم آذربایجان داستانهای زیادی میشنوید که تحت تأثیر شخصیتها و داستانهای شاهنامه آفریده شده است و اینها را مرحوم استاد انجوی شیرازی گردآوری کرده.
در تبریز مردم عامه میگفتند رستم زمانی به تبریز آمده و از فرط سرمای استخوانسوز برگشته اما سپرش را جا گذاشته است و حوضی را نشانتان میدادند و میگفتند جای سپر رستم است.
.
اینها جزو باورهای عامیانه مردم بود و به آنها عقیده داشتند. الان برای ما مسجل شده که رستم شخصیتی حماسی است وگرنه تا چند دهه پیش مردم به وجود این شخصیتها اعتقاد داشتند.
منبع: روزنامۀ ایران، چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
@IranDel_Channel
💢
✍️ #سجاد_آیدنلو، دکترای زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهشناسِ ارومیهای
جالب است بدانید شعرای آذربایجانی ۲۰ سال پس از پایان نظم این اثر بلافاصله به آن توجه کردهاند. قطران تبریزی حدود ۴۲۰ یا ۳۰ یعنی ۲۰ یا ۳۰ سال پس از پایان نظم شاهنامه به آن توجه کرده است. منتقدان بسیار محترم میگویند ممکن است برخی اسامی مثل بیژن و منیژه یا رستم و سهراب که معروف بودهاند از طریق منابع دیگری به آثار شاعران آذربایجانی راه پیدا کرده درحالی که ما سند صریح داریم مثلاً قطران مشخصاً شاهنامه مورد نظرش بوده است نه منابع دیگر. این روند از ۴۲۰ تا امروز یعنی حدود ۱۰۰۰ سال هرگز قطع نشده است.
.
از فردوسی آنقدر در آثار شاعران و ادیبان آذربایجانی اسم برده شده و تعریف شده که قابل شمارش نیست. همۀ اینها نشان میدهد ادبا و شاعران این خطه کوچکترین تضادی بین خود و شاهنامه نمیدیدهاند و شاهنامه را اثر دیگری و غیر نمیپنداشتهاند.
.
.
معجز شبستری یکی از بزرگترین شاعران ترکی آذربایجانی به صراحت میگوید که مایۀ افتخار و شهرت ایرانی در جهان، فردوسی محترم است.
آیا این تضاد است یا احترام؟
«اگر اولمیایدی جهاندا قلم/ دیلمئزده دنیاده نام عجم/ علمدار فردوسی موحترم/ قلمدور قلم، بارکالله قلم».
اگر در جهان قلمی نبود، هرگز نام ایران به میان نمیآمد، علمدار این کار فردوسی است، آفرین و بارکالله بر این قلم.
.
.
مهمترین نسخههای شاهنامه در آذربایجان تدوین شده و اتفاقاً اولین کار هم در آذربایجان بوده. همچنین برخی از نسخههای شاهنامه در آذربایجان نگارگری شده که از نظر پربرگ بودن حائز اهمیت است.
شاهنامهخوانی و نقالی در قهوهخانههای آذربایجان هم همواره وجود داشته و کسانی که سنشان اجازه میدهد حتماً قهوهخانههای دهۀ پنجاه تبریز و اردبیل و ارومیه را به یاد دارند که در آن در کنار نقالی به زبان ترکی آذربایجانی و شاهنامهخوانی، بخشهای آذربایجانی داستانهای کوراغلوهم خوانده میشد.
در روایتهای عامیانه مردم آذربایجان داستانهای زیادی میشنوید که تحت تأثیر شخصیتها و داستانهای شاهنامه آفریده شده است و اینها را مرحوم استاد انجوی شیرازی گردآوری کرده.
در تبریز مردم عامه میگفتند رستم زمانی به تبریز آمده و از فرط سرمای استخوانسوز برگشته اما سپرش را جا گذاشته است و حوضی را نشانتان میدادند و میگفتند جای سپر رستم است.
.
اینها جزو باورهای عامیانه مردم بود و به آنها عقیده داشتند. الان برای ما مسجل شده که رستم شخصیتی حماسی است وگرنه تا چند دهه پیش مردم به وجود این شخصیتها اعتقاد داشتند.
منبع: روزنامۀ ایران، چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍1
🔴 منظومهای به زبان ترکیآذربایجانی، اثری از زندهیاد کریمیمراغهای
🔴 باکی سفرنامهسی
اوتایین جلفاسینا دوشدی گؤزوم
بولمورم هیچ نه حالا قالدیم اؤزوم
ائیلهدیم سمت گلستانه نظر
گؤزیاشیم آخدی، دوشوب جانه شرر
او گلستان غمیمی ائتدی تازا
گؤزیمون یاشینی قاتدیم آرازا
دولدی قلبیمده اولان قان گؤزومه
آتشه دوندی گلستان گؤزومه
دئدیم اِی ناری گلستان ائلیین
درد مظلوملارا درمان ائلیین
لطف ائله روحیمی قئیتر بدنه
آیریلان توپراقی وصل ائت وطنه
کیم آیوردی سری تندن وطنیم؟
منی سندن، سنی مندن وطنیم؟
آخ! نهقدری آخاجاقسان آرازیم
دورنالار تک باخاجاقسان آرازیم
فتحعلیشاه قرا اولسون اوزون
یاخشی ساتدین وطنی گئتدین اؤزون
شل اولا انگلیسه قاب یالیان
ترکمنچای سندین امضالیان
محو اولا ملّته نفرت یارادان
گؤزل ایرانیمی بؤلدی آرادان
ائله که کئچدیق آرازدان اویانا
اولدی اوّل یئریمیز خسته خانا
مرزبان بیر روسیدی، بیر کؤپک اوف!
ساری توک، گؤزلری گؤی، آدی ژوکوف
بیر چاخیر خومچاسی، بیر مرد عبوس
دئدیم آی ذاتوه لعنت بئله روس
پرآچوب قرقی تک آشدیق حاصاری
جلفانی، نهرهمی، چشمهباساری
ماشین القصه بیزی گتدی جانا
یئتیشیب قافلهمیز نخجوانا...
ایچری یاخشی کثافت خانادی
دئدیم اوغلان بورا محنت خانادی
نه هتل؟ پرده جریق، پلّه اوچوق
غذا یوخ، آفتافا یوخ، دستشو یوق
شهریده اولدی گؤزل گشت و گذار
بو گؤروشدن الیمه گلدی عیار...
اولارین روس دگیشوب دبلرینی
دؤندروب ترسیه مذهبلرینی
نه نماز واردی، اولاردا نه نیاز
اولسادا گر یوزه اون، بلکهده آز
بیزی شاعرلر آپاردی قاطارا
بیزده چوخ دل آغیز ائتدوق اولارا
شعرادن بیری منباب ثواب
کادو گتدی بیزه، بیر شیشه شراب!
دئدوق احسن دینوه، ایمانووا !!
کادووا، حرمتوه، احسانووا !!
اتوووه اندامووا گوزتاشووا
بو نئجه تحفهدی، دگسین باشووا
الغرض سؤز آز اولا، تئز قوتولا
باکویا قافلهمیز دوشدی یولا
نه قاطار؟ بولدی سویوندان چاخیری
وودکا سئل تک کوپهلردن آخیری
باشلادیم بیر کیشییه عرضِ گله
ای مسلمان! نییه بس وضع بئله؟...
دئدی بوغموش بیزی قارداش خفقان
دین و مذهب سؤزی گئتمیش آرادان
دئدیم ایران، داشووا توپراقووا
قربانام داغدان اوجا بایراقووا
مرحبا نظمیوه، آبادلقیوا
شرعی قانونوه آزادلقووا
الغرض بئینیمی چاتداتدی قاطار
ساعت اوندا باکویا چاتدی قطار
باکویا باخدیم اورک دؤندی قانا
باش قالوب هاردا، دوشوب جان هایانا
اوره گیم یاندی گؤزل توپراقیما
دست ظلمایله بؤلونمش باغیما
وای گؤزل اردوبادیم، نخجوانیم
شکی، شیروان، شماخی، لنکرانیم
وطنی ائتدیله قربانلیق اتی
بؤلدولر، پایلادیلار مملکتی
هر گلن کشوری حرّاج ائلهدی
بیزی بیگانهیه محتاج ائلهدی...
هتله بیرده قئییتدوق ناهارا
قسمته باخ! بیز هارا، باکو هارا
او گؤزللیقدا هتل ده نه ثمر
یوخیدی نظم و نظافتدن اثر
توالتده سویی یوخ، بیلمهلیسن
اؤزیوی کاغذیلن سیلمهلیسن!
باکی جمهوریسینون باش وزیری
طنز و تفریحده یوخدور نظیری
شاما چکدی هتله قافلهنی
آچدی بیر بحث سیاسی علنی
سؤز اوزون، سالدی بیزی حوصلهدن
چوخ قالوبلار دالیا مسئلهدن
گاهی ملعون ستالین، گاهی لنین
نه بولاردا قویوب ایمان و نه دین
قورباچوف بیر تیکه دوتموش اولارا
ایمدی حسرتله قالوبلار آوارا
گرچه خودمختار اولوبلار نه ثمر
اختیاردان نه خبر وار نه اثر
ترکیه قابلیوب اوز سوقاتینی
جمله مکتوبلاری اولموش لاتینی
او وئروب نقشة پرچملرینی!
اقتصاد آرتیق ائدیب غملرینی
نه باکی، شیطانین آلوئر بازاری
تهرانین شاه زمانی لالهزاری
شوروی پیس حالا سالمیش باکینی
نجسدن نجس ائلیوبدی خاکینی
فقط اسلام آدی دللرده قالوب
هامی احکام خدا یئرده قالوب
رقص و آواز و زنا، فسق و فجور
قاریشوب بیربیرینه جوربه جور
ایکی شِیدن یوخودی نام و نشان
بیر نمازدان، بیری ده آفتافادان...
الغرض، مؤمنه زنداندی باکی!
عیّاشا روضة رضواندی باکی!
روس آلوبدور باکینین مذهبینی
ترکیه غارت ائدوب مکتبینی...
صبح یکشنبه، یئتوب کوچ رحیل
بختمیز نخجوانا اولدی دلیل...
آرازی قافلهمیز آشدی گنه
حمد اولا خالقه، گلدوق وطنه
ائله که کورپونی کئچدوق بو تایا
وطنین داشلارین اوخشاتدیق آیا
دوشوب اوپدوک وطنین توپراقینی
یوزه چکدیک او گؤزل بایراقینی
@IranDel_Channel
💢
🔴 باکی سفرنامهسی
اوتایین جلفاسینا دوشدی گؤزوم
بولمورم هیچ نه حالا قالدیم اؤزوم
ائیلهدیم سمت گلستانه نظر
گؤزیاشیم آخدی، دوشوب جانه شرر
او گلستان غمیمی ائتدی تازا
گؤزیمون یاشینی قاتدیم آرازا
دولدی قلبیمده اولان قان گؤزومه
آتشه دوندی گلستان گؤزومه
دئدیم اِی ناری گلستان ائلیین
درد مظلوملارا درمان ائلیین
لطف ائله روحیمی قئیتر بدنه
آیریلان توپراقی وصل ائت وطنه
کیم آیوردی سری تندن وطنیم؟
منی سندن، سنی مندن وطنیم؟
آخ! نهقدری آخاجاقسان آرازیم
دورنالار تک باخاجاقسان آرازیم
فتحعلیشاه قرا اولسون اوزون
یاخشی ساتدین وطنی گئتدین اؤزون
شل اولا انگلیسه قاب یالیان
ترکمنچای سندین امضالیان
محو اولا ملّته نفرت یارادان
گؤزل ایرانیمی بؤلدی آرادان
ائله که کئچدیق آرازدان اویانا
اولدی اوّل یئریمیز خسته خانا
مرزبان بیر روسیدی، بیر کؤپک اوف!
ساری توک، گؤزلری گؤی، آدی ژوکوف
بیر چاخیر خومچاسی، بیر مرد عبوس
دئدیم آی ذاتوه لعنت بئله روس
پرآچوب قرقی تک آشدیق حاصاری
جلفانی، نهرهمی، چشمهباساری
ماشین القصه بیزی گتدی جانا
یئتیشیب قافلهمیز نخجوانا...
ایچری یاخشی کثافت خانادی
دئدیم اوغلان بورا محنت خانادی
نه هتل؟ پرده جریق، پلّه اوچوق
غذا یوخ، آفتافا یوخ، دستشو یوق
شهریده اولدی گؤزل گشت و گذار
بو گؤروشدن الیمه گلدی عیار...
اولارین روس دگیشوب دبلرینی
دؤندروب ترسیه مذهبلرینی
نه نماز واردی، اولاردا نه نیاز
اولسادا گر یوزه اون، بلکهده آز
بیزی شاعرلر آپاردی قاطارا
بیزده چوخ دل آغیز ائتدوق اولارا
شعرادن بیری منباب ثواب
کادو گتدی بیزه، بیر شیشه شراب!
دئدوق احسن دینوه، ایمانووا !!
کادووا، حرمتوه، احسانووا !!
اتوووه اندامووا گوزتاشووا
بو نئجه تحفهدی، دگسین باشووا
الغرض سؤز آز اولا، تئز قوتولا
باکویا قافلهمیز دوشدی یولا
نه قاطار؟ بولدی سویوندان چاخیری
وودکا سئل تک کوپهلردن آخیری
باشلادیم بیر کیشییه عرضِ گله
ای مسلمان! نییه بس وضع بئله؟...
دئدی بوغموش بیزی قارداش خفقان
دین و مذهب سؤزی گئتمیش آرادان
دئدیم ایران، داشووا توپراقووا
قربانام داغدان اوجا بایراقووا
مرحبا نظمیوه، آبادلقیوا
شرعی قانونوه آزادلقووا
الغرض بئینیمی چاتداتدی قاطار
ساعت اوندا باکویا چاتدی قطار
باکویا باخدیم اورک دؤندی قانا
باش قالوب هاردا، دوشوب جان هایانا
اوره گیم یاندی گؤزل توپراقیما
دست ظلمایله بؤلونمش باغیما
وای گؤزل اردوبادیم، نخجوانیم
شکی، شیروان، شماخی، لنکرانیم
وطنی ائتدیله قربانلیق اتی
بؤلدولر، پایلادیلار مملکتی
هر گلن کشوری حرّاج ائلهدی
بیزی بیگانهیه محتاج ائلهدی...
هتله بیرده قئییتدوق ناهارا
قسمته باخ! بیز هارا، باکو هارا
او گؤزللیقدا هتل ده نه ثمر
یوخیدی نظم و نظافتدن اثر
توالتده سویی یوخ، بیلمهلیسن
اؤزیوی کاغذیلن سیلمهلیسن!
باکی جمهوریسینون باش وزیری
طنز و تفریحده یوخدور نظیری
شاما چکدی هتله قافلهنی
آچدی بیر بحث سیاسی علنی
سؤز اوزون، سالدی بیزی حوصلهدن
چوخ قالوبلار دالیا مسئلهدن
گاهی ملعون ستالین، گاهی لنین
نه بولاردا قویوب ایمان و نه دین
قورباچوف بیر تیکه دوتموش اولارا
ایمدی حسرتله قالوبلار آوارا
گرچه خودمختار اولوبلار نه ثمر
اختیاردان نه خبر وار نه اثر
ترکیه قابلیوب اوز سوقاتینی
جمله مکتوبلاری اولموش لاتینی
او وئروب نقشة پرچملرینی!
اقتصاد آرتیق ائدیب غملرینی
نه باکی، شیطانین آلوئر بازاری
تهرانین شاه زمانی لالهزاری
شوروی پیس حالا سالمیش باکینی
نجسدن نجس ائلیوبدی خاکینی
فقط اسلام آدی دللرده قالوب
هامی احکام خدا یئرده قالوب
رقص و آواز و زنا، فسق و فجور
قاریشوب بیربیرینه جوربه جور
ایکی شِیدن یوخودی نام و نشان
بیر نمازدان، بیری ده آفتافادان...
الغرض، مؤمنه زنداندی باکی!
عیّاشا روضة رضواندی باکی!
روس آلوبدور باکینین مذهبینی
ترکیه غارت ائدوب مکتبینی...
صبح یکشنبه، یئتوب کوچ رحیل
بختمیز نخجوانا اولدی دلیل...
آرازی قافلهمیز آشدی گنه
حمد اولا خالقه، گلدوق وطنه
ائله که کورپونی کئچدوق بو تایا
وطنین داشلارین اوخشاتدیق آیا
دوشوب اوپدوک وطنین توپراقینی
یوزه چکدیک او گؤزل بایراقینی
@IranDel_Channel
💢
🔴 زبانِ شعر کریمیمراغهای
✍️ سعید طرزمی، دانشآموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی
مرحوم کریمیمراغهای از آخرین نسلِ شُعرای سنّتگرای ادبیاتِ تُرکیآذربایجانی بود که با به جا گذاشتنِ میزان معتنابهی از شعر به دیار حق شتافت.
این روزها نوشتن از وی و پیامِ تسلیت خواندن برای روح او کاری معمول است و البته همراه با خواندنِ یکی از اشعار ایشان.
اما آنچه مغفول است توجه به زبانِ شعر اوست که ترجیح میدهم بعنوان کسی که همیشه تمرکزم بیشتر بر روی زبان بوده و ادبیات را نیز محملی برای شناختِ زبان دانستهام، نکتهای در بابِ شعرِ ایشان بگویم.
وقتی قرنها از زمانِ شاعری سپری میشود و غبارِ زمان، او را فرا میگیرد. یکی از مهمترین دانشهایی که شعر آن شاعر به ما میدهد، شناختِ زبان، گویش و هنجارهای حاکمِ زبانشناختی، بر آن منطقهی ویژه در آن زمانِ ویژه است. (رک. مقالهی زمینه و زمانه شعر خاقانی از بنده) ما از خلالِ شعر خاقانی و نظامی و همام و قطران و ... البته تطبیق با مؤلفههای دیگر زبانی است که میفهمیم هنجارِ زبانی از آذربایجان در قرونِ ششم و هفتم چه بوده و هکذا فردوسی در شناختِ زبانِ خراسان و دیگران...
چند قرن بعد قطعاً کسانی که شعر مرحوم کریمی را خواهند خواند در صورتِ تطبیق درست با مؤلفههای زبانی اذعان خواهند نمود که زبانِ تُرکی معیارِ منطقهی آذربایجان چه زبان و چه شیوهای از گفتار بوده است.
آن مرحوم را میتوان به قطع آیینهی تمامنمای زبانِ تُرکیآذربایجانی در قرن ۱۴ دانست و درست نقطهی مقابلی از یک جریانِ شعری است که اصراری شدید بر ایجاد مؤلفههای قفقازی، آناتولیایی و حتی در سالهای اخیر آسیای میانهای در سُرایش شعر تُرکی این منطقه دارند و در برخی موارد اصرار بر فارسیزدایی وجود دارد که مرحوم کریمیمراغهای با علم به آمیختگی دیرین دو زبانِ فارسی و تُرکیآذربایجانی، ابایی از به کار بردن واژگانِ معمول فارسی در اشعارِ تُرکی خود نداشتند.
روانش شاد که زبانِ فاخرِ و ادبی تُرکیآذربایجانی را محملی برای سرودنِ اشعارِ مرثیهی حضرت سیدالشهدا، اشعارِ ایرانمدارانه و طنزهای دلنشین نمود که تا این زبان باقی است آنها نیز بر صحیفهی هستی خواهند درخشید.
@IranDel_Channel
💢
✍️ سعید طرزمی، دانشآموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی
مرحوم کریمیمراغهای از آخرین نسلِ شُعرای سنّتگرای ادبیاتِ تُرکیآذربایجانی بود که با به جا گذاشتنِ میزان معتنابهی از شعر به دیار حق شتافت.
این روزها نوشتن از وی و پیامِ تسلیت خواندن برای روح او کاری معمول است و البته همراه با خواندنِ یکی از اشعار ایشان.
اما آنچه مغفول است توجه به زبانِ شعر اوست که ترجیح میدهم بعنوان کسی که همیشه تمرکزم بیشتر بر روی زبان بوده و ادبیات را نیز محملی برای شناختِ زبان دانستهام، نکتهای در بابِ شعرِ ایشان بگویم.
وقتی قرنها از زمانِ شاعری سپری میشود و غبارِ زمان، او را فرا میگیرد. یکی از مهمترین دانشهایی که شعر آن شاعر به ما میدهد، شناختِ زبان، گویش و هنجارهای حاکمِ زبانشناختی، بر آن منطقهی ویژه در آن زمانِ ویژه است. (رک. مقالهی زمینه و زمانه شعر خاقانی از بنده) ما از خلالِ شعر خاقانی و نظامی و همام و قطران و ... البته تطبیق با مؤلفههای دیگر زبانی است که میفهمیم هنجارِ زبانی از آذربایجان در قرونِ ششم و هفتم چه بوده و هکذا فردوسی در شناختِ زبانِ خراسان و دیگران...
چند قرن بعد قطعاً کسانی که شعر مرحوم کریمی را خواهند خواند در صورتِ تطبیق درست با مؤلفههای زبانی اذعان خواهند نمود که زبانِ تُرکی معیارِ منطقهی آذربایجان چه زبان و چه شیوهای از گفتار بوده است.
آن مرحوم را میتوان به قطع آیینهی تمامنمای زبانِ تُرکیآذربایجانی در قرن ۱۴ دانست و درست نقطهی مقابلی از یک جریانِ شعری است که اصراری شدید بر ایجاد مؤلفههای قفقازی، آناتولیایی و حتی در سالهای اخیر آسیای میانهای در سُرایش شعر تُرکی این منطقه دارند و در برخی موارد اصرار بر فارسیزدایی وجود دارد که مرحوم کریمیمراغهای با علم به آمیختگی دیرین دو زبانِ فارسی و تُرکیآذربایجانی، ابایی از به کار بردن واژگانِ معمول فارسی در اشعارِ تُرکی خود نداشتند.
روانش شاد که زبانِ فاخرِ و ادبی تُرکیآذربایجانی را محملی برای سرودنِ اشعارِ مرثیهی حضرت سیدالشهدا، اشعارِ ایرانمدارانه و طنزهای دلنشین نمود که تا این زبان باقی است آنها نیز بر صحیفهی هستی خواهند درخشید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 غرب، تصمیمش را گرفته است!
✍️ بیژن اشتری
ظاهراً ایالات متحدهٔ آمریکا و متحدان اروپاییاش تصمیم خود را دربارهٔ جمهوری اسلامی گرفتهاند و پازل برخورد با این رژیم به تدریج، با کنار هم گذاشته شدن قطعاتش، در حال تکمیل شدن است.
شنبهٔ هفتهٔ آینده چهرههای معروف اپوزیسیون ایرانی در واشینگتن گرد هم میآیند و یک هفته پس از آن ، دو چهرهٔ شاخص اپوزیسیون در کنفرانس امنیتی مونیخ به روی صحنه خواهند رفت تا علیه نظام جمهوری اسلامی سخن بگویند و مخاطبان خود را که شامل سی وزیر خارجه و شمار زیادی از مقامات کشورهای جهاناند دعوت به مقابله با حکومت ایران بکنند.
تردیدی در این نیست که دولت آمریکا و غالب متحدان اروپاییاش کمر به نابودی جمهوری اسلامی بستهاند. دخالت جمهوری اسلامی در جنگ روسیه علیه اوکراین در حکم قطرهای بود که کاسهٔ صبر غربیها را علیه جمهوی اسلامی لبریز کرد.
به عنوان کسی که حوزهٔ تخصصیاش تاریخ معاصر جهان است باید بگویم که آمریکاییها در زمینهٔ سرنگون کردن حکومتها و رژیمهای دیکتاتوری معاند تجربهٔ بسیار زیادی دارند تا آنجا که به قول سرمقالهنویس روزنامهٔ نیویورک تایمز «این هنری است که دولت آمریکا در آن به مرحلهٔ استادی رسیده است.» من وضعیت فعلی ایران را از جهاتی شبیه وضعیت صربستان در زمان اسلوبودان میلوسویچ میدانم. در آن زمان آمریکا عزم خود را جزم کرده بود که دیکتاتور صربستان را ساقط کند. حالا اسنادش درآمده که چطور سیا طی یک کارزار دوازدهماهه با خرج چهل میلیون دلار زیر نظر مأمور کارکشته و کهنهکارش، جیمز دابینز توانست اپوزیسیون غیرمتحد میلوسویچ را متحد کند و نسخهٔ رژیم دیکتاتوریاش را برای همیشه بپیچد.
بله، میدانم که عدهای اینجور کارهای آمریکاییها را دخالت در امور داخلی کشورها میدانند و آن را محکوم میکنند اما ذهنیت آمریکاییها متفاوت است [به قول جان سیفر، یکی از مدیران سیا، «نیتات ما توأم با شرافت است و میخواهیم در جهان کارهای نیک انجام دهیم.»]
باری، جمهوری اسلامی عملاً درگیر جنگی تمامعیار با غرب شده است و طرف مقابل هم وارد کارزار شده و از همهٔ ابزاری که در اختیار دارد استفاده میکند. فعلاً مرحلهٔ اول، متحد کردن اپوزیسیون جمهوری اسلامی است که به نظرم خیلی هوشمندانه و دقیق و مرحله به مرحله در حال انجام است.
سالی که در راه است به نظرم یک سال تعیینکننده در سرنوشت جمهوری اسلامیاست. اگر روسیه در جنگ اوکراین ببازد که احتمالش خیلی زیاد است بازندگان این جنگ تاوان سنگینی خواهند داد. پس از پایان جنگهای بزرگ همیشه بازندگان به شدت مجازات شدهاند و این اصل کماکان به قوت خود پابرجاست.
پینوشت:
انتشارِ یک یادداشت، به معنی تأييد محتوای آن نیست بلکه هدف، بازتاب دادن یک دیدگاه است.
@IranDel_Channel
💢
✍️ بیژن اشتری
ظاهراً ایالات متحدهٔ آمریکا و متحدان اروپاییاش تصمیم خود را دربارهٔ جمهوری اسلامی گرفتهاند و پازل برخورد با این رژیم به تدریج، با کنار هم گذاشته شدن قطعاتش، در حال تکمیل شدن است.
شنبهٔ هفتهٔ آینده چهرههای معروف اپوزیسیون ایرانی در واشینگتن گرد هم میآیند و یک هفته پس از آن ، دو چهرهٔ شاخص اپوزیسیون در کنفرانس امنیتی مونیخ به روی صحنه خواهند رفت تا علیه نظام جمهوری اسلامی سخن بگویند و مخاطبان خود را که شامل سی وزیر خارجه و شمار زیادی از مقامات کشورهای جهاناند دعوت به مقابله با حکومت ایران بکنند.
تردیدی در این نیست که دولت آمریکا و غالب متحدان اروپاییاش کمر به نابودی جمهوری اسلامی بستهاند. دخالت جمهوری اسلامی در جنگ روسیه علیه اوکراین در حکم قطرهای بود که کاسهٔ صبر غربیها را علیه جمهوی اسلامی لبریز کرد.
به عنوان کسی که حوزهٔ تخصصیاش تاریخ معاصر جهان است باید بگویم که آمریکاییها در زمینهٔ سرنگون کردن حکومتها و رژیمهای دیکتاتوری معاند تجربهٔ بسیار زیادی دارند تا آنجا که به قول سرمقالهنویس روزنامهٔ نیویورک تایمز «این هنری است که دولت آمریکا در آن به مرحلهٔ استادی رسیده است.» من وضعیت فعلی ایران را از جهاتی شبیه وضعیت صربستان در زمان اسلوبودان میلوسویچ میدانم. در آن زمان آمریکا عزم خود را جزم کرده بود که دیکتاتور صربستان را ساقط کند. حالا اسنادش درآمده که چطور سیا طی یک کارزار دوازدهماهه با خرج چهل میلیون دلار زیر نظر مأمور کارکشته و کهنهکارش، جیمز دابینز توانست اپوزیسیون غیرمتحد میلوسویچ را متحد کند و نسخهٔ رژیم دیکتاتوریاش را برای همیشه بپیچد.
بله، میدانم که عدهای اینجور کارهای آمریکاییها را دخالت در امور داخلی کشورها میدانند و آن را محکوم میکنند اما ذهنیت آمریکاییها متفاوت است [به قول جان سیفر، یکی از مدیران سیا، «نیتات ما توأم با شرافت است و میخواهیم در جهان کارهای نیک انجام دهیم.»]
باری، جمهوری اسلامی عملاً درگیر جنگی تمامعیار با غرب شده است و طرف مقابل هم وارد کارزار شده و از همهٔ ابزاری که در اختیار دارد استفاده میکند. فعلاً مرحلهٔ اول، متحد کردن اپوزیسیون جمهوری اسلامی است که به نظرم خیلی هوشمندانه و دقیق و مرحله به مرحله در حال انجام است.
سالی که در راه است به نظرم یک سال تعیینکننده در سرنوشت جمهوری اسلامیاست. اگر روسیه در جنگ اوکراین ببازد که احتمالش خیلی زیاد است بازندگان این جنگ تاوان سنگینی خواهند داد. پس از پایان جنگهای بزرگ همیشه بازندگان به شدت مجازات شدهاند و این اصل کماکان به قوت خود پابرجاست.
پینوشت:
انتشارِ یک یادداشت، به معنی تأييد محتوای آن نیست بلکه هدف، بازتاب دادن یک دیدگاه است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
🔴 زنگ هوشیارباش برای ایران
✍️ #احسان_انتظاری
❓️آیا زلزلۀ دهشتناک در سوریه و تُرکیه، زنگِ هوشیارباش را برای مسئولانِ ایرانی به صدا درآورده است؟
❓️آیا زلزله، فاجعه است یا بیتدبیری و عدم توجه به دانش و تجربۀ بشری، فاجعه خلق میکند؟
♦️ بایستی، تمام ساختمانهای موجود (بهویژه ساختمانهای قدیمی) در محیطهای شهری و روستایی، بهویژه در بافتهای فرسودۀ شهری و در حاشیۀ شهرها، از منظر ایمن بودن بررسی شود و در صورت نیاز، طبق نشریۀ ۳۶۰ – دستورالعمل بهسازی لرزهای ساختمانهای موجود - برای ایمنسازی و بهسازی آن ساختمانها اقدام گردد. التزامِ شهرداریها و حمایتِ شرکتهای بیمه میتواند این مهم را بهویژه در مورد ساختمانهای با مالک خصوصی، سرعت ببخشد. طبق یک منطقِ اقتصادی اگر هزینۀ بهسازی، بیش از ۳۰ تا ۳۵ درصد هزینۀ تخریب و نوسازی یک ساختمان باشد و چنانچه آن ساختمان ارزش تاریخی خاصّی نداشته باشد، عموماٌ بهجای بهسازی، توصیه به تخریب و نوسازی نیز میشود.
♦️ تا مادامیکه به ساختِ ساختمانهای ایمن در برابر زلزله و بهسازی لرزهای ساختمانهای موجود (متناسب با اهمیت ساختمانها) که محل سکونت انسانها و محل دریافت خدماتِ انسانی (مثل فرودگاه، بیمارستان، فضای آموزشی و ...) است و دیگر موارد توصیه شده، قانونمندی، توجه، التزام، جدیّت و نظارتِ کافی در مسئولان و حتی آحاد مردم نباشد، همچنان زلزله، انسانها را خواهد کُشت و مصیبت وارد خواهد کرد. پس در نتیجه خود زلزله، فاجعه نیست، بیتدبیری و عدم توجه به دانش و تجربۀ بشری است که فاجعه خلق میکُند.
🔴 متن کامل یادداشت را در تارنمای روزنامه هممیهن بخوانید:
https://b2n.ir/d77529
@IranDel_Channel
💢
✍️ #احسان_انتظاری
❓️آیا زلزلۀ دهشتناک در سوریه و تُرکیه، زنگِ هوشیارباش را برای مسئولانِ ایرانی به صدا درآورده است؟
❓️آیا زلزله، فاجعه است یا بیتدبیری و عدم توجه به دانش و تجربۀ بشری، فاجعه خلق میکند؟
♦️ بایستی، تمام ساختمانهای موجود (بهویژه ساختمانهای قدیمی) در محیطهای شهری و روستایی، بهویژه در بافتهای فرسودۀ شهری و در حاشیۀ شهرها، از منظر ایمن بودن بررسی شود و در صورت نیاز، طبق نشریۀ ۳۶۰ – دستورالعمل بهسازی لرزهای ساختمانهای موجود - برای ایمنسازی و بهسازی آن ساختمانها اقدام گردد. التزامِ شهرداریها و حمایتِ شرکتهای بیمه میتواند این مهم را بهویژه در مورد ساختمانهای با مالک خصوصی، سرعت ببخشد. طبق یک منطقِ اقتصادی اگر هزینۀ بهسازی، بیش از ۳۰ تا ۳۵ درصد هزینۀ تخریب و نوسازی یک ساختمان باشد و چنانچه آن ساختمان ارزش تاریخی خاصّی نداشته باشد، عموماٌ بهجای بهسازی، توصیه به تخریب و نوسازی نیز میشود.
♦️ تا مادامیکه به ساختِ ساختمانهای ایمن در برابر زلزله و بهسازی لرزهای ساختمانهای موجود (متناسب با اهمیت ساختمانها) که محل سکونت انسانها و محل دریافت خدماتِ انسانی (مثل فرودگاه، بیمارستان، فضای آموزشی و ...) است و دیگر موارد توصیه شده، قانونمندی، توجه، التزام، جدیّت و نظارتِ کافی در مسئولان و حتی آحاد مردم نباشد، همچنان زلزله، انسانها را خواهد کُشت و مصیبت وارد خواهد کرد. پس در نتیجه خود زلزله، فاجعه نیست، بیتدبیری و عدم توجه به دانش و تجربۀ بشری است که فاجعه خلق میکُند.
🔴 متن کامل یادداشت را در تارنمای روزنامه هممیهن بخوانید:
https://b2n.ir/d77529
@IranDel_Channel
💢
hammihanonline.ir
زنگ هوشیارباش برای ایران
آیا زلزلۀ دهشتناک در سوریه و تُرکیه، زنگِ هوشیارباش را برای مسئولانِ ایرانی به صدا درآورده است؟
🔴 نامهای به جناب سروان بهنام زارعی
✍️ #مهدی_تدینی
جناب سروان زارعی سلام.
این چند سطر را برای شما مینویسم و امیدوارم دست به دست شود و برسد به دست شما. نمیدانم آیا با جنابعالی برخوردی شده، توبیخ شدهاید یا به تذکری بسنده کردهاند. گفتند شما را "توجیه" کردهاند. در هر حال امیدوارم مشکلی برای شما پیش نیامده باشد و در عوض دوست داشتم به عنوان یک هموطن از شما تشکر کنم.
نهادی که شما یکی از پرسنل آن هستید به جای توبیخ شما باید از شما قدردانی کند، چون پس از اینهمه زخم و اینهمه داغ، یک نفر در جامه آن نهاد مرهمی بر دلهایی گذاشت. جناب زارعی، حقیقت این است که در هر جامعهای اصلاً مسئلهٔ اجرا و صیانت از قانون مسئلهای ثانوی است؛ یعنی قانون معلول است و "علّتِ" وضع قانون اولا بر خود قانون است. قانون همزیستی انسانها را تنظیم میکند تا بتوانند با کمترین سایش و گزند متقابل کنار همدیگر زندگی کنند. قانون برای آسایش انسانهاست، برای حفاظت از حریم خصوصی است.
درست است که قانون محدودیت میآورد، اما در عین حال حصاری است که حریمی برای فرد ایجاد میکند و به دیگران نشان میدهد تا کجا اجازه دارند در زندگی دیگران دخالت کنند. این روح قانون است و اگر قانونی فاقد این روح باشد کارکرد خود را از دست میدهد. قانون بخش کوچکی از آزادی را سلب میکند تا از بخش بزرگتری از آزادی دفاع کند. قانون مرزکشی میکند، اما هدف آن باید تضمین آزادی و اختیار عمل شهروند باشد. مثلاً قانون به فرد اجازه نمیدهد دزدی کند، اما در مقابل همهٔ تلاشهای فرد برای کسب ثروت و روزی را با همین محدودیت تضمین میکند.
شهروند از "قانون منع دزدی" پیروی میکند، چون در ازای این "منع" همه تلاشهای دیگرش برای کسب ثروت و معاش از سوی این قانون تضمین میشود. قانونی که فقط سلب کند و چیزی در مقابل نبخشد، فاقد روح قانون است. شهروند از خود میپرسد: "این قانون چه چیز به من میدهد، چه چیز میگیرد؟" در بدترین حالت نسبت ضرر و فایده قانون باید مساوی باشد — و اگر نباشد، این قانون معقول نیست و فاقد منطق یا همان روح قانون است.
این پرحرفی را خدمت شریف شما کردم تا بگویم مردم روح قانون را درک میکنند. وقتی این روح را نمییابند به قانون معترض میشوند. رفتار و گفتار شما را پسندیدند، چون مسئلهٔ اجرای روحِ قانون، از اجرای خود قانون شیرینتر و ضروریتر است. شما روح قانون را اجرا کردید: روحی که یکی میگیرد، چند تا میدهد؛ یک پنجره را میبندد، چند پنجره را میگشاید. قانون در ذات خود باید سخاوتمند باشد. قانون بخیل فاقد روح قانون است.
برایتان آرزوی تندرستی دارم.
ارادتمند، برادر کوچک شما، مهدی.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #مهدی_تدینی
جناب سروان زارعی سلام.
این چند سطر را برای شما مینویسم و امیدوارم دست به دست شود و برسد به دست شما. نمیدانم آیا با جنابعالی برخوردی شده، توبیخ شدهاید یا به تذکری بسنده کردهاند. گفتند شما را "توجیه" کردهاند. در هر حال امیدوارم مشکلی برای شما پیش نیامده باشد و در عوض دوست داشتم به عنوان یک هموطن از شما تشکر کنم.
نهادی که شما یکی از پرسنل آن هستید به جای توبیخ شما باید از شما قدردانی کند، چون پس از اینهمه زخم و اینهمه داغ، یک نفر در جامه آن نهاد مرهمی بر دلهایی گذاشت. جناب زارعی، حقیقت این است که در هر جامعهای اصلاً مسئلهٔ اجرا و صیانت از قانون مسئلهای ثانوی است؛ یعنی قانون معلول است و "علّتِ" وضع قانون اولا بر خود قانون است. قانون همزیستی انسانها را تنظیم میکند تا بتوانند با کمترین سایش و گزند متقابل کنار همدیگر زندگی کنند. قانون برای آسایش انسانهاست، برای حفاظت از حریم خصوصی است.
درست است که قانون محدودیت میآورد، اما در عین حال حصاری است که حریمی برای فرد ایجاد میکند و به دیگران نشان میدهد تا کجا اجازه دارند در زندگی دیگران دخالت کنند. این روح قانون است و اگر قانونی فاقد این روح باشد کارکرد خود را از دست میدهد. قانون بخش کوچکی از آزادی را سلب میکند تا از بخش بزرگتری از آزادی دفاع کند. قانون مرزکشی میکند، اما هدف آن باید تضمین آزادی و اختیار عمل شهروند باشد. مثلاً قانون به فرد اجازه نمیدهد دزدی کند، اما در مقابل همهٔ تلاشهای فرد برای کسب ثروت و روزی را با همین محدودیت تضمین میکند.
شهروند از "قانون منع دزدی" پیروی میکند، چون در ازای این "منع" همه تلاشهای دیگرش برای کسب ثروت و معاش از سوی این قانون تضمین میشود. قانونی که فقط سلب کند و چیزی در مقابل نبخشد، فاقد روح قانون است. شهروند از خود میپرسد: "این قانون چه چیز به من میدهد، چه چیز میگیرد؟" در بدترین حالت نسبت ضرر و فایده قانون باید مساوی باشد — و اگر نباشد، این قانون معقول نیست و فاقد منطق یا همان روح قانون است.
این پرحرفی را خدمت شریف شما کردم تا بگویم مردم روح قانون را درک میکنند. وقتی این روح را نمییابند به قانون معترض میشوند. رفتار و گفتار شما را پسندیدند، چون مسئلهٔ اجرای روحِ قانون، از اجرای خود قانون شیرینتر و ضروریتر است. شما روح قانون را اجرا کردید: روحی که یکی میگیرد، چند تا میدهد؛ یک پنجره را میبندد، چند پنجره را میگشاید. قانون در ذات خود باید سخاوتمند باشد. قانون بخیل فاقد روح قانون است.
برایتان آرزوی تندرستی دارم.
ارادتمند، برادر کوچک شما، مهدی.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍1
🔴 شماره ۵۵ ماهنامهی #وطن_یولی (راهِ وطن) منتشر شد.
شمارهی بهمن ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
📖 برای مطالعه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
شمارهی بهمن ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
📖 برای مطالعه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عنوان ویدیو: گفتوگوی صادق صبا با همایون کاتوزیان دربارهی ریشههای استبداد در ایران
@IranDel_Channel
@IranDel_Channel
💢👎1
The Collapse (Renani).pdf
307.6 KB
🔴 سقوط
✍️ یادداشتی به قلمِ محسن رنانی در ضرورت انقلاب از بالا
منتشر شده در تاریخِ ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ خورشیدی
🔴 پینوشت: بازنشر یک یادداشت به معنی تایید کل محتوای آن نیست و هدف، بازتاب دادن یک دیدگاه و زاویهی دید است.
@IranDel_Channel
💢
✍️ یادداشتی به قلمِ محسن رنانی در ضرورت انقلاب از بالا
منتشر شده در تاریخِ ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ خورشیدی
🔴 پینوشت: بازنشر یک یادداشت به معنی تایید کل محتوای آن نیست و هدف، بازتاب دادن یک دیدگاه و زاویهی دید است.
@IranDel_Channel
💢
👍1
🔴 اول آزادی
✍️ زندهیاد استاد سیدحسن تقیزاده تبریزی
▪️همۀ این اختلاف مذهب و زبان و نژاد ادنى (کمترین) خللی به وحدت ملّی ایران و وطنپرستیِ ایرانیان نمیرساند، فقط به شرط عدالت و آزادی و رفاه اجتماعی و اگر این شرط موجود باشد جای هیچگونه نگرانی از آن اختلاف مذهب و زبان نخواهد بود؛ چنانکه حالا در فرانسه نسبت به پروتستانهای آن مملکت نگرانی نیست ولی در قرن ۱۹ مسیحی که آنها مورد آزار بودند نگرانی بوده و شب سنت بارتلمی در سنهٔ (سال) ١٥٧٢ مسیحی که پروتستانها را قتل عام کردند در همین کتاب معروف لغت لاروس فرانسوی صفحهٔ ننگین تاریخ تعصب در فرانسه شمرده شده .
در موقع جنگ اروپا نه سویسیهای آلمانینژاد و زبان، ادنی (کمترین) تمایلی به آلمان نشان دادند و نه سویسیهای فرانسویزبان نسبت به فرانسه و همهٔ آنان مملکت خود را که مقر آزادی و عدالت است، برهمهٔ ممالک خارجی مجاور خود ترجیح میدهند.
پس وطن پرستی حقیقی بر اساس آزادی و عدالت قائم میشود ورنه وطنپرستی اجباری ریشه پیدا نمیکند و «حبِّ وطن گرچه حدیثی است صحیح» طبع انسان هم راحت و رفاه و عدالت و آزادی و حُریّت (آزادگی) در زبان و دین خود در اقامتگاه خود میخواهد و به آسانی به مردنِ به سختی و ظلم و سلبِ آزادی تن در نمیدهد و پیشوایان ما گفتهاند كه مُلک با كفر دوام میکند ولی با ظلم دوام نمیکند.
ناصر خسرو قبادیانی بلخی که افتخار ایران و شاعر سخنور با ایمان فارسی است به سبب اسمعیلیبودن یعنی هفت امامی بودن از وطن خود آواره شد و خانمان او را به حکمِ روحانیان و اُمَرای متعصّب، ویران و تاراج کردند و او به بَدَخشان (افغانستان) گریخت و در درهٔ کوهی به نام یُمکان در حوالی فیضآباد و جرم کنونی بقیهٔ عمر خود را به عُسرت و سختی و تنهائی و عزلت و غربت در آنجا گذراند.
چنانکه معروف است، فردوسی را هم به عنوان اینکه رافضی است (شیعه است) از دفن در قبرستان مسلمانان مانع شدند. خسرو انوشروان که بقدر مقدور آئینهای عادلانه برای رعایا جاری کرد (اگرچه نسبت بمانويان و مزدکیان تساهلی نشان نداد) باز قریب ٤٨ سال سلطنتِ با استحکام و با آسایش کرد و خسرو پرویز که مملکت ایران را وسعت فوق العاده داده و فتوحات عظیمه کرد و سوریه و فلسطین و مصر و قسمت بزرگی از خاک روم را تا تنگه بوسفور و پشت دیوار قسطنطنیه مسخّر ساخت در نتیجهٔ ظلم زیاد و اسراف و جمع مال از رعایا عاقبت به دست خود ایرانیان هلاک شد.
مجلهٔ یغما، ۱۳۳۲، صص ۴۷۰–۴۶۹
@IranDel_Channel
💢
✍️ زندهیاد استاد سیدحسن تقیزاده تبریزی
▪️همۀ این اختلاف مذهب و زبان و نژاد ادنى (کمترین) خللی به وحدت ملّی ایران و وطنپرستیِ ایرانیان نمیرساند، فقط به شرط عدالت و آزادی و رفاه اجتماعی و اگر این شرط موجود باشد جای هیچگونه نگرانی از آن اختلاف مذهب و زبان نخواهد بود؛ چنانکه حالا در فرانسه نسبت به پروتستانهای آن مملکت نگرانی نیست ولی در قرن ۱۹ مسیحی که آنها مورد آزار بودند نگرانی بوده و شب سنت بارتلمی در سنهٔ (سال) ١٥٧٢ مسیحی که پروتستانها را قتل عام کردند در همین کتاب معروف لغت لاروس فرانسوی صفحهٔ ننگین تاریخ تعصب در فرانسه شمرده شده .
در موقع جنگ اروپا نه سویسیهای آلمانینژاد و زبان، ادنی (کمترین) تمایلی به آلمان نشان دادند و نه سویسیهای فرانسویزبان نسبت به فرانسه و همهٔ آنان مملکت خود را که مقر آزادی و عدالت است، برهمهٔ ممالک خارجی مجاور خود ترجیح میدهند.
پس وطن پرستی حقیقی بر اساس آزادی و عدالت قائم میشود ورنه وطنپرستی اجباری ریشه پیدا نمیکند و «حبِّ وطن گرچه حدیثی است صحیح» طبع انسان هم راحت و رفاه و عدالت و آزادی و حُریّت (آزادگی) در زبان و دین خود در اقامتگاه خود میخواهد و به آسانی به مردنِ به سختی و ظلم و سلبِ آزادی تن در نمیدهد و پیشوایان ما گفتهاند كه مُلک با كفر دوام میکند ولی با ظلم دوام نمیکند.
ناصر خسرو قبادیانی بلخی که افتخار ایران و شاعر سخنور با ایمان فارسی است به سبب اسمعیلیبودن یعنی هفت امامی بودن از وطن خود آواره شد و خانمان او را به حکمِ روحانیان و اُمَرای متعصّب، ویران و تاراج کردند و او به بَدَخشان (افغانستان) گریخت و در درهٔ کوهی به نام یُمکان در حوالی فیضآباد و جرم کنونی بقیهٔ عمر خود را به عُسرت و سختی و تنهائی و عزلت و غربت در آنجا گذراند.
چنانکه معروف است، فردوسی را هم به عنوان اینکه رافضی است (شیعه است) از دفن در قبرستان مسلمانان مانع شدند. خسرو انوشروان که بقدر مقدور آئینهای عادلانه برای رعایا جاری کرد (اگرچه نسبت بمانويان و مزدکیان تساهلی نشان نداد) باز قریب ٤٨ سال سلطنتِ با استحکام و با آسایش کرد و خسرو پرویز که مملکت ایران را وسعت فوق العاده داده و فتوحات عظیمه کرد و سوریه و فلسطین و مصر و قسمت بزرگی از خاک روم را تا تنگه بوسفور و پشت دیوار قسطنطنیه مسخّر ساخت در نتیجهٔ ظلم زیاد و اسراف و جمع مال از رعایا عاقبت به دست خود ایرانیان هلاک شد.
مجلهٔ یغما، ۱۳۳۲، صص ۴۷۰–۴۶۹
@IranDel_Channel
💢
👍3👎1
🔴 جای خالی پرچمِ سرخِ داس و چکش در منشورِ "مطالباتِ حداقلی" چند تشکلِ به ظاهر "صنفی و مدنی"!
✍️ سید کوهزاد اسماعیلی
..
@IranDel_Channel
💢
✍️ سید کوهزاد اسماعیلی
..
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
جای خالی پرچم سرخ داس و چکش در منشور «مطالبات حداقلی»
چند «تشکل مستقل صنفی و مدنی» با انتشار منشوری «مطالبات حداقلی» خودشان را برای جنبش «زن، زندگی، آزادی» مطرح کرده اند. تا اینجای کار به نظر نه تنها مشکلی نیست، بلکه باید از این رویکرد مطالبهمحور استقبال هم کرد. اما وقتی به نام این تشکلها و «مطالبات حداقلی»…
👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مستند فریدون
🔴 ساختهشده در تلویزیون منوتو
🔴 مستند فریدون، داستان زندگی فریدون ایزدستا - یکی از طراحان بزرگترین و پیچیدهترین عملیات نیروی هوایی ارتش ایران - است.
فریدون ایزدستا در این مستند با مرور خاطرات، نحوهی ورود خود به نیروی هوایی ارتش ایران، دوران شکوفایی و پیشرفت این نیرو تا روزهای پرآشوب سال ۵۷ و تلاش انقلابیون برای انحلال یا تضعیف ارتش و جزئیات طراحی عملیات حمله به اچ۳ را روایت میکند.
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند فریدون
@IranDel_Channel
💢
🔴 ساختهشده در تلویزیون منوتو
🔴 مستند فریدون، داستان زندگی فریدون ایزدستا - یکی از طراحان بزرگترین و پیچیدهترین عملیات نیروی هوایی ارتش ایران - است.
فریدون ایزدستا در این مستند با مرور خاطرات، نحوهی ورود خود به نیروی هوایی ارتش ایران، دوران شکوفایی و پیشرفت این نیرو تا روزهای پرآشوب سال ۵۷ و تلاش انقلابیون برای انحلال یا تضعیف ارتش و جزئیات طراحی عملیات حمله به اچ۳ را روایت میکند.
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
🎥 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند فریدون
@IranDel_Channel
💢
👍1
🔴 رشتهتوییتی دربارهی بیانیهی "مطالبات حداقلی" چند تشکل به ظاهر "صنفی و مدنی" !
✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانشآموخته دکتری حقوق
بیانیهی بیست تشکلِ صنفی به عنوان منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران، یک فاجعه و سیاهکاری تمام عیارِ ضدِّ ملّی است.
مهمتر از همه، وجود مفهومی به نام
"ستم ملی" را در ایران پذیرفته [است]. همان چیزی که استالین و دنبالههایش در ایران مدعیاش بوده و بر آن اساس در پی تکهتکه کردن ایران بودند.
دوم این که تحت عنوان فریبندهی برچیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری
در واقع در پی نابودی دولتِ ملی و ساخت مدلِ دولت شورایی و کمونیستی است.
در جامعهی مدِّ نظر حضرات حتی همین اندازه دولتمندی و دولت و ملتمداری که در جمهوری اسلامی است نیز باید به نفع دولت ایدئولوژیک مدنظر "رفقا" برچیده شود.
در بخش دیگر از بیانیه به مصادره اموال اشخاص حقیقی و حقوقی و دولت و .. به نفع محرومان اشاره شده [است.]
یعنی تداوم غارت ملی و بازتولید بنیادها و.... این بار از نوع کمونیستیاش. نکته بعدی ممنوعیت سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.
یعنی اصل قرار دادن خلع سلاح کشور و سیاست ایدهآلیستی و ضدِّ واقعگرایانه در سیاست خارجی است.
سر آخر هم که گفته پول داریم و فوراً سفره را پهن کرده و خرج میکنیم و.....
در مجموع یک مانیفست کامل ضدِّ ملی در همه عرصههای اقتصادی و اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی که تیشهای دیگر بر ریشه ایران خواهد بود.
ایران ما به یک نسخه شفابخش ملی و میهنپرستانه و دموکراتیک و لیبرال نیاز دارد؛ نه ترشحات آشفته مارکسیستی و لنینیستی و استالینیستی.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانشآموخته دکتری حقوق
بیانیهی بیست تشکلِ صنفی به عنوان منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران، یک فاجعه و سیاهکاری تمام عیارِ ضدِّ ملّی است.
مهمتر از همه، وجود مفهومی به نام
"ستم ملی" را در ایران پذیرفته [است]. همان چیزی که استالین و دنبالههایش در ایران مدعیاش بوده و بر آن اساس در پی تکهتکه کردن ایران بودند.
دوم این که تحت عنوان فریبندهی برچیده شدن ارگانهای سرکوب، محدود کردن اختیارات دولت و دخالت مستقیم و دائمی مردم در اداره امور کشور از طریق شوراهای محلی و سراسری
در واقع در پی نابودی دولتِ ملی و ساخت مدلِ دولت شورایی و کمونیستی است.
در جامعهی مدِّ نظر حضرات حتی همین اندازه دولتمندی و دولت و ملتمداری که در جمهوری اسلامی است نیز باید به نفع دولت ایدئولوژیک مدنظر "رفقا" برچیده شود.
در بخش دیگر از بیانیه به مصادره اموال اشخاص حقیقی و حقوقی و دولت و .. به نفع محرومان اشاره شده [است.]
یعنی تداوم غارت ملی و بازتولید بنیادها و.... این بار از نوع کمونیستیاش. نکته بعدی ممنوعیت سلاح اتمی و تلاش برای صلح جهانی.
یعنی اصل قرار دادن خلع سلاح کشور و سیاست ایدهآلیستی و ضدِّ واقعگرایانه در سیاست خارجی است.
سر آخر هم که گفته پول داریم و فوراً سفره را پهن کرده و خرج میکنیم و.....
در مجموع یک مانیفست کامل ضدِّ ملی در همه عرصههای اقتصادی و اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی که تیشهای دیگر بر ریشه ایران خواهد بود.
ایران ما به یک نسخه شفابخش ملی و میهنپرستانه و دموکراتیک و لیبرال نیاز دارد؛ نه ترشحات آشفته مارکسیستی و لنینیستی و استالینیستی.
@IranDel_Channel
💢
Twitter
بیانیه ۲۰تشکل صنفی به عنوان منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران ، یک فاجعه وسیاهکاری تمام عیارضد ملی است،مهمتر ازهمه ،وجودمفهومی به نام
"ستم ملی" رادرایران پذیرفته،همان چیزی که استالین ودنباله هایش درایران ،مدعی اش بوده وبرآن اساس درپی…
"ستم ملی" رادرایران پذیرفته،همان چیزی که استالین ودنباله هایش درایران ،مدعی اش بوده وبرآن اساس درپی…
👍1
🔴 نامهٔ دبیر اتحادیهٔ تاریخ به وزیر آموزش و پرورش
جناب آقای دکتر یوسف نوری
وزیر محترم آموزشوپرورش
با سلام و احترام
🔅بیشک در جوامع امروزی، دولتها کوششهای بسیاری در راستای تقویت همبستگی و همگرایی ملّی با تکیه بر تاریخ انجام میدهند. برخی از این کشورها تازهتأسیس هستند یا پیشینهٔ تاریخی ندارند؛ اما با وجود این تلاش میکنند تا در مدارس، تاریخِ کشورشان را در راستای حفظ همبستگی ملی به دانشآموزان معرفی کنند؛ اما متأسفانه در ایران در کتابهای درسی مدارس - که زیر نظر آموزشوپرورش تدوین میشوند - نهتنها نشانی از تلاش برای حفظ همبستگی ملّی دیده نمیشود، بلکه کتاب درسی تاریخ سراسر دروغ و تحریف تاریخ ایران است.
🔅دشمنی با تاریخ ایران باستان و تحریف تاریخ ایران دوران اسلامی بهشکلی است که خواننده گمان میکند دشمنان ایران را فتح کردهاند و تاریخ آن را به نگارش درآوردهاند. این شیوه یادآور سیستم آموزشی ایدئولوژیک کمونیستهای شوروی یا نازیها در آلمان است. به گمان ما دشمنان ایران در سیستم نفوذ کردهاند و اینچنین درصدد تخریب تاریخ ایران هستند یا سیستم بهصورت عامدانه دست به چنین کاری زده که چنین فاجعهای به بار آمده است.
🔅من بهعنوان یک معلم تاریخ به آگاهی شما میرسانم، این دشمنی با تاریخ ایران در کتابهای درسی بهاندازهای آشکار است که بسیاری از دانشآموزان پایهٔ هفتم من، با خواندن مطالب مندرج در این کتابها، حیرتزده میشوند و از من میپرسند که چرا مطالب کتاب اینگونه است؟ و وقتی من به نقد و بررسی محتوای کتاب میپردازم از مدرسه اخراج و از کار بیکار میشوم؛ بنابراین این اندازه دشمنی با تاریخ ایران و «دانش تاریخی» و ریشهیابی آن موضوع مهمی است که از جنابعالی خواهشمندیم تا بهشکل مبسوط به آن بپردازید.
با سپاس
امین داودی
دبیر اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی تاریخ کشور
@IranDel_Channel
💢
جناب آقای دکتر یوسف نوری
وزیر محترم آموزشوپرورش
با سلام و احترام
🔅بیشک در جوامع امروزی، دولتها کوششهای بسیاری در راستای تقویت همبستگی و همگرایی ملّی با تکیه بر تاریخ انجام میدهند. برخی از این کشورها تازهتأسیس هستند یا پیشینهٔ تاریخی ندارند؛ اما با وجود این تلاش میکنند تا در مدارس، تاریخِ کشورشان را در راستای حفظ همبستگی ملی به دانشآموزان معرفی کنند؛ اما متأسفانه در ایران در کتابهای درسی مدارس - که زیر نظر آموزشوپرورش تدوین میشوند - نهتنها نشانی از تلاش برای حفظ همبستگی ملّی دیده نمیشود، بلکه کتاب درسی تاریخ سراسر دروغ و تحریف تاریخ ایران است.
🔅دشمنی با تاریخ ایران باستان و تحریف تاریخ ایران دوران اسلامی بهشکلی است که خواننده گمان میکند دشمنان ایران را فتح کردهاند و تاریخ آن را به نگارش درآوردهاند. این شیوه یادآور سیستم آموزشی ایدئولوژیک کمونیستهای شوروی یا نازیها در آلمان است. به گمان ما دشمنان ایران در سیستم نفوذ کردهاند و اینچنین درصدد تخریب تاریخ ایران هستند یا سیستم بهصورت عامدانه دست به چنین کاری زده که چنین فاجعهای به بار آمده است.
🔅من بهعنوان یک معلم تاریخ به آگاهی شما میرسانم، این دشمنی با تاریخ ایران در کتابهای درسی بهاندازهای آشکار است که بسیاری از دانشآموزان پایهٔ هفتم من، با خواندن مطالب مندرج در این کتابها، حیرتزده میشوند و از من میپرسند که چرا مطالب کتاب اینگونه است؟ و وقتی من به نقد و بررسی محتوای کتاب میپردازم از مدرسه اخراج و از کار بیکار میشوم؛ بنابراین این اندازه دشمنی با تاریخ ایران و «دانش تاریخی» و ریشهیابی آن موضوع مهمی است که از جنابعالی خواهشمندیم تا بهشکل مبسوط به آن بپردازید.
با سپاس
امین داودی
دبیر اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی تاریخ کشور
@IranDel_Channel
💢
👍2
🔴 ایران چندملیتی: استالینیسم، بیبیسی فارسی و ایراناینترنشنال
✍ #احسان_هوشمند، روزنامهنگار و ایرانشناس
فضاسازی رسانهای برخی شبکههای فارسیزبان مانند ایراناینترنشنال و بیبیسی فارسی درباره «چندملیتیبودن»، بیان ادعای تازهای نیست. بر مبنای رویکرد ضدتاریخی وابستگان به اردوگاه استالین در موضوع «مسئله ملی»، ایران کشوری چندملیتی است و اقوام و تیرههای ایرانی هر یک ملت خاصی هستند که در مجموع نه بهعنوان ملت ایران بلکه در جغرافیایی بهعنوان ایران مستقر هستند. ملتی به نام ایران موجودیت تاریخی ندارد. کامران متین در گفتوگو با بیبیسی فارسی و نیز برخی وابستگان به اردوگاه استالین که در قالب احزاب مارکسیستی در کردستان فعالیت مسلحانه داشتند، در ماههای گذشته چند نوبت بر انکار ملت ایران و البته القای ملیتهای ایران و چندملیتیبودن ایران تأکید کردهاند. دو نفر از دانشمندان و محققان فاضل کشور، یعنی فیلسوف گرانمایه آقای دکتر جواد طباطبایی و استاد برجسته آقای دکتر حمید احمدی، دراینباره مطالبی را قلمی کردند. در ادامه هم مواردی بر نوشته این عزیزان افزوده میشود.
🔴 ادامهی یادداشت
👇👇
@IranDel_Channel
💢
✍ #احسان_هوشمند، روزنامهنگار و ایرانشناس
فضاسازی رسانهای برخی شبکههای فارسیزبان مانند ایراناینترنشنال و بیبیسی فارسی درباره «چندملیتیبودن»، بیان ادعای تازهای نیست. بر مبنای رویکرد ضدتاریخی وابستگان به اردوگاه استالین در موضوع «مسئله ملی»، ایران کشوری چندملیتی است و اقوام و تیرههای ایرانی هر یک ملت خاصی هستند که در مجموع نه بهعنوان ملت ایران بلکه در جغرافیایی بهعنوان ایران مستقر هستند. ملتی به نام ایران موجودیت تاریخی ندارد. کامران متین در گفتوگو با بیبیسی فارسی و نیز برخی وابستگان به اردوگاه استالین که در قالب احزاب مارکسیستی در کردستان فعالیت مسلحانه داشتند، در ماههای گذشته چند نوبت بر انکار ملت ایران و البته القای ملیتهای ایران و چندملیتیبودن ایران تأکید کردهاند. دو نفر از دانشمندان و محققان فاضل کشور، یعنی فیلسوف گرانمایه آقای دکتر جواد طباطبایی و استاد برجسته آقای دکتر حمید احمدی، دراینباره مطالبی را قلمی کردند. در ادامه هم مواردی بر نوشته این عزیزان افزوده میشود.
🔴 ادامهی یادداشت
👇👇
@IranDel_Channel
💢
www.sharghdaily.com via ctreaderbot
ایران چندملیتی: استالینیسم، بیبیسی فارسی و ایراناینترنشنال
فضاسازی رسانهای برخی شبکههای فارسیزبان مانند ایراناینترنشنال و بیبیسی فارسی درباره «چندملیتیبودن»، بیان ادعای تازهای نیست. بر مبنای رویکرد ضدتاریخی وابستگان به اردوگاه استالین در موضوع «مسئله ملی»، ایران کشوری چندملیتی است و اقوام و تیرههای ایرانی…
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گفتگوی ایندیپندنت فارسی با وحید بهمن، پژوهشگر تاریخ
🔴 وحید بهمن: حفظ تمامیت ارضی، یکپارچگی ملی و
🔴 #وحید_بهمن، پژوهشگر تاریخ در گفتگو با خبرنگار ایندیپندنت فارسی با تاکید بر حفظ تمامیت ارضی، یکپارچگی ملی و حق حاکمیت ملت ایران گفت:
برای اینکه ایران در آینده به رفاه، آرامش و توسعه در موارد مختلف برسد، اصلهای مهم حفظ مرزهای کنونی ایران و یکپارچگی ملت ایران، مثل هزاران سال پیش باید مورد توجه مردم ایران قرار گیرد.
این پژوهشگر تاریخ افزود، در بستر ایران متحد و یکپارچه است که میتوان در آینده برای همه مردم و "اقوام ایرانی" که کشور ایران را تشکیل میدهند، دموکراسی، رفاه، آسایش و توسعه برقرار کرد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 وحید بهمن: حفظ تمامیت ارضی، یکپارچگی ملی و
حقِّ حاکمیت ملت اساس و بنیان وجودی ایران است.🔴 #وحید_بهمن، پژوهشگر تاریخ در گفتگو با خبرنگار ایندیپندنت فارسی با تاکید بر حفظ تمامیت ارضی، یکپارچگی ملی و حق حاکمیت ملت ایران گفت:
برای اینکه ایران در آینده به رفاه، آرامش و توسعه در موارد مختلف برسد، اصلهای مهم حفظ مرزهای کنونی ایران و یکپارچگی ملت ایران، مثل هزاران سال پیش باید مورد توجه مردم ایران قرار گیرد.
این پژوهشگر تاریخ افزود، در بستر ایران متحد و یکپارچه است که میتوان در آینده برای همه مردم و "اقوام ایرانی" که کشور ایران را تشکیل میدهند، دموکراسی، رفاه، آسایش و توسعه برقرار کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍3👎2
🔴 روز بینالمللی زبان فارسی
✍️ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
سالهاست که جریانهای قومگرا و کشورها و رسانههای خارجی حامی انها روز بینالمللی زبان مادری در ٢١ فوریه (دوم اسفند) را تفسیر به رای کرده و با مصادرهی آن به عنوان روز زبانهای محلی و قومی، کارزار شریرانهای علیه زبان فارسی، زبان ملی و مادری همه ایرانیان به راه انداختهاند. دقت عمیق نکردن در فلسفه اعلام این روز از سوی سازمان ملل باعث شده تا برخی، و از آن میان برخی روشنفکران و رسانههای سادهانگار داخل و خارج ایران، این تفسیر را بپذیرند و ناخواسته در کارزار علیه زبان فارسی همراه شوند. این در حالی است که پیشنهاد این روز را نه یک یا چند نماینده زبانهای محلی و قومی، بلکه کشوری (بنگلادش) با نزدیک دویست ملیون جمعیت در ١٩٩٩ در پاسداشت زبان ملی خود بنگالی به یونسکو ارائه داد و در قطعنامه ۵۶/٢۶٢ مجمع عمومی در سال ٢٠٠٠ به تصویب رسید. بیشتر نمایندگان کشورهای جهان از ان رو این پیشنهاد را پذیرفتند که در عصر جهانی شدن، سلطهی زبان انگلیسی در گستره جهانی را به زیان زبان ملی خود میدانستند. به همین خاطر بود که از آن زمان کشورهایی چون فرانسه، هند، المان و دیگران سالانه ملیاردها دلار برای تقویت زبانهای ملی خود یعنی فرانسوی، هندی و المانی و... هزینه میکنند. در همین دوران بود که ساموئل هانتینگتون، نظریهپرداز آمریکایی تقویت زبان انگلیسی را مهمترین نشان ناسیونالیسم امریکایی خواند. بنابراین واحد تحلیل تعریف کننده «مادر» در چهارچوب قطعنامه روز بینالمللی زمان مادری «ملت» بوده و نه «قوم» و «محل». به همین دلیل است که در کشورهایی چون امریکا، کانادا و یا دیگر کشورهای اروپایی، زبان مادری مهاجران را بر اساس «ملیت» انها و مبنای «کشوری» تعریف میکنند و به ایرانیها، هندیها و فرانسویها برای گذاشتن کلاسهای اموزش به زبان فارسی، هندی و فرانسوی و... کمکهای مالی میکنند. هنگامی که نمایندگان «ملت»ها و «کشور»ها در سازمان ملل از وظیفه تقویت زبان مادری و خطر انقراض تدریجی انها در برابر زبانهای در حال هژمونیک سخن میگفتند بیش از هرچیز منظورشان دفاع از زبانهای در معرض انقراض «ملت»ها و «کشور»هایی بود که در عصر جهانی شدن در برابر تهاجم زبان مسلط جهانی یعنی انگلیسی قرار گرفتهاند.
زبان فارسی بدون شک یکی از مهمترین این زبانهای در معرض تهدید و انقراض بوده است، چرا که از عصر جهانی شدن سیاستهای امپریالیستی در آغاز قرن نوزدهم در اثر سیاستهای قدرتهای هژمونیک آن دوران یعنی انگلستان و روسیه، در بخشهای عمده قلمرو خود در شبه قاره هند، أسیای میانه، قفقاز و امپراطوری عثمانی، مناطق ساحلی جنوب خلیج فارس به تدریج منقرض شد. زبان فارسی هم بر اساس فلسفهی اعلامیه و قطعنامه روز بینالمللی زبان مادری در سال٢٠٠٠ «زبان مادری ایرانیان» است و هم به لحاظ تاریخی. چرا که قرنها است زبان آموزش، تاریخنگاری و شعر و ادب تمامی مردمان و اقوام ایران زمین بوده و مادران همه این تیرههای ایرانی، در کنار صدها لهجه و گاه زبان محلی رایج در کشور، به آن سخن میگفته و میگویند. زبان فارسی زبان مادر همه ما ایرانیان، یعنی «مادر ایران»، «مام میهن» و پیوند دهنده «فرزندان ایران» است. در بطن این مادر مینوی است که در طول هزارهها جسم و روح و روان همه مادران ما آرمیده و خواهند آرمید.
زبان فارسی در جای خود بزرگترین پشتوانه و تکیهگاه زبانهای تیرههای ایرانی چه کُردی، بلوچی، پشتون و چه تُرکی آذری، و صدها [گویش و ] لهجهی محلی در ایران و حوزه تمدنی ایرانی است. بی.گمان ضعف و انقراض آن، ضعف و انقراض همه این لهجهها و زبانها در برابر زبانهای هژمونیک جهانی و منطقهای خواهد بود. در این کارزار بزرگ زبان فارسی چشم اسفندیار و پاشنه آشیل ایران است و دشمنان کوچک و بزرگ داخلی و خارجی ایران و ایرانیت بیش از هرچیز آن را نشانه گرفتهاند. امروزه نگهداشت زبان فارسی بزرگترین خویشکاری (وظیفه) فرهنگی و سیاسی ایرانیان در برابر تهاجمات فرهنگی و سیاسی بر پیکر «مادرمان ایرانزمین» و خنثی کردن دسیسهی پیچیدهی ایرانزدایی است. «ایران، مادر همه مادران» ما و زبان فارسی، مادر همه لهجهها و زبانهای تیرههای ایرانی و پشتوانه و تکیهگاه استوار آنها است.
در راستای قطعنامهی سال ٢٠٠٠ سازمان ملل، و با اعلام و پاسداشت روز دوم اسفند (٢١ فوریه) به عنوان «روز بینالمللی زبان فارسی»، زبان مادریمان را در سراسر حوزه تمدنی ایرانی گرامی بداریم، دسیسههای دشمنان خود را خنثی کرده، «مادرمان ایران» را خشنود و دل او را از خودمان شاد بداریم تا دل همه مادرانی را که قرنهاست در بطن او در گسترهی حوزه تمدنی ما آرمیدهاند، شاد کنیم.
@IranDel_Channel
💢
🔴 روز بینالمللی زبان فارسی
✍️ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
سالهاست که جریانهای قومگرا و کشورها و رسانههای خارجی حامی انها روز بینالمللی زبان مادری در ٢١ فوریه (دوم اسفند) را تفسیر به رای کرده و با مصادرهی آن به عنوان روز زبانهای محلی و قومی، کارزار شریرانهای علیه زبان فارسی، زبان ملی و مادری همه ایرانیان به راه انداختهاند. دقت عمیق نکردن در فلسفه اعلام این روز از سوی سازمان ملل باعث شده تا برخی، و از آن میان برخی روشنفکران و رسانههای سادهانگار داخل و خارج ایران، این تفسیر را بپذیرند و ناخواسته در کارزار علیه زبان فارسی همراه شوند. این در حالی است که پیشنهاد این روز را نه یک یا چند نماینده زبانهای محلی و قومی، بلکه کشوری (بنگلادش) با نزدیک دویست ملیون جمعیت در ١٩٩٩ در پاسداشت زبان ملی خود بنگالی به یونسکو ارائه داد و در قطعنامه ۵۶/٢۶٢ مجمع عمومی در سال ٢٠٠٠ به تصویب رسید. بیشتر نمایندگان کشورهای جهان از ان رو این پیشنهاد را پذیرفتند که در عصر جهانی شدن، سلطهی زبان انگلیسی در گستره جهانی را به زیان زبان ملی خود میدانستند. به همین خاطر بود که از آن زمان کشورهایی چون فرانسه، هند، المان و دیگران سالانه ملیاردها دلار برای تقویت زبانهای ملی خود یعنی فرانسوی، هندی و المانی و... هزینه میکنند. در همین دوران بود که ساموئل هانتینگتون، نظریهپرداز آمریکایی تقویت زبان انگلیسی را مهمترین نشان ناسیونالیسم امریکایی خواند. بنابراین واحد تحلیل تعریف کننده «مادر» در چهارچوب قطعنامه روز بینالمللی زمان مادری «ملت» بوده و نه «قوم» و «محل». به همین دلیل است که در کشورهایی چون امریکا، کانادا و یا دیگر کشورهای اروپایی، زبان مادری مهاجران را بر اساس «ملیت» انها و مبنای «کشوری» تعریف میکنند و به ایرانیها، هندیها و فرانسویها برای گذاشتن کلاسهای اموزش به زبان فارسی، هندی و فرانسوی و... کمکهای مالی میکنند. هنگامی که نمایندگان «ملت»ها و «کشور»ها در سازمان ملل از وظیفه تقویت زبان مادری و خطر انقراض تدریجی انها در برابر زبانهای در حال هژمونیک سخن میگفتند بیش از هرچیز منظورشان دفاع از زبانهای در معرض انقراض «ملت»ها و «کشور»هایی بود که در عصر جهانی شدن در برابر تهاجم زبان مسلط جهانی یعنی انگلیسی قرار گرفتهاند.
زبان فارسی بدون شک یکی از مهمترین این زبانهای در معرض تهدید و انقراض بوده است، چرا که از عصر جهانی شدن سیاستهای امپریالیستی در آغاز قرن نوزدهم در اثر سیاستهای قدرتهای هژمونیک آن دوران یعنی انگلستان و روسیه، در بخشهای عمده قلمرو خود در شبه قاره هند، أسیای میانه، قفقاز و امپراطوری عثمانی، مناطق ساحلی جنوب خلیج فارس به تدریج منقرض شد. زبان فارسی هم بر اساس فلسفهی اعلامیه و قطعنامه روز بینالمللی زبان مادری در سال٢٠٠٠ «زبان مادری ایرانیان» است و هم به لحاظ تاریخی. چرا که قرنها است زبان آموزش، تاریخنگاری و شعر و ادب تمامی مردمان و اقوام ایران زمین بوده و مادران همه این تیرههای ایرانی، در کنار صدها لهجه و گاه زبان محلی رایج در کشور، به آن سخن میگفته و میگویند. زبان فارسی زبان مادر همه ما ایرانیان، یعنی «مادر ایران»، «مام میهن» و پیوند دهنده «فرزندان ایران» است. در بطن این مادر مینوی است که در طول هزارهها جسم و روح و روان همه مادران ما آرمیده و خواهند آرمید.
زبان فارسی در جای خود بزرگترین پشتوانه و تکیهگاه زبانهای تیرههای ایرانی چه کُردی، بلوچی، پشتون و چه تُرکی آذری، و صدها [گویش و ] لهجهی محلی در ایران و حوزه تمدنی ایرانی است. بی.گمان ضعف و انقراض آن، ضعف و انقراض همه این لهجهها و زبانها در برابر زبانهای هژمونیک جهانی و منطقهای خواهد بود. در این کارزار بزرگ زبان فارسی چشم اسفندیار و پاشنه آشیل ایران است و دشمنان کوچک و بزرگ داخلی و خارجی ایران و ایرانیت بیش از هرچیز آن را نشانه گرفتهاند. امروزه نگهداشت زبان فارسی بزرگترین خویشکاری (وظیفه) فرهنگی و سیاسی ایرانیان در برابر تهاجمات فرهنگی و سیاسی بر پیکر «مادرمان ایرانزمین» و خنثی کردن دسیسهی پیچیدهی ایرانزدایی است. «ایران، مادر همه مادران» ما و زبان فارسی، مادر همه لهجهها و زبانهای تیرههای ایرانی و پشتوانه و تکیهگاه استوار آنها است.
در راستای قطعنامهی سال ٢٠٠٠ سازمان ملل، و با اعلام و پاسداشت روز دوم اسفند (٢١ فوریه) به عنوان «روز بینالمللی زبان فارسی»، زبان مادریمان را در سراسر حوزه تمدنی ایرانی گرامی بداریم، دسیسههای دشمنان خود را خنثی کرده، «مادرمان ایران» را خشنود و دل او را از خودمان شاد بداریم تا دل همه مادرانی را که قرنهاست در بطن او در گسترهی حوزه تمدنی ما آرمیدهاند، شاد کنیم.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍3