ایران‌دل | IranDel
3.73K subscribers
1.24K photos
973 videos
41 files
2.01K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
🔴 #توییت_خوانی

✍️ #پیمان_عارف، تحلیلگر سیاسی و کارشناس مسائل خاورمیانه

الهام علی‌اف با اعتماد بنفس کاذبی که بعد از جنگ دوم قره‌باغ به دست آورد، در دو سال گذشته به دنبال افزایش تنش با ایران بوده [است.]

رفتار عجیبش در تخلیه سفارت و نیز داستانِ غریبِ خارج کردن همسر یاسین حسین‌زاده از ایران و وانمود کردن به اینکه او در محلِّ سفارت نگهداری می‌شود نیز احتمال هدایت طراحی و هدایت روانی یک شهروندِ روان‌ژندِ ایرانی به سمت انجام این حمله از سوی سرویس اطلاعاتی باکو را تقویت می‌کند!

اما لات‌بازی علی‌اف، پشتیبان دیگری بنام اردوغان در آنکارا دارد که برای انتخاباتش به این لات‌بازی‌ها نیاز دارد و در عین حال رسانه‌هایش مملو از ترس از قدرت نظامی ایران است.

با این اوصاف بنظر می‌رسد با تخلیه سفارت [جمهوری] آذربایجان در تهران باید سطح روابط دیپلماتیک‌مان را با این خان‌نشین کاهش داده و سفیرمان را از باکو فرا بخوانیم و سپس با حمایت قاطعانه از تمامیت ارضی ارمنستان و مرز بین‌المللی خود با آن، روابط خود با جمهوری آذربایجان را مورد باز تعریف قرار دهیم.

@IranDel_Channel

💢
🔴 جشن سده

✍️ نیما عظیمی فریاد، کنشگر فرهنگی

"جشنِ سده" از باشکوه‌ترین جشن‌های فرهنگ زرینِ ایران‌زمین در کنار نوروز و مهرگان می‌باشد. این جشن، هرسال در [شامگاه] دهم بهمن ماه، برگزار و گرامی داشته می‌شود. این جشن، به سه سبب ویژه، معنا و مفهوم یافته است‌:
یک) کشف آتش به دست «هئوش چیثره»(هوشنگ) که سببِ شتاب در شکل‌گیری تمدن شد.
دو) زایش مهر و اندیشه
سه) سپری شدن صد روز از چیرگی فریدون بر ضحّاک

دیدگاه‌های گوناگونی در چراییِ نام‌گذاری «سده»، ابراز شده است؛ اما رویِ هماهنگ همه‌ی آن‌ها، «عدد صد» می‌باشد. زیرا صد روز از آغاز «زمستان بزرگ» یعنی یکم آبان سپری شده است. برابر با گاه‌شمار کهن، و نوشته‌ی بُنَد هِشن، بخش ۲۵، بند۷٠؛ یک سال در گاهشمار، ریخت گرفته (متشکل) از دوفصل می‌باشد: «تابستان» به زمان هفت ماه (از ابتدای فروردین تا ابتدای آبان) و «زمستان» به زمان پنج ماه (از ابتدای آبان تا پایان اسفند) پس، «سده» در دهم بهمن ماه روی می‌دهد که برابر است با سرآغاز «زمستان کوچک» چلّه‌ی کوچک که هوا آرام آرام، به سوی روشنی و بهار پیش می‌رود. (نمادی برای ارجمندیِ چیرگی نور و روشنایی بر تاریکی و ظلمت)
جشن‌ها و آیین ایران‌زمین که سراسر پند است و زیبایی و مهر، پیوندی ژرف با روان و کردار باشندگانِ سرزمین‌مان دارند. این آیین، به مثابه‌ی شمعی گرمابخش و مسیرنما می‌باشد؛ مهر در دل می‌تابد و اندیشه می‌پروراند. همچنین برابر با جشن «سده»، صدروز از گرفتارشدن ضحاک می‌گذشت که بنا به گواه اساطیر ایرانی، مایه‌ی نشاط و شور فراوانی برای ایرانیان شده بود؛ افروختن صد شعله‌ی آتش به فراخور رهایی صد جوان ایرانی که توسط «فریدون»، آزاد گردیدند.
افروختن آتش، گرامی‌داشت آن و نیایش، چرخش پیرامون هیزم افروخته، پریدن از روی آن، فراوان جلوه نمودن قوای ایرانی در هنگام جنگ و… از رسوم این جشن می‌باشد. «آتش» در میان دشت‌ها، بالای تپّه‌ها، کوه‌ها و پشت‌بام‌ها و جاهای افراشته‌ی شهر روشن می‌شود و مقام پاک‌کنندگی و والای آن، ستوده می‌شود.
«[ابوریحان] بیرونی» زمان جشن سده را یادگار بنیانگذار سلسله‌ی باشکوه ساسانی، «اردشیر بابکانِ» بزرگ، می‌داند. آورده‌اند: «مسعود غزنوی» نیز در گرامی‌داشت این جشن، آتشی برپا کرده بود که شعله‌های آن از فاصله‌ی ده فرسنگی نمایان بود.
همچنین در دوره‌ی جدید ایران نیز، اهالی فرهیخته‌ی ادب، قلم به دست گرفته و به پاسداری از فرهنگ زرین ایران‌زمین کوشیده‌اند؛ برای نمونه، نویسنده‌ی توانمند صحنه‌ی ادبیات ملّی ایران، «صادق هدایت»، در داستان بوف کور، دلبستگی خود به فرهنگ ایرانی را به روشنی و زیبایی، نمایان می‌سازد. او اهمیت پرداختن به این موضوع مهم را به درستی دریافته، از ویرانی‌هایی که تُرکان و مغولان در ایران به بار آورده‌اند، آزرده است؛ از نابودی آتشکده‌های بزرگ و کوچک ایران، یعنی محل برپایی جشن‌های ایرانی، همچون نوروز، مهرگان، بهمنگان، «سده» و… به دست تُرکان و مغولان به خشم می‌آید و در عین حال به دوام فرهنگ والای ایران اشاره دارد؛ به اصفهان که می‌رسد، به تماشای آتشگاه می‌رود؛ «صادق هدایت» در آثارش، پرتو ایران‌دوستی خود را با قدرت، در جان «ایران‌زمین» افکنده است. در روزگار کنونی نیز، این جشن بزرگ و بسیار پر اهمیت، در شهرهای گوناگون ایران، برگزار می‌شود.

«به هر برزنی جشن‌گاهی سده
همه‌گرد بر گردش آتشکده
یکی آذری ساخت برزین به نام
که با فرخی بود و با برز و کام»



@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 دهم بهمن ماه جشن سده، جشن ملی ایرانی، فرخنده و فروزان باد.


یادداشتِ میلاد عظیمی، در بابِ جشن سده

ملک‌الشعرا بهار، مخالف شاه شدن رضاخان بود. تیغ مخالفان نبرید و رضاخان، شاه ایران شد. در نوروز ۱۳۰۵ [ملک‌الشعرای] بهار در نخستین مراسمِ سلام نوروزی شاه جدید شرکت کرد و منظومۀ چهار خطابه را خواند؛ شعری بلیغ در مدیح شاه و اندرز به او؛ اندرزهایی که به یک معنا فهرست بالابلند کتابِ آرزوهای بهار برای ایران بود:
قانون، آزادی، فرهنگ، آسایش، صحت، امنیت، رفاه، دفع اجانب.

یکی از آرزوها و خواسته‌های بهار از شاه تازه‌نفس، «شادی» بود:
"بهر وطن ‌عیش‌ و خوشی کن درست."

به شاه پیشنهاد کرد برای شاد کردن مردم جشن‌های کهن ایرانی را زنده و نو کند. به یادِ شاه ‌آورد که در ایران کهن روزهای ماه اسم داشت. مثلاً شانزدهم هر ماه روزِ مهر بود. وقتی روز مهر در ماه مهر می‌رسید جشن می‌گرفتند؛ جشن بزرگ مهرگان که تا مدتها پس از اسلام هم برگزار می‌شد.
.
بهار از شاهِ نو می‌خواهد جشن‌های کهن را نو و زنده ‌کند تا زندگی مردم ایران در جشن و شادی مستمر و مکرر غوطه بخورد. تا مردم گرد هم بیایند و دست بیفشانند و پای بکوبند و از ته دل بخندند. شاعرِ ایران خوب می‌دانست تنها مردمی که شاد و امیدوار هستند، می‌توانند دست در دست هم دهند به‌ مهر و میهن خویش را کنند آباد.

نو شود اعیاد و رسوم کهن
خلق به هر جشن کنند انجمن

تازه شود جشن خوش مهرگان
آن که شد از غفلت ترک از میان

آتش جشن سده روشن شود
شهر ز بهمنجنه گلشن شود

روز چو با ماه برابر شدی
بودی جشنی و مکرّر شدی

پادشها! عیش وطن عیش تُست
بهر وطن ‌عیش‌ و خوشی کن درست

گوی که اعیاد کهن نو کنند
یاد ز عهد جَم و خسرو کنند


و نمی‌دانم چرا رضاشاه این کار را نکرد؟

در شاهنامۀ فردوسی «مهر[گان] و نوروز و جشن سده» کنار هم آمده و این معنا دارد. اصلاً کابوس بود که یک روز در ایران «نه نوروز ماند نه جشنِ سده».
.
امیدوارم زنده باشم و روزی را ببینم که مردم ایران مهرگان و سده را جشن می‌گیرند. جشنی ملی و بزرگ و همگانی. تا هر سال در «سدۀ فرخ روز دهم بهمن ماه» (فرخی) به پیشباز نوروز برویم. تا به قول منوچهری «جشن سده، طلایۀ نوروز و نوبهار» ما باشد. تا در شبهای سرد و تیرۀ زمستان، با خیره شدن در آفاق فرّ و فروغ آتش سده، دلگرم به نوروز و نوبهاری باشیم که خواهد آمد. چون درختی اندر اقصای زمستان که خواب آفتاب و برگ و شکوفه و پرستو می‌بیند. رؤیای روزِ بهی.


@IranDel_Channel

💢
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مستندِ "سلام، من نادر صدیقی"

🔴 این #مستند تلویزیونی، داستانِ زندگی نادر صدیقی، مجری و گوینده‌ی پیشکسوتِ رادیو و تلویزیون ملی ایران است.

🔴 نادر صدیقی، زاده و بزرگ شده‌ی شهر تبریز، ابتدا در رادیو تبریز و سپس به شهر تهران رفته و در رادیو و تلویزیون ملّی ایران فعالیت می‌کند و در این مستند به بیان خاطرات خود از دوران فعالیت در رادیو و تلویزیون ملی ایران در دهه‌های چهل و پنجاه خورشیدی می‌پردازد.


این مستند را می‌توانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید.


@IranDel_Channel

💢
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مصاحبه‌ی فرامرز فروزنده با داریوش همایون

🔴 #داریوش_همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی در دولت جمشید آموزگار و دبیر کلِ حزب رستاخیز ایران بود که در سال ۱۳۸۹ خورشیدی درگُذشت و این مصاحبه قدیمی است.
داریوش همایون تا خطر عمر خود، مخالف رژیمِ جمهوری‌اسلامی و یک پادشاهی‌مشروطه‌خواه و در عین حال یک فرد ایران‌دوست و ملّی بود.

🔴 پی‌نوشت:
انتشار یک مصاحبه به معنی تأییدِ یک شخص و یا تأيیدِ تمام گفته‌ها و اندیشه‌های آن شخص نیست.

@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نظر داریوش همایون در مورد تهدیدِ یکپارچکی ملی و تمامیت ارضی ایران:
"اولویت اولِ من، حفظ ایران است."

🔴 #داریوش_همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی در دولت جمشید آموزگار و دبیر کلِ حزب رستاخیز ایران بود که در سال ۱۳۸۹ خورشیدی درگُذشت و این مصاحبه قدیمی است.
داریوش همایون تا خطر عمر خود، مخالف رژیمِ جمهوری‌اسلامی و یک پادشاهی‌مشروطه‌خواه و در عین حال یک فرد ایران‌دوست و ملّی بود.

🔴 برای تماشای کل مصاحبه (به مدت نود دقیقه) می‌توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:

👇👇
🎥 مصاحبه کامل


🔴 پی‌نوشت:
انتشار یک مصاحبه به معنی تأییدِ یک شخص و یا تأيیدِ تمام گفته‌ها و اندیشه‌های آن شخص نیست.


@IranDel_Channel

💢
🔴 در تصویر فوق نوشته شده است:

کنسرت مهم

از قرارِ اطلاعی که حاصل نموده‌ایم، روز جمعه از ساعتِ ۸ به شرکت آقای ابوالحسن‌خان اقبال‌آذر که همه در آرزوی شنیدن نغماتِ روح‌پرور این استاد درجه‌ی اولِ عالم موسیقی و مایه‌ی افتخار اهل ذوق و موسیقی دارند، در صحنه‌ی شیر و خورشید به منفعتِ زلزله‌زدگانِ خراسان دایر خواهد بود.
حاضرین این کونسرت، غیر از استفاده از این کونسرتِ مهم فراموش نشدنی برای استخلاصِ برادران وطنی‌ خود از بدبختی زلزله مساعدت خواهد نمود.


پی‌نوشت:
کنسرت زنده‌باد اقبال‌آذر به نفع زلزله‌زدگان خراسان در خرداد ماه ۱۳۰۸ خورشیدی

در پی زلزله‌ی مهیب در شیروان استان خراسان شمالی کنونی، که منجر به کشته شدن بیش از ۳۵۰۰ نفر شده بود، زنده‌یاد ابوالحسن‌خان اقبال‌آذر در ۱۷ خرداد ۱۳۰۸ خورشیدی، در سالن شیر و خورشید تبریز به نفعِ زلزله‌زدگان کنسرت برگزار می‌کنند و مردمِ تبریز با حضور در این کنسرت،‌ به زلزله‌زدگانِ خراسان کمک کرده بودند.

#ایران_یکدل

@IranDel_Channel

💢
🔴 آذربایجان و هویتِ ملی

✍️ #سجاد_آیدنلو، دکترای زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه ارومیه‌ای

آذربایجان همیشه و در طول تاریخ، یعنی پیش و پس از اسلام بدون استثنا یکی از بخش‌های مهم و اصلی و اساسی ایران بوده است. این را هم کتیبه‌های پیش از اسلام و به‌ویژه دورۀ ساسانیان به ما می‌گوید و هم متون تاریخی.

آذربایجان همیشه جزء واحد جغرافیایی‌ای به‌نام ایران بوده است. حالا اگر تاریخ، دین و آداب و رسوم را در نظر بگیریم، با تفاوت‌های مختصری که ویژگی هر منطقه است، در آذربایجان هم همان بوده که در سایر مناطق ایران. نوروز به‌عنوان یک جشن ایرانی همواره در آذربایجان بوده، دین اسلام و تشیع و در مقاطعی تسنن در آذربایجان بوده.

حالا بگذارید رابطۀ آذربایجان و شاهنامه را عرض کنم.
در سال‌های اخیر برخی از بزرگواران از تعبیر هویت‌طلب و هویت‌طلبی در آذربایجان حرف می‌زنند. باید عرض کنم مسئلۀ شخصی و احساسی نیست و ما داریم یک بحث علمی می‌کنیم و از این منظر باید عرض کنم که بخشی از هویّت ما آذربایجانیان در شاهنامۀ فردوسی است، بی‌هیچ تردیدی. تکرار می‌کنم عرض بنده یک صحبت علمی است و نه احساسی. ممکن است این گزارۀ من را برخی نپسندند، من برای آن عقیدۀ شخصی احترام قائلم اما پسند و ناپسند و سلیقۀ شخصی، به هیچ وجه در مسلّمات و واقعیات تأثیری نخواهد داشت. ما براساس اسناد صحبت می‌کنیم. چرا بنده می‌گویم بخشی از هویت آذربایجان؟ برای اینکه متن شاهنامه را اگر ملاحظه فرمایید آذربایجان دقیقاً با همین جغرافیای امروز به‌عنوان «آذرآبادگان» در شاهنامه آمده و به بخش‌هایی از آن هم مثل دریاچۀ چیچست یا دریاچۀ ارومیه، آذرگشسب یا اردبیل اشاره شده و البته بسیار هم با تقدیس و احترام. آذربایجان در شاهنامه پایتخت معنوی و دوم ایران است و جایگاه بسیار مقدسی دارد و همچنین از نظر داستانی هم بسیار مهم است.
فردوسی به صراحت از زبان رستم با صفت آذری از آذربایجانیان حرف زده. آذری یعنی اهل آذربایجان و این واژه هیچ گونه دلالت نژادی ندارد. از من می‌پرسند شما آذری هستی؟ می‌گویم اگر منظورتان این است که بنده آذربایجانی هستم بله ولی اگر می‌خواهید بگویید من‌ نژاد دیگری دارم خیر. همۀ ما آذربایجانیان ایرانی هستیم. به هرحال رستم فرخزاد وقتی اعراب به ایران حمله می‌کنند به برادرش می‌گوید خانواده و اموال را بردار و به آذربایجان ببر که محل امنی است:

«همی‌ تاز تا آذرآبادگان
به جای بزرگان و آزادگان»

من از دوستانی که به شاهنامه نقد دارند و من برای آنها بسیار احترام قائلم می‌خواهم فقط به همین بیت فکر کنند.

منبع:
روزنامهٔ ایران، چهارشنبه، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰


@IranDel_Channel

💢
Audio
🎙 عنوان سخنرانی: خشونت‌پرهیزی اجتماعی
سخنران: فرهاد میثمی

این سخنرانی حدود پنج سال پیش در دانشگاه اصفهان ایراد شده است. گفتنی است که از چند ماه پس از این سخنان تا به امروز، فرهاد میثمی بدون هیچگونه مرخصی‌ در زندان است.

در این لینک می‌توانید به صورت تصویری این سخنرانی را ببینید.


@IranDel_Channel

💢
🔴 گروهی از کنشگران سیاسی ایران در نامه‌ای از اقدام اتحادیه اروپا درصدور قطعنامه‌ای برای قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست گروه‌های تروریستی اتحادیه اروپا انتقاد کرده‌اند.
آن‌ها این مساله را مصداق بارزِ "دخالت قدرت‌های خارجی در امور داخلی ایران خوانده‌اند."

بسیاری از رسانه‌ها این نامه را با عنوان «بیانیه اصلاح‌طلبان داخل و خارج کشور» منتشر کرده‌اند، اما #پیمان_عارف، تحلیلگر سیاسی ساکن بریتانیا از امضاکنندگان آن بیانیه، نه این بیانیه را از نظرِ ترکیبی، بیانیه اصلاح‌طلبان می‌داند و نه آن را حمایت از سپاه پاسداران. در مقابل فرنگیس بیات، پژوهشگر علوم سیاسی و از افرادی که به تازگی در نشستی در همین‌باره در مقر پارلمان اروپا در بروکسل حضور داشته با اشاره به امضای افراد به گفته او خوشنام ملی - مذهبی بر پای این بیانیه، آنها را به چشم بستن بر واقعیت سپاه پاسداران و همراهی با آنچه یک گفتار منحرف شوونیستی می‌نامد، متهم می‌کند.

🎙 گفتگوی محمد ضرغامی را با دو میهمان برنامه، می‌توانید در تارنمای رادیو فردا بشنوید.


✍️ متن بیانیه در تارنمای زیتون منتشر شده است.

@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 اوکراینیزه کردن ایران

✍️ اکبر مختاری، کارشناسی‌ارشد روابط بین‌الملل

♦️در ساختار آنارشیک نظام بین‌الملل همه دولت‌ها می‌کوشند به بیشینه‌سازی قدرت خویش بپردازند چراکه در تئوری‌های روابط بین‌الملل افزونی قدرت برای افزایش امنیت از اولویت بالایی برخوردار است.

♦️با توجه به چنین نگرانی امنیتی، نزدیک به یک سال پیش روسیه به‌دلیل هراس از عضویت رسمی اوکراین در ناتو، دست به حمله پیش‌دستانه به اوکراین زد. نبردی که جهان غرب تا یک هفته قبل از انجامش در مورد آن تردید جدی داشت.

♦️چند هفته پیش از حمله روسیه به اوکراین مذاکرات برجام به‌طرز خوش‌بینانه‌ای در حال انجام بود و دائماً «اولیانوف» نماینده روسیه در مذاکرات برجام در وین از قریب‌الوقوع بودن توافق سخن می‌گفت. با وقوع جنگ اوکراین دیگر از سخنرانی‌های اولیانوف با آن سیگار برگ معروف بر دهانش در مورد مذاکرات وین خبری نبود چراکه او دیگر برایش برجام در اولویت نبود و حالا باید به بقا و سپس پیروزی روسیه در جنگ می‌اندیشید.

♦️آشکارسازی فروش پهپادهای ایرانی به روس‌ها توسط اوکراین و تائید غیرحرفه‌ای ایران سبب‌ساز تحریم‌های بیشتر ایران و روسیه شد. روسیه در این جنگ به‌دنبال یک دولت شریک می‌گشت؛ شریکی که با پیوستنش به روسیه نه‌تنها از بار افکار عمومی نسبت به اقدامات نظامی خود در اوکراین کمی می‌کاست بلکه توافقی به‌نام برجام نیز هرچه بیشتر به‌سمت فروپاشی حرکت می‌کرد. توافقی که می‌توانست هم به ایران جان تازه‌ای دهد و هم از ارزش استراتژیک نفت و گاز روسیه به‌عنوان یک «کارت بازی» برای پیروزی و مقابله با غرب بکاهد.

♦️سرنوشتی که با مرگ برجام اقتصاد ایران را به فروپاشی کامل نزدیک و خطر جنگ را بر سر ایران تقویت کرده است و اینجاست که باید گفت روسیه نه‌تنها اوکراین را تبدیل به ویرانه کرده است بلکه می‌رود که ایران را نیز با سنگ‌اندازی و شکست توافق، «اوکراینیزه» کند؛ رویدادی که اگر هرچه دیرتر دَرکَش کنیم زودتر رخ خواهد داد.


@IranDel_Channel

💢
🔴 به بهانه‌ی درگذشتِ جناب کریمی‌مراغه‌ای، شاعر نامدار از خطه‌ی آذربایجان

🔴 نگاهی به سفرنامه‌ی‌ منظوم کریمی مراغه‌ای به شهر باکو

▫️«سفرنامه باکو» یا «باکو سفرنامه‌سی» بازتاب سفر استاد کریمی‌ مراغه‌ای به باکو می‌باشد. هنگامی که نگاه شاعر در آن سوی مرز به جلفای نخجوان می‌افتد آه از نهادش برمی‌آید و از اینکه با انعقاد عهدنامه‌های شومِ گلستان و ترکمنچای، بخشی از خاک پاک ایران تجزیه شده است اشکش روان می‌شود:
او تایین جلفاسینا دوشدی گؤزوم
بولمورو هئچ نه حالا قالدیم اؤزوم

و با اشاره به عهدنامه‌ی گلستان می‌گوید:
ای آنکه آتش را بر ابراهیم گلستان کردی و درد مظلومان را درمان می‌کنی بار دیگر سرزمین را که از وطنم جدا کرده‌اند، به وطنم بازگردان ..

دئدیم ای ناری گلستان ائلیین
درد مظلوملارا درمان ائلیین
لطف ائله روحومی قئیتر بدنه
آیریلان توپراقی قئیتر وطنه ...

و سپس در لابلای ابیات سفرنامه از وضعیت عمومی نخجوان و باکو، نحوه‌ی رفتار مقامات و شاعران آنها سخن می‌گوید و از بلاهایی که روسیه و ترکیه بر سر مردم آن سامان آورده‌اند، پرده برمی‌دارد و به مسایل مهم فرهنگی و مذهبی و رواج فساد در آن منطقه اشاره می‌کند. شاعر چندان از وضعیت فرهنگی باکو دل آزرده است که می‌گوید باکو زندان مؤمن و بهشت اهل فساد است:
الغرض مؤمنه زندان‌دی باکی
عیاشا روضه رضوان‌دی باکی ...

هنگامی که سفر پایان می‌پذیرد و شاعر و یارانش وارد ایران می‌شوند، بر خاک پاک میهن بوسه می‌زنند و پرچم سه رنگ ایران را بر روی دیده می‌مالند:
دوشوب اؤپدوک وطنین توپراقینی
یوزه چکدیک او گؤزا بایراغینی


(به نقل از صفحه‌ی آذرپژوه)

پی‌نوشت:
جناب کریمی‌مراغه‌ای، شاعر و طنز‌پردازِ آذری، روز نوزده بهمن ۱۴۰۱ خورشیدی، بدرود حیات گفتند.

@IranDel_Channel

💢
🔴 شاهنامه در میان آذربایجانیان

✍️ #سجاد_آیدنلو، دکترای زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌شناسِ ارومیه‌ای

جالب است بدانید شعرای آذربایجانی ۲۰ سال پس از پایان نظم این اثر بلافاصله به آن توجه کرده‌اند. قطران تبریزی حدود ۴۲۰ یا ۳۰ یعنی ۲۰ یا ۳۰ سال پس از پایان نظم شاهنامه به آن توجه کرده است. منتقدان بسیار محترم می‌گویند ممکن است برخی اسامی مثل بیژن و منیژه یا رستم و سهراب که معروف بوده‌اند از طریق منابع دیگری به آثار شاعران آذربایجانی راه پیدا کرده درحالی که ما سند صریح داریم مثلاً قطران مشخصاً شاهنامه مورد نظرش بوده است نه منابع دیگر. این روند از ۴۲۰ تا امروز یعنی حدود ۱۰۰۰ سال هرگز قطع نشده است.
.
از فردوسی آنقدر در آثار شاعران و ادیبان آذربایجانی اسم برده شده و تعریف شده که قابل شمارش نیست. همۀ اینها نشان می‌دهد ادبا و شاعران این خطه کوچک‌ترین تضادی بین خود و شاهنامه نمی‌دیده‌اند و شاهنامه را اثر دیگری و غیر نمی‌پنداشته‌اند.
.
.
معجز شبستری یکی از بزرگ‌ترین شاعران ترکی آذربایجانی به صراحت می‌گوید که مایۀ افتخار و شهرت ایرانی در جهان، فردوسی محترم است.
آیا این تضاد است یا احترام؟

«اگر اولمیایدی جهاندا قلم/ دیلمئزده دنیاده نام عجم/ علمدار فردوسی موحترم/ قلمدور قلم، بارک‌الله قلم».
اگر در جهان قلمی نبود، هرگز نام ایران به میان نمی‌آمد، علمدار این کار فردوسی است، آفرین و بارک‌الله بر این قلم.

.
.
مهم‌ترین نسخه‌های شاهنامه در آذربایجان تدوین شده و اتفاقاً اولین کار هم در آذربایجان بوده. همچنین برخی از نسخه‌های شاهنامه در آذربایجان نگارگری شده که از نظر پربرگ بودن حائز اهمیت است.
شاهنامه‌خوانی و نقالی در قهوه‌خانه‌های آذربایجان هم همواره وجود داشته و کسانی که سنشان اجازه می‌دهد حتماً قهوه‌خانه‌های دهۀ پنجاه تبریز و اردبیل و ارومیه را به یاد دارند که در آن در کنار نقالی به زبان ترکی آذربایجانی و شاهنامه‌خوانی، بخش‌های آذربایجانی داستان‌های کوراغلوهم خوانده می‌شد.
در روایت‌های عامیانه مردم آذربایجان داستان‌های زیادی می‌شنوید که تحت تأثیر شخصیت‌ها و داستان‌های شاهنامه آفریده شده است و اینها را مرحوم استاد انجوی شیرازی گردآوری کرده.
در تبریز مردم عامه می‌گفتند رستم زمانی به تبریز آمده و از فرط سرمای استخوان‌سوز برگشته اما سپرش را جا گذاشته است و حوضی را نشانتان می‌دادند و می‌گفتند جای سپر رستم است.
.
اینها جزو باورهای عامیانه مردم بود و به آنها عقیده داشتند. الان برای ما مسجل شده که رستم شخصیتی حماسی است وگرنه تا چند دهه پیش مردم به وجود این شخصیت‌ها اعتقاد داشتند.

منبع: روزنامۀ ایران، چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰


@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 منظومه‌ای به زبان ترکی‌آذربایجانی، اثری از زنده‌یاد کریمی‌مراغه‌ای

🔴 باکی سفرنامه‏‌سی
    
اوتایین جلفاسینا دوشدی گؤزوم
بولمورم هیچ نه حالا قالدیم اؤزوم

ائیله‏دیم سمت گلستانه نظر
گؤزیاشیم آخدی، دوشوب جانه شرر

او گلستان غمیمی ائتدی تازا
گؤزیمون یاشینی قاتدیم آرازا

دولدی قلبیمده اولان قان گؤزومه
آتشه دوندی گلستان گؤزومه

دئدیم اِی ناری گلستان ائلیین
درد مظلوملارا درمان ائلیین

لطف ائله روحیمی قئیتر بدنه
آیریلان توپراقی وصل ائت وطنه

کیم آیوردی سری تندن وطنیم؟
منی سندن، سنی مندن وطنیم؟

آخ! نه‏قدری آخاجاقسان آرازیم
دورنالار تک باخاجاقسان آرازیم

فتحعلی‌شاه قرا اولسون اوزون
یاخشی ساتدین وطنی گئتدین اؤزون

شل اولا انگلیسه قاب یالیان
ترکمن‌چای سندین امضالیان

محو اولا ملّته نفرت یارادان
گؤزل ایرانیمی‏ بؤلدی آرادان

ائله که کئچدیق آرازدان اویانا
اولدی اوّل یئریمیز خسته خانا

مرزبان بیر روسیدی، بیر کؤپک اوف!
ساری توک، گؤزلری گؤی، آدی ژوکوف

بیر چاخیر خومچاسی، بیر مرد عبوس
دئدیم آی ذاتوه لعنت بئله روس

پرآچوب قرقی تک آشدیق حاصاری
جلفانی، نهره‏می، چشمه‏باساری

ماشین القصه بیزی گتدی جانا
یئتیشیب قافله‏میز نخجوانا...

ایچری یاخشی کثافت خانادی
دئدیم اوغلان بورا محنت خانادی

نه هتل؟ پرده جریق، پلّه اوچوق
غذا یوخ، آفتافا یوخ، دستشو یوق

شهریده اولدی گؤزل گشت و گذار
بو گؤروشدن الیمه گلدی عیار...

اولارین روس دگیشوب دبلرینی
دؤندروب ترسیه مذهبلرینی

نه نماز واردی، اولاردا نه نیاز
اولسادا گر یوزه اون، بلکه‏ده آز

بیزی شاعرلر آپاردی قاطارا
بیزده چوخ دل آغیز ائتدوق اولارا

شعرادن بیری من‏باب ثواب
کادو گتدی بیزه، بیر شیشه شراب!

دئدوق احسن دینوه، ایمانووا !!
کادووا، حرمتوه، احسانووا !!

اتوووه اندامووا گوزتاشووا
بو نئجه تحفه‏دی، دگسین باشووا

الغرض سؤز آز اولا، تئز قوتولا
باکویا قافله‏میز دوشدی یولا

نه قاطار؟ بولدی سویوندان چاخیری
وودکا سئل تک کوپه‏لردن آخیری

باشلادیم بیر کیشی‏یه عرضِ گله
ای مسلمان! نییه بس وضع بئله؟...

دئدی بوغموش بیزی قارداش خفقان
دین و مذهب سؤزی گئتمیش آرادان

دئدیم ایران، داشووا توپراقووا
قربانام داغدان اوجا بایراقووا

مرحبا نظمیوه، آبادلقیوا
شرعی قانونوه آزادلقووا

الغرض بئینیمی چاتداتدی قاطار
ساعت اوندا باکویا چاتدی قطار

باکویا باخدیم اورک دؤندی قانا
باش قالوب ‏هاردا، دوشوب جان ‏هایانا

اوره گیم یاندی گؤزل توپراقیما
دست ظلم‏ایله بؤلونمش باغیما

وای گؤزل اردوبادیم، نخجوانیم
شکی، شیروان، شماخی، لنکرانیم

وطنی ائتدیله قربانلیق اتی
بؤلدولر، پایلادیلار مملکتی

هر گلن کشوری حرّاج ائله‏دی
بیزی بیگانه‏یه محتاج ائله‏دی...

هتله بیرده قئییتدوق ناهارا
قسمته باخ! بیز هارا، باکو هارا

او گؤزللیقدا هتل ده نه ثمر
یوخیدی نظم و نظافتدن اثر

توالتده سویی یوخ، بیلمه‏لیسن
اؤزیوی کاغذیلن سیلمه‏لیسن!

باکی جمهوریسینون باش وزیری
طنز و تفریح‏ده یوخدور نظیری

شاما چکدی هتله قافله‏نی
آچدی بیر بحث ‏سیاسی علنی

سؤز اوزون، سالدی بیزی حوصله‏دن
چوخ قالوبلار دالیا مسئله‏دن

گاهی ملعون ستالین، گاهی لنین
نه بولاردا قویوب ایمان و نه دین

قورباچوف بیر تیکه دوتموش اولارا
ایمدی حسرتله قالوبلار آوارا

گرچه خودمختار اولوبلار نه ثمر
اختیاردان نه خبر وار نه اثر

ترکیه قابلیوب اوز سوقاتینی
جمله مکتوبلاری اولموش لاتینی

او وئروب نقشة پرچملرینی!
اقتصاد آرتیق ائدیب غملرینی

نه باکی، شیطانین آل‏وئر بازاری
تهرانین شاه زمانی لاله‏زاری

شوروی پیس حالا سالمیش باکینی
نجسدن نجس ائلیوبدی خاکینی

فقط اسلام آدی دللرده قالوب
هامی احکام خدا یئرده قالوب

رقص و آواز و زنا، فسق و فجور
قاریشوب بیربیرینه جوربه جور

ایکی شِی‏دن یوخودی نام و نشان
بیر نمازدان، بیری ده آفتافادان...

الغرض، مؤمنه زنداندی باکی!
عیّاشا روضة رضواندی باکی!

روس آلوبدور باکی‏نین مذهبینی
ترکیه غارت ائدوب مکتبینی...

صبح یکشنبه، یئتوب کوچ رحیل
بختمیز نخجوانا اولدی دلیل...

آرازی قافله‏میز آشدی گنه
حمد اولا خالقه، گلدوق وطنه

ائله که کورپونی کئچدوق بو تایا
وطنین داشلارین اوخشاتدیق آیا

دوشوب  اوپدوک وطنین توپراقینی
یوزه چکدیک او گؤزل بایراقینی


@IranDel_Channel

💢
🔴 زبانِ شعر کریمی‌مراغه‌ای

✍️ سعید طرزمی،‌ دانش‌آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی

مرحوم کریمی‌مراغه‌ای از آخرین نسلِ شُعرای سنّت‌گرای ادبیاتِ تُرکی‌آذربایجانی بود که با به جا گذاشتنِ میزان معتنابهی از شعر به دیار حق شتافت.

این روزها نوشتن از وی و پیامِ تسلیت خواندن برای روح او کاری معمول است و البته همراه با خواندنِ یکی از اشعار ایشان.

اما آنچه مغفول است توجه به زبانِ شعر اوست که ترجیح می‌دهم بعنوان کسی که همیشه تمرکزم بیشتر بر روی زبان بوده و ادبیات را نیز محملی برای شناختِ زبان دانسته‌ام، نکته‌ای در بابِ شعرِ ایشان بگویم.

وقتی قرن‌ها از زمانِ شاعری سپری می‌شود و غبارِ زمان،‌ او را فرا می‌گیرد. یکی از مهم‌ترین دانش‌هایی که شعر آن شاعر به ما می‌دهد،‌ شناختِ زبان، گویش و هنجارهای حاکمِ زبان‌شناختی، بر آن منطقه‌ی ویژه در آن زمانِ ویژه است. (رک. مقاله‌ی زمینه و زمانه شعر خاقانی از بنده) ما از خلالِ شعر خاقانی و نظامی و همام و قطران و ... البته تطبیق با مؤلفه‌های دیگر زبانی است که می‌فهمیم هنجارِ زبانی از آذربایجان در قرونِ ششم و هفتم چه بوده و هکذا فردوسی در شناختِ زبانِ خراسان و دیگران...

چند قرن بعد قطعاً کسانی که شعر مرحوم کریمی را خواهند خواند در صورتِ تطبیق درست با مؤلفه‌های زبانی اذعان خواهند نمود که زبانِ تُرکی  معیارِ منطقه‌ی آذربایجان چه زبان و چه شیوه‌ای از گفتار بوده است.

آن مرحوم را می‌توان به قطع آیینه‌ی تمام‌نمای زبانِ تُرکی‌آذربایجانی در قرن ۱۴ دانست و درست نقطه‌ی مقابلی از یک جریانِ شعری است که اصراری شدید بر ایجاد مؤلفه‌های قفقازی، آناتولیایی و حتی در سال‌های اخیر آسیای میانه‌ای در سُرایش شعر تُرکی این منطقه دارند و در برخی موارد اصرار بر فارسی‌زدایی وجود دارد که مرحوم کریمی‌مراغه‌ای با علم به آمیختگی دیرین دو زبانِ فارسی و تُرکی‌آذربایجانی، ابایی از به کار بردن واژگانِ معمول فارسی در اشعارِ تُرکی خود نداشتند.

روانش شاد که زبانِ فاخرِ و ادبی تُرکی‌آذربایجانی را محملی برای سرودنِ اشعارِ مرثیه‌ی حضرت سیدالشهدا، اشعارِ ایران‌مدارانه و طنزهای دلنشین نمود که تا این زبان باقی‌ است آنها نیز بر صحیفه‌ی هستی خواهند درخشید.


@IranDel_Channel

💢
🔴 غرب، تصمیمش را گرفته است!

✍️ بیژن اشتری

ظاهراً ایالات متحدهٔ آمریکا و متحدان اروپایی‌اش تصمیم خود را دربارهٔ جمهوری اسلامی گرفته‌اند و پازل برخورد با این رژیم به تدریج، با کنار هم گذاشته شدن قطعاتش، در حال تکمیل شدن است.

شنبهٔ هفتهٔ آینده چهره‌های معروف اپوزیسیون ایرانی در واشینگتن گرد هم می‌آیند و یک هفته پس از آن ، دو چهرهٔ شاخص اپوزیسیون در کنفرانس امنیتی مونیخ به روی صحنه خواهند رفت تا علیه نظام جمهوری اسلامی سخن بگویند و مخاطبان خود را که شامل سی وزیر خارجه و شمار زیادی از مقامات کشورهای جهان‌اند دعوت به مقابله با حکومت ایران بکنند.

تردیدی در این نیست که دولت آمریکا و غالب متحدان اروپایی‌اش کمر به نابودی جمهوری اسلامی بسته‌اند. دخالت جمهوری اسلامی در جنگ روسیه علیه اوکراین در حکم قطره‌ای بود که کاسهٔ صبر غربی‌ها را علیه جمهوی اسلامی لبریز کرد.

به عنوان کسی که حوزهٔ تخصصی‌اش تاریخ معاصر جهان است باید بگویم که آمریکایی‌ها در زمینهٔ سرنگون کردن حکومت‌ها و رژیم‌های دیکتاتوری معاند تجربهٔ بسیار زیادی دارند تا آنجا که به قول سرمقاله‌نویس روزنامهٔ نیویورک تایمز «این هنری است که دولت آمریکا در آن به مرحلهٔ استادی رسیده است‌.» من وضعیت فعلی ایران را از جهاتی شبیه وضعیت صربستان در زمان اسلوبودان میلوسویچ می‌دانم. در آن زمان آمریکا عزم خود را جزم کرده بود که دیکتاتور صربستان را ساقط کند. حالا اسنادش درآمده که چطور سیا طی یک کارزار دوازده‌ماهه با خرج چهل میلیون دلار زیر نظر مأمور کارکشته و کهنه‌کارش، جیمز دابینز توانست اپوزیسیون غیرمتحد میلوسویچ را متحد کند و نسخهٔ رژیم دیکتاتوری‌اش را برای همیشه بپیچد.

بله، می‌دانم که عده‌ای این‌جور کارهای آمریکایی‌ها را دخالت در امور داخلی کشورها می‌دانند و آن را محکوم می‌کنند اما ذهنیت آمریکایی‌ها متفاوت است‌ [به قول جان سیفر، یکی از مدیران سیا، «نیت‌ات ما توأم با شرافت است و می‌خواهیم در جهان کارهای نیک انجام دهیم.»]

باری، جمهوری اسلامی عملاً درگیر جنگی تمام‌عیار با غرب شده است و طرف مقابل هم وارد کارزار شده و از همهٔ ابزاری که در اختیار دارد استفاده می‌کند. فعلاً مرحلهٔ اول، متحد کردن اپوزیسیون جمهوری اسلامی است که به نظرم خیلی هوشمندانه و دقیق و مرحله به مرحله در حال انجام است.

سالی که در راه است به نظرم یک سال تعیین‌کننده در سرنوشت جمهوری اسلامی‌است. اگر روسیه در جنگ اوکراین ببازد که احتمالش خیلی زیاد است بازندگان این جنگ تاوان سنگینی خواهند داد. پس از پایان جنگ‌های بزرگ همیشه بازندگان به شدت مجازات شده‌اند و این اصل کماکان به قوت خود پابرجاست.



پی‌نوشت:
انتشارِ یک یادداشت، به معنی تأييد محتوای آن نیست بلکه هدف، بازتاب دادن یک دیدگاه است.



@IranDel_Channel

💢
🔴 زنگ هوشیارباش برای ایران

✍️ #احسان_انتظاری


❓️آیا زلزلۀ دهشتناک در سوریه و تُرکیه، زنگِ هوشیارباش را برای مسئولانِ ایرانی به صدا درآورده است؟
❓️آیا زلزله، فاجعه‌ است یا بی‌تدبیری و عدم توجه به دانش و تجربۀ بشری، فاجعه خلق می‌کند؟

♦️ بایستی، تمام ساختمان‌های موجود (به‌ویژه ساختمان‌های قدیمی) در محیط‌های شهری و روستایی، به‌ویژه در بافت‌های فرسودۀ شهری و در حاشیۀ شهرها، از منظر ایمن بودن بررسی شود و در صورت نیاز، طبق نشریۀ ۳۶۰ – دستورالعمل بهسازی لرزه‌ای ساختمان‌های موجود - برای ایمن‌سازی و بهسازی آن ساختمان‌ها اقدام گردد. التزامِ شهرداری‌ها و حمایتِ شرکت‌های بیمه می‌تواند این مهم را به‌ویژه در مورد ساختمان‌های با مالک خصوصی، سرعت ببخشد. طبق یک منطقِ اقتصادی اگر هزینۀ بهسازی، بیش از ۳۰ تا ۳۵ درصد هزینۀ تخریب و نوسازی یک ساختمان باشد و چنانچه آن ساختمان ارزش تاریخی خاصّی نداشته باشد، عموماٌ به‌جای بهسازی، توصیه به تخریب و نوسازی نیز می‌شود.

♦️ تا مادامی‌که به ساختِ ساختمان‌های ایمن در برابر زلزله و بهسازی لرزه‌ای ساختمان‌های موجود (متناسب با اهمیت ساختمان‌ها) که محل سکونت انسان‌ها و محل دریافت خدماتِ انسانی (مثل فرودگاه، بیمارستان، فضای آموزشی و ...) است و دیگر موارد توصیه شده، قانون‌مندی، توجه، التزام، جدیّت و نظارتِ کافی در مسئولان و حتی آحاد مردم نباشد، همچنان زلزله، انسان‌ها را خواهد کُشت و مصیبت وارد خواهد کرد. پس در نتیجه خود زلزله، فاجعه نیست، بی‌تدبیری و عدم توجه به دانش و تجربۀ بشری است که فاجعه خلق می‌کُند.

🔴 متن کامل یادداشت را در تارنمای روزنامه هم‌میهن بخوانید:

https://b2n.ir/d77529

@IranDel_Channel

💢
🔴 نامه‌ای به جناب سروان بهنام زارعی

✍️ #مهدی_تدینی


جناب سروان زارعی سلام.

این چند سطر را برای شما می‌نویسم و امیدوارم دست به دست شود و برسد به دست شما. نمی‌دانم آیا با جنابعالی برخوردی شده، توبیخ شده‌اید یا به تذکری بسنده کرده‌اند. گفتند شما را "توجیه" کرده‌اند. در هر حال امیدوارم مشکلی برای شما پیش نیامده باشد و در عوض دوست داشتم به عنوان یک هموطن از شما تشکر کنم.

نهادی که شما یکی از پرسنل آن هستید به جای توبیخ شما باید از شما قدردانی کند، چون پس از این‌همه زخم و این‌همه داغ، یک نفر در جامه آن نهاد مرهمی بر دل‌هایی گذاشت. جناب زارعی، حقیقت این است که در هر جامعه‌ای اصلاً مسئلهٔ اجرا و صیانت از قانون مسئله‌ای ثانوی است؛ یعنی قانون معلول است و "علّتِ" وضع قانون اولا بر خود قانون است. قانون همزیستی انسان‌ها را تنظیم می‌کند تا بتوانند با کمترین سایش و گزند متقابل کنار همدیگر زندگی کنند. قانون برای آسایش انسان‌هاست، برای حفاظت از حریم خصوصی است.

درست است که قانون محدودیت می‌آورد، اما در عین حال حصاری است که حریمی برای فرد ایجاد می‌کند و به دیگران نشان می‌دهد تا کجا اجازه دارند در زندگی دیگران دخالت کنند. این روح قانون است و اگر قانونی فاقد این روح باشد کارکرد خود را از دست می‌دهد. قانون بخش کوچکی از آزادی را سلب می‌کند تا از بخش بزرگ‌تری از آزادی دفاع کند. قانون مرزکشی می‌کند، اما هدف آن باید تضمین آزادی و اختیار عمل شهروند باشد. مثلاً قانون به فرد اجازه نمی‌دهد دزدی کند، اما در مقابل همهٔ تلاش‌های فرد برای کسب ثروت و روزی را با همین محدودیت تضمین می‌کند.

شهروند از "قانون منع دزدی" پیروی می‌کند، چون در ازای این "منع" همه تلاش‌های دیگرش برای کسب ثروت و معاش از سوی این قانون تضمین می‌شود. قانونی که فقط سلب کند و چیزی در مقابل نبخشد، فاقد روح قانون است. شهروند از خود می‌پرسد: "این قانون چه چیز به من می‌دهد، چه چیز می‌گیرد؟" در بدترین حالت نسبت ضرر و فایده قانون باید مساوی باشد — و اگر نباشد، این قانون معقول نیست و فاقد منطق یا همان روح قانون است.

این پرحرفی را خدمت شریف شما کردم تا بگویم مردم روح قانون را درک می‌کنند. وقتی این روح را نمی‌یابند به قانون معترض می‌شوند. رفتار و گفتار شما را پسندیدند، چون مسئلهٔ اجرای روحِ قانون، از اجرای خود قانون شیرین‌تر و ضروری‌تر است. شما روح قانون را اجرا کردید: روحی که یکی می‌گیرد، چند تا می‌دهد؛ یک پنجره را می‌بندد، چند پنجره را می‌گشاید. قانون در ذات خود باید سخاوتمند باشد. قانون بخیل فاقد روح قانون است.

برایتان آرزوی تندرستی دارم.

ارادتمند، برادر کوچک شما، مهدی.


@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 شماره ۵۵ ماه‌نامه‌ی #وطن_یولی (راهِ وطن) منتشر شد.

شماره‌ی بهمن ماه ۱۴۰۱ خورشیدی

📖 برای مطالعه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.


@IranDel_Channel

💢
VatanYoli55 (1).pdf
16.6 MB
🔴 شماره ۵۵ ماه‌نامه #وطن_یولی (راهِ وطن)

شماره‌ی بهمن ماه ۱۴۰۱ خورشیدی


@IranDel_Channel

💢