ایران‌دل | IranDel
3.73K subscribers
1.24K photos
973 videos
41 files
2.01K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
🔴 نام جعلی برای خلیج‌ فارس در عراق و انفعال دستگاه سیاست خارجی

✍️ #احسان_هوشمند، روزنامه‌نگار و پژوهشگر

مسابقات فوتبال جام خلیج فارس در شهر بصره در کشور عراق زمینه‌ی طرح ادعاهای ضد ایرانی را، آن‌هم در کشور عراق، مهیا کرد.

بنا بر مستندات صریح و روشن تاریخی چندین‌سده‌ای، نام آبراه بزرگ جنوبی ایران همواره خلیج‌ فارس بوده و اسناد بین‌المللی نیز مؤید اسناد تاریخی در‌ این‌باره است؛ اما برگزاری مسابقات فوتبال در شهر بصره میان کشورهای حاشیه‌ی خلیج‌ فارس و بدون حضور ایران موجب بروز این نگرانی شد که چرا ‌ بر خلاف روابط دوجانبه و حُسن هم‌جواری و حمایت‌های ایران از تمامیت سرزمینی عراق، این‌چنین مقامات عراقی از جمله نخست‌وزیر عراق و مقتدی صدر و فدراسیون فوتبال این کشور به خود اجازه داده‌اند تا علیه منافع ملی ایران پیام رسمی صادر کنند؟

۱.
در دو دهه‌ی گذشته ملت ایران هزینه‌های زیادی برای استقرار ثبات و امنیت در عراق پرداخته‌اند. پیش از آن، دولت بعثی حاکم بر عراق با حمایت عربستان و کویت ایران را مورد هجوم قرار داد و جنگی ویران‌گر به مدت هشت سال را بر ایرانیان تحمیل کرد؛ جنگی که هزاران شهید و زخمی و میلیون‌ها آواره و میلیاردها دلار خسارات اقتصادی در پی داشت.

با اتمام جنگ و به‌ویژه در دوره‌ی اشغال عراق از سوی آمریکا و استقرار مرحله‌ای دولت عراق و سپس حمله‌ی داعش به عراق، دولت ایران در کنار دولت عراق قرار داشت و حمایت جدی و پرهزینه‌ای از کشور و دولت عراق را برعهده گرفت.

در این سال‌های طولانی بنا بر برخی تعارفات سیاسی دولت‌مردان حاکم در ایران، از حقوق مسلم و منافع کشور خود گذشت و برای رسمیت دوباره قرارداد ۱۹۷۵ اقدام جدی و مستمر و فراگیری انجام نداد و هم‌چنان وضعیت این معاهده‌ی معتبر بین‌المللی از سوی طرف عراقی در ابهام باقی مانده است. حتی نزدیک‌ترین دوستان ایران که در عراق به قدرت رسیدند نیز درباره این معاهده هیچ‌گونه اقدام عملی انجام نداده و به‌این‌ترتیب از نظر حقوقی رابطه‌ی ایران و عراق به صلح کامل بر مبنای آن قرارداد منجر نشده و پس از ترک مخاصمه و اعلام آتش‌بس هنوز هیچ قرارداد معتبری برای تثبیت روابط دوجانبه رسمیت نیافته است!

دستگاه سیاست خارجی کشور در چند دهه‌ی گذشته به‌ویژه پس از سرنگونی دولت بعثی صدام‌حسین و استقرار دولت عراق گزارش صریح و روشن و شفافی درباره اقدامات صورت‌گرفته برای احیای قرارداد ۱۹۷۵ و چرایی به نتیجه نرسیدن این اقدامات احتمالی ارائه نداده ‌و درباره‌ی سرنوشت این قرارداد معتبر بین‌المللی میان ایران و عراق سکوت معناداری را پیشه کرده است.

۲.
پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران موجب آتش‌بس در جنگ هشت‌ساله تحمیل‌شده به ملت ایران شد. بر اساس بند‌های ۶ و ۷ قطع‌نامه از دبیرکل خواسته می‌شود «مسأله‌ی ارجاع تحقیق درباره مسئولیت منازعه به هیئت بی‌طرفی را بررسی کنند و هرچه زودتر به شورای امنیت گزارش دهند» تا «با تصدیق ابعاد عظیم خساراتی که در طول منازعه رخ داد» آغازگر جنگ مشخص شود.

با وجود حق مسلم ایران برای معرفی متجاوز و مسئولیت‌های متجاوز، از‌ جمله پرداخت غرامت جنگ که بر دوش ملت ایران سنگینی می‌کند، در سه دهه‌ی گذشته دستگاه سیاست خارجی کشور برای پی‌گیری این حق مسلم ملت ایران گام اساسی و حقوقی مشهودی برنداشته و هم‌چنان حقوق ملت ایران برای دریافت صدها میلیارد دلار غرامت از متجاوز ادا نشده است. این در حالی است که دولت عراق تا دلار آخر غرامت کشور کویت به دلیل حمله به کویت در سال ۱۹۹۰ مسیحی را پرداخت و سال گذشته آخرین بخش از اقساط این غرامت را پرداخت کرد.

۳.
ایران همواره مخالفت خود را با استفاده از نام جعلی برای خلیج‌ فارس اعلام کرده و اعتراض خود را از طریق مجامع بین‌المللی ابراز کرده و خواستار استفاده از عبارت «خلیج‌ فارس» شده است؛ اما درباره‌ی عراق وضع متفاوت است و تاکنون شاهد احضار سفیر عراق و واکنش و موضع‌گیری جدی و صریح وزارت خارجه در‌این‌باره نبوده‌ایم.

ضروری است مسئولان دستگاه سیاست خارجی و نیز وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال درباره‌ی اتفاقات روی‌داده در استفاده از واژه‌ی جعلی برای خلیج‌ فارس با صراحت و مبتنی بر منافع ملی موضع‌گیری کرده و از حقوق حقه‌ی ملت ایران دفاع کنند.

روزنامه‌ی شرق

-

درباره‌ی تاریخچه‌ی نام خلیج فارس و مقاصد از تغییر آن، بخوانید:

مقاله‌ی «نام خلیج فارس در طول تاریخ»، دکتر محمدجواد مشکور، استاد تاریخ

کتاب محاکمه‌ی خلیج فارس نویسان، دریادار دکتر احمد مدنی


@IranDel_Channel

💢
🔴 معرفی یک تارنما : ویکی‌شاهنامه

شامل:
متن کامل شاهنامه (بر اساس شاهنامه چاپ مسکو) + خوانش صوتی اشعار


داستان‌های برگزیده شاهنامه فردوسی

خلاصه و توضیحات کوتاه از شاهنامه

و....


پی‌نوشت: لطفاً این تارنما را به تمام دوست‌داران فرهنگ و ادبیات ایرانی و دوست‌داران شاهنامه حکیم فردوسی توسی معرفی نمایید.

@IranDel_Channel

💢
🔴 شاهنامه خودآگاهِ جمعیِ ایرانیان است.

✍️ ابوالفضل خطیبی، شاهنامه‌شناس


▪️هویّت ایرانی ریشه در اسطوره‌هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند و داستان‌های حماسی دربارهٔ شاهان و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم در تاریخ ایران، پشتوانه‌های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملّی را تقویت می‌کرد. از سپیده‌دمِ تاریخ تاکنون، ایرانیان، به رغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده و گاه با انقراضِ سلسلهٔ شاهنشاهی سرتاسر کشور به دست بیگانگان افتاده، هیچ‌گاه هویّت خود را فراموش نکردند و در سخت‌ترین روزگاران که گمان می‌رفت همه‌چیز نابود شده، حلقه‌های مرئی و نامرئی هویّت ملّی چنان آنان را با یکدیگر پیوند داده که توانستند ققنوس‌وار از میان تلی از خاکستر دگربار سر بر آورند.
پس از فتح ایران به دست اعرابِ مسلمان یکپارچگی سیاسی و دینی از ایران رخت بربست. اما اندیشهٔ یکپارچگی ایران با ترجمهٔ خدای‌نامه به زبان عربی و فارسی دَری باقی ماند و در قرن چهارم هجری با سروده شدن شاهنامه شکل نهایی یافت.

پس از فردوسی، هویّت ایرانی نه در بستر حکومتی یکپارچه به‌لحاظ سیاسی و دینی بلکه در بستری فرهنگی، ادبی و هنری استمرار یافت. ایرانیان شاهنامه را چون شناسنامهٔ ملّی خود حفظ کردند و منتظر فرصتی بودند تا یکپارچگی سیاسی و جغرافیائیِ روزگار کهن را زنده کنند که کردند. پس از پدید آمدن شاهنامه تا پانصد سال بعد که صفویان یکپارچگی سیاسی را به ایران بازگرداندند، به‌رغم وجود حکومت‌های محلی، مفهوم ایران‌شهر همچنان به حیات خود ادامه داد. گواه این معنی در مدیحه‌های شاعرانی چون سنایی، نظامی، خاقانی، خواجوی کرمانی و عبید زاکانی نهفته است که پادشاهان، ممدوح خود را هر چند بر قلمروی در گوشه‌ای از ایران‌زمین حکم می‌راندند، شاه ایران یا خسرو ایران خطاب می‌کردند.

هویّت ایرانی در شاهنامه در تحقیر ملّت‌های دیگر نیست که رنگ و جلا می‌یابد بلکه خود بر بنیادهای فکری و معنوی و اخلاقی نیرومندی استوار است. از همین رو، ملّی‌گرایی ایرانیان در طول تاریخ هیچ‌گاه به نژاد‌پرستی نفرت‌انگیزی چون نازیسم و فاشیسم در قرن بیستم مبدل نشد. در قرن بیست و یکم ایرانیان می‌توانند بر پایهٔ همان بنیادها، به ویژه بنیادهای اخلاقی که در سرتاسر شاهنامه موج می‌زند، در جهانی که در اثر پیشرفت‌های برق‌آسا در فناوری ارتباطات، بیم آن می‌رود که بسیاری از فرهنگ‌های بومی فراموش شوند، هویّت ایرانی خود را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند.
سخن آخر اینکه اگر دیوان حافظ ناخودآگاه جمعی ایرانیان را باز می‌تاباند، شاهنامه خودآگاهِ جمعی ایرانیان است.

مقاله هویّت ایرانی در شاهنامه
دکتر #ابوالفضل_خطیبی
نامهٔ فرهنگستان، شمارهٔ ۸

@IranDel_Channel

💢
🔴 رشته‌توییتی در مورد نبرد میان ایران و ضدِّ ایران

✍️ ع. ششگلانی

در عمیق‌ترین لایه منازعات سیاسی فعلی، نبرد میان "ایران" و "ضدِّ ایران" است.
هم نیروهای ایران‌خواه و هم ضدِّ ایران در همه‌جا حضور دارند و ایرانستیزان با چهره‌های متفاوت در داخل و خارج، در حکومت و در اپوزیسیون، پراکنده‌اند. این است که نبرد را پیچیده‌تر کرده. نبرد نهایی میان این دو است.

ایرانخواهان آزادی، آبادی و شکوه برای ایران می‌خواهند و پاسدار خاک، تاریخ، فرهنگ، وحدت و هویت ملّی ایران‌اند.
ضدّایران خواهان سرنگونی کشور و تبدیل ایران به خاک سوخته است. هیولایی است که هر بار در شکل و قامتِ متفاوتی ظاهر می‌شود. در شکل تروریست، فعالِ حقوق بشر، بنیادگرای مذهبی و...

ایرانخواهان می‌گویند این تاریخ و فرهنگ و سرزمین و محیط زیست و منابع اقتصادی و کیانِ ملّی ایران است که در خطر و مظلوم است. ما نسبت به ایران مسئولیم.
ایران‌ستیزان اینطور القاء می‌کنند که مشکل خود ایران است. می‌گویند ما باشیم، ایران به درک! برای آنها ایران یا باید مصرف شود یا نابود!

ایران‌خواهان، آزادی‌خواهان اصیل هستند. چون آزادی، برابری و تمدِن را برای وطن و شهروندانش می‌خواهند.
ضدِّ ایران، بی‌وطن و جاعل است. برای او انسان موجودی وحشی است، نه عضو یک ملت متمدن. می‌گوید اگر میهن‌پرست هستید، ضدِّ انسان هستید. دروغگوست. می‌گوید تا وطن دارید آزادی و حقوق بشر ندارید.

ایرانخواهان تمامیت ارضی و وحدت ملّی را مسلّم می‌دانند (همانطور که زمین به دور خورشید می‌گردد نه برعکس). دغدغه‌ی آنها تلاش برای سعادت ملّی و آزادی و رفاهِ هموطنان است.
ایرانستیزان آدرس غلط می‌دهند. می‌گویند علت مشکلات شما تمامیت ارضی است! برای آنها جیب و منافعِ ضدِّ ایرانی‌شان مهم است.

پایگاه اصلی ایران‌خواهان مردم عادی ایران است. مردمی که نسل در نسل از دوران باستان تاکنون، آتش ایران و ایران‌خواهی را در دلشان زنده نگه داشته‌اند.
زندگی سیاه ایرانستیزان یا به رانت و قدرت وصل است، یا به نوکری برای خارجی. در نهایت بتوانند جمعیت اندکی را برای مدت کوتاهی فریب بدهد.



@IranDel_Channel

💢
interview Harri - D. Homayoun.wmv
🎙 صوت گفتگوی آقای مهرداد حریری با آقای #داریوش_همایون

(مصاحبه برای پاییز ۲۰۰۴ میلادی است.)

@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پرسش آقای #محمدعلی_بهمنی_قاجار از آقای احمد مسعود و پاسخ ایشان به این پرسش

آذر ماه ۱۴۰۱ - تاجیکستان


@IranDel_Channel

💢
پیمان عارف خود را پشتیبان خیزش مردمی می خواند، ولی از برخی مواضع…
🔊 صوتِ گفتگوی تلویزیونی آقای منشه امیر با آقای #پیمان_عارف در تلویزیونِ کانال یک (Channel One)

🗓 تاریخ گقتگو: ۲۶ دی ۱۴۰۱ خورشیدی

🎥 این گفتگو در یوتیوب هم قابل مشاهده می‌باشد.

@IranDel_Channel

💢
🔴 به بهانه‌ی انتشار یک عکس اندکی درباره‌ی سازمان مجاهدین خلق

✍️ فرنام شکیبا


برای فهمیدن اینکه مجاهدین خلق در صورت پیروزی در نبرد قدرت چه نوع نظام سیاسی‌ای را و با چه مختصاتی پایه می‌گذاشتند، لزوماً نیازی به این نیست که ده‌ها کتاب و مقاله در موردشان خوانده باشیم. همین تصویر تا حد زیادی گویاست. به لباس‌های یک شکل، به مناسکی که به شکل سازمانی (نه در بستر انتخابی فردی) به جا می‌آورند، متفاوت بودن لباس رهبرشان جهت تمایزبخشیِ فرادستانه و... دقت کنید.

همچنین اینکه این سازمانِ توتالیترِ سرسختِ قرن بیستمی به رغم شکست در جنگ قدرت‌، بقای خود را تا امروز در اواخرِ ِ ربع ِ اول ِ قرن ۲۱ تداوم بخشیده گویای این است که پس اگر منابع یک کشور به غنا و جمعیت و وسعت ایران به چنگش افتاده بود، بدل به چه تشکیلات مخوف و بی‌رقیب می‌شد. به خصوص اگر در نظر آوریم که وقتی این منابع در اختیار یکی از رقبای مجاهدین یعنی جمعی از روحانیونِ انقلابی قرار گرفت به رغم دیسیپلینِ بسیار پایین‌تر، ایدئولوژیِ رقیق‌تر، همگونیِ فکری و عملیِ کمتر و... آن‌ها را قادر به استقرار دولتی قاهر و بدون نیاز به شریک کردن سایر نیروهای اجتماعی و سیاسیِ ایران در قدرت یا حتی در پیش گرفتن نوعی کنش‌پذیری در نسبت به خواسته‌های عمومی کرد.

این سازمان از حیث ایدئولوژی دارای یک ایدئولوژی التقاطیِ مارکسیستی - مذهبی است؛ نوعی سوسیالیسمِ توتالیترِ غیرالحادی و اصطلاحاً آنتی‌امپریالیستی و خلق‌گرایانه و مذهبی که به برقراری نظم آهنینِ یکدست‌ساز چه درون تشکیلاتش و چه بر اتباعی که بتواند بر آن‌ها تسلط یابد اعتقاد داشته و همچنان علی‌رغم مکر‌های تبلیغاتی دارد. از حیث ایدئولوژی بیشترین شباهت را به خمرهای سرخ کامبوج دارد که آن‌ها نیز یک ایدئولوژی التقاطیِ مارکسیستی - بومی‌گرایانه داشتند.

خمرهای سرخ از ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ [میلادی] سه سال بر کامبوج حکومت کردند و حدود ۳۰ درصد از مردم کامبوج را کشتند (۲ میلیون از ۷ میلیون نفر).

احزاب مسلح [، تروریستی و تجزیه‌طلب] غرب کشور عموماً از دهه‌ی ۱۳۶۰ [خورشیدی] به رغم برخی فراز و نشیب‌ها در مجموع روابط نزدیکی با مجاهدین خلق داشته‌اند و دارند و رهبران این احزاب حتی امروز در سال ۲۰۲۳ [میلادی] حاضر به مرزبندی صریح و قاطع نسبت به مجاهدین نیستند و با آن‌ها پیام‌های دوستانه رد و بدل می‌کنند.!



@IranDel_Channel

💢
👎1
🔴 «دوستی خاله‌خرسه»

✍️ #مهدی_تدینی، تاریخ‌پژوه

وقتی ترامپ سه سال پیش اعلام کرد ایالات متحد آمریکا سپاه را در فهرست تروریسم قرار می‌دهد، اقدامی نامتعارف و استثنایی بود و انگار فقط از کسی مانند ترامپ برمی‌آمد چنین کاری کند. اما امروز چند ده کشور اروپایی در پارلمان اروپا همان کار ترامپ را کردند — و البته بسیار یکصداتر و از درون پارلمان! مگر دنیا در این سه سال چقدر تغییر کرده است؟ اصلاً چه شد که اروپایی‌های محافظه‌کار و تنش‌گریز پای چنین مصوبه‌ای آمدند؟ چه چیز در دنیا تغییر کرد؟

می‌دانم که عموماً علاقه دارند مسئله را به اعتراضات اخیر ایران ربط دهند، اما نه، قضیه زیر سر رفیق ناباب جمهوری اسلامی است. یک‌پنجم ذخایر گاز دنیا متعلق به ایران است و یک‌چهارم ذخایر گاز هم متعلق به روسیه است. ایران و روسیه که روی هم حدود نیمی از ذخایر کشف‌شدهٔ گاز دنیا را در اختیار دارند، تحت هیچ شرایطی نمی‌توانند "شریک" همدیگر باشند. روسیه ایران را رقیبی می‌داند که اگر در بازار جهانی انرژی حضور فعال داشته باشد، باعث می‌شود "استراتژیک‌ترین اسلحهٔ تجاری" روسیه کُند شود. روسیه گاز خود را اهرم فشار می‌داند و در جنگ اکراین دیدیم که چقدر روی این اهرم فشار حساب کرده بود. اگر اروپایی‌ها در برابر این فشار واندادند دو دلیل داشت: همت و جانفشانی اکراینی‌ها و فشار و ترغیب آمریکایی‌ها؛ وگرنه دولت‌های بزرگ اروپا همان اول جنگ ترجیح می‌دادند زلنسکی فرار کند و روسیه کل اکراین را اشغال کند تا امنیت انرژی‌شان به خطر نیفتد.

حال در نظر بگیرید اگر ایران به عنوان "غول گازی" در بازار باشد، چه می‌شود؟ اسلحه روسیه به فنا می‌رود. به همین دلیل روسیه ایران را ترغیب می‌کند به مسیرهایی برود که به اخراجش از بازار انرژی منجر شود.

اولیانوف نماينده روسیه در مذاکرات برجام، بهمن پارسال گفت تا امضای مجدد برجام پنج دقیقه مانده، منتها نگفت که رئیسش می‌خواهد در دقیقه چهارم به اکراین حمله کند. از این لحظه بعد حضور ایران در بازار انرژی — که منوط به امضای برجام است — دوچندان به ضرر روس‌ها بود. مذاکرات در آستانه موفقیت تعطیل شد.

شش ماه بعد دوباره بوی احیای برجام (و بازگشت ایران به بازار انرژی) می‌آمد که این‌بار به دلیل مخالفت آمریکا با خروج سپاه از فهرست تروریسم دوباره بی‌نتیجه ماند.

رفقای روس فهمیدند چه کنند. باید کاری می‌کردند که اروپا هم سپاه را در فهرست تروریسم بگذارد تا شش گوشهٔ دلشان راحت باشد دریچه صادرات گاز ایران به جهان قفل بماند. راهش آسان بود: پهپادها از اینجا وارد معادله شدند. جمهوری اسلامی رسماً تکذیب می‌کرد پهپادی به روسیه داده باشد، اما خود روس‌ها با سکوت خود تلویحاً آن را تأیید می‌کردند (و البته اکانت‌ها و سایت‌های ارزشی هم به استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی افتخار می‌کردند).

روسیه هم تعمداً از این پهپادها برای اهداف غیرنظامی استفاده کرد تا اروپایی‌ها مجاب شوند علیه سپاه اقدام کنند — وگرنه گروه خونی این اروپایی‌ها به این کارها نمی‌خورد و جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اروپا، همین الان هم شرمنده است که چرا همکارانش در پارلمان اروپا می‌خواهند سپاه را در فهرست تروریسم بگذارند.


@IranDel_Channel

💢
👎1
🔴 «عدلیه و کودک‌همسری»

✍️
#مهدی_تدینی، تاریخ‌پژوه


با یک خاطره شروع می‌کنم... احمد متین‌دفتری، یکی از دولتمردان ایران که در اواخر دوران رضاشاه از آبان ۱۳۱۸ تا تیر ۱۳۱۹ نخست‌وزیر هم بود، تعریف می‌کند در زمانی که هنوز معاون دادگستری بود، پیرمردی پیش او آمد از قانون جدید ازدواج شکایت کرد. طبق قانون مدنی که به تازگی تصویب شده بود، سن ازدواج برای دختران ۱۵ سال و برای پسران ۱۸ سال معین شده بود و از این طریق برای نخستین بار کودک‌همسری در ایران ممنوع شد (به شرح این قانون برمی‌گردم). آن پیرمرد که برای شکایت پیش متین‌دفتری آمده بود از قضا یکی از دولتمردان سرشناس ایران بود: احتشام‌السلطنه که به مشروطه هم تمایل داشت و در دورۀ اول مجلس ملی ایران رئیس مجلس بود.

احتشام‌السلطنه با عتاب به متین‌دفتری ــ که در تصویب قوانین مدنی نقش داشت ــ گفته بود: «این قوانین ضدبشری چیست که به تصویب رسانده‌اید!» متین‌دفتری می‌پرسد کدام قانون؟ می‌گوید همین قانون محدودیت سن برای ازدواج دختران. متین‌دفتری می‌پرسد: «حالا مگه شما قصد دارید با دختری نابالغ ازدواج کنید؟» احتشام می‌گوید می‌خواهد با دختری ۱۲ ساله ازدواج کند و توضیح می‌دهد یکی دو سال قبل با دختری ۱۲ ساله ازدواج کرده و یک بچه هم از او دارد. می‌گوید این ازدواج نیروی زندگی به او بخشیده و حال می‌خواهد با ازدواج با یک دختر ۱۲ سالۀ دیگر تجدید قوا کند. خلاصه احتشام‌السلطنه که در دورۀ رضاشاه هم مدتی سفیر ایران در استامبول بود، شکایتش را می‌کند و می‌رود. البته به گمانم او فرصت نکرد تجدیدقوا کند، زیرا یک سال بعد از این ماجرا در ۱۳۱۴ درگذشت.

گاهی در خاطره‌ها و در یک سکانس حاشیه‌ای نکاتی بر انسان تفهیم می‌شود که با خواندن خود تاریخ شاید روشن نشود. تا پیش از تصویب قانون مدنی در نیمۀ اول دوران سلطنت رضاشاه ازدواج محدودیت سنی نداشت. افرادی که امکانات مالی خوبی داشتند به سادگی می‌توانستند دختری ۱۲ ساله را به عقد خود درآورند (که شاید تعبیر بهتر این باشد که «بخرند»). تصمیم‌گیری دربارۀ ازدواج هم کاملاً بر عهدۀ ولی دختر بود. در حالی هم که دخترانِ سن‌بالاتر برای ازدواج وجود داشت، کسی که تمایلات پدوفیلی داشت طبعاً از این شرایط بهره می‌برد.

اولین بخش قانون مدنی ایران در سال ۱۳۰۷ تصویب شد. بخش‌های دوم و سوم آن هم در سال ۱۳۱۳ به تصویب رسید. کودک‌همسری در اینجا ممنوع شد. مادۀ ۱۴۰۱ قانون مدنی مشخص کرده بود سن ازدواج برای دختر ۱۵ و برای پسر ۱۸ سال است. اما یک امکان هم برای سنین پایین‌تر گذاشته بود: دختران ۱۳ سال به بالا و پسران ۱۵ سال به بالا با رضایت ولی و با تشخیص و تأیید دادگاه صالحه می‌توانستند ازدواج کنند. یعنی مثلاً اگر دختری ۱۳ ساله می‌خواست ازدواج کند، ولی او باید از دادگاه تأییدیه می‌گرفت. وظیفۀ دادگاه این بود که هم شرایط جسمی دختر را بسنجد و ببیند آیا واقعاً ضرورتی برای ازدواج دخترکی ۱۳ ساله وجود دارد یا نه. اما زیر این سن ــ یعنی برای دختران زیر ۱۳ و پسران زیر ۱۵ ــ تحت هیچ شرایطی اجازۀ ازدواج رسمی وجود نداشت. به این ترتیب کودک‌همسری دست‌کم روی کاغذ برچیده شد.

اما طبعاً در جامعه‌ای عمدتاً روستایی و عقب‌مانده اجرای این قوانین مشکلات و موانع خود را داشت؛ البته آن زمان در شهرها هم چندان اوضاع فرقی نمی‌کرد؛ شهرها در واقع «روستاهای بزرگ» بود. به همین دلیل عملاً سن ۱۵ سال برای دختران رعایت نمی‌شد و درصد بالایی از پدران مراجعه می‌کردند به محکمه و برای ازدواج دختران زیر ۱۵ سال اجازه می‌گرفتند. خلاصه این قانون عملاً لوث شده بود. برای مثال، همان احمد متین‌دفتری که خاطرۀ بالا را از او تعریف کردم، وقتی در ۱۳۱۵ وزیر عدلیه شد، به کل کشور بخشنامه زد و دستور داد اجازۀ دادگاه برای ازدواج دختران به مقام دادگستری واگذار شود. به این ترتیب بسیاری از موارد را خود او بررسی می‌کرد. هر روز که به دادگستری می‌رفت یا به خانه می‌آمد، مادری دخترش را پیش او می‌آورد تا او بررسی کند و اجازه دهد زیر پانزده سال ازدواج کند. او هم تا می‌توانست جز موارد خاص اجازه نمی‌داد.


سن ازدواج همین ماند تا در سال‌های ۱۳۴۶ و ۱۳۵۳ قانون حمایت از خانواده به تصویب رسید. با این قانون، سن ازدواج برای دختران به ۱۸ و برای پسران به ۲۰ افزایش یافت. در واقع مادۀ ۱۰۴۱ اصلاح شد و در موارد خاص نهایتاً دختران از ۱۵ و پسران از ۱۸ سالگی با رأی دادگاه می‌توانستند ازدواج کنند. دو هفته پس از انقلاب قانون حمایت از خانواده فسخ شد. پس از سال‌ها در تیر ۱۳۸۱ بر اساس مصوبۀ مجمع تشخیص مصلحت مادۀ ۱۰۴۱ به این شکل درآمد: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.»

پی‌نوشت: خاطرۀ احمد متین‌دفتری در کتاب «خاطرات یک نخست‌وزیر»، ص ۱۰۲-۱۰۴ آمده است.


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 زبانِ پارسی و رضاشاه

در سخنانِ بالا، دکتر ماشالله آجودانی با گواه‌هایی استوار و تاریخی روشن می‌کند که سالها پیش از آمدنِ رضاشاه زبانِ پارسی زبانِ سراسری و رسمیِ ایران بوده و همه‌ی روزنامه‌ها در زمانِ قاجاران خودبه‌خود به زبانِ پارسی چاپ و پخش می‌شده‌اند و این گزینشِ تاریخیِ مردمِ ما بوده است و نه «قلدری» این فرمانروایی یا آن فرمانروایی.

@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 شماره ۵۴ ماه‌نامه‌ی #وطن_یولی (راهِ وطن) منتشر شد.

شماره‌ی دی ماه ۱۴۰۱ خورشیدی

📖 برای مطالعه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.



@IranDel_Channel

💢
VatanYoli54.pdf
8.5 MB
🔴 شماره ۵۴ ماه‌نامه #وطن_یولی (راهِ وطن)

شماره‌ی دی ماه ۱۴۰۱ خورشیدی


@IranDel_Channel

💢
🔴 برشی از روابط تروریست و مزدوری بنام عبدالرحمن قاسملو با رژیم بعث عراق علیه ایران، بر اساس اسناد ویکی‌لیکس

در یکی از اسناد بسیار مهم منتشر شده از سوی ویکی‌لیکس مربوط به 16 فوریه 1988 مطابق با ۲۷ بهمن ۱۳۶۶ خورشیدی،گزارشی محرمانه از گفتگوی عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان ایران با مأمور اطلاعاتی دولت آمریکا را می‌خوانیم. مطابق این سند قاسملو چند روز پس از ملاقاتی با صدام حسین، دیداری دارد با مامور اطلاعاتی آمریکا در بغداد و به واسطه او از ایالات متحده درخواست حمایت سیاسی می‌کند. نکته جالب گفته‌های قاسملو آنجاست که به مأمور آمریکایی می‌گوید حزب چریکی تحت رهبری او پول و اسلحه به اندازه کافی در اختیار دارد چراکه در طی سال‌های پیش از آن [یعنی بعد از انقلاب اسلامی و شروع جنگ] به اندازه کافی از ارتش و پاسداران (ایران) اسلحه به غنیمت گرفته است و 12-10 هزار نیروی چریک تحت فرماندهی دارد.

در ادامه درباره منابع مالی خود تصریح می‌کند که حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی  مخارج عمده خود را از راه قاچاق به دست می آورند. بنابراین، وی و چریک‌های تحت امر او که سال‌ها تحت حمایت عراق بعثی و شخص صدام حسین قرار داشتند، نه نیاز به حمایت مالی آمریکا دارد نه حمایت تسلیحاتی این کشور.

نکته حیرت‌انگیز دیگری که در این سند تاریخی به چشم می‌خورد واکنش قاسملو به پرسش مأمور آمریکایی از او درباره عملیات تعریب و کشتار و ویران‌سازی روستاهای کردنشین در عراق توسط حکومت بعث است. این سند مشخصا قید می‌کند که قاسملو «بدون هیچ احساسی» تایید می‌کند که اکثر روستاهای کردنشین ویران شده‌اند. قاسملو اذعان می‌کند که عملیات ویران‌سازی روستاهای کردنشین در عراق موجب نابودی کامل «شیوه زندگی کشاورزی سنتی» کردهای عراقی می‌شود. این سخنان قاسملو در حالی است که وی و چریک‌های آشوب‌طلب تحت امر او، همزمان با صدام حسین همکاری استراتژیک داشته و در یک جبهه علیه ایران می‌جنگیدند.  قاسملو  طی این گفتگو به مناسبت‌های مختلف می‌کوشد ایران را هم متهم به اعمال خلاف کند، گویی با این اتهامات بتواند ددمنشی و اعمال ضدانسانی رژیم بعث و همکاری خود با صدام را مقداری توجیه کند. برای مثال در ادامه گفتگو درباره کارزار تعریب و ویران‌سازی روستاهای کردنشین در عراق، قاسملو می‌گوید «ایرانیان هم تاکنون ۲۵ روستای در کردستان ایران را ویران کرده» اما بی‌درنگ اضافه می‌کند که این ۲۵ مورد از میان ۷ هزار روستا در کردستان ایران بوده است.

قاسملو که گویی به طریقی به دنبال کاستن از قبح جنایات رژیم بعث است، بلافاصله پس از سخنان بالا ایران را متهم به استفاده سلاح شیمیایی می‌کند، هرچند اینجا هم خیلی نمی‌تواند در دروغ‌گویی در برابر مأمور اطلاعاتی آمریکا که طبعا از وقایع مهم جنگ مطلع بوده است، اغراق کرده و اضافه می‌کند «البته عراق بیشتر از سلاح شیمیایی استفاده می‌کند»!

قاسملو در دروغی شرم‌آور می‌گوید: «یک عادت بد ایرانیان کاربرد سلاح شیمیایی است»، او در شرایطی این دروغ شاخدار را به زبان می‌آورد که عراق مکرر از سلاح شیمیایی در جنگ استفاده می‌کرد. مشخصا از چند ماه پیش از گفتگوی قاسملو با مأمور آمریکایی، عراق از مهرماه ۱۳۶۶ شروع به انجام عملیات بمباران شیمیایی گسترده در مناطق کردنشین شمال عراق و جبهه‌های جنگ با ایران کرد. «با مهرماه ۶۶ مجموعاً ۱۱ مورد بمباران شیمیایی در روستاهای کردنشین استان سلیمانیه و اربیل عراق، منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ (ماؤوت)، روستای بوالحسن و سرول و جومه، بانه، روستای قره باغ در شمال عراق، روستای کله وش در حومه سردشت، مناطق عملیاتی نصر4 (ارتفاعات ماؤوت )، فتح 7(حلبچه) انجام شده که این حملات عمدتاً با هواپیما صورت گرفته است. در این حملات در مجموع ۹۷ نفر به شهادت رسیدند و حدود ۵۲۰۰ نفر مجروح شدند. در این حملات از عناصر گاز اعصاب و خردل استفاده شده بود. شدیدترین حملات در ۲۷ / ۱/ ۱۳۶۶ در استان سلیمانیه و اربیل عراق و در ۷/ ۴/ ۱۳۶۶ در چهار نقطه حومه سردشت انجام گردید.» شرح فجایعی که عراق با حملات شیمیایی بر سر مردم ایران و کردهای عراق آورد، هر انسان سلیم النفسی را منزجر می‌کند، اما قاسملو که از نزدیک شاهد تحولات جنگ بود و افراد مسلح او به سود عراق بعثی علیه ایران می‌جنگیدند، با تحریف این واقعیت شوم، قربانی، یعنی ایران، را متهم می‌کرد تا جنایتکار را از مظان اتهام برهاند.

در سند دیگری که قرینه‌ای بر تلاش مذبوحانه قاسملو برای تبرئه عراقِ صدام حسین در کاربرد سلاح شیمیایی در بمباران مردم کرد حلبچه در عراق است، رهبر حزب دموکرات کردستان تا مدت‌ها پس از انتشار خبر بمباران شیمیایی حلبچه، این واقعه را تکذیب می‌کرد و مدعی بود این اخبار را منتشر می‌کنند تا «روابط دوستانه ما[حزب دموکرات کردستان] با عراق را خدشه‌دار کنند.»


متن کامل به همراه تصاویر اسناد

@IranDel_Channel

💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سخنان صریحِ «شاپور بختیار» آخرین نخست وزیر محمدرضا شاه پهلوی درباره عبدالرحمان قاسملو، رئیس وقتِ گروهکِ تجزیه‌طلب و تروریستی حدکا (حزب دموکرات کردستان ایران!)



@IranDel_Channel

💢
🔴 مروری بر مواضع عبدالرحمن قاسملو در مورد جنایت حلبچه - دیدبان حقوق بشر کردستان ایران

مروری بر مواضع عبدالرحمن قاسملو در مورد جنایت حلبچه - دیدبان حقوق بشر کردستان ایران


حلبچه در ۱۶ مارس ۱۹۸۸ توسط رژیم صدام بمباران شیمیایی شد که بر اثر آن بیش از ۵ هزار غیرنظامی کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر نیز رخمی شدند. مدت کوتاهی پس از این بمباران، مسعود بارزانی و جلال طالبانی در برابر دوربین‌ها با صدام دست دادند، که این واکنش منفعلانه، سبب تعجب و حیرت شدید کردها و جهانیان شد. عبدالرحمن قاسملو نیز در آن زمان مشاور دولت صدام بود و حتی به صورت شفاهی نیز این جنایت را محکوم نکرد. منابع خبری و تحقیقی اسناد متعددی را فاش کرد‌ه‌اند که نشان می‌دهد قاسملو در آن زمان از دولت عراق حقوق می‌گرفته است. در این یادداشت کوتاه، به مواضع او در خصوص عراق، صدام و جنایات رژیم بعث پرداخته‌ایم...

متن کامل را در مشاهده فوری مطالعه کنید


@IranDel_Channel

💢

via www.ikhrw.com

🔴 سفری به قفقاز جنوبی با کتابِ «از بادکوبه و چیزهای دیگر»
شهر بی‌نقاب

✍️ محمد مطلق، دبیر گروه گزارش روزنامه ایران


گزارش منتشر شده در صفحه ۱۸ روزنامه ایران شماره ۴ بهمن ۱۴۰۱ خورشیدی

هدفِ گزارش:
معرفی کتابِ "از بادکوبه و چیزهای دیگر"
(یادداشت‌های سفر به جمهوری باکو)

نویسنده: ناصر همرنگ،‌ نویسنده‌ی اردبیلی


🔴 گزارش را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید::
👇👇


@IranDel_Channel

💢
🔴 #توییت_خوانی

✍️ #پیمان_عارف، تحلیلگر سیاسی و کارشناس مسائل خاورمیانه

الهام علی‌اف با اعتماد بنفس کاذبی که بعد از جنگ دوم قره‌باغ به دست آورد، در دو سال گذشته به دنبال افزایش تنش با ایران بوده [است.]

رفتار عجیبش در تخلیه سفارت و نیز داستانِ غریبِ خارج کردن همسر یاسین حسین‌زاده از ایران و وانمود کردن به اینکه او در محلِّ سفارت نگهداری می‌شود نیز احتمال هدایت طراحی و هدایت روانی یک شهروندِ روان‌ژندِ ایرانی به سمت انجام این حمله از سوی سرویس اطلاعاتی باکو را تقویت می‌کند!

اما لات‌بازی علی‌اف، پشتیبان دیگری بنام اردوغان در آنکارا دارد که برای انتخاباتش به این لات‌بازی‌ها نیاز دارد و در عین حال رسانه‌هایش مملو از ترس از قدرت نظامی ایران است.

با این اوصاف بنظر می‌رسد با تخلیه سفارت [جمهوری] آذربایجان در تهران باید سطح روابط دیپلماتیک‌مان را با این خان‌نشین کاهش داده و سفیرمان را از باکو فرا بخوانیم و سپس با حمایت قاطعانه از تمامیت ارضی ارمنستان و مرز بین‌المللی خود با آن، روابط خود با جمهوری آذربایجان را مورد باز تعریف قرار دهیم.

@IranDel_Channel

💢
🔴 جشن سده

✍️ نیما عظیمی فریاد، کنشگر فرهنگی

"جشنِ سده" از باشکوه‌ترین جشن‌های فرهنگ زرینِ ایران‌زمین در کنار نوروز و مهرگان می‌باشد. این جشن، هرسال در [شامگاه] دهم بهمن ماه، برگزار و گرامی داشته می‌شود. این جشن، به سه سبب ویژه، معنا و مفهوم یافته است‌:
یک) کشف آتش به دست «هئوش چیثره»(هوشنگ) که سببِ شتاب در شکل‌گیری تمدن شد.
دو) زایش مهر و اندیشه
سه) سپری شدن صد روز از چیرگی فریدون بر ضحّاک

دیدگاه‌های گوناگونی در چراییِ نام‌گذاری «سده»، ابراز شده است؛ اما رویِ هماهنگ همه‌ی آن‌ها، «عدد صد» می‌باشد. زیرا صد روز از آغاز «زمستان بزرگ» یعنی یکم آبان سپری شده است. برابر با گاه‌شمار کهن، و نوشته‌ی بُنَد هِشن، بخش ۲۵، بند۷٠؛ یک سال در گاهشمار، ریخت گرفته (متشکل) از دوفصل می‌باشد: «تابستان» به زمان هفت ماه (از ابتدای فروردین تا ابتدای آبان) و «زمستان» به زمان پنج ماه (از ابتدای آبان تا پایان اسفند) پس، «سده» در دهم بهمن ماه روی می‌دهد که برابر است با سرآغاز «زمستان کوچک» چلّه‌ی کوچک که هوا آرام آرام، به سوی روشنی و بهار پیش می‌رود. (نمادی برای ارجمندیِ چیرگی نور و روشنایی بر تاریکی و ظلمت)
جشن‌ها و آیین ایران‌زمین که سراسر پند است و زیبایی و مهر، پیوندی ژرف با روان و کردار باشندگانِ سرزمین‌مان دارند. این آیین، به مثابه‌ی شمعی گرمابخش و مسیرنما می‌باشد؛ مهر در دل می‌تابد و اندیشه می‌پروراند. همچنین برابر با جشن «سده»، صدروز از گرفتارشدن ضحاک می‌گذشت که بنا به گواه اساطیر ایرانی، مایه‌ی نشاط و شور فراوانی برای ایرانیان شده بود؛ افروختن صد شعله‌ی آتش به فراخور رهایی صد جوان ایرانی که توسط «فریدون»، آزاد گردیدند.
افروختن آتش، گرامی‌داشت آن و نیایش، چرخش پیرامون هیزم افروخته، پریدن از روی آن، فراوان جلوه نمودن قوای ایرانی در هنگام جنگ و… از رسوم این جشن می‌باشد. «آتش» در میان دشت‌ها، بالای تپّه‌ها، کوه‌ها و پشت‌بام‌ها و جاهای افراشته‌ی شهر روشن می‌شود و مقام پاک‌کنندگی و والای آن، ستوده می‌شود.
«[ابوریحان] بیرونی» زمان جشن سده را یادگار بنیانگذار سلسله‌ی باشکوه ساسانی، «اردشیر بابکانِ» بزرگ، می‌داند. آورده‌اند: «مسعود غزنوی» نیز در گرامی‌داشت این جشن، آتشی برپا کرده بود که شعله‌های آن از فاصله‌ی ده فرسنگی نمایان بود.
همچنین در دوره‌ی جدید ایران نیز، اهالی فرهیخته‌ی ادب، قلم به دست گرفته و به پاسداری از فرهنگ زرین ایران‌زمین کوشیده‌اند؛ برای نمونه، نویسنده‌ی توانمند صحنه‌ی ادبیات ملّی ایران، «صادق هدایت»، در داستان بوف کور، دلبستگی خود به فرهنگ ایرانی را به روشنی و زیبایی، نمایان می‌سازد. او اهمیت پرداختن به این موضوع مهم را به درستی دریافته، از ویرانی‌هایی که تُرکان و مغولان در ایران به بار آورده‌اند، آزرده است؛ از نابودی آتشکده‌های بزرگ و کوچک ایران، یعنی محل برپایی جشن‌های ایرانی، همچون نوروز، مهرگان، بهمنگان، «سده» و… به دست تُرکان و مغولان به خشم می‌آید و در عین حال به دوام فرهنگ والای ایران اشاره دارد؛ به اصفهان که می‌رسد، به تماشای آتشگاه می‌رود؛ «صادق هدایت» در آثارش، پرتو ایران‌دوستی خود را با قدرت، در جان «ایران‌زمین» افکنده است. در روزگار کنونی نیز، این جشن بزرگ و بسیار پر اهمیت، در شهرهای گوناگون ایران، برگزار می‌شود.

«به هر برزنی جشن‌گاهی سده
همه‌گرد بر گردش آتشکده
یکی آذری ساخت برزین به نام
که با فرخی بود و با برز و کام»



@IranDel_Channel

💢
👍1