This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران:
بزرگترین وظیفه روشنفکران، دفاع از کیانِ ملی است.
جامعه روشنفکری ما هم وازَده است که بهدنبال تئوریهای پست مدرن و تئوریهای انتزاعی میرود.
آن چیزی که برای آمریکا و کانادا و فرانسه و دیگر کشورها مهم است کیان ملی است.
اکنون بزرگترین وظیفهی روشنفکران، دفاع از کیان ملی، ارزشهای ملی و هویت ملی است.
وظیفه دولت، حمایت از کیان ملی است در حالیکه در بعضی از شهرها، صدها کتاب با ادبیات نفرت علیه تاریخ و بزرگان ایران منتشر میشود.
@IranDel_Channel
💢
بزرگترین وظیفه روشنفکران، دفاع از کیانِ ملی است.
جامعه روشنفکری ما هم وازَده است که بهدنبال تئوریهای پست مدرن و تئوریهای انتزاعی میرود.
آن چیزی که برای آمریکا و کانادا و فرانسه و دیگر کشورها مهم است کیان ملی است.
اکنون بزرگترین وظیفهی روشنفکران، دفاع از کیان ملی، ارزشهای ملی و هویت ملی است.
وظیفه دولت، حمایت از کیان ملی است در حالیکه در بعضی از شهرها، صدها کتاب با ادبیات نفرت علیه تاریخ و بزرگان ایران منتشر میشود.
@IranDel_Channel
💢
👍20
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تار ایرانی و فرش ایرانی در بازارِ باشکوه تبریز بهم رسیدند...
🎼 بداههنوازی چهار مضراب
نوازنده: علی قمصری
@IranDel_Channel
💢
🎼 بداههنوازی چهار مضراب
نوازنده: علی قمصری
@IranDel_Channel
💢
👍14
⚫️ سالگرد حملهی متفقین به کشورمان ایران در جنگِ دوم جهانی
سوم شهریور سالگردِ یکی از تلخترین رخدادهای تاریخِ معاصر ایران است.
در سوم شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی، با وجود اعلامِ بیطرفی از سوی دولتِ ایران در جنگِ دوم جهانی، و در شرایط پیچیدهی جهانی و در حالیکه شوروی سابق در جبههی نبرد با آلمان نازی با مشکل مواجه شده بود و در صورت شکست، بعدها امکانِ مهارِ ارتش نازی دشوار به نظر میرسید، نیروهای متفقین به بهانهی کمک به جبههی نبرد شوروی و با تهمتِ نزدیکی دولت ایران به آلمان، وحشیانه به کشورمان حمله و به حریمِ آن ورود کردند.
نیروهای شوروی سابق از شمال و شرق و نیروهای بریتانیا از جنوب و غرب از زمین و هوا و دریا به ایرانمان تاختند و ارتش ملّی و مدرنِ نوبنیادِ ایران با وجود رشادت نیروها و جان فشانی مرزبانها، توان مقابله و ایستادگی با دو ارتش بزرگ و منسجم و قدیمی جهان را نداشت و متأسفانه ایرانمان اشغال شد و چکمههای سربازانِ اجنبی به خاکِ کشورمان رسید و تا سالها (از شهریور سالِ ۱۳۲۰ تا ۲۱ آذر سال ۱۳۲۵ خورشیدی) ایرانیان از صدماتِ جنگِ دوم جهانی از جمله قحطی، گرسنگی، تحرکات قومی در مناطقی از ایران بویژه با پشتیبانی شوروی، تشکیل حزب توده، نقض تمامیت ارضی کشور و نقضِ حاکمیتِ ملی رنچ بردند. البته با وجود تمام خسارات که تا سالها به کشور تحمیل شد، با سیاستورزی هوشمندانهی دولتمردانِ وقت ایران بویژه با میدانداری چهرههای وطندوستی چون جناب محمدعلی فروغی و بعدها جناب احمد قوام و با همکاری ملت و ارتش ایران، کمکم ارتشهای بیگانه از ایران خارج شدند، استقلال و تمامیت ارضی کشور حفظ و تداوم دولت ملی ایران تضمین شد.
یاد و نام تمام شهدای مدافع ایران در جریان جنگ دوم جهانی تا ابد جاوید؛ شهدایی که عموماً در گمنامیاند و کمتر به رشادتشان پرداخته میشود.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
⚫️ سالگرد حملهی متفقین به کشورمان ایران در جنگِ دوم جهانی
سوم شهریور سالگردِ یکی از تلخترین رخدادهای تاریخِ معاصر ایران است.
در سوم شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی، با وجود اعلامِ بیطرفی از سوی دولتِ ایران در جنگِ دوم جهانی، و در شرایط پیچیدهی جهانی و در حالیکه شوروی سابق در جبههی نبرد با آلمان نازی با مشکل مواجه شده بود و در صورت شکست، بعدها امکانِ مهارِ ارتش نازی دشوار به نظر میرسید، نیروهای متفقین به بهانهی کمک به جبههی نبرد شوروی و با تهمتِ نزدیکی دولت ایران به آلمان، وحشیانه به کشورمان حمله و به حریمِ آن ورود کردند.
نیروهای شوروی سابق از شمال و شرق و نیروهای بریتانیا از جنوب و غرب از زمین و هوا و دریا به ایرانمان تاختند و ارتش ملّی و مدرنِ نوبنیادِ ایران با وجود رشادت نیروها و جان فشانی مرزبانها، توان مقابله و ایستادگی با دو ارتش بزرگ و منسجم و قدیمی جهان را نداشت و متأسفانه ایرانمان اشغال شد و چکمههای سربازانِ اجنبی به خاکِ کشورمان رسید و تا سالها (از شهریور سالِ ۱۳۲۰ تا ۲۱ آذر سال ۱۳۲۵ خورشیدی) ایرانیان از صدماتِ جنگِ دوم جهانی از جمله قحطی، گرسنگی، تحرکات قومی در مناطقی از ایران بویژه با پشتیبانی شوروی، تشکیل حزب توده، نقض تمامیت ارضی کشور و نقضِ حاکمیتِ ملی رنچ بردند. البته با وجود تمام خسارات که تا سالها به کشور تحمیل شد، با سیاستورزی هوشمندانهی دولتمردانِ وقت ایران بویژه با میدانداری چهرههای وطندوستی چون جناب محمدعلی فروغی و بعدها جناب احمد قوام و با همکاری ملت و ارتش ایران، کمکم ارتشهای بیگانه از ایران خارج شدند، استقلال و تمامیت ارضی کشور حفظ و تداوم دولت ملی ایران تضمین شد.
یاد و نام تمام شهدای مدافع ایران در جریان جنگ دوم جهانی تا ابد جاوید؛ شهدایی که عموماً در گمنامیاند و کمتر به رشادتشان پرداخته میشود.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍12
🔴 ایرانی و تنهاییاش
[به بهانهی سوم شهریور ماه، زادروزِ زندهیاد استاد محمّدعلی اسلامیندوشن]
✍️ محمدعلی اسلامیندوشن
ایران پس از شکست تیسفون یکپارچگی ارضی و اقتدار امپراتوری خود را از دست داد، ولی در مقابل به اقتدار فرهنگیای دست یافت که پیش از آن هرگز نداشته بود و از آن پس تا قرنها یعنی بگوییم تا استقرار حکوت صفویّه قلمرو ایران قلمرو فرهنگی ماند نه ارضی که عادتاً محدودۀ یک کشور به آن شناخته میشود. ایران از طاهریان تا صفویّه به کجا گفته میشد؟ درست معلوم نبود. خراسان برای خود کشوری بود و فارس و آذربایجان و ری و غیره و غیره نیز هریک سرزمینی. چه بسا اوقات مجزّا و هریک خود دارای حکومتی. آنچه این سرزمینها را در ارتباط با همدیگر نگاه داشت، دین و زبان مشترک بود و مقداری مشترکات فرهنگی که بیآنکه چندان نامی از خاک ایران در میان باشد، خصوصیّاتی را به بار میآورد که میتوانست هرگاه لازم شد نام ایران بر آن اطلاق گردد و این همان هویّت این قسمت از خاک بود که ما اکنون به نام ایران میشناسیم و در طی زمان پارههایی از آن جدا شده است.
مردمانی که در محدودۀ این جغرافیا زندگی میکردهاند با همۀ دوردستی فاصلهها و گاه اختلاف لهجه و زبان و گاه تفاوت آیین (شیعه و سنّی) و تفاوت اقلیم و تفاوت حکومت، تابع یک جریان مشترک ایرانیّت میشدند که اهمّ آن عبارت بود از زبان فارسی دری (به عنوان زبان تفاهم کتابی و ادبی و فکری)، نوعی دریافت فرهنگی مشترک (از طریق مثلها، مواعظ رایج و آثار بزرگ ادبی و قصّهها و ادبیّات عامّه)، پایبندی به بعضی رسوم و آداب (چون نوروز و اعیاد مولود و فطر و مراسم عروسی و عزا) و بهطور کلّی نوعی حافظۀ تاریخی مشترک که از تاریخ افسانهای ایران ملهم شده بود و نوعی چشمداشت مشابه از آینده که از مجموع تفکّر اسلامی – ایرانی سرچشمه میگرفت.
با پدید آمدن زبان فارسی، مسیر تاریخی ایران تغییر کرد و استقلال فکری و فرهنگی و بعد سیاسی او تسجیل گشت.
سعدی با آنکه یکی از بینالمللیترین شخصیتهای ایرانی است و سی سال در گردش و سفر بود، بوی ایران و بوی شیراز از سراسر آثارش ساطع است. او ایران را در کولهبارش به همراه خود میگردانده است. این ایرانیّت در روح او چنان عمیق بود که دوری سیساله ذرهای از طراوت آن نکاست.
مولوی را بگیریم که تمام عمر خود را در یک کشور ترکزبان به سر برد و در همسایگی آن حلب و دمشق عربزبان بودند و هرگز پای به ایران ننهاد، با این حال چه کسی بالاتر از او حماسۀ ایران اسلامی را سروده است؟ همان حضور مولوی کافی بود که شهر قونیه تبدیل به یک جزیرۀ ایرانی شود و یا برعکس، فرهنگ ایران و زبان فارسی چنان قلمرو گستردهای داشته باشد که بتواند تا شامات و روم شرقی را هم دربر بگیرد و این هردو درست است.
تاریخ این چهارده قرن اخیر ایران تاریخ تلاش فکری و فرهنگی بوده است، مصروف بر آنکه لطمۀ مهاجم و خارجی به حداقلّ تنزّل داده شود، از میان تندباد حوادث و جنگها و غارتها راهی به سوی تداوم ایرانیّت باز بماند و هیچیک از این سوانح نه یورش و نه اشغال و نه این اواخر استثمار فرهنگی ریشۀ آن را قطع نکند که از نظر ایرانی: تا ریشه در آب است، امید ثمری هست...
🔴 منبع: ایران و تنهائیش، محمّدعلی اسلامی ندوشن، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۶، ص ۲۳۲ - ۲۳۶
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 ایرانی و تنهاییاش
[به بهانهی سوم شهریور ماه، زادروزِ زندهیاد استاد محمّدعلی اسلامیندوشن]
✍️ محمدعلی اسلامیندوشن
ایران پس از شکست تیسفون یکپارچگی ارضی و اقتدار امپراتوری خود را از دست داد، ولی در مقابل به اقتدار فرهنگیای دست یافت که پیش از آن هرگز نداشته بود و از آن پس تا قرنها یعنی بگوییم تا استقرار حکوت صفویّه قلمرو ایران قلمرو فرهنگی ماند نه ارضی که عادتاً محدودۀ یک کشور به آن شناخته میشود. ایران از طاهریان تا صفویّه به کجا گفته میشد؟ درست معلوم نبود. خراسان برای خود کشوری بود و فارس و آذربایجان و ری و غیره و غیره نیز هریک سرزمینی. چه بسا اوقات مجزّا و هریک خود دارای حکومتی. آنچه این سرزمینها را در ارتباط با همدیگر نگاه داشت، دین و زبان مشترک بود و مقداری مشترکات فرهنگی که بیآنکه چندان نامی از خاک ایران در میان باشد، خصوصیّاتی را به بار میآورد که میتوانست هرگاه لازم شد نام ایران بر آن اطلاق گردد و این همان هویّت این قسمت از خاک بود که ما اکنون به نام ایران میشناسیم و در طی زمان پارههایی از آن جدا شده است.
مردمانی که در محدودۀ این جغرافیا زندگی میکردهاند با همۀ دوردستی فاصلهها و گاه اختلاف لهجه و زبان و گاه تفاوت آیین (شیعه و سنّی) و تفاوت اقلیم و تفاوت حکومت، تابع یک جریان مشترک ایرانیّت میشدند که اهمّ آن عبارت بود از زبان فارسی دری (به عنوان زبان تفاهم کتابی و ادبی و فکری)، نوعی دریافت فرهنگی مشترک (از طریق مثلها، مواعظ رایج و آثار بزرگ ادبی و قصّهها و ادبیّات عامّه)، پایبندی به بعضی رسوم و آداب (چون نوروز و اعیاد مولود و فطر و مراسم عروسی و عزا) و بهطور کلّی نوعی حافظۀ تاریخی مشترک که از تاریخ افسانهای ایران ملهم شده بود و نوعی چشمداشت مشابه از آینده که از مجموع تفکّر اسلامی – ایرانی سرچشمه میگرفت.
با پدید آمدن زبان فارسی، مسیر تاریخی ایران تغییر کرد و استقلال فکری و فرهنگی و بعد سیاسی او تسجیل گشت.
سعدی با آنکه یکی از بینالمللیترین شخصیتهای ایرانی است و سی سال در گردش و سفر بود، بوی ایران و بوی شیراز از سراسر آثارش ساطع است. او ایران را در کولهبارش به همراه خود میگردانده است. این ایرانیّت در روح او چنان عمیق بود که دوری سیساله ذرهای از طراوت آن نکاست.
مولوی را بگیریم که تمام عمر خود را در یک کشور ترکزبان به سر برد و در همسایگی آن حلب و دمشق عربزبان بودند و هرگز پای به ایران ننهاد، با این حال چه کسی بالاتر از او حماسۀ ایران اسلامی را سروده است؟ همان حضور مولوی کافی بود که شهر قونیه تبدیل به یک جزیرۀ ایرانی شود و یا برعکس، فرهنگ ایران و زبان فارسی چنان قلمرو گستردهای داشته باشد که بتواند تا شامات و روم شرقی را هم دربر بگیرد و این هردو درست است.
تاریخ این چهارده قرن اخیر ایران تاریخ تلاش فکری و فرهنگی بوده است، مصروف بر آنکه لطمۀ مهاجم و خارجی به حداقلّ تنزّل داده شود، از میان تندباد حوادث و جنگها و غارتها راهی به سوی تداوم ایرانیّت باز بماند و هیچیک از این سوانح نه یورش و نه اشغال و نه این اواخر استثمار فرهنگی ریشۀ آن را قطع نکند که از نظر ایرانی: تا ریشه در آب است، امید ثمری هست...
🔴 منبع: ایران و تنهائیش، محمّدعلی اسلامی ندوشن، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۶، ص ۲۳۲ - ۲۳۶
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍16
🔴 ایران را از یاد نبریم
[سوم شهریورماه زادروز زندهیاد استاد محمدعلی اسلامیندوشن]
✍️ محمدعلی اسلامیندوشن
ایران شاید سختجانترین کشورهای دنیاست. دورههایی بوده است که با نیمهجانی زندگی کرده، اما از نفس نیفتاده و چون بیمارانی که میخواهند نزدیکان خود را بیازمایند، درست در همان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند، چشم گشوده است و زندگی را سرگرفته.
بهرغم تلخکامیها ما حق داریم که به کشور خود بنازیم. کمر ما زیر بار تاریخ خم شده است، ولی همین تاریخ به ما نیرو میدهد و ما را بازمیدارد که از پای درافتیم. قوم ایرانی در سراسر تاریخ خود از اندیشیدن و چاره جستن بازنایستاده. دلیل زنده بودن ملّتی همین است. آنهمه مردان غیرتمند، آنهمه گوینده و نویسنده و حکیم و عارف، آنهمه سرهای ناآرام پروردۀ این آب و خاکاند. به تولای نام اینان است که ما به ایرانی بودن افتخار میکنیم. چه موهبتی از این بزرگتر که کسی بتواند فردوسی و خیّام و حافظ و مولوی را به زبان خود آنان بخواند؟ و برای آنکه بتوان آنان را تا مغز استخوان احساس کرد همان بس نیست که فارسی بیاموزند، باید ایرانی بود.
نباید بگذاریم که مشکلهای گذرنده و نهیبهای زمانه گذشته را از یاد ما ببرد. ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند آنیم که از شکوه و غنای گذشتۀ خود الهام بگیریم؛ زیرا در آستانۀ تحوّلی هستیم. خوشبختانه ضربههایی که بر سر ایران فرود آمده است هرگز بدان گونه نبوده که او را از گذشتۀ خود جدا سازد. حملۀ تازیان شاهنشاهی ساسانی را از هم فروریخت. کاخها خراب شد و گنجها بر باد رفت، اما روح ایرانی مسخّر نگردید. عرب و ترک و غز و مغول و تاتار چون میهمانانی بودند که چند صباحی بر سر سفرۀ ایران نشستند. اینان آمدند و رفتند بی آنکه بتوانند ایران را با خود ببرند. در همان زمانهایی که پیکر ایران لختهلخته شده بود و هر پارۀ آن در سلطۀ حاکم خودی یا بیگانه بود، روح او پهناور و تجزیهناپذیر مانده بود. ایران واقعی تا بدانجا گسترده میشد که تمدّن و فرهنگ و زبان او در زیر نگین داشت. ایران همواره استوارتر و ریشهدارتر از آن بوده است که به نژاد یا مسلک سلطان یا خان یا فاتحی اعتنا کند. قلمرو ایران قلمرو فرهنگی بوده و تمدّن و زبان مرزهای او را مشخص میداشته است. تاریخ جاودان هر ملتی تاریخ تمدن و فکر اوست؛ مابقی وقایع گذرندهای هستند که ارزش آنها سنجیده نمیشود مگر در کمکی که به بهبود زندگی و تأمین رفاه مردم زمان خود کردهاند. تاریخ واقعی تاریخ سیر بشریت به سوی ارتقاء است. ازاینرو ما چون به گذشتۀ خود نگاه میافکنیم چندان بدان کاری نداریم که در فلان عهد چه کسی بر ایران فرمان میرانده یا مرزبانان ایران در کدام خط پاسداری میکردهاند. سیر معنوی قوم ایرانی و جنبشها و کوششهای او برای ما مهم است. ما دوران اعتلای ایران را دورانی میدانیم که تمدن و فرهنگ به شکفتگی گراییده و دوران انحطاط ورا دورانی میدانیم که تمدن و فرهنگ دستخوش رکود و فساد گردیده.
🔴 منبع:
«ایران را از یاد نبریم»، محمدعلی اسلامی ندوشن، یغما؛ سال سیزدهم، فروردینماه ۱۳۳۹، شمارۀ اول، ص ۲-۳
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 ایران را از یاد نبریم
[سوم شهریورماه زادروز زندهیاد استاد محمدعلی اسلامیندوشن]
✍️ محمدعلی اسلامیندوشن
ایران شاید سختجانترین کشورهای دنیاست. دورههایی بوده است که با نیمهجانی زندگی کرده، اما از نفس نیفتاده و چون بیمارانی که میخواهند نزدیکان خود را بیازمایند، درست در همان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند، چشم گشوده است و زندگی را سرگرفته.
بهرغم تلخکامیها ما حق داریم که به کشور خود بنازیم. کمر ما زیر بار تاریخ خم شده است، ولی همین تاریخ به ما نیرو میدهد و ما را بازمیدارد که از پای درافتیم. قوم ایرانی در سراسر تاریخ خود از اندیشیدن و چاره جستن بازنایستاده. دلیل زنده بودن ملّتی همین است. آنهمه مردان غیرتمند، آنهمه گوینده و نویسنده و حکیم و عارف، آنهمه سرهای ناآرام پروردۀ این آب و خاکاند. به تولای نام اینان است که ما به ایرانی بودن افتخار میکنیم. چه موهبتی از این بزرگتر که کسی بتواند فردوسی و خیّام و حافظ و مولوی را به زبان خود آنان بخواند؟ و برای آنکه بتوان آنان را تا مغز استخوان احساس کرد همان بس نیست که فارسی بیاموزند، باید ایرانی بود.
نباید بگذاریم که مشکلهای گذرنده و نهیبهای زمانه گذشته را از یاد ما ببرد. ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند آنیم که از شکوه و غنای گذشتۀ خود الهام بگیریم؛ زیرا در آستانۀ تحوّلی هستیم. خوشبختانه ضربههایی که بر سر ایران فرود آمده است هرگز بدان گونه نبوده که او را از گذشتۀ خود جدا سازد. حملۀ تازیان شاهنشاهی ساسانی را از هم فروریخت. کاخها خراب شد و گنجها بر باد رفت، اما روح ایرانی مسخّر نگردید. عرب و ترک و غز و مغول و تاتار چون میهمانانی بودند که چند صباحی بر سر سفرۀ ایران نشستند. اینان آمدند و رفتند بی آنکه بتوانند ایران را با خود ببرند. در همان زمانهایی که پیکر ایران لختهلخته شده بود و هر پارۀ آن در سلطۀ حاکم خودی یا بیگانه بود، روح او پهناور و تجزیهناپذیر مانده بود. ایران واقعی تا بدانجا گسترده میشد که تمدّن و فرهنگ و زبان او در زیر نگین داشت. ایران همواره استوارتر و ریشهدارتر از آن بوده است که به نژاد یا مسلک سلطان یا خان یا فاتحی اعتنا کند. قلمرو ایران قلمرو فرهنگی بوده و تمدّن و زبان مرزهای او را مشخص میداشته است. تاریخ جاودان هر ملتی تاریخ تمدن و فکر اوست؛ مابقی وقایع گذرندهای هستند که ارزش آنها سنجیده نمیشود مگر در کمکی که به بهبود زندگی و تأمین رفاه مردم زمان خود کردهاند. تاریخ واقعی تاریخ سیر بشریت به سوی ارتقاء است. ازاینرو ما چون به گذشتۀ خود نگاه میافکنیم چندان بدان کاری نداریم که در فلان عهد چه کسی بر ایران فرمان میرانده یا مرزبانان ایران در کدام خط پاسداری میکردهاند. سیر معنوی قوم ایرانی و جنبشها و کوششهای او برای ما مهم است. ما دوران اعتلای ایران را دورانی میدانیم که تمدن و فرهنگ به شکفتگی گراییده و دوران انحطاط ورا دورانی میدانیم که تمدن و فرهنگ دستخوش رکود و فساد گردیده.
🔴 منبع:
«ایران را از یاد نبریم»، محمدعلی اسلامی ندوشن، یغما؛ سال سیزدهم، فروردینماه ۱۳۳۹، شمارۀ اول، ص ۲-۳
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍12
✍️ حکومت بزرگترین متضررِ آتش به اختیاری
✍🏻 رضا حبیبی
طبق نظریه قرارداد اجتماعی، دوران پیش از شکلگیری دولت (که دورانی غیرواقعی جهت بیان فلسفه شکلگیری دولت است) حائز ویژگیهایی بوده است که به اختصار بدین شرح میباشند:
۱. قانونی نوشته شده توسط انسان و مورد توافق جمعی از انسانها وجود ندارد. تنها قانون موجود در جهان، قانون طبیعی است که چون در جایی نوشته نشده، هر فردی از ظن و بر اساس منافع خود، آن را میفهمد.
۲. هیچ مرجعِ دارای اقتداری جهت تشخیص و اعمال همین قانونِ نیمبند نیز وجود ندارد.
هر چند بین نظریهپردازان، درباره ویژگیهای زیست اجتماعی بشر در دوران پیشا دولت اختلاف هست (مثلا لاک به دلیل اعتقاد به ذات مصلح انسانها، این دوران را خیلی توأم با خشونت نمیداند. اما هابز معتقد است این دوران، دوران خشونت و جنگ همه با همه است)، با این وجود نظریهپردازان قرارداد اجتماعی در وجود مشکلاتی در آن دوران به دلیل نانوشته بودن قانون و عدم وجود مرجعی مشخص جهت تشخیص و اعمال آن، اشتراک رأی دارند.
در آن شرایط به دلیل عدم وجود یک «اقتدار اجتماعی فائقه» که بتواند تنها مرجع اعمالِ نظم و مجازات باشد، هر فرد خود مسئول تشخیص قانون، اجرای آن و مجازات افرادی میشد که به باور خود بر خلاف قانون طبیعی عمل کرده بودند. طبیعتاً این وضعیت، وضعیتی نامطلوب بوده است.
بنابراین مهمترین دلیل شکلگیری دولت و بازوی اجرایی و اعمال اقتدار آن یعنی حکومت، جلوگیری از آتش به اختیاریِ افراد و تفویض انحصاریِ حقِ اعمال قانون بوده و هست.
آتش به اختیار شدن هر فردی در موضوع اعمالِ قانون، تجاوز به حقِّ انحصاری حکومت، عامل ایجاد تنش و ناامنی و درگیری در جامعه و مهمتر از همه وهنِ حکومت است.
اگر قرار باشد موضوع آتش به اختیاری، فقط یک مخالف داشته باشد، منطقاً آن یک مخالف، باید حکومت باشد. نه اینکه خود حکومت، مروّج آن باشد.
🔴 پینوشت:
بازنشر یادداشتی از یک شخص به معنای تأييد تمام مواضع آن شخص نیست.
@IranDel_Channel
💢
✍️ حکومت بزرگترین متضررِ آتش به اختیاری
✍🏻 رضا حبیبی
طبق نظریه قرارداد اجتماعی، دوران پیش از شکلگیری دولت (که دورانی غیرواقعی جهت بیان فلسفه شکلگیری دولت است) حائز ویژگیهایی بوده است که به اختصار بدین شرح میباشند:
۱. قانونی نوشته شده توسط انسان و مورد توافق جمعی از انسانها وجود ندارد. تنها قانون موجود در جهان، قانون طبیعی است که چون در جایی نوشته نشده، هر فردی از ظن و بر اساس منافع خود، آن را میفهمد.
۲. هیچ مرجعِ دارای اقتداری جهت تشخیص و اعمال همین قانونِ نیمبند نیز وجود ندارد.
هر چند بین نظریهپردازان، درباره ویژگیهای زیست اجتماعی بشر در دوران پیشا دولت اختلاف هست (مثلا لاک به دلیل اعتقاد به ذات مصلح انسانها، این دوران را خیلی توأم با خشونت نمیداند. اما هابز معتقد است این دوران، دوران خشونت و جنگ همه با همه است)، با این وجود نظریهپردازان قرارداد اجتماعی در وجود مشکلاتی در آن دوران به دلیل نانوشته بودن قانون و عدم وجود مرجعی مشخص جهت تشخیص و اعمال آن، اشتراک رأی دارند.
در آن شرایط به دلیل عدم وجود یک «اقتدار اجتماعی فائقه» که بتواند تنها مرجع اعمالِ نظم و مجازات باشد، هر فرد خود مسئول تشخیص قانون، اجرای آن و مجازات افرادی میشد که به باور خود بر خلاف قانون طبیعی عمل کرده بودند. طبیعتاً این وضعیت، وضعیتی نامطلوب بوده است.
بنابراین مهمترین دلیل شکلگیری دولت و بازوی اجرایی و اعمال اقتدار آن یعنی حکومت، جلوگیری از آتش به اختیاریِ افراد و تفویض انحصاریِ حقِ اعمال قانون بوده و هست.
آتش به اختیار شدن هر فردی در موضوع اعمالِ قانون، تجاوز به حقِّ انحصاری حکومت، عامل ایجاد تنش و ناامنی و درگیری در جامعه و مهمتر از همه وهنِ حکومت است.
اگر قرار باشد موضوع آتش به اختیاری، فقط یک مخالف داشته باشد، منطقاً آن یک مخالف، باید حکومت باشد. نه اینکه خود حکومت، مروّج آن باشد.
🔴 پینوشت:
بازنشر یادداشتی از یک شخص به معنای تأييد تمام مواضع آن شخص نیست.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍7
🔴 «دالان ایران، پل پیروزی»
✍️ مهدی تدینی، تاریخپژوه
شهریور ۱۳۲۰ [خورشیدی] ــ که «شهریور سیاه» میخوانمش ــ یکی از اندوهبارترین برگهای تاریخ ایران است. بریتانیا و شوروی در اقدامی شرمآور و به بهانهای واهی به ایران، اولتیماتوم دادند و با نقض بیطرفی ایران در جنگ جهانی، کشور را از جنوب و شمال اشغال و شاه ایران را عزل کردند. چه از رضاشاه خوشمان بیاید و چه نه، چه او را منجی بدانیم و چه دیکتاتور، قدرت بیگانه اجازه نداشت حاکمیت ملی ایران را تا این حد نقض کند. انگلیسیها در پی این بودند که قاجار را به سلطنت برگردانند (شاید چون بازگرداندن سلسلهای منقرضشده، آن دودمان را وامدارشان میکرد). اما مشکلی در کار بود، احمدشاه سالها پیش (در ۱۳۰۸ خورشیدی) در پاریس درگذشته بود. برادر و جانشین او، محمدحسن میرزا، در پاریس مدعی سلطنت بود، اما انگلیسیها فهمیدند پسر محمدحسن، یعنی حمید، اسم خود را «درومون» گذاشته و تابعیت بریتانیایی گرفته بود، در بازرگانی دریایی کار میکرد و حتی زبان فارسی نمیدانست (محمدحسن میرزا هم سال بعد، ۱۳۲۱، در لندن در فقر درگذشت). دربارۀ «شهریور سیاه» در آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد؛ بگذریم و به «دالان ایران» برسیم.
آلمانیها در دوران رضاشاه همکاری عمرانی گستردهای در ایران انجام داده بودند. معروفترین آن همکاری در ساخت راهآهن سراسری ایران بود یا احداث ساختمانهای دانشگاه تهران. این همکاریها اصلاً پیش از به قدرت رسیدن هیتلر آغاز شده بود، اما پس از آغاز جنگ این همکاری خاری در چشم بریتانیا و شوروی بود، با اینکه ایران تنها دو روز پس از حملۀ آلمان به لهستان رسماً اعلام بیطرفی کرده بود و هیچ پیوند نظامی ـ لُجستیکی نیز میان ایران و آلمان وجود نداشت. وقتی آلمان به شوروی حمله کرد بریتانیاییها به فکر افتادند دالانِ امنی برای انتقال تسلیحات و تدارکات به شوروی ایجاد کنند. از دیگر سو، وضعیت عراق و سوریه هم برای انگلستان بحرانی شده بود. در فوریۀ ۱۹۴۱ میلادی (بهمن ۱۳۱۹ خورشیدی) در آمریکا «قانون وام و اجاره» (Lend-Lease Act) به تصویب کنگره رسیده بود که اجازه میداد دولت آمریکا به متفقین به طور گسترده کمک تدارکاتی کند: اسلحه، مهمات، سوخت، هواپیما، خوراک و... هدف اول از اشغال ایران هم همین بود که دالان امنی برای انتقال کمکهای آمریکا به شوروی فراهم آید. البته انگلستان از بابت پالایشگاه آبادان هم نگران بود: بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان بود، با ۸ میلیون تُن تولید سالانه. ممکن بود با شکست شوروی پالایشگاه از کنترل بریتانیا خارج شود.
شمال ایران به اشغال شوروی و جنوب به اشغال بریتانیا درآمد. وقتی رضاشاه در پی اولتیماتومی کنارهگیری کرد و در ناخرسندی انگلیسیها محمدرضا در مجلس سوگند یاد کرد، پایتخت هم اشغال شد. در بهمن ماه طرحی که نخستوزیر فروغی تهیه کرده بود به تصویب مجلس رسید: قوای اشغالگر تعهد دادند تمامیت ارضی ایران حفظ شود و پس از اتمام جنگ کشور را ترک کنند و در مقابل کنترل راهها، بنادر و مخابرات را در اختیار گرفتند. به این ترتیب، «دالان ایران» (Persian Corridor) برقرار شد تا تدارکات از بندر شاهپور (بند امام خمینی) در خلیج فارس به بندر پهلوی (بندر انزلی) منتقل شود.
بخش مهندسی و تأسیساتی این پروژۀ نظامی بزرگ را آمریکاییها انجام دادند، جاده ساختند، بنادر ایران را ارتقا دادند و سالن مونتاژ ساختند تا هواپیماها و کامیونها را در ایران برای ارسال به شوروی مونتاژ کنند. سیهزار سرباز و مهندس آمریکایی در دالان ایران فعال شدند و در طول چهار سال و نیم ۶۴۶ کشتی در خلیج فارس پهلو گرفت و حدود پنج میلیون تُن تدارکات از ایران به شوروی منتقل شد. این معادل ۲۵ درصد کل تدارکاتی است که برای نجات شوروی به این کشور داده شد.
این پنج سال با رنجهای فراوان بر ایران گذشت. از همه دردناکتر این بود که ایران چارهای جز تسلیم شدن در برابر این هجوم نداشت. به زبان ساده زور ایران به هیچشکل به این مهاجمان نمیرسید و تسلیم شدن کمهزینهترین گزینه بود. به طور کلی دولتمردان ایرانی در آن سالها سیاستورزی را به اوج رساندند تا ناتوانیهای ایران را پوشش دهند. یکی از شاهراههای پیروزی متفقین در نبرد قرن، دالان ایران بود؛ اما مهاجمان (به خصوص شوروی) نهتنها سهم ایران از این پیروزی را ندادند، بلکه به فکر دستاندازی به آذربایجان هم افتادند. در آینده و به مرور با مجموعهای از پستها این بحث را ادامه میدهیم.
در فایل پیوست گوشههایی از تردد محمولهها در دالان ایران را ببینید. در ادامه ویدئویی یکساعته را میتوانید ببیند که آن را همان سالها نیروهای آمریکایی تهیه کردهاند و چند آلبوم عکس هم در ادامه خواهد آمد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 «دالان ایران، پل پیروزی»
✍️ مهدی تدینی، تاریخپژوه
شهریور ۱۳۲۰ [خورشیدی] ــ که «شهریور سیاه» میخوانمش ــ یکی از اندوهبارترین برگهای تاریخ ایران است. بریتانیا و شوروی در اقدامی شرمآور و به بهانهای واهی به ایران، اولتیماتوم دادند و با نقض بیطرفی ایران در جنگ جهانی، کشور را از جنوب و شمال اشغال و شاه ایران را عزل کردند. چه از رضاشاه خوشمان بیاید و چه نه، چه او را منجی بدانیم و چه دیکتاتور، قدرت بیگانه اجازه نداشت حاکمیت ملی ایران را تا این حد نقض کند. انگلیسیها در پی این بودند که قاجار را به سلطنت برگردانند (شاید چون بازگرداندن سلسلهای منقرضشده، آن دودمان را وامدارشان میکرد). اما مشکلی در کار بود، احمدشاه سالها پیش (در ۱۳۰۸ خورشیدی) در پاریس درگذشته بود. برادر و جانشین او، محمدحسن میرزا، در پاریس مدعی سلطنت بود، اما انگلیسیها فهمیدند پسر محمدحسن، یعنی حمید، اسم خود را «درومون» گذاشته و تابعیت بریتانیایی گرفته بود، در بازرگانی دریایی کار میکرد و حتی زبان فارسی نمیدانست (محمدحسن میرزا هم سال بعد، ۱۳۲۱، در لندن در فقر درگذشت). دربارۀ «شهریور سیاه» در آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد؛ بگذریم و به «دالان ایران» برسیم.
آلمانیها در دوران رضاشاه همکاری عمرانی گستردهای در ایران انجام داده بودند. معروفترین آن همکاری در ساخت راهآهن سراسری ایران بود یا احداث ساختمانهای دانشگاه تهران. این همکاریها اصلاً پیش از به قدرت رسیدن هیتلر آغاز شده بود، اما پس از آغاز جنگ این همکاری خاری در چشم بریتانیا و شوروی بود، با اینکه ایران تنها دو روز پس از حملۀ آلمان به لهستان رسماً اعلام بیطرفی کرده بود و هیچ پیوند نظامی ـ لُجستیکی نیز میان ایران و آلمان وجود نداشت. وقتی آلمان به شوروی حمله کرد بریتانیاییها به فکر افتادند دالانِ امنی برای انتقال تسلیحات و تدارکات به شوروی ایجاد کنند. از دیگر سو، وضعیت عراق و سوریه هم برای انگلستان بحرانی شده بود. در فوریۀ ۱۹۴۱ میلادی (بهمن ۱۳۱۹ خورشیدی) در آمریکا «قانون وام و اجاره» (Lend-Lease Act) به تصویب کنگره رسیده بود که اجازه میداد دولت آمریکا به متفقین به طور گسترده کمک تدارکاتی کند: اسلحه، مهمات، سوخت، هواپیما، خوراک و... هدف اول از اشغال ایران هم همین بود که دالان امنی برای انتقال کمکهای آمریکا به شوروی فراهم آید. البته انگلستان از بابت پالایشگاه آبادان هم نگران بود: بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان بود، با ۸ میلیون تُن تولید سالانه. ممکن بود با شکست شوروی پالایشگاه از کنترل بریتانیا خارج شود.
شمال ایران به اشغال شوروی و جنوب به اشغال بریتانیا درآمد. وقتی رضاشاه در پی اولتیماتومی کنارهگیری کرد و در ناخرسندی انگلیسیها محمدرضا در مجلس سوگند یاد کرد، پایتخت هم اشغال شد. در بهمن ماه طرحی که نخستوزیر فروغی تهیه کرده بود به تصویب مجلس رسید: قوای اشغالگر تعهد دادند تمامیت ارضی ایران حفظ شود و پس از اتمام جنگ کشور را ترک کنند و در مقابل کنترل راهها، بنادر و مخابرات را در اختیار گرفتند. به این ترتیب، «دالان ایران» (Persian Corridor) برقرار شد تا تدارکات از بندر شاهپور (بند امام خمینی) در خلیج فارس به بندر پهلوی (بندر انزلی) منتقل شود.
بخش مهندسی و تأسیساتی این پروژۀ نظامی بزرگ را آمریکاییها انجام دادند، جاده ساختند، بنادر ایران را ارتقا دادند و سالن مونتاژ ساختند تا هواپیماها و کامیونها را در ایران برای ارسال به شوروی مونتاژ کنند. سیهزار سرباز و مهندس آمریکایی در دالان ایران فعال شدند و در طول چهار سال و نیم ۶۴۶ کشتی در خلیج فارس پهلو گرفت و حدود پنج میلیون تُن تدارکات از ایران به شوروی منتقل شد. این معادل ۲۵ درصد کل تدارکاتی است که برای نجات شوروی به این کشور داده شد.
این پنج سال با رنجهای فراوان بر ایران گذشت. از همه دردناکتر این بود که ایران چارهای جز تسلیم شدن در برابر این هجوم نداشت. به زبان ساده زور ایران به هیچشکل به این مهاجمان نمیرسید و تسلیم شدن کمهزینهترین گزینه بود. به طور کلی دولتمردان ایرانی در آن سالها سیاستورزی را به اوج رساندند تا ناتوانیهای ایران را پوشش دهند. یکی از شاهراههای پیروزی متفقین در نبرد قرن، دالان ایران بود؛ اما مهاجمان (به خصوص شوروی) نهتنها سهم ایران از این پیروزی را ندادند، بلکه به فکر دستاندازی به آذربایجان هم افتادند. در آینده و به مرور با مجموعهای از پستها این بحث را ادامه میدهیم.
در فایل پیوست گوشههایی از تردد محمولهها در دالان ایران را ببینید. در ادامه ویدئویی یکساعته را میتوانید ببیند که آن را همان سالها نیروهای آمریکایی تهیه کردهاند و چند آلبوم عکس هم در ادامه خواهد آمد.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍16
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عملیات نیروهای آمریکا در دالان ایران (۱۹۴۱ـ۱۹۴۵ میلادی برابر با ۱۳۲۰ـ۱۳۲۴ خورشیدی)
این فیلم یکساعته مجموعهای از فعالیتهای نیروهای آمریکا را در زمان «دالان ایران» نشان میدهد. فیلم یک ساعت است و متأسفانه بیصداست. طبعاً این فیلم بهترین #مستند ممکن برای آشنایی بیشتر با مسئلۀ «دالان ایران» است.
برای توضیحات بیشتر فرستهی پیشین را ببینید.
🔴 منبع:
کانال تاریخاندیشی
@IranDel_Channel
💢
این فیلم یکساعته مجموعهای از فعالیتهای نیروهای آمریکا را در زمان «دالان ایران» نشان میدهد. فیلم یک ساعت است و متأسفانه بیصداست. طبعاً این فیلم بهترین #مستند ممکن برای آشنایی بیشتر با مسئلۀ «دالان ایران» است.
برای توضیحات بیشتر فرستهی پیشین را ببینید.
🔴 منبع:
کانال تاریخاندیشی
@IranDel_Channel
💢
👍5
📷 آلبوم عکس از «دالان ایران»
نیروهای آمریکایی بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ خورشیدی از راه ایران، یعنی از «دالان ایران»، حدود پنج میلیون تُن تداراکات از بندر شاهپور به بندر پهلوی منتقل کردند تا شوروی را در جنگ حمایت کنند.
برای توضیح بیشتر فرستههای پیشین را ببینید.
این عکسها در تارنمای موزۀ نیروی دریایی آمریکا و عکاس بیشتر آنها، نیک پارینو (Nick Parrino) نام دارد.
🔴 منبع:
کانال تاریخاندیشی
@IranDel_Channel
💢
نیروهای آمریکایی بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ خورشیدی از راه ایران، یعنی از «دالان ایران»، حدود پنج میلیون تُن تداراکات از بندر شاهپور به بندر پهلوی منتقل کردند تا شوروی را در جنگ حمایت کنند.
برای توضیح بیشتر فرستههای پیشین را ببینید.
این عکسها در تارنمای موزۀ نیروی دریایی آمریکا و عکاس بیشتر آنها، نیک پارینو (Nick Parrino) نام دارد.
🔴 منبع:
کانال تاریخاندیشی
@IranDel_Channel
💢
👍10
🔴 «رضاشاه و معضل ظهور هیتلر»
[ در باب اشغال کشور از سوی متفقین و برکناری رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی ]
✍️ مهدی تدینی، تاریخپژوه
در شهریور ۱۳۲۰ [خورشیدی] جنگ جهانی دوم دامان ایران را گرفت: کشور اشغال شد و رضاشاه برکنار شد. بیتردید یکی از خطیرترین و دردناکترین دورانهای ایران در تاریخ معاصر، همین اشغال ایران و پیامدهای آن است. چرا ایران اشغال شد؟ چرا بالاترین مقام کشور ــ و نخستوزیر (علی منصور) و وزرای او ــ برکنار شدند؟ در این نوشتار میخواهم به یکی از باورهای رایج اما نادرست در این باره بپردازم.
میگویند: «رضاشاه طرفدار آلمان و هیتلر بود، به همین دلیل انگلیسیها ناراحت شدند و کشور را اشغال کردند». همین ادعا گاه به شیوۀ ملایمتری چنین بیان میشود: «شاه به طور پنهانی با آلمانیها همدلی داشت و همین باعث رنجش متفقین شده بود.» احتمالاً این رایجترین باور دربارۀ دلیل اشغال ایران و برکناری شاه است. بعد هم طبعاً نتیجهگیری میکنند نزدیکی به آلمان سیاست اشتباهی بود و شاه در چاهی که خود کنده بود افتاد... نباید به آلمان نزدیک میشد!
میتوان گفت همۀ این ادعاها یا کاملاً نادرست است یا دستکم دقیق نیست. مسئله اصلاً «آلماندوستی» نبود. اگر بخواهم نتیجهگیری نهایی را همان اول بگویم و بعد آن را شرح دهم، باید بگویم مسئله این بود که متفقین ــ به ویژه انگلستان ــ زیر بار بیطرفی ایران نمیرفتند و چیزی که از ایران طلب میکردند «دوری از آلمان» نبود، بلکه عملاً «قطعرابطه با آلمان» و «پیوستن ایران به جبهۀ ضدِّ آلمانی» بود. اما در آن برهه حفظ بیطرفی واقعاً معقولترین موضعی بود که یک ایرانی میتوانست اتخاذ کند و اصلاً باید اتخاذ میکرد. مشکل بریتانیا این نبود که ایران به آلمان نزدیک است، بلکه در واقع اعتراضش این بود که چرا ایران با آلمان قطعرابطه نمیکند! آن عجله و شدتی که بریتانیا و شوروی انتظار داشتند ایران در فاصله گرفتن از آلمان از خود نشان دهد، چیزی مگر قهر ایران با آلمان و سپس ورود ایران به جبهۀ متفقین نبود و این در آن برهه یک ریسک بسیار خطرناک بود، زیرا تا آن روز و تاریخ هیچ نشانهای از شکستِ آلمان و نابودی محورِ هیتلر و موسولینی وجود نداشت.
نه در این مورد، بلکه همیشه در مواجهه با تاریخ و فهم رخدادهای تاریخی یک خطای اساسی وجود دارد: ما هنگام مطالعه و مشاهدۀ تاریخ مانند کسی هستیم که فیلمی میبیند و از قضا پایان فیلم را میداند، به همین دلیل وقتی در میانۀ فیلم زنِ نقشاول، فریب مردِ شیاد داستان را میخورد، چون از آخر فیلم مطلعیم، زن را سادهدل میانگاریم و ملامت میکنیم. در واقع، چون ما فیلم را دیدهایم، فهم و تفسیر ما از فیلم، داستان و قهرمانهایش نوعی فهمِ «آخر به اول» است. اما در آن میانۀ داستان آن مرد شیاد هنوز ذاتِ کثیف خود را نشان نداده است و چنان رفتار و چهرۀ صادقانهای از خود نشان میدهد که هر کس دیگری جای آن زن باشد، فریب میخورد. پس نباید زن را ملامت کرد! بلکه باید توجه کرد رفتار زن بر اساس همان دانستهها و همان سطح از رخدادهای آن «بُرهه» از داستان است.
تاریخ نیز دقیقاً چنین است. باید آن را طبق برههاش خواند و فهمید. خوانش و فهمِ «آخر به اول» تاریخ یکی از رایجترین اشتباهات است. ما رفتار شخصیتهای تاریخی را باید بر اساس دانستههای آن زمانشان بسنجیم! این یک اصل اساسی است که عدول از آن جز به کژفهمی منجر نخواهد شد. اینک بیایید بر اساس این اصل، رفتار ایرانیان و رضاشاه را بررسی کنیم.
🔴 دنبالهی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 «رضاشاه و معضل ظهور هیتلر»
[ در باب اشغال کشور از سوی متفقین و برکناری رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی ]
✍️ مهدی تدینی، تاریخپژوه
در شهریور ۱۳۲۰ [خورشیدی] جنگ جهانی دوم دامان ایران را گرفت: کشور اشغال شد و رضاشاه برکنار شد. بیتردید یکی از خطیرترین و دردناکترین دورانهای ایران در تاریخ معاصر، همین اشغال ایران و پیامدهای آن است. چرا ایران اشغال شد؟ چرا بالاترین مقام کشور ــ و نخستوزیر (علی منصور) و وزرای او ــ برکنار شدند؟ در این نوشتار میخواهم به یکی از باورهای رایج اما نادرست در این باره بپردازم.
میگویند: «رضاشاه طرفدار آلمان و هیتلر بود، به همین دلیل انگلیسیها ناراحت شدند و کشور را اشغال کردند». همین ادعا گاه به شیوۀ ملایمتری چنین بیان میشود: «شاه به طور پنهانی با آلمانیها همدلی داشت و همین باعث رنجش متفقین شده بود.» احتمالاً این رایجترین باور دربارۀ دلیل اشغال ایران و برکناری شاه است. بعد هم طبعاً نتیجهگیری میکنند نزدیکی به آلمان سیاست اشتباهی بود و شاه در چاهی که خود کنده بود افتاد... نباید به آلمان نزدیک میشد!
میتوان گفت همۀ این ادعاها یا کاملاً نادرست است یا دستکم دقیق نیست. مسئله اصلاً «آلماندوستی» نبود. اگر بخواهم نتیجهگیری نهایی را همان اول بگویم و بعد آن را شرح دهم، باید بگویم مسئله این بود که متفقین ــ به ویژه انگلستان ــ زیر بار بیطرفی ایران نمیرفتند و چیزی که از ایران طلب میکردند «دوری از آلمان» نبود، بلکه عملاً «قطعرابطه با آلمان» و «پیوستن ایران به جبهۀ ضدِّ آلمانی» بود. اما در آن برهه حفظ بیطرفی واقعاً معقولترین موضعی بود که یک ایرانی میتوانست اتخاذ کند و اصلاً باید اتخاذ میکرد. مشکل بریتانیا این نبود که ایران به آلمان نزدیک است، بلکه در واقع اعتراضش این بود که چرا ایران با آلمان قطعرابطه نمیکند! آن عجله و شدتی که بریتانیا و شوروی انتظار داشتند ایران در فاصله گرفتن از آلمان از خود نشان دهد، چیزی مگر قهر ایران با آلمان و سپس ورود ایران به جبهۀ متفقین نبود و این در آن برهه یک ریسک بسیار خطرناک بود، زیرا تا آن روز و تاریخ هیچ نشانهای از شکستِ آلمان و نابودی محورِ هیتلر و موسولینی وجود نداشت.
نه در این مورد، بلکه همیشه در مواجهه با تاریخ و فهم رخدادهای تاریخی یک خطای اساسی وجود دارد: ما هنگام مطالعه و مشاهدۀ تاریخ مانند کسی هستیم که فیلمی میبیند و از قضا پایان فیلم را میداند، به همین دلیل وقتی در میانۀ فیلم زنِ نقشاول، فریب مردِ شیاد داستان را میخورد، چون از آخر فیلم مطلعیم، زن را سادهدل میانگاریم و ملامت میکنیم. در واقع، چون ما فیلم را دیدهایم، فهم و تفسیر ما از فیلم، داستان و قهرمانهایش نوعی فهمِ «آخر به اول» است. اما در آن میانۀ داستان آن مرد شیاد هنوز ذاتِ کثیف خود را نشان نداده است و چنان رفتار و چهرۀ صادقانهای از خود نشان میدهد که هر کس دیگری جای آن زن باشد، فریب میخورد. پس نباید زن را ملامت کرد! بلکه باید توجه کرد رفتار زن بر اساس همان دانستهها و همان سطح از رخدادهای آن «بُرهه» از داستان است.
تاریخ نیز دقیقاً چنین است. باید آن را طبق برههاش خواند و فهمید. خوانش و فهمِ «آخر به اول» تاریخ یکی از رایجترین اشتباهات است. ما رفتار شخصیتهای تاریخی را باید بر اساس دانستههای آن زمانشان بسنجیم! این یک اصل اساسی است که عدول از آن جز به کژفهمی منجر نخواهد شد. اینک بیایید بر اساس این اصل، رفتار ایرانیان و رضاشاه را بررسی کنیم.
🔴 دنبالهی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
«رضاشاه و معضل ظهور هیتلر»
🔴 «رضاشاه و معضل ظهور هیتلر» [ در باب اشغال کشور از سوی متفقین و برکناری رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی ] ✍️ مهدی تدینی، تاریخپژوه در شهریور ۱۳۲۰ [خورشیدی] جنگ جهانی دوم دامان ایران را گرفت: کشور اشغال شد و رضاشاه برکنار شد. بیتردید یکی از خطیرترین و…
👍9
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مستند "اِشغال"
این مستند به ماجراهای اِشغالِ ایران از سوی نیروهای متفقین (شوروی و بریتانیا) در جنگ جهانی دوم میپردازد. اتفاقی که با تلاشهای دیپلماتیک محمدعلی فروغی، نخستوزیر وقت ایران، برای جلوگیری از فروپاشی کشور منجر به تغییر سلطنت از رضا شاه پهلوی به محمدرضا شاه پهلوی شد.
کارگردان: سید احسان عمادی
تهیهکننده: حسام اسلامی
سال تولید: ۱۳۹۶ خورشیدی
🔴 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب تماشا کنید
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تأییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
@IranDel_Channel
💢
🎥 مستند "اِشغال"
این مستند به ماجراهای اِشغالِ ایران از سوی نیروهای متفقین (شوروی و بریتانیا) در جنگ جهانی دوم میپردازد. اتفاقی که با تلاشهای دیپلماتیک محمدعلی فروغی، نخستوزیر وقت ایران، برای جلوگیری از فروپاشی کشور منجر به تغییر سلطنت از رضا شاه پهلوی به محمدرضا شاه پهلوی شد.
کارگردان: سید احسان عمادی
تهیهکننده: حسام اسلامی
سال تولید: ۱۳۹۶ خورشیدی
🔴 این مستند را میتوانید از طریق یوتیوب تماشا کنید
🔴 انتشار یک #مستند به معنی تأییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتابدهندهی دیدگاهِ سازندهی آن مُستند است.
@IranDel_Channel
💢
👍6
🔴 پایانی بر دادرسی عادلانه
[ چالشهای احتمالی بینالمللی ایران در صورت تأیید مصوبه مجلس درباره صدور پروانه وکالت و نابودی عملی کانونهای وکلا ]
✍️ محمدعلی بهمنیقاجار، دانشآموختهی دکترای حقوق بینالملل و وکیل پایه یک دادگستری
مصوبات اخیر مجلس درخصوص حرفهی وکالت، بهویژه مصوبهی اخیر در سلب اختیار صدور و ابطال پروانه، جدای از اینکه مغایر قانون اساسی و بند ۱۴ اصل ۳ و اصل بیستوهشتم قانون اساسی و نقضِ فاحش حقوق بنیادین ملت در بهرهمندی از وکیل مستقل و امنیت قضائی است، متزلزلکننده اعتبار دستگاه قضائی و آرای صادره از دادگاهها بوده و لطمات جبرانناپذیری به منافعِ ملی و حقوق ملّت ایران در عرصه بینالمللی وارد کرده است.
همچنین میدانیم که باز هم بیگانگان در هر فرصتی از مخدوشکردن تصویر بینالمللی ایران و بیاعتبارسازی دستگاه قضائی بهره میبرند و این بهانهسازیها را مستمسکی برای تضییع حقوق ملت ایران میکنند. با توجه به دلایل متعددی ازجمله مواردی که در ذیل به استحضار میرساند، مصوبه اخیر مجلس در نابودی و مرگِ عملی کانونهای وکلا میتواند چالشهای عمده بینالمللی برای ایران ایجاد کند:
۱. مخدوششدن تصویر دستگاه قضائی ایران در عرصه بینالمللی:
بر اساس اصول بنیادین حقوقی ازجمله متون و اسناد بینالمللی، مراجع قضائی بر مبنای سه رکن صلاحیت (مبنای قانونی)، استقلال و بیطرفی استوار هستند. نابودی نهاد وکالت مستقل و سپردن صدور پروانه وکالت به وزارت اقتصاد و دارایی آنچنان عمل حیرتانگیز، خارقالعاده و غیرعادیای است که میتواند هر سه اصل صلاحیت، استقلال و بیطرفی قضائی را متزلزل کرده و دادرسی منصفانه و عادلانه را با ابهام مواجه کند.
۲. تأثیر منفی بر همکاریهای بینالمللی قضائی با ایران:
اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان به معاهدات بینالمللی و منطقهای حقوقبشری همچون میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیونهای منطقهای حقوقبشری ملحق شدهاند و در همگی این معاهدات، بر دادرسی عادلانه و منصفانه با شرط حضور وکیل مستقل تأکید و تصریح شده است.در صورت سلب استقلال نهاد وکالت و نابودی عملی این نهاد، همگی کشورها این توجیه را پیدا خواهند کرد که در جایی که بحث همکاریهای قضائی پیش میآید، با استناد به عدم رعایت حقوق دفاعی متهم و فقدان نظام دادرسی عادلانه و منصفانه به دلیل فقدان وجود نهاد وکالت مستقل، از همکاری قضائی با ایران خودداری کنند. جای تأسف است که در هنگامی که کشور از قانون آیین دادرسی کیفری مترقی و پیشرفتهای بهرهمند شده و قضات محترم دادگاهها در آرای مختلف خود به موازین حقوق بینالمللی استناد میکنند، در مقابل عدهای در مجلس اینچنین اعتبار نظام قضائی را زیر سؤال میبرند.
۳. امکان بهانهجویی و توسل مراجع بینالمللی و مراجع قضائی کشورها به اصل صلاحیت بینالمللی و صلاحیت جهانی:
بسیاری از دادگاههای خارجی با مراجعات مکرر برای اعمال صلاحیت جهانی علیه اتباع ایرانی مواجه شدهاند و موضوع مهمی که مانع این اعمال صلاحیت و نیز اعمال صلاحیت محاکم بینالمللی میشود همانا اصل صلاحیت تکمیلی است. در شرایطی که نظام قضائی داخلی از اعتبار، وجاهت و مشروعیت لازم برخوردار باشد، امکان اعمال صلاحیت تکمیلی وجود نداشته و دادگاهها نمیتوانند به اصل صلاحیت جهانی متوسل شوند. نابودی نهاد وکالت میتواند تشجیع و ترغیبی برای اثبات عدم صلاحیت مراجع قضائی ایران و در نتیجه توسل دادگاههای بیگانه و مراجع بینالمللی به اصل صلاحیت جهانی و اعمال صلاحیت تکمیلی به بهانه فقدان مشروعیت دادگاههای داخلی ایران باشد.
۴. عدم امکان پیگیری حقوق ملی و حقوق اتباع ایرانی در دادگاههای خارجی و بینالمللی:
وکلای دادگستری و حقوقدانان ایرانی بهویژه در چند سال اخیر در خط مقدم مبارزه جهت صیانت از حقوق ملّت ایران در مراجع بینالمللی بودهاند. در شرایطی که دادگاههای کشورهای خارجی و به طور خاص دادگاههای ایالات متحده آمریکا با نقض اصول حقوق بینالملل ازجمله اصل مصونیت اموال کشورها به مصادره و سلب مالکیت اموال ایران مشغول بودهاند، وکلا و حقوقدانان ایرانی تلاش کردهاند تا به مدد علم و دانش در برابر این هجمهها ایستادگی کنند. حال نابودی نهاد وکالت و سپردن صدور و ابطال پروانه وکالت به وزارت اقتصاد و دارایی، وکلا و حقوقدانان ایرانی را در جهان مفتضح میکند و مورد تمسخر قرار میدهد و صدا و فریاد آن در صیانت از حقوق ملت ایران به جایی نخواهد رسید.
به همگی این موارد امکان اخراج کانون وکلای دادگستری از کانون بینالمللی وکلا (IBA) را بیفزاییم تا بدانیم این مصوبه چه بلایی بر سر دستگاه قضائی ایران و اعتبار بینالمللی کشورمان میآورد.
🔴 منبع:
روزنامه شرق، شمارهی چهارم شهریور ۱۴۰۲ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
🔴 پایانی بر دادرسی عادلانه
[ چالشهای احتمالی بینالمللی ایران در صورت تأیید مصوبه مجلس درباره صدور پروانه وکالت و نابودی عملی کانونهای وکلا ]
✍️ محمدعلی بهمنیقاجار، دانشآموختهی دکترای حقوق بینالملل و وکیل پایه یک دادگستری
مصوبات اخیر مجلس درخصوص حرفهی وکالت، بهویژه مصوبهی اخیر در سلب اختیار صدور و ابطال پروانه، جدای از اینکه مغایر قانون اساسی و بند ۱۴ اصل ۳ و اصل بیستوهشتم قانون اساسی و نقضِ فاحش حقوق بنیادین ملت در بهرهمندی از وکیل مستقل و امنیت قضائی است، متزلزلکننده اعتبار دستگاه قضائی و آرای صادره از دادگاهها بوده و لطمات جبرانناپذیری به منافعِ ملی و حقوق ملّت ایران در عرصه بینالمللی وارد کرده است.
همچنین میدانیم که باز هم بیگانگان در هر فرصتی از مخدوشکردن تصویر بینالمللی ایران و بیاعتبارسازی دستگاه قضائی بهره میبرند و این بهانهسازیها را مستمسکی برای تضییع حقوق ملت ایران میکنند. با توجه به دلایل متعددی ازجمله مواردی که در ذیل به استحضار میرساند، مصوبه اخیر مجلس در نابودی و مرگِ عملی کانونهای وکلا میتواند چالشهای عمده بینالمللی برای ایران ایجاد کند:
۱. مخدوششدن تصویر دستگاه قضائی ایران در عرصه بینالمللی:
بر اساس اصول بنیادین حقوقی ازجمله متون و اسناد بینالمللی، مراجع قضائی بر مبنای سه رکن صلاحیت (مبنای قانونی)، استقلال و بیطرفی استوار هستند. نابودی نهاد وکالت مستقل و سپردن صدور پروانه وکالت به وزارت اقتصاد و دارایی آنچنان عمل حیرتانگیز، خارقالعاده و غیرعادیای است که میتواند هر سه اصل صلاحیت، استقلال و بیطرفی قضائی را متزلزل کرده و دادرسی منصفانه و عادلانه را با ابهام مواجه کند.
۲. تأثیر منفی بر همکاریهای بینالمللی قضائی با ایران:
اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان به معاهدات بینالمللی و منطقهای حقوقبشری همچون میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیونهای منطقهای حقوقبشری ملحق شدهاند و در همگی این معاهدات، بر دادرسی عادلانه و منصفانه با شرط حضور وکیل مستقل تأکید و تصریح شده است.در صورت سلب استقلال نهاد وکالت و نابودی عملی این نهاد، همگی کشورها این توجیه را پیدا خواهند کرد که در جایی که بحث همکاریهای قضائی پیش میآید، با استناد به عدم رعایت حقوق دفاعی متهم و فقدان نظام دادرسی عادلانه و منصفانه به دلیل فقدان وجود نهاد وکالت مستقل، از همکاری قضائی با ایران خودداری کنند. جای تأسف است که در هنگامی که کشور از قانون آیین دادرسی کیفری مترقی و پیشرفتهای بهرهمند شده و قضات محترم دادگاهها در آرای مختلف خود به موازین حقوق بینالمللی استناد میکنند، در مقابل عدهای در مجلس اینچنین اعتبار نظام قضائی را زیر سؤال میبرند.
۳. امکان بهانهجویی و توسل مراجع بینالمللی و مراجع قضائی کشورها به اصل صلاحیت بینالمللی و صلاحیت جهانی:
بسیاری از دادگاههای خارجی با مراجعات مکرر برای اعمال صلاحیت جهانی علیه اتباع ایرانی مواجه شدهاند و موضوع مهمی که مانع این اعمال صلاحیت و نیز اعمال صلاحیت محاکم بینالمللی میشود همانا اصل صلاحیت تکمیلی است. در شرایطی که نظام قضائی داخلی از اعتبار، وجاهت و مشروعیت لازم برخوردار باشد، امکان اعمال صلاحیت تکمیلی وجود نداشته و دادگاهها نمیتوانند به اصل صلاحیت جهانی متوسل شوند. نابودی نهاد وکالت میتواند تشجیع و ترغیبی برای اثبات عدم صلاحیت مراجع قضائی ایران و در نتیجه توسل دادگاههای بیگانه و مراجع بینالمللی به اصل صلاحیت جهانی و اعمال صلاحیت تکمیلی به بهانه فقدان مشروعیت دادگاههای داخلی ایران باشد.
۴. عدم امکان پیگیری حقوق ملی و حقوق اتباع ایرانی در دادگاههای خارجی و بینالمللی:
وکلای دادگستری و حقوقدانان ایرانی بهویژه در چند سال اخیر در خط مقدم مبارزه جهت صیانت از حقوق ملّت ایران در مراجع بینالمللی بودهاند. در شرایطی که دادگاههای کشورهای خارجی و به طور خاص دادگاههای ایالات متحده آمریکا با نقض اصول حقوق بینالملل ازجمله اصل مصونیت اموال کشورها به مصادره و سلب مالکیت اموال ایران مشغول بودهاند، وکلا و حقوقدانان ایرانی تلاش کردهاند تا به مدد علم و دانش در برابر این هجمهها ایستادگی کنند. حال نابودی نهاد وکالت و سپردن صدور و ابطال پروانه وکالت به وزارت اقتصاد و دارایی، وکلا و حقوقدانان ایرانی را در جهان مفتضح میکند و مورد تمسخر قرار میدهد و صدا و فریاد آن در صیانت از حقوق ملت ایران به جایی نخواهد رسید.
به همگی این موارد امکان اخراج کانون وکلای دادگستری از کانون بینالمللی وکلا (IBA) را بیفزاییم تا بدانیم این مصوبه چه بلایی بر سر دستگاه قضائی ایران و اعتبار بینالمللی کشورمان میآورد.
🔴 منبع:
روزنامه شرق، شمارهی چهارم شهریور ۱۴۰۲ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍5