ایران‌دل | IranDel
3.74K subscribers
1.24K photos
974 videos
41 files
2.02K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 "خواب‌های رنگی من"
(موسیقی ایرانی برای کودکان ایرانی)

تقدیم می‌شود به کودکان ایران

اثر حمید متبسم


صداپیشگان و خوانندگان: محمد بحرانی و مهناز خطیبی

گوینده:  فاطمه معتمدآریا 

نوازنده کمانچه: اردشیر کامکار 
طراح و نوازنده‌ی کوبه‌ای: پژمان حدادی   
نوازنده بربت: شهرام غلامی   
نوازنده نی: پاشا هنجنی
نوازنده سنتور:  نوید توسلی   
نوازنده تار: سیاوش ایمانی   
نوازنده کمانچه: امیر ناصر رنجبر   
نوازنده قیچک‌آلتو: بهار مدیری   
نوازنده قیچک‌تنور: بیتا قاسمی
نوازنده بم‌تار: سمیرا گلباز
نوازنده سه‌تار: حمید‌ متبسم 

متن و شعر: سپیده‌ نیک‌رو
تصویرگر: هدا صمدی
صفحه‌آرا: رسا تاسه 
مشاور هنری: سمیرا گلباز

ضبط، میکس و ماسترینگ: ارد انزابی‌پور
دستیار صدابردار: غزال هاشمی
استودیوی شهر صدای پارسیان (با قدردانی از زنده‌یاد آیدین الفت)
مدیرروابط عمومی و تبلیغات: زنده‌یاد ابوالحسن مختاباد


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍9
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 روایت طرفداران و‌ منتقدان محمد مصدق از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی

آیا جعبه سیاه ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی هنوز باز نشده است؟ اگر پای صحبت اهل فن بنشینید احتمالاً این پرسش برای شما پیش می‌آید، چرا که اتفاق نظری سر ماهیت این روز وجود ندارد. شاید رمز ۲۸ امُرداد ۱۳۳۲ خورشیدی دست محمد مصدق و شناخت این شخصیت کلیدی باشد.

طرفدارانش، او را یک سرمایه‌ی ملی و نماد ایستادگی در برابر زورِ داخلی و خارجی می‌دانند، و دقیقاً در نقطه‌ی مقابل، منتقدانش، محمد مصدق را مبدع و مروج شعارهایی می‌دانند که عمرش تا به الان هم رسیده و بذر عقب‌ماندگی ایران را کاشته است. محمد مصدق که بود؟ یک تحول‌خواهِ مردمی یا یک پوپولیست؟ یا چیزی بین دو سر طیف؟

اگر در جستجوی پاسخ این پرسش‌ها هستید، بحث داغ بین موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان، محمود کاشانی حقوقدان و فرزند آیت‌الله کاشانی و داریوش رحمانیان دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران را از دست ندهید.


🔴 این گفتگو را می‌توانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید.


🔴 منبع: اکو ایران


@IranDel_Channel

💢
👍9
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‌‌
🎥 مستند شاهدِ تاریخ - بخش دوم

🔴 تورج دریایی، استاد دانشگاه و رئیس مرکز ایرانشناسی ساموئل جردن ایالتی کالیفرنیا در ایرواین، از پژوهش‌های خود درباره‌ی ایرانِ عصر ساسانی و میراثی که این شاهنشاهی، برای ایرانِ امروز جا گذاشته، می‌گوید.


🔴 انتشار یک #مستند به معنی تاییدِ محتوای آن نیست و صرفاً بازتاب‌دهنده‌ی دیدگاهِ سازنده‌ی آن مُستند است.



🎥 این مستند را می‌توانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید:
👇👇
مستند شاهد تاریخ - بخش دوم



@IranDel_Channel

💢
👍6👎1

🔴 برشی از کتاب منتشر نشده «غلطواره فکر سياسی در ایران»، ۱۳۸۰، به قلمِ مرتضی مردیها

اساساً مسلم نیست که حوادث ۲۸ مرداد ۳۲ را بتوان به درستی کودتا خواند، یا اینکه اگر هم کودتا بوده، در مجموع، حادثۀ بدی بوده باشد. مسلم نیست که این «کودتا» امریکایی بوده و به ‏دست سازمان سیا انجام شده باشد. مسلم نیست که در جایگزینی شاه به جای مصدق، ملت ایران مغبون شده باشد. مسلم نیست که باز شدن پای امریکا به ایران پس از کودتا به زیان ایرانیان بوده باشد. اگر عکس این موارد مسلم نباشد. البته مدعایی تا این حد مخالف قول مشهور، می‏تواند خشم‌برانگیز باشد، اما به گمان من در این باره، استثنائاً، به وجدان عامه بیش می‏توان اعتماد کرد تا به گفتار مسلط روشنفکری. و گرچه عامه هم به‏ شدت از گفتار مذکور متأثرند، اما در پس زدن موانعِ دید، توفیق بیشتری داشته‏‌اند.

ممکن است گفته شود مأمور ارشد سی آی اِی خودش شرح ماجرا را گفته و کلیپ آن مشهور است، پاسخ این‌ است‌ که کمکی در این زمینه صورت گرفت، ولی شواهدی هست که کمک مالی ناچیزی بود و ترغیبی، ولی نه ابداً در حدی که بشود گفت تمام یا عمده کار طراحی و اجرا با عوامل سی آی ای بوده باشد. مأمور ذیربط بعدها برای بزرگ‌جلوه دادن خودش در آن مساهمتِ ناچیز بزرگنمایی کرده بود. ممکن است گفته شود امریکا خود به خطای خود اعتراف کرده ‏است، چگونه ممکن است ما ذمه آنان را بری کنیم، پاسخ این است که، حزب دمکرات امریکا، با تحفه‌هایی چون‌ کارتر، خودش منشأ و مدافع برخی از این ژست‌های روشنفکرانه بوده است، و بسیاری از نظرات این حزب بیشتر نظر روشنفکران چپگرای آمریکایی است تا موضع کلان و عمومی مملکت امریکا. اینها می‌توانند امریکا و دولت آن را از باب این گونه کنش‏ها مورد انتقاد قرار دهند؛ ولی این به معنای اعتراف امریکا به خطا نیست، نظر بعضی از امریکاییان است. از این گذشته، چه بسا، اعتراف مذکور بیش از یک استمالت مصلحت‌آمیز به منظور بهبود روابط با ملتی نبوده باشد، که نزدیک‌ نیم‌قرن بوده هر مشکل و مسأله‌ای را به «کودتا» نسبت می‌داده‌اند.

شاه بنای آن داشت که برنامۀ توسعه کشور را در کانون توجه و تلاش قرار دهد و مصدق در سودای استقلال بود. ساختن قهرمانی از مصدق، در تقابل با شاه، خطای سیاسی بزرگ سه‌ربع قرن گذشته است. آنچه مصدق را به يك شخصيت بزرگ شبه‏‌اسطوره‏اى تبديل كرد، گرايشی بود كه همه‌چيز را در مقابله با بیگانه و نجات از استعمار (در معنای هرگونه ارتباط با خارجیان) مى‏ديد؛ یعنی همان چیزی که جریان روشنفکری چپگرا تبلیغ می‌کرده و در این سه دهه معلوم شد چقدر خطا است. (بگذریم از سلطنت‌ستیزی برخی نخبگان که آن هم مد روز شده بود.) به دست گرفتن زمام امور نفت، به عنوان مهم‏ترين منبع ثروت ما، كار شکوهمندی به نظر می‏آمد، اما نه انتخاب سیاسی زیرکانه‌ای بود، نه حتی کار اخلاقی و قانونی. فارغ از حماسه‏‌گرایی، منافع همه‌جانبه کشور را در بر نداشت؛ مخالفت شاه با مصدق هم، بیشتر از این حیث بود که شاه او را مانع برنامهٔ توسعه خود می‏دید، نه اين كه شاه مخالف استقلال ايران بود باشد و از نظر حفظ منافع انگليس یا امریکا با مصدق مخالفت كرده باشد.

برخوردهای شاه با آمريكا و انگلستان در اواخر دهۀ چهل و اوايل دهۀ پنجاه بر سر كنسرسيوم و قيمت نفت به خوبى استقلال‏‌طلبى مثبت شاه و حمايت او از منافع ایران را نشان مى‏دهد. شاه به موازات اين كه از بحران اقتصادى اوايل دهۀ چهل عبور كرد و قيمت نفت هم اندک اندک فزونى گرفت، اعتماد به نفس پيدا كرد و توانست قدرى از تكيه به آمريكا و غرب فاصله بگيرد. براى نشان دادن اینکه دوستی او با غرب به منظور توسعه صنعتی است، وقتی سستی آنها را دید، به شوروی سفر كرد و قرارداد وارد كردن ذوب‌آهن را امضا كرد و نشان داد كه با زيركى تمام قادر است از توازن قوا ميان شوروى و غرب بهره ببرد.



🔴 پی‌نوشت:
بازنشر متنی از یک نویسنده به معنی تأیید کل متن و تمام مواضع نویسنده آن نیست.


@IranDel_Channel

💢
👍13👎6
📷 بالا، گوشه‌ی سمت چپ این تصویر تاریخی نوشته:
بمناسبت سال چهل و دوم
مدرسه مموریال [آمریکایی]
تبریز - ایران
۱۹۲۳ [میلادی]


@IranDel_Channel

💢
👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ۲۸ امرداد، سالگرد به آتش کشیده شدنِ سینما رکس آبادان در سال ۱۳۵۷ خورشیدی و زنده زنده سوختن بیش از ۶۳۰ شهروند ایرانی!



#مناسبتها


@IranDel_Channel

💢
👍6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🎥 برشی از مصاحبه حسین دهباشی با محسن صفایی‌فراهانی درباره جنایت هولناکِ سینما رکس آبادان در ۲۸ امرداد ۱۳۵۷ خورشیدی



@IranDel_Channel

💢
👍6

🔴 ابعاد دیگر زندگی سرلشکر فضل‌الله زاهدی

فضل‌اللّٰه زاهدی، ملقب به بصیردیوان (زاده‌ی ۱۲۷۱ خورشیدی در همدان – درگذشته‌ی ۱۳۴۲ خورشیدی در ژنو سوئیس)، سناتور همدان در مجلس سنا و نخست‌وزیر ایران پس از ماجراهای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ تا ۱۶ فروردین ۱۳۳۴ خورشیدی بوده‌است.

او برای دو حادثه سرشناس‌تر است؛ نخست سرکوب و دستگیری شیخ خزعل در آغاز دوران رضاشاه پهلوی و دوم بخاطر ماجراهای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی که پس از آن، او جای محمد مصدق را به عنوان نخست‌وزیر ایران گرفت.

او فرزند نصرالله‌خان بصیردیوان از مالکان همدان بود. بصیر دیوان خود را از تبارِ شیخ زاهد گیلانی می‌دانست و به همین مناسبت فرزندان او پس از تاسیس اداره ثبت احوال و الزامی شدن شناسنامه برای مردم کشور، نام‌خانوادگی زاهدی را برمی‌گزینند. فضل‌الله زاهدی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسهٔ مظفری گذراند و تحصیلات متوسطه را در مدرسهٔ آلیانس به پایان رساند. پس از پایان تحصیلات متوسطه وارد مدرسهٔ نظام گردید و مدارج این مدرسه را نیز پشت سر گذاشت.


🔴 اشاره‌ی کوتاه به فراز و فرودِ بُعد نظامی‌گری فضل‌الله زاهدی

فضل‌الله زاهدی در سال ۱۲۸۹ خورشیدی در حالی که بیش از هجده سال نداشت، به درجهٔ نائب سومی (ستوان سومی) رسید. سه سال بعد نائب دوم شد. عجیب‌ترین پیشرفت زاهدی چند سال بَعد حاصل شد و او در فاصلهٔ سال‌های ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۹ خورشیدی به درجهٔ سرتیپی رسید. زاهدی در سراسر دوران جوانی خود در درگیری‌های داخلی آن زمانِ ایران شرکت داشت. در سال ۱۲۹۶ خورشیدی به منطقه کردستان مأمور شد و در حوادث آن منطقه شرکت کرد. چندی بعد واقعهٔ جنگل و شورشِ میرزا کوچک خان پیش آمد. رضا شاه ـ که در آن زمان به رضاخان میرپنج معروف بود و در شهر رشت به سر می‌برد ـ زاهدی را به گیلان احضار کرد. زاهدی در این مأموریت توانست قوای خالو قربان را شکست دهد. مقارن همین احوال، عده‌ای تحت فرماندهی احسان‌الله خان دوستدار از تنکابن به سمت تهران در حال پیشرفت بودند؛ که رضاخان میرپنج، زاهدی را مأمور جنگ با احسان‌الله‌خان کرد و زاهدی نیز توانست در طول یک هفته احسان‌الله‌خان را شکست دهد.

زاهدی در سرکوب تمام شورش‌های شمال ایران شرکت داشت. بر همین اساس در اواخر سال ۱۲۹۹ خورشیدی که درجهٔ سرهنگی داشت، سرتیپ مرتضی‌خان (سپهبد یزدان‌پناهِ بعدی) فرمان درجهٔ سرتیپی را برای او از تهران به رشت برد. متعاقب این وقایع، زاهدی مأمور سرکوب اسماعیل آقا سیمیتقو ـ که در غربِ خطه‌ی آذربایجان علم طغیان برافراشته بود ـ گردید و در این مأموریت پیروزی نصیب زاهدی شد. به دلیل این موفقیت، زاهدی به دریافت نشان ذوالفقار نائل آمد. پس از این مأموریت، وقایع خوزستان پیش آمد. زاهدی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی به فرماندهی تیپ فارس منصوب شد و به شیراز رفت. در این سمت تازه منصوب شده بود که دستور رسید برای سرکوب شیخ خزعل به خوزستان برود. زاهدی در منطقهٔ «زیدون» با قوای شیخ خزعل مواجه شد و پس از یک هفته درگیری بین شورشیان و قوای دولتی و زد و خوردهایی که در رامهرمز و نزدیکی اهواز بین قوای دولتی و شیخ خزعل روی داد، شیخ خزعل شکست خورد.

پس از تاجگذاری رضاشاه و در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ خورشیدی به همراه تعدادی دیگر از امیر لشکرها و سرتیپ‌ها به سمت ژنرال آجودانی شاه نائل آمد. پس از شکست شورش جنوب، رضاشاه، زاهدی را به فرماندهی کل نیروهای خوزستان و فرمانداری نظامی آن منطقه منصوب کرد. پس از پایان وقایع شیخ خزعل، سرتیپ زاهدی به تهران آمد. او اولین‌بار مأموریت یافت که به رشت، سفر کند. ورود او به رشت مقارن با وقایع ترکمن‌صحرا بود، لذا از طرف دولت مرکزی، سرتیپ جان محمدخان از سمت خراسان و زاهدی از سمت رشت مأمور شدند که به ترکمن‌صحرا حمله کنند و شورش در آن منطقه را سرکوب کنند. در این واقعه، زاهدی و جان محمدخان توانستند آرامش را در ترکمن‌صحرا برقرار سازند.

پس از وقایعِ ترکمن‌صحرا، زاهدی برای خرید اسب‌های مجار به اروپا رفت و پس از مراجعت، به ریاست شهربانی منصوب شد. پس از کناره‌گیری سرتیپ کوپال از ریاست شهربانی در آذر ۱۳۰۹ خورشیدی، چند ماه سرتیپ فضل‌الله زاهدی، که پیش از آن به علت ناکامی در سرکوب مخالفان استان فارس مورد غضب رضاشاه قرار گرفته، خلع درجه گشته و بیکار شده بود، ریاست شهربانی را برعهده داشت. پس از مدتی رضاشاه، زاهدی را عفو کرد و او را پس از کوپال به ریاست شهربانی منصوب کرد؛ اما پس از «فرار جمعی از زندانیان به سرکردگی سید فرهاد یاغی» از زندان قصر، بار دیگر مورد خشمِ رضا شاه پهلوی قرار گرفته، پس از مدت کوتاهی در اردیبهشت ۱۳۱۰ خورشیدی خلع درجه شد و از ریاست شهربانی برکنار شده و زندانی گردید.


@IranDel_Channel

💢
👍14👎2
‌‌
🔴 گفت‌وگو با دکتر هادی یزدانی درباره محدودیت غربالگری در کشور: حذف غربالگری موجب کاهش موالید می‌شود | استدلال وزارت بهداشت اشتباه است.

اعمال محدودیت‌های برای غربالگری در راستای سیاست‌های افزایش جمعیت، اعتراض‌های گسترده‌ای در میان افکار عمومی به دنبال داشته است. بسیاری معتقدند که اینگونه سیاست‌ها نه تنها باعث افزایش موالید نمی‌شود، بلکه پیامدهای عکس دارد. چرایی این ادعا را دکتر هادی یزدانی در گفت‌وگو با فراز توضیح می‌دهد.

یزدانی از غلط بودن استدلال موافقان حذف غربالگری و محدودیت‌های گسترده وزارت بهداشت حتی برای اطلاع‌رسانی از سوی پزشکان به زنان باردار خبر می‌دهد.

در ادامه مشروح این گفت‌وگو را بخوانید. 

بار دیگر بحث اعمال محدودیت‌ها برای غربالگری مطرح شده است. دولت چگونه تلاش می‌کند راه را بر انجام غربالگری ببندد؟

همانطور که یادتان هست، خبر نخست در این زمینه ممنوعیت واردات و تولید کیت‌های غربالگری برای سه ماهه اول بارداری بوده است. پس از آن اعتراضات و انتقادهای گسترده‌ای مطرح شد که در نهایت موجب اصلاح مصوبه شد. سپس گفته شد که مجوز تولید و واردات کیت‌های غربالگری صرفاً در سیستم‌های بسته داده می‌شود و صدور مجوز برای کیت‌های الایزا ممنوع شده است. اما آنچه در این زمینه مطرح شد و اهمیت بسیار دارد این است که قاعده غربالگری سراسری و عمومی را حذف کردند و اعلام شد که غربالگری تنها با رضایت و هزینه شخصی و نظر پزشک متخصص امکان ‌پذیر است.

نظر متخصص همواره وجود داشته [است]، اما رضایت شخصی یعنی اجبار سیستمی برای اجرای غربالگری از بین می‌رود. این یعنی خانواده‌هایی که امکان اقتصادی انجام تست را ندارند با مشکل روبه‌رو می‌شوند. این خانواده‌ها اغلب برای روند بارداری روی کمک سیستم بهداشتی و بیمه‌ها حساب کرده بودند.

همچنین برخی خانواده‌ها آگاهی و اطلاعی نسبت به غربالگری ندارند. آن‌ها در روستاها یا نقاط دیگر طبق سیستم برنامه‌ریزی شده بهداشتی برای دوران بارداری پیش می‌روند. اما نکته اینجاست که طبق دستورالعمل ابلاغ شده، پزشکان از اطلاع‌رسانی درباره غربالگری نیز منع شده‌‌اند تا آگاهی نیز نسبت به آن وجود نداشته باشد.

اکنون توجه کنید سقط قانونی در کشور زیر ۱۸ هفته بارداری است و وقتی این زمان از دست رفت حتی اگر با عناوین مختلف اثبات کنید جنین ناهنجاری ژنتیکی دارد باز هم امکان سقط قانونی از بین رفته است. بنابراین عملاً سقط قانونی ممنوع می‌شود.

با وجود اعتراض‌های گسترده به این سیاست‌ها، استدلال موافقان حذف غربالگری چیست؟

آن‌ها استدلال می‌کنند که در سال حدود یک و نیم میلیون نوزاد متولد می‌شود و احتمالا حدود پنم هزار تولد نوزاد سندرم داون می‌تواند در این بین رخ دهد. آن‌ها می‌گویند که خطای این تست‌ها بالاست و ممکن است نوزادهای سالم از بین می‌روند. اما پایه این تفکر غلط است و ارزیابی فنی این تست‌ها به هیچ‌وجه خطا نیست. در ضمن آزمایش‌ها متعدد است و مراحل مختلف دارد تا به نتیجه برسد و تشخیص داده شود که نوزاد دارای نقص ژنتیکی است. به لحاظ تخصصی اصلاً این احتمال مطرح نیست که در فرآیند غربالگری تعداد زیادی نوزاد سالم به اشتباه قربانی شوند.

در چه شرایطی احتمال ناهنجاری‌های ژنتیکی بالا می‌رود و کدام اقشار بیشتر در معرض آن هستند؟

قطعاً در سنین باروری بالای ۳۵ سال مادر احتمال به دنیا آمدن نوزاد سندرم داون بیشتر است، اما زنانی که از ۱۸ تا ۳۵ سالگی باردار می‌شوند احتمال ناهنجاری کمتر است. البته به این معنا نیست که اگر زنی در ۲۰ سالگی باردار شد و سابقه خانوادگی هم نداشت نوزاد او قطعاً دچار ناهنجاری نمی‌شود. این احتمال همواره وجود دارد.

فکر می‌کنید این دست سیاست‌ها منجر به افزایش جمعیت می‌شود یا پیامدهای دیگری دارد؟

این سیاست‌ها و سخت‌گیری‌هایی که امروز وجود دارد افراد زیادی از بچه‌دار شدن منصرف می‌کند. در شرایط اقتصادی فعلی بسیاری از ازدواج‌ها در سنین بالای پدرومادر انجام می‌شود به تبع آن بچه‌دار شدن نیز در سنین بالای مادر رخ می‌دهد. بنابراین ریسک به دنیا آمدن کودکان با مشکلات ژنتیکی بالاست. با این سیاست‌ها افزایش جمعیت رخ نمی‌دهد بلکه بسیاری از بچه‌دار شدن می‌ترسند، چون این ریسک وجود دارد و هزینه‌های آن نیز به عهده پدر و مادر است. به این ترتیب بخشی از جامعه هدف اصلاً به سمت بچه‌دار شدن نمی‌رود و در خانواده‌های ناآگاه نیز ریسک به دنیا آمدن نوزادهای با مشکلات ژنتیکی بالا می‌رود. همه این‌ها نیز به دلیل تصور غلط درباره میزان اشتباه بودن تست‌های غربالگری و اجرای سیاست‌های نادرست بر مبنای این تفکر است. این سیاست‌ها به هیچ وجه در راستای افزایش جمعیت و موالید نیست و در این راستا عمل نمی‌کند.


🔴 منبع: روزنامه اینترنتی فراز


@IranDel_Channel

💢
👍6
‌‌
🔴 بوی پیراهن یوسف
[سالروز بازگشت آزادگان جنگ تحمیلی از عراق به میهن]

✍️ داود دشتبانی، خبرنگار گروه دیپلماسی روزنامه هم‌میهن

آزادی اُسرای جنگ هشت‌ساله ایران و عراق و بازگشت آنان به میهن امروز به خاطره‌ای دور بدل شده است اما کسانی که هنوز آن روزها را به یاد دارند به‌خاطر می‌آورند که چگونه بازگشت هر آزاده‌ای اشتیاق را در شهرها و خانواده آنان ایجاد می‌کرد و شوق استقبال از آزادگان کودک و بزرگ را به خیابان‌ها می‌کشاند. همین شور و اشتیاق الهام‌بخش آثار سینمایی متعددی شد که «بوی پیراهن یوسف» اثر ابراهیم حاتمی‌کیا یکی از شاخص‌ترین آنها بود.

اسارت توسط دشمن در جبهه یکی از دردناکترین ابعاد انسانی جنگ است و تلاش کشورها برای بازپس‌گیری رزمندگان خود، از دشمنی که سال‌ها با آن جنگیده‌اند، یکی از پیچیده‌ترین و فوری‌ترین خواسته‌های هر طرفی است. بر همین اساس تبادل اُسرای جنگ تحمیلی با عراق یکی از محوری‌ترین موضوعات مذاکرات تهران و بغداد پس از پایان جنگ تحمیلی بود که اسیر سایر موضوعات بین دو طرف شده بود. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، صدام تلاش کرد با حمله‌های برق‌آسا و همچنین عملیات توسط منافقین به برتری لازم در مذاکرات صلح دست پیدا کند که در اهداف خود موفق نشد و مذاکرات صلح در اوج دشمنی دو کشور علیه یکدیگر زیر نظر سازمان ملل آغاز شد. با وجود آنکه حملات عراق در تیر و شهریور ۱۳۶۷ [خورشیدی] پیش و پس از پذیرش قطعنامه نتوانست به نتایج سیاسی و نظامی قابل‌توجهی دست یابد، اما منجر به اسارت بیش از ۲۴ هزار نفر از رزمندگان ایرانی شد و تعداد اُسرای ایرانی را به ۳۹ هزار نفر رساند. مذاکرات صلح پس از پایان جنگ زیر نظر سازمان ملل به ریاست علی‌اکبر ولایتی، وزیر وقت امور خارجه و حضور حسن روحانی (رئیس وقت کمیسیون دفاع مجلس و عضو شورای عالی دفاع)، سیروس ناصری (نماینده وقت ایران در دفتر سازمان ملل متحد در ژنو)، محمدجواد ظریف (دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه)، مرحوم حسن حبیبی (وزیر وقت دادگستری)، سیدمحمدحسین لواسانی (معاونت وقت بین‌الملل وزارت امور خارجه)، علی شمس‌اردکانی (دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه و نماینده سابق ایران در سازمان ملل متحد) و عباس ملکی (دبیر هیئت) در نیویورک آغاز شد اما به سرعت به بن‌بست رسید. محوری‌ترین خواسته ایران در تمام مدت جنگ تحمیلی و مذاکرات پس از پایان جنگ، شناسایی عراق به‌عنوان متجاوز و تعیین غرامت و پرداخت آن توسط عراق بود، اما موضوعات فوری‌تری نیز در مذاکرات وجود داشت که تبادل اُسرای دو طرف و همچنین پذیرش مرز بین‌المللی توسط عراق و بازگشت هر دو طرف به مرزهای بین‌المللی و برقراری آتش‌بس دائمی در مرزها از مهمترین آنها بود. با پایان جنگ تحمیلی و برقراری آتش‌بس مشخص شد که بیش از ۳۹ هزار نفر از رزمندگان و شهروندان ایرانی در اسارت رژیم بعث عراق بودند. البته از این تعداد، تنها ۱۸ هزار و ۵۶۳ نفر اُسرایی بودند که در اردوگاه‌ها توسط نمایندگان کمیته بین‌المللی صلیب سرخ ثبت‌نام شده بودند و سرنوشت ۲۰ هزار و ۵۷۷ نفر از آنان تنها پس از تبادل اُسرا مشخص شد و ایران تا آن زمان آنان را به‌عنوان مفقودالاثر‌ می‌شناخت. این تعداد که تا پیش از تبادل اُسرا از سرنوشت آن‌ها هیچ اطلاعی در دست نبود تنها در زمان آزادسازی و همزمان با آزادی توسط نمایندگان کمیته بین‌المللی صلیب سرخ امکان‌پذیر شد. در واقع صدام از برگه اُسرا به‌عنوان یکی از امتیازات خود برای فشار به ایران بهره‌برداری می‌کرد و طبیعتاً با توجه به روحیه ضدانسانی، سرنوشت اُسرای عراقی حاضر در ایران اهمیت چندانی برای صدام نداشت که پنهان کردن بخش اعظمی از زندانیان ایرانی از نمایندگان صلیب سرخ جهانی نشانگر این روحیه ضدانسانی صدام‌حسین در بهره‌برداری از امتیاز اُسرای ایرانی بود. این در حالی است که تعداد اُسرای عراقی در ایران بالغ بر ۷۰ هزار نفر بود.



🔴 پی‌نوشت:
بازنشر یک یادداشت به معنی تأیید کل محتوای آن نیست.


🔴 دنباله‌ی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍6

🔴 «اسطورۀ مصدق»

✍️ مهدی تدینی، تاریخ‌پژوه

هفتاد سال از سرنگونی مصدق گذشت. مصدق گذشته‌ای است که سپری نمی‌شود؛ نه‌تنها سپری نمی‌شود، با ما می‌آید. هزار نکتۀ باریک‌تر از مو اینجاست و حتی انتخاب موضوع دربارۀ ۲۸ مرداد دشوار است. داغ‌ترین پرسش دربارۀ ۲۸ مرداد این است که آیا سرنگونی مصدق «برکناری» بود یا «کودتا». نظرم دربارۀ این پرسش را فراخور روند بحث در انتهای نوشتار خواهم گفت، اما دست‌کم می‌خواهم در ابتدا به تناقضی اشاره کنم که در تاریخ‌نگاری جمهوری اسلامی دربارۀ «کودتا» وجود دارد. در فراز و فرود مصدق و نهضت ملی، تنها جناحی که مورد تأیید تاریخ‌نگاری جمهوری اسلامی است، آیت‌الله کاشانی است. از قضا آقای کاشانی از معدود کسانی بود که هرگز اعتقادی به کودتا نداشت و اگر مصاحبه‌های او پس از ۲۸ مرداد را ببینید، به هر نگرشی برمی‌خورید مگر کودتا. البته نیازی به یادآوری نیست که آقای کاشانی فقط یکی از متحدان و همرزمان نهضت ملی بود که از مصدق فاصله گرفته بود.

نکتۀ پیش‌درآمد دوم هم اینکه از دیگر سو هواداران مصدق همۀ افرادی را که زمانی همرزم مصدق بودند و بعد از او فاصله گرفتند، به انواع بهتان‌ها ــ از نوکری اجنبی تا نوچگی برای استبداد ــ می‌‌نوازند. اما این رویکرد هم غیرمنصفانه است و هم خودزنی است. یعنی بخش عمدۀ هستۀ مرکزی جبهۀ ملی از عناصر خودفروخته تشکیل شده بود؟ از کاشانی و حائری‌زاده و قنات‌آبادی تا مکی و بقایی. وقتی رهبر یک نهضت ملی نزدیک‌ترین کسانش را نمی‌تواند حفظ کند و به دشمن خود بدل می‌کند، چگونه می‌خواهد با مخالفانش در چارچوبی دموکراتیک به توافق رسد؟ ــ با اینکه حاضرم بپذیرم آن دوستانی که دشمن شدند، خود ممکن بود در مواردی خودخواهانه و سهم‌خواهانه عمل کرده باشند.

اما می‌خواهم بحث را محدود کنم به «انگارۀ مصدق»؛ یعنی اسطوره‌ای که از او در تاریخ معاصر شکل گرفت. سکۀ اسطوره‌ای مصدق دو رو دارد: یکی استعمارستیزی مصدق و دیگری استبدادستیزی مصدق؛ یعنی مصدق را اول به دلیل مبارزه با استعمار و ملی کردن نفت و دوم به دلیل مبارزه با استبداد چهره‌ای منحصربه‌فرد می‌دانند. روی اول این سکه را تا حدی به لحاظ روان‌شناختی می‌توان پذیرفت. مصدق با روش و منش سازش‌ناپذیر خود در مسئلۀ نفت شوری در نسل جوان ایجاد کرد. می‌توان دربارۀ اینکه چه روش و منش دیگری در مناقشه سر نفت می‌شد داشت بحث کرد، اما واقعیت این است که هدف مصدق فراتر از نفت بود و می‌خواست «مجاری نفوذ بریتانیا در ایران را مسدود کند».

همین رویکرد رادیکال باعث شد شوری عظیم هم در ایران و هم در کشورهای همتای ایران پدید آید. این شور چنان بود که یک رانندۀ تاکسیِ ایرلندی در نیویورک وقتی می‌فهمید مسافرش ایرانی است، ذوق می‌کرد از او پول نمی‌گرفت، چون فکر می‌کرد مصدقِ ایرانی شاخ بریتانیا را شکسته است. وقتی این «شور» تا دل ایرلندی‌های نیویورک می‌رود، دربارۀ نسل جوانی که ده سال پیش از آن وطنشان را زیر اشغال خارجی می‌دیدند، چه انتظاری می‌توان داشت؟ آری؛ ما امروز غایت این شور را دیده‌ایم، اما از مردمِ بی‌تجربه نمی‌‏توان انتظار داشت نگاهی ایدئولوژی‌پژوهانه و آینده‌نگرانه داشته باشند. ما جامعۀ ایرانِ ۳۲ را درک نمی‌کنیم و جامعۀ ایرانِ ۳۲ ما را نمی‌فهمد. حتی در میان دولتمردان باسواد و باتجربه، شخصیت‌های مآل‌اندیشی مانند فروغی انگشت‌شمار بودند، چه رسد به نسل جوانی که تازه خود را در کورۀ ناسیونالیسم و سوسیالیسم انداخته بود.

بنابراین، فارغ از اینکه نگرش امروز ما چیست، اگر شخصیت‌ها را در بافت تاریخی‌شان ببینیم، مصدق در دورۀ بیداری توده‌ها ظهور کرد و آرمان توده‌ همان چیزی بود که مصدق می‌گفت و شوری که به او نسبت می‌دهند، واقعیتی تاریخی است ــ هر چند به لحاظ سیاست‌شناسی و ایدئولوژی‌پژوهی بتوان آن را نقد کرد. پس یک روی مدالِ اسطورۀ مصدق را به لحاظ واقعیت تاریخی می‌توان پذیرفت.


🔴 دنباله‌ی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍12👎5
💚
🤍
❤️

🔴 شهروندان ایرانی که دغدغه‌ی ایران دارند، به کانالِ تلگرامی "ایران‌دل" دعوت‌اند.

نام این کانال‌، از بیت معروفِ حکیم نظامی‌ گنجه‌ای، الهام گرفته شده است:
همه عالم تَن است و ایران‌دل
نیست گوینده،‌ زین قیاس خجل


🔴 بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک فایل صوتی در کانالِ ایران‌دل به معنی تایید کل محتوای ارسالی و تمام مواضعِ صاحبِ آن محتوا (نویسنده و سخنران و توییت‌زننده) نیست و صرفاً هدف بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه پیرامونِ تاریخ، فرهنگ، ادبیات، اندیشه‌ی ایرانی و مسائل روز ایران است.

لطفاً به کانالِ تلگرامی ایران‌دل پیوسته و دوستان خود را بدین کانال دعوت کنید و این پیام را در گروه‌های مختلف تلگرامی به اشتراک بگذارید.

لطفاً اعلان‌های کانال (notification) را فعال نگه دارید و بعد مطالعه‌ی فرسته‌ها (پست‌ها) چنانچه فرسته‌ای را سودمند ارزیابی کردید، آن فرسته را به کانال تلگرامی خود، گروه‌های مختلف تلگرامی و دوستانِ علاقمندتان ارسال کنید.


از همراهی شما مخاطبانِ گرامی سپاسگزاریم.


https://t.me/IranDel_Channel


@IranDel_Channel

💢
👍10

🔴 احسان هوشمند: ایران کشوری کثیرالمله نیست.

[گزارشی از نشست فصلی حزب اتحاد ملت ایرانِ استان آذربایجان‌شرقی با بررسی موضوع مسائل اقوام در ایران]

✍️ امیرحسین جهانی

نشست فصلی حزب اتحاد ملت ایران استان آذربایجان‌شرقی با بررسی موضوع مسائل اقوام در ایران با حضور جمعی از اعضای حزب و گروهی از فعالان سیاسی استان با سخنرانی احسان هوشمند، پژوهشگر اقوام ایرانی و باقر صدری‌نیا، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز برگزار شد.

در ابتدای برنامه، محمد تیموری از اعضای حزب اتحاد ملت ایران در استان ضمن اشاره به نقش احزاب در ایجاد بستر ارتباط و گفت‌وگو بین گروه‌های مختلف اجتماعی برای تبادل آرا و اندیشه‌ها رویکرد گفت‌وگو را به عنوان اصل انسانی مفاهمه اثربخش واجد ارزش اساسی برای تکامل و تعالی انسان دانست. او مسائل اقوام را از جنبه‌های مختلف محیط‌زیستی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تاریخی، جغرافیایی، امنیت و به ویژه توسعه جزء مسائل مهم و مطرح جامعه ایرانی دانست که جای انجام گفت‌وگو، پژوهش و پیگیری‌های جدی دارد.

[در ادامه‌ی برنامه] دکتر باقر صدری‌نیا با بیان ملاحظاتی پیرامون مسائل اقوام به سیر تاریخی شکل‌گیری پان‌ترکیسم پرداخت و گفت: بحث اقوام در ایران از یک بحث تاریخی و علمی خارج شده و تحت تأثیر اغراض سیاسی و ایدئولوژیک قرار گرفته است. من امروز اینجا دریافت‌های علمی خودم را بیان می‌کنم. این موضوع با مسائل داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی آمیخته شده که با فوران تعصب مانع حقیقت‌پژوهی شده است. صدری‌نیا افزود: مانع دیگرِ گفت‌وگوی سازنده، ضعف مطالعه است به ویژه آنکه گروهی منحصر در منابع مور علاقه خود شده‌اند. من در عین عدم همدلی با تمرکزگرایی یعنی همه ایرانیان باید در سرنوشت خود مشارکت کنند‌، معتقدم فدرالیسم با بافت جمعیتی ایران سازگار نیست. در اداره کشور اصل اساسی باید همزیستی مسالمت‌آمیز باشد. فدرالیسم با واقعیت ایران و درهم‌تنیدگی طیف‌های مختلف نمی‌خواند و امکان نظام فدرالی را در ایران نمی‌دهد. باید تلاش کنیم زمینه‌های بالکانیزه‌شدن را از بین ببریم تا مردم با یکدیگر درگیر نشوند و برادرکشی اتفاق نیفتد. این مهم است که ایران را به صربستان تبدیل نکنیم. گاهی نوعی ادبیات نفرت‌پراکنانه و نوع برخوردها به گونه‌ای است که آدمی احساس بیم می‌کند. باید به خود تلنگری بزنیم، بیندیشیم و دنبال حقایق باشیم. آزادی، عدالت و وحدت سرزمینی برای من اصالت دارد. ما باید تاریخ را بدانیم و بخوانیم. من بارها به هواداران فرقه و جریانات قومی گفتم که یک بار برای همیشه مطالب و مدارک مربوطه را که از فرقه وجود دارد، بخوانید و به جمع‌بندی برسید. با شعاردادن صرف نمی‌شود کاری کرد، ناگزیر تاریخ تکرار خواهد شد. چاره‌ای جز دانستن تاریخ دویست سال اخیر نداریم. من خودم ناچار شدم جنبش خیابانی، قیام لاهوتی و فرقه دموکرات را بخوانم؛ البته فرقه دموکرات پیشه‌وری از جنس جنبش خیابانی و لاهوتی نیست و کاملاً تبار متفاوتی دارد.


🔴 دنباله‌ی گزارش را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍17
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 و تاریخ، همیشه قربانی سیاست است!

نام تاریخی و اصیل دریای جنوب ایران «خلیج فارس» (شاخآب پارس) است ؛ اما سال‌هاست کشورهای عرب حاشیه‌ی جنوبی آن دریا، بعلت اختلافات سیاسی با جمهوری‌ اسلامی ایران، از بکار بردن نام درست و تاریخی خلیج فارس خودداری می‌کنند! حال می‌بینیم که بخاطر کمی نرمش و آشتی سیاسی «دست از گلوی تاریخ برداشته» و به حقایق تاریخی دست‌کم در ظاهر، احترام می‌گذارند! و اینجاست که باید گفت: تاریخ قربانی سیاست می‌شود...


(اقتباس از کانال ایران‌زمین)


@IranDel_Channel

💢
👍15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

🎥 خلیل اینالجیک، مورخ ترکیه‌ای:
منشأ خاندان عثمانی مشخص نیست.

عثمانی‌ها در برابر شاهرخ تیموری، از نظر تباری احساس حقارت کردند، برای همین تصمیم گرفتند برای خود سابقه‌ی تباری بتراشند در حالیکه در واقعیت معلوم نبود چه تباری داشتند.
یکی از مورخان وقت به نام یازیجی‌زاده تصمیم گرفت، عثمانی‌ها را به «اوغوزخان» و قبیله «قایی/کایی» وصل کند. به این ترتیب بود که افسانه نسبت عثمانی با قایی‌ها پدید آمد.


@IranDel_Channel

💢
👍16👎1

🔴 #اطلاع_رسانی و #معرفی_کتاب

🔴 نظامی گنجه‌ای


کتابِ نظامی گنجه‌ای، دکتر جلال خالقی مطلق، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، در دست انتشار


این کتاب تک‌نگاریِ جلال خالقی‌مطلق دربارۀ نظامی گنجه‌ای، بزرگ‌ترین سرایندۀ منظومه‌های عاشقانۀ فارسی است که در نُه بخش تدوین یافته:
«زندگینامه»
«آثار»
«معلومات و تجربیات»
«اخلاق و بینش»،
«ویژگی‌های زبان»
«شیوۀ بیان»
«نظامی و سرایندگان پیش از او»
«تأثیر نظامی بر آثار پس از خود»
«دستنویس‌ها، چاپ‌ها، تفسیرها، ‌پژوهش‌ها و ترجمه‌ها».




@IranDel_Channel

💢
👍12

🔴 ‌حساسیت‌های‌ خطوطِ مرزی‌

✍️ احسان هوشمند

دیوارکشی امنیتی موجب شده بخشی از اراضی کشاورزان در غربِ دیوار مرزی با افغانستان قرار گیرد و نیروهای مرزی طالبان با بهانه اینکه مرز دو کشور دیوار مرزی است، مزاحمت‌هایی برای مرزبانان و حتی کشاورزان و مردم عادی ایجاد کنند. در سال ۱۳۸۱ [خورشیدی] پروژه‌ی ساخت دیوار امنیتی میان ایران و افغانستان آغاز شد.

برخی رویدادهای مرزی از جمله ربوده‌شدن برخی اشخاص و انتقال آنان به درون افغانستان یا انتقال خودروهای سرقتی به‌ویژه پراید به داخل افغانستان و نیز قاچاق انسان، مواد مخدر و برخی ناامنی‌های دیگر موجب شد دیوارکشی در مرز مشترک با افغانستان در دستور کار نهادهای ذی‌ربط مرزبانی و امنیتی کشور قرار گیرد. البته دیوارکشی شامل تمام مرزهای ایران و افغانستان نشد و از حدود ۸۱۵ کیلومتر مرز مشترک حدود ۱۳۰ کیلومتر دیوار تا امروز احداث شده است.

البته دیوارکشی به مرزهای مشترک با کشور پاکستان نیز کشیده شد. در بخشی از مناطق مرزی برخی موانع طبیعی چون کف رودخانه هیرمند که مرز مشترک ایران و افغانستان است و چون وسط رودخانه هیرمند، نقطه صفر مرزی است و گاهی این رودخانه طغیان می‌کند، موجب شد تا به دستور مقامات کشوری، طراحان دیوار، ساخت دیوار را نه در نقطه صفر مرزی بلکه در ساحلِ بستر رودخانه و با مقداری فاصله از رودخانه یعنی میان ۲۰۰ تا ۵۰۰ متر فاصله از رودخانه احداث کنند. اقدامی که از سویی باعث شد تا چند هزار هکتار از اراضی کشاورزان ایرانی و مرزهای کشور در آن سوی مرز قرار گیرد و از دیگر سو موجب شود تا با حاکمیت طالب‌ها بر افغانستان، به دلیل بی‌اطلاعی این نیروها یا لج‌بازی‌های ویژه طالب‌ها، نیروهای حاکم بر مرزهای مشترک بر ایران ادعا کنند دیوار حدود مرز دو کشور را مشخص کرده است. به سخن دیگر یعنی دیوار مرزی نه با میل‌های مرزی بلکه با دیوار مرزی مشخص می‌شود. این وضعیت موجب شده کشاورزان و مردم محلی به‌ویژه مالکان و کشاورزان که بین دو هزار تا پنج هزار و پانصد هکتار از زمین‌هایشان در غرب دیوار مرزی قرار گرفته است، برای سرزدن به زمین‌هایشان یا کشاورزی با موانعی روبه‌رو شوند و حتی گاهی با اذیت و برخورد خشن و کتک‌کاری طالب‌ها مواجه شوند. از جمله سال گذشته تعدادی از نیروهای طالب در منطقه زهک بین میل ۵۶ و میل ۵۷ مرزی دو کشور اقدمات غیرحرفه‌ای و تحریک‌آمیزی در پیش گرفتند و این رویداد به درگیری محدودی میان مرزبانان دو کشور منجر شد که تلفاتی در پی داشت.

۱) اگرچه دیوارکشی میان ایران و افغانستان پیش از حاکمیت طالب‌ها بر افغانستان ساخته شده و دولت‌های پیشین افغانستان از حدود مرزی آگاه بودند و هیچ ادعایی درباره حدود مرزی نداشتند، اما طلبه‌های افغانستانی که در سال‌های اخیر به قدرت رسیده‌اند، اطلاع و آگاهی چندانی از مقررات بین‌المللی و حقوق بین‌المللی و معاهدات دوطرفه ندارند.

از سوی دیگر برخی خبرها و احتمال‌ها هم حاکی از تحریک‌پذیری طالبان توسط طرف‌های ثالثی است تا علیه منافع ایران اقدامات تحریک‌آمیزی انجام دهند. ازاین‌رو ضروری است به صورت فوری و جدی مقامات مسئول کشور از تمام ظرفیت‌های دیپلماتیک خود برای وادار‌کردن طالب‌ها به پذیرش مسئولیت‌های بین‌المللی و حُسنِ همجواری و رعایت حقوق و منافع و مرزهای کشورمان استفاده کنند. پیگیری دیپلماتیک مستمر و اعمال فشار با روش‌های مختلف از جمله ابزارهای در اختیار کشور برای وادارکردن طالب‌ها به پذیرش مسئولیت‌های همسایگی طبق حقوق بین‌المللی است.

۲) نهادهای مسئول مرزهای کشور با اقدامات کارشناسی‌شده و هماهنگی‌های فنی، به سرعت نسبت به احداث موانع مرزی در کنار میل‌های مرزی از جمله فنس‌کشی و دیگر ابزارهای فنی و اپتیکی و استقرار نورافکن و با دیگر اقدامات لازم، حدود مرزی کشور را به صراحت و روشنی به طرف حاکم بر افغانستان تفهیم کنند و اگر نیروهای طالب از موانع مرزی عبور کردند و وارد قلمرو کشور شدند، همچون حمله اوایل خرداد ۱۴۰۲ [خورشیدی] طالبان به یک برجک مرزبانی کشور، با قاطعیت با تجاوز مرزی مقابله کنند. تسهیل و حمایت قاطع از هم‌وطنان مرزنشین که زمین‌هایشان در آن سوی دیوار مرزی قرار دارد، از جمله مسئولیت‌های نیروهای مرزی کشور است.



🔴 دنباله‌ی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍13

🔴 اگر دکتر مصدق پیروز می‌شد....

✍️ بیژن اشتری

در این هفت دهه‌ای که از واقعهٔ بیست و هشت مرداد می‌گذرد سؤال اصلی این بوده که این واقعه کودتا بود یا قیام ملی؟ اما من می‌خواهم در اینجا سؤال دیگری مطرح کنم: اگر دکتر مصدق در بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ از صحنهٔ سیاست ایران حذف نمی‌شد و توفیق می‌یافت که به حکومت خود ادامه دهد چه بر سر ایران می‌آمد؟

دوستداران دکتر مصدق و کلاً دموکراسی‌خواهان معتقدند که یک نظام دموکراتیک ملی در ایران برقرار می شد و کشور در مسیر آزادی و رفاه قرار می‌گرفت. به نظرم این دیدگاه بیش از حد خوشبینانه است. برقراری یک حکومت دموکراتیک در ایران آن زمان به‌نظرم ناممکن بود. دموکراسی پیش‌شرط‌هایی دارد که در ایران هفتاد سال پیش فراهم نبود. خود دکتر مصدق هم بیش از آن که سیاستمداری دموکرات باشد سیاستمداری انگلیس‌ستیز بود و محبوبیتش هم در واقع بیشتر به خاطر همین به اصطلاح استعمارستیزی‌اش بود تا دموکراسی‌خواهی‌اش.

حالا فرض کنید مصدق موفق می‌شد شاه را کنار بزند و حاکم کشور شود. بیایید به صحنهٔ سیاسی کشور در آن زمان نگاه کنیم: حزب توده بی‌هیچ شک و تردیدی قدرتمندترین تشکل سیاسی در کشور است. این حزب با سازماندهی قوی در سراسر کشور نه تنها در بین مردم و کارگران بلکه در بین روشنفکران بیشترین طرفدار را دارد. هیچ عرصهٔ اجتماعی و سیاسی نیست که حزب در آن نفوذ نکرده باشد. از همهٔ این‌ها مهم‌تر، سازمان مخفی نظامی حزب در ارتش بسیار قدرتمند است؛ حداقل هفتصد افسر توده‌ای در این سازمان عضویت دارند. این در حالی است که نیروهای ملی متفرق‌اند.

با توجه به همهٔ این واقعیت‌ها، دکتر مصدق فقط در صورتی می‌توانست به حکومت خود ادامه دهد که با حزب توده وارد یک حکومت ائتلافی شود و حتماً می‌دانید که حکومت ائتلافی اولین شگرد غصب قدرت توسط کمونیست‌هاست. به احتمال زیاد در ابتدا چند منصب وزارتی غیر مهم به حزب توده داده می‌شد اما پس از مدتی، به دلیل آشوب‌ها و آشفتگی‌هایی که توده‌ای‌ها در کشور به وجود می‌آوردند (شگرد دوم کمونیست‌های آمادهٔ غصبِ قدرت) مناصب کلیدی کابینه به توده‌ای‌ها داده می‌شد و نهایتاً خود دکتر مصدق هم کنار زده می‌شد و حکومت کمونیستی ایران برقرار می‌شد. ناگفته پیداست که سازمان مخفی نظامی حزب هم گسترش بیشتری می‌یافت و همزمان کلیت ارتش و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی را هم مال خود می‌کرد و خلاصه نهایتاً ایران تبدیل می‌شد به یکی از اقمار اتحاد شوروی؛ و خب شما بهتر از من می‌دانید که این همسایهٔ شمالی ما همیشه به تمامیت ارضی ما بدترین آسیب‌ها را زده است و چشم طمع به خاک ما داشته و باقی قضایا...



🔴 پی‌نوشت:
بازنشر یک یادداشت به معنی تأیید کل محتوای آن یادداشت و تأیید تمام مواضع نویسنده‌‌اش نیست.


@IranDel_Channel

💢
👍22👎5

🔴 درسگفتار ماکیاولی از دکتر #جواد_طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران

درسگفتارهای ماکیاولّی که استاد سید جواد طباطبایی در اواخر دهه ۱۳۸۰ خورشیدی به تدریس آن پرداخته‌اند یکی از مهم‌ترین درسگفتارهایی است که علاوه بر به چالش کشاندن بسیاری از ناراستی‌های سیاست و فرهنگ علوم سیاسی کشور در بردارنده مطالعه و بررسی تطبیقی آرای این عالم علم سیاست (ماکیاولّی) است.

🔴 در ذیل می‌توانید صوتِ درسگفتار ماکیاولّی را در شش بخش بشنوید:

بخش یکم
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم و پایانی




@IranDel_Channel

💢
👍10
🔴 یکم شهریورماه، سالگرد درگذشت پرویز ناتل خانلری (۱۲۹۲ - ۱۳۶۹)

زبان فارسی متعلق به یک نسل یا یک فرد نیست، زبانی است که همۀ فارسی‌زبانان نسل‌های گذشته و حال و آینده در آن سهیم هستند و هر فردی بر عهده دارد تا آنجا که دانش و ادراک او اقتضا می‌کند، در حفظ این میراث عظیم و عزیز کوشش کند و به نظر من خطا و خیانت است که کسانی بتوانند این وظیفه را انجام بدهند و از روی سهل‌انگاری و بی‌مبالاتی یا به ملاحظات فردی و شخصی از ادای آن غفلت کنند.


🔴 منبع:
نقد بی‌غش، مجموعه گفت‌وگوهای دکتر پرویز ناتل خانلری با صدرالدین الهی، چ دوم، نشر معین، تهران ۱۳۹۳، صص ۱۸۰ – ۱۸۱.


#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
👍15