ایران‌دل | IranDel
3.73K subscribers
1.24K photos
973 videos
41 files
2.01K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
Audio
🔴 چرا ایران تنهاست؟

دکتر آرش رییسی‌نژاد، نویسنده و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «فردای اقتصاد» در برنامه «فردای دیپلماسی» با تاکید بر اینکه برای بیشینه کردن منافع ملی باید به تعریف واحدی از «ایران» برسیم و بر روی آن اجماع کنیم، به تشریح مفهوم «تنهایی استراتژیک ایران» پرداخت و ریشه‌های تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی آن را تشریح کرد. دکتر رییسی‌نژاد در این گفت‌وگو به «فردای اقتصاد» گفت که ایران فاقد مرزهای طبیعی دفاعی و با یک ناامنی تاریخی مواجه است. این استاد دانشگاه با ذکر مثال‌هایی تاریخی افزود که ایران خواسته یا ناخواسته در میان قدرت‌های بزرگ جهانی متحد ندارد.

فیلم کامل این گفت‌وگو را می‌توانید در تارنمای فردای اقتصاد تماشا کنید.


@IranDel_Channel

💢
پایان سال ۲۰۲۲ : در اوکراین چه می‌گذرد؟
🔴 پایان سال ۲۰۲۲: در اوکراین چه می‌گذرد؟

🎙 صوتِ برنامه‌ی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)

قسمت هشتم

تاریخ پخش: هشتم دی ماه ۱۴۰۱ خورشیدی

مجری - کارشناس: #پیمان_عارف

میهمانان: امیر چاهکی، عرفان نوربخش


🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:

🎥 هوده - قسمت هشتم


@IranDel_Channel

💢
🔴 مستندِ پژوهش‌محور دوازده قسمتی "خیریه اشرف" (Iran Aid)

این مستند به زوایای پنهان تاریخ تاریک مسایل مالی و ریشه‌های اقتصادی و درآمدزایی سازمان مجاهدین خلق می‌پردازد.


این مستند را می‌توانید از طریق برنامک و تارنمای تلوبیون در بایگانی برنامه‌های شبکه مستند سیما تماشا کنید.
همچنین می‌توانید قسمت‌های مختلف این مستند را در کانال یوتیوب آقای مجید تفرشی نیز تماشا کنید.


@IranDel_Channel

💢
👎1
🔴 دموكراسی و توسعه سد‌ راه تجزيه‌طلبی است.

✍️ #احسان_هوشمند، پژوهشگر مطالعات قومی و ايران‌شناس در گفت‌وگو با «اعتماد» از پشت پرده برخی تحركات تجزيه‌طلبانه و قوم‌گرای اخير می‌گويد.


▫️خانم [شیرین] عبادی اعلام كردند كه هر فردی چنانچه سلاح به دست نگيرد، می‌تواند مطالبه تجزيه‌طلبی را در عرصه عمومی طرح كند. جالب اينجاست كه خانم عبادز در سال‌های قبل، بارها با برخی رهبران جريانات مسلح قوم‌گرای ايرانی كه در حال تربيت نيروی مسلح و اقدامات گاه و بيگاه نظامی در درون كشور هستند، جلساتی را در محافل اروپايی از جمله پارلمان اروپا برگزار كردند. پرسشی كه خانم عبادي بايد پاسخ دهند، آن است كه اگر خط قرمز ايشان نداشتن رويكرد مسلحانه اين احزاب است، چرا مراودات نزديكی با برخی احزاب كه در دوره‌ی ترامپ دور جديد جنگ مسلحانه را اعلام كردند داشته و دارند. 

اگر آذربايجان‌شرقی را با خط‌كشی به دو بخش شرقی و غربی تقسيم كنيم، شاخص‌های دو طرف اين استان در شرايطی كه مديران آنها در سال‌های پس از انقلاب عموماً بومی بوده‌اند باهم تفاوت ۵۰ ساله دارد. يعنی بخش شرقی آذربايجان‌شرقی از بخش غربی آذربايجان‌شرقی عقب‌تر است. آيا عده‌ای در تبريز نشسته‌اند تا بخش شرقی آذربايجان‌شرقی را فقيرتر كنند؟ معلوم است كه اين‌گونه نيست. همان ساز‌و‌كاری كه در نظام تدبير تهران است به درون استان‌ها رسوخ كرده و مشكل ايجاد می‌كند. در استان كردستان هم شاخص‌های توسعه شهر شيعه بيجار به نسبت شهر سنی سقز يا سنندج پايين‌تر است. چرا؟ چون بيماری‌ای كه در كل كشور اقتصاد و نظام تدبير را رنج می‌دهد به استان‌ها هم كشيده شده است.

در حال حاضر در استان‌های مرزی ايران (حتی مناطق سنی‌نشين) بين ۷۰ تا ۹۸ درصد مديران بومی‌اند. اما همچنان توسعه متوازن و پايدار دور از دسترس است. اينجاست كه شاه‌كليد توسعه در كشور نمايان می‌شود. پس از «دانش‌بنيان بودن» و «آمايش پايه بودن»، مساله فقدان مردم‌سالاری و حكومت قانون مطرح می‌شود. موضوع نظارت جامعه مدنی در قالب احزاب و رسانه‌ها اهميت پيدا می‌كند. وقتی در كشوری رسانه‌های آزاد، احزاب ملی فعال و تشكل‌های مدنی وجود داشته باشد، می‌توان اميدوار بود كه راه‌های معقول و مدبرانه و منطبق بر منافع آن كشور برگزيده شود. در ايران چون اين امكانات و ضرورت‌ها مورد توجه قرار نگرفته است، برخی تصور می‌كنند از طريق فدرال شدن می‌شود به توسعه رسيد. 

در همسايگی ايران دو نظام فدراليته وجود دارد، يكي بلوچستان پاكستان و ديگری عراق. بلوچستان پاكستان ۶۰ درصد خاك و ۸ درصد جمعيت اين كشور را در خود جای داده است. وقتی شاخص‌های توسعه بلوچستان پاكستان و بلوچستان ايران مقايسه می‌شود به نتايج جالبی می‌رسيم. در بلوچستان پاكستان ميزان باسوادی بانوان كمتر از ۳۰ درصد است. حدود نيمی از بلوچستان پاكستان برای رسيدن به نخستين دستشويی با آب بايد بين ۵۰۰ متر تا ۵ كيلومتر فاصله طی كنند. اما بودجه دانشگاه زاهدان ايران به اندازه بودجه كل ايالت سيستان و بلوچستان پاكستان است. 


🔴 برای مطالعه‌ی متن کامل این گفت‌وگو، می‌توانید به تارنمای روزنامه اعتماد مراجعه کنید.



@IranDel_Channel

💢
🔴 علی عبدالعلی‌زاده، در صفحات ۵۷، ۵۸ و ۵۹ کتابِ خاطرات خود بنام "خاطرات آقای وزیر" در مورد معایب بومی‌گزینی مسئولان استان‌ها و شهرستانها نوشته است که در تصویر فوق می‌توان مطالعه نمود.


علی عبدالعلی‌زاده، زاده‌ی ارومیه، نماینده ارومیه در مجلسِ دوم و سوم، استاندار آذربایجان‌شرقی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ خورشیدی و وزیر مسکن و شهرسازی در دو دولتِ سید محمد خاتمی بود.

@IranDel_Channel

💢

🔴 مدیر ارشد استان و شهرستان، بومی یا غیر بومی؟

✍️ حیبب رضازاده

هر از چندگاهی شنیده می‌شود که در انتصاب و انتخاب مدیران باید به بومی بودن مدیر توجه شود. این موضوع به ویژه در خصوص مدیران ارشدِ شهرستان‌ها بیشتر به گوش می‌رسد، به حدی که برای برخی بومی بودن مدیر، مزیتی غیرقابل چشم‌پوشی می‌گردد.

این سخن تا حدی صحیح است، که اگر تنها ملاک انتخاب مدیران گردد، می‌تواند فاجعه‌بار شود.
زمانی که باور داشته باشیم، مدیریت یک "علم" و یک "نظام رفتاری" است با تعریف: فرآیند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع در برنامه‌ریزی و سازماندهی برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول؛ بومی بودن نمی‌تواند به عنوان مزیتِ مدیریت غیرقابل چشم‌پوشی شود.

لذا با توجه به تعریف مدیریت، مؤلفه‌هایی چون محل تولد، دین و مذهب جایی ندارند تا به عنوان مزیت انتخاب مدیر تلقی شوند. در واقع علم مدیریت اکتسابی است و مرلفه‌هایی چون محل تولد که یک فرد هیچ دخالتی در انتخاب آن ندارد، نباید چونان مزیتی غیرقابل چشم‌پوشی برای مدیر بیان شود.

لذا زمانی که این فاکتورهای غیر علمی و سلیقه‌ای وارد عرصه مدیریت می‌شوند، نشانه آشفتگی در اصل تعریف مدیریت است و حتی نشان از باور حامیان چنان تفکری، به ارجحیت و یا واقعیت وجود روابط بر ضوابط.

در پاسخ این عزیزان باید متذکر شویم که ما با کلی مدیر غیر بومی و موفق در سرتاسر جهان مواجه هستیم که چون بر اساس ملاک‌های صحیح مدیریت انتخاب شده‌اند، عملکردهای خوبی نیز برجا گذاشته‌اند و کلی هم مدیر بومی داریم که چون تنها ملاک انتخابشان محل تولدشان بوده است، عملکرد قابل قبولی نداشته‌اند.

در خصوص صرف ملاک بومی یا غیر بومی بودن مدیر نیز، باید توجه داشت که ملاک بومی بودن نیز با توجه به بستر و شرایط مدیریت می‌تواند نتیجه عکس دهد؛ به نحوی که در شرایطی که همچنان روابط بر مدار طایفه و فامیل می‌چرخد و به زبان جامعه‌شناسی از روابط سنتی به روابط رسمی تغییر نیافته، مدیر بومی یعنی شروع روابط ناسالم اداری و پارتی بازی.

البته این به معنای فساد کلی این نوع مدیران نیست، بلکه به معنای امکان بالای فسادپذیری مدیر بومی در چنین بستری است، چرا که در چنین بستری روابط اولی بر ضوابط می‌باشد و فرهنگ سیاسی و عمومی مردمی که در چنین فضایی تربیت شده‌اند، بیشتر فرهنگ سیاسی حامی - پیرو است تا فرهنگ سیاسی مشارکتی.

مدیری که با توجه به ملاک‌های صحیح مدیریت انتخاب شده باشد، در هر جغرافیایی بر اساس وجدان کاری، قوانین جاری و علم مدیریت رفتار خواهد کرد و لذا مضرات چنین مدیری حتی در منطقه‌ای که طایفه و فامیل‌بازی حرف اول را می‌زند، از مدیر بومی کمتر است.

شاید برخی از حامیان مدیر بومی، بر خلاقیت بالای چنین مدیری تأکید کنند و دلیل آن نیز تسلط و شناخت بر منطقه تحت مدیریت خود است، در این رابطه باید اعلام کنیم که ایران بر اساسِ نظام مدیریتی متمرکز اداره می‌شود و لذا کلیه قوانین و آیین‌نامه‌های اجرایی در وزارت تدوین و ابلاغ می‌شوند و سطوح میانی و پایینی مدیریت صرفاً مجری دستورات و آیین نامه‌ها هستند. قوانین در سراسر کشور به صورت هماهنگ اجرا می شوند. از همین رو نیز مدیر بومی چندان فضایی برای مانور بر اساس بومی بودن ندارد، ضمن اینکه امکان مدیریت مدیر بومی بر اساس روابط سنتی بسیار بیشتر از مدیریت روابط سنتی توسط مدیر بومی است که عملاً کشنده خلاقیت می‌باشد.

موضوع دیگری که در تأکید بر مدیر بومی بودن می‌تواند آثار زیان‌باری داشته باشد؛ شایسته است که دقت کنیم، خروج از علم مدیریت و لذا توجه به شایسته‌گزینی است که نوعی خودزنی است؛ چرا که این نوع نگرش اگر در همه شهرها و استان‌ها شیوع یابد، مدیر هر چقدر هم قابلیت‌های مدیریتی داشته باشد، خارج از حوزه جغرافیایی محل تولد خودش بیگانه و غیربومی محسوب خواهد شد. در صورتی که [مثلاً] هم اکنون فرزندانی از دشت ورامین به عنوان مدیرانی در نقاط خارج از ورامین به خدمت مشغول هستند.

بومی کردن مدیریت راه حل و درمان مناسبی برای رفع معایب مدیریت نیست بلکه بالعکس می‌تواند معایب موجود را تشدید کند.

باید دقت کرد که مدیر باکفایت و کارآمد می‌تواند بومی یا غیر بومی باشد و همچنین مدیر ناکارآمد و بی‌کفایت نیز می‌تواند بومی یا غیر بومی باشد.
پیام آخر اینکه، بهتر است از مدیر، "مدیریت" بخواهیم و کاری به محل تولد و مذهب و لباس و زبانش نداشته باشیم. این ویژگی‌ها هیچ نقش و تأثیری در عملکرد مدیریتی ندارند. ضمن اینکه مدیریت یک کار گروهی است و می‌توان در کنار یک مدیر توانمند غیر بومی، چندین دستیار و همکار بومی توانمند تعریف کرد تا تمامی مزایای مدیریت بومی را نیز شاهد باشیم.

🔴 پی‌نوشت:
این یادداشت برای ۵ سال پیش است که بابت چالش مدیریت ارشد شهرستان ورامین نگاشته و در رسانه‌های محلی منتشر شد.



@IranDel_Channel

💢
🔴 «درخت تناور»
(درباره‌ی علی دایی)

✍️ #مهدی_تدینی


اگر گذشتۀ دهه‌پنجاهی‌ها و دهه‌شصتی‌ها را شخم بزنیم، بعید می‌دانم جز بردهای تیم ملی فوتبال لحظه‌های خوش دیگری در جوانی و نوجوانی‌شان پیدا کنیم. شادی آن زمان هم نایاب بود. اول جنگ و بعد هم فضای محزون پساجنگ که زنده نگه داشتن زخم‌های جنگ اصلاً سیاستی بی‌تعارف بود. رفته‌رفته یکی از کشفیات جامعۀ جوان برای لمس زندگی و دور شدن از فضاهای غمبار، فوتبال بود. دهۀ هفتاد به دهۀ احیای فوتبال تبدیل شد
 
از میانۀ دهۀ هفتاد جوان غیرتمندی در نوک حملۀ تیم ایران بود که زمین برایش مثل میدان جنگ بود؛ جنون داشت؛ واقعاً جنون داشت؛ جنون گل زدن. همه رفته‌رفته نامش را شناختند؛ حتی پیرزن‌ها. او یک‌تنه می‌خواست همۀ تروماهای دهۀ شصت را درمان کند. جامعه با گل‌های او شادی می‌کرد و روان‌زخم‌هایش را برون‌ریزی می‌کرد. او هم کم نمی‌گذاشت. با سر شکسته، با طحال پاره... اهل اردبیل و نمی‌توانستی ربطی میان این‌همه غیرت و ترک بودنش پیدا نکنی. خیلی زود آبروی ایران شد. حالا برای خیلی‌ها در دنیا نام «علی دایی» برایشان تداعی‌کنندۀ ایران بود ــ نه آن چیزها که در اخبار سیاسی شنیده بودند.
 
علی دایی بالا رفت و ما را هم با خودش بالا برد. برای ما پرستیژ می‌آورد ــ خودش هم دائم خوش‌تیپ‌تر می‌شد؛ از حجم سبیل و پشت‌مویش می‌کاست و هر چه می‌گذشت بیشتر حس جنتلمن بودن به بیننده القا می‌کرد. چیزهایی داشت که از بقیۀ فوتبالیست‌ها متمایزش می‌کرد. اما بزرگ‌ترین دارایی‌اش «شخصیت»اش بود و در شخصیتش «سختکوشی» بزرگ‌ترین فضیلتش بود. بعید می‌دانم از میان اهل فن کسی باشد که بگوید علی دایی «استعداد ویژه‌ای» داشت. علی دایی احتمالاً از آن دست نوجوان‌ها بود که مربیانش فکر می‌کردند کلاً استعداد فوتبال ندارد. بزرگی دایی هم همینجاست. او به هر چه رسید با شور و سختکوشی رسید. او کورۀ استعداد نبود، اما آتشفشان شور و سختکوشی بود. هیچ چیز در زندگی‌اش تصادفی رقم نخورد. به هر چه رسید ــ که در واقع به همه‌چیز رسید ــ با شایستگی بود.
 
در اواخر فوتبالش، اشتباهاتی داشت. حق داشت. مهار آن جنون سخت بود. فکر اینکه باید از این جنون دست کشد، دچار اضطرابش می‌کرد. اما هر چه از دوران قهرمانی فاصله گرفت، رفتارش پهلوانانه شد. هر جا «مردم» زخمی می‌خوردند، او پا در رکاب حاضر به کمک بود. طبیعی است این‌همه مردم‌دوستی و میهن‌دوستی بی‌پاسخ نمی‌ماند. این عشق و احترام مردم به او ریشه‌های عمیقی دارد. کسانی که این روزها به او توهین می‌کنند، روی تنۀ درختی تناور خش می‌اندازند. به درخت آسیبی نمی‌رسد، فقط جای بازی بچگانه‌شان روی تنۀ درخت می‌ماند تا حتی آیندگان ملامتشان کنند.



@IranDel_Channel

💢
🔴 مقدماتی درباره امکان یا عدم امکان فدرالیسم در حقوق اساسی و اندیشه سیاسی ایران

✍️  جواد رنجبر درخشی لر



🔹️مقدماتی درباره امکان یا عدم امکان فدرالیسم در حقوق اساسی و اندیشه سیاسی ایران جواد رنجبر درخشی لر 

مقدمه: فدرالیسم به عنوان یک روش اداره کشور چه نسبتی با حقوق اساسی و اندیشه سیاسی ایرانی برقرار می کند؟ آیا پیشینه ای از فدرالیسم در تاریخ ایران وجود دارد؟این پرسش ها از این رو مهم است که گاه برخی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، همچون اصل پانزدهم، به روشی خوانده می شود که راه فدرالیسم (فرهنگی) را باز کند. یا برخی سوابق تاریخی همچون دوره اشکانیان یا هزاره اول پس از ورود اسلام دوره های خوانده می شود که کشور به صورت فدرالی اداره می شد.به نظر می رسد نه تاریخ و نه اندیشه سیاسی ایران (قبل و بعد از اسلام) و نه حقوق اساسی نسبتی با فدرالیسم برقرار نمی کند. اساسا فدرالیسم روشی اروپایی است و...


@IranDel_Channel

💢
🔴 فاشیسم!

✍️ فرهاد قنبری

باور بفرمایید اگر از نود و پنج درصد بیشتر فعالین پر شر و شور مجازی و تویتری، واژه‌های «فاشیسم» و «هانا آرنت» و «نژادپرستی» را بگیریم، دیگر هیچ حرفی برای گفتن نخواهند داشت.
.
این جماعت عموماً فاشیسم را با آبنبات اشتباه گرفته‌اند و آن را چون شمشیر دموکلس بالای سر جامعه خویش نگاه داشته [و به همان میزان که در حال تطهیر مبدعان اصلی فاشیسم و نژادپرستی هستند، ملت و فرهنگ و تاریخ مملکت خویش را به طریق آن به صلابه می‌کشند] یک ویژگی مشترک دارند و آن ساده‌سازی و ساده‌نگری سیاسی و اجتماعی و مرعوب رسانه بودن و عدم شناخت تاریخی و فلسفی از واژگان سیاسی و همچنین عدم شناخت قواعد حاکم بر روابط بین‌الملل و موقعیت امروز ایران در منطقه و جهان است.

فاشیسم مانند سایر ایدئولوژی‌های سیاسی مدرن محصول جهان جدید غرب و بحران‌های مرتبط با آن است.

فاشیسم محصول برهه‌ای از تاریخ اروپا است که محافظه‌کاری و بورژوازی غرب، توان مقابله با بحران‌های فزاینده خود در مقابل مبارزات طبقات پرولتری را از دست داده بود.

فاشیسم از لحاظ نظری، محصول توسعۀ نظری نژادباوری و امپریالیسم و از نظر اجتماعی محصول بحران‌های اقتصادی و اجتماعی پس ازجنگ جهانی اول بود.

حامیان و طرفدارن چنین ایده‌هایی در دنیای مدرن به فاشیست‌ها یا نئوفاشیست‌ها معروف هستند، کسانی که معتقد به برتری نژادی خود بوده و در راستای حذف «غیر» از هیچ نوع عملی به ویژه خشونت‌ورزی فروگذار نیستند.

حال طرف در ایران یک کلمه «فاشیسم» شنیده و تصور می‌کند «چشمه دانایی» را کشف کرده و صبح تا شب در حال لعن و نفرین به «زبان» و «تاریخ» و «هویت» سرزمین خویش است و از فردوسی و شاهنامه تا نوروز و چلّه را به اسم فاشیسم و نژادپرستی انکار می‌کند.

این جماعت عموماً بیگانه با فرهنگ و تاریخ و هنر نه اسطوره و آیین ملی می‌فهمد و نه از کارکردهای اجتماعی و فرهنگی شعر و حماسه و اسطوره و آیین و زبانِ ملی برای شکل‌گیری یک ملت و یک جامعه، آگاهی چندانی دارد.

این جماعت یک ویژگی مهم دارد و آن زبانی دراز برای تکرار طوطی‌وار و بدون مبنای فکری و اجتماعی برخی واژه‌هایی است که از فرهنگ و تاریخ و فلسفه غرب ترجمه شده است.


@IranDel_Channel

💢
🔴 حجاب

✍️
#مهدی_تدینی

۴۵ سال پس از آغاز سیاست رضاشاه برای تغییر پوشش زنان، معروف به «کشف حجاب»، حجاب در ایران اجباری شد و گویا فقط یک اقلیت از زنان با آن مخالف بودند و مقاومتی کردند. دوباره چهل سال پس از قانونی شدن حجاب، بزرگ‌ترین اعتراضات چهل سال گذشته، با جرقۀ اعتراض به سیاست حجاب درگرفت.

با هر نوع تفکر و عقیده‌ای ناگزیریم در این یک قرن تأمل کنیم. راه درست چه بود؟ سیاست درست چه بود؟

بحث را به شما می‌سپرم و فقط به عنوان پیشگفتار، متن سخنرانی رضاشاه در ۱۷ دی ۱۳۱۴ در این باره را در ادامه درج می‌کنم:

▪️«بی‌نهایت مسرورم که می‌بینم خانم‌ها در نتیجه دانایی و معرفت به وضعیت خود آشنا و به حقوق و مزایای خود پی برده‌اند. همانطور که خانم تربیت اشاره نمودند، زن‌های این کشور به واسطه خارج بودن از اجتماع نمی توانستند استعداد و لیاقت ذاتی خود را بروز دهند بلکه باید بگویم که نمی‌توانستند حق خود را نسبت به کشور و میهن عزیز خود ادا نمایند و بالاخره خدمات و فداکاری خود را آنطور که شایسته است انجام دهند و حالا می روند علاوه بر امتیاز برجستۀ مادری که دارا می‌باشند از مزایای دیگر اجتماع نیز بهره‌مند گردند.

نباید از نظر دور بداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمی‌آمد یعنی نصف قوای عاملۀ مملکت بیکار بود. هیچوقت احصائیه [سرشماری] از زن‌ها برداشته نمی‌شد، مثل اینکه زن‌ها یک افراد دیگری بودند و جزء جمعیت ایران به شمار نمی‌آمدند، خیلی جای تأسف است که فقط یک مورد ممکن بود احصائیه زن‌ها برداشته شود و آن موقعی بود که وضعیت ارزاق در مضیقه می‌افتاد و در آن موقع سرشماری می‌کردند و می‌خواستند تامین آذوقه نمایند.

من میل به تظاهر ندارم و نمی‌خواهم از اقداماتی که شده است اظهار خوشوقتی کنم و نمی‌خواهم فرقی بین امروز با روزهای دیگر بگذارم، ولی شما خانم‌ها باید این روز را یک روز بزرگ بدانید و از فرصت‌هایی که دارید برای ترقی کشور استفاده کنید. من معتقدم که برای سعادت و ترقی این مملکت باید همه از صمیم قلب کار کنیم. ولی هیچ نباید غفلت نمایند که مملکت محتاج به فعالیت و کار است و باید روز بروز بیشتر و بهتر برای سعادت و نیکبختی مردم قدم برداشته شود. شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شده‌اید و قدم برای سعادت خود و وطن خود بیرون گذارده‌اید. بدانید وظیفۀ شماست که باید در راه وطن خود کار کنید، شما تربیت‌کنندۀ نسل آتیه خواهید بود، انتظارمان از شما خانم‌های دانشمند این است که در زندگی قانع باشید و کار نمایید و از تجمل و اسراف بپرهیزید. سعادت آتیه در دست شماست.» ▪️


@IranDel_Channel

💢
بیستم دی‌ماه سالروز قتل امیرکبیر

بیرق ایران

شنیدم در کتاب یکی از بزرگان انگلیس است که سفیرش در ایران گفت: روزی سواره در خیابان تهران می‌گذشتم. دیدم امیر با کوکبهٔ جلالش می‌گذرد. پیاده شدم. امیر ملتفت شد. ایستاد تا به او رسیدم. با یکدیگر به بازدید ساختمان قراول‌خانه‌ها رفتیم. دیدم بالای هر قراول‌خانه بیرقی از شیر و خورشید است‌. پرسیدم: مگر اینجا تهران و مرکز ایران نیست؟ گفت: چرا. گفتم: برای نشان دولت یک بیرق کافی است. این همه بیرق از چیست؟

گفت: آن قدر بیرق از ایران بلند کنم که بیرق شما در آن میان گم شود.

دیدم عجب کلّهٔ غیور بلندهمّتی دارد.

📚امیرکبیر و ناصرالدین‌شاه، به کوشش سید علی آل داود، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۸، ۵۴۳-۵۴۴



@IranDel_Channel

💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سخنرانی زنده‌یاد دکتر «#ابوالفضل_خطیبی»
در شب تبریز و شاهنامه
از سلسله شب‌های مجله بخارا
تبریز: سالن نسل فردا
شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷ خورشیدی


@IranDel_Channel

💢
هویت ایرانی در شاهنامه.pdf
317 KB
🔴 هویت ایرانی در شاهنامه

✍️ زنده‌یاد #ابوالفضل_خطیبی

هویت ایرانی ریشه در اسطوره‌هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند، و داستان‌های حماسی درباره شاهان [اساطیری] پهلوی و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم، در تاریخ ایران، پشتوانه های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملی را تقویت می‌کرد. از سپیده دم تاریخ تا کنون ایرانیان، به رغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده و گاه با انقراض سلسله شاهنشاهی سرتاسر کشور به دست بیگانگان افتاده، هیچ‌گاه هویت خود را فراموش نکردند و در سخت‌ترین روزگاران که گمان می‌رفت همه چیز نابود شده حلقه‌های مریی و نامریی هویت ملی چنان آنان را با یکدیگر پیوند داده که توانستند ققنوس وار از میان تلی از خاکستر دگربار سر برآورند.


@IranDel_Channel

💢
🔴 نام جعلی برای خلیج‌ فارس در عراق و انفعال دستگاه سیاست خارجی

✍️ #احسان_هوشمند، روزنامه‌نگار و پژوهشگر

مسابقات فوتبال جام خلیج فارس در شهر بصره در کشور عراق زمینه‌ی طرح ادعاهای ضد ایرانی را، آن‌هم در کشور عراق، مهیا کرد.

بنا بر مستندات صریح و روشن تاریخی چندین‌سده‌ای، نام آبراه بزرگ جنوبی ایران همواره خلیج‌ فارس بوده و اسناد بین‌المللی نیز مؤید اسناد تاریخی در‌ این‌باره است؛ اما برگزاری مسابقات فوتبال در شهر بصره میان کشورهای حاشیه‌ی خلیج‌ فارس و بدون حضور ایران موجب بروز این نگرانی شد که چرا ‌ بر خلاف روابط دوجانبه و حُسن هم‌جواری و حمایت‌های ایران از تمامیت سرزمینی عراق، این‌چنین مقامات عراقی از جمله نخست‌وزیر عراق و مقتدی صدر و فدراسیون فوتبال این کشور به خود اجازه داده‌اند تا علیه منافع ملی ایران پیام رسمی صادر کنند؟

۱.
در دو دهه‌ی گذشته ملت ایران هزینه‌های زیادی برای استقرار ثبات و امنیت در عراق پرداخته‌اند. پیش از آن، دولت بعثی حاکم بر عراق با حمایت عربستان و کویت ایران را مورد هجوم قرار داد و جنگی ویران‌گر به مدت هشت سال را بر ایرانیان تحمیل کرد؛ جنگی که هزاران شهید و زخمی و میلیون‌ها آواره و میلیاردها دلار خسارات اقتصادی در پی داشت.

با اتمام جنگ و به‌ویژه در دوره‌ی اشغال عراق از سوی آمریکا و استقرار مرحله‌ای دولت عراق و سپس حمله‌ی داعش به عراق، دولت ایران در کنار دولت عراق قرار داشت و حمایت جدی و پرهزینه‌ای از کشور و دولت عراق را برعهده گرفت.

در این سال‌های طولانی بنا بر برخی تعارفات سیاسی دولت‌مردان حاکم در ایران، از حقوق مسلم و منافع کشور خود گذشت و برای رسمیت دوباره قرارداد ۱۹۷۵ اقدام جدی و مستمر و فراگیری انجام نداد و هم‌چنان وضعیت این معاهده‌ی معتبر بین‌المللی از سوی طرف عراقی در ابهام باقی مانده است. حتی نزدیک‌ترین دوستان ایران که در عراق به قدرت رسیدند نیز درباره این معاهده هیچ‌گونه اقدام عملی انجام نداده و به‌این‌ترتیب از نظر حقوقی رابطه‌ی ایران و عراق به صلح کامل بر مبنای آن قرارداد منجر نشده و پس از ترک مخاصمه و اعلام آتش‌بس هنوز هیچ قرارداد معتبری برای تثبیت روابط دوجانبه رسمیت نیافته است!

دستگاه سیاست خارجی کشور در چند دهه‌ی گذشته به‌ویژه پس از سرنگونی دولت بعثی صدام‌حسین و استقرار دولت عراق گزارش صریح و روشن و شفافی درباره اقدامات صورت‌گرفته برای احیای قرارداد ۱۹۷۵ و چرایی به نتیجه نرسیدن این اقدامات احتمالی ارائه نداده ‌و درباره‌ی سرنوشت این قرارداد معتبر بین‌المللی میان ایران و عراق سکوت معناداری را پیشه کرده است.

۲.
پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران موجب آتش‌بس در جنگ هشت‌ساله تحمیل‌شده به ملت ایران شد. بر اساس بند‌های ۶ و ۷ قطع‌نامه از دبیرکل خواسته می‌شود «مسأله‌ی ارجاع تحقیق درباره مسئولیت منازعه به هیئت بی‌طرفی را بررسی کنند و هرچه زودتر به شورای امنیت گزارش دهند» تا «با تصدیق ابعاد عظیم خساراتی که در طول منازعه رخ داد» آغازگر جنگ مشخص شود.

با وجود حق مسلم ایران برای معرفی متجاوز و مسئولیت‌های متجاوز، از‌ جمله پرداخت غرامت جنگ که بر دوش ملت ایران سنگینی می‌کند، در سه دهه‌ی گذشته دستگاه سیاست خارجی کشور برای پی‌گیری این حق مسلم ملت ایران گام اساسی و حقوقی مشهودی برنداشته و هم‌چنان حقوق ملت ایران برای دریافت صدها میلیارد دلار غرامت از متجاوز ادا نشده است. این در حالی است که دولت عراق تا دلار آخر غرامت کشور کویت به دلیل حمله به کویت در سال ۱۹۹۰ مسیحی را پرداخت و سال گذشته آخرین بخش از اقساط این غرامت را پرداخت کرد.

۳.
ایران همواره مخالفت خود را با استفاده از نام جعلی برای خلیج‌ فارس اعلام کرده و اعتراض خود را از طریق مجامع بین‌المللی ابراز کرده و خواستار استفاده از عبارت «خلیج‌ فارس» شده است؛ اما درباره‌ی عراق وضع متفاوت است و تاکنون شاهد احضار سفیر عراق و واکنش و موضع‌گیری جدی و صریح وزارت خارجه در‌این‌باره نبوده‌ایم.

ضروری است مسئولان دستگاه سیاست خارجی و نیز وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال درباره‌ی اتفاقات روی‌داده در استفاده از واژه‌ی جعلی برای خلیج‌ فارس با صراحت و مبتنی بر منافع ملی موضع‌گیری کرده و از حقوق حقه‌ی ملت ایران دفاع کنند.

روزنامه‌ی شرق

-

درباره‌ی تاریخچه‌ی نام خلیج فارس و مقاصد از تغییر آن، بخوانید:

مقاله‌ی «نام خلیج فارس در طول تاریخ»، دکتر محمدجواد مشکور، استاد تاریخ

کتاب محاکمه‌ی خلیج فارس نویسان، دریادار دکتر احمد مدنی


@IranDel_Channel

💢
🔴 معرفی یک تارنما : ویکی‌شاهنامه

شامل:
متن کامل شاهنامه (بر اساس شاهنامه چاپ مسکو) + خوانش صوتی اشعار


داستان‌های برگزیده شاهنامه فردوسی

خلاصه و توضیحات کوتاه از شاهنامه

و....


پی‌نوشت: لطفاً این تارنما را به تمام دوست‌داران فرهنگ و ادبیات ایرانی و دوست‌داران شاهنامه حکیم فردوسی توسی معرفی نمایید.

@IranDel_Channel

💢
🔴 شاهنامه خودآگاهِ جمعیِ ایرانیان است.

✍️ ابوالفضل خطیبی، شاهنامه‌شناس


▪️هویّت ایرانی ریشه در اسطوره‌هایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند و داستان‌های حماسی دربارهٔ شاهان و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم در تاریخ ایران، پشتوانه‌های فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملّی را تقویت می‌کرد. از سپیده‌دمِ تاریخ تاکنون، ایرانیان، به رغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده و گاه با انقراضِ سلسلهٔ شاهنشاهی سرتاسر کشور به دست بیگانگان افتاده، هیچ‌گاه هویّت خود را فراموش نکردند و در سخت‌ترین روزگاران که گمان می‌رفت همه‌چیز نابود شده، حلقه‌های مرئی و نامرئی هویّت ملّی چنان آنان را با یکدیگر پیوند داده که توانستند ققنوس‌وار از میان تلی از خاکستر دگربار سر بر آورند.
پس از فتح ایران به دست اعرابِ مسلمان یکپارچگی سیاسی و دینی از ایران رخت بربست. اما اندیشهٔ یکپارچگی ایران با ترجمهٔ خدای‌نامه به زبان عربی و فارسی دَری باقی ماند و در قرن چهارم هجری با سروده شدن شاهنامه شکل نهایی یافت.

پس از فردوسی، هویّت ایرانی نه در بستر حکومتی یکپارچه به‌لحاظ سیاسی و دینی بلکه در بستری فرهنگی، ادبی و هنری استمرار یافت. ایرانیان شاهنامه را چون شناسنامهٔ ملّی خود حفظ کردند و منتظر فرصتی بودند تا یکپارچگی سیاسی و جغرافیائیِ روزگار کهن را زنده کنند که کردند. پس از پدید آمدن شاهنامه تا پانصد سال بعد که صفویان یکپارچگی سیاسی را به ایران بازگرداندند، به‌رغم وجود حکومت‌های محلی، مفهوم ایران‌شهر همچنان به حیات خود ادامه داد. گواه این معنی در مدیحه‌های شاعرانی چون سنایی، نظامی، خاقانی، خواجوی کرمانی و عبید زاکانی نهفته است که پادشاهان، ممدوح خود را هر چند بر قلمروی در گوشه‌ای از ایران‌زمین حکم می‌راندند، شاه ایران یا خسرو ایران خطاب می‌کردند.

هویّت ایرانی در شاهنامه در تحقیر ملّت‌های دیگر نیست که رنگ و جلا می‌یابد بلکه خود بر بنیادهای فکری و معنوی و اخلاقی نیرومندی استوار است. از همین رو، ملّی‌گرایی ایرانیان در طول تاریخ هیچ‌گاه به نژاد‌پرستی نفرت‌انگیزی چون نازیسم و فاشیسم در قرن بیستم مبدل نشد. در قرن بیست و یکم ایرانیان می‌توانند بر پایهٔ همان بنیادها، به ویژه بنیادهای اخلاقی که در سرتاسر شاهنامه موج می‌زند، در جهانی که در اثر پیشرفت‌های برق‌آسا در فناوری ارتباطات، بیم آن می‌رود که بسیاری از فرهنگ‌های بومی فراموش شوند، هویّت ایرانی خود را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند.
سخن آخر اینکه اگر دیوان حافظ ناخودآگاه جمعی ایرانیان را باز می‌تاباند، شاهنامه خودآگاهِ جمعی ایرانیان است.

مقاله هویّت ایرانی در شاهنامه
دکتر #ابوالفضل_خطیبی
نامهٔ فرهنگستان، شمارهٔ ۸

@IranDel_Channel

💢