در انتقال خودشیفتهوار، نیاز به خودبزرگبینی مراجع و ایدهآل دیدن درمانگر به عنوان ابژهی مهم زندگیِ او هر دو همزمان یا به تناوب فعال میشوند. و صرفا پس از فعال شدن این نیازهای بدوی است که میتوان انتقال را در آنها فعال ساخت.
در واقع؛ لازم است این مراجعین ابتدا احساس نیازمندی خودشان به درمانگر و متقابلا مهم بودن درمانگر را در خویش تجربه کنند و تا زمانیکه این اتفاق رخ ندهد، روانکاو جایگاهش در حد یک شی یا یک پاره ابژهی فتیشوار برای آنها باقی خواهد ماند.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
در واقع؛ لازم است این مراجعین ابتدا احساس نیازمندی خودشان به درمانگر و متقابلا مهم بودن درمانگر را در خویش تجربه کنند و تا زمانیکه این اتفاق رخ ندهد، روانکاو جایگاهش در حد یک شی یا یک پاره ابژهی فتیشوار برای آنها باقی خواهد ماند.
امیرحسین کمیجانی
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
👍4❤1
باراباس از خشم دیوانه شد. صورت آبله گونش مثل آتش سرخ شد. بطرف پسر مریم خیز برداشت، دست بلند کرد و بر او سیلی نواخت اما عیسی به آرامی طرف دیگر صورتش را گرفت و گفت: برادرم باراباس آنطرف را هم سیلی بزن. دست باراباس سست شد و چشمانش از حدقه بیرون پرید. این دیگر چه جور آدمی است؟! کیه - شبح آدم یا شیطان؟! مات و مبهوت پا پس کشید و به عیسی خیره شد. پسر مریم بار دیگر او را تهییج کرد برادرم باراباس طرف دیگر صورتم را هم سیلی بزن.»
در فرآیند درمان ممکن است بیمار وارد فرآیند انتقال شود و با قرار دادن تحلیل گر به جای ابژه های اصلی زندگی خود شروع به حمله و بی احترامی تحلیلگر کند، گویی تلاش دارد تصویری از گذشته را بازسازی کند، در واقع؛ بیمار به صورت ناخودآگاه قصد دارد تحلیلگری را که تا این لحظه (لحظه ی شروع انتقال) با او رابطه ی درمانی خوبی داشته است را بی اعتبار کند و تاییدی ایجاد کند برای این پیش فرضش که «همه ی آدم ها بد هستند و با بدترین شکل ممکن با من برخورد کرده اند» .
در این لحظه؛ بیمار ناخودآگاه آغاز به حمله و بیاحترامی به تحلیلگر میکند و در اینجا عیار درمانگر مشخص می شود، درمانگر در این حالت میتواند دو راه را در پیش بگیرد؛ یا وارد فرآیند انتقال متقابل شود و جواب بیمار را طبق مثل «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن» بدهد و با انتخاب این راه باعث سقوط مطلق رابطه ی درمانی ایجاد شده شود.
یا برخی درمانگران دیگر فرار را بر قرار ترجیح می دهند و خیلی سریع خود را گم و گور میکنند با بهانه های مثل اینکه؛ ما دیگه نمیتونیم ادامه بدیم، فرصت ندارم، به جایی نمیرسیم و..... که خیلی ها استادش هستند.
و یا راه سوم را انتخاب کند و بدون افتادن در دام انتقال متقابل و یا فرار کردن، به عنوانِ مثال؛ در تمثیلی که بالا آورده شد تحمل کند و بدون واکنش انتقالی شنونده باشد تا با گذشت زمان بیمار را به این بینش برساند که بله همه ی آدمها بد نیستن و به بدترین شکل با او برخورد نمیکنند و پیشفرضی را که در بالا گفته شد را از اعتبار بیندازد. با این کار و با گذشت زمان رابطه ی درمانی قوی تر می شود و احتمال کم کردن آسیب شخصیتی بیمار کمتر می شود.
تحلیلگری که میماند، نه چون ضعیف است، بلکه چون ظرفیت نگهداری دارد، میتواند به بیمار کمک کند تا واقعیتی نو تجربه کند؛ تجربهای که در آن، دیگری نه دشمن است، نه آزارگر، بلکه انسانی است که میماند، حتی در طوفان انتقال.
✍ وحید خسروانی مقدم
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤7👍5👏2🕊1
برای متعهد بودن به چیزی—خواه یک شخص، ایدئولوژی، واژگان یا شیوهای از زیستن— نخست باید، شاید به صورت ناخودآگاه، به خود تعهد متعهد بود. پرسش این نیست که آیا باید از ظرفیت تعهد چشمپوشی کنیم، بلکه این است که تعهد چه چیزهایی را از جلوی چشممان کنار می نهد درحالیکه ممکن بود برای ما خواستنی باشند؟!
اگر توصیفهای ما از امر جنسی تحت سیطره روایتهایی از تعهد هدفمند باشند—سکس بهمثابه تولیدمثل، سکس بهمثابه آمیزش دگرجنسگرایانه، سکس بهمثابه صمیمیت—آنگاه عشوهگری یا طنازی این ساختار را بر هم میزند و حس ما از پایان را دچار آشفتگی میکند.
در عشوهگری، هرگز نمیتوان دانست که آیا آغاز یک داستان—داستان یک رابطه—درواقع همان پایان آن خواهد بود یا نه؛ عشوهگری، به بیان دیگر، بازی با عنصر غافلگیری است. از منظری سادیستی، گویی پایان شناختهشده و مطلوب در حال انکار، تعویق، یا حتی طرد شدن است. اما از دیدگاهی عملگرایانه، میتوان گفت که فضایی ایجاد میشود که در آن اهداف یا فرجامها مجال پرورده شدن مییابند؛ آن میل مفروض به ترکیبهای جنسی آشکار یا تعهدات مشخص، شاید شیوهای باشد برای پیشدستی بر امکانهای کمتر آشنا، یا فراهم کردن زمانی برای تأمل بر آنها.
اگر بتوان عشوهگری را در حالتی پایدار نگاه داشت، آنگاه این کنش نهتنها راهی برای پرورش امیال، بلکه؛ شکلی از زمانطلبی خواهد بود. به تعویق انداختن، میتواند مجالی برای امکانهای تازه فراهم کند.
On Flirtation:An Introduction
Adam Phillips
ترجمه: علیرضا کلانتری
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
👍7❤3👏1
یک سوژهی رواننژند بهنجار و یک روانپریش، دریافتهای بسیار متفاوتی از واقعیت دارند. درحالیکه سوژهی رواننژند جهان خود را در قالب یک سناریوی فانتزی ساختاربندی میکند که فقدان امر واقعی را میپوشاند، در روانپریشی این امر واقعی اغلب به مثابهی یک صدا یا نگاه خیرهی آزاردهنده ظهور میکند که شروع به تسخیر سوژه میکند و از این طریق دریافت سوژه از واقعیت به صورت ریشهای دگرگون و یا حتی دچار فروپاشی میشود.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
بیشتر اوقات، روانپریش برای رها شدن از این صدا یا نگاه خیرهی آزاردهنده دست به جنایت میزند و در نتیجه میکوشد دریافت خود را از واقعیت تغییر دهد. همچنین گهگاه روانپریش سوژهی دیگری را به عنوان یک منبع خطر میپندارد و این میتواند به بیرحمانهترین جنایات بیانجامد.
درباره اضطراب | رناتا سالكل
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
👍7❤2
تروماها در احساسی که بعد از مرز گذاری های بهجا دارید نقش مهمی ایفا میکنند. پای تجربههای مربوط به تروماها ممکن است به گفتوگوهای افراد دربارۀ مرز گذاری هایشان کشیده شود.
وقتی کسی ترومایی را از سر گذرانده، احتمالاً در مواجهه با مرز گذاری زخمهایش سر باز میکنند. اگر افراد احساس کنند در گذشته توان یا حق دفاع از خود را نداشتهاند (یا این کار برایشان خطرناک بوده)، ممکن است در وضعیت فعلی به راحتی با شمایی که در حال دفاع از خودتان هستید کنار نیایند.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
وقتی کسی ترومایی را از سر گذرانده، احتمالاً در مواجهه با مرز گذاری زخمهایش سر باز میکنند. اگر افراد احساس کنند در گذشته توان یا حق دفاع از خود را نداشتهاند (یا این کار برایشان خطرناک بوده)، ممکن است در وضعیت فعلی به راحتی با شمایی که در حال دفاع از خودتان هستید کنار نیایند.
مرزهای رهاییبخش | ملیسا اربن
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤10👍2
آنی که دوستش میدارم ممکن است نتواند فراوانیِ خیالیای را که در پیاش هستم به من ببخشد، اما دستکم میتواند واقعیترین چیزی را که دارد، یعنی؛ میل خود به همان فراوانی را به من بدهد.
ما میل خود را به یکدیگر میدهیم، که دقیقاً به این معناست که آنچه را نمیتوانیم در دیگری برآورده کنیم به یکدیگر میدهیم. بنابراین؛ گفتن اینکه «دوستت دارم» معادل آن است که بگوئیم؛ «این تو هستی که نمیتوانی مرا ارضا کنی!» و من چقدر باید ویژه و منحصربهفرد باشم که به تو یادآوری کنم این من نیستم که تو میخواهی.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
ما میل خود را به یکدیگر میدهیم، که دقیقاً به این معناست که آنچه را نمیتوانیم در دیگری برآورده کنیم به یکدیگر میدهیم. بنابراین؛ گفتن اینکه «دوستت دارم» معادل آن است که بگوئیم؛ «این تو هستی که نمیتوانی مرا ارضا کنی!» و من چقدر باید ویژه و منحصربهفرد باشم که به تو یادآوری کنم این من نیستم که تو میخواهی.
ایدئولوژی زیباییشناسی | تری ایگلتون
ترجمۀ مجید اخگر
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤4👍2👏1
نارسیسیست خجالتی وجدان سخت گیر تری از نارسیسیست معمول دارد. او استانداردهای اخلاقی سطح بالایی دارد و نسبت به لغزش اخلاقی آسیبپذیری کمتری دارد. برخلاف جفت نمایشیاش، نارسیسیست کمرو احساس پریشانی و ندامت شدیدی در قبال خطای ادیپی و نیز عدم ظرفیت برای همدلی کردن با دیگران احساس میکند.
در حالی که او قادر نیست به طور حقیقی نسبت به دیگران توجه کند، اما برای همیشه یاریده آنهاست. برخلاف نارسیسیست معمول که پس از استفاده از دیگران، آنها را نادیده میانگارد، نارسیسیست خجالتی قادر به احساس سپاسگزاری و ارائه ترمیم به دیگران است.
این وجدان سختگیر و مسئولیتپذیر، او را به سمت پنهان کردن جاهطلبی و خود بزرگ بینیاش سوق میدهد. برخلاف نارسیسیست معمول که هنگام فاش شدن خطاهایش احساس حقارت میکند، نارسیسیست خجالتی شرم را زمانی تجربه میکند که پرده از خود بزرگ بینی و جاهطلبیاش برداشته شود. در واقع؛ او شعلههای جاهطلبیاش را به شکل نیابتی زنده نگه میدارد؛ از طریق مهندسی کردن موفقیتهای دیگری.
از آنجا که نارسیسیست خجالتی عنان آرزوهایش برای دیدهشدن را سخت کشیده است تا پنهان بماند، هنگامی که از او عکسبرداری میشود به طور خاص احساس معذب بودن میکند. تمرکز دوربین بر او، ایگوی او را به یک باره در تمایلات بدوی خودنمایی غرق میکند و موجب اضطراب بسیار او میشود.
اگرچه اشتیاق بسیاری برای شناخته شدن در او وجود دارد، با این همه در گردهماییهای اجتماعی ترجیح او تنهایی است. از طرف دیگر؛ این توداری و کم حرفی به نارسیسیست خجالتی کیفیت دیگری میدهد. ظرفیت مختل او برای ارتباطات عمیق، از نظر دیگران چندان واضح نیست. دشواریهای او در حوزه جنسی و زندگی زناشویی عمدتاً ناشی از خودبینی و نیز گناه پنهان و تغییر شکلیافتهی زنای با محارم است که برای مدت زمان طولانی به آن توجه نشده است.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
برخلاف نارسیسیست معمول، نارسیسیست خجالتی باورها و جاهطلبی های خود بزرگ بینانهاش را به دقت مخفی نگاه میدارد. به نظر میرسد که فروتن و بیمیل به موفقیتهای اجتماعی است. همچنین ممکن است به شکل عیان و آشکار، اکتساب امور مادی و پول را تحقیر کند.
نارسیسیست خجالتی وجدان سخت گیر تری از نارسیسیست معمول دارد. او استانداردهای اخلاقی سطح بالایی دارد و نسبت به لغزش اخلاقی آسیبپذیری کمتری دارد. برخلاف جفت نمایشیاش، نارسیسیست کمرو احساس پریشانی و ندامت شدیدی در قبال خطای ادیپی و نیز عدم ظرفیت برای همدلی کردن با دیگران احساس میکند.
در حالی که او قادر نیست به طور حقیقی نسبت به دیگران توجه کند، اما برای همیشه یاریده آنهاست. برخلاف نارسیسیست معمول که پس از استفاده از دیگران، آنها را نادیده میانگارد، نارسیسیست خجالتی قادر به احساس سپاسگزاری و ارائه ترمیم به دیگران است.
این وجدان سختگیر و مسئولیتپذیر، او را به سمت پنهان کردن جاهطلبی و خود بزرگ بینیاش سوق میدهد. برخلاف نارسیسیست معمول که هنگام فاش شدن خطاهایش احساس حقارت میکند، نارسیسیست خجالتی شرم را زمانی تجربه میکند که پرده از خود بزرگ بینی و جاهطلبیاش برداشته شود. در واقع؛ او شعلههای جاهطلبیاش را به شکل نیابتی زنده نگه میدارد؛ از طریق مهندسی کردن موفقیتهای دیگری.
از آنجا که نارسیسیست خجالتی عنان آرزوهایش برای دیدهشدن را سخت کشیده است تا پنهان بماند، هنگامی که از او عکسبرداری میشود به طور خاص احساس معذب بودن میکند. تمرکز دوربین بر او، ایگوی او را به یک باره در تمایلات بدوی خودنمایی غرق میکند و موجب اضطراب بسیار او میشود.
اگرچه اشتیاق بسیاری برای شناخته شدن در او وجود دارد، با این همه در گردهماییهای اجتماعی ترجیح او تنهایی است. از طرف دیگر؛ این توداری و کم حرفی به نارسیسیست خجالتی کیفیت دیگری میدهد. ظرفیت مختل او برای ارتباطات عمیق، از نظر دیگران چندان واضح نیست. دشواریهای او در حوزه جنسی و زندگی زناشویی عمدتاً ناشی از خودبینی و نیز گناه پنهان و تغییر شکلیافتهی زنای با محارم است که برای مدت زمان طولانی به آن توجه نشده است.
نارسیسیست خجالتی | سلمان اختر
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤4🤔4👍3👏1
هنگامیکه یک درمانگر مبادرت به روانکاوی یک بیمارِ زن هیستریک میکند که از حملههای هیستری به ستوه آمده، دیری نگذشته به این نتیجه میرسد که این حمله ها چیزی نیستند جز فانتزیهایی که به جلوههای حرکتی ترجمه شدهاند، به جنبش درآمدهاند و در قالب پانتومیم تجسم یافتهاند.
درست است که این فانتزیها ناخودآگاهاند، اما سوای این، آنها ماهیت همان فانتزیهایی را دارند که میتوان مستقیماً در رویا پردازیهای روزانه مشاهده کرد یا به کمک تفسیر از دل رؤیاهای شبانه بیرون کشید.
"چه بسا یک رؤیا جای یک حملهی هیستریک را بگیرد و حتی محتملتر آنکه توضیحی برای چنان حملهای باشد، زیرا؛ فانتزی یکسانی در رؤیا و در حملهی هیستریک امکان بیانهای متفاوتی پیدا میکند".پس میتوانیم انتظار داشته باشیم که با مشاهدهی یک حمله بتوانیم فانتزی بازنمود یافته در آن را بشناسیم، اما این به ندرت امکان پذیر است.
جستارهایی درباره تکوین بیماریهای روانی
زیگموند فروید
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤2👍2🤔1
کودک، پیش از آنکه زبان بیاموزد، در مواجهه با تصویر خود در آینه، برای نخستینبار تجربهای از تمامیت مییابد. این تصویر، که بهظاهر یکپارچه و منسجم است، در حقیقت بازتابی خیالی است که کودک را به شناسایی خویش ترغیب میکند.
اما این شناسایی، همواره با نوعی بیگانگی همراه است، چراکه؛ تصویر آینهای، نه خود واقعی، بلکه؛ بازنماییای از آن است. این مرحله، که لکان آن را "مرحلهٔ آینهای" مینامد، نقطهٔ آغاز شکلگیری من (ego) است؛ منی که بر پایهٔ تصویری بیرونی و خیالی بنا نهاده شده و همواره در تعارض با واقعیت درونی سوژه قرار دارد.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
اما این شناسایی، همواره با نوعی بیگانگی همراه است، چراکه؛ تصویر آینهای، نه خود واقعی، بلکه؛ بازنماییای از آن است. این مرحله، که لکان آن را "مرحلهٔ آینهای" مینامد، نقطهٔ آغاز شکلگیری من (ego) است؛ منی که بر پایهٔ تصویری بیرونی و خیالی بنا نهاده شده و همواره در تعارض با واقعیت درونی سوژه قرار دارد.
گزیده مکتوبات لکان
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
👍6❤1👏1
برای عشق ورزیدن باید یاد بگیریم که نقش و اثر پیشینهمان در انتخاب شریک زندگی را بپذیریم، که به جای تأکید صرف بر موفقیتها و نقاط قوت، شکستها را نیز نادیده بگیریم، که نیاز طرف مقابلمان به دریافت عشق را به رسمیت بشناسیم، که امور جزئی اما پرزحمت منزل را مدیریت کنیم، که قبول کنیم اعتراف به نیازهای خود دشوار است و اینکه ماهیت و نواقص گرایشهای جنسیمان را بپذیریم.
هرگاه قبول کنیم که میزان رضایت ما از یک رابطه منوط است به میزان اشتیاق مان به بازگشت به مدرسهای که متأسفانه هیچوقت به نیازهای واقعی ما توجه نکرد، آنگاه آماده آغاز رابطه هستیم.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
هرگاه قبول کنیم که میزان رضایت ما از یک رابطه منوط است به میزان اشتیاق مان به بازگشت به مدرسهای که متأسفانه هیچوقت به نیازهای واقعی ما توجه نکرد، آنگاه آماده آغاز رابطه هستیم.
آلن دوباتن
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤8👏1
احساس گناه، خجالت زدگی و شرم به طور معمول احساس اضطراب را همراهی میکنند. بی تردید در نخستین کتاب درباره مکانیسمهای دفاعی «من» و مکانیزم های دفاعی، آنا فروید مفهوم اضطراب علامتی را معرفی نمود.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
او گفت؛ این مستقیماً تنش غریزی متعارض نیست، اما نشانه ای از تنش غریزی پیش بینی شده است که در «من» رخ میدهد. بنابراین؛ عملکرد پیامدهنده اضطراب حیاتی و از نظر زیستشناختی سازگارانه در نظر گرفته میشود تا به ارگانیزم درباره خطر و تهدید تعادلش هشدار دهد.
اضطراب به عنوان افزایشی در تنش روانی و جسمانی احساس میشود و نشانهای که ارگانیزم دریافت میکند به او اجازه انجام کنش دفاعی را در برابر خطر ادراک شده میدهد.
تحلیل عصب نگر | اوی پلد
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤5👏1
آخر جنگ که امری طبیعی به نظر میآید، علل زیستشناختی دارد و عملاً اجتنابناپذیر است. از این گفتهی من وحشت نکنید. وقتی قصد بررسی موضوعی را داریم، شاید مجاز باشیم نقاب شایستگی و برتری را که در واقع فاقد آنیم بر چهره زنیم و در پاسخ این پرسش بگوییم: چون هر انسانی حق حیات دارد، چون جنگ زندگی سرشار از امید انسانها را تباه میکند، چون با اسارت کشیدن انسانها آنان را خوار و خفیف میسازد و راهي اردوگاهها میکند، چون بر خلاف میلش او را به کشتار وامیدارد، چون ارزشهای مادی گرانبهایی که حاصل تلاش و کوشش و کار انسانهاست نابود و ویران میکند و...
افزون بر اینها؛ چون جنگ به شکل کنونیاش دیگر امکان تحقق آرمان قهرمانی گذشته را در بر ندارد و در جنگهای آتی به خاطر تکامل جنگ افزارهای مدرن، نابودی کامل یکی از طرفین و شاید هر دو طرف درگیر را در پی خواهد داشت. تمام اینها درست و چنان انکار ناپذیر که آدمی در حیرت است که چرا تاکنون اجماع و توافقی همگانی در جهت محو و از میان برداشتن جنگ به وجود نیامده است.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
راستی چرا ما در مقابل جنگ چنین سخت برآشفته میشویم؟! شما و من و بسیاری دیگر؟! چرا ما به جنگ نیز چون دیگر مصائب آزاردهنده زندگی تن در نمیدهیم؟!
آخر جنگ که امری طبیعی به نظر میآید، علل زیستشناختی دارد و عملاً اجتنابناپذیر است. از این گفتهی من وحشت نکنید. وقتی قصد بررسی موضوعی را داریم، شاید مجاز باشیم نقاب شایستگی و برتری را که در واقع فاقد آنیم بر چهره زنیم و در پاسخ این پرسش بگوییم: چون هر انسانی حق حیات دارد، چون جنگ زندگی سرشار از امید انسانها را تباه میکند، چون با اسارت کشیدن انسانها آنان را خوار و خفیف میسازد و راهي اردوگاهها میکند، چون بر خلاف میلش او را به کشتار وامیدارد، چون ارزشهای مادی گرانبهایی که حاصل تلاش و کوشش و کار انسانهاست نابود و ویران میکند و...
افزون بر اینها؛ چون جنگ به شکل کنونیاش دیگر امکان تحقق آرمان قهرمانی گذشته را در بر ندارد و در جنگهای آتی به خاطر تکامل جنگ افزارهای مدرن، نابودی کامل یکی از طرفین و شاید هر دو طرف درگیر را در پی خواهد داشت. تمام اینها درست و چنان انکار ناپذیر که آدمی در حیرت است که چرا تاکنون اجماع و توافقی همگانی در جهت محو و از میان برداشتن جنگ به وجود نیامده است.
از نامههای زیگموند فروید به آلبرت اینشتین
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤7👍1👏1
براي این نوع زن در زندگانیِ شهوانی بشر باید اهمیت بسیار فراوانی قائل شد. مردان به شدت مفتون این قبیل زنان میشوند، نه فقط به دلیل اینکه زنان یاد شده زیبا هستند (چون معمولاً زیباترین زناناند)، بلکه؛ همچنین به سبب مجموعهای از عوامل جالب روانی، زیرا؛ کاملاً واضح است که وقتی فردی بخشی از خودشیفتگیِ خود را کنار میگذارد و عشق به مصداق امیال را میجوید، خودشیفتگیِ کسی غیر از خودش برای او بسیار گیرا خواهد بود.
جذابیت بچه به میزان زیادی از خودشیفتگی او ناشی میشود، از دسترس ناپذیري و حالت از خود راضیِ او، درست مثل جذابیت برخی حیوانات که در ظاهر هیچ توجهی به ما ندارند، مانند؛ گربهها و حیوانات درنده بزرگ. در واقع؛ حتی تبهکاران مشهور و افراد بذلهگو، آنگونه که در ادبیات نمایانده میشوند، به این علت توجه و علاقه ما را به خود جلب میکنند که به نحوی مداوم و با خودشیفتگی میتوانند از هر آنچه خود آنها را خفیف میسازد دوري کنند. گویی که به آنان حسد میورزیم، زیرا؛ قادرند حالت روحی خوشی را برای خویش حفظ کنند، وضعیت شهوی زایل نشدنیای که خود ما مدتها پیش از آن دست شستیم.
البته جذابیت فراوان زنان خودشیفته، نقطه مقابل خود را نیز دارد. بخش بزرگی از نارضایتی عاشق، از تردیدهایش درباره صداقت معشوق، از شکوههایش درباره سرشت معماگونه معشوق، ریشه در همین ناسازگاريِ انواع مصداقگزینی دارد.
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
زنان، به ویژه اگر در بزرگسالی چهره ای زیبا داشته باشند، از خوددراضی میشوند و آن محدوديت های اجتماعی را که بر مصداق گزینیشان تحمیل میشود، با این احساس جبران میکنند. به عبارت دقیقتر؛ این قبیل زنان فقط به خویشتن عشق میورزند، عشقی که در شدت و حدت، مانند؛ عشق مردان به آنان است. همچنین؛ آنان نیازی به عشق ورزیدن ندارند، بلکه؛ فقط میخواهند که کسی آنان را عاشقانه دوست بدارد و لذا آن مردی که واجد این شرط باشد، محبوب دل آنها خواهد بود.
براي این نوع زن در زندگانیِ شهوانی بشر باید اهمیت بسیار فراوانی قائل شد. مردان به شدت مفتون این قبیل زنان میشوند، نه فقط به دلیل اینکه زنان یاد شده زیبا هستند (چون معمولاً زیباترین زناناند)، بلکه؛ همچنین به سبب مجموعهای از عوامل جالب روانی، زیرا؛ کاملاً واضح است که وقتی فردی بخشی از خودشیفتگیِ خود را کنار میگذارد و عشق به مصداق امیال را میجوید، خودشیفتگیِ کسی غیر از خودش برای او بسیار گیرا خواهد بود.
جذابیت بچه به میزان زیادی از خودشیفتگی او ناشی میشود، از دسترس ناپذیري و حالت از خود راضیِ او، درست مثل جذابیت برخی حیوانات که در ظاهر هیچ توجهی به ما ندارند، مانند؛ گربهها و حیوانات درنده بزرگ. در واقع؛ حتی تبهکاران مشهور و افراد بذلهگو، آنگونه که در ادبیات نمایانده میشوند، به این علت توجه و علاقه ما را به خود جلب میکنند که به نحوی مداوم و با خودشیفتگی میتوانند از هر آنچه خود آنها را خفیف میسازد دوري کنند. گویی که به آنان حسد میورزیم، زیرا؛ قادرند حالت روحی خوشی را برای خویش حفظ کنند، وضعیت شهوی زایل نشدنیای که خود ما مدتها پیش از آن دست شستیم.
البته جذابیت فراوان زنان خودشیفته، نقطه مقابل خود را نیز دارد. بخش بزرگی از نارضایتی عاشق، از تردیدهایش درباره صداقت معشوق، از شکوههایش درباره سرشت معماگونه معشوق، ریشه در همین ناسازگاريِ انواع مصداقگزینی دارد.
پیشدرآمدی بر خودشیفتگی
زیگموند فروید
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
👍9❤5👏2👎1
تو را اي كهن بوم
🍃 خوانش گزیدهای از شعر بلندِ اخوان ثالث. وطن سلامت و آرام و بهروز باد.
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را ای كهن بوم و بر دوست دارم
@farhadshafti
@alipsychiatrist
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را ای كهن بوم و بر دوست دارم
@farhadshafti
@alipsychiatrist
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
💔7❤2👎1🕊1
وینیکات به تجربۀ تغذیه شدن که میتواند تجربه ای ارضا کننده یا ناکام کننده باشد، اشاره میکند. در این مرحله؛ نوزاد به فردی تبدیل میشود که دارای درون و بیرون است.
نوزاد پس از تغذیه، حفره ای را درون بدن مادر تصور و کشمکشی بر سر این موضوع که چه چیز خوب و حامی خویشتن و چه چیز بد و آزار دهنده خویشتن است را تجربه میکند.
جنبه های حمایتی و آزار دهنده با یکدیگر مرتبط میشوند تا به میزانی از تعادل دست یابند. بودن مادر در آنجا برای نیازهای نوزاد نوعی سازگاری در روان نوزاد ایجاد میکند. حال؛ نوزاد در موقعیتی است که بتواند کاری در مورد حفره ایجاد شده در پستان یا بدن مادر انجام بدهد. ترمیم و جبران در این هنگام رخ میدهد. به باور وینیکات؛ در حالت سلامت، دنیای درونی، تغذیه معنادار مادر، در برگرفتن و تربیت کردن هسته غنی خویشتن را تشکیل میدهند. وینیکات به این فرایند «چرخۀ خوش خیم» میگوید: رابطه بین مادر و نوزاد با تجربه غریزی پیچیده میشود.
پیشگامان روانکاوی کودک
بئاتریس مارکمن روبینز
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤9👍3👏1
ژاک لاکان به ما یادآوری میکند که در ارتباط با جنسیت، در واقع؛ هر فرد عمدتاً سرگرم به امور و مناسبات فردی خود است. البته، میانجیگری و آمیختگی با جسم فرد دیگری وجود دارد، اما در نهایت لذت هميشه لذت شما خواهد بود.
یک عمل جنسی به تنهایی دو فرد را متحد نمیکند، بلکه؛ جدا میسازد. این عمل که شما برهنه میشوید، و با فرد دیگری در میآمیزید، یک تصوير و یک نمایش خیالپردازانه است. واقعیت این است که اين نوع لذت شما را از «دیگری» بسیار دور میسازد. این همان واقعیت نارسیسیست يا همان خودشیفتگی است، و یک پیوند خیالی خواهد بود.
لاکان نتیجه میگیرد که؛ بنابراین رابطه جنسی وجود ندارد. فرمولی که بهعنوان یک رسوایی تلقی شد. زیرا؛ در آن زمان همه به نماد «رابطه جنسی» باور داشتند. اگر رابطه جنسی بین جنسيتها وجود نداشته باشد، عشق چیزی است که فقدان رابطه جنسی را جبران میسازد. اما لاکان اصلاً نمیگوید که عشق استتار رابطه جنسی است، او میگوید رابطه جنسی وجود ندارد، و عشق همان چیزی است که بهجای این عدم رابطه ایجاد میشود.
این ایده از اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرا که در عشق، فرد تلاش میکند به «هستی دیگری» نزدیک شود. در عشق است که فرد فراتر از خودش، فراتر از خودشیفتگی است. اما در جنسیت و تمایلات جنسی، شما در نهایت در رابطه با خودتان با میانجیگری فرد دیگری هستید.
فرد دیگر به شما کمک میکند تا واقعیت لذت مادی، جنسی و کیف را کشف کنید. از طرف دیگر؛ در عشق، میانجیگری فرد دیگر برای او- خود معتبر و با ارزش است، این خود یک ملاقات عاشقانه خواهد بود: شما حرکت میکنيد برای کشش و جذب « دیگری» تا او همانطور که در وجود اوست با شما در آمیزد و زندگی کند.
در ستایش عشق | آلن بدیو
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
❤15👍5👏2
Forwarded from گروه آموزشی مهرجان
🔍 چرا عاشق، معشوق را بیش از حد آرمانی میکند؟
گاهی آنچه «عشق» بهنظر میرسد، در واقع نیاز پنهان ما به احساس ارزشمندی است.
وقتی معشوق را برای خود کامل و بینقص میسازیم، ناخودآگاه به خودمان میگوییم:
«من که چنین معشوقی دارم، پس خاص و ارزشمندم.»
این یعنی آرمانیسازی و بیش از آنکه دربارهی «او» باشد، دربارهی نیازهای درونی ماست.
اگر درگیر این ماجرا هستی از خودت بپرس این تصویر آرزوی من است یا خود اوست؟
🌱 عشق واقعی زمانی شکل میگیرد که معشوق را همانطور که هست ببینیم؛ با زیباییها و نقصهایش، نه وسیله ای برای برتری خودمان.
ارتباط و رزرو وقت مشاوره و رواندرمانی
▫️کانال تلگرام کلینیک مهرجان:
🆔 @mehrejanbnd
گاهی آنچه «عشق» بهنظر میرسد، در واقع نیاز پنهان ما به احساس ارزشمندی است.
وقتی معشوق را برای خود کامل و بینقص میسازیم، ناخودآگاه به خودمان میگوییم:
«من که چنین معشوقی دارم، پس خاص و ارزشمندم.»
این یعنی آرمانیسازی و بیش از آنکه دربارهی «او» باشد، دربارهی نیازهای درونی ماست.
اگر درگیر این ماجرا هستی از خودت بپرس این تصویر آرزوی من است یا خود اوست؟
🌱 عشق واقعی زمانی شکل میگیرد که معشوق را همانطور که هست ببینیم؛ با زیباییها و نقصهایش، نه وسیله ای برای برتری خودمان.
ارتباط و رزرو وقت مشاوره و رواندرمانی
▫️کانال تلگرام کلینیک مهرجان:
🆔 @mehrejanbnd
Telegram
Mehrejan Clinic
❤11