⛔️ قضیه پیشیِ بی‌نهایت ⛔️
2.04K subscribers
4.29K photos
603 videos
27 files
303 links
In loving memory of her smile; We will always love you.
شاید این قرن یک قرن دلوزی باشد.

Contact the idiot @Terra_134
Download Telegram
⛔️ قضیه پیشیِ بی‌نهایت ⛔️
نام‌گذاری قرار است رابطه‌ای دو طرفه بین جامعه و فرد باشد. جامعه از این طریق وجود فرد را تایید می‌کند و مسئولیت‌هایش در برابر آن فرد را می‌شناسد و کودک با نامش از دیگران متمایز می‌شود. به علاوه جامعه می‌تواند با کودک به عنوان کسی که احتیاجات و احاساتش با دیگران…
«علی» نام بی‌دردسری است، می‌تواند متعلق به هر جایی باشد. ظاهر اما اسم غریبی است برای ما. لابد می‌ترسید با گفتن نام حقیقی‌اش مضحکه شود. مثل خیلی از ایرانی‌ها که به نام‌های آن‌ها می‌خندند و نه فقط به نامی به عجیبی مینارس، کافی است نامت قاسم باشد، قیوم باشد، آیت‌الله باشد، [میرویس باشد]، [حاجی باشد] که مسخره شوی.

اوایل فکر می‌کردم تغییر نام فقط مختص بچه‌هاست که بی‌دفاع‌ترند و راحت‌تر می‌شود که بر آن‌ها سلطه داشت، بعد دیدم نه؛ قیوم و پسرعمویش رحیم‌گل باید بیست و چند ساله باشند. آن‌ها توی کافه کار می‌کنند، جایی در پشت صحنه که دیده نشوند. زبان هم‌کاران ایرانی طبقه متوسطی جوانشان نمی‌چرد که نام قیوم را صدا بزنند و دلیلی هم نمی‌بینند که نام او را یاد بگیرند. همان روز اول قیوم می‌شود رحمان که به رحیم بیاید و آن‌ها می پذیرند. نوشته‌ای وجود ندارد. نامشان جایی ثبت نشده. ثبت هم اگر شده بودند البته فرقی نمی‌کرد. برای فرادستان چه فرق دارد کاغذی با نام‌ آن‌ها وجود داشته باشد یا نه؟ قیوم و رحیم‌گل فرودستند و هر روز می‌توانند به فراخور تصمیم دیگری نامی جدید داشته باشند.

انگار لال شده بودم... یک مردم‌نگاری از کودکان کارگر افغانستانی در ایران
سپیده سالاروند (با کمی دخل و تصرف)
⛔️ قضیه پیشیِ بی‌نهایت ⛔️
«علی» نام بی‌دردسری است، می‌تواند متعلق به هر جایی باشد. ظاهر اما اسم غریبی است برای ما. لابد می‌ترسید با گفتن نام حقیقی‌اش مضحکه شود. مثل خیلی از ایرانی‌ها که به نام‌های آن‌ها می‌خندند و نه فقط به نامی به عجیبی مینارس، کافی است نامت قاسم باشد، قیوم باشد،…
چیهیرو مثل حاجی است. کودکی که در دنیایی خشن گیر افتاده و برای نجات خانواده‌اش مجبور است کار کند و برای سرسپردگی هر چه بیش‌تر باید بی‌هویت باشد. گذشته چیهیرو برای کسی مهم نیست، همه او را به نام جدیدش می‌خوانند و فقط از او می‌خواهند که کارش را خوب انجام دهد. تفاوت چیهیرو با میرویس این است که مبارزه می‌کند. اما چیهیرو شخصیتی انیمیشنی است، می‌تواند از هزار پله بیافتد و صدمه نبیند. می‌تواند سوار قطاری که از میان آب می‌گذرد بشود و یوبا را ترک کند.
دنیای میرویس اما واقعی است. در دنیای واقعی جادوگرها آدم‌ها را تبدیل به خوک نمی‌کنند اما زندگی شهری آن‌ها را به گرگ تبدیل می‌کند و سخت می‌شود با گرگ‌ها جنگید.

انگار لال شده بودم... یک مردم‌نگاری از کودکان کارگر افغانستانی در ایران
سپیده سالاروند
⛔️ قضیه پیشیِ بی‌نهایت ⛔️
چیهیرو مثل حاجی است. کودکی که در دنیایی خشن گیر افتاده و برای نجات خانواده‌اش مجبور است کار کند و برای سرسپردگی هر چه بیش‌تر باید بی‌هویت باشد. گذشته چیهیرو برای کسی مهم نیست، همه او را به نام جدیدش می‌خوانند و فقط از او می‌خواهند که کارش را خوب انجام دهد.…
این بچه‌ها هر چقدر هم در تهران زندگی کنند غریبه‌اند انگار. فارسی حرف می‌زنند و چهره‌شان شبیه ماست اما جامعه نمی‌پذیردشان. ایران برایشان خلاصه می‌شود به چند کوچه‌ای که در آن کار می‌کنند و آدم‌هایی که به واسطه کار با آن‌ها در تماسند. کسانی که برای نامشان اهمیتی قائل نیستند. افراد با دریافت یک اسم تلویحا عضویت در جامعه را می‌پذیرند و به قوانین و رسوم جامعه عمل می‌کنند. این کودکان نامی دارند و عضوی از جامعه‌ای هستند بسیار شبیه به جامعه ما. اما ما به راحتی نامشان را می‌گیریم. نامی که تنها سرمایه‌شان است، تنها چیزی که با خودشان به این سوی مرز‌ها آورده‌اند. جامعه‌ای که نمی‌تواند نام‌هایی از فرهنگ‌های دیگر (فرودست‌تر)‌ را بپذیرد با خود این کودکان چه خواهد کرد؟

انگار لال شده بودم... یک مردم‌نگاری از کودکان کارگر افغانستانی در ایران
سپیده سالاروند
Forwarded from The Clamor Of Being‌ (Arsam Parvas)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
I don't endorse Jorjani in any way politically (specially since my views could be classified as "Leftist"). As I said before he's deranged. Despite that I find merits and good points when he talks about technology, history of philosophy and mythology.
Rhizomatic propagation of information
Nothing human makes it out of the near future.