Forwarded from Kheradgera
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چــگـونـگی پــیـدایـش "خـُــــــرافـه ای" بـه نـــام "امـــام زمـــان"…
Avesta
🎧فایل صوتی: دکتر ناصر انقطاع
#قسمت_اول
💥موضوع: چگونگی پیدایش افسانه امام زمان
📌اين فايل صوتى زيبا را گوش دهيد، و آنرا به دوستان و اعضاى خانوادهتان هديه دهيد
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
#قسمت_اول
💥موضوع: چگونگی پیدایش افسانه امام زمان
📌اين فايل صوتى زيبا را گوش دهيد، و آنرا به دوستان و اعضاى خانوادهتان هديه دهيد
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
Forwarded from Atheist
💥محمد، پيامبر اعراب، پسر چه كسى بود عبدالله يا شخصى ديگر؟
#قسمت_اول
⭕️در این مقاله سعی داریم به بیان یکی از نکات کلیدی اما کمتر مطرح شده زندگى محمد پيامبر اعراب بپردازیم. ميخواهيم ببينيم كه نسب اين شخص و پدر واقعى او كيست و اينكه براستی پدر واقعی این فرد کیست. البته جديدا مطالعات زياد و دقيقى صورت گرفته است و در نتيجه اين تحقيقات، وجود شخصیتی حقيقى به نام محمد را در تاریخ ساخته و پرداخته دوران عباسیان و براى هويت دادن به امپراتورى اعراب ميدانند. این مطالعات چون متکی به شواهد باستان شناسی است و تاريخى است در نوع خود هم منحصر به فرد و هم در خور توجه می باشد. اما در این مقال ما سعی داریم با تکیه بر خود آثار تاریخ شفاهی اسلام كه براى اسلامگرايان معتبر است به بررسی ماهیت این شخصیت بپردازیم.
📌قبل از شروع بحث ذكر نکته ای قابل توجه نياز است و آن هم این که در مذهب شیعه اثنی عشری عبارت حرام زاده و زنا زاده، توسط متوليان اين دين بسیار راحت به کار برده ميشود و با یک بررسی در آثار شیعه و كتب بزرگان آنها به این نکته می برید که چطور محمد علاقه عجیبی به افراد حرام زاده داشت و دور و اطراف او از این طیف افراد بسيار زياد بوده اند و حتی دختران آنان را به نکاح خود در می آورد.
⭕️شیعه با تمام خرافات و جهلیات و جعلیات خود براستی تنها مذهبی در بطن اسلام است که بسیار شیک و مجلسی، بسیاری از واقعیت های اسلام را لو داد. بعنوان نمونه این که محمد به غیر از فاطمه دختری نداشت و بقیه کسانی که منسوب به دختران خدیجه هستند از فرد دیگری می باشند یا تحت ذمه خدیجه بوده اند، آزار جنسى فاطمه توسط محمد زمانى كه فقط كمتر از ٨-٩ ساله بود، اختلافات شديد فاطمه و على و عدم علاقه فاطمه به ازدواج با على و یا همین علاقه محمد به افراد حرام زاده و حتی وصلت با آنان که به زعم شیعه این ازدواج ها بخاطر محکم شدن پایه های اسلام بوده است. صد البته ما می گوییم كه علاقه و حس شهوانى محمد به آنان بوده و نه خرافه محکم کردن پایه.
📌مذهب و فقه شیعه همیشه خواسته يا ناخواسته شاه کلید افشاى ماهیت شیطانی اسلام بوده و هست و يك انسان عاقل فقط با كمى تفكر براحتى درمى يابد كه شخصى که ادعاى پيامبرى كرده و برایش دختران فراوانى برای ازدواج است، همانطور كه در سوره تحریم آن را به رُخ عائشه و حفصه می کشد که (اگر شما توبه نکنید برای من دخترهای بهتر باکره و غیر باکره هست) می آید و نفر حرام زاده را به عنوان همسر خود انتخاب می کند.
⭕️پس با استناد به ادعاى متوليان اين مذهب باید در نسب خود این فرد هم اشکالی باشد که به قول معروف "دیوانه چو دیوانه را بیند خوشش آید".
📌لذا از فرزندان محمد می ماند فاطمه و فاطمه هم بنا بر همان شواهد تاریخی بعید بوده دختر محمد باشد و فرزند پسر محمد از ماریه هم طبق روایات شیعه مورد شک و تردید عائشه قرار گرفت و اتهام بدکاره بودن به ماریه از طرف عائشه زده شد و بماند که محمد برای اثبات آن دست به چه اعمال احمقانه اى زد كما اينكه با وجود علم غیبی که ملاها برای محمد و آل محمد تراشيده اند، گوش دادن به حرف عائشه و تحت تاثیر تهمت او قرار گرفتن جای بحث دارد.
ادامه دارد
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
#قسمت_اول
⭕️در این مقاله سعی داریم به بیان یکی از نکات کلیدی اما کمتر مطرح شده زندگى محمد پيامبر اعراب بپردازیم. ميخواهيم ببينيم كه نسب اين شخص و پدر واقعى او كيست و اينكه براستی پدر واقعی این فرد کیست. البته جديدا مطالعات زياد و دقيقى صورت گرفته است و در نتيجه اين تحقيقات، وجود شخصیتی حقيقى به نام محمد را در تاریخ ساخته و پرداخته دوران عباسیان و براى هويت دادن به امپراتورى اعراب ميدانند. این مطالعات چون متکی به شواهد باستان شناسی است و تاريخى است در نوع خود هم منحصر به فرد و هم در خور توجه می باشد. اما در این مقال ما سعی داریم با تکیه بر خود آثار تاریخ شفاهی اسلام كه براى اسلامگرايان معتبر است به بررسی ماهیت این شخصیت بپردازیم.
📌قبل از شروع بحث ذكر نکته ای قابل توجه نياز است و آن هم این که در مذهب شیعه اثنی عشری عبارت حرام زاده و زنا زاده، توسط متوليان اين دين بسیار راحت به کار برده ميشود و با یک بررسی در آثار شیعه و كتب بزرگان آنها به این نکته می برید که چطور محمد علاقه عجیبی به افراد حرام زاده داشت و دور و اطراف او از این طیف افراد بسيار زياد بوده اند و حتی دختران آنان را به نکاح خود در می آورد.
⭕️شیعه با تمام خرافات و جهلیات و جعلیات خود براستی تنها مذهبی در بطن اسلام است که بسیار شیک و مجلسی، بسیاری از واقعیت های اسلام را لو داد. بعنوان نمونه این که محمد به غیر از فاطمه دختری نداشت و بقیه کسانی که منسوب به دختران خدیجه هستند از فرد دیگری می باشند یا تحت ذمه خدیجه بوده اند، آزار جنسى فاطمه توسط محمد زمانى كه فقط كمتر از ٨-٩ ساله بود، اختلافات شديد فاطمه و على و عدم علاقه فاطمه به ازدواج با على و یا همین علاقه محمد به افراد حرام زاده و حتی وصلت با آنان که به زعم شیعه این ازدواج ها بخاطر محکم شدن پایه های اسلام بوده است. صد البته ما می گوییم كه علاقه و حس شهوانى محمد به آنان بوده و نه خرافه محکم کردن پایه.
📌مذهب و فقه شیعه همیشه خواسته يا ناخواسته شاه کلید افشاى ماهیت شیطانی اسلام بوده و هست و يك انسان عاقل فقط با كمى تفكر براحتى درمى يابد كه شخصى که ادعاى پيامبرى كرده و برایش دختران فراوانى برای ازدواج است، همانطور كه در سوره تحریم آن را به رُخ عائشه و حفصه می کشد که (اگر شما توبه نکنید برای من دخترهای بهتر باکره و غیر باکره هست) می آید و نفر حرام زاده را به عنوان همسر خود انتخاب می کند.
⭕️پس با استناد به ادعاى متوليان اين مذهب باید در نسب خود این فرد هم اشکالی باشد که به قول معروف "دیوانه چو دیوانه را بیند خوشش آید".
📌لذا از فرزندان محمد می ماند فاطمه و فاطمه هم بنا بر همان شواهد تاریخی بعید بوده دختر محمد باشد و فرزند پسر محمد از ماریه هم طبق روایات شیعه مورد شک و تردید عائشه قرار گرفت و اتهام بدکاره بودن به ماریه از طرف عائشه زده شد و بماند که محمد برای اثبات آن دست به چه اعمال احمقانه اى زد كما اينكه با وجود علم غیبی که ملاها برای محمد و آل محمد تراشيده اند، گوش دادن به حرف عائشه و تحت تاثیر تهمت او قرار گرفتن جای بحث دارد.
ادامه دارد
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
💥محمد، پيامبر اعراب، پسر چه كسى بود عبدالله يا شخصى ديگر؟
#قسمت_دوم
⭕حال برويم سر وقت مسئله نسب محمد و اينكه اين شخص كيست و مادر و مادرش چه كسانى هستند.
💢در کتب تاریخ اسلامی راجع نسب محمد و اثبات این که او فرزند خَلَف عبدالله و آمنه است دست به پنهان کاری ها و خرافات عجیب و غريبى زده اند.
به عنوان مثال این که یک فرد می تواند حتى تا چهار سال در شکم مادرش بماند و بعد زاییده شود که در جای خود به این نکته اشاره خواهیم نمود.
⭕اما ماجرای اینکه چگونه عبدالله به اصطلاح پدر محمد به خواستگاری آمنه می رود را مورخین اسلام این طور بیان نموده اند.
ابن سعد در الطبقات الکبری در این باره نوشته است:
ذِكْرُ تَزَوُّجِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ آمِنَةَ بِنْتَ وَهْبٍ أُمَّ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم
قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ وَاقِدٍ الْأَسْلَمِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الزُّهْرِيُّ، عَنْ عَمَّتِهِ أُمِّ بَكْرِ بِنْتِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ، عَنْ أَبِيهَا قَالَ: وَحَدَّثَنِي عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، عَنْ يَحْيَى بْنِ شِبْلٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَا: كَانَتْ آمِنَةُ بِنْتُ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ زُهْرَةَ بْنِ كِلَابٍ فِي حِجْرِ عَمِّهَا وُهَيْبِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ زُهْرَةَ فَمَشَى إِلَيْهِ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ بْنُ
هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيٍّ بِابْنِهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَبِي رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله
عليه وسلم فَخَطَبَ عَلَيْهِ آمِنَةَ بِنْتَ وَهْبٍ فَزَوَّجَهَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَخَطَبَ إِلَيْهِ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ بْنُ هَاشِمٍ فِي مَجْلِسِهِ ذَلِكَ ابْنَتَهُ هَالَةَ بِنْتَ وُهَيْبٍ عَلَى نَفْسِهِ فَزَوَّجَهُ إِيَّاهَا فَكَانَ تَزَوُّجُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمٍ وَتَزَوُّجُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ فَوَلَدَتْ هَالَةُ بِنْتُ وُهَيْبٍ لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ
حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَكَانَ حَمْزَةُ عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم فِي النَّسَبِ وَأَخَاهُ مِنَ الرَّضَاعَةِ
📚#منابع:
١) الطبقات الكبرى نویسنده: ابن سعد جلد: ١ صفحه: ٩٥
٢) الموسوعة في صحيح السيرة النبوية - العهد المكي نویسنده: الفالوذة، محمد إلياس ج: ١ صفحه: ٩٦
⭕#ترجمه: ازدواج عبدالله بن عبدالمطّلب با آمنه دختر وهب مادر رسول الله
محمد بن عمر بن واقد اسلمى از عبدالله بن جعفر زهرى، از عمه اش ام بكر دختر مسور بن مخرمة و او از قول پدرش، همچنين عمر بن محمد بن عمر بن على بن ابى طالب از يحيى بن شبل، از ابو جعفر محمد بن على بن حسين نقل مى كردند كه آمنة دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن كلاب در خانه عموى خود وهيب بن عبد مناف بن زهره زندگى مى كرد. عبد المطّلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصىّ همراه فرزند خود عبدالله پدر رسول الله آن جا رفت و از آمنة براى او خواستگارى كرد و موافقت كردند و عبدالله، آمنه را به همسرى گرفت. عبد المطّلب در همان مجلس هاله دختر وهيب را هم براى خود خواستگارى كرد و او را به همسرى گرفت و به اين ترتيب ازدواج عبد المطّلب و ازدواج عبدالله در يك جلسه اتفاق افتاد. هالة دختر وهيب، حمزة بن عبد المطّلب را زاييد. حمزه از لحاظ نسبى، عموى رسول الله است و برادر رضاعى او هم هست.
📌ادامه دارد
📚مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/16774
#قسمت_دوم
⭕حال برويم سر وقت مسئله نسب محمد و اينكه اين شخص كيست و مادر و مادرش چه كسانى هستند.
💢در کتب تاریخ اسلامی راجع نسب محمد و اثبات این که او فرزند خَلَف عبدالله و آمنه است دست به پنهان کاری ها و خرافات عجیب و غريبى زده اند.
به عنوان مثال این که یک فرد می تواند حتى تا چهار سال در شکم مادرش بماند و بعد زاییده شود که در جای خود به این نکته اشاره خواهیم نمود.
⭕اما ماجرای اینکه چگونه عبدالله به اصطلاح پدر محمد به خواستگاری آمنه می رود را مورخین اسلام این طور بیان نموده اند.
ابن سعد در الطبقات الکبری در این باره نوشته است:
ذِكْرُ تَزَوُّجِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ آمِنَةَ بِنْتَ وَهْبٍ أُمَّ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم
قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ وَاقِدٍ الْأَسْلَمِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الزُّهْرِيُّ، عَنْ عَمَّتِهِ أُمِّ بَكْرِ بِنْتِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ، عَنْ أَبِيهَا قَالَ: وَحَدَّثَنِي عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، عَنْ يَحْيَى بْنِ شِبْلٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَا: كَانَتْ آمِنَةُ بِنْتُ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ زُهْرَةَ بْنِ كِلَابٍ فِي حِجْرِ عَمِّهَا وُهَيْبِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ زُهْرَةَ فَمَشَى إِلَيْهِ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ بْنُ
هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيٍّ بِابْنِهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَبِي رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله
عليه وسلم فَخَطَبَ عَلَيْهِ آمِنَةَ بِنْتَ وَهْبٍ فَزَوَّجَهَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَخَطَبَ إِلَيْهِ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ بْنُ هَاشِمٍ فِي مَجْلِسِهِ ذَلِكَ ابْنَتَهُ هَالَةَ بِنْتَ وُهَيْبٍ عَلَى نَفْسِهِ فَزَوَّجَهُ إِيَّاهَا فَكَانَ تَزَوُّجُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمٍ وَتَزَوُّجُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ فَوَلَدَتْ هَالَةُ بِنْتُ وُهَيْبٍ لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ
حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَكَانَ حَمْزَةُ عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ صلّى الله عليه وسلم فِي النَّسَبِ وَأَخَاهُ مِنَ الرَّضَاعَةِ
📚#منابع:
١) الطبقات الكبرى نویسنده: ابن سعد جلد: ١ صفحه: ٩٥
٢) الموسوعة في صحيح السيرة النبوية - العهد المكي نویسنده: الفالوذة، محمد إلياس ج: ١ صفحه: ٩٦
⭕#ترجمه: ازدواج عبدالله بن عبدالمطّلب با آمنه دختر وهب مادر رسول الله
محمد بن عمر بن واقد اسلمى از عبدالله بن جعفر زهرى، از عمه اش ام بكر دختر مسور بن مخرمة و او از قول پدرش، همچنين عمر بن محمد بن عمر بن على بن ابى طالب از يحيى بن شبل، از ابو جعفر محمد بن على بن حسين نقل مى كردند كه آمنة دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن كلاب در خانه عموى خود وهيب بن عبد مناف بن زهره زندگى مى كرد. عبد المطّلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصىّ همراه فرزند خود عبدالله پدر رسول الله آن جا رفت و از آمنة براى او خواستگارى كرد و موافقت كردند و عبدالله، آمنه را به همسرى گرفت. عبد المطّلب در همان مجلس هاله دختر وهيب را هم براى خود خواستگارى كرد و او را به همسرى گرفت و به اين ترتيب ازدواج عبد المطّلب و ازدواج عبدالله در يك جلسه اتفاق افتاد. هالة دختر وهيب، حمزة بن عبد المطّلب را زاييد. حمزه از لحاظ نسبى، عموى رسول الله است و برادر رضاعى او هم هست.
📌ادامه دارد
📚مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/16774
Telegram
I am kheradgera
💥محمد، پيامبر اعراب، پسر چه كسى بود عبدالله يا شخصى ديگر؟
#قسمت_اول
⭕️در این مقاله سعی داریم به بیان یکی از نکات کلیدی اما کمتر مطرح شده زندگى محمد پيامبر اعراب بپردازیم. ميخواهيم ببينيم كه نسب اين شخص و پدر واقعى او كيست و اينكه براستی پدر واقعی این فرد…
#قسمت_اول
⭕️در این مقاله سعی داریم به بیان یکی از نکات کلیدی اما کمتر مطرح شده زندگى محمد پيامبر اعراب بپردازیم. ميخواهيم ببينيم كه نسب اين شخص و پدر واقعى او كيست و اينكه براستی پدر واقعی این فرد…
💥مشكل ضماير در قرآن و سر درگمى مفسرين در طول تاريخ
#قسمت_اول
⭕همانطور كه ميدانيد ضمایر در متن قرآن مرتب تغییر میکند و اين موضوع يكى از بزرگترين مشكلات مفسرين در طول تاريخ بوده است. گاهی الله به صورت سوم شخص مفرد (او) به کار رفته است و گاهی ناگهان دوباره به شکل اول شخص جمع(ما) ظاهر میشود. گاهی در یک جمله مشخص الله هم اول شخص جمع است و هم سوم شخص مفرد. اگر این "ما" را نه الله بلکه نویسنده این سطور فرض کنیم، این آشفتگی تا حدی توضیح داده خواهد شد. میتوان گفت که در اغلب موارد اول شخص جمع (ما) نویسندگان است و نه الله.
💢برای مثال زمانی که در سوره الزمر میخوانیم:
[إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ]
#ترجمه: همانا ما این کتاب را به حق به سوی تو فرستاده ایم پس الله را عبادت کن و دین خود را تنها به او اختصاص بده
⭕اگر نویسنده متن را الله فرض کنیم پس الله در یک جمله هم به عنوان اول شخص جمع به کار رفته است و هم سوم شخص مفرد که البته عجیب خواهد بود. به همین خاطر مسلمانان گاهی ضمیر ما را به فرشتگان نسبت میدهند تا جمله منطقی جلوه کند كه صد البته احمقانه تر جلوه ميكند. اما اگر ضمیر ما را از آن نویسنده (که از طرف یک فرقه مسیحی سخن می گوید) بدانیم مشکل حل میشود.
💢پس جمله فوق را باید اینطور فهمید:
ما نویسندگان، این کتاب را برای تو فرستادیم، پس الله را عبادت کن و ...دراغلب موارد، ضمیر ما به نویسندگان ارجاع دارد و منظور الله یا فرشتگان نیست. با این حال، در برخی از موارد به نظر میرسد که ضمیر ما الله باشد و نه نویسنده، چون به وی اعمالی نسبت داده میشود که تنها از الله برمی آید(برای مثال آفریش).
آیا این بدان معناست که نویسنده خود را در جایگاه الله قرار داده است؟
⭕اگر سوره ها را با ترتیب زمانی(اگرچه دقیقا نمیدانیم زمان ارسال هر سوره یا نامه را مشخص کنیم) مطالعه کنیم، متوجه میشویم که نویسنده به تدریج در نقش الله یا فرشته الاه ظاهر شده است یا در واقع به تدریج با جملاتی مواجه می شویم که ضمیر آن تنها به الله قابل اطلاق است. در سوره های کوتاه پایان کتاب قرآن که به لحاظ نزول یا ارسال مقدم هستند بر سوره های مفصل تر (همانطور که کرونولوژی نولدکه نیز اینرا تایید میکند)، الله همیشه به صورت سوم شخص ظاهر میشود. در سوره ناس، آخرین سوره کتاب، مشخص است که الله سوم شخص مفرد است و متن شکل یک ادعا یا موعظه را دارد؛
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس ﴿١﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَٰهِ النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿٦﴾
#ترجمه: بگو پناه می برم به پروردگار مردم . پادشاه مردم. معبودم مردم. از شر وسوسه گر نهانی. آن کس که در سینه های مردم وسوسه میکند . چه از جن و [چه از] انس.
⭕به همین ترتیب از سوره های ۱۱۳ تا سوره ۹۵ در همه جا الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر شده و در اغلب موارد از کلمه "رب" استفاده میشود. در جاهایی هم که ضمیر اول شخص به کار رفته براحتی میتوان تصور کرد که منظور نویسندگان است.
📌ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_اول
⭕همانطور كه ميدانيد ضمایر در متن قرآن مرتب تغییر میکند و اين موضوع يكى از بزرگترين مشكلات مفسرين در طول تاريخ بوده است. گاهی الله به صورت سوم شخص مفرد (او) به کار رفته است و گاهی ناگهان دوباره به شکل اول شخص جمع(ما) ظاهر میشود. گاهی در یک جمله مشخص الله هم اول شخص جمع است و هم سوم شخص مفرد. اگر این "ما" را نه الله بلکه نویسنده این سطور فرض کنیم، این آشفتگی تا حدی توضیح داده خواهد شد. میتوان گفت که در اغلب موارد اول شخص جمع (ما) نویسندگان است و نه الله.
💢برای مثال زمانی که در سوره الزمر میخوانیم:
[إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ]
#ترجمه: همانا ما این کتاب را به حق به سوی تو فرستاده ایم پس الله را عبادت کن و دین خود را تنها به او اختصاص بده
⭕اگر نویسنده متن را الله فرض کنیم پس الله در یک جمله هم به عنوان اول شخص جمع به کار رفته است و هم سوم شخص مفرد که البته عجیب خواهد بود. به همین خاطر مسلمانان گاهی ضمیر ما را به فرشتگان نسبت میدهند تا جمله منطقی جلوه کند كه صد البته احمقانه تر جلوه ميكند. اما اگر ضمیر ما را از آن نویسنده (که از طرف یک فرقه مسیحی سخن می گوید) بدانیم مشکل حل میشود.
💢پس جمله فوق را باید اینطور فهمید:
ما نویسندگان، این کتاب را برای تو فرستادیم، پس الله را عبادت کن و ...دراغلب موارد، ضمیر ما به نویسندگان ارجاع دارد و منظور الله یا فرشتگان نیست. با این حال، در برخی از موارد به نظر میرسد که ضمیر ما الله باشد و نه نویسنده، چون به وی اعمالی نسبت داده میشود که تنها از الله برمی آید(برای مثال آفریش).
آیا این بدان معناست که نویسنده خود را در جایگاه الله قرار داده است؟
⭕اگر سوره ها را با ترتیب زمانی(اگرچه دقیقا نمیدانیم زمان ارسال هر سوره یا نامه را مشخص کنیم) مطالعه کنیم، متوجه میشویم که نویسنده به تدریج در نقش الله یا فرشته الاه ظاهر شده است یا در واقع به تدریج با جملاتی مواجه می شویم که ضمیر آن تنها به الله قابل اطلاق است. در سوره های کوتاه پایان کتاب قرآن که به لحاظ نزول یا ارسال مقدم هستند بر سوره های مفصل تر (همانطور که کرونولوژی نولدکه نیز اینرا تایید میکند)، الله همیشه به صورت سوم شخص ظاهر میشود. در سوره ناس، آخرین سوره کتاب، مشخص است که الله سوم شخص مفرد است و متن شکل یک ادعا یا موعظه را دارد؛
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس ﴿١﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَٰهِ النَّاسِ ﴿٣﴾ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿٦﴾
#ترجمه: بگو پناه می برم به پروردگار مردم . پادشاه مردم. معبودم مردم. از شر وسوسه گر نهانی. آن کس که در سینه های مردم وسوسه میکند . چه از جن و [چه از] انس.
⭕به همین ترتیب از سوره های ۱۱۳ تا سوره ۹۵ در همه جا الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر شده و در اغلب موارد از کلمه "رب" استفاده میشود. در جاهایی هم که ضمیر اول شخص به کار رفته براحتی میتوان تصور کرد که منظور نویسندگان است.
📌ادامه دارد...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
💥مشكل ضماير در قرآن و سر درگمى مفسرين در طول تاريخ
#قسمت_دوم
⭕به همین ترتیب كه گفتيم از سوره های ۱۱۳ تا سوره ۹۵ در همه جا الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر شده و در اغلب موارد از کلمه "رب" استفاده میشود.
💢در جاهایی هم که ضمیر اول شخص به کار رفته براحتی میتوان تصور کرد که منظور نویسندگان است. برای مثال در قدر و کوثر گفته می شود که ما به تو کوثر عطا کردیم یا اینکه قرآن را در شب قدر نازل کردیم . در تمامی این آیات، میتوانیم "ما" را نویسندگان تصور کنیم و در همه جا خدا با کلمه رب ظاهر می شود. اما در سوره ۹۵(سوره تین) الله به انجیر و زیتون ، کوه سینا، و "این سرزمین امین" قسم میخورد که انسان را در نیکوترین حالت آفریده است
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿١﴾وَطُورِ سِينِينَ ﴿٢﴾وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ﴿٣﴾لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿٤﴾ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿٥﴾إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿٦﴾فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿٧﴾أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ ﴿٨﴾
⭕#ترجمه: سوگند به انجیر و زیتون . و طور سینا . و این شهر امن .(که) براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم .سپس او را به پست ترین [مراتب] پستی بازگرداندیم. مگر کسانی را که گرویده و کار های شایسته کرده اند که پاداشی بی منت خواهند داشت. پس چه چیز تو را بعد [از این] به تکذیب جزا وامی دارد. آیا الله نیکوترین داوران نیست
💢اگر کمی دقت کنیم زمینه متن به هیچ وجه به مکه و حجاز اشاره ندارد. الله به کوه سینا، به انجیر و زیتونی و سرزمین امین قسم میخورد. بر خلاف نظر مفسرین، منظور از شهر امین و امن، مکه نیست. بعید است که نویسنده مکه را که از نظر وی شهری مملو از گناه و شرک است و به قول خودش هر لحظه عذاب الهی ممکن بر سر آنان فرود آید ، شهری "امین" بخواند
⭕بنابراین این سوره یک بخشی از ذکر و موعظه ای است که به نظر نویسندگان متنی الهی تصور می شده و موضوع آن به هیچ عنوان به حجاز مربوط نمی شود
همچنین بعید است که متن محمد را خطاب قرار دهد. زیرا گفته می شود که "چه چیز تو را به تکذیب وا داشت ". احتمالا محمد تکذیب کننده نبوده است (و حداقل این چیزی نیست که یک مسلمان حاضر باشد بپذیرد) و اگر میخواست مشرکین را خطاب قرار دهند آنها را به صورت جمع خطاب میکرد.
💢به نظر می رسد این تکه از متن (به اصطلاح) الهی انتخاب شده است تا محمد آن را برای مشرکین بخواند. از سوره های ۸۵ تا ۷۷ نیز خدا تنها به شکل سوم شخص ظاهر می شود و هیچ کجا جمله ای ذکر نمی شود که بتوان لاجرم آنرا به الله نسبت داد
ادامه دارد...
📌مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/17426
#قسمت_دوم
⭕به همین ترتیب كه گفتيم از سوره های ۱۱۳ تا سوره ۹۵ در همه جا الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر شده و در اغلب موارد از کلمه "رب" استفاده میشود.
💢در جاهایی هم که ضمیر اول شخص به کار رفته براحتی میتوان تصور کرد که منظور نویسندگان است. برای مثال در قدر و کوثر گفته می شود که ما به تو کوثر عطا کردیم یا اینکه قرآن را در شب قدر نازل کردیم . در تمامی این آیات، میتوانیم "ما" را نویسندگان تصور کنیم و در همه جا خدا با کلمه رب ظاهر می شود. اما در سوره ۹۵(سوره تین) الله به انجیر و زیتون ، کوه سینا، و "این سرزمین امین" قسم میخورد که انسان را در نیکوترین حالت آفریده است
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿١﴾وَطُورِ سِينِينَ ﴿٢﴾وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ﴿٣﴾لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿٤﴾ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿٥﴾إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿٦﴾فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿٧﴾أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ ﴿٨﴾
⭕#ترجمه: سوگند به انجیر و زیتون . و طور سینا . و این شهر امن .(که) براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم .سپس او را به پست ترین [مراتب] پستی بازگرداندیم. مگر کسانی را که گرویده و کار های شایسته کرده اند که پاداشی بی منت خواهند داشت. پس چه چیز تو را بعد [از این] به تکذیب جزا وامی دارد. آیا الله نیکوترین داوران نیست
💢اگر کمی دقت کنیم زمینه متن به هیچ وجه به مکه و حجاز اشاره ندارد. الله به کوه سینا، به انجیر و زیتونی و سرزمین امین قسم میخورد. بر خلاف نظر مفسرین، منظور از شهر امین و امن، مکه نیست. بعید است که نویسنده مکه را که از نظر وی شهری مملو از گناه و شرک است و به قول خودش هر لحظه عذاب الهی ممکن بر سر آنان فرود آید ، شهری "امین" بخواند
⭕بنابراین این سوره یک بخشی از ذکر و موعظه ای است که به نظر نویسندگان متنی الهی تصور می شده و موضوع آن به هیچ عنوان به حجاز مربوط نمی شود
همچنین بعید است که متن محمد را خطاب قرار دهد. زیرا گفته می شود که "چه چیز تو را به تکذیب وا داشت ". احتمالا محمد تکذیب کننده نبوده است (و حداقل این چیزی نیست که یک مسلمان حاضر باشد بپذیرد) و اگر میخواست مشرکین را خطاب قرار دهند آنها را به صورت جمع خطاب میکرد.
💢به نظر می رسد این تکه از متن (به اصطلاح) الهی انتخاب شده است تا محمد آن را برای مشرکین بخواند. از سوره های ۸۵ تا ۷۷ نیز خدا تنها به شکل سوم شخص ظاهر می شود و هیچ کجا جمله ای ذکر نمی شود که بتوان لاجرم آنرا به الله نسبت داد
ادامه دارد...
📌مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/17426
Telegram
I am kheradgera
💥مشكل ضماير در قرآن و سر درگمى مفسرين در طول تاريخ
#قسمت_اول
⭕همانطور كه ميدانيد ضمایر در متن قرآن مرتب تغییر میکند و اين موضوع يكى از بزرگترين مشكلات مفسرين در طول تاريخ بوده است. گاهی الله به صورت سوم شخص مفرد (او) به کار رفته است و گاهی ناگهان دوباره…
#قسمت_اول
⭕همانطور كه ميدانيد ضمایر در متن قرآن مرتب تغییر میکند و اين موضوع يكى از بزرگترين مشكلات مفسرين در طول تاريخ بوده است. گاهی الله به صورت سوم شخص مفرد (او) به کار رفته است و گاهی ناگهان دوباره…
Forwarded from Atheist
💥امامزاده تراشی و ترويج خرافات توسط ملاها
#قسمت_اول
📚مقدمه کتاب اى کوته آستینان
✍استاد علی اکبر سعیدي سیرجانی
⭕️امروز که ناشر آمد و صفحات حروفچینی شده کتاب را روي میزم ریخت و نالید که" با کاغذ بندي دو هزار و پانصد تومان نمی توان کتاب چاپ کرد"، و با شنیدن سوال من که " یعنی هزار نسخه هم نمی شود چاپ کرد؟"، چینی بر گوشۀ لب نشاند که "هزار نسخه سهل است، صد نسخه اي هم نمی توان چاپ کرد، ضررش سنگین است؛ وانگهی اگر مقصود از چاپ کتاب این باشد که نسخه هایش خمیر شود یا توي انبار چاپخانه به صورت لاك و مهر شده بماند و بپوسد، شرط عقل این است که به همین یک نسخه قناعت کنیم که جلو ضرر را از هر جا بگیرند منفعت است ."سخن تعنت آمیزش چون ضربه اى بر مغزم فرو آمد، ناگهان به پنجاه سال پیش برگشتم و به یاد آسیدمصطفاى ولایت خودمان افتادم و راه لبریز از شومی و نکبتی که آن مرحوم ناخواسته و نادانسته پیش پایم گذاشت.
📌بله تاریخ دقیقش را بخواهید چهل و نه سال به عقب برگشتم و به یاد روزي افتادم که سید نازنین یکباره رابطۀ مرا با عوالم غیبی و تاییدات لاریبی قطع کرد و همه امتیازاتم را به باد فنا داد.
با یادآوري آن خاطره به فکر افتادم بجاي مقدمه نویسی که هزار و یک اشکال شرعی و عرفی ممکن است داشته باشد، عین آن واقعه را در اینجا بازگویم:
📌در یکی از آن سال های طلایی که ارادتمند شما قدم شومش را بر ششمین پلکان لغزنده زندگی نهاده بود، مقارن آغاز تابستان، ناگهان سنگی در مرداب افتاد و شایعه اى در شهرك سوت و کور ما پیچید. یکی از روضه خوان های معتبر ولایت، روى منبر گفته بود که:"مطابق رویای صادقۀ مشدى عیساى مریدبان،حضرت امام رضا به دیدن امامزاده علی آمده است، و فرموده است تا ده روز دیگر مهمان برادرزاده ام خواهم بود"؛ و به دنبال این مژدة هیجان انگیز، مردم را به زیارت امامزاده ترغیب کرده بود که با یک تیر دو نشان بزنند، هم زیارتی از امامزاده کرده باشند و هم به پابوس سلطان علی موسی الرضا موفق شوند. مقارن اعلام این خبر، چند ورقۀ اعلان دستی هم بر در و دیوار راسته بازار سیرجان چسبانده شد که مطلعش این بیت بود: یک طواف مرقدِ سلطان علی موسی الرضا هفت هزار و هفتصد و هفتاد حج اکبر است.
و مضمونش این که: دیشب عیساى مریدبان نزدیکیهاى سحر در خواب دیده است که حضرت امام رضا به مهمانی امامزاده آمده اند، و هنگام ورود به صحن امامزاده، عیسی را مورد خطاب قرار داده اند که "برو به مردم سیرجان بگو چرا برادرزادة غریب مرا تنها گذاشته اید؟"، و دنبال این عتاب افزوده اند که " من تا ده روز دیگر اینجا مهمان خواهم بود، هر کس آرزوي زیارت مرا دارد به امامزاده علی بیاید". مشدي عیسی سراسیمه از خواب می پرد و می بیند که گنبد حرم مطهر غرق نور است و ستونهاي نور به آسمان تتق می زند.
حیرت زده، زن و سیزده بچه اش را بیدار می کند. آنها هم از دیدن نور سبز رنگ غرق حیرت می شوند . زیر اعلان، یکی از روضه خوانهاي سرشناس ولایت نیز، صحت این رویا را تصدیق و اضافه کرده بود که "الاحقر هم نظیر همین رویاي صادقانه را دیشب دیده ام، حضرت به من هم عین همین پیغام را فرمودند".
ادامه دارد ...
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_اول
📚مقدمه کتاب اى کوته آستینان
✍استاد علی اکبر سعیدي سیرجانی
⭕️امروز که ناشر آمد و صفحات حروفچینی شده کتاب را روي میزم ریخت و نالید که" با کاغذ بندي دو هزار و پانصد تومان نمی توان کتاب چاپ کرد"، و با شنیدن سوال من که " یعنی هزار نسخه هم نمی شود چاپ کرد؟"، چینی بر گوشۀ لب نشاند که "هزار نسخه سهل است، صد نسخه اي هم نمی توان چاپ کرد، ضررش سنگین است؛ وانگهی اگر مقصود از چاپ کتاب این باشد که نسخه هایش خمیر شود یا توي انبار چاپخانه به صورت لاك و مهر شده بماند و بپوسد، شرط عقل این است که به همین یک نسخه قناعت کنیم که جلو ضرر را از هر جا بگیرند منفعت است ."سخن تعنت آمیزش چون ضربه اى بر مغزم فرو آمد، ناگهان به پنجاه سال پیش برگشتم و به یاد آسیدمصطفاى ولایت خودمان افتادم و راه لبریز از شومی و نکبتی که آن مرحوم ناخواسته و نادانسته پیش پایم گذاشت.
📌بله تاریخ دقیقش را بخواهید چهل و نه سال به عقب برگشتم و به یاد روزي افتادم که سید نازنین یکباره رابطۀ مرا با عوالم غیبی و تاییدات لاریبی قطع کرد و همه امتیازاتم را به باد فنا داد.
با یادآوري آن خاطره به فکر افتادم بجاي مقدمه نویسی که هزار و یک اشکال شرعی و عرفی ممکن است داشته باشد، عین آن واقعه را در اینجا بازگویم:
📌در یکی از آن سال های طلایی که ارادتمند شما قدم شومش را بر ششمین پلکان لغزنده زندگی نهاده بود، مقارن آغاز تابستان، ناگهان سنگی در مرداب افتاد و شایعه اى در شهرك سوت و کور ما پیچید. یکی از روضه خوان های معتبر ولایت، روى منبر گفته بود که:"مطابق رویای صادقۀ مشدى عیساى مریدبان،حضرت امام رضا به دیدن امامزاده علی آمده است، و فرموده است تا ده روز دیگر مهمان برادرزاده ام خواهم بود"؛ و به دنبال این مژدة هیجان انگیز، مردم را به زیارت امامزاده ترغیب کرده بود که با یک تیر دو نشان بزنند، هم زیارتی از امامزاده کرده باشند و هم به پابوس سلطان علی موسی الرضا موفق شوند. مقارن اعلام این خبر، چند ورقۀ اعلان دستی هم بر در و دیوار راسته بازار سیرجان چسبانده شد که مطلعش این بیت بود: یک طواف مرقدِ سلطان علی موسی الرضا هفت هزار و هفتصد و هفتاد حج اکبر است.
و مضمونش این که: دیشب عیساى مریدبان نزدیکیهاى سحر در خواب دیده است که حضرت امام رضا به مهمانی امامزاده آمده اند، و هنگام ورود به صحن امامزاده، عیسی را مورد خطاب قرار داده اند که "برو به مردم سیرجان بگو چرا برادرزادة غریب مرا تنها گذاشته اید؟"، و دنبال این عتاب افزوده اند که " من تا ده روز دیگر اینجا مهمان خواهم بود، هر کس آرزوي زیارت مرا دارد به امامزاده علی بیاید". مشدي عیسی سراسیمه از خواب می پرد و می بیند که گنبد حرم مطهر غرق نور است و ستونهاي نور به آسمان تتق می زند.
حیرت زده، زن و سیزده بچه اش را بیدار می کند. آنها هم از دیدن نور سبز رنگ غرق حیرت می شوند . زیر اعلان، یکی از روضه خوانهاي سرشناس ولایت نیز، صحت این رویا را تصدیق و اضافه کرده بود که "الاحقر هم نظیر همین رویاي صادقانه را دیشب دیده ام، حضرت به من هم عین همین پیغام را فرمودند".
ادامه دارد ...
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
Forwarded from Atheist
💥امامزاده تراشی و ترويج خرافات توسط ملاها
#قسمت_دوم
⭕️انتشار این اعلان و تصدیق آن واعظ ولوله اى در شهر افکند. مدرسۀ ما تازه تعطیل شده بود و از بازار می گذشتیم که سر چهار سو مواجه با ازدحام خلایق شدیم. مرد باسواد و بی سواد، مقابل ستونی که نسخه اى از این اعلان بر آن چسبیده بود، از سر و کول هم بالا می رفتند و یک نفر با صداي بلند متن آگهی را قرائت می کرد. بسیارى اشک شوق می ریختند و صلوات می فرستادند. البته معدودى هم زیر لب می غریدند که "چه حرفها." هنوز یک شبی از روایت روضه خوان و صدور اعلان نگذشته بود که همۀ اهل ولایت از قضیه اى بدین مهمی با خبر گشتند و نقل مجلس و نقل محفلشان ماجراي تشریف فرمایی امام بود؛ آنهم با شاخ و برگهایی که لازمۀ روایات افواهی است.
📌به هر حال از فرداي انتشار خبر، شهر ما قیافۀ دیگري به خود گرفت. مردم با چنان شتابی به تدارك سفر زیارتی پرداخته بودند که قیمت گوسفند از راسی ده تومان به دوازده تومان رسید، و کرایه هر الاغی براي دو فرسخ راه امامزاده از پنج قران به یک تومان.
مادرم براي زن همسایه درد دل می کرد که: " این صفر چاروادار هم فرصتی دستش افتاده، گذاشته طاقچه بالا؛ هر سال دو تومن کرایۀ چار تا خرش را می گرفت و کلی هم ممنون و متشکر بود و صد جور مجیزمان را هم می گفت، امروز مردکۀ بی چشم و رو پایش را توي یک کفش کرده که االله و باالله، چهار تومن یک قران هم کمتر نمی گیرم، آنهم با چه فیس و افاده اي، راست می گویند که لا لا نرسد به خرسوارى، لولی نرسد به بچه دارى."
در سومین روز شایعه، بازار ولایت لبریز از دهاتیهایی شد که براي خرید آذوقۀ سفر زیارتی به شهر هجوم آورده بودند، بقالها مجال چرت زدن که هیچ، فرصت سرخاراندن هم نداشتند. از همه جالبتر منظرة چاووشانی بود که توي راسته بازار و تنها خیابان شهر می گشتند و با خواندن:
ز تربت شهدا بوى سیب می آید ز طوس بوى رضاى غریب می آید
بر شور و شوق مردم دامن می زدند. در خانۀ محقر ما هم شبنم این شایعه طوفانی برپا کرده بود. در نخستین شب اعلام این خبر البته معتبر، پدرم خندید که " بعد از معجزة قدمگاه چشممان به رویاى صادقۀ مشدى عیسی روشن، کیسۀ خوبی دوخته است". البته سن و سال مخلص اجازه نمی داد که بتوانم رابطه اى بین قدمگاه مسافرت حضرت رضا کشف کنم و از آن مهمتر اینکه دریابم مسافرت امام چه ربطی با دوختن کیسه براي مشدى عیسی می تواند داشته باشد. آخر چند روز پیش خودم "کیسۀ توتون" مشدى عیسی را دیده بودم، هیچ عیب و ایرادي نداشت که لازم باشد کیسۀ تازه اي بدوزد. باري بیست و چهار ساعتِ تمام منتظر محفل شبانۀ خانوادگی ماندم تا از پدرم دربارة کیسۀ توتون مشدي عیسی مریدبان توضیحاتی بخواهم. سرانجام شب رسید، اما دریغا که بگومگوهاي پدر و مادر براي طرح سوالات و حل مشکلات من مجالی باقی نگذاشت. مادر وردِ سفر زیارتی برداشته بود و پدر از بیخ و بن منکر رویاي مشدي عیسی و سفر امام بود؛
ادامه دارد ...
مطالعه قسمت اول در این آدرس:
https://t.me/Iamkheradgera/17768
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت_دوم
⭕️انتشار این اعلان و تصدیق آن واعظ ولوله اى در شهر افکند. مدرسۀ ما تازه تعطیل شده بود و از بازار می گذشتیم که سر چهار سو مواجه با ازدحام خلایق شدیم. مرد باسواد و بی سواد، مقابل ستونی که نسخه اى از این اعلان بر آن چسبیده بود، از سر و کول هم بالا می رفتند و یک نفر با صداي بلند متن آگهی را قرائت می کرد. بسیارى اشک شوق می ریختند و صلوات می فرستادند. البته معدودى هم زیر لب می غریدند که "چه حرفها." هنوز یک شبی از روایت روضه خوان و صدور اعلان نگذشته بود که همۀ اهل ولایت از قضیه اى بدین مهمی با خبر گشتند و نقل مجلس و نقل محفلشان ماجراي تشریف فرمایی امام بود؛ آنهم با شاخ و برگهایی که لازمۀ روایات افواهی است.
📌به هر حال از فرداي انتشار خبر، شهر ما قیافۀ دیگري به خود گرفت. مردم با چنان شتابی به تدارك سفر زیارتی پرداخته بودند که قیمت گوسفند از راسی ده تومان به دوازده تومان رسید، و کرایه هر الاغی براي دو فرسخ راه امامزاده از پنج قران به یک تومان.
مادرم براي زن همسایه درد دل می کرد که: " این صفر چاروادار هم فرصتی دستش افتاده، گذاشته طاقچه بالا؛ هر سال دو تومن کرایۀ چار تا خرش را می گرفت و کلی هم ممنون و متشکر بود و صد جور مجیزمان را هم می گفت، امروز مردکۀ بی چشم و رو پایش را توي یک کفش کرده که االله و باالله، چهار تومن یک قران هم کمتر نمی گیرم، آنهم با چه فیس و افاده اي، راست می گویند که لا لا نرسد به خرسوارى، لولی نرسد به بچه دارى."
در سومین روز شایعه، بازار ولایت لبریز از دهاتیهایی شد که براي خرید آذوقۀ سفر زیارتی به شهر هجوم آورده بودند، بقالها مجال چرت زدن که هیچ، فرصت سرخاراندن هم نداشتند. از همه جالبتر منظرة چاووشانی بود که توي راسته بازار و تنها خیابان شهر می گشتند و با خواندن:
ز تربت شهدا بوى سیب می آید ز طوس بوى رضاى غریب می آید
بر شور و شوق مردم دامن می زدند. در خانۀ محقر ما هم شبنم این شایعه طوفانی برپا کرده بود. در نخستین شب اعلام این خبر البته معتبر، پدرم خندید که " بعد از معجزة قدمگاه چشممان به رویاى صادقۀ مشدى عیسی روشن، کیسۀ خوبی دوخته است". البته سن و سال مخلص اجازه نمی داد که بتوانم رابطه اى بین قدمگاه مسافرت حضرت رضا کشف کنم و از آن مهمتر اینکه دریابم مسافرت امام چه ربطی با دوختن کیسه براي مشدى عیسی می تواند داشته باشد. آخر چند روز پیش خودم "کیسۀ توتون" مشدى عیسی را دیده بودم، هیچ عیب و ایرادي نداشت که لازم باشد کیسۀ تازه اي بدوزد. باري بیست و چهار ساعتِ تمام منتظر محفل شبانۀ خانوادگی ماندم تا از پدرم دربارة کیسۀ توتون مشدي عیسی مریدبان توضیحاتی بخواهم. سرانجام شب رسید، اما دریغا که بگومگوهاي پدر و مادر براي طرح سوالات و حل مشکلات من مجالی باقی نگذاشت. مادر وردِ سفر زیارتی برداشته بود و پدر از بیخ و بن منکر رویاي مشدي عیسی و سفر امام بود؛
ادامه دارد ...
مطالعه قسمت اول در این آدرس:
https://t.me/Iamkheradgera/17768
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
💥امامزاده تراشی و ترويج خرافات توسط ملاها
#قسمت_اول
📚مقدمه کتاب اى کوته آستینان
✍استاد علی اکبر سعیدي سیرجانی
⭕️امروز که ناشر آمد و صفحات حروفچینی شده کتاب را روي میزم ریخت و نالید که" با کاغذ بندي دو هزار و پانصد تومان نمی توان کتاب چاپ کرد"، و با شنیدن…
#قسمت_اول
📚مقدمه کتاب اى کوته آستینان
✍استاد علی اکبر سعیدي سیرجانی
⭕️امروز که ناشر آمد و صفحات حروفچینی شده کتاب را روي میزم ریخت و نالید که" با کاغذ بندي دو هزار و پانصد تومان نمی توان کتاب چاپ کرد"، و با شنیدن…
Forwarded from Atheist
ژن پرخوری، چند پدری!
#قسمت اول
⭕️در علفزارهای استوایی و جنگلهایی که نیاکان ما سکونت داشتند ، غذاهای شیرین و پر کالری بسیار کم و به طور کلی منابع غذایی بسیار محدود بود.
۳۰ هزار سال پیش، خوراک جویی عادی، تنها به یک نوع غذای شیرین دسترسی داشت وآن میوه های رسیده بود.
📌اگر یک زن عصر حجری به یک درخت پر از انجیر بر میخورد ، منطقی ترین کار این بود که قبل از آن که بابونهای محلی آن درخت را لخت کنند ، تا جایی که میتواند از آن زنجیرها بخورد .
غریزهء زیاده روی در مصرف غذاهای پر کالری، جزئی از ژنهای ما شد.
⭕️امروزه ما شاید در آپارتمان های بلند با یخچال هایی پر از غذا زندگی کنیم ، ولی دیانای ما هنوز گمان میکند که در علفزارهای استوایی به سر میبریم .
برای همین است که اگر یک لیوان بستنی در یخچال پیدا کنیم، آن را به طور کامل می بلعیم و پشتش هم یک شیشه بزرگ نوشابه را تا ته سر می کشیم.
💢نظریه ژن پرخوری مقبولیتی عام دارد .
نظریات دیگر بحث بر انگیزترند.
⭕️برای مثال برخی روانشناسان تکاملی معتقدند که گروههای جستجوگر باستانی ، متشکل از خانواده های هسته ایِ تک همسرانه نبود .
برعکس ، در کمون هایی به سر میبردند عاری از مالکیت خصوصی و و روابط تک همسرانه و حتی روابط پدر فرزندی .
در چنین گروه هایی زن میتوانست همزمان با مردان (و زنان) مختلفی آمیزش جنسی داشته باشد و تمام اعضای بالغ گروه برای سرپرستی از کودکان همکاری میکردند .
از آنجا که هیچ مردی به درستی نمی دانست کدام بچه فرزند اوست، همه مردها به همه کودکان به یک اندازه توجه نشان میدادند .
📌چنین ساختار اجتماعی دور از دسترس نیست .
این شکل زندگی در میان حیوانات ، بخصوص نزدیکترین خویشاوندان ما یعنی شامپانزه ها و بوبونوها مشاهده شده است .
حتی امروز هم شماری از فرهنگ های بشری هستند که در آنها پدریِ اشتراکی اعمال میشود ، به عنوان مثال در میان سرخپوستها باری در آمازون .
📌براساس باور چنین جوامعی ، کودک نه از اسپرم یک مرد، بلکه از انباشت چند اسپرم در رحم مادر بوجود می آید .
یک مادر خوب، همیشه دقت میکند که خصوصا در دوران بارداری، با مردهای مختلف آمیزش داشته باشد تا فرزندش از خصلت ها و مراقبت های پدرانهء گوناگون بهره مند شود، نه فقط خصلت بهترین شکارچی، بلکه خصلت بهترین قصه گو، نیرومندترین جنگجو و با ملاحضه ترین عاشق.
📚انسان خردمند
✍یووال نوح هراری
💢نسخه کم حجم انسان خردمند در پست بعدی
https://t.me/Iamkheradgera
#قسمت اول
⭕️در علفزارهای استوایی و جنگلهایی که نیاکان ما سکونت داشتند ، غذاهای شیرین و پر کالری بسیار کم و به طور کلی منابع غذایی بسیار محدود بود.
۳۰ هزار سال پیش، خوراک جویی عادی، تنها به یک نوع غذای شیرین دسترسی داشت وآن میوه های رسیده بود.
📌اگر یک زن عصر حجری به یک درخت پر از انجیر بر میخورد ، منطقی ترین کار این بود که قبل از آن که بابونهای محلی آن درخت را لخت کنند ، تا جایی که میتواند از آن زنجیرها بخورد .
غریزهء زیاده روی در مصرف غذاهای پر کالری، جزئی از ژنهای ما شد.
⭕️امروزه ما شاید در آپارتمان های بلند با یخچال هایی پر از غذا زندگی کنیم ، ولی دیانای ما هنوز گمان میکند که در علفزارهای استوایی به سر میبریم .
برای همین است که اگر یک لیوان بستنی در یخچال پیدا کنیم، آن را به طور کامل می بلعیم و پشتش هم یک شیشه بزرگ نوشابه را تا ته سر می کشیم.
💢نظریه ژن پرخوری مقبولیتی عام دارد .
نظریات دیگر بحث بر انگیزترند.
⭕️برای مثال برخی روانشناسان تکاملی معتقدند که گروههای جستجوگر باستانی ، متشکل از خانواده های هسته ایِ تک همسرانه نبود .
برعکس ، در کمون هایی به سر میبردند عاری از مالکیت خصوصی و و روابط تک همسرانه و حتی روابط پدر فرزندی .
در چنین گروه هایی زن میتوانست همزمان با مردان (و زنان) مختلفی آمیزش جنسی داشته باشد و تمام اعضای بالغ گروه برای سرپرستی از کودکان همکاری میکردند .
از آنجا که هیچ مردی به درستی نمی دانست کدام بچه فرزند اوست، همه مردها به همه کودکان به یک اندازه توجه نشان میدادند .
📌چنین ساختار اجتماعی دور از دسترس نیست .
این شکل زندگی در میان حیوانات ، بخصوص نزدیکترین خویشاوندان ما یعنی شامپانزه ها و بوبونوها مشاهده شده است .
حتی امروز هم شماری از فرهنگ های بشری هستند که در آنها پدریِ اشتراکی اعمال میشود ، به عنوان مثال در میان سرخپوستها باری در آمازون .
📌براساس باور چنین جوامعی ، کودک نه از اسپرم یک مرد، بلکه از انباشت چند اسپرم در رحم مادر بوجود می آید .
یک مادر خوب، همیشه دقت میکند که خصوصا در دوران بارداری، با مردهای مختلف آمیزش داشته باشد تا فرزندش از خصلت ها و مراقبت های پدرانهء گوناگون بهره مند شود، نه فقط خصلت بهترین شکارچی، بلکه خصلت بهترین قصه گو، نیرومندترین جنگجو و با ملاحضه ترین عاشق.
📚انسان خردمند
✍یووال نوح هراری
💢نسخه کم حجم انسان خردمند در پست بعدی
https://t.me/Iamkheradgera
Telegram
I am kheradgera
توییتر:
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
https://twitter.com/Iamkheradgera1?s=09
اینستاگرام: https://www.instagram.com/Iamkheradgera1
کانال تلگرام: https://t.me/Iamkheradgera
💥دگردیسی عیسی بن مریم به مُحَمَد بن عبدالله در گذر تاريخ
#قسمت_اول
⭕اين مقاله توسط، کارل-هاینتس اوهلیگ نوشته شده است كه توسط جاوید نامجو به فارسى ترجمه شده است.
💢چگونهُ یُک نام «مقدس» مسیحی انگيزه ای برای ساخته شدن افسانۀ وجود پیامبری اسلام شد؟
⭕قرنها پیش از باور به وجودِ یک پیامبر عرب به نام «مُحَمَد» این صفت که به معنی ستایش شونده/برگزیده است، از سوی مسیحیان عرب/ ایرانی در ستایش از «عیسی مسیح» بکار برده میشُد. نمونه های فراوان در تاریخ همانند «موسی»، «زرتشت» و «بودا» چگونگی تبدیل شدن صفات ستایش کُننده به شخصیت های تاریخی را نشان میدهند.
💢نام «مُحَمَد» ریشه در زبان سریانی/آرامی دارد و شکل گرفتن نام «مُحَمَد» یک روند تکاملی «مِحمَد»، «مِخمَد» «احمد»، تا «محمت (MHMT)» بر سکه های پول امویان را که مسیحی بودند، دنبال کرده است. و همۀِ این نام های جانبیِ «مُحَمَد» را در ستایش از «عیسی مسیح» بکار میبردند. از زمان اشکانیان و سپس ساسانیان کوچ اجباری مسیحیان عرب از سوریه به ایران آغاز و دُنبال شد. این مسیحیان عرب که پس از گذشت ٤٠٠ سال شهروند ایران و ایرانی شده بودند، توانستند پس از شکست ایران در جنگ های ٣٠ ساله در برابر بیزانس روم و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، قدرت سیاسی را در ایران بدست بگیرند.
⭕آنها از نگاه دینی تنها به ذات انسانی و رسول بودن «عیسی» باور داشتند (دقیقا همان نگاره ای که قرآن از «عیسی مسیح» میدهد). با جدا شدن راه این مسیحیان عرب / ایرانی از مسیحیت یعقوبی (که باور داشتند ذات انسانی مسیح و خدا در یک وجود خدایی یکی شده اند) و مسیحیت بیزانس (روم شرقی) که به تثلیث (سه موجود خداگونه در وجود یک خدا) باور داشتند، رفته رفته صفت «مُحَمَد» که در آغاز از سوی مسیحیان عرب/ ایرانی در ستایش از «عیسی» بکار برده میشُد، به جلو آمده، تبدیل به یک شخصیت خودسالار و تاریخی و بنیانگذار یک دین تازه به نام اسلام شد و «عیسی» در سایه آن ایستاد.
📌١. هرکس که بخواهد پیدایش، تاریخچه و اهمیتِ نام «مُحَمَد» را وارسی کند، نمیتواند به قرآن رجوع کند که تنها در چهار جا از او نام میبرد. برپایۀِ باور بسیاری از اسلام شناسان قرآن در قرن ٩ میلادی به شکل امروزیش نزدیک شد، ولی و برپایۀِ روایت های اسلامی قرآن در میان سال های ٦٥٠ و ٦٥٦ زیر نظارتِ خلیفۀِ سوم، «عثمان»، به شکل امروزی که یک کتاب کاملی است، درآمد؛ و دیگر نسخه های قرآن نابود شدند.
⭕با اینهمه، کُهن ترین نسخه های دستنویس شدۀِ قرآن از نیمِۀ دوم سده هشتم میلادی سرچشمه میگیرند، شاید جزوه های فراوانی که در آغازِ دهه ٧٠ در صنعا/ یمن کشف شدند، از نیمۀِ نخستِ قرن هشتم میلادی سرچشمه بگیرند. ولی این نسخه هایِ دستنویس شده دستکم نشان میدهند که آنها رونوشت های یک نسخۀِ کامل نیستند، که تا سده ٩ میلادی آهسته آهسته درحال شکل گیری بود(١)
📌ادامه دارد...
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
#قسمت_اول
⭕اين مقاله توسط، کارل-هاینتس اوهلیگ نوشته شده است كه توسط جاوید نامجو به فارسى ترجمه شده است.
💢چگونهُ یُک نام «مقدس» مسیحی انگيزه ای برای ساخته شدن افسانۀ وجود پیامبری اسلام شد؟
⭕قرنها پیش از باور به وجودِ یک پیامبر عرب به نام «مُحَمَد» این صفت که به معنی ستایش شونده/برگزیده است، از سوی مسیحیان عرب/ ایرانی در ستایش از «عیسی مسیح» بکار برده میشُد. نمونه های فراوان در تاریخ همانند «موسی»، «زرتشت» و «بودا» چگونگی تبدیل شدن صفات ستایش کُننده به شخصیت های تاریخی را نشان میدهند.
💢نام «مُحَمَد» ریشه در زبان سریانی/آرامی دارد و شکل گرفتن نام «مُحَمَد» یک روند تکاملی «مِحمَد»، «مِخمَد» «احمد»، تا «محمت (MHMT)» بر سکه های پول امویان را که مسیحی بودند، دنبال کرده است. و همۀِ این نام های جانبیِ «مُحَمَد» را در ستایش از «عیسی مسیح» بکار میبردند. از زمان اشکانیان و سپس ساسانیان کوچ اجباری مسیحیان عرب از سوریه به ایران آغاز و دُنبال شد. این مسیحیان عرب که پس از گذشت ٤٠٠ سال شهروند ایران و ایرانی شده بودند، توانستند پس از شکست ایران در جنگ های ٣٠ ساله در برابر بیزانس روم و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، قدرت سیاسی را در ایران بدست بگیرند.
⭕آنها از نگاه دینی تنها به ذات انسانی و رسول بودن «عیسی» باور داشتند (دقیقا همان نگاره ای که قرآن از «عیسی مسیح» میدهد). با جدا شدن راه این مسیحیان عرب / ایرانی از مسیحیت یعقوبی (که باور داشتند ذات انسانی مسیح و خدا در یک وجود خدایی یکی شده اند) و مسیحیت بیزانس (روم شرقی) که به تثلیث (سه موجود خداگونه در وجود یک خدا) باور داشتند، رفته رفته صفت «مُحَمَد» که در آغاز از سوی مسیحیان عرب/ ایرانی در ستایش از «عیسی» بکار برده میشُد، به جلو آمده، تبدیل به یک شخصیت خودسالار و تاریخی و بنیانگذار یک دین تازه به نام اسلام شد و «عیسی» در سایه آن ایستاد.
📌١. هرکس که بخواهد پیدایش، تاریخچه و اهمیتِ نام «مُحَمَد» را وارسی کند، نمیتواند به قرآن رجوع کند که تنها در چهار جا از او نام میبرد. برپایۀِ باور بسیاری از اسلام شناسان قرآن در قرن ٩ میلادی به شکل امروزیش نزدیک شد، ولی و برپایۀِ روایت های اسلامی قرآن در میان سال های ٦٥٠ و ٦٥٦ زیر نظارتِ خلیفۀِ سوم، «عثمان»، به شکل امروزی که یک کتاب کاملی است، درآمد؛ و دیگر نسخه های قرآن نابود شدند.
⭕با اینهمه، کُهن ترین نسخه های دستنویس شدۀِ قرآن از نیمِۀ دوم سده هشتم میلادی سرچشمه میگیرند، شاید جزوه های فراوانی که در آغازِ دهه ٧٠ در صنعا/ یمن کشف شدند، از نیمۀِ نخستِ قرن هشتم میلادی سرچشمه بگیرند. ولی این نسخه هایِ دستنویس شده دستکم نشان میدهند که آنها رونوشت های یک نسخۀِ کامل نیستند، که تا سده ٩ میلادی آهسته آهسته درحال شکل گیری بود(١)
📌ادامه دارد...
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
💥دگردیسی عیسی بن مریم به مُحَمَد بن عبدالله در گذر تاريخ
#قسمت_دوم
⭕همچنین بازۀِ زمانی میانِ انجیل های دستنویس شده، نسبتا بزرگ است؛
نگار ِش انجیل ها با دستنویسی های گوناگون بازنگری و تجدید نظر شده است، بگونه ای كه میتوان گفت که کُهن ترین نوشته های انجیل بازنویسی شده اند.
💢افزون بر این از راه سنجش ادبی/انتقادی (literary-critical) و ارزیابی انجیل ها با روش های تاریخی/فرهنگی... میتوان بگونۀِ نسبی چهارچوبِ زمانیِ پدید آمدنِ آنها را روشن کرد. ولی به دلیل خوشباوریِ اسلام شناسان به ادعاهای مسلمانان در پیوند با راستین بودنِ تایخ اسلام و شخصیت «مُحَمَد»، تاکنون اینگونه پژوهش ها در قرآن انجام نگرفته است، بجز اینکه آیه های کُهن و نوینِ قرآن را به نام آیه های مکی و مدنی از همدیگر جدا ساخته اند.
⭕به دلیل خاموشی نابهنجار (غیر عادی) قرآن دربارۀِ زندگینامه «مُحَمَد» و زمان و جایگاهِ رویدادهای گزارش شده در این کتاب، بدون رویکرد به روایت هایی که از قرن نُهم میلادی سرچشمه میگیرند، پژوهش در نوشته های قرآنی دشوار تر از پژوهش در نوشته های انجیل است.
💢براستی خیلی از نوشته های قرآنی، همانند نوشته هایی که بر دیوار اندرونی قبه الصخره (مسجدى با گنبد طلايى در كنار مسجد الاقصى) نقش بسته اند، نشان میدهند که آنها کهن تر از گزارش هایی هستند که سپس تر دربارۀِ این نوشته ها فراهم شده اند؛ ولی ما این نخستین نسخه ها را نمیشناسیم، و نمیدانیم که چگونه بوده اند و حجم آنها چه اندازه بود و در آغاز به چه زبانی نگاشته شده اند.
⭕گُزارش های نویسندگانِ مسلمان، از قرن ٩ میلادی، دربارۀِ ویرایش پایانی قرآن در زمان «عثمان» را نمیتوان جدی گرفت، زیرا آنها بیشتر همانند پیروی از یک شابلون ادبی/دینی هستند تا گزارش تاریخی؛ هدف از این گزارش ها مستند کردن این ادعا بود که نگارش قرآن در یک زمانِ بسیار نزدیک به دوران «مُحَمَد» انجام گرفته است.
💢در آن دوران این شابلون ادبی/دینی برای نشان دادن پیدایش دیگر نوشته های مذهبی نیز در چرخش بود؛ برای نمونه در پیوند با گردآوریِ نوشته های مقدس زرتشتی، همانند اوستا، و قانون ها و تفسیرهایی که به نام زند بر آنها نوشته اند، از چنین شابلونی استفاده کرده اند: به فرمان شاهنشاه اوستا و زند به همانگونه گردآوری شدند که به «زرتشت» از سوی اورمزد (خدا) وحی شده بودند.
⭕اردشیر یکم، شاه شاهان، با پیروی از «تنسر» (روحانی بانفوذ زرتشتی) یکی از این نوشته های مقد ِس زرتشتی را به نام اوستای رسمی پذیرفت؛ دیگر نسخه های باقی مانده را کنار گذاشتند. سپس تر به فرمان شاهنشاه اردشیر یکم، همۀِ نوشته های مُهم و مقد ِس زرتشتی را که در هندوستان، بیزانس (روم خاوری) و دیگر کشورها بودند، در دربار گردآوری و به اوستا افزودند.(٢)
💢ادامه دارد...
📌مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/19148
#قسمت_دوم
⭕همچنین بازۀِ زمانی میانِ انجیل های دستنویس شده، نسبتا بزرگ است؛
نگار ِش انجیل ها با دستنویسی های گوناگون بازنگری و تجدید نظر شده است، بگونه ای كه میتوان گفت که کُهن ترین نوشته های انجیل بازنویسی شده اند.
💢افزون بر این از راه سنجش ادبی/انتقادی (literary-critical) و ارزیابی انجیل ها با روش های تاریخی/فرهنگی... میتوان بگونۀِ نسبی چهارچوبِ زمانیِ پدید آمدنِ آنها را روشن کرد. ولی به دلیل خوشباوریِ اسلام شناسان به ادعاهای مسلمانان در پیوند با راستین بودنِ تایخ اسلام و شخصیت «مُحَمَد»، تاکنون اینگونه پژوهش ها در قرآن انجام نگرفته است، بجز اینکه آیه های کُهن و نوینِ قرآن را به نام آیه های مکی و مدنی از همدیگر جدا ساخته اند.
⭕به دلیل خاموشی نابهنجار (غیر عادی) قرآن دربارۀِ زندگینامه «مُحَمَد» و زمان و جایگاهِ رویدادهای گزارش شده در این کتاب، بدون رویکرد به روایت هایی که از قرن نُهم میلادی سرچشمه میگیرند، پژوهش در نوشته های قرآنی دشوار تر از پژوهش در نوشته های انجیل است.
💢براستی خیلی از نوشته های قرآنی، همانند نوشته هایی که بر دیوار اندرونی قبه الصخره (مسجدى با گنبد طلايى در كنار مسجد الاقصى) نقش بسته اند، نشان میدهند که آنها کهن تر از گزارش هایی هستند که سپس تر دربارۀِ این نوشته ها فراهم شده اند؛ ولی ما این نخستین نسخه ها را نمیشناسیم، و نمیدانیم که چگونه بوده اند و حجم آنها چه اندازه بود و در آغاز به چه زبانی نگاشته شده اند.
⭕گُزارش های نویسندگانِ مسلمان، از قرن ٩ میلادی، دربارۀِ ویرایش پایانی قرآن در زمان «عثمان» را نمیتوان جدی گرفت، زیرا آنها بیشتر همانند پیروی از یک شابلون ادبی/دینی هستند تا گزارش تاریخی؛ هدف از این گزارش ها مستند کردن این ادعا بود که نگارش قرآن در یک زمانِ بسیار نزدیک به دوران «مُحَمَد» انجام گرفته است.
💢در آن دوران این شابلون ادبی/دینی برای نشان دادن پیدایش دیگر نوشته های مذهبی نیز در چرخش بود؛ برای نمونه در پیوند با گردآوریِ نوشته های مقدس زرتشتی، همانند اوستا، و قانون ها و تفسیرهایی که به نام زند بر آنها نوشته اند، از چنین شابلونی استفاده کرده اند: به فرمان شاهنشاه اوستا و زند به همانگونه گردآوری شدند که به «زرتشت» از سوی اورمزد (خدا) وحی شده بودند.
⭕اردشیر یکم، شاه شاهان، با پیروی از «تنسر» (روحانی بانفوذ زرتشتی) یکی از این نوشته های مقد ِس زرتشتی را به نام اوستای رسمی پذیرفت؛ دیگر نسخه های باقی مانده را کنار گذاشتند. سپس تر به فرمان شاهنشاه اردشیر یکم، همۀِ نوشته های مُهم و مقد ِس زرتشتی را که در هندوستان، بیزانس (روم خاوری) و دیگر کشورها بودند، در دربار گردآوری و به اوستا افزودند.(٢)
💢ادامه دارد...
📌مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/19148
Telegram
I am kheradgera
💥دگردیسی عیسی بن مریم به مُحَمَد بن عبدالله در گذر تاريخ
#قسمت_اول
⭕اين مقاله توسط، کارل-هاینتس اوهلیگ نوشته شده است كه توسط جاوید نامجو به فارسى ترجمه شده است.
💢چگونهُ یُک نام «مقدس» مسیحی انگيزه ای برای ساخته شدن افسانۀ وجود پیامبری اسلام شد؟
⭕قرنها…
#قسمت_اول
⭕اين مقاله توسط، کارل-هاینتس اوهلیگ نوشته شده است كه توسط جاوید نامجو به فارسى ترجمه شده است.
💢چگونهُ یُک نام «مقدس» مسیحی انگيزه ای برای ساخته شدن افسانۀ وجود پیامبری اسلام شد؟
⭕قرنها…
💥نکاتی آموزنده از کتاب مستطاب(منية الصائمين) از آیت الله محمد صادق صدر:
#قسمت_اول
⭕روايت اول در مورد وارد كردن آلت تناسلى يك مرد در آلت تناسلى يك حيوان، در زمانى كه او روزه است.
📌۱-التصرف الأول:
أن يدخل الرجل (ذكره) في قبل أو دبر البهيمة و هنا يمكن تصحيح الصوم، بالرغم من ذلك التصرف، وإن كان الأفضل و المحبذ شرعاً هو البناء على عدم صحة الصوم. هذا إذا لم يسبب الإنزال أما إذا سببه فسيبطل الصوم من جهة الإنزال
#ترجمه: حالت اول: اینکه مردی #آلت_تناسلی اش را در جلو یا عقب حیوان داخل کند.
⭕در این حالت ممکن است روزه صحیح باشد على رغم اینکه در آن جای تصرف کردن است؛ و گرچه پسندیده تر این است که بنا، بر عدم صحت روزه باشد. و این در حالتی است به سبب انزال نباشد اما اگر انزال نمایند پس روزه از این جهت که انزال نموده باطل است [نه از جهت ادخال آلت تناسلی اش در جلو یا عقب حیوان]
📚#منبع: كتاب منية الصائمين نوشته آيت الله محمد صادق صدر ص ٩٧-٩٨
📌#نتيجه_گيرى:
شما در زمانى كه روزه هستيد ميتوانيد آلت تناسليتان را در جلو يا عقب يك حيوان وارد كنيد و روزه تان باطل نميشود تا زمانى كه انزال انجام نشود.😐
📌حالا میفهمم چرا طبق افسانه ها, شیطان به انسان سجده نکرد.
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
#قسمت_اول
⭕روايت اول در مورد وارد كردن آلت تناسلى يك مرد در آلت تناسلى يك حيوان، در زمانى كه او روزه است.
📌۱-التصرف الأول:
أن يدخل الرجل (ذكره) في قبل أو دبر البهيمة و هنا يمكن تصحيح الصوم، بالرغم من ذلك التصرف، وإن كان الأفضل و المحبذ شرعاً هو البناء على عدم صحة الصوم. هذا إذا لم يسبب الإنزال أما إذا سببه فسيبطل الصوم من جهة الإنزال
#ترجمه: حالت اول: اینکه مردی #آلت_تناسلی اش را در جلو یا عقب حیوان داخل کند.
⭕در این حالت ممکن است روزه صحیح باشد على رغم اینکه در آن جای تصرف کردن است؛ و گرچه پسندیده تر این است که بنا، بر عدم صحت روزه باشد. و این در حالتی است به سبب انزال نباشد اما اگر انزال نمایند پس روزه از این جهت که انزال نموده باطل است [نه از جهت ادخال آلت تناسلی اش در جلو یا عقب حیوان]
📚#منبع: كتاب منية الصائمين نوشته آيت الله محمد صادق صدر ص ٩٧-٩٨
📌#نتيجه_گيرى:
شما در زمانى كه روزه هستيد ميتوانيد آلت تناسليتان را در جلو يا عقب يك حيوان وارد كنيد و روزه تان باطل نميشود تا زمانى كه انزال انجام نشود.😐
📌حالا میفهمم چرا طبق افسانه ها, شیطان به انسان سجده نکرد.
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
💥روزه ماه رمضان و چگونگى ورود آن به اسلام
#قسمت_اول
⭕هم اکنون که در حال نوشتن اين متن هستم در ماه رمضان قرار داریم.
همگان از خویشان و دوستان از سحر تا غروب نه می خورند و نه می آشامند. افرادی مریض و داراى سختيهائى در سلامتيشان، با وجود مشکلات قلبی عروقی، اعصاب و میگرن و قند و چربی با وجود توصیه دکتر روزه می دارند به طمع ثواب و وعده بهشت.
💢افراد مشاغل آزاد با تاخیر سر کار می روند. آن هایی هم که سرکار تشریف دارند رمقی برای پاسخگویی ندارند. همه ی این خسارت های اقتصادی برای کسب رضایت الهی است.
⭕روزه داران سعی می کنند منازعه نکنند و دروغ نگویند و غیبت نکنند تا از فضایل روزه کم نکنند. اما تمام اين تلاشها فقط در همين چند هفته است و ماسكى بر صورت براى دستيابى به ثوابى بيشتر.
💢اما این روزه رمضان از کجا آمده و چطور بدين صورت درآمده است؟
بدون توضيح بيشتر به سراغ كتاب دينى مسلمانان ميرويم و آيات مرتبط با اين فريضه را مرور ميكنيم.
📌در قرآن به صراحت گفته شده است كه روزه در اقوام قبل شما هم فرض بوده است.
#متن_عربى: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۸۳﴾
#ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد.
خوب ديديم كه روزه جزو احكام عبادى اديان قبل از اسلام نيز بوده است ولى در اينجا ميخواهيم ببينيم كه چگونه و به چه صورتى این عبادت به دين اسلام راه پيدا كرده است.
⭕گزارش طبری از ماجرای فرضیت رمضان بنا به نقل از بلعمی جلد سوم صفحات ١٠٥ و ١٠٦ باز همان داستان دیدن پیامبر از روزه دهم محرم یا عاشورا بوده است که یهودیان آن روز را روزه می گرفتند و دیدن روزه ترسایان بود که به مدت ٥٠ روز روزه می گرفتند.
💢بلعمی در ادامه اشاره می کند كه روزه در اصل فقط ٣٠ روز بوده است ولی ترسایان آن را به ٥٠ روز افزايش داده اند.
مشخص نیست کدامین فرقه از مسیحيان مدت ٥٠ روز را روزه می گرفتند که طبری آن را به کل مسیحیان تعمیم داده است.
⭕به هر حال برای اولین بار اسلام در مدینه مواجهه با نوعی عبادت می شود که روزه نام دارد و آن را از یهود اقتباس می کند.
امّا آیا براستی ٣٠ روز از ماه رمضان(كل ماه) روزه داشتن احیاء سنت اصلی روزه توسط اسلام بوده است؟
📌ادامه دارد...
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
#قسمت_اول
⭕هم اکنون که در حال نوشتن اين متن هستم در ماه رمضان قرار داریم.
همگان از خویشان و دوستان از سحر تا غروب نه می خورند و نه می آشامند. افرادی مریض و داراى سختيهائى در سلامتيشان، با وجود مشکلات قلبی عروقی، اعصاب و میگرن و قند و چربی با وجود توصیه دکتر روزه می دارند به طمع ثواب و وعده بهشت.
💢افراد مشاغل آزاد با تاخیر سر کار می روند. آن هایی هم که سرکار تشریف دارند رمقی برای پاسخگویی ندارند. همه ی این خسارت های اقتصادی برای کسب رضایت الهی است.
⭕روزه داران سعی می کنند منازعه نکنند و دروغ نگویند و غیبت نکنند تا از فضایل روزه کم نکنند. اما تمام اين تلاشها فقط در همين چند هفته است و ماسكى بر صورت براى دستيابى به ثوابى بيشتر.
💢اما این روزه رمضان از کجا آمده و چطور بدين صورت درآمده است؟
بدون توضيح بيشتر به سراغ كتاب دينى مسلمانان ميرويم و آيات مرتبط با اين فريضه را مرور ميكنيم.
📌در قرآن به صراحت گفته شده است كه روزه در اقوام قبل شما هم فرض بوده است.
#متن_عربى: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۸۳﴾
#ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد.
خوب ديديم كه روزه جزو احكام عبادى اديان قبل از اسلام نيز بوده است ولى در اينجا ميخواهيم ببينيم كه چگونه و به چه صورتى این عبادت به دين اسلام راه پيدا كرده است.
⭕گزارش طبری از ماجرای فرضیت رمضان بنا به نقل از بلعمی جلد سوم صفحات ١٠٥ و ١٠٦ باز همان داستان دیدن پیامبر از روزه دهم محرم یا عاشورا بوده است که یهودیان آن روز را روزه می گرفتند و دیدن روزه ترسایان بود که به مدت ٥٠ روز روزه می گرفتند.
💢بلعمی در ادامه اشاره می کند كه روزه در اصل فقط ٣٠ روز بوده است ولی ترسایان آن را به ٥٠ روز افزايش داده اند.
مشخص نیست کدامین فرقه از مسیحيان مدت ٥٠ روز را روزه می گرفتند که طبری آن را به کل مسیحیان تعمیم داده است.
⭕به هر حال برای اولین بار اسلام در مدینه مواجهه با نوعی عبادت می شود که روزه نام دارد و آن را از یهود اقتباس می کند.
امّا آیا براستی ٣٠ روز از ماه رمضان(كل ماه) روزه داشتن احیاء سنت اصلی روزه توسط اسلام بوده است؟
📌ادامه دارد...
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
💥روزه ماه رمضان و چگونگى ورود آن به اسلام
#قسمت_دوم
⭕قدر مسلّم این است که عبادت های اسلام همگی تقلیدی از سایر ادیان است و در ميان ساير اديان و مذاهب قديم، دين یهود نقش پر رنگ تری در الگو قرار گرفتن براى دين ساخته شده توسط محمد بن عبدالله داشته است.
صابئین حرانی که کواکب و الهه قمر و هلال رمز آن ها بوده(كه به اسلام منتقل شده است) نیز ٣٠ روز روزه می گرفتند.
💢ابن ندیم در كتاب الفهرست در این باره می گوید:
#متن_عربى: يصومون يوم الثامن منه ثلاثين يوما للقمر
📚#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٩٥
ابن کثیر هم در تفسیرش به ٣٠ روز روزه صابئین اشاره دارد و می نویسد:
#متن_عربى: وَقَالَ ابْنُ وَهْبٍ: أَخْبَرَنِي ابْنُ أَبِي الزِّنَادِ عَنْ أبيه، قال: الصابئون هم قَوْمٌ مِمَّا يَلِي الْعِرَاقَ، وَهُمْ بِكُوثَى، وَهُمْ يُؤْمِنُونَ بِالنَّبِيِّينَ كُلِّهِمْ، وَيَصُومُونَ كُلِّ سَنَةٍ ثَلَاثِينَ يَوْمًا، وَيُصَلُّونَ إِلَى الْيَمَنِ كُلَّ يَوْمٍ خَمْسَ صَلَوَاتٍ،
📚#منبع : تفسير ابن كثير - ط العلمية نویسنده : ابن كثير جلد : ٣ صفحه : ١٤١
ترجمه: #ابن_ابی_زناد از پدرش نقل دارد که صابئین قومی در عراق بودند در ناحیه کوثی که به همه پیامبران ایمان داشتند و هر سال سی روز را روزه می گرفتند و به سمت یمن روزی پنج بار نماز می خواندند.
ابن حزم اشاره می کند که این روزه صابئین در ماه رمضان بوده است.
#متن_عربى: وَلَهُم صلوَات خمس فِي الْيَوْم وَاللَّيْلَة تقرب من صلوَات الْمُسلمين وَيَصُومُونَ شهر رَمَضَان
#ترجمه: از اعیاد صابئین گویا عید فطر هم بوده که به نوعی اقتباس عید فطر هم می تواند از این کانال باشد چنانچه ابن ندیم می گوید: وأعيادهم عيد يسمى عيد فطر
📚#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٨٨
#ابوالفداء کار را در این مورد تمام می کند و صراحتا شباهت صابئین را با اسلام چه در نماز و چه در روزه شرح می دهد.
⭕ادامه دارد...
📌مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/19714
#قسمت_دوم
⭕قدر مسلّم این است که عبادت های اسلام همگی تقلیدی از سایر ادیان است و در ميان ساير اديان و مذاهب قديم، دين یهود نقش پر رنگ تری در الگو قرار گرفتن براى دين ساخته شده توسط محمد بن عبدالله داشته است.
صابئین حرانی که کواکب و الهه قمر و هلال رمز آن ها بوده(كه به اسلام منتقل شده است) نیز ٣٠ روز روزه می گرفتند.
💢ابن ندیم در كتاب الفهرست در این باره می گوید:
#متن_عربى: يصومون يوم الثامن منه ثلاثين يوما للقمر
📚#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٩٥
ابن کثیر هم در تفسیرش به ٣٠ روز روزه صابئین اشاره دارد و می نویسد:
#متن_عربى: وَقَالَ ابْنُ وَهْبٍ: أَخْبَرَنِي ابْنُ أَبِي الزِّنَادِ عَنْ أبيه، قال: الصابئون هم قَوْمٌ مِمَّا يَلِي الْعِرَاقَ، وَهُمْ بِكُوثَى، وَهُمْ يُؤْمِنُونَ بِالنَّبِيِّينَ كُلِّهِمْ، وَيَصُومُونَ كُلِّ سَنَةٍ ثَلَاثِينَ يَوْمًا، وَيُصَلُّونَ إِلَى الْيَمَنِ كُلَّ يَوْمٍ خَمْسَ صَلَوَاتٍ،
📚#منبع : تفسير ابن كثير - ط العلمية نویسنده : ابن كثير جلد : ٣ صفحه : ١٤١
ترجمه: #ابن_ابی_زناد از پدرش نقل دارد که صابئین قومی در عراق بودند در ناحیه کوثی که به همه پیامبران ایمان داشتند و هر سال سی روز را روزه می گرفتند و به سمت یمن روزی پنج بار نماز می خواندند.
ابن حزم اشاره می کند که این روزه صابئین در ماه رمضان بوده است.
#متن_عربى: وَلَهُم صلوَات خمس فِي الْيَوْم وَاللَّيْلَة تقرب من صلوَات الْمُسلمين وَيَصُومُونَ شهر رَمَضَان
#ترجمه: از اعیاد صابئین گویا عید فطر هم بوده که به نوعی اقتباس عید فطر هم می تواند از این کانال باشد چنانچه ابن ندیم می گوید: وأعيادهم عيد يسمى عيد فطر
📚#منبع: الفهرست نویسنده : ابن النديم :صفحه :٣٨٨
#ابوالفداء کار را در این مورد تمام می کند و صراحتا شباهت صابئین را با اسلام چه در نماز و چه در روزه شرح می دهد.
⭕ادامه دارد...
📌مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/19714
Telegram
I am kheradgera
💥روزه ماه رمضان و چگونگى ورود آن به اسلام
#قسمت_اول
⭕هم اکنون که در حال نوشتن اين متن هستم در ماه رمضان قرار داریم.
همگان از خویشان و دوستان از سحر تا غروب نه می خورند و نه می آشامند. افرادی مریض و داراى سختيهائى در سلامتيشان، با وجود مشکلات قلبی عروقی،…
#قسمت_اول
⭕هم اکنون که در حال نوشتن اين متن هستم در ماه رمضان قرار داریم.
همگان از خویشان و دوستان از سحر تا غروب نه می خورند و نه می آشامند. افرادی مریض و داراى سختيهائى در سلامتيشان، با وجود مشکلات قلبی عروقی،…
💥داستان مبهم قوم لوط در قرآن و سوالات بی پاسخ
#قسمت_اول
⭕داستان حضرت لوط هفت بار (و تقريباً بصورت تكراری) در قرآن آمده است، اما در همه موارد، تنها سؤال لوط از قوم خود اين است كه چرا لواط میكنيد ؟[۱]
به عبارت ديگر گويی لوط هيچ هشدار يا نصيحت ديگری برای آنها ندارد.
💢آيا قوم لوط همه كارهايش درست بود و هيچ گناه و فساد و نقطه ضعفی نداشت جز اينكه مردانش با هم لواط میكردند؟ آيا آنها قومی معتقد به خدای واحد و پيامبران و كتابهای آسمانی و حساب و كتاب روز قيامت و بهشت و جهنم بودند و به دستورات دينی و قواعد اخلاقی عمل میكردند و فقط همين يک نقطه ضعف را داشتند؟هرگز! زيرا اگر چنين بود در اين سطح مرتكب لواط نمیشدند.
⭕اما در اين صورت، آيا بهتر نبود كه لوط به جای گير دادن به يك جرم خاص (لواط كردن) به مسائل و مشكلات اصلیتر، مهمتر و زيربنايیتری میپرداخت تا اين مشكل نيز به همراه مشكلات ديگر بطور طبيعی و ريشهای حل شود؟
آيه ۱۶۴ سوره نساء ميگويد: …و پيامبرانی[را نيز پيش از تو فرستادهايم] كه [داستان] آنها را بر تو بازگو نكردهايم … طبق اين آيه پيامبرانی بودهاند كه داستان آنها در قرآن نيامده است.
💢اما آيا بهتر نبود به جای اينكه داستان بعضی پيامبران چندين بار ـ آن هم به صورت تكراری ـ در قرآن بيايد، تكرارها حذف میشد و به جای آنها داستانهای پيامبران ديگر هم میآمد، تا مردم استفاده بيشتری از قرآن بكنند؟
⭕اين نكته هنگامی مهمتر جلوه میكند كه میبينيم داستان بعضی پيامبران(مانند موسی) دهها بار و در اكثر موارد بصورتی تكراری در قرآن آمده است، اما به عنوان مثال اسمی از زرتشت پيامبر و داستان زندگی او و تعاليم نابش نيامده است.
💢جالب اينجاست كه قرآن گاهی نام پيامبرانی را ذكر میكند كه نه در كتابهای آسمانی پيشين و يا منابع تاريخی كهن نامی از آنها آمده است و نه خود داستان زندگی آنها را بيان میكند.
⭕به عنوان مثال آيه ۸۵ سوره انبياء میگويد: و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را [ياد كن] كه همه از شكيبايان بودند. هيچكس نمیداند «ذوالكفل» كه بوده، كجا بوده و چه كرده و چه پيامی برای قومش آورده است.
📌ادامه دارد...
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
#قسمت_اول
⭕داستان حضرت لوط هفت بار (و تقريباً بصورت تكراری) در قرآن آمده است، اما در همه موارد، تنها سؤال لوط از قوم خود اين است كه چرا لواط میكنيد ؟[۱]
به عبارت ديگر گويی لوط هيچ هشدار يا نصيحت ديگری برای آنها ندارد.
💢آيا قوم لوط همه كارهايش درست بود و هيچ گناه و فساد و نقطه ضعفی نداشت جز اينكه مردانش با هم لواط میكردند؟ آيا آنها قومی معتقد به خدای واحد و پيامبران و كتابهای آسمانی و حساب و كتاب روز قيامت و بهشت و جهنم بودند و به دستورات دينی و قواعد اخلاقی عمل میكردند و فقط همين يک نقطه ضعف را داشتند؟هرگز! زيرا اگر چنين بود در اين سطح مرتكب لواط نمیشدند.
⭕اما در اين صورت، آيا بهتر نبود كه لوط به جای گير دادن به يك جرم خاص (لواط كردن) به مسائل و مشكلات اصلیتر، مهمتر و زيربنايیتری میپرداخت تا اين مشكل نيز به همراه مشكلات ديگر بطور طبيعی و ريشهای حل شود؟
آيه ۱۶۴ سوره نساء ميگويد: …و پيامبرانی[را نيز پيش از تو فرستادهايم] كه [داستان] آنها را بر تو بازگو نكردهايم … طبق اين آيه پيامبرانی بودهاند كه داستان آنها در قرآن نيامده است.
💢اما آيا بهتر نبود به جای اينكه داستان بعضی پيامبران چندين بار ـ آن هم به صورت تكراری ـ در قرآن بيايد، تكرارها حذف میشد و به جای آنها داستانهای پيامبران ديگر هم میآمد، تا مردم استفاده بيشتری از قرآن بكنند؟
⭕اين نكته هنگامی مهمتر جلوه میكند كه میبينيم داستان بعضی پيامبران(مانند موسی) دهها بار و در اكثر موارد بصورتی تكراری در قرآن آمده است، اما به عنوان مثال اسمی از زرتشت پيامبر و داستان زندگی او و تعاليم نابش نيامده است.
💢جالب اينجاست كه قرآن گاهی نام پيامبرانی را ذكر میكند كه نه در كتابهای آسمانی پيشين و يا منابع تاريخی كهن نامی از آنها آمده است و نه خود داستان زندگی آنها را بيان میكند.
⭕به عنوان مثال آيه ۸۵ سوره انبياء میگويد: و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را [ياد كن] كه همه از شكيبايان بودند. هيچكس نمیداند «ذوالكفل» كه بوده، كجا بوده و چه كرده و چه پيامی برای قومش آورده است.
📌ادامه دارد...
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
💥نگاهى به سرچشمه هاى اصلى قرآن
📌#قسمت_اول
⭕اين مقاله زيبا نوشته ویلیام تیسدال ميباشد و نام اصلى آن به زبان انگليسى:
The original sources of the Quran by William Tisdall
است كه توسط جاويد نامجو ترجمه شده است.
💢پیشگفتار از جاوید نامجو مترجم مقاله:
📌از نگاه مسلمانان «کتاب قرآن سرچشمۀِ آسمانی دارد و همگی آیه های این کتاب از سوی الله با میانجیگری جبرئیل به محمد رسول الله رسیده است؛ پیش از آفرینش جهان، قرآن وجود داشته و یک نسخه از آن در یک لوحه در نزد الله نگهداری میشود.» این ادعاها را مومنین ساده دل با خوشباوری میپذیرند، زیرا آنها از سرچشمه های زمینی قرآن آگاهی ندارند. مقاله اى که در پیش روی دارید، با دقت فراوان و دلیل های استوار و آشکار نشان میدهد که چگونه باورهایِ دینیِ پیش از اسلام، همانند آیین های مردم حجاز، زرتشتیان، و کیش های انحرافی (apocryphal) یهودی، مسیحی و مندانی و صابئیان در شکل گیریِ قرآن و دین اسلام نقش بُنیادین داشته اند.
⭕به واژگونۀِ ادعایِ مسلمانان که عربستان پیش از اسلام و به ویژه شهر مکه را کانون نادانی و «جهالت» نشان میدهند، سندهای تاریخی نشان میدهند که عربستان و به ویژه شهر مکه و یثرب پناهگاه امن برای پیروان کیش هایِ یهودی و یا کیش هایِ انحرافیِ ترسایی بود که برای نجات از پیگردِ امپراتوریِ بیزانسِ روم به عربستان گریخته و به آنجا پناه میآوردند. و از آنجا که «هیچ چیز از هیچ پدید نخواهد آمد»، این باورهایِ دینیِ گوناگون در عربستان نقش مهم و بسیار بُنیادین در شکل گیریِ دین اسلام داشته اند.
💢از جمله دلیل هایِ استواری که این کتاب به آنها اشاره میکند، وجود افسانه هایِ فراوان در قرآن است که محمد بن عبدالله از آنها به نام وحیِ آسمانی نام بُرده است: همانند افسانۀِ ابراهیم در آتش، اصحابِ کهف، افسانه گوساله سامری، افسانۀِ کوهِ قاف (کوهی بُلند که گرداگرد زمین را پوشانده است)، افسانۀِ برافراشته شدنِ کوه طور بالای سر بنی اسرائیل، دید و بازدیدِ ملکه سبا از سلیمان، سفرِ معراج، پُل صراط، اشتباه گرفته شدن مریم مادر عیسی مسیح با «میریام» خواهر موسی و هارون، افسانۀِ بایگانی شدن یک لوحه از قرآن در آسمان،....
⭕بررسی های کارشناسانه دینی نشان میدهند که این افسانه ها همگی ریشه در باورهایِ دینی عرب های پیش از اسلام، دین زرتشت و باورهایِ کیش هایِ گُمراه (apocryphal) یهودی همانند صابئین، مندانیان و چندین کیش گُمراهِ مسیحی
داشتند که در دوران محمد بن عبدالله در عربستان در چرخش و مردم عربستان با آنها آشنا بودند.
💢از آنجا که محمد بن عبدالله با تورات و انجیل آشنایی کارشناسانه نداشت، او نه انجیل های چهارگانه را میشناخت که از سویِ خط اصلی کلیسا پذیرفته و تایید شده بودند و نه با کتاب های دینیِ یهودیان همانند «تالموت» و «میدارش» آشنایی داشت که تفسیرهای دلبخواهی از تورات هستند ( نیاز به گفتن است که تورات نخستین جزء از کتاب های پنجگانه تنخ است که دارای ٢٤ پوشینه است).
📌ادامه دارد...
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
📌#قسمت_اول
⭕اين مقاله زيبا نوشته ویلیام تیسدال ميباشد و نام اصلى آن به زبان انگليسى:
The original sources of the Quran by William Tisdall
است كه توسط جاويد نامجو ترجمه شده است.
💢پیشگفتار از جاوید نامجو مترجم مقاله:
📌از نگاه مسلمانان «کتاب قرآن سرچشمۀِ آسمانی دارد و همگی آیه های این کتاب از سوی الله با میانجیگری جبرئیل به محمد رسول الله رسیده است؛ پیش از آفرینش جهان، قرآن وجود داشته و یک نسخه از آن در یک لوحه در نزد الله نگهداری میشود.» این ادعاها را مومنین ساده دل با خوشباوری میپذیرند، زیرا آنها از سرچشمه های زمینی قرآن آگاهی ندارند. مقاله اى که در پیش روی دارید، با دقت فراوان و دلیل های استوار و آشکار نشان میدهد که چگونه باورهایِ دینیِ پیش از اسلام، همانند آیین های مردم حجاز، زرتشتیان، و کیش های انحرافی (apocryphal) یهودی، مسیحی و مندانی و صابئیان در شکل گیریِ قرآن و دین اسلام نقش بُنیادین داشته اند.
⭕به واژگونۀِ ادعایِ مسلمانان که عربستان پیش از اسلام و به ویژه شهر مکه را کانون نادانی و «جهالت» نشان میدهند، سندهای تاریخی نشان میدهند که عربستان و به ویژه شهر مکه و یثرب پناهگاه امن برای پیروان کیش هایِ یهودی و یا کیش هایِ انحرافیِ ترسایی بود که برای نجات از پیگردِ امپراتوریِ بیزانسِ روم به عربستان گریخته و به آنجا پناه میآوردند. و از آنجا که «هیچ چیز از هیچ پدید نخواهد آمد»، این باورهایِ دینیِ گوناگون در عربستان نقش مهم و بسیار بُنیادین در شکل گیریِ دین اسلام داشته اند.
💢از جمله دلیل هایِ استواری که این کتاب به آنها اشاره میکند، وجود افسانه هایِ فراوان در قرآن است که محمد بن عبدالله از آنها به نام وحیِ آسمانی نام بُرده است: همانند افسانۀِ ابراهیم در آتش، اصحابِ کهف، افسانه گوساله سامری، افسانۀِ کوهِ قاف (کوهی بُلند که گرداگرد زمین را پوشانده است)، افسانۀِ برافراشته شدنِ کوه طور بالای سر بنی اسرائیل، دید و بازدیدِ ملکه سبا از سلیمان، سفرِ معراج، پُل صراط، اشتباه گرفته شدن مریم مادر عیسی مسیح با «میریام» خواهر موسی و هارون، افسانۀِ بایگانی شدن یک لوحه از قرآن در آسمان،....
⭕بررسی های کارشناسانه دینی نشان میدهند که این افسانه ها همگی ریشه در باورهایِ دینی عرب های پیش از اسلام، دین زرتشت و باورهایِ کیش هایِ گُمراه (apocryphal) یهودی همانند صابئین، مندانیان و چندین کیش گُمراهِ مسیحی
داشتند که در دوران محمد بن عبدالله در عربستان در چرخش و مردم عربستان با آنها آشنا بودند.
💢از آنجا که محمد بن عبدالله با تورات و انجیل آشنایی کارشناسانه نداشت، او نه انجیل های چهارگانه را میشناخت که از سویِ خط اصلی کلیسا پذیرفته و تایید شده بودند و نه با کتاب های دینیِ یهودیان همانند «تالموت» و «میدارش» آشنایی داشت که تفسیرهای دلبخواهی از تورات هستند ( نیاز به گفتن است که تورات نخستین جزء از کتاب های پنجگانه تنخ است که دارای ٢٤ پوشینه است).
📌ادامه دارد...
🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
💥نگاهى به سرچشمه هاى اصلى قرآن
📌#قسمت_دوم
⭕از آنجا که محمد بن عبدالله با تورات و انجیل آشنایی کارشناسانه نداشت، او نه انجیل های چهارگانه را میشناخت که از سویِ خط اصلی کلیسا پذیرفته و تایید شده بودند و نه با کتاب های دینیِ یهودیان همانند «تالموت» و «میدارش» آشنایی داشت که تفسیرهای دلبخواهی از تورات هستند ( نیاز به گفتن است که تورات نخستین جزء از کتاب های پنجگانه تنخ است که دارای ٢٤ پوشینه است).
💢از اینرو محمد بن عبدالله میپنداشت که هر افسانه ای را که او از دهان پیروان شاخه های انحرافی دین های یهودی و مسیحی میشنود که در پیرامون او میزیستند، ریشه در تورات و انجیل دارند، درحالیکه روح تورات و انجیل های چهارگانه با این افسانه هایِ تخیلی بیگانه اند؛ شگفتی اینجاست که باوجودِ ادعایِ پیامبری و داشتن پیوندهایِ آسمانی، محمد با خوشباوری فراوان این افسانه ها را میپذیرفت و آنها را به نام پیام های آسمانی و الهام گرفته شده از سویِ تورات و انجیل و «وحی منزل» به قرآن میافزود.
⭕چکیده سخن: با آنکه مسلمانان باور دارنند که دین اسلام دنبالۀِ دین های سامی/ ابراهیمی یهود و مسیحی است، و محمد خودش را میراثدار پیامبرانِ یهودی نشان میداد، و مسلمانان ادعا میکُنند که وجود داستان های مشترک در قرآن و تورات دلیلی بر یکی بودن سرچشمۀِ آسمانی آنها است، ولی راستی این است داستان های قرآن هیچ پیوندی با تورات ندارند، بلکه همگی این داستان ها برگرفته از افسانه های ساختگی کیش های انحرافی یهودی و ترسایی هستند که در زمان محمد با ترس از پیگرد امپراتوری بیزانس روم به عربستان پناه آورده بودند و بیشتر آیین های اسلامی برگرفته از آیین هایِ عرب هایِ بُت پرست پیش از اسلام، باورهای دینی زرتشتی، مندائیان، صابئیان و کیش های شاخه ای و انحرافی (apocryphal) دین های یهودی و مسیحی است که هیچ پیوندی با تورات و خط اصلی کلیسا ندارند؛ رویهم رفته، قرآن گردایه ای از باورهایِ افسانه ای زرتُشتی و آیین های بُت پرستی عرب های پیش از اسلام است که تورات و انجیل های چهارگانه با آنها بیگانه اند.
💢به جرأت میتوان گفت دین اسلام هیچ سُخن تازه ای از خودش ندارد و همۀِ قانون ها و آیین های دین اسلام یک شکل دگرگون یافته از آیین ها و باورهای دینی است که در سده هفتم میلادی در عربستان پراکنده بودند؛ در پیوند با قرآن سوای آن آیه هایی که ویژۀِ خُمس و سهم محمد از غارت کاروان های مکه هستند و یا آن آیه هایی که به گرفتاری های شخصی و اتاق خواب محمد رسیدگی میکنند، همگی قانون ها و داستان های قرآن کُپی برداری و برگرفته از کتاب های زرتشتی و یا کیش های انحرافی دین های ترسایی، یهودی و مندائیان است.
از آنجا که نیاز است که همگی کاستی های قرآن که در بالا به آنها اشاره شد، یک به یک برسی کارشناسانه شوند، کتابی را که در پیش روی دارید، این ُمهم را هدف خودش کرده است.
⭕ادامه دارد...
📌مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/20864
📌#قسمت_دوم
⭕از آنجا که محمد بن عبدالله با تورات و انجیل آشنایی کارشناسانه نداشت، او نه انجیل های چهارگانه را میشناخت که از سویِ خط اصلی کلیسا پذیرفته و تایید شده بودند و نه با کتاب های دینیِ یهودیان همانند «تالموت» و «میدارش» آشنایی داشت که تفسیرهای دلبخواهی از تورات هستند ( نیاز به گفتن است که تورات نخستین جزء از کتاب های پنجگانه تنخ است که دارای ٢٤ پوشینه است).
💢از اینرو محمد بن عبدالله میپنداشت که هر افسانه ای را که او از دهان پیروان شاخه های انحرافی دین های یهودی و مسیحی میشنود که در پیرامون او میزیستند، ریشه در تورات و انجیل دارند، درحالیکه روح تورات و انجیل های چهارگانه با این افسانه هایِ تخیلی بیگانه اند؛ شگفتی اینجاست که باوجودِ ادعایِ پیامبری و داشتن پیوندهایِ آسمانی، محمد با خوشباوری فراوان این افسانه ها را میپذیرفت و آنها را به نام پیام های آسمانی و الهام گرفته شده از سویِ تورات و انجیل و «وحی منزل» به قرآن میافزود.
⭕چکیده سخن: با آنکه مسلمانان باور دارنند که دین اسلام دنبالۀِ دین های سامی/ ابراهیمی یهود و مسیحی است، و محمد خودش را میراثدار پیامبرانِ یهودی نشان میداد، و مسلمانان ادعا میکُنند که وجود داستان های مشترک در قرآن و تورات دلیلی بر یکی بودن سرچشمۀِ آسمانی آنها است، ولی راستی این است داستان های قرآن هیچ پیوندی با تورات ندارند، بلکه همگی این داستان ها برگرفته از افسانه های ساختگی کیش های انحرافی یهودی و ترسایی هستند که در زمان محمد با ترس از پیگرد امپراتوری بیزانس روم به عربستان پناه آورده بودند و بیشتر آیین های اسلامی برگرفته از آیین هایِ عرب هایِ بُت پرست پیش از اسلام، باورهای دینی زرتشتی، مندائیان، صابئیان و کیش های شاخه ای و انحرافی (apocryphal) دین های یهودی و مسیحی است که هیچ پیوندی با تورات و خط اصلی کلیسا ندارند؛ رویهم رفته، قرآن گردایه ای از باورهایِ افسانه ای زرتُشتی و آیین های بُت پرستی عرب های پیش از اسلام است که تورات و انجیل های چهارگانه با آنها بیگانه اند.
💢به جرأت میتوان گفت دین اسلام هیچ سُخن تازه ای از خودش ندارد و همۀِ قانون ها و آیین های دین اسلام یک شکل دگرگون یافته از آیین ها و باورهای دینی است که در سده هفتم میلادی در عربستان پراکنده بودند؛ در پیوند با قرآن سوای آن آیه هایی که ویژۀِ خُمس و سهم محمد از غارت کاروان های مکه هستند و یا آن آیه هایی که به گرفتاری های شخصی و اتاق خواب محمد رسیدگی میکنند، همگی قانون ها و داستان های قرآن کُپی برداری و برگرفته از کتاب های زرتشتی و یا کیش های انحرافی دین های ترسایی، یهودی و مندائیان است.
از آنجا که نیاز است که همگی کاستی های قرآن که در بالا به آنها اشاره شد، یک به یک برسی کارشناسانه شوند، کتابی را که در پیش روی دارید، این ُمهم را هدف خودش کرده است.
⭕ادامه دارد...
📌مطالعه قسمت اول از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/20864
Telegram
I am kheradgera
💥نگاهى به سرچشمه هاى اصلى قرآن
📌#قسمت_اول
⭕اين مقاله زيبا نوشته ویلیام تیسدال ميباشد و نام اصلى آن به زبان انگليسى:
The original sources of the Quran by William Tisdall
است كه توسط جاويد نامجو ترجمه شده است.
💢پیشگفتار از جاوید نامجو مترجم مقاله:
📌از…
📌#قسمت_اول
⭕اين مقاله زيبا نوشته ویلیام تیسدال ميباشد و نام اصلى آن به زبان انگليسى:
The original sources of the Quran by William Tisdall
است كه توسط جاويد نامجو ترجمه شده است.
💢پیشگفتار از جاوید نامجو مترجم مقاله:
📌از…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💥جهانبيني علمي و ترویج پرسشگری
📌#قسمت_اول
🔴کامرون دیاز، کراوس، جرویز، هاوکینگ، وودی الن، سارا سیلورمن، یان مک ایوان، پاول براون، تیم مینچین، بیل پلمن، موریسون، هرزاگ و مک کارتی
📌تماشای قسمت دوم از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/23538
🔥کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera
📌#قسمت_اول
🔴کامرون دیاز، کراوس، جرویز، هاوکینگ، وودی الن، سارا سیلورمن، یان مک ایوان، پاول براون، تیم مینچین، بیل پلمن، موریسون، هرزاگ و مک کارتی
📌تماشای قسمت دوم از طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/23538
🔥کانال: من خردگرا هستم👇
@Iamkheradgera