نخستین جلسه #نوروزی #مهستان
در پارلمان ایران در دوره #اشکانیان.
پارلمان ايران در دوره اشكانيان نخستين جلسه خودرا در نوروز سال 173 پيش از زادروز با باشندگی مِهرداد يكم ـ شاه آندوران ـ برگزار كرد و نخستین برنهاده ( مصوبه ) آن گزینشی نمودن جایگاه رياست كشور (شاه) بود. برکناری شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته بر پایه سام هایی ( شرایطی) از جمله خيانت به كشور، ابراز سستی و نيز جنون، بيماری سخت و از كار افتادگی. #ايران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه میانوند ( مشترک ) آنها را «مِهستان» می خواندند.
در سال ۵۲ ترسایی، مِهستان که از نحوست ۱۳ فروردین میترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچکتر بود و استدلال کرد که «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب میکرد. شاه پیشین در روزهای نوروز درگذشته بود. برخی نویسندگان خارجی این مجلس را مُغستان مینامند ولی حسن پیرنیا نویسندهٔ نسک ایران باستان آورده که: به نگر گردآورنده مُغستان تصحیفی است که نویسندگان خارجه کردهاند، مُغستان مِهستان بوده و این کلمه از مِه آمده، که به چم بزرگ است، پس مُغستان به چم مجلس مُغها نیست، چنانکه برخی پنداشت کردهاند، بلکه به چم مجلس بزرگان است. نیکوترین انگیزه آن که این مجلس تنهااز مُغها شکل نمییافت، بر عکس هموندان غیرروحانی بیشتر بودند .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
در پارلمان ایران در دوره #اشکانیان.
پارلمان ايران در دوره اشكانيان نخستين جلسه خودرا در نوروز سال 173 پيش از زادروز با باشندگی مِهرداد يكم ـ شاه آندوران ـ برگزار كرد و نخستین برنهاده ( مصوبه ) آن گزینشی نمودن جایگاه رياست كشور (شاه) بود. برکناری شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته بر پایه سام هایی ( شرایطی) از جمله خيانت به كشور، ابراز سستی و نيز جنون، بيماری سخت و از كار افتادگی. #ايران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه میانوند ( مشترک ) آنها را «مِهستان» می خواندند.
در سال ۵۲ ترسایی، مِهستان که از نحوست ۱۳ فروردین میترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچکتر بود و استدلال کرد که «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب میکرد. شاه پیشین در روزهای نوروز درگذشته بود. برخی نویسندگان خارجی این مجلس را مُغستان مینامند ولی حسن پیرنیا نویسندهٔ نسک ایران باستان آورده که: به نگر گردآورنده مُغستان تصحیفی است که نویسندگان خارجه کردهاند، مُغستان مِهستان بوده و این کلمه از مِه آمده، که به چم بزرگ است، پس مُغستان به چم مجلس مُغها نیست، چنانکه برخی پنداشت کردهاند، بلکه به چم مجلس بزرگان است. نیکوترین انگیزه آن که این مجلس تنهااز مُغها شکل نمییافت، بر عکس هموندان غیرروحانی بیشتر بودند .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
16 اپریل سال 465 پیش از زادروز روزي است كه تخت جمشيد پايتخت ايران اعلام شد
اردشیر یکم (به نوشته تاریخ نبیسان یونانی؛ اردشیر درازدست) که بر جای پدر نشسته و شاه ایران شده بود نیمه اپریل سال 465 پيش از زادروز تصمیم گرفت كه تخت جمشيد پايتخت نخست ايران (شاه نشين) باشد. [تاریخ نبیسان يونان باستان تخت جمشید را در جهان به «پرسپوليس» شهره ساخته اند]. اردشیر یکم در پاسارگاد برجای پدرش خشایارشا نشسته بود که بر سرزمینی از دانوب تا سند و از سیر دریا تا سودان، مصر و نیمه خاوری ليبي امروز حکومت می کرد. شمارشگری های گاهشماری ، 16 اپریل آن سال را روز برگزاری مراسم پایتخت شدن تخت جمشید به دست داده است.. نوروز سال 465 پيش از زادروز در تخت جمشيد برگزار شده بود، ولي 27 روز پس از نوروز تصمیم شاه آنهنگام به جابجایی پایتخت سلطنتی از پاسارگاد به تخت جمشید [که بازه ای زیاد از هم ندارند] اعلان شده بود تا به آگاهی مردم برسد. چرا این تصمیم چهار هفته پس از نوروز اتخاذ و اعلام شده بود؟. زيرا؛ اهميت روز ملّي ايرانيان (نوروز) چنان بوده است كه نبايد در پرتوگیری پايتخت اعلام شدن شهر تازه ساز تخت جمشید قرار می گرفت. طرح ساختن تخت جمشيد از داريوش بزرگ است. کار ساختن شهر، كاخ شاه و تالارهاي پذيرايي تخت جمشید 51 سال درازا كشيده بود.
سامانه پیوند و پستخانه ایران 25 سده پیش چنان آماده و پیشرفته بود که هر خبری در کمتر از یک هفته به آگاهی همه باشندگان امپراتوری می رسید. ساختمان تخت جمشيد كه بوسیله اسكندر مقدوني [شاگرد ارسطو و اهل فلسفه و مدنیّت!] به آتش كشيده شد از نگر گستره و هنر ابادگری و فن مهندسي مهندترین بنا پيش از زادروز و نماد تمدن بشرِ دوره باستان و نشانه بزرگی #ايران و #ايرانی است و هويت میهنی #ایرانیان بشمار مي رود.
در همان روز [با یشمارآوردن و برابر سنج گاهشمارها برابر با 16 اپریل 2 هزار و 474 سال پیش] همچنين اعلام شده بود كه «شوش» همچنان پايتخت اداري ايران و جای ادارات دولتي خواهد بود كه در فصل گرما، كارمندان ادارات مي توانند به شهر همدان بروند و در آنجا انجام خویشکاری كنند. در بانگنامه پیوند دار آمده بود که ممكن است شاه نيز زمستان را در آنجا (شهر شوش) باشد. به همين سبب تاریخ نبیسان يوناني، ايران دوران #هخامنشیان را، كشوري داراي سه پايتخت، نوشته اند.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
اردشیر یکم (به نوشته تاریخ نبیسان یونانی؛ اردشیر درازدست) که بر جای پدر نشسته و شاه ایران شده بود نیمه اپریل سال 465 پيش از زادروز تصمیم گرفت كه تخت جمشيد پايتخت نخست ايران (شاه نشين) باشد. [تاریخ نبیسان يونان باستان تخت جمشید را در جهان به «پرسپوليس» شهره ساخته اند]. اردشیر یکم در پاسارگاد برجای پدرش خشایارشا نشسته بود که بر سرزمینی از دانوب تا سند و از سیر دریا تا سودان، مصر و نیمه خاوری ليبي امروز حکومت می کرد. شمارشگری های گاهشماری ، 16 اپریل آن سال را روز برگزاری مراسم پایتخت شدن تخت جمشید به دست داده است.. نوروز سال 465 پيش از زادروز در تخت جمشيد برگزار شده بود، ولي 27 روز پس از نوروز تصمیم شاه آنهنگام به جابجایی پایتخت سلطنتی از پاسارگاد به تخت جمشید [که بازه ای زیاد از هم ندارند] اعلان شده بود تا به آگاهی مردم برسد. چرا این تصمیم چهار هفته پس از نوروز اتخاذ و اعلام شده بود؟. زيرا؛ اهميت روز ملّي ايرانيان (نوروز) چنان بوده است كه نبايد در پرتوگیری پايتخت اعلام شدن شهر تازه ساز تخت جمشید قرار می گرفت. طرح ساختن تخت جمشيد از داريوش بزرگ است. کار ساختن شهر، كاخ شاه و تالارهاي پذيرايي تخت جمشید 51 سال درازا كشيده بود.
سامانه پیوند و پستخانه ایران 25 سده پیش چنان آماده و پیشرفته بود که هر خبری در کمتر از یک هفته به آگاهی همه باشندگان امپراتوری می رسید. ساختمان تخت جمشيد كه بوسیله اسكندر مقدوني [شاگرد ارسطو و اهل فلسفه و مدنیّت!] به آتش كشيده شد از نگر گستره و هنر ابادگری و فن مهندسي مهندترین بنا پيش از زادروز و نماد تمدن بشرِ دوره باستان و نشانه بزرگی #ايران و #ايرانی است و هويت میهنی #ایرانیان بشمار مي رود.
در همان روز [با یشمارآوردن و برابر سنج گاهشمارها برابر با 16 اپریل 2 هزار و 474 سال پیش] همچنين اعلام شده بود كه «شوش» همچنان پايتخت اداري ايران و جای ادارات دولتي خواهد بود كه در فصل گرما، كارمندان ادارات مي توانند به شهر همدان بروند و در آنجا انجام خویشکاری كنند. در بانگنامه پیوند دار آمده بود که ممكن است شاه نيز زمستان را در آنجا (شهر شوش) باشد. به همين سبب تاریخ نبیسان يوناني، ايران دوران #هخامنشیان را، كشوري داراي سه پايتخت، نوشته اند.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
اردشیر پاپکان نوآور و به وجود آوردن ناسیونالیسم ایرانی (میهن دوستی)..
درسی هميشگی براي همه قدرت ها و دولت ها دیکتاتوری.
هراس امپراتوری روم از ناسيوناليسم ايرانی (میهن دوستی)
شكست هاي نظامی سنگين سال هاي ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ترسایی از #ايران (زمان اردشير #ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ ها و پایبندی پرداخت باج و خراج به ايران، دعاوی بانو «زنوبيا» در مصر و مناطق خاوری آن، تازش فرانك ها از آلمان به فرانسه (كشور گل) و اسپانيا، تجاوز گُت ها و وَندال ها به حواشی شمال خاوری ايتاليا و شورش قبایل یاشنده شمال آفريقا، امپراتوری روم را از آغاز بهار سال 261 ترسایی در بدترين ریخت خود قرار داده بود.
اين فشارهای نظامی و پایداری ها، در رم و شهرهای شبه جزيره ايتاليا منجر به گرانی مواد موردنیاز، بی نظمی های همبودگاهی و كميابی خواروبار شده بود. در پایان اپريل سال ۲۶۱ ترسایی بزرگان امپراتوری روم هنگامی كه خودرا با روحيه خودمختاری ارتش ها چهارگانه اين كشور كه هر كدام درتلاش شناخت يك نامزد امپراتوری به سنا و نيز پيدايش فئوداليسم به دلیل خريد زمینهای خرده مالكين از سوی توانگران و خشم ملی رو به رو ديدند احساس هراس كردند، ناسازگاری بین دوسوی را كنار گذاردند و در نشستی كه ششم و هفتم ماه مي سال ۲۶۱ ترسایی در «رم» تشكيل دادند دولت ساسانيان را سیج ( خطر ) نخست و دلیل همه اين دشواري ها تشخيص دادند، زيرا كه سياست كلي ساسانيان بر اين پایه قرار گرفته بود كه روميان قدم به آسيا نگذارند و نيز به آنان اجازه تاخت و تاز در مصر، سوريه و سواحل باختری آسيای کوچک(تركيه امروز) را ندهند. اين نشست، بزرگان روم همچنين دلیل شكست های نظامی سه دهه گذشته از ايران را، در جنگيدن همزمان در چند جبهه تشخيص دادند و اين تصميم ها را كه صورتجلسه آن باقی مانده است برگرفتند :
ـ سستی ناسيوناليسم #ايرانی (میهن دوستی) و تا به آنجا که بشود نه با جنگ، بلكه با بازي های ديپلماتيك و ظاهرا دوستانه، و از درون (با ايجاد چنددستگی و اختلاف ميان بزرگان و ژنرال ها)، به گونه اي كه دولت #ساسانيان از توسعه خواهی و پدافند از خاور دست بردارد و به آنچه كه دارد خرسند باشد.
ـ محدود كردن مالكيت زمین های كشاورزی و بازخريد اراضی كشاورزان از فئودالهای نوخاسته و فروش آنها به اقساط دراز مدت به صاحبان قديم و فسخ دستک های معاملات زمینهای كشاورزی سالهای پیشین. به علاوه، بستن ماليات سنگين بر ثروت و درآمدهای ناشی از داد و ستد ها ..
ـ ممنوع كردن جنگ همزمان در بيش از يك جبهه. هر جنگ تازه بايد پس از پايان گرفتن كامل جنگ جاری (درجريان) انجام گيرد.
با اجراي اين سه تصميم كه در تاريخ عمومي؛ «استراتژی رومی» عنوان گرفته است و بايد درس و پند براي هر قدرت جهانی و هر دولت باشد، روميان در دو مورد پایانی کامیاب بودند، ولي هيچگاه نتوانستند ناسيوناليسم ايراني (میهن دوستی)را سست كنند كه به قول «هِگِل» ابدی و در ذات آرين هاست، و بمانند آتشفشان گَهگاه دچار شعله پراكنی، انفجار و طغيان مي شود. (ايستادگی تاريخی افغانها كه آرين هستند در دو سده گذشته در برابر انگليسيها و روسها و اينك «ناتو» نمونه كوچكی از آن است و اين ايستادگی پيش از رسيدن به نتيجه، پايان نخواهد يافت).
با اين كه اين استراتژی در نسک های تاريخ عمومي و دروس «استراتژی و پاليسی» آمده است، هيتلر و پيش از او ناپلئون ـ هيچكدام ـ از تصميم سوم كه نتيجه يك تجربه گران بود استفاده نكردند، در چند جبهه ـ همزمان جنگيدند، شكست خوردند و نابود شدند.
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
درسی هميشگی براي همه قدرت ها و دولت ها دیکتاتوری.
هراس امپراتوری روم از ناسيوناليسم ايرانی (میهن دوستی)
شكست هاي نظامی سنگين سال هاي ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ترسایی از #ايران (زمان اردشير #ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ ها و پایبندی پرداخت باج و خراج به ايران، دعاوی بانو «زنوبيا» در مصر و مناطق خاوری آن، تازش فرانك ها از آلمان به فرانسه (كشور گل) و اسپانيا، تجاوز گُت ها و وَندال ها به حواشی شمال خاوری ايتاليا و شورش قبایل یاشنده شمال آفريقا، امپراتوری روم را از آغاز بهار سال 261 ترسایی در بدترين ریخت خود قرار داده بود.
اين فشارهای نظامی و پایداری ها، در رم و شهرهای شبه جزيره ايتاليا منجر به گرانی مواد موردنیاز، بی نظمی های همبودگاهی و كميابی خواروبار شده بود. در پایان اپريل سال ۲۶۱ ترسایی بزرگان امپراتوری روم هنگامی كه خودرا با روحيه خودمختاری ارتش ها چهارگانه اين كشور كه هر كدام درتلاش شناخت يك نامزد امپراتوری به سنا و نيز پيدايش فئوداليسم به دلیل خريد زمینهای خرده مالكين از سوی توانگران و خشم ملی رو به رو ديدند احساس هراس كردند، ناسازگاری بین دوسوی را كنار گذاردند و در نشستی كه ششم و هفتم ماه مي سال ۲۶۱ ترسایی در «رم» تشكيل دادند دولت ساسانيان را سیج ( خطر ) نخست و دلیل همه اين دشواري ها تشخيص دادند، زيرا كه سياست كلي ساسانيان بر اين پایه قرار گرفته بود كه روميان قدم به آسيا نگذارند و نيز به آنان اجازه تاخت و تاز در مصر، سوريه و سواحل باختری آسيای کوچک(تركيه امروز) را ندهند. اين نشست، بزرگان روم همچنين دلیل شكست های نظامی سه دهه گذشته از ايران را، در جنگيدن همزمان در چند جبهه تشخيص دادند و اين تصميم ها را كه صورتجلسه آن باقی مانده است برگرفتند :
ـ سستی ناسيوناليسم #ايرانی (میهن دوستی) و تا به آنجا که بشود نه با جنگ، بلكه با بازي های ديپلماتيك و ظاهرا دوستانه، و از درون (با ايجاد چنددستگی و اختلاف ميان بزرگان و ژنرال ها)، به گونه اي كه دولت #ساسانيان از توسعه خواهی و پدافند از خاور دست بردارد و به آنچه كه دارد خرسند باشد.
ـ محدود كردن مالكيت زمین های كشاورزی و بازخريد اراضی كشاورزان از فئودالهای نوخاسته و فروش آنها به اقساط دراز مدت به صاحبان قديم و فسخ دستک های معاملات زمینهای كشاورزی سالهای پیشین. به علاوه، بستن ماليات سنگين بر ثروت و درآمدهای ناشی از داد و ستد ها ..
ـ ممنوع كردن جنگ همزمان در بيش از يك جبهه. هر جنگ تازه بايد پس از پايان گرفتن كامل جنگ جاری (درجريان) انجام گيرد.
با اجراي اين سه تصميم كه در تاريخ عمومي؛ «استراتژی رومی» عنوان گرفته است و بايد درس و پند براي هر قدرت جهانی و هر دولت باشد، روميان در دو مورد پایانی کامیاب بودند، ولي هيچگاه نتوانستند ناسيوناليسم ايراني (میهن دوستی)را سست كنند كه به قول «هِگِل» ابدی و در ذات آرين هاست، و بمانند آتشفشان گَهگاه دچار شعله پراكنی، انفجار و طغيان مي شود. (ايستادگی تاريخی افغانها كه آرين هستند در دو سده گذشته در برابر انگليسيها و روسها و اينك «ناتو» نمونه كوچكی از آن است و اين ايستادگی پيش از رسيدن به نتيجه، پايان نخواهد يافت).
با اين كه اين استراتژی در نسک های تاريخ عمومي و دروس «استراتژی و پاليسی» آمده است، هيتلر و پيش از او ناپلئون ـ هيچكدام ـ از تصميم سوم كه نتيجه يك تجربه گران بود استفاده نكردند، در چند جبهه ـ همزمان جنگيدند، شكست خوردند و نابود شدند.
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ارزش درفش ایرانشهر باستان در کارزار جنگ و برای سرباز ايرانی
تئودوسيوس دوم امپراتور روم ۱۲ مه سال ۴۲۰ ترسایی در واپسین ديدار خود با افسران یگانهای ارتش اين كشور كه رهسپار پیکار با ايران بودند به آنان سپارش كرد كه پس از رو به رو شدن دو ارتش و آغاز زد و خورد، بهترين هنگ رومی را گمارده تصرف پرچم #ايرانشهر كنند و تأكيد كرد كه با تصرف پرچم، سربازان ايران روحيه خود را از دست خواهند داد كه دلیلی است مِهند به سود ما.
تاریخ نویس ارتش روم كه در اين جلسه باشنده بود و پس از آن بیننده میدان اين جنگ ايران و روم بود كه دو سال درازا كشيد نوشته است كه در جريان جنگ، نيروهای رومی بارها كوشيدند تا پرچم ايران را به دست آورند، ولی کامیابی نیافتند. اين تاریخ نویس سپس به توصيف اين پرچم و روش پدافند از آن پرداخته و نوشته است: سه دوری پرچم ايران (درفش كاويان) هفت متر در پنج متر است (اندازه ها بعدا به نظام متريك برآورد شده است)، بر بالای آن نقش يادآوری اهورا مزدا (فروهر) قرار دارد، نشان برجسته پرچم با نخ هاي سيم و زر و گوهرهاي گرانبها (ياقوت و ...) دوخته شده و اين گوهرها به گونه ای قرار گرفته اند كه پرتو آفتاب را تا مسافتی دور بازتاب مي كنند. اين پرچم در جريان جنگ روی يك تپه يا زمين بلند قرارداده می شود و سه رديف سرباز نيزه دار بلند قامت دايره وار از آن پدافند مي كنند.
جنگی كه از آن ياد شد در سال ۴۲۲ ترسایی با امضای يك پيمان دوستی ميان دو ابر قدرت آنزمان پايان گرفت. بايد دانست كه پرچم میهنی #ايران باستان تنها يك بار چیره شد و آن در جريان جنگ قادسيه در نوامبر سال 637 ترسایی بود. با ازدست رفتن پرچم، امپراتوری ساسانیان نیز ازمیان رفت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
🔥
💎
تئودوسيوس دوم امپراتور روم ۱۲ مه سال ۴۲۰ ترسایی در واپسین ديدار خود با افسران یگانهای ارتش اين كشور كه رهسپار پیکار با ايران بودند به آنان سپارش كرد كه پس از رو به رو شدن دو ارتش و آغاز زد و خورد، بهترين هنگ رومی را گمارده تصرف پرچم #ايرانشهر كنند و تأكيد كرد كه با تصرف پرچم، سربازان ايران روحيه خود را از دست خواهند داد كه دلیلی است مِهند به سود ما.
تاریخ نویس ارتش روم كه در اين جلسه باشنده بود و پس از آن بیننده میدان اين جنگ ايران و روم بود كه دو سال درازا كشيد نوشته است كه در جريان جنگ، نيروهای رومی بارها كوشيدند تا پرچم ايران را به دست آورند، ولی کامیابی نیافتند. اين تاریخ نویس سپس به توصيف اين پرچم و روش پدافند از آن پرداخته و نوشته است: سه دوری پرچم ايران (درفش كاويان) هفت متر در پنج متر است (اندازه ها بعدا به نظام متريك برآورد شده است)، بر بالای آن نقش يادآوری اهورا مزدا (فروهر) قرار دارد، نشان برجسته پرچم با نخ هاي سيم و زر و گوهرهاي گرانبها (ياقوت و ...) دوخته شده و اين گوهرها به گونه ای قرار گرفته اند كه پرتو آفتاب را تا مسافتی دور بازتاب مي كنند. اين پرچم در جريان جنگ روی يك تپه يا زمين بلند قرارداده می شود و سه رديف سرباز نيزه دار بلند قامت دايره وار از آن پدافند مي كنند.
جنگی كه از آن ياد شد در سال ۴۲۲ ترسایی با امضای يك پيمان دوستی ميان دو ابر قدرت آنزمان پايان گرفت. بايد دانست كه پرچم میهنی #ايران باستان تنها يك بار چیره شد و آن در جريان جنگ قادسيه در نوامبر سال 637 ترسایی بود. با ازدست رفتن پرچم، امپراتوری ساسانیان نیز ازمیان رفت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
🔥
💎
اسطوره به چم آرمان و باورهاي مردم يك سرزمين در گستره تاريخ است . ايرانيان نيز آرمان هاي خود را در اسطوره هاي خويش متبلور كرده اند . اسطوره هايي كه پيام بنیادین آنها كوشش براي دادگري ، مبارزه با ستم و تلاش خستگي ناپذير براي پيروزي نيكي بر بدي است . يكي از بزرگ ترين اسطوره هاي ايراني كه در بر گيرنده رسالت تاريخي شكوه ايران زمين و به زانو درآمدن دشمنان اين مرزو بوم در راستاي ايجاد دنيايي نیکوتر و آبادتر ، به شمار مي رود ، كيخسرو است . او يكي از قهرمانان اسطوره اي ايران است كه همه دشمنان ايران زمين را به زانو درآورده و به كين خواهي ايرانيان برمي خيزد او در اين رسالت خود همواره در پي پيروزي پاكي بر پليدي است و در اين بين سرزميني كه همواره با حماسه آفريني هاي او همگام بوده آذربايجان است . نقش آذربايجان در حماسه كيخسرو در #شاهنامه #فردوسي ، نشانه اي از نگرش اشویی فردوسي به آذربايجان است .
حكيم آنچنان جايگاه والايي براي آذربايجان قائل بوده كه اين سرزمين را نماد پيروزي وهومني بر قواي اهريمني مي داند . آذربايجان در كلام فردوسي جايگاهي است كه در آن رسالت كيخسرو مورد تاييد يزدان قرار مي گيرد …
دشمن فردوسی ،نه تنها دشمن ایران زمین ،بلکه دشمن آذربایجان و به گفته حکیم توس دیار آزادگان است…
ناگفته نماند كه در همه نبشته های تاريخي و اساطيري و گفته های ديني و ملي (از جمله شاهنامه) دركنار ديگر مناطق ايران از دیار آذربايجان نام برده شده، ولي مهندی كارهاي كيخسرو در آذربايجان اين منطقه را داراي ارزش سمبوليك براي همه ايرانيان كرده است، حكيم ابوالقاسم فردوسي نيز به طرز بسيار حماسي و زيبايي آن را بيان كرده است، از ديگر مواردي كه فردوسي در آن از كيخسرو ياد مي كند، سفر كيخسرو پس از جلوس بر اريكه شاهي به نقاط مهند #ايران است كه در آن از آذربايجان نيز سخن مي راند و مي فرمايد:
بخواهم كه ببينم سراسر زمين
همه مرز ايران با آفرين
همه بوم ايران سراسر بگشت
به آباد و ويراني اندر گذشت
هرآن بوم و بر، كان نه آباد بود
تبه بود و ويران زبيداد بود
به هر شهر بنشست و بنهاد تخت
چنان چون بوم مردم نيكبخت
چنين تا در آذرآبادگان
بشد با بزرگان و آزادگان
همي خورد باده همي تاخت اسب
بيامد سوي خان آذرگشسب
جهان آفرين را ستايش گرفت
به آتشكده بر نيايش گرفت…
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
حكيم آنچنان جايگاه والايي براي آذربايجان قائل بوده كه اين سرزمين را نماد پيروزي وهومني بر قواي اهريمني مي داند . آذربايجان در كلام فردوسي جايگاهي است كه در آن رسالت كيخسرو مورد تاييد يزدان قرار مي گيرد …
دشمن فردوسی ،نه تنها دشمن ایران زمین ،بلکه دشمن آذربایجان و به گفته حکیم توس دیار آزادگان است…
ناگفته نماند كه در همه نبشته های تاريخي و اساطيري و گفته های ديني و ملي (از جمله شاهنامه) دركنار ديگر مناطق ايران از دیار آذربايجان نام برده شده، ولي مهندی كارهاي كيخسرو در آذربايجان اين منطقه را داراي ارزش سمبوليك براي همه ايرانيان كرده است، حكيم ابوالقاسم فردوسي نيز به طرز بسيار حماسي و زيبايي آن را بيان كرده است، از ديگر مواردي كه فردوسي در آن از كيخسرو ياد مي كند، سفر كيخسرو پس از جلوس بر اريكه شاهي به نقاط مهند #ايران است كه در آن از آذربايجان نيز سخن مي راند و مي فرمايد:
بخواهم كه ببينم سراسر زمين
همه مرز ايران با آفرين
همه بوم ايران سراسر بگشت
به آباد و ويراني اندر گذشت
هرآن بوم و بر، كان نه آباد بود
تبه بود و ويران زبيداد بود
به هر شهر بنشست و بنهاد تخت
چنان چون بوم مردم نيكبخت
چنين تا در آذرآبادگان
بشد با بزرگان و آزادگان
همي خورد باده همي تاخت اسب
بيامد سوي خان آذرگشسب
جهان آفرين را ستايش گرفت
به آتشكده بر نيايش گرفت…
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔹لشکرکشی نادرشاه به میان رودان (عراق امروز)
دوم آگوست 1743(11 امردادماه)، #نادرشاه رئیس انتخابی کشور ایران در جريان جنگ با عثمانی در بين النهرين (عراق امروز)، دستور هجوم به کركوك کُردنشین و آزادکردن آن از دست دولت #استانبول را صادر كرد و دو روز بعد توپخانه ارتش #ايران مکانهای نظامیان آن دولت (عَساكر عثمانی) در کرکوک را گلوله باران كرد. در خلال اين جنگها، نادر در همين سال بغداد و بصره را هم متصرف شد. مردم سليمانيه مرکب از کُرد و تُرکمان همچنان به ايران وفادار بودند.
دولت #عثمانی به پایتختی استانبول که خود را خلیفه #مسلمین اعلام کرده بود و جانشین خلفای #دمشق و بغداد، پایان كار #صفويه كه دولت #اصفهان عمدتا بر اثر فساد اداري ناشی از افتادن امور دربار #شاهان اين دودمان به دست گُرجيان و به کار گماردن نادرست، رو به سستی نهاده بود با اخراج فرمانروایان وابسته به ايران در میان رودان، بسياري از مناطق #عراق امروز را صاحب شده بود و لشکرکشی نادرشاه به آن منطقه برای پس گرفتن آن زمینها و شهرها بود. پیش از آن هم شاه طهماسب نخست #بغداد را به عثمانی واگذارکرده بود که شاه عباس یکم آن را پس گرفته بود. درگيري #ايرانيان با هر قدرت وقت بر سر بين النهرين، از زمان بپاخيزی ايرانيان براي کسب خودسالاری و حکمرانی میهنی (دو سده پس از چیره گی تازیان) آغاز شده است. میان رودان سده ها يک ايالت ايران بود و پايتخت ايران در آن ايالت قرار داشت که آثار آن باقی است.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
دوم آگوست 1743(11 امردادماه)، #نادرشاه رئیس انتخابی کشور ایران در جريان جنگ با عثمانی در بين النهرين (عراق امروز)، دستور هجوم به کركوك کُردنشین و آزادکردن آن از دست دولت #استانبول را صادر كرد و دو روز بعد توپخانه ارتش #ايران مکانهای نظامیان آن دولت (عَساكر عثمانی) در کرکوک را گلوله باران كرد. در خلال اين جنگها، نادر در همين سال بغداد و بصره را هم متصرف شد. مردم سليمانيه مرکب از کُرد و تُرکمان همچنان به ايران وفادار بودند.
دولت #عثمانی به پایتختی استانبول که خود را خلیفه #مسلمین اعلام کرده بود و جانشین خلفای #دمشق و بغداد، پایان كار #صفويه كه دولت #اصفهان عمدتا بر اثر فساد اداري ناشی از افتادن امور دربار #شاهان اين دودمان به دست گُرجيان و به کار گماردن نادرست، رو به سستی نهاده بود با اخراج فرمانروایان وابسته به ايران در میان رودان، بسياري از مناطق #عراق امروز را صاحب شده بود و لشکرکشی نادرشاه به آن منطقه برای پس گرفتن آن زمینها و شهرها بود. پیش از آن هم شاه طهماسب نخست #بغداد را به عثمانی واگذارکرده بود که شاه عباس یکم آن را پس گرفته بود. درگيري #ايرانيان با هر قدرت وقت بر سر بين النهرين، از زمان بپاخيزی ايرانيان براي کسب خودسالاری و حکمرانی میهنی (دو سده پس از چیره گی تازیان) آغاز شده است. میان رودان سده ها يک ايالت ايران بود و پايتخت ايران در آن ايالت قرار داشت که آثار آن باقی است.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔹سپاسگزاری سنای روم از دولت ايران.
يازدهم نوامبرسال 401 ترسایی سناي روم از کنش #ايران مبنی بر دادن آزادی مذهبی به مسيحيان سپاسگزاري كرد که در صورتجلسه گفتگوهای آن روز اين مجلس درج شده و مانده است.
يزدگرد يکم، شاه ساسانی ايران كه در سال 399 ترسایی به شهریاری رسيده بود پس از دريافت درخواست دولت روم مبنی بر دادن آزادی انجام آيين های دينی به مسيحيان گستره ايران، برغم مخالفت موبدان زرتشتی با اين درخواست موافقت كرده بود.
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
يازدهم نوامبرسال 401 ترسایی سناي روم از کنش #ايران مبنی بر دادن آزادی مذهبی به مسيحيان سپاسگزاري كرد که در صورتجلسه گفتگوهای آن روز اين مجلس درج شده و مانده است.
يزدگرد يکم، شاه ساسانی ايران كه در سال 399 ترسایی به شهریاری رسيده بود پس از دريافت درخواست دولت روم مبنی بر دادن آزادی انجام آيين های دينی به مسيحيان گستره ايران، برغم مخالفت موبدان زرتشتی با اين درخواست موافقت كرده بود.
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔸نخستین تجدید سازمان ارتش ایران در سده چهاردهم هجری (سده 20) ـ اشاره به کار قهرمانی چند ژاندارم کرمانی
ژنرال رضاخان #پهلوی سردار سپه سیزده #دیماه سال 1300 تازی (3 ژانويه 1921) سازمان ارتش #ايران را كه خود هماهنگ كرده بود به اين فرانمون اعلام داشت و تاكيد کرد كه از روز پس به اجرا درخواهد آمد:
لشكر تهران، لشكر #آذربايجان (تبريز)، لشكر غرب (#همدان)، لشكر جنوب ( #شيراز ) و لشكر شرق (#مشهد). ضمنا قرار شده بود كه براي آموزش افسر برای اين لشكرها يك مدرسه عالی نظام (دانشكده افسری) در تهران تاسيس شود و علاوه بر ایجاد چند دبیرستان نظام که برای دانشکده افسری دانشجو آماده کند، بر برنامه هفتگی دبیرستانهای پسران درس آموزش نظامی اضافه شود. [پس از اشغال نظامی ایران در شهریور 1320، به تصمیم دولتهای اشغالگر، این دبیرستانهای نظام منحل و برنامه آموزش نظامی دبیرستانها نیز لغو شد].
در دی ماه 1300 افزون بر تجدید سازمان ارتش، ژنرال رضاخان [با درجه سرتیپ = میرپنج] خود فرماندهی لشكر مركزرا بر دوش قرارگرفته بود که چهارسالپس به نام #رضاشاه_پهلوی #شاه ایران شد.
اين نخستين سازماندهي #ارتش ايران پس از فسخ مناطق نفوذ انگلستان و #روسیه و خروج نيروهای خارجی از كشور بود. سپس اين یگانها افزايش يافته و ده لشكر شدند كه سامان پذیری سخت بر آنها فرمانروا بود. پایگاه لشکر هفتم شهر کرمان برشمرده شده بود. ایران از همان دهه به صف کشورهای دارای قانون نظام وظیفه اجباری پیوست تا همه مردان کشور آموزش و تجربه نظامی یابند و پس از احضار، در اندک زمان آماده پدافند از #میهن و رانش تجاوز باشند. با وجود اين، در شهريور 1320 چند خيانتكار به اين نظاميان مجال ندادند كه توان و از جان گذشتگي خودرا در راه ميهن به جایگاه پیدایش بگذارند تا ملت مباهی و مفتخر شود و از حالت خمود دراز به در آيد. لشکرهای کرمان و اهواز و نیز نیروی هوایی در شهریور 1320 از اجرای دستور مرخص کردن سربازان خودداری کردند و یک تیپ انگلیسی که از مرز بلوچستان وارد ایران شده بود از ترس لشکر کرمان که یک نیروی پیاده بود چند هفته در جلگه رایِن (یکصد کیلومتری جنوب کرمان) متوقف بود. فرمانده وقت لشکر هفتم پیاده از امینان محله ها، کدخدایان روستاها و سران ایلات استان کرمان [در آن زمان؛ استان کرمان و مکران] خواسته بود که داوطلبان پدافند از میهن را به پادگان سرآسیاب بفرستند تا آنان را مسلح سازد. در درازای درنگ تیپ #انگلیسی در جلگه راین، چند ژاندارم سوار (وابسته به پاسگاه نی بید) که در جریان یک ماموریت قضایی با مشاهده نظامیان انگلیسی زیر تاثیر احساسات میهنی قرارگرفته بودند شبانه به اردوگاه تیپ سه هزار و ششصدنفری انگلیسی یورش بردند و آن را به آتش کشیدند و تلفات وارد ساختند و سپس به کوه هزار زدند و در آنجا پنهان شدند .
#رضاشاه_روحت_شاد 🌹
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ژنرال رضاخان #پهلوی سردار سپه سیزده #دیماه سال 1300 تازی (3 ژانويه 1921) سازمان ارتش #ايران را كه خود هماهنگ كرده بود به اين فرانمون اعلام داشت و تاكيد کرد كه از روز پس به اجرا درخواهد آمد:
لشكر تهران، لشكر #آذربايجان (تبريز)، لشكر غرب (#همدان)، لشكر جنوب ( #شيراز ) و لشكر شرق (#مشهد). ضمنا قرار شده بود كه براي آموزش افسر برای اين لشكرها يك مدرسه عالی نظام (دانشكده افسری) در تهران تاسيس شود و علاوه بر ایجاد چند دبیرستان نظام که برای دانشکده افسری دانشجو آماده کند، بر برنامه هفتگی دبیرستانهای پسران درس آموزش نظامی اضافه شود. [پس از اشغال نظامی ایران در شهریور 1320، به تصمیم دولتهای اشغالگر، این دبیرستانهای نظام منحل و برنامه آموزش نظامی دبیرستانها نیز لغو شد].
در دی ماه 1300 افزون بر تجدید سازمان ارتش، ژنرال رضاخان [با درجه سرتیپ = میرپنج] خود فرماندهی لشكر مركزرا بر دوش قرارگرفته بود که چهارسالپس به نام #رضاشاه_پهلوی #شاه ایران شد.
اين نخستين سازماندهي #ارتش ايران پس از فسخ مناطق نفوذ انگلستان و #روسیه و خروج نيروهای خارجی از كشور بود. سپس اين یگانها افزايش يافته و ده لشكر شدند كه سامان پذیری سخت بر آنها فرمانروا بود. پایگاه لشکر هفتم شهر کرمان برشمرده شده بود. ایران از همان دهه به صف کشورهای دارای قانون نظام وظیفه اجباری پیوست تا همه مردان کشور آموزش و تجربه نظامی یابند و پس از احضار، در اندک زمان آماده پدافند از #میهن و رانش تجاوز باشند. با وجود اين، در شهريور 1320 چند خيانتكار به اين نظاميان مجال ندادند كه توان و از جان گذشتگي خودرا در راه ميهن به جایگاه پیدایش بگذارند تا ملت مباهی و مفتخر شود و از حالت خمود دراز به در آيد. لشکرهای کرمان و اهواز و نیز نیروی هوایی در شهریور 1320 از اجرای دستور مرخص کردن سربازان خودداری کردند و یک تیپ انگلیسی که از مرز بلوچستان وارد ایران شده بود از ترس لشکر کرمان که یک نیروی پیاده بود چند هفته در جلگه رایِن (یکصد کیلومتری جنوب کرمان) متوقف بود. فرمانده وقت لشکر هفتم پیاده از امینان محله ها، کدخدایان روستاها و سران ایلات استان کرمان [در آن زمان؛ استان کرمان و مکران] خواسته بود که داوطلبان پدافند از میهن را به پادگان سرآسیاب بفرستند تا آنان را مسلح سازد. در درازای درنگ تیپ #انگلیسی در جلگه راین، چند ژاندارم سوار (وابسته به پاسگاه نی بید) که در جریان یک ماموریت قضایی با مشاهده نظامیان انگلیسی زیر تاثیر احساسات میهنی قرارگرفته بودند شبانه به اردوگاه تیپ سه هزار و ششصدنفری انگلیسی یورش بردند و آن را به آتش کشیدند و تلفات وارد ساختند و سپس به کوه هزار زدند و در آنجا پنهان شدند .
#رضاشاه_روحت_شاد 🌹
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
🔸روزی كه خلیفه عباسی بابك خرمدين را بکُشت
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.
بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.
بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
🔸گوشه اي از کوشش #ايرانيان براي #ميهن: تلاش های «پيروزساساني» پسر يزدگرد سوم در #چين
چند یگان سلاحدار تازی كه مامور جلوگيری از بازگشت #پيروز_ساساني (پسر يزدگرد سوم) از چين به #ايران شده بودند ششم ژانويه سال 663 ترسایی در سر راه خود، شهر #بلخ يكي از چهار شهر بزرگ #خراسان آندوره را تصاحب كردند (مركز همان ساتراپي ايران كه #يونانيان، «باكتريانا» نوشته اند).
«پيروز ساسانی» به خواست پدرش #يزدگرد_سوم (كه در سال 651 ترسایی در مرو كشته شد)، براي جلب كمك نظامی تايزونگ، امپراتور چين از دودمان تانگ Tang، از طريق كوههاي پامير ( #تاجيكستان امروز) به «چانگ آن Chang-an» پايتخت آن زمان چين رفته بود كه در ايالت مرکزي Shaanxi قرار داشت. [اين شهر بعدا به شهر Xian دگرگون نام داده شد.]. «تايزونگ» پيش از رسيدن «پيروز ساساني» به «چانگ آن» درگذشته بود و پسرش «گائوزونگ» امپراتور تازه و سومين رئيس كشور از دودمان تانگ در سال 662 پيروزرا با يكي از ژنرالهاي خود به نام «پي شينگ جيان» با لشكری كامل روانه ايران كرد. «پيروز ساساني» پيشنهاد كرده بود كه اين لشكر تا #سيستان (شهر زرنگ = زرنج و مركز ايالت #نيمروز افغانستان امروز) با او باشد زيرا كهبی گمانی دارد، #ايرانيان پس از شنيدن خبر بازگشت وی، دسته های پدافندی تشكيل می دهند و به ياری اش مي شتابند.
ژنرال «پی» تنها تا شهر «بالا سگون» قرارگرفته در سغديانای وقت [امروزه: توك ماك = توقماق واقع در قرقيزستان] با «پيروز» همراه بود و در اينجا دست به بهانه آوردن و درنگ زد و پيروز ساساني پس از نوميد شدن از پشتیبانی نظاميان چينی، تنها با ايرانيانی كه با او بودند به انتهای اپاختر خاوری ايران (سرزميني كه امروز تاجيكستان و اپاختر خاوری #افغانستان را تشكيل مي دهد) بازگشته و دست به گردآوری نيرو براي #جنگ با تازیان زده بود و مردم #هرات (بزرگترين شهر خراسان آن زمان و از شهرهاي ايران خاوری وقت) با شنيدن خبر بازگشت پيروز، بر پادحكمران تازی شورش كرده و باعث نگرانی تازیان باشنده بر ايران شده بودند كه چندیگان تازی را مامور متوقف ساختن «پيروز» و به پس زدن او كرده بودند كه اين يگانها بلخ را تصاحب كردند.
پيروز ساساني تا تخارستان (افغانستان شمال شرقي) پيش آمد و 20 سال در آن مناطق بود، در همانجا درگذشت و برپایه سپارش نامه اش ، جسم بیجان اورا در كوههاي پامير به گونه اي كه رخساره اش به سوي ايران باشد خاکسپاری كردند.
یاد و نامش گرامی باد
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
چند یگان سلاحدار تازی كه مامور جلوگيری از بازگشت #پيروز_ساساني (پسر يزدگرد سوم) از چين به #ايران شده بودند ششم ژانويه سال 663 ترسایی در سر راه خود، شهر #بلخ يكي از چهار شهر بزرگ #خراسان آندوره را تصاحب كردند (مركز همان ساتراپي ايران كه #يونانيان، «باكتريانا» نوشته اند).
«پيروز ساسانی» به خواست پدرش #يزدگرد_سوم (كه در سال 651 ترسایی در مرو كشته شد)، براي جلب كمك نظامی تايزونگ، امپراتور چين از دودمان تانگ Tang، از طريق كوههاي پامير ( #تاجيكستان امروز) به «چانگ آن Chang-an» پايتخت آن زمان چين رفته بود كه در ايالت مرکزي Shaanxi قرار داشت. [اين شهر بعدا به شهر Xian دگرگون نام داده شد.]. «تايزونگ» پيش از رسيدن «پيروز ساساني» به «چانگ آن» درگذشته بود و پسرش «گائوزونگ» امپراتور تازه و سومين رئيس كشور از دودمان تانگ در سال 662 پيروزرا با يكي از ژنرالهاي خود به نام «پي شينگ جيان» با لشكری كامل روانه ايران كرد. «پيروز ساساني» پيشنهاد كرده بود كه اين لشكر تا #سيستان (شهر زرنگ = زرنج و مركز ايالت #نيمروز افغانستان امروز) با او باشد زيرا كهبی گمانی دارد، #ايرانيان پس از شنيدن خبر بازگشت وی، دسته های پدافندی تشكيل می دهند و به ياری اش مي شتابند.
ژنرال «پی» تنها تا شهر «بالا سگون» قرارگرفته در سغديانای وقت [امروزه: توك ماك = توقماق واقع در قرقيزستان] با «پيروز» همراه بود و در اينجا دست به بهانه آوردن و درنگ زد و پيروز ساساني پس از نوميد شدن از پشتیبانی نظاميان چينی، تنها با ايرانيانی كه با او بودند به انتهای اپاختر خاوری ايران (سرزميني كه امروز تاجيكستان و اپاختر خاوری #افغانستان را تشكيل مي دهد) بازگشته و دست به گردآوری نيرو براي #جنگ با تازیان زده بود و مردم #هرات (بزرگترين شهر خراسان آن زمان و از شهرهاي ايران خاوری وقت) با شنيدن خبر بازگشت پيروز، بر پادحكمران تازی شورش كرده و باعث نگرانی تازیان باشنده بر ايران شده بودند كه چندیگان تازی را مامور متوقف ساختن «پيروز» و به پس زدن او كرده بودند كه اين يگانها بلخ را تصاحب كردند.
پيروز ساساني تا تخارستان (افغانستان شمال شرقي) پيش آمد و 20 سال در آن مناطق بود، در همانجا درگذشت و برپایه سپارش نامه اش ، جسم بیجان اورا در كوههاي پامير به گونه اي كه رخساره اش به سوي ايران باشد خاکسپاری كردند.
یاد و نامش گرامی باد
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Peroz-I-Sassanid hosted at ImgBB
Image Peroz-I-Sassanid hosted in ImgBB
روز درخشان ديگري درتاريخ #ايرانيان: احياء #حاكميّت_ملی
پانزدهم ژانويه سال ۹۴۶ ترسایی (۲۵ ديماه) احمد ديلمی (معزالدوله) بر #بغداد چیره شد، المستكفی بيست و دومين خليفه عباسی را بركنار كرد و با اين کنش حكومت سراسر #ايران بار ديگر در دست #ايرانيان قرارگرفت و از سر گیری حاكميت ملّی كه مردانی چون #ماكان و #مرداويز از #مازندران و ديلمان، #بابك_خرّمدين از #آذربايجان، #سيستانی ها (ايرانيان خاوری كه امروز #افغان خوانده می شوند) ازجمله #صفّاريان، #خراسانی ها به ويژه #سامانيان و ... در راهش تلاش كرده و جان باخته بودند به انجام پيوست. علي، احمد و حسن ديلمي پسران بويه از پيروان و دستياران «مرداويز» قهرمان ملّی ما بودند كه آرزوها و انديشه هاي وی را دنبال كردند. بوئيان «شيعه اثني عشري» را با #ناسيوناليسم_ايرانی درآميختند تا ميهن آنان درجهان اسلامی ماهيتی كاملا یگانه داشته باشد؛ به همان گونه كه آئين #زرتشت بزرگ ستون ناسيوناليسم ايرانی در دوران #ساسانيان بود. احمد از سوی برادر خود علی ديلمی مامور پس گرفتن #خوزستان و تصرف بغداد بود كه به انجام هر دو ماموريت پیروز شد. وی بود که رسمیت عزاداری تاسوعا و عاشورا را اعلام داشت.
تاريخ نگاران اروپايي ۱۵ ژانويه ۹۴۶ ترسایی ـ فتح پایگاه خليفه عباسي را [پس گرفتن ناحیه ایکه پايتخت امپراتوری باستانی ایران در آنجا قرارداشت] براي ايرانيان روزي بزرگ ثبت تاریخ کرده اند ـ روزی درخشان همانند روزی كه #كوروش بزرگ ايجاد امپراتوری ايران را اعلام داشت و روزی كه #اشكانيان مقدونيهای اشغالگر (جانشينان اسكندر) را به مديترانه ريختند. مقدوني ها «سلوكيه» را در كنار دجله ساخته بودند تا از آنجا بر آسياي باختری حكومت و وارسی كنند كه اشكانيان پس از بيرون راندن آنان از #آسيا، #تيسفون (مداين ـ در ۳۶ كيلومتري جنوب بغداد امروز) را در سوی ديگر دجله ساختند و دو دولت اشكانی و ساسانی ايران حدود هزار سال از اين شهر بر امپراتوري پهناورشان حكومت كردند و مانع پيشروی #اروپاييان (روميان) در آسيا شدند. هر دو دودمان خطر نزديك بودن به مرز رقيب (امپراتوري باختر = روم ) را تاب آوردند و پايتخت را از تيسفون به يك شهر مركزی جابجا ندادند.
#بغداد در دسامبر سال ۱۵۳۴ از دست ايران خارج شد و موقتا به دست سلطان سليمان امپراتور عثمانی افتاد كه خود را خليفه مسلمين مي خواند و بغداد را براي اثبات ادعاي خود لازم داشت. دولت #صفويه ايران بعدا بغداد را از #عثمانی ها پس گرفت و در آنجا يك پادگان ثابت به وجود آورد و يك یگان نظامی نيرومند مستقر ساخت. جنگ پی در پی ايران و عثمانی بر سر بغداد دو سده به درازا كشيد و در زمان #نادرشاه سازش انجام گرفت؛ ايران از کشمکش های خود بر بغداد دست كشيد و عثمانی حکمرانی ايران بر #ايروان (پايتخت كنونی ارمنستان) و همه قفقاز جنوبی را برسميت شناخت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
پانزدهم ژانويه سال ۹۴۶ ترسایی (۲۵ ديماه) احمد ديلمی (معزالدوله) بر #بغداد چیره شد، المستكفی بيست و دومين خليفه عباسی را بركنار كرد و با اين کنش حكومت سراسر #ايران بار ديگر در دست #ايرانيان قرارگرفت و از سر گیری حاكميت ملّی كه مردانی چون #ماكان و #مرداويز از #مازندران و ديلمان، #بابك_خرّمدين از #آذربايجان، #سيستانی ها (ايرانيان خاوری كه امروز #افغان خوانده می شوند) ازجمله #صفّاريان، #خراسانی ها به ويژه #سامانيان و ... در راهش تلاش كرده و جان باخته بودند به انجام پيوست. علي، احمد و حسن ديلمي پسران بويه از پيروان و دستياران «مرداويز» قهرمان ملّی ما بودند كه آرزوها و انديشه هاي وی را دنبال كردند. بوئيان «شيعه اثني عشري» را با #ناسيوناليسم_ايرانی درآميختند تا ميهن آنان درجهان اسلامی ماهيتی كاملا یگانه داشته باشد؛ به همان گونه كه آئين #زرتشت بزرگ ستون ناسيوناليسم ايرانی در دوران #ساسانيان بود. احمد از سوی برادر خود علی ديلمی مامور پس گرفتن #خوزستان و تصرف بغداد بود كه به انجام هر دو ماموريت پیروز شد. وی بود که رسمیت عزاداری تاسوعا و عاشورا را اعلام داشت.
تاريخ نگاران اروپايي ۱۵ ژانويه ۹۴۶ ترسایی ـ فتح پایگاه خليفه عباسي را [پس گرفتن ناحیه ایکه پايتخت امپراتوری باستانی ایران در آنجا قرارداشت] براي ايرانيان روزي بزرگ ثبت تاریخ کرده اند ـ روزی درخشان همانند روزی كه #كوروش بزرگ ايجاد امپراتوری ايران را اعلام داشت و روزی كه #اشكانيان مقدونيهای اشغالگر (جانشينان اسكندر) را به مديترانه ريختند. مقدوني ها «سلوكيه» را در كنار دجله ساخته بودند تا از آنجا بر آسياي باختری حكومت و وارسی كنند كه اشكانيان پس از بيرون راندن آنان از #آسيا، #تيسفون (مداين ـ در ۳۶ كيلومتري جنوب بغداد امروز) را در سوی ديگر دجله ساختند و دو دولت اشكانی و ساسانی ايران حدود هزار سال از اين شهر بر امپراتوري پهناورشان حكومت كردند و مانع پيشروی #اروپاييان (روميان) در آسيا شدند. هر دو دودمان خطر نزديك بودن به مرز رقيب (امپراتوري باختر = روم ) را تاب آوردند و پايتخت را از تيسفون به يك شهر مركزی جابجا ندادند.
#بغداد در دسامبر سال ۱۵۳۴ از دست ايران خارج شد و موقتا به دست سلطان سليمان امپراتور عثمانی افتاد كه خود را خليفه مسلمين مي خواند و بغداد را براي اثبات ادعاي خود لازم داشت. دولت #صفويه ايران بعدا بغداد را از #عثمانی ها پس گرفت و در آنجا يك پادگان ثابت به وجود آورد و يك یگان نظامی نيرومند مستقر ساخت. جنگ پی در پی ايران و عثمانی بر سر بغداد دو سده به درازا كشيد و در زمان #نادرشاه سازش انجام گرفت؛ ايران از کشمکش های خود بر بغداد دست كشيد و عثمانی حکمرانی ايران بر #ايروان (پايتخت كنونی ارمنستان) و همه قفقاز جنوبی را برسميت شناخت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
ترس دولت #روسيه از نادر شاه:
بدون جنگ از همه دعاوی خود گذشت و از همان راهی كه آمده بود بازگشت
21 ژانويه سال 1732 دولت روسيه برپایه يادداشتی كه در #رشت به نماينده دولت #ايران تسليم شد محتوا قرارداد سال 1724 خود با دولت عثمانی را كه به امضای پتر يكم و سلطان #عثمانی رسيده بود بی اثر اعلام داشت. برپایه اين قرارداد كه با پیدایش نادرشاه و از ترس او لغو شد، دولت های روسيه و عثمانی با سوء استفاده از سستی ايران به سبب جنگ داخلی (تصرف اصفهان به دست قندهاري های ايراني) هم داستانی ( توافق ) كرده بودند كه سراسر باختر ايران ــ از #گرجستان تا #خوزستان ــ به عثمانی و سرزمین های کرانه ای اپاختر ايران ــ از حاجي طرخان تا استراباد ــ به روسيه تعلّق داشته باشد. پتر يكم تزار روسيه چند روز پس از امضای اين قرارداد درگذشته بود.
در سال 1724 دولت عثماني هنگامی كه شنيد كه پتر يكم امپراتور روسيه با 45 هزار سرباز و سدها توپ در حاجي طرخان مستقر شده و قصد راندن به نیمروز ( جنوب ) و رساندن خود به آبهای در اصطلاح گرم اقيانوس #هند را دارد كه پیرنگ پایانی اوست پيشنهاد بستن آن قرارداد را داده بود كه ميان دو كشور برسر ايران كه اوضاع مبهمی داشت درگيری روی ندهد و به علاوه، روس ها حرص به باختر ايران نكنند. پتر يکم با اين پيشنهاد همراهی كرده بود.
جانشينان پتر پس از اگاهی یافتن از پیدایش نادر شاه بزرگ و قلع و قمع قندهاری ها و به پس راندن عثمانی و بركنار كردن طهماسب دوم ـ شاه صفوی، حساب كار خود را كردند و افزون بر لغو يكجانبه قراردادی كه باعثمانی امضاء كرده بودند از همه آشوب های خود دست برداشتند و دستور بازگشت نيروها را صادر كردند.
باوجود لغو اين قرارداد و باز گرداندن نيروها، روسيه در بيرون بردن باقيمانده یگانهای سلاحدار خود از بادكوبه (باكو) درنگ مي ورزيد كه نادر دو سال پس به داغستان برفت و روس ها با شنيدن اين خبر به یگانهای باقيمانده در دژ بادكوبه دستور خالی سازی و بازگشت فوری دادند و شتاب در اين كار به قدري زياد بود كه سربازان روس شماری از توپهاي خود را برجاي گذارده بودند.
دستک های بایگانی «سن پترز بورگ» نشان مي دهد كه به تزار وقت روسيه (جانشين پتر يکم) گزارش كرده بودند كه اگر نادر از حوزه دربند قفقاز گذر كند به تصرف روسيه بسنده نخواهد شد و تا اروپای مركزی پيش خواهد راند.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
بدون جنگ از همه دعاوی خود گذشت و از همان راهی كه آمده بود بازگشت
21 ژانويه سال 1732 دولت روسيه برپایه يادداشتی كه در #رشت به نماينده دولت #ايران تسليم شد محتوا قرارداد سال 1724 خود با دولت عثمانی را كه به امضای پتر يكم و سلطان #عثمانی رسيده بود بی اثر اعلام داشت. برپایه اين قرارداد كه با پیدایش نادرشاه و از ترس او لغو شد، دولت های روسيه و عثمانی با سوء استفاده از سستی ايران به سبب جنگ داخلی (تصرف اصفهان به دست قندهاري های ايراني) هم داستانی ( توافق ) كرده بودند كه سراسر باختر ايران ــ از #گرجستان تا #خوزستان ــ به عثمانی و سرزمین های کرانه ای اپاختر ايران ــ از حاجي طرخان تا استراباد ــ به روسيه تعلّق داشته باشد. پتر يكم تزار روسيه چند روز پس از امضای اين قرارداد درگذشته بود.
در سال 1724 دولت عثماني هنگامی كه شنيد كه پتر يكم امپراتور روسيه با 45 هزار سرباز و سدها توپ در حاجي طرخان مستقر شده و قصد راندن به نیمروز ( جنوب ) و رساندن خود به آبهای در اصطلاح گرم اقيانوس #هند را دارد كه پیرنگ پایانی اوست پيشنهاد بستن آن قرارداد را داده بود كه ميان دو كشور برسر ايران كه اوضاع مبهمی داشت درگيری روی ندهد و به علاوه، روس ها حرص به باختر ايران نكنند. پتر يکم با اين پيشنهاد همراهی كرده بود.
جانشينان پتر پس از اگاهی یافتن از پیدایش نادر شاه بزرگ و قلع و قمع قندهاری ها و به پس راندن عثمانی و بركنار كردن طهماسب دوم ـ شاه صفوی، حساب كار خود را كردند و افزون بر لغو يكجانبه قراردادی كه باعثمانی امضاء كرده بودند از همه آشوب های خود دست برداشتند و دستور بازگشت نيروها را صادر كردند.
باوجود لغو اين قرارداد و باز گرداندن نيروها، روسيه در بيرون بردن باقيمانده یگانهای سلاحدار خود از بادكوبه (باكو) درنگ مي ورزيد كه نادر دو سال پس به داغستان برفت و روس ها با شنيدن اين خبر به یگانهای باقيمانده در دژ بادكوبه دستور خالی سازی و بازگشت فوری دادند و شتاب در اين كار به قدري زياد بود كه سربازان روس شماری از توپهاي خود را برجاي گذارده بودند.
دستک های بایگانی «سن پترز بورگ» نشان مي دهد كه به تزار وقت روسيه (جانشين پتر يکم) گزارش كرده بودند كه اگر نادر از حوزه دربند قفقاز گذر كند به تصرف روسيه بسنده نخواهد شد و تا اروپای مركزی پيش خواهد راند.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Nader-Shah hosted at ImgBB
Image Nader-Shah hosted in ImgBB
یکم فوریه
مصر يک ساتراپی و مصریان شهروند ایرانشهر باستان
به نوشته تاریخ نگاران دوران باستان و برآورد گاهشماری سده بيستم، در فوریه سال 523 پيش از زادروز (به گفته ای ؛ يک و يا دو روز پس از جشن سده) برجستگان #مصر ـ کشوری که سدها سال خوسالاری كامل داشت ـ پذيرفتند كه از آن پس شهروند و سرزمين شان يك ساتراپي (ايالت) #ايرانشهر باشد.
دور نخست حكومت ايران بر مصر (زمان هخامنشيان) 121 سال درازا كشيد. پس از اين زمان هم تا ساليان دراز، #يهوديان مصری خودرا از شهروند #ايران می خواندند .
#ارتش ايران در سال 618 ترسایی (زمان پادشاهي خسروپرويز) نیز شمال مصر را فتح كرد و در #اسكندريه ماندگار شد. #خسروپرویز از سال 590 ترسایی تا آخرین ماه سال 627 بر ایران پادشاهی کرد.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مصر يک ساتراپی و مصریان شهروند ایرانشهر باستان
به نوشته تاریخ نگاران دوران باستان و برآورد گاهشماری سده بيستم، در فوریه سال 523 پيش از زادروز (به گفته ای ؛ يک و يا دو روز پس از جشن سده) برجستگان #مصر ـ کشوری که سدها سال خوسالاری كامل داشت ـ پذيرفتند كه از آن پس شهروند و سرزمين شان يك ساتراپي (ايالت) #ايرانشهر باشد.
دور نخست حكومت ايران بر مصر (زمان هخامنشيان) 121 سال درازا كشيد. پس از اين زمان هم تا ساليان دراز، #يهوديان مصری خودرا از شهروند #ايران می خواندند .
#ارتش ايران در سال 618 ترسایی (زمان پادشاهي خسروپرويز) نیز شمال مصر را فتح كرد و در #اسكندريه ماندگار شد. #خسروپرویز از سال 590 ترسایی تا آخرین ماه سال 627 بر ایران پادشاهی کرد.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
سوم فروریه:
آغاز تجربه ای نامطلوب برای #ايران، تجربه ای كه به سيه روزی ايران انجاميد
سال ترسایی 1803 آغاز تجربه تازه ای براي ايران بود كه نتايجي بس نا مطلوب براي اين ملت كهن و سده ها يك ابر قدرت توانمند به بار آورده است.
از فوريه اين سال، رقابت قدرتهاي اروپايي بر سر ايران و استفاده از ايران براي رسيدن به آرمانهای استعماری خود در خاور زمين وارد مرحله تازه و شديد خود شد و مقامات دولتی ايران كه با اين بازي نا آشنا، وآگاهي های درست و جامعی از اوضاع جهان و دگرگونی های روز نداشتند و بيشتر زمانشان در حرمسرا و چاپلوسی از يگديكر مي گذشت میهن را قرباني و بازنده دراز مدت آن كردند . اين اصحاب اختيار به دليل اين گرفتاري ها و نيز كوته اندیشه ای ؛ نیز تلاشی براي آشنا شدن با دگرگونی های سياسی روز به عمل نياوردند و سرزمين ايران كوچك و از قافله پيشرفت واپس افتاد و ....
تا اين سال لرد«ولسلي Lord Wellesley» نماينده انگلستان در هند اين سرزمين را به صورت گوشه ثابت امپراتوري در آورده بود. وي كه به عنوان نماينده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سركوب قدرتهاي محلي هند كه با هم اتحاد ضمني داشتند و اخراج فرانسويان و ساير اروپائيان همه اين سرزمين پهناور را مستعمره انگلستان كرده بود و فرماندار كل و تام الاختيار آن شده بود و در صدد بستن راههاي رخنه غير به هند و مسدود كردن ديوارهاي كوتاه اطراف آن بر آمده بود و ايران را رخنه گاه تشخيص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود.
ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان كه اين را مي دانست به فرستادن نماينده پشت نماينده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الكساندر اول تزار تازه روسيه كه به سبب برخورداري ازآموزگاري همچون« لاهارپ » سويسي ، نسبت به پدرش اطلاعات تاريخ ــ جغرافيايي و منطقه اي بيشتري داشت در صدد گسترش قلمرو روسيه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجراي اين سياست به ژنرال« سي سيانوف » دستور حركت از تفليس به سوي ارس را داده بود و در اين ميان تهران بي خبر از همه جا ، پیشگاه بازي هاي اين سه قدرت شده بود. نمايندگان اين سه نیرو ، هركدام بر پايه سرچشمه ها دولت پیروی شده و بر پاد دو هماورد ديگر گفته هایی به مقامات تهران مي زدند ؛ به گونه ای كه تهران به تدريج به صورت ابزاری در آمده بود كه هر چند هنگام در دست يكی از نیروهای هاي اروپايی قرار مي گرفت و از آن پس ، #تاريخ ايران عمدتا گزارش همين بازی ها بوده و ....
برای دولت آنهنگام #تهران ( زمان سلطنت فتحعلي شاه و وليعهد نسبتا لايق او عباس ميرزا) خطر روسيه لمس شدنی بود ، زيرا نيروهاي آن دولت به سرعت شهرهای #قفقاز را تصرف می كردند و پيش می آمدند و روشن نبود كه در كجا متوقف شوند .
در اين شرايط عباس ميرزا دست بكار شد ، نيروهاي سي سيانوف را در برخورد نخست شكست داد و بسياری از شهرهای از دست رفته ازآنگونه #ايروان ، #شوشي ، #گنجه و #باكو را پس گرفت كه در اين ميان ژنرال #روس هم در باكو كشته شد .
دست نشانده های انگلستان و فرانسه كه همانند سايه عباس ميرزا را دنبال مي كردند آموخته بودند كه چگونه راه او را به سود سياست خود دگرگون کنند و ديديم كه همين بازی ها ايران را به روز سياه نشاندو ....
سازش #ناپلئون و تزار الكساندر اول در هفتم ژوئيه 1807 در « تيلسيت » و تقسيم #اروپا ميان خود و باز شدن دست روسيه براي جنگ با #عثمانی و ايران و چیره گی آلاسكا مزه تلخ ديپلماسي باختر را به عباس ميرزا چشانيد و تهران با ازاد كردن مستشاران نظامی #فرانسه به فرماندهي ژنرال گاردان عملا در آغوش نیروی سوم يعنی #انگلستان قرار گرفت كه در آرزوی چنين فرصتی بود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
🔥
💎
آغاز تجربه ای نامطلوب برای #ايران، تجربه ای كه به سيه روزی ايران انجاميد
سال ترسایی 1803 آغاز تجربه تازه ای براي ايران بود كه نتايجي بس نا مطلوب براي اين ملت كهن و سده ها يك ابر قدرت توانمند به بار آورده است.
از فوريه اين سال، رقابت قدرتهاي اروپايي بر سر ايران و استفاده از ايران براي رسيدن به آرمانهای استعماری خود در خاور زمين وارد مرحله تازه و شديد خود شد و مقامات دولتی ايران كه با اين بازي نا آشنا، وآگاهي های درست و جامعی از اوضاع جهان و دگرگونی های روز نداشتند و بيشتر زمانشان در حرمسرا و چاپلوسی از يگديكر مي گذشت میهن را قرباني و بازنده دراز مدت آن كردند . اين اصحاب اختيار به دليل اين گرفتاري ها و نيز كوته اندیشه ای ؛ نیز تلاشی براي آشنا شدن با دگرگونی های سياسی روز به عمل نياوردند و سرزمين ايران كوچك و از قافله پيشرفت واپس افتاد و ....
تا اين سال لرد«ولسلي Lord Wellesley» نماينده انگلستان در هند اين سرزمين را به صورت گوشه ثابت امپراتوري در آورده بود. وي كه به عنوان نماينده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سركوب قدرتهاي محلي هند كه با هم اتحاد ضمني داشتند و اخراج فرانسويان و ساير اروپائيان همه اين سرزمين پهناور را مستعمره انگلستان كرده بود و فرماندار كل و تام الاختيار آن شده بود و در صدد بستن راههاي رخنه غير به هند و مسدود كردن ديوارهاي كوتاه اطراف آن بر آمده بود و ايران را رخنه گاه تشخيص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود.
ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان كه اين را مي دانست به فرستادن نماينده پشت نماينده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الكساندر اول تزار تازه روسيه كه به سبب برخورداري ازآموزگاري همچون« لاهارپ » سويسي ، نسبت به پدرش اطلاعات تاريخ ــ جغرافيايي و منطقه اي بيشتري داشت در صدد گسترش قلمرو روسيه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجراي اين سياست به ژنرال« سي سيانوف » دستور حركت از تفليس به سوي ارس را داده بود و در اين ميان تهران بي خبر از همه جا ، پیشگاه بازي هاي اين سه قدرت شده بود. نمايندگان اين سه نیرو ، هركدام بر پايه سرچشمه ها دولت پیروی شده و بر پاد دو هماورد ديگر گفته هایی به مقامات تهران مي زدند ؛ به گونه ای كه تهران به تدريج به صورت ابزاری در آمده بود كه هر چند هنگام در دست يكی از نیروهای هاي اروپايی قرار مي گرفت و از آن پس ، #تاريخ ايران عمدتا گزارش همين بازی ها بوده و ....
برای دولت آنهنگام #تهران ( زمان سلطنت فتحعلي شاه و وليعهد نسبتا لايق او عباس ميرزا) خطر روسيه لمس شدنی بود ، زيرا نيروهاي آن دولت به سرعت شهرهای #قفقاز را تصرف می كردند و پيش می آمدند و روشن نبود كه در كجا متوقف شوند .
در اين شرايط عباس ميرزا دست بكار شد ، نيروهاي سي سيانوف را در برخورد نخست شكست داد و بسياری از شهرهای از دست رفته ازآنگونه #ايروان ، #شوشي ، #گنجه و #باكو را پس گرفت كه در اين ميان ژنرال #روس هم در باكو كشته شد .
دست نشانده های انگلستان و فرانسه كه همانند سايه عباس ميرزا را دنبال مي كردند آموخته بودند كه چگونه راه او را به سود سياست خود دگرگون کنند و ديديم كه همين بازی ها ايران را به روز سياه نشاندو ....
سازش #ناپلئون و تزار الكساندر اول در هفتم ژوئيه 1807 در « تيلسيت » و تقسيم #اروپا ميان خود و باز شدن دست روسيه براي جنگ با #عثمانی و ايران و چیره گی آلاسكا مزه تلخ ديپلماسي باختر را به عباس ميرزا چشانيد و تهران با ازاد كردن مستشاران نظامی #فرانسه به فرماندهي ژنرال گاردان عملا در آغوش نیروی سوم يعنی #انگلستان قرار گرفت كه در آرزوی چنين فرصتی بود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
#مجلس_مهستان
نخستین مجلس رسمى در #ايران در دوران #اشكانيان ..
از اشكانيان چيز زيادى باقى نمانده است واين دوران تاريخ پرمهر میهن ورجاوند مان به فراموشى سپرده شده است ..
پارلمان #ایران در دوره اشکانیان نخستین جلسه خود را در #نوروز سال سد و هفتاد و سه پیش از زادروز با باشندگی مهرداد اول - شاه وقت - برگزار کرد ونخستین برنهاده ( مصوبه ) آن گزینشی کردن #شاه بود.
برکناری شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، اگرچه در شرایطی از آنگونه دشمنیار ( خیانت ) به کشور، ابراز سستی و نیز جنون، بیماری دشوار و از کار افتادگی.
ایران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان که جلسه میانوند آنها را «مِهستان» میخواندند.
گزینش جانشین از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد آشتی، بسیج نیرو، برکناری شاه درصورت دیوانه شدن و بیماری پیوسته و ...، دگرگونی اشل مالیاتها و صدور دستور زدن سكه با چهره نو ، تعیین شاهان #ارمنستان، تایید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسی تبار (از دودمان هخامنشیان) سرزمین پنتوس (دامنه کرانه جنوب دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و برگزینش فرمانده كل ارتش برای یك دوره شناخته و یا گردانش جنگ از جمله اختیارات مهستان بود.
مهستان كه مجلسی برابر با سنای روم بود در موارد گوناگون شاه را به عنوان فرمانده ارتش، فرمانده جبهه و مسئول لشكركشی گزینش كرده بود. ..
ميتوان گفت مجلس مهستان نیز پيش تر از سناى روم باستان در ايران به دست اشكانيان تاسيس شد ..
در ان زمان مجلس كشور تمام اختيارت را داشت هتا كنار گذاشتن پادشاه ..
یکی از ماجرای های جالب درباره کارها مجلس مهستان این است که در سال ۵۲ ترسایی، پس مرگ شاه وقت در روزهای نوروز، مهستان که از نحسی سیزده فروردین میترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچک تر بود و استدلال کرد که «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب میکرد.
شوربختانه مجلس امروز كشور عزيزمان را حتى نميشود نامش را مجلس نهاد چون هيچ اختيارى ندارد اختيارات تام مجلس در دست #ضحاک است و هموندان مجلس ،انسان هايى فرومايه و سر سپرده اى بيت رهبرى و اجنبی ها هستندو هيچ اختيارى از خود ندارند ..
به اميد روزى كه مجلس ميهنى ايران تشكيل شود.
به ایرانشهر و آتش ورجاوند بازمی گردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
نخستین مجلس رسمى در #ايران در دوران #اشكانيان ..
از اشكانيان چيز زيادى باقى نمانده است واين دوران تاريخ پرمهر میهن ورجاوند مان به فراموشى سپرده شده است ..
پارلمان #ایران در دوره اشکانیان نخستین جلسه خود را در #نوروز سال سد و هفتاد و سه پیش از زادروز با باشندگی مهرداد اول - شاه وقت - برگزار کرد ونخستین برنهاده ( مصوبه ) آن گزینشی کردن #شاه بود.
برکناری شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، اگرچه در شرایطی از آنگونه دشمنیار ( خیانت ) به کشور، ابراز سستی و نیز جنون، بیماری دشوار و از کار افتادگی.
ایران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان که جلسه میانوند آنها را «مِهستان» میخواندند.
گزینش جانشین از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد آشتی، بسیج نیرو، برکناری شاه درصورت دیوانه شدن و بیماری پیوسته و ...، دگرگونی اشل مالیاتها و صدور دستور زدن سكه با چهره نو ، تعیین شاهان #ارمنستان، تایید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسی تبار (از دودمان هخامنشیان) سرزمین پنتوس (دامنه کرانه جنوب دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و برگزینش فرمانده كل ارتش برای یك دوره شناخته و یا گردانش جنگ از جمله اختیارات مهستان بود.
مهستان كه مجلسی برابر با سنای روم بود در موارد گوناگون شاه را به عنوان فرمانده ارتش، فرمانده جبهه و مسئول لشكركشی گزینش كرده بود. ..
ميتوان گفت مجلس مهستان نیز پيش تر از سناى روم باستان در ايران به دست اشكانيان تاسيس شد ..
در ان زمان مجلس كشور تمام اختيارت را داشت هتا كنار گذاشتن پادشاه ..
یکی از ماجرای های جالب درباره کارها مجلس مهستان این است که در سال ۵۲ ترسایی، پس مرگ شاه وقت در روزهای نوروز، مهستان که از نحسی سیزده فروردین میترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچک تر بود و استدلال کرد که «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب میکرد.
شوربختانه مجلس امروز كشور عزيزمان را حتى نميشود نامش را مجلس نهاد چون هيچ اختيارى ندارد اختيارات تام مجلس در دست #ضحاک است و هموندان مجلس ،انسان هايى فرومايه و سر سپرده اى بيت رهبرى و اجنبی ها هستندو هيچ اختيارى از خود ندارند ..
به اميد روزى كه مجلس ميهنى ايران تشكيل شود.
به ایرانشهر و آتش ورجاوند بازمی گردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
نخستین جلسه #نوروزی #مهستان
در پارلمان ایران در دوره #اشکانیان.
پارلمان ايران در دوره اشكانيان نخستين جلسه خودرا در نوروز سال 173 پيش از زادروز با باشندگی مِهرداد يكم ـ شاه آندوران ـ برگزار كرد و نخستین برنهاده ( مصوبه ) آن گزینشی نمودن جایگاه رياست كشور (شاه) بود. برکناری شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته بر پایه سام هایی ( شرایطی) از جمله خيانت به كشور، ابراز سستی و نيز جنون، بيماری سخت و از كار افتادگی. #ايران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه میانوند ( مشترک ) آنها را «مِهستان» می خواندند.
در سال ۵۲ ترسایی، مِهستان که از نحوست ۱۳ فروردین میترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچکتر بود و استدلال کرد که «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب میکرد. شاه پیشین در روزهای نوروز درگذشته بود. برخی نویسندگان خارجی این مجلس را مُغستان مینامند ولی حسن پیرنیا نویسندهٔ نسک ایران باستان آورده که: به نگر گردآورنده مُغستان تصحیفی است که نویسندگان خارجه کردهاند، مُغستان مِهستان بوده و این کلمه از مِه آمده، که به چم بزرگ است، پس مُغستان به چم مجلس مُغها نیست، چنانکه برخی پنداشت کردهاند، بلکه به چم مجلس بزرگان است. نیکوترین انگیزه آن که این مجلس تنهااز مُغها شکل نمییافت، بر عکس هموندان غیرروحانی بیشتر بودند .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
در پارلمان ایران در دوره #اشکانیان.
پارلمان ايران در دوره اشكانيان نخستين جلسه خودرا در نوروز سال 173 پيش از زادروز با باشندگی مِهرداد يكم ـ شاه آندوران ـ برگزار كرد و نخستین برنهاده ( مصوبه ) آن گزینشی نمودن جایگاه رياست كشور (شاه) بود. برکناری شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته بر پایه سام هایی ( شرایطی) از جمله خيانت به كشور، ابراز سستی و نيز جنون، بيماری سخت و از كار افتادگی. #ايران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه میانوند ( مشترک ) آنها را «مِهستان» می خواندند.
در سال ۵۲ ترسایی، مِهستان که از نحوست ۱۳ فروردین میترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشکانی به شاهی برگزید که از همه آنان کوچکتر بود و استدلال کرد که «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب میکرد. شاه پیشین در روزهای نوروز درگذشته بود. برخی نویسندگان خارجی این مجلس را مُغستان مینامند ولی حسن پیرنیا نویسندهٔ نسک ایران باستان آورده که: به نگر گردآورنده مُغستان تصحیفی است که نویسندگان خارجه کردهاند، مُغستان مِهستان بوده و این کلمه از مِه آمده، که به چم بزرگ است، پس مُغستان به چم مجلس مُغها نیست، چنانکه برخی پنداشت کردهاند، بلکه به چم مجلس بزرگان است. نیکوترین انگیزه آن که این مجلس تنهااز مُغها شکل نمییافت، بر عکس هموندان غیرروحانی بیشتر بودند .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎