🔸سیزدهم ژانویه دادگستری
#دادگسترى #در #دوران #هخامنشىیان
دیوان عالی کشور که شامل از هفت «قاضی شاهی»، #شاهنشاه را در درجه بالارتبه ترین مرجع قضایی یاری میکرد. اینها کهنسالانی بودند که تا پایان حیات خود در این جایگاه میماندند. ریاست دیوان با بلند مرتبهترین آنها، قاضی اعظم دربار بود. او احتمالأ عضو شورای شاهنشاهی بوده است، یعنی یکی از هفت مرد بزرگی که شهریار برای رایزنی در کنار خود داشت.
دادگران شاهی با توجه به آساها ( قوانین ) که از پدرانشان به ماترک میبرند، دادگری میکنند. نیرو در دست آن هاست. اگر داوران #شاهی رشوه میگرفتند، چنان تنبیه میشدند که در یادها بماند. به دستور کمبوجیه قاضی چیسَمَنه را، که با گرفتن پول حق را پایمال کرده بود، پوست کندند و با آن بندهایی چرمی درست کردند و بر صندلی قضاوت او کشیدند و کمبوجیه پسر چیسَمَنه به نام هوتانه را برای جایگاه دادگری #شاه به جانشینی او گمارد تا به یاد داشته باشد که برای داوری بر روی کدام صندلی نشسته است. همچنین هرودوت در چند جای نسک خود از «داوران شاهی» نام برده است.
به احتمال زیاد در دوران هخامنشیان سرچشمه های نسکی حقوقی نیز وجود داشته است و قوانین تنها زبانی نبوده است.
موروثی بودن داوران ، نشان از آن دارد که استبداد #ایرانی ، به مفهومی که نزد غربی ها شهره است ، نبوده است . چنانچه وراثت در میان داوران سبب می شده است که نظمی همبودگاهی در میان سرپرستان بنیادین داوری در کشور وجود داشته باشد که خارج از گستره اختیار شاه بوده است و شاه مجبور به پیروی از آن می بود.به همین راستا امکان آن نبود که شاه هرکس را که می پسندد و دوست دارد ، نصب کند و از سوی دیگر مجبور بود که کارها و تصمیماتش را با این داوران هماهنگ نماید و از مخالفت با آنها بطور آشکار دست بردارد.
درباره به اهمیت دادگری و اجرای آن در دوران #هخامنشی گفته اند که #کورش_بزرگ از زبان استاد خود گفته است:
«عدالت آن است که به مقتضای قانون و حق باشد و هرچه را از راه حق منصرف شود ستم و بی عدالتی است و قاضی عادل آن است که فتوایش به اعتبار قانون و مطابق حق باشد.»
در زمان سلطنت داریوش، وی دستور داد که یک قانون مدنی کامل از روی قوانین کشورهای زیر سلطه و قوانین ایران مهیا و مورد کنش قرار دهند که پس از آن همان قانون پایه گذار قانون گذاران روم و سایر کشورهای جهان گردید.
دادگری در زمان هخامنشیان بوسیله دادگاههایی که به ریاست سران طبقات همبودگاه تشکیل میشد اجراء میگردید، ایشان در آراء و احکام قضایی خود به سنن کهن و قوانینی که «داتا» نامیده میشد گواهمندی میکردند. دادگاههای رسمی دیگری وجود داشت که داوران آنها به «داته برا» مرسوم بودند و مستقیماً از سوی پادشاه برگماشته میشدند .
شاه هخامنشی می توانست حق انتخاب مجازات را به هر کسی که می خواست ببخشد بدیهی است که در این صورت شاه خود را صاحب مطلق مجازات می دانست در این صورت شخصی که اختیار تعیین مجازات به وی داده می شد هر نوع مجازات شدید یا خفیف را می توانست اعمال نماید و این مجازات مشروع تلقی می شد.
حق تغییر مجازاتها: چون شاه انتخاب نوع و میزان مجازات را حق خود می دانست لذا چنانچه بوسیله داوران وی مجازاتی گزینش می شد که محکوم علیه یا بستگان وی از شخص شاه درخواست دگرگونی یا تبدیل به نوع دیگر را می کرد شاه اگر خیر اندیشی می دانست این اختیار را داشت که به هر نحو بخواهد کنش نماید.
حق عفو: پادشاه حق داشت هر مجرمی را که می خواست مورد بخشش قرار دهد مجازاتها در ایران باستان اصولاً شدید بوده است و برپایه ضابطه یا هنجاری خاصی نبوده است، هر کس در جایگاه دادگری قرار می گرفته (شاه، قضات شاهی، هر کس دیگر مأذون از شاه) و مأمور رسیدگی به دعاوی مردم بود بر اساس میل و اراده شخصی خود تصمیم می گرفت در این دوره از اصول قانون بودن جرم و مجازات که امروزه متداول و از اصول مسلم حقوق در تمام گروههای حقوقی است خبری نبوده است در این دوره دادگستری خصوصی بطور مطلق اجراء می شده است.
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#دادگسترى #در #دوران #هخامنشىیان
دیوان عالی کشور که شامل از هفت «قاضی شاهی»، #شاهنشاه را در درجه بالارتبه ترین مرجع قضایی یاری میکرد. اینها کهنسالانی بودند که تا پایان حیات خود در این جایگاه میماندند. ریاست دیوان با بلند مرتبهترین آنها، قاضی اعظم دربار بود. او احتمالأ عضو شورای شاهنشاهی بوده است، یعنی یکی از هفت مرد بزرگی که شهریار برای رایزنی در کنار خود داشت.
دادگران شاهی با توجه به آساها ( قوانین ) که از پدرانشان به ماترک میبرند، دادگری میکنند. نیرو در دست آن هاست. اگر داوران #شاهی رشوه میگرفتند، چنان تنبیه میشدند که در یادها بماند. به دستور کمبوجیه قاضی چیسَمَنه را، که با گرفتن پول حق را پایمال کرده بود، پوست کندند و با آن بندهایی چرمی درست کردند و بر صندلی قضاوت او کشیدند و کمبوجیه پسر چیسَمَنه به نام هوتانه را برای جایگاه دادگری #شاه به جانشینی او گمارد تا به یاد داشته باشد که برای داوری بر روی کدام صندلی نشسته است. همچنین هرودوت در چند جای نسک خود از «داوران شاهی» نام برده است.
به احتمال زیاد در دوران هخامنشیان سرچشمه های نسکی حقوقی نیز وجود داشته است و قوانین تنها زبانی نبوده است.
موروثی بودن داوران ، نشان از آن دارد که استبداد #ایرانی ، به مفهومی که نزد غربی ها شهره است ، نبوده است . چنانچه وراثت در میان داوران سبب می شده است که نظمی همبودگاهی در میان سرپرستان بنیادین داوری در کشور وجود داشته باشد که خارج از گستره اختیار شاه بوده است و شاه مجبور به پیروی از آن می بود.به همین راستا امکان آن نبود که شاه هرکس را که می پسندد و دوست دارد ، نصب کند و از سوی دیگر مجبور بود که کارها و تصمیماتش را با این داوران هماهنگ نماید و از مخالفت با آنها بطور آشکار دست بردارد.
درباره به اهمیت دادگری و اجرای آن در دوران #هخامنشی گفته اند که #کورش_بزرگ از زبان استاد خود گفته است:
«عدالت آن است که به مقتضای قانون و حق باشد و هرچه را از راه حق منصرف شود ستم و بی عدالتی است و قاضی عادل آن است که فتوایش به اعتبار قانون و مطابق حق باشد.»
در زمان سلطنت داریوش، وی دستور داد که یک قانون مدنی کامل از روی قوانین کشورهای زیر سلطه و قوانین ایران مهیا و مورد کنش قرار دهند که پس از آن همان قانون پایه گذار قانون گذاران روم و سایر کشورهای جهان گردید.
دادگری در زمان هخامنشیان بوسیله دادگاههایی که به ریاست سران طبقات همبودگاه تشکیل میشد اجراء میگردید، ایشان در آراء و احکام قضایی خود به سنن کهن و قوانینی که «داتا» نامیده میشد گواهمندی میکردند. دادگاههای رسمی دیگری وجود داشت که داوران آنها به «داته برا» مرسوم بودند و مستقیماً از سوی پادشاه برگماشته میشدند .
شاه هخامنشی می توانست حق انتخاب مجازات را به هر کسی که می خواست ببخشد بدیهی است که در این صورت شاه خود را صاحب مطلق مجازات می دانست در این صورت شخصی که اختیار تعیین مجازات به وی داده می شد هر نوع مجازات شدید یا خفیف را می توانست اعمال نماید و این مجازات مشروع تلقی می شد.
حق تغییر مجازاتها: چون شاه انتخاب نوع و میزان مجازات را حق خود می دانست لذا چنانچه بوسیله داوران وی مجازاتی گزینش می شد که محکوم علیه یا بستگان وی از شخص شاه درخواست دگرگونی یا تبدیل به نوع دیگر را می کرد شاه اگر خیر اندیشی می دانست این اختیار را داشت که به هر نحو بخواهد کنش نماید.
حق عفو: پادشاه حق داشت هر مجرمی را که می خواست مورد بخشش قرار دهد مجازاتها در ایران باستان اصولاً شدید بوده است و برپایه ضابطه یا هنجاری خاصی نبوده است، هر کس در جایگاه دادگری قرار می گرفته (شاه، قضات شاهی، هر کس دیگر مأذون از شاه) و مأمور رسیدگی به دعاوی مردم بود بر اساس میل و اراده شخصی خود تصمیم می گرفت در این دوره از اصول قانون بودن جرم و مجازات که امروزه متداول و از اصول مسلم حقوق در تمام گروههای حقوقی است خبری نبوده است در این دوره دادگستری خصوصی بطور مطلق اجراء می شده است.
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
دوم بهمن ماه #بهمنگان
از جشنهای ایرانشهری که در رنسانس می باید زنده شوند، یکی از کم شناخته شده ترین آنها، جشنِ روز بهمن (دومین روز ماه) در ماه #بهمن می باشد. بهمن، اولین اَمشاسپندِ ایرانیان، یادآور اندیشه نیک برای آنها می باشد. اگردر این جشنِ ایرانشهر، کودکی از مادربزرگش یا همسایه ای از همسایه ای بپرسد که اندیشه نیک در این جشن بهمنگان، در دنیای من، به چه شکلی خود را می تواند نشان دهد؟ آن مادربزرگ یا همسایه پاسخ می دهد که در این دنیای تو، با نیکو کاری و نیک اندیشی نسبت به حیوانات است که تو می توانی #بَهمَنگان را زنده کنی.
در دوران بنی عباس، این جشن #ایرانشهری هنوز بسیار متداول بوده و ایرانیان آن را همچون بهمنجنه جشن می گرفتند. اما پس از تازش مغول و به زانو در آمدن #ایرانیان برای بار دیگر، این جشن، در میان ایرانیان به فراموشی می رود و تنها در اندکی از #زرتشتیان #ایرانی زنده می ماند.
برای خواندن ادامه نبشتار به تارنمای جنبش بروید :
https://iircf.com/?page_id=441
"رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه"
نبشتار سرور #امیر_فصیحی در #کیهان_لندن
https://goo.gl/gY5n9P
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
از جشنهای ایرانشهری که در رنسانس می باید زنده شوند، یکی از کم شناخته شده ترین آنها، جشنِ روز بهمن (دومین روز ماه) در ماه #بهمن می باشد. بهمن، اولین اَمشاسپندِ ایرانیان، یادآور اندیشه نیک برای آنها می باشد. اگردر این جشنِ ایرانشهر، کودکی از مادربزرگش یا همسایه ای از همسایه ای بپرسد که اندیشه نیک در این جشن بهمنگان، در دنیای من، به چه شکلی خود را می تواند نشان دهد؟ آن مادربزرگ یا همسایه پاسخ می دهد که در این دنیای تو، با نیکو کاری و نیک اندیشی نسبت به حیوانات است که تو می توانی #بَهمَنگان را زنده کنی.
در دوران بنی عباس، این جشن #ایرانشهری هنوز بسیار متداول بوده و ایرانیان آن را همچون بهمنجنه جشن می گرفتند. اما پس از تازش مغول و به زانو در آمدن #ایرانیان برای بار دیگر، این جشن، در میان ایرانیان به فراموشی می رود و تنها در اندکی از #زرتشتیان #ایرانی زنده می ماند.
برای خواندن ادامه نبشتار به تارنمای جنبش بروید :
https://iircf.com/?page_id=441
"رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه"
نبشتار سرور #امیر_فصیحی در #کیهان_لندن
https://goo.gl/gY5n9P
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔸بهمنگان یکی از جَشنهای #ایرانی در بهمن روز از #بهمن ماه برابر با روز دوم بهمن است.
بهمن از واژه اَوِستایی وَهُمَن گرفته شده که با «اندیشه نیک»، «منش نیک» و «خرد سپندینه» «خرد ورجاوند» برابر نهاده شده است. ایرانیان، دهمین ماه سال و دومین روز از هر ماه را به نام #وَهُمَن نامگذاری کردهاند و آنرا جشن میگیرند.
وَهُمَن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا میباشد. #زرتشت بزرگ برای دریافت پیامهای اهورایی از وَهُمَن یاری میگیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در جهان جسمانی به این اَمشاسپَند واگذار میشود. از این رو زرتشتیان در جشن بَهمَنگان یا #بَهمَنجه که در روز بهمن از ماه بهمن برقرار میشود از کشتار #حیوانات سودمند و خوردن #گوشت آنان خودداری مینمایند و برخی #زرتشتیان، پرهیز از خوردن و کشتار را در تمام روزهای بهمن ادامه میدهند. در #گاتها آمدهاست که #اَشوزرتشت به یاری مهین فرشته «بهمن» به پیامبری برگزیده شد. وَهُمَن در جهان مینوی نماد منش نیک اهورامزدا است. و با خواست او، به اَشوزرتشت روی میآورد و او را با گفتار و خواست اهورایی پیوند میدهد. در اَوِستا ، بهشت خانه وَهُمَن خوانده شدهاست و نیکوکاران در سرای وَهُمَن (بهشت) به پاداش ایزدی میرسند. در نوشتههای #پهلوی چون دینکرد و بندهش، وهومن نخستین آفریده است. رستم شهزادی در نَسک «جهانبینی زرتشتی» مینویسد: «بنا به فرهنگ ایران باستان و آموزشهای زرتشتی، نگر از یگانگی هستی، این است که در جهان هستی، حقیقت یکی است و سرچشمهی وجود همان حقیقت یکتاست که اهورا یا «بود» نامیده شده است و همهی هَستارها نمودهایی از آن «بود» بُنیادین هستند و بازگشت همهی نمودها به «بود» بنیادین است.»
اسدی طوسی در سدهی پنجم، در نَسک «لغت فرس» در بارهی جشن بهمنگان، که آن را «بَهمَنجَنه» نامیده، مینویسد:
«جشنی است که دوم روز از #بهمن_ماه کنند و طعامها سازند و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسهها نهند و ماهی و تره و ماست آرند.»
ابوريحان بيرونى در «آثار الباقيه عن القرون الخالیه» در مورد جشن بهمنجه چنين مى نويسد:
«روز دوم آن روز بهمن عيد است كه براى توافق دو نام آن را بهمنجه ناميدهاند؛ بهمن نام فرشتهی موكل بر بهايم است كه بشر به آنها براى عمارت زمين و رفع حوايج نيازمند است و مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى مأكول با گوشت غذايى مىپزند و آن را با شير خالص مى خورند و مى گويند كه حافظه را اين غذا زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهان و كنار رودخانهها و جوىها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنىها خاصيتى مخصوص است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزها است.»
روز نيز بين مردم ما در زمستان به خصوص ماه بهمن خوردن برف و شيره مرسوم است و معتقدند كه خاصيت دارويى دارد.
•ريشه اسطوره اى بهمن
برابر نوشته هاى اوستا، اهورامزدا داراى فروزه هاى نيك بيشمار است كه از ميان آنها شش فروزه برگزيده تر هستند كه به هر يك از اين فروزه ها امشاسپند و به هم فزون آنها #امشاسپندان مى گويند.اين واژه از سه جزء تشكيل شده است: اَ: بندواژه نفى، مشه: از ريشه مر به چم مرگ (جمع اين دو بخش = اَمِشَه: بى مرگ) سَپَنته: مقدسان – پاكان. امشاسپندان به چم پاكان بى مرگ.بهمن، ارديبهشت، شهريور، سپندارمذ، خرداد، امرداد نام هاى شش امشاسپند است.
بَهمَن نخستین و برترين امشاسپند است و ریخت بنیادین اين واژه وهوم است كه آمیخته از دو واژه است. (وهو) به چَم نيك و (مَن) به چَم وجدان و مصدر انديشه و به بیان ديگر وجدان نيك و خرد كامل و آن دو واژه زبانزد واپسین هم آمیخته از دو واژه است – وَهو: نيك، مَن: ضمير و وجدان ، وه: نيك، من: ضمير و وجدان و از روايات اَوِستا چنان برداشت مى شود كه درستی و بهروزی و نيكى همه اندرون و دلها به اين امشاسپند در پیوند است و ستودن و تمجيد نمودن اين امشاسپند عبارت از پذیرفتاری نيك ضميرى و دارنده وجدان نيك شدن است و در روايات اَوِستا مى آيد كه وَهُمَن امشاسپند از هر كس ناخشنود باشد در دنيا بهروزی و در آخرت، بهشت و درجات بالا مرتبه بهره آن فرد نخواهد شد.
قصد از یادگیری رضامندی آن امشاسپند پاکیزه سازی و درستی و تندرستی و صفاى وجدان و اندرون است كه انسان را از هرگونه خواری و نكبت و مرتبه نشيب رهانيده و به درجات بالا رهبرى نموده رستگارى خواهد بخشود.او در گاهان نيز همين جایگاه را دارد. او كردار مردمان را در واپسين داورى مى سنجد، پردیس خانه اوست. زَرتُشت بزرگ از روش اوست كه به نزد اهورامزدا بار مى يابد.
بهمنگان بر همه ايرانيان و به خصوص مردان ايستاده و پدران پرتلاش فرخنده باد.
خاستگاه نبشته بَهمَنگان در تارنمای جنبش
https://iircf.com/?page_id=441
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
بهمن از واژه اَوِستایی وَهُمَن گرفته شده که با «اندیشه نیک»، «منش نیک» و «خرد سپندینه» «خرد ورجاوند» برابر نهاده شده است. ایرانیان، دهمین ماه سال و دومین روز از هر ماه را به نام #وَهُمَن نامگذاری کردهاند و آنرا جشن میگیرند.
وَهُمَن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا میباشد. #زرتشت بزرگ برای دریافت پیامهای اهورایی از وَهُمَن یاری میگیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در جهان جسمانی به این اَمشاسپَند واگذار میشود. از این رو زرتشتیان در جشن بَهمَنگان یا #بَهمَنجه که در روز بهمن از ماه بهمن برقرار میشود از کشتار #حیوانات سودمند و خوردن #گوشت آنان خودداری مینمایند و برخی #زرتشتیان، پرهیز از خوردن و کشتار را در تمام روزهای بهمن ادامه میدهند. در #گاتها آمدهاست که #اَشوزرتشت به یاری مهین فرشته «بهمن» به پیامبری برگزیده شد. وَهُمَن در جهان مینوی نماد منش نیک اهورامزدا است. و با خواست او، به اَشوزرتشت روی میآورد و او را با گفتار و خواست اهورایی پیوند میدهد. در اَوِستا ، بهشت خانه وَهُمَن خوانده شدهاست و نیکوکاران در سرای وَهُمَن (بهشت) به پاداش ایزدی میرسند. در نوشتههای #پهلوی چون دینکرد و بندهش، وهومن نخستین آفریده است. رستم شهزادی در نَسک «جهانبینی زرتشتی» مینویسد: «بنا به فرهنگ ایران باستان و آموزشهای زرتشتی، نگر از یگانگی هستی، این است که در جهان هستی، حقیقت یکی است و سرچشمهی وجود همان حقیقت یکتاست که اهورا یا «بود» نامیده شده است و همهی هَستارها نمودهایی از آن «بود» بُنیادین هستند و بازگشت همهی نمودها به «بود» بنیادین است.»
اسدی طوسی در سدهی پنجم، در نَسک «لغت فرس» در بارهی جشن بهمنگان، که آن را «بَهمَنجَنه» نامیده، مینویسد:
«جشنی است که دوم روز از #بهمن_ماه کنند و طعامها سازند و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسهها نهند و ماهی و تره و ماست آرند.»
ابوريحان بيرونى در «آثار الباقيه عن القرون الخالیه» در مورد جشن بهمنجه چنين مى نويسد:
«روز دوم آن روز بهمن عيد است كه براى توافق دو نام آن را بهمنجه ناميدهاند؛ بهمن نام فرشتهی موكل بر بهايم است كه بشر به آنها براى عمارت زمين و رفع حوايج نيازمند است و مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى مأكول با گوشت غذايى مىپزند و آن را با شير خالص مى خورند و مى گويند كه حافظه را اين غذا زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهان و كنار رودخانهها و جوىها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنىها خاصيتى مخصوص است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزها است.»
روز نيز بين مردم ما در زمستان به خصوص ماه بهمن خوردن برف و شيره مرسوم است و معتقدند كه خاصيت دارويى دارد.
•ريشه اسطوره اى بهمن
برابر نوشته هاى اوستا، اهورامزدا داراى فروزه هاى نيك بيشمار است كه از ميان آنها شش فروزه برگزيده تر هستند كه به هر يك از اين فروزه ها امشاسپند و به هم فزون آنها #امشاسپندان مى گويند.اين واژه از سه جزء تشكيل شده است: اَ: بندواژه نفى، مشه: از ريشه مر به چم مرگ (جمع اين دو بخش = اَمِشَه: بى مرگ) سَپَنته: مقدسان – پاكان. امشاسپندان به چم پاكان بى مرگ.بهمن، ارديبهشت، شهريور، سپندارمذ، خرداد، امرداد نام هاى شش امشاسپند است.
بَهمَن نخستین و برترين امشاسپند است و ریخت بنیادین اين واژه وهوم است كه آمیخته از دو واژه است. (وهو) به چَم نيك و (مَن) به چَم وجدان و مصدر انديشه و به بیان ديگر وجدان نيك و خرد كامل و آن دو واژه زبانزد واپسین هم آمیخته از دو واژه است – وَهو: نيك، مَن: ضمير و وجدان ، وه: نيك، من: ضمير و وجدان و از روايات اَوِستا چنان برداشت مى شود كه درستی و بهروزی و نيكى همه اندرون و دلها به اين امشاسپند در پیوند است و ستودن و تمجيد نمودن اين امشاسپند عبارت از پذیرفتاری نيك ضميرى و دارنده وجدان نيك شدن است و در روايات اَوِستا مى آيد كه وَهُمَن امشاسپند از هر كس ناخشنود باشد در دنيا بهروزی و در آخرت، بهشت و درجات بالا مرتبه بهره آن فرد نخواهد شد.
قصد از یادگیری رضامندی آن امشاسپند پاکیزه سازی و درستی و تندرستی و صفاى وجدان و اندرون است كه انسان را از هرگونه خواری و نكبت و مرتبه نشيب رهانيده و به درجات بالا رهبرى نموده رستگارى خواهد بخشود.او در گاهان نيز همين جایگاه را دارد. او كردار مردمان را در واپسين داورى مى سنجد، پردیس خانه اوست. زَرتُشت بزرگ از روش اوست كه به نزد اهورامزدا بار مى يابد.
بهمنگان بر همه ايرانيان و به خصوص مردان ايستاده و پدران پرتلاش فرخنده باد.
خاستگاه نبشته بَهمَنگان در تارنمای جنبش
https://iircf.com/?page_id=441
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Bahmanag-n hosted at ImgBB
Image Bahmanag-n hosted in ImgBB
🔸مناسبتها و جشنهای بهمن ماه
🔥 یکم بهمن : یادگاری از زادروز فردوسی بزرگ
در شاهنامه فردوسی ابیات جالبی وجود دارند که به نگر میرسد فردوسی درباره زادروزش سخن میگوید:
چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرّخ نشیمن بود!
.
می لعل پیش آورم، هاشمی
زبیشی که خُنبَش نگیرد کمی
.
چو شست و سه شد سال و شد گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر؟
گرچه با توجه به دگرگونی های گاهشماری خورشیدی، یافتن تاریخ دُرُست زادروز فردوسی بزرگ دشوار است، اما یکم بهمن ماه کنونی هم یادگاری از فردوسی و زادروز او می باشد.
🔥 دوم بهمن : جشن بهمنگان (بَهمَنجه)
بَهمَنگان از جشنهای باستانی است که تا دورههای پس از تازش اسلام در ایران رواج داشته است اما امروز جایگاه پیشین را ندارد. ایرانیان در این روز خوراکهایی میپختند و آنها را با شیر خالص میخوردند. همچنین از گیاهان روغن میگرفتند و…
بیرونی پیرامون این جشن نوشته است:
… مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى ماكول با گوشت خوراکی مىپزند و آنرا با شير ناب مىخورند و مىگويند كه یاد را اين خوراک زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهها و كنار رودخانهها و جويها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنیها سودبخشی ویژه بدين روز است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۰).
در چامه های پارسی فراوان واژه بهمنجه به کار رفته است که اشاره به جشن بهمنگان است:
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نارفتن ما در افواه
.
اندر آمد بدر حجره من صبحدمی
روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
(انوری)
.
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجه بهمن مه را
(فرخی)
.
اورمزد و بهمن و بهمنجه فرخ بود
فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجه
(منوچهری دامغانی)
🔥 پنجم بهمن : جشن نوسره
این جشن پنج روز پیش از جشن سده برگزار می شده است.
🔥 دهم بهمن : جشن سَده
جشن #سده از جشنهای بزرگ ایرانی بوده است که همانند #نوروز و مِهرِگان سخنان فراوانی درباره آن گفتهاند. جالب است که جشن سده پس از سد(صد) روز از آغاز آبان ماه و در روز دهم بهمن ماه یعنی آبان روز (روز دهم ماه در گاهشماری ایرانی) قرار گرفته است. در آغاز آبان ماه رفته رفته هوا سرد تر میشود و از نیمه بهمن به بعد رفته رفته هوا رو به گرمی میرود.
شادباش جشن سده
شهره ترین داستانی که درباره سده گفتهاند، پیدایش آتش توسط هوشنگ است. داستان از آن قرار است که روزی هوشنگ به کوه رفته بود و ماری را مشاهده کرد. سنگی برداشت و به او انداخت. سنگ ناگاه به سنگ دیگری برخورد کرد و از بهم خوردن این دو سنگ آتش روشن شد و به این صورت آتش پدید آمد.
برخی سگذشت ها پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده اند. داستانی درباره پیوند این جشن با فریدون هم گفتهاند.
در هر حال این جشن با آتش و برافروختن آتش همراه بوده است و در ایران باستان آتش بسیار قابل ستایش بوده است. این عنصر شگفت انگیز طبیعت به عنوان یکی از عناصر چهارگانه مطرح بوده است.
🔥 بیست و دوم بهمن : جشن باد روز
در گاهشماری ایرانی، روز بیست و دوم هر ماه باد روز نام داشته است اما باد روز از بهمن ماه جشنی در قم و نواحی آن وجود داشته و با نوشیدن و شادی همراه بوده است.
🔥 سی ام بهمن : جشن آفریجگان
از جشن های کهن #ایرانی است که گویا ریشه در رویدادی در زمان پیروز پادشاه #ساسانی داشته است. ایوریحان بیرونی نوشته است که این جشن را در اصفهان «آفریجگان» گویند.
بخشهایی از داستانی که بیرونی درباره این جشن آورده است بدین تفسیر است:
در اصفهان آفريجگان گويند و تفسير و توضيح اين لفظ ريختن آب است و سبب آن است كه باران در زمان فيروز جد انوشيروان نباريد و مردم ايران به خشگسالى افتادند و فيروز بدين جهت چندين سال از مردم خراج نگرفت و درهاى خزينه خود را گشود و از مالهايى كه به آتشكدهها تعلق داشت هركس مىخواست بدو وام مىداد و آن اموال را تمامى به مردم ايران داد و مانند پدر از پسر خود از همه مردم و رعايا جستجو كرد و در همه اين چند سال كه قحط و غلا بود كسى از گرسنى نمرد سپس فيروز به آتشكده آذرخورا كه در فارس است رفت و در آنجا نماز خواند و سجده كرد و از خدا خواست كه اين بلا را از اهل دنيا برطرف كند… ده را كه كامفيروز است ساخت يعنى فيروز در اينجا بود كه بكام خود رسيد و همه مردمان از سرورى كه پيدا كردند از اين آبها بروى هم مىپاشيدند و اين رسم در ايران از آنوقت باقى و پايدار ماند و اين عيد را همه عيد مىگيرند زيرا در اين روز بود كه براى ايشان باران آمد و در اصفهان نيز در اين روز باران آمد (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۳).
دل جهان است ایرانشهر 🔥
🔥 یکم بهمن : یادگاری از زادروز فردوسی بزرگ
در شاهنامه فردوسی ابیات جالبی وجود دارند که به نگر میرسد فردوسی درباره زادروزش سخن میگوید:
چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرّخ نشیمن بود!
.
می لعل پیش آورم، هاشمی
زبیشی که خُنبَش نگیرد کمی
.
چو شست و سه شد سال و شد گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر؟
گرچه با توجه به دگرگونی های گاهشماری خورشیدی، یافتن تاریخ دُرُست زادروز فردوسی بزرگ دشوار است، اما یکم بهمن ماه کنونی هم یادگاری از فردوسی و زادروز او می باشد.
🔥 دوم بهمن : جشن بهمنگان (بَهمَنجه)
بَهمَنگان از جشنهای باستانی است که تا دورههای پس از تازش اسلام در ایران رواج داشته است اما امروز جایگاه پیشین را ندارد. ایرانیان در این روز خوراکهایی میپختند و آنها را با شیر خالص میخوردند. همچنین از گیاهان روغن میگرفتند و…
بیرونی پیرامون این جشن نوشته است:
… مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى ماكول با گوشت خوراکی مىپزند و آنرا با شير ناب مىخورند و مىگويند كه یاد را اين خوراک زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهها و كنار رودخانهها و جويها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنیها سودبخشی ویژه بدين روز است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۰).
در چامه های پارسی فراوان واژه بهمنجه به کار رفته است که اشاره به جشن بهمنگان است:
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نارفتن ما در افواه
.
اندر آمد بدر حجره من صبحدمی
روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
(انوری)
.
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجه بهمن مه را
(فرخی)
.
اورمزد و بهمن و بهمنجه فرخ بود
فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجه
(منوچهری دامغانی)
🔥 پنجم بهمن : جشن نوسره
این جشن پنج روز پیش از جشن سده برگزار می شده است.
🔥 دهم بهمن : جشن سَده
جشن #سده از جشنهای بزرگ ایرانی بوده است که همانند #نوروز و مِهرِگان سخنان فراوانی درباره آن گفتهاند. جالب است که جشن سده پس از سد(صد) روز از آغاز آبان ماه و در روز دهم بهمن ماه یعنی آبان روز (روز دهم ماه در گاهشماری ایرانی) قرار گرفته است. در آغاز آبان ماه رفته رفته هوا سرد تر میشود و از نیمه بهمن به بعد رفته رفته هوا رو به گرمی میرود.
شادباش جشن سده
شهره ترین داستانی که درباره سده گفتهاند، پیدایش آتش توسط هوشنگ است. داستان از آن قرار است که روزی هوشنگ به کوه رفته بود و ماری را مشاهده کرد. سنگی برداشت و به او انداخت. سنگ ناگاه به سنگ دیگری برخورد کرد و از بهم خوردن این دو سنگ آتش روشن شد و به این صورت آتش پدید آمد.
برخی سگذشت ها پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده اند. داستانی درباره پیوند این جشن با فریدون هم گفتهاند.
در هر حال این جشن با آتش و برافروختن آتش همراه بوده است و در ایران باستان آتش بسیار قابل ستایش بوده است. این عنصر شگفت انگیز طبیعت به عنوان یکی از عناصر چهارگانه مطرح بوده است.
🔥 بیست و دوم بهمن : جشن باد روز
در گاهشماری ایرانی، روز بیست و دوم هر ماه باد روز نام داشته است اما باد روز از بهمن ماه جشنی در قم و نواحی آن وجود داشته و با نوشیدن و شادی همراه بوده است.
🔥 سی ام بهمن : جشن آفریجگان
از جشن های کهن #ایرانی است که گویا ریشه در رویدادی در زمان پیروز پادشاه #ساسانی داشته است. ایوریحان بیرونی نوشته است که این جشن را در اصفهان «آفریجگان» گویند.
بخشهایی از داستانی که بیرونی درباره این جشن آورده است بدین تفسیر است:
در اصفهان آفريجگان گويند و تفسير و توضيح اين لفظ ريختن آب است و سبب آن است كه باران در زمان فيروز جد انوشيروان نباريد و مردم ايران به خشگسالى افتادند و فيروز بدين جهت چندين سال از مردم خراج نگرفت و درهاى خزينه خود را گشود و از مالهايى كه به آتشكدهها تعلق داشت هركس مىخواست بدو وام مىداد و آن اموال را تمامى به مردم ايران داد و مانند پدر از پسر خود از همه مردم و رعايا جستجو كرد و در همه اين چند سال كه قحط و غلا بود كسى از گرسنى نمرد سپس فيروز به آتشكده آذرخورا كه در فارس است رفت و در آنجا نماز خواند و سجده كرد و از خدا خواست كه اين بلا را از اهل دنيا برطرف كند… ده را كه كامفيروز است ساخت يعنى فيروز در اينجا بود كه بكام خود رسيد و همه مردمان از سرورى كه پيدا كردند از اين آبها بروى هم مىپاشيدند و اين رسم در ايران از آنوقت باقى و پايدار ماند و اين عيد را همه عيد مىگيرند زيرا در اين روز بود كه براى ايشان باران آمد و در اصفهان نيز در اين روز باران آمد (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۳).
دل جهان است ایرانشهر 🔥
🔸زِ هوشنگ ماند این سَده یادگار
#هوشنگ یابندهی آتش در استورهی #ایرانی است. هوشنگ برای از میان بردن یک مار، سنگی به سوی او میاندازد و به گونهی رخدادی چگونگی ساخت آتش را درمییابد. از آن پس ایرانیان برای بزرگداشت یافتن آتش هر ساله در آن روز #جشن_سده را برپا میدارند.
نام هوشنگ در اوستایی هئوشینگهه (Haošyaŋha) آمده است. فرنام (:لقب) پیشداد هم در #اوستایی، پرهذاته (Para δāta) آمده است.
نام اَوِستایی او به چم (:معنای) کسی است که خانههای خوب میسازد و فرنامش به چم نخستین قانونگذار است. پیشداد یا پرهداته را گاه با پارالاتوس، نیای خاندان سکایی پارالاتیان نیز همسنجی کردهاند. این پارالاتوس در استورههای سکایی نخستین انسان دانسته شده است.
چهرهای که ما از هوشنگ میشناسیم، آخرین نسخهی استورهی میهنی مان است که به نظم #فردوسی بزرگ جاودانه شده است، ولی یاد و نشان از هوشنگِ پیشدادی تا به دوران اوستایی میرسد.
در زامیادیشت، هوشنگ پادشاه هفت کشور خوانده شده که بر کَویهای ستمکار و دروندان و جادوگران چیره شده و دو سوم دیوان مَزَندَری را برانداخته است.
در آبانیشت گزارش شده او در پای کوه البرز برای اَناهید پیشکشی کلان آورده تا او را در پیروزی بر دیوان یاری دهد.
یعقوبی، هوشنگ را دومین پادشاه ایران میخواند که چهل سال بر تخت نشسته است. در «نوروزنامه»ی منسوب به خیام، هوشنگ جانشین کیومرث است و نهصد و هفتاد سال پادشاهی میکند.
دهم بهمن ماه #جشن_سده را در سرتاسر ایران باشکوه برگزار میکنیم .
جشنهای میهنی سنگرهای پدافند از کیان و کیستی میهنی ایرانیان است .
پانوشته : فرتور نبرد هوشنگ با دیو سیاه
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#هوشنگ یابندهی آتش در استورهی #ایرانی است. هوشنگ برای از میان بردن یک مار، سنگی به سوی او میاندازد و به گونهی رخدادی چگونگی ساخت آتش را درمییابد. از آن پس ایرانیان برای بزرگداشت یافتن آتش هر ساله در آن روز #جشن_سده را برپا میدارند.
نام هوشنگ در اوستایی هئوشینگهه (Haošyaŋha) آمده است. فرنام (:لقب) پیشداد هم در #اوستایی، پرهذاته (Para δāta) آمده است.
نام اَوِستایی او به چم (:معنای) کسی است که خانههای خوب میسازد و فرنامش به چم نخستین قانونگذار است. پیشداد یا پرهداته را گاه با پارالاتوس، نیای خاندان سکایی پارالاتیان نیز همسنجی کردهاند. این پارالاتوس در استورههای سکایی نخستین انسان دانسته شده است.
چهرهای که ما از هوشنگ میشناسیم، آخرین نسخهی استورهی میهنی مان است که به نظم #فردوسی بزرگ جاودانه شده است، ولی یاد و نشان از هوشنگِ پیشدادی تا به دوران اوستایی میرسد.
در زامیادیشت، هوشنگ پادشاه هفت کشور خوانده شده که بر کَویهای ستمکار و دروندان و جادوگران چیره شده و دو سوم دیوان مَزَندَری را برانداخته است.
در آبانیشت گزارش شده او در پای کوه البرز برای اَناهید پیشکشی کلان آورده تا او را در پیروزی بر دیوان یاری دهد.
یعقوبی، هوشنگ را دومین پادشاه ایران میخواند که چهل سال بر تخت نشسته است. در «نوروزنامه»ی منسوب به خیام، هوشنگ جانشین کیومرث است و نهصد و هفتاد سال پادشاهی میکند.
دهم بهمن ماه #جشن_سده را در سرتاسر ایران باشکوه برگزار میکنیم .
جشنهای میهنی سنگرهای پدافند از کیان و کیستی میهنی ایرانیان است .
پانوشته : فرتور نبرد هوشنگ با دیو سیاه
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance-Sadeh hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance-Sadeh hosted in ImgBB
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرگونه تلاش ، در مسیری غیر از #بازگشت_به_پادشاهی ناب ایرانشهر ، تلاشی بی ثمر و بی گمان در مسیر #پوست_اندازی خواهد بود .
این مسیر تاریخی بر سه اصل می بایست استوار باشد
- ایرانگرایی و فریادهای ایرانگرایانه در پشتیبانی از نهاد پادشاهی ایرانشهر که " جاویدشاه " در راس آنهاست
- برافراشتن پرچم شیر و خورشید تاجدار شاهنشاهی ایران
- پشتیبانی تمام قد از تنها وارث تاج و تخت شهریاری ایرانزمین ، #شاهنشاه_دادمهر رضا پهلوی
اینها اصولی بنیادین و مهند در این مسیر پر فراز و نشیب و دشوار تاریخی است که ما ایرانیان را رو در روی یک جهان بی شرافت و اخلاق قرار داده است .
یک نبرد تاریخی و نابرابر
پیام یک #ایرانی خردگرا از کرمانشاه
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایرانشهر
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
این مسیر تاریخی بر سه اصل می بایست استوار باشد
- ایرانگرایی و فریادهای ایرانگرایانه در پشتیبانی از نهاد پادشاهی ایرانشهر که " جاویدشاه " در راس آنهاست
- برافراشتن پرچم شیر و خورشید تاجدار شاهنشاهی ایران
- پشتیبانی تمام قد از تنها وارث تاج و تخت شهریاری ایرانزمین ، #شاهنشاه_دادمهر رضا پهلوی
اینها اصولی بنیادین و مهند در این مسیر پر فراز و نشیب و دشوار تاریخی است که ما ایرانیان را رو در روی یک جهان بی شرافت و اخلاق قرار داده است .
یک نبرد تاریخی و نابرابر
پیام یک #ایرانی خردگرا از کرمانشاه
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایرانشهر
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#هـفـت_سـيـن چـيـسـت ؟
چگونه نمادهای نيروزای #نوروز باستانی به سماق و سير و سمنو دگرگون شدند ؟! در ۱۴۰۰ سال گذشته بیش از ۳۰ جشن سالانه و ماهانه #ایرانیان ، که یکی از دیگری زیباتر و همگی از دل فرهنگ #ایرانی همچون «اشـوزرتـشـت» برخاسته بودند از یادها رفت . جشن نوروز با سرسختی شگفتآوری پابرجا ماند و حلقه نیرومندی شد برای پیوند ایرانیان به گذشتههای دور خود .
با اینکه نوروز پابرجا ماند اما نمادهای کلیدی آن که به آن نيرو میدادند فراموش شدند و آداب و پندارهای شگفتآوری جای آن نمادهای نیروزا را گرفتند . از جمله هفت امشاسپندان یا هفت سپندان که به ترتیب نماد هفت نیروی پيشبرنده مانند :
۱- خرد
۲- اندیشهنیک
۳- راستی و درستی
۴- چیرگی بر خود
۵- آرامش
۶- رسایی
۷- جاودانگی
بودند که به سکه ، سمنو ، سرکه ، سبزه ، یا سیر تبدیل شدند ! فراموش شد که «سین» هفتسین از نخستین حرف «سپندان» سرچشمه گرفته است
همینگونه فراموش شد که هریک از این نیروهای هفتگانه افزاینده ، نگهبان یک گیاه بودند که مردم در درازای سال برای زنده ماندن به آنها نیاز داشتند مانند : گندم ، ماش ، جو ، ارزن ، برنج ، لوبیا ، نخود که از جمله آنها بودند . با این منظور این گیاهان را در خوان نوروزی میگزاشتند تا به مردم یادآوری کنند تا در سالی که در پیش است از کشت آنها غافل نمانند . در سفره #نوروزی همچنين ميوهها با شيرينیها و گلهای گوناگون ، تنگ شراب با شمع و آينه و گلاب جايگاه ويژه خود را داشتند .
پس از تسخير ايران بدست مسلمانان در سده هفتم ترسایی و قدغن شدن برگزاری نوروز برای مدت 200 سال ، نه تنها نمادهای نيرومند هفت سين فراموش شدند تا دویست سال ایرانی ها تو خفا نوروز و جشن میگرفتند .
رسم دیگر شگفتآوری که بهراستی برخیها را سردرگم نموده و به بیراهه برده ، گذاشتن قرآن تازیان در سفره نوروزی که هیچ پیوندی با فرهنگ و آیین ایرانشهری ندارد میباشد . آشکار است که این کار بیاحترامی و بیارزشی به نوروز که از نمادهای نيرومند فرهنگ والای ايرانی که از آیین نیک و شادیزای «اشـوزرتـشـت» سرچشمه گرفته ، میباشد .
این درست مانند گذاشتن نسک گاتها در سفره افطار ماه رمضان یا خواندن سرودههای اهورایی گاتها در مراسم سينهزنی عاشورا میباشد ! چنین کردارهایی نمودار فرهنگی است که انسانها و ایرانیها را سردرگم و پاره پاره شده و بیشناسه و بیهويت میسازد .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
چگونه نمادهای نيروزای #نوروز باستانی به سماق و سير و سمنو دگرگون شدند ؟! در ۱۴۰۰ سال گذشته بیش از ۳۰ جشن سالانه و ماهانه #ایرانیان ، که یکی از دیگری زیباتر و همگی از دل فرهنگ #ایرانی همچون «اشـوزرتـشـت» برخاسته بودند از یادها رفت . جشن نوروز با سرسختی شگفتآوری پابرجا ماند و حلقه نیرومندی شد برای پیوند ایرانیان به گذشتههای دور خود .
با اینکه نوروز پابرجا ماند اما نمادهای کلیدی آن که به آن نيرو میدادند فراموش شدند و آداب و پندارهای شگفتآوری جای آن نمادهای نیروزا را گرفتند . از جمله هفت امشاسپندان یا هفت سپندان که به ترتیب نماد هفت نیروی پيشبرنده مانند :
۱- خرد
۲- اندیشهنیک
۳- راستی و درستی
۴- چیرگی بر خود
۵- آرامش
۶- رسایی
۷- جاودانگی
بودند که به سکه ، سمنو ، سرکه ، سبزه ، یا سیر تبدیل شدند ! فراموش شد که «سین» هفتسین از نخستین حرف «سپندان» سرچشمه گرفته است
همینگونه فراموش شد که هریک از این نیروهای هفتگانه افزاینده ، نگهبان یک گیاه بودند که مردم در درازای سال برای زنده ماندن به آنها نیاز داشتند مانند : گندم ، ماش ، جو ، ارزن ، برنج ، لوبیا ، نخود که از جمله آنها بودند . با این منظور این گیاهان را در خوان نوروزی میگزاشتند تا به مردم یادآوری کنند تا در سالی که در پیش است از کشت آنها غافل نمانند . در سفره #نوروزی همچنين ميوهها با شيرينیها و گلهای گوناگون ، تنگ شراب با شمع و آينه و گلاب جايگاه ويژه خود را داشتند .
پس از تسخير ايران بدست مسلمانان در سده هفتم ترسایی و قدغن شدن برگزاری نوروز برای مدت 200 سال ، نه تنها نمادهای نيرومند هفت سين فراموش شدند تا دویست سال ایرانی ها تو خفا نوروز و جشن میگرفتند .
رسم دیگر شگفتآوری که بهراستی برخیها را سردرگم نموده و به بیراهه برده ، گذاشتن قرآن تازیان در سفره نوروزی که هیچ پیوندی با فرهنگ و آیین ایرانشهری ندارد میباشد . آشکار است که این کار بیاحترامی و بیارزشی به نوروز که از نمادهای نيرومند فرهنگ والای ايرانی که از آیین نیک و شادیزای «اشـوزرتـشـت» سرچشمه گرفته ، میباشد .
این درست مانند گذاشتن نسک گاتها در سفره افطار ماه رمضان یا خواندن سرودههای اهورایی گاتها در مراسم سينهزنی عاشورا میباشد ! چنین کردارهایی نمودار فرهنگی است که انسانها و ایرانیها را سردرگم و پاره پاره شده و بیشناسه و بیهويت میسازد .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فریب این خر چسونه های قبیله گرای ارسالی کُردنمای کُردکُش که از پشت کوه های اقلیم عراق پایین آورده شدند کراوات و کت و شلوار تن کردند و پشت تریبون و جلوی لنز دوربین بعنوان اپوزیسیون باد شده اند را نخورید .
اینها باد معده ای هستند زود گذر که در فردای ایران بدست ما میهن پرستان #ایرانگرا به پدران جاکش شان سیمیتقو و قاضی محمد خواهند پیوست .
پیام یک #ایرانی کُردزبان میهن پرست پادشاهیخواه از #سنندج را بشنوید و بدانید که خواست حقیقی ملت ایران چیست .
#بازگشت_به_پادشاهی ناب ایرانشهر با #پهلوی
#یک_خشاب_سرب_داغ_برای_هر_تجزیه_طلب
#مرگ_بر_سه_فاسد_ملا_چپی_مجاهد
اینها باد معده ای هستند زود گذر که در فردای ایران بدست ما میهن پرستان #ایرانگرا به پدران جاکش شان سیمیتقو و قاضی محمد خواهند پیوست .
پیام یک #ایرانی کُردزبان میهن پرست پادشاهیخواه از #سنندج را بشنوید و بدانید که خواست حقیقی ملت ایران چیست .
#بازگشت_به_پادشاهی ناب ایرانشهر با #پهلوی
#یک_خشاب_سرب_داغ_برای_هر_تجزیه_طلب
#مرگ_بر_سه_فاسد_ملا_چپی_مجاهد