🔸بیست و پنجم دیماه 15 ژانویه - ماجرای کشتن گريبايدوف در تهران

الكساندر گريبايدوف Alexander S. Griboyedov ديپلمات، نظامی، نمايشنامه نويس و طنزنگار #روس 15 ژانويه 1795 (25 دیماه) در #مسكو به دنيا آمد و 11 فوريه 1829 در 34 سالگی در #تهران به دست مردم كشته شد. گريبايدوف كه نمايشنامه هاي فكاهي اش هنوز كهنه نشده اند و در جريانند، سالها در #تفليس مامور تماس با ايران بود. وي بود كه پيشنويس قرارداد [ننگين] تركمنچای را پس از امضاي فتحعليشاه به سن پترزبورگ برد و به تزار وقت (نيكلاي اول) داد. گريبايدوف كه در جريان جنگ روس و ايران، همه جا دركنار ژنرال پاسكويچ بود پس از دادن قرارداد ننگین #تركمنچای به تزار، از جانب او به سوی سفير روسيه (به اصطلاح آن زمان؛ وزير مختار) در تهران برگماشته شد. وی در سفارت روسيه در تهران به يك خواجه حرمسرای فتحعليشاه كه از مردم قفقاز بود پناهندگی داد. اين خواجه فراری گريبايدوف را در جريان سرنوشت دختران قفقازی و به ويژه گرجی ها در حرمسراهاي شاه و شاهزادگان و مقامات ايران قرارداد و گريبايدوف كه زیر تاثير گفته های او قرارگرفته بود، باتوجه به محتوای #قرارداد_تركمنچای كه بازگشت قفقازی ها را از #ايران به شهرهايشان (درصورت تمايل) شامل مي شد نخست به دو زن قفقازی كه از خانه يك شاهزاده #قاجار فراركرده بودند پناه داد و سپس دستورداد كه درصورت لزوم براي پس گرفتن اين زنان كه در حرمسراها و گاهگاه مادر فرزندان اعيان كشور بودند به زور متوسل شوند. انتشار اين تصميم در تهران، #ايرانيان را كه از قرارداد تركمنچاي ناخوشنود بودند خشمگين ساخت و به نام جلوگيری از دست درازی به حرمسراها و بازداشت زوجه (نواميس) مردم به سفارت تازش بردند و با وجود مقاومت قزاقهای پدافندگر سفارت وارد آن شدند و گريبايدوف، كاركنان سفارت، قزاقها و حتی خواجه پناهنده شده را كشتند و جسد گريبايدوف را به ميان زباله ها افكندند كه سه روز پس به دست آمد و به #تفليس حمل شد. فتحعليشاه از بيم آغاز جنگ سوم روسيه با ايران، نوه خود خسروميرزا را با دسته ای از رجال كشور از جمله ميرزا تقی خان فراهاني ( #امير_كبير ) جهت پوزش خواهي به سن پترزبورگ [پایتخت وقت روسیه] فرستاد. تزار از اين رفتار راضي شد و حتي قسمتي از غرامت جنگ پیشین را به ايران بخشيد.

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی


🔥
💎
👔 كراوات و تاريخچه پيدايش آن در ايران باستان

در اين چكيده گفتار به #كراوات، بخشى از پوشاك بانوان و مردان ايرانِ باستان.

دستمال گردن يا كروا Karwa يكى از بخشهاى پوشاك بانوان و مردان #ايرانى بوده است. ايرانيان باستان، براى زيبايى پوشاك خود، دستمالى را به دو قسمت كرده و آن را به گردن مي‌آويختند. نام اين دستمال گردنى كروا Karwaبوده است. كروا: رخنه گرفتن و پیوند كردن دو چيز باشد باهم (برهان قاطع) و (آنندراج). در ناظم‌الاطباء نيز آمده.
#ايرانيان ، هر ریخت دستاوردى را كه نوآوری و به كار مى بردند، داراى فلسفه‌اى زيبا بوده است. كَروا يا كراوات نيز داراى فلسفه‌اى آيينى است كه به آن اشاره مى گردد.
مانترا يا ذكر، جزو اصول آيين هاى زُروان، مهر و #مزديسنا در ايران باستان مى باشد. هر شخص در ايران باستان، داراى يك مانتراى فردی بوده است. به جز مانتراى فردی كه بر مبناى روز زادروز فرد شناخته مى شد، مانتراهايى نيز بوده كه در مزگت ها و آتشكده ها به كار برده مى شد. برجسته ترين اين مانترا، مانترا و ذكر هي‌اوما Hiomaمى باشد. هئومه يا هومه، يكى از گياهان اشو است كه ايرانيان باستان از شيره ى اين گياه، شرابى اشو درست كرده و آن را پیش از نیایش مى نوشيدند. خواندن و منتراى هئومه نيز از نام اين گياه اشو آمده است. تبتى ها امروزه اين مانترا را به شيوه ى اوم Oum به كار مى برند. اين مانترا در ميان يهوديان و مسيحيان و مسلمانان آمين = آم شده است. Om را آغاز همه چيز مي‌دانند. در آيينهاى باستانى كلمه پيش از همه چيز خلق شده . بر همين پايه، كراوات يا دستمال گردنى نيز به همين نشانه و مانتراى اشو بستگى دارد. دايره، به منزله ى خورشيد، جهان هستى، حلقه ى مهر، زمان بى كرانه، كمر بستن (كُستى يا كُشتى)؛ خلقت جهان در دل زمان بى كران (ازلى و ابدى) مى باشد و دو رشته ى كراوات، همان دو جنبه ى منفى و مثبت جهان يا انگره مينيو و سپنتامينيو (دو گوهر همزاد) در آيين مهر. ايرانيان براى شادى و شادمانى، اين دستمال گردنى را به گردن می آويختند.
جالب است بدانيد كه واژه ى كراوات از قومِ ايرانى كرواتها گرفته شده است.

كرواتها، قوم ايرانىِ ساكن يوگسلاوى هستند كه در #فرانسه، اين دستمال گردنى را رواج دادند و اين نام، با نام خود اين قوم ماندگار شد. همان گونه كه گفته شد، واژه ى كَروا و كروات، يك واژه ى ايرانى است كه در فرهنگها آمده و چم آن گفته شد .

همچنین گفته شده که در #اوستا ۱۲ چیز را نیاز مرد جنگی دانسته‌اند که هشتمین آن کوئرس از ریشه کوئرت بود که در زبان پهلوی به آن گریوپان می‌گفتند و به روی زره بسته می‌شد.
هم چنین در نقش رجب کوئرت را بر دور گردن بابک به روشنی می‌توان دید که به روی زره بسته است. ( در فرتور )

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
روزیکه «خيام» هماهنگ سازی گاهشمار خورشیدی را به پایان رساند

گاهشمار خورشیدی كه مورد استفاده ما #ايرانيان است، ششم مارس هزار و هفتاد و نه ترسایی (برابر با پانزدهم اسپندماه در آن سال) بوسییله حكيم #عمر_خيام نيشابوری بپایان رسید كه به گاهشمار جلالی شهره گرديده است، زيرا كه در زمان حكومت جلال الدين ملكشاه سلجوقی هماهنگ شده بود .
این گاهشمار باریک بین تر از گاهشمار ترسایی است كه آن هم خورشيدي است، زيرا كه نادرستی سنجش آن هر سه هزار و هفت سدو هفتاد سال، يك روز است و گاهشمار ترسایی هر سه هزار و سی سد و سی سال.
عمر خيام كه در سال هزار و چهل و چهار ترسایی به دنيا آمد و در سال هزار و سد و بیست و چهار درگذشت نه تنها رياضی دان و آگاه از دانش هيات (فضا - ستارگان) بود بلكه در فلسفه، طبابت و چامه نيز شهرت جهانی دارد و رباعيات او كه در سال هزار و هشت سدو سی و نه به انگليسي بازگردان هنوز هر سال دوباره چاپ می شود. آثار ديگر او از جمله «نوروز نامه» و «رساله در وجود» شهره اند. عمر خيام با همه دلبستته گی كه به زادگاهش نيشابور داشت؛ در درازای حيات خود چند سفر پژوهشی به اسپهان، سمرقند، بخارا و ری كرده بود. وي با اين که به كار دولتي دلبستگی نداشت، فراخوانی شاه آندوره را براي ساختن رصدخانه ری پذيرفت.

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی
#بگو_برگرد_شاه
🔥
💎
نوروز در #ایران باستان- اردشير پاپكان

اردشیر پاپکان كه در سال 226 ترسایی دودمان شکوهمند #ساسانيان را تأسيس كرده بود چهار سال پس، از دولت روم كه در جنگ از وی شكست خورده بود خواست كه نوروز #ايرانی را به رسميت بشناسد و سنای #روم نيز آن را پذيرفت و از آن پس #نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal شهره شد. در دوران #اشكانيان روزهای نوروز به پنج روز كاهش يافته بود و اردشیر پاپکان ششم فروردين ـ زادروز #زرتشت ـ را بر آن افزود و چون #ايرانيان روز هفتم فروردين را خوش يمن مي دانستند و بيشتر پیوندهای زناشویی را به اين روز موكول می كردند، از آن زمان اروزهای نوروز كه روزهاي فروهر ابدی، شاديها و پاكی ها بشمار مي آمدند، به هفت روز افزايش يافت و ايرانيان در اين هفت روز دست از كار می كشيدند.
در درازای حكومت ساسانيان کرامندی نوروز افزايش يافت. نه تنها يك جشن میهنی بود بلكه روزهای تميز كردن زیست بوم، پوشيدن لباس نو، تميز كردن بدن، آمرزش خواهی، دلجويي از پيران، از سر گیری دوستيها، تثبیت خانواده، و بيرون كردن اندیشه های بد و پليدی ها از فروهر و روان به شمار می آمد. در اين دوره، آئین های نوروزی مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روي بامها در شامگاه نوروز به منظور سوزاندن پليديها كه اينك اين رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت سين دگرگون شده است. ساسانيان باورمند بودند كه آرمان کوروش بزرگ از اعلان نوروز همچون يك روز میهنی؛ برقراری دادگری، دهناد ( نظم ) ، برادری، انساندوستي و پاكدامنی بوده و بايد کمالیابی يابد .

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#قهرملی
#رنسانس_ایرانی

🔥
💎
دوم فروردین
ویلهلم یکم قيصر آلمان كه به زادروز خود، نوروز ايرانيان، مباهات مي كرد .

ويلهلم یکم قيصر آلمان كه دلبستگی بسیار به #ایرانیان داشت و 91 سال حیات کرد در #نوروز سال 1871 به شاه آنهنگام #ایران (ناصرالدین شاه) نوشت: از اين كه 22 مارچ 1797 (برابر با نوروز #ايرانيان) به دنيا آمده است، بسي مباهات می کند. ويلهلم شاد بود که در روزهای نوروز ايرانيان به دنيا آمده بود و درازای حیات خودرا نتيجه آن می دانست. وی در سراسر حیات همواره پیروز بود و شكست نداشت. وی 18 ژانويه سال 1871 در كاخ ورساي (كاخ پادشاهان فرانسه) تاج قيصر (سزار ــ كايزرKaiser) همه آلمان را بر سر نهاد و رايش دوم پا به پهنه وجود گذارد.
ويلهلم یکم مهری ويژه به پژوهش #تاريخ خویش آريان داشت. باشندگان ايران زمين (فلات ايران) آريان های جنوبی خوانده میشوند. در دوران ويلهلم نخست پژوهش های تاريخی و تاريخنگاری در آلمان به اوج خود رسيده بود.

نوروزتان پیروز 🌸

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
🔥
💎
نوروز، انگیزه از گرامی داشت آن و رویدادهایی که در درازای سده ها و دوران در اين روز روی داده است در خور روی آوری فراوان است. اشاره به چند مورد آن در زیر آمده است:

- مردآويز زياری (مازندرانی) از یَلان میهنی #ايرانيان كه بر بخش بزرگی از ايرانزمين حكومت می كرد و #اصفهان را پايتخت خود قرار داده بود، كمر به برگزاری آيين هاي میهنی ايران از جمله #تيرگان، #مهرگان، #سده، #سوری و مهند از همه #نوروز بسته بود و تاكيد داشت كه مراسم درست و برپایه دوره #ساسانيان برگزار شود و در اين راه سختگيري زياد و زیادی روی بيش از اندازه ازخود نشان می داد، به گونه اي كه در سال 934 ترسایی دست به تنبيه كاركنانی زد كه در آذين بندی اصفهان برای نوروز ذوق به ندازه به كار نبرده بودند و همين امر سبب شد كه خدمه نا ایرانی كه مورد نکوهش قرار گرفته بودند، از بيم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآويز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار کرده و خودشدر آن باشنده بود. وی بود که پس از راندن دست نشاندگان تازیان از پهنه مرکزی #ايران دستور اکيد داده بود که ايرانيان جز به پارسی نگويند و ننويسند.

- اميراسماعيل ساماني و به نوشته برخي از تاریخ نبیسان از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبين، زاده ري و نابغه نظامي ايران) كه به از نو سازی زبان پارسی و فرهنگ ايرانی كمك شایان كرد، در سال 892 ترسایی از رياضيدان های #خراسان خواست كه گاهشمار #ساسانی را دوباره نويسی كنند تا «نوروز»در هنگامه درست و هنگام گذر خورشيد از استوا آغاز شود و آغاز سال درست باشد. اين آرزو سالها پس از آن بوسیله «عمرخيام» انجام پذیرفت و گاهشمار تازی خورشيدي و هنگامه درست آغاز سال نو آمایش شد. جلال الدين ملکشاه سلجوقی كه عمر #خيام نيشابوری در دوران حکومت او گاهشمار خورشيدی را هماهنگ کرده بود از همان زمان دستور بهره برداری آن را داد که برپایه قانون برنهاده مجلس، از سده چهاردهم فرارو نوشتن تاريخ نبشتاری در ايران با گاهشمار خورشيدي رسمی شد

- كريمخان زند (وكيل مردم) پس از اعلام شهر شيراز به پايتختي ايران، از سال 1761 ترسایی به پس هر ساله درود نوروزی را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده می شود، برگزار می كرد و سپس به ديدن مردم کوچه و خیابان ميی رفت. وی در نخستين نوروز در شيراز، از جيب خود چند نوازنده را اجير كرد كه در ميدان هاي شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه پس از آن اين رسم شامل روزهاي ديگر هم شد. كريمخان براي شاد كردن مردم و زدودن غمهايشان هر رفتاری را كه مي توانست، مي كرد. وي براي ديدن مردم و آگاه شدن از دشواری هایشان، حتي به قهوه خانه ها مي رفت و در آنجا با آنان آبگوشت (ديزي) می خورد.

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
کارهای بلاش یکم، شاه انتخابی و یک میهن دوست ایرانی

سه روز پس از 13 فروردين در سال 52 ترسایی (پنجم آوریل) كه يونانيان رقم 13 را به عنوان عدد نحس وارد فرهنگ پاره اي از ملتها از جمله #ايرانيان كرده اند، مِهستان (سناي ايران) از ميان شاهزادگان اشكانی و خانواده هاي وابسته، بلاش را كه مادرش از مادهای ایران (کُرد) بود به شاهي کشور برگزيد و وي نيز برادرش تيرداد را شاه #ارمنستان كرد. «تاریخ عمومی» از بلاش یکم به نام یک ناسیونالیست #ایرانی یاد کرده است. وی نه تنها همه آیین ها و مراسم دوران #هخامنشیان را احیاء کرد بلکه نگاهداشتن آنها را به ریخت قانون درآورد و به برنهانش مِهستان رساند. وی همه کارهای اقتباسی از دنیای هلِنیک (یونانیان) را که از جانشینان اسکندر به یاد مانده بود قدغن ساخت حتی بکار بردن واژه های یونانی را که خو شده بود بر سکه ها درج شود و همچنین اسامی و واژگان یونانی را در قلمرو دولت ایران. او در استان تیسفون شهری ساخت به نام «بلاش کرد = بلاش گرد» و دستور گردآوری متون «اوستا» را داد.
#اوستا ـ نسک #زرتشت ـ در عين حال از کهن ترین ترين نوشته های جهان و دستک فرهنگ پيشرفته ايرانيان دوره باستان است. قطعات اوستا که در دوران هخامنشیان در نسکخانه #تخت_جمشید نگهداری می شد به دست نظامیان اسکندر مقدونی نابود شدند. از آن پس این نبشته ها ـ از چامه و نثر ـ در اندیشه موبدان، از نسلی به نسل دیگر جابجا می شد. بلاش یکم در نوروز 76 ترسایی ازموبدان که به دیدار او رفته بودند با تاکید خواست که تا سال پس (سال 77 ترسایی)، ششم #فروردین ـ زادروز زرتشت ـ اَوِستا باید گردآوری، تکمیل و به او داده شود زیرا که پیر شده است و عمری از او باقی نمانده و می خواهد که این کار در دوران حیات او انجام شده باشد. بلاش یکم ازسال 51 تا سال 78 میلادی سلطنت کرد. وی پیش از این دستور گرد آوری آموزشهای زرتشت را در یک گردایه داده بود. موبدان تا ششم فروردین سال 77 ترسایی آنچه را که گرد آوری کرده بودند به ریخت نبشته به بلاش دادند و گفتند که کار تکمیل گردآورد ادامه خواهد داشت.

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی

🔥
💎