جشن #سوری #تبریز :
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#قهر_ملی
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#قهر_ملی
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
نوروز 🌸 در دوره ساسانیان
مردم در زمان #ساسانیان #نوروز را به شادمانی و استراحت میپرداختند و نوروز بزرگ در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه در آن دوره از سپندینگی ویژهای بهرهمند بوده است.
از کارهایی که در پنج روز نخست نوروز (نوروز عام) در دورهی ساسانیان انجام میشده، این آداب بودهاست: حق حشم و لشکر را میگزاردند و درخواست آنان را روا میکردند. زندانیان را آزاد و مجرمان را بخشش میکردند.
انوشیروان و باقی پادشاهان در نوروز به کسانی که در جنگ پیروز میشدند، جایزه میدادند و حتا به کشاورزان و دامپروران نمونه نیز پیشکش و خلعت میدادند. در این جشن کسانی که کار میکردند، دست از کار کشیده و به آرمیدن و شادمانی میپرداختند.
در نوروز در میان دربار، رسمی جاری بود که اربابان نقش بندگان را بردوش میگرفتند و وارون (:برعکس). در جشن بزرگ نوروز، دادخواهی و بار عام شاه و رسوم هدیه پیشکشها بسیار مهندی داشت و با تشریفات فراوان اجرا میشد.
پنج روز نخست فروردین، جشن نوروز، جنبه همگانی داشته و همهی مردم به اجرای مراسم و سرور و شادمانی میگذرانیدهاند؛ از این رو آن را نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر نامیدهاند.
نوروز بزرگ نیز خردادروز، نام ششمین روز فروردینماه در گاهشماری اوستایی بودهاست. این روز در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت، ارزش و تقدس ویژهای بهرهمند بوده است.
ررخدادهای بسیاری به خردادروز نسبت داده شده است، مانند: زاده شدن حضرت زرتشت و همچنین به پیامبری برگزیده شدن ایشان، به وقوع پیوستن رستاخیز، روز تولد «سیاوش» در تقویمهای «سغدی» و «خوارزمی» (بنا بر اساتیر زرتشتی خردادروز، روزی است که کین سیاوش گرفته میشود)، روز نیایش و سپاس از «رپیتون» (ایزد رپیتون سرورِ تابستان) است.
بنابر باورهای زرتشتی، رپیتون در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی میشود، خویشکاری او نبرد با دیو سرما و یاری رساندن به چشمههای آب زیرزمینی است تا ریشهی گیاهان را گرم نگاه دارند که ریشهها در اثر سرمای شدید زمستان خشک نشوند. بازگشت هر ساله رپیتون در بهار نشانی از پیروزی نهایی خیر بر شر، گرما بر سرما و روشنی بر تاریکی است. ایزد رپیتون زمینهی شکوفایی در بهار را فراهم میسازد. به همین دلیل به مناسبت آمدن او بر روی زمین، نیایشهای ویژهای در کنار آیینهای نوروزی اجرا میشود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مردم در زمان #ساسانیان #نوروز را به شادمانی و استراحت میپرداختند و نوروز بزرگ در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه در آن دوره از سپندینگی ویژهای بهرهمند بوده است.
از کارهایی که در پنج روز نخست نوروز (نوروز عام) در دورهی ساسانیان انجام میشده، این آداب بودهاست: حق حشم و لشکر را میگزاردند و درخواست آنان را روا میکردند. زندانیان را آزاد و مجرمان را بخشش میکردند.
انوشیروان و باقی پادشاهان در نوروز به کسانی که در جنگ پیروز میشدند، جایزه میدادند و حتا به کشاورزان و دامپروران نمونه نیز پیشکش و خلعت میدادند. در این جشن کسانی که کار میکردند، دست از کار کشیده و به آرمیدن و شادمانی میپرداختند.
در نوروز در میان دربار، رسمی جاری بود که اربابان نقش بندگان را بردوش میگرفتند و وارون (:برعکس). در جشن بزرگ نوروز، دادخواهی و بار عام شاه و رسوم هدیه پیشکشها بسیار مهندی داشت و با تشریفات فراوان اجرا میشد.
پنج روز نخست فروردین، جشن نوروز، جنبه همگانی داشته و همهی مردم به اجرای مراسم و سرور و شادمانی میگذرانیدهاند؛ از این رو آن را نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر نامیدهاند.
نوروز بزرگ نیز خردادروز، نام ششمین روز فروردینماه در گاهشماری اوستایی بودهاست. این روز در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت، ارزش و تقدس ویژهای بهرهمند بوده است.
ررخدادهای بسیاری به خردادروز نسبت داده شده است، مانند: زاده شدن حضرت زرتشت و همچنین به پیامبری برگزیده شدن ایشان، به وقوع پیوستن رستاخیز، روز تولد «سیاوش» در تقویمهای «سغدی» و «خوارزمی» (بنا بر اساتیر زرتشتی خردادروز، روزی است که کین سیاوش گرفته میشود)، روز نیایش و سپاس از «رپیتون» (ایزد رپیتون سرورِ تابستان) است.
بنابر باورهای زرتشتی، رپیتون در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی میشود، خویشکاری او نبرد با دیو سرما و یاری رساندن به چشمههای آب زیرزمینی است تا ریشهی گیاهان را گرم نگاه دارند که ریشهها در اثر سرمای شدید زمستان خشک نشوند. بازگشت هر ساله رپیتون در بهار نشانی از پیروزی نهایی خیر بر شر، گرما بر سرما و روشنی بر تاریکی است. ایزد رپیتون زمینهی شکوفایی در بهار را فراهم میسازد. به همین دلیل به مناسبت آمدن او بر روی زمین، نیایشهای ویژهای در کنار آیینهای نوروزی اجرا میشود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
بی گمان یکی از خیشاوندگان نژاده ایرانی که دارای پیشینه و تمدن آریایی و ایرانی است قوم بلوچ است که پس از تجزیه ایران در زمان قاجار بوسیله کشور استعمارگر #انگلیس روبه زاب این خیشاوند آریایی بین سه کشور پاکستان، ایران، و #افغانستان تقسیم شدند تا اختلاف و تفرقه بین مردم ساکن در این سه کشور برای همیشه باقی بماند . مردم بلوچ به زبان بلوچی سخن میگویند، که یکی از زبانهای شاخه شمال باختری زبانهای ایرانی است. بیشتر مردم بلوچ، مسلمان اهل سنت هستند. بلوچستان در گذشته به دو قسمت "سرحد" و "مکران" تقسیم میشده است .
- چم نام بلوچ
-ساده ترین و درست ترین چم #بلوچ همان است که خودشان می گویند که از تشکیل دو کلمه بر (به چم دشت) و دیگری لچ (که چم آن لخت وعریان) است که به فرم زندگی عشایری ان هم در دشت و بیابان اشاره دارد نه خیشاوندی خاص و به گفته بهار واژه گان کوچ و بلوچ مترادف یکدیگر بودند یعنی بلوچ به چم فرم زندگی عشایری است
ولی چم های فرعی نیز برای خیشاوند بلوچ اورده شده است مثلا
- چم واژه بلوچ در واژه نامه های برهان قاطع و فرهنگ عمید به چم تاج خروس اورده شده است چون برخی از بلوچان یک سر دستار خود را مانند تاج خروس برکلاه خود می نشانند .
-پژوهشگران خارجی که اکثر انها انگلیسی بودند سعی کردند که خیشاوند بلوچ را با هندیان پیوند کنند تا با هندی جلوه دادن قوم بلوچ تلاش در ضمیمه ان به هندوستان ان زمان که زیر سلطه انگلیس بود داشتند.آنان نوشته اند بلوچ یک تیره از راجبوتان هند و بالیچا هستند دیگری این واژه را دیگر گشته ملیچه سانسکریت دانسته که هندوان به بیگانگان و دون دینان می گفتند و برخی کوتاه شده بدروچ یا کسانی که دچار روز و روزگار بد بودند می دانند
نر دیگر این است که ریشه بلوچ از بل و بعل خدای اکدی و بابلی است
برخی ها بر این باورندکه بلوچ ریخت یونانی شده آن بلوس است که بسیار مانند عربی شده آن بلوص است .
برخی نیزی بر این باورند که بل همان پهل فارسی است واوچ دراوستا آمده و معنی بلند را دارد .پس بلوچ پهلوان برزو بلند و بلند را نامند شاید این نام را جتان که بسی پیش از بلوچان شاید درزمان #ساسانیان یا ازآن هم پیشتر به مکران و #کرمان و تا #فارس و #خوزستان راه یافته بودند به آنان داده اند و چون بابلوچان بالابلندتر ونیرومند تر از خود روبرو شدند و زبون آنان گشتند آنان را پهلوانان بالا بلند خواندند.
- تبار شناسی خیشاوند بلوچ
با توجه به بررسی و اندازهگیریهای انجام شده بوسیله دانشمندان نژادشناس از درازای بدن همهٔ طوایف و قبایل از جمله مردم بلوچستان، آشکار شده است که مشخصات نژادی بلوچها و #آریاییان کاملاً شبیه و یکسان بوده و درنتیجه قوم بلوچ، #ایرانی نژاد و همانند کُرد، لُر، #فارس، #آذری، #تاجیک و... شعبهای از نژاد #آریایی ایران میباشند
اما حضور دراویدیان در منطقه سر راه کوچ بلوچان موجب امیزش نژادی بین انها شده است در چهره بعضی از بلوچان امروزی هم شباهت انها به دراویدیان کاملا قابل لمس است که بر اساس درصد کم یا زیاد بودن امیزش بلوچ ها با اقوام دراویدی شاهد چهره هایی بین کاملا سفید( با موهای طلایی و چشم های رنگی) تا جنس پوست تیره رنگ و چهره هایی شبیه دراویدیان هستیم
- پوشاک بلوچ
در مورد پوشاک بلوچی باید گفت که بدون شک باید گفت که لباس قدیمی فلات ایران به ویژه اقوام پارتی(اشکانیان) میباشد که با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه، تغییراتی در آن پدید آمده است اما همان حالت لباس های پارت باستان را حفظ کرده است و به دلیل گرمای زیاد و تابش شدید خورشید، لباس مردان اغلب به رنگ روشن میباشد و پس از باشندگی تازیان در ایران به جای کلاه پارتی برای جلوگیری از تابش مستقیم آفتاب عمامهای دور سر میپیچند و شال یا لنگی بر روی شانه میاندازند.
اما پوشاک زنان بلوچ علاوه بر اینکه در تأثیر شرایط آب و هوایی منطقه است، علارغم اینکه حالت ایرانی خود را حفظ کرده اما متأثر از فرهنگ کشورهای پاکستان و هندوستان قرار گرفته است. لباس زنان بلوچ به طرز شگفت آوری سوزن دوزی و یا گلدوزی شده است و روسری یا سریگ زنان نیز سوزندوزی و قلابدوزی میشوند.
خیشاوند بلوچ یکی از خیشاوندگان کهن آریایی و ایرانیست که به علت زندگی عشایری به بلوچ شهره شده اند
بلوچ ها به دلیل هم جواری با قوم بومی دراویدی دچار امیزش هایی شده است که بلوچ های امروزی گاهی کاملا همانند ایرانیان و گاهی کاملا شبیه دراویدیانند.
پاینده همه خیشاوندگان نژاده #ایرانی
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
- چم نام بلوچ
-ساده ترین و درست ترین چم #بلوچ همان است که خودشان می گویند که از تشکیل دو کلمه بر (به چم دشت) و دیگری لچ (که چم آن لخت وعریان) است که به فرم زندگی عشایری ان هم در دشت و بیابان اشاره دارد نه خیشاوندی خاص و به گفته بهار واژه گان کوچ و بلوچ مترادف یکدیگر بودند یعنی بلوچ به چم فرم زندگی عشایری است
ولی چم های فرعی نیز برای خیشاوند بلوچ اورده شده است مثلا
- چم واژه بلوچ در واژه نامه های برهان قاطع و فرهنگ عمید به چم تاج خروس اورده شده است چون برخی از بلوچان یک سر دستار خود را مانند تاج خروس برکلاه خود می نشانند .
-پژوهشگران خارجی که اکثر انها انگلیسی بودند سعی کردند که خیشاوند بلوچ را با هندیان پیوند کنند تا با هندی جلوه دادن قوم بلوچ تلاش در ضمیمه ان به هندوستان ان زمان که زیر سلطه انگلیس بود داشتند.آنان نوشته اند بلوچ یک تیره از راجبوتان هند و بالیچا هستند دیگری این واژه را دیگر گشته ملیچه سانسکریت دانسته که هندوان به بیگانگان و دون دینان می گفتند و برخی کوتاه شده بدروچ یا کسانی که دچار روز و روزگار بد بودند می دانند
نر دیگر این است که ریشه بلوچ از بل و بعل خدای اکدی و بابلی است
برخی ها بر این باورندکه بلوچ ریخت یونانی شده آن بلوس است که بسیار مانند عربی شده آن بلوص است .
برخی نیزی بر این باورند که بل همان پهل فارسی است واوچ دراوستا آمده و معنی بلند را دارد .پس بلوچ پهلوان برزو بلند و بلند را نامند شاید این نام را جتان که بسی پیش از بلوچان شاید درزمان #ساسانیان یا ازآن هم پیشتر به مکران و #کرمان و تا #فارس و #خوزستان راه یافته بودند به آنان داده اند و چون بابلوچان بالابلندتر ونیرومند تر از خود روبرو شدند و زبون آنان گشتند آنان را پهلوانان بالا بلند خواندند.
- تبار شناسی خیشاوند بلوچ
با توجه به بررسی و اندازهگیریهای انجام شده بوسیله دانشمندان نژادشناس از درازای بدن همهٔ طوایف و قبایل از جمله مردم بلوچستان، آشکار شده است که مشخصات نژادی بلوچها و #آریاییان کاملاً شبیه و یکسان بوده و درنتیجه قوم بلوچ، #ایرانی نژاد و همانند کُرد، لُر، #فارس، #آذری، #تاجیک و... شعبهای از نژاد #آریایی ایران میباشند
اما حضور دراویدیان در منطقه سر راه کوچ بلوچان موجب امیزش نژادی بین انها شده است در چهره بعضی از بلوچان امروزی هم شباهت انها به دراویدیان کاملا قابل لمس است که بر اساس درصد کم یا زیاد بودن امیزش بلوچ ها با اقوام دراویدی شاهد چهره هایی بین کاملا سفید( با موهای طلایی و چشم های رنگی) تا جنس پوست تیره رنگ و چهره هایی شبیه دراویدیان هستیم
- پوشاک بلوچ
در مورد پوشاک بلوچی باید گفت که بدون شک باید گفت که لباس قدیمی فلات ایران به ویژه اقوام پارتی(اشکانیان) میباشد که با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه، تغییراتی در آن پدید آمده است اما همان حالت لباس های پارت باستان را حفظ کرده است و به دلیل گرمای زیاد و تابش شدید خورشید، لباس مردان اغلب به رنگ روشن میباشد و پس از باشندگی تازیان در ایران به جای کلاه پارتی برای جلوگیری از تابش مستقیم آفتاب عمامهای دور سر میپیچند و شال یا لنگی بر روی شانه میاندازند.
اما پوشاک زنان بلوچ علاوه بر اینکه در تأثیر شرایط آب و هوایی منطقه است، علارغم اینکه حالت ایرانی خود را حفظ کرده اما متأثر از فرهنگ کشورهای پاکستان و هندوستان قرار گرفته است. لباس زنان بلوچ به طرز شگفت آوری سوزن دوزی و یا گلدوزی شده است و روسری یا سریگ زنان نیز سوزندوزی و قلابدوزی میشوند.
خیشاوند بلوچ یکی از خیشاوندگان کهن آریایی و ایرانیست که به علت زندگی عشایری به بلوچ شهره شده اند
بلوچ ها به دلیل هم جواری با قوم بومی دراویدی دچار امیزش هایی شده است که بلوچ های امروزی گاهی کاملا همانند ایرانیان و گاهی کاملا شبیه دراویدیانند.
پاینده همه خیشاوندگان نژاده #ایرانی
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔹دریانوردی ساسانیان
دوره #ساسانیان را باید دوره برتری کامل ایرانیان بر آبراههای سه گانه شاخاب فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند دانسته، #ایرانیان از سده نخست ترسایی با بادهای موسمی اقیانوس هند آشنا شدند و مسافرت به آن نواحی را آغاز کردند. اردشیر نخست #ساسانی، بنیان گذار دودمان ساسانی، نیروی خود را پس از یک دوره کشمکش با فرمانداران محلی کرانه های شاخاب فارس به تثبیت رسانید . بنا به بازگفت کارنامه اردشیر پاپکان، پادشاه ساسانی در لشکر کشی خود برپاد هفتان پخت از کمک نیروهای نظامی تازیکان و مزنیکان - مزون نام کهن عمان - بهره مند بوده است.
اردشیر پس از تثبیت نیروی خود در نواحی کرانه ای شاخاب فارس به بازسازی و ساخت شهرهای کرانه ای اقدام کرد و برای پدافند دسترسی کامل خود بر تجارت دریایی، شهر فیروزآباد را در مسیر پس کرانهای سیراف بنیان نهاد.حمزه اصفهانی نام ده شهر را گفته است که به دستور اردشیر نخست ساخته شده اند، که از میان آنها شش شهر کرانه ای به چشم می خورد. این شهرها عبارتند از به اردشیر در کرانه رودخانه دجله، بهمن اردشیر بر کناره دجله العورا، انشا اردشیر برکناره دجیل، رامهرمز اردشیر بر کرانه رودخانه کارون، رمز اردشیر بر کرانه رود کارون و بتن اردشیر در جزیره بحرین، این اقدام اردشیر نشان از مهندی تجارت دریایی شاخاب فارس در اواخر دوره #اشکانی دارد و مبین این امر است که نواحی کرانه ای این آبراه مهند در سده ۳م رونق فراوانی داشته است.
اینکه در کارنامه اردشیر پاپکان از همراهی سپاهیان سند و مکران با حاکم محلی به نام هفتان بخت یا هفتواد یاد شده است، دلیل دیگری بر گسترش نیروی پارسیان در کرانه های شاخاب فارس و اقیانوس هند است. آمین مارسلین (۳۳۰ تا ۳۹۰ ترسایی) درباره وضعیت بنادر و جزایر شاخاب فارس مینویسد: این دریا دارای جزایر فراوان و از حیث ایاب و ذهاب دارای سفاین معتبر و مهم است. تعداد بلاد و قصبات واقعه در کرانه آن به ندازه ای است که گویی به هم پیوسته اند. در کنار دریا تجارت و داد ستد کاملا رواج دارد.
یافته های باستان شناسی درکرانه های شاخاب فارس نمایان شدن شهرهای جدید در اوایل دوره ساسانی را تأیید می کند. در نبشته های ادبی و دینی ساسانیان دریانوردی امری نکوهیده و پسندیده محسوب می شد. در آیین زرتشتیان دهمین روز هر ماه آبان نامیده می شد که برای سفر دریا، آبیاری و حفر قنوات، پاک کردن آب چاهها و غرس درختان مبارک و میمون بود. اینکه نوروز دریایی ملاحان کنونی کرانه شاخاب فارس از دهم امرداد شروع می شود، احتمالا برگرفته از آیین های #زرتشتی است که دهمین روز هر ماه را آبان می نامیدند.
بر پایه کارنامه اردشیر پاپکان، هنگامی که پادشاه ساسانی به کناره دریا رسید، یزدان را سپاس گفت و آن مکان را «بخت اردشیر» نامید و فرمان داد که آتش ورجاوند بهرام در کرانه دریا بر تخت شده و فروزان بماند. با اقدامات اردشیر انخست بی هراسی لازم برای تجارت دریایی در شاخاب فارس و سواحل اقیانوس هند به وجود آمد و این سیاست پس از او نیزبوسیله جانشینان او ادامه یافت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
دوره #ساسانیان را باید دوره برتری کامل ایرانیان بر آبراههای سه گانه شاخاب فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند دانسته، #ایرانیان از سده نخست ترسایی با بادهای موسمی اقیانوس هند آشنا شدند و مسافرت به آن نواحی را آغاز کردند. اردشیر نخست #ساسانی، بنیان گذار دودمان ساسانی، نیروی خود را پس از یک دوره کشمکش با فرمانداران محلی کرانه های شاخاب فارس به تثبیت رسانید . بنا به بازگفت کارنامه اردشیر پاپکان، پادشاه ساسانی در لشکر کشی خود برپاد هفتان پخت از کمک نیروهای نظامی تازیکان و مزنیکان - مزون نام کهن عمان - بهره مند بوده است.
اردشیر پس از تثبیت نیروی خود در نواحی کرانه ای شاخاب فارس به بازسازی و ساخت شهرهای کرانه ای اقدام کرد و برای پدافند دسترسی کامل خود بر تجارت دریایی، شهر فیروزآباد را در مسیر پس کرانهای سیراف بنیان نهاد.حمزه اصفهانی نام ده شهر را گفته است که به دستور اردشیر نخست ساخته شده اند، که از میان آنها شش شهر کرانه ای به چشم می خورد. این شهرها عبارتند از به اردشیر در کرانه رودخانه دجله، بهمن اردشیر بر کناره دجله العورا، انشا اردشیر برکناره دجیل، رامهرمز اردشیر بر کرانه رودخانه کارون، رمز اردشیر بر کرانه رود کارون و بتن اردشیر در جزیره بحرین، این اقدام اردشیر نشان از مهندی تجارت دریایی شاخاب فارس در اواخر دوره #اشکانی دارد و مبین این امر است که نواحی کرانه ای این آبراه مهند در سده ۳م رونق فراوانی داشته است.
اینکه در کارنامه اردشیر پاپکان از همراهی سپاهیان سند و مکران با حاکم محلی به نام هفتان بخت یا هفتواد یاد شده است، دلیل دیگری بر گسترش نیروی پارسیان در کرانه های شاخاب فارس و اقیانوس هند است. آمین مارسلین (۳۳۰ تا ۳۹۰ ترسایی) درباره وضعیت بنادر و جزایر شاخاب فارس مینویسد: این دریا دارای جزایر فراوان و از حیث ایاب و ذهاب دارای سفاین معتبر و مهم است. تعداد بلاد و قصبات واقعه در کرانه آن به ندازه ای است که گویی به هم پیوسته اند. در کنار دریا تجارت و داد ستد کاملا رواج دارد.
یافته های باستان شناسی درکرانه های شاخاب فارس نمایان شدن شهرهای جدید در اوایل دوره ساسانی را تأیید می کند. در نبشته های ادبی و دینی ساسانیان دریانوردی امری نکوهیده و پسندیده محسوب می شد. در آیین زرتشتیان دهمین روز هر ماه آبان نامیده می شد که برای سفر دریا، آبیاری و حفر قنوات، پاک کردن آب چاهها و غرس درختان مبارک و میمون بود. اینکه نوروز دریایی ملاحان کنونی کرانه شاخاب فارس از دهم امرداد شروع می شود، احتمالا برگرفته از آیین های #زرتشتی است که دهمین روز هر ماه را آبان می نامیدند.
بر پایه کارنامه اردشیر پاپکان، هنگامی که پادشاه ساسانی به کناره دریا رسید، یزدان را سپاس گفت و آن مکان را «بخت اردشیر» نامید و فرمان داد که آتش ورجاوند بهرام در کرانه دریا بر تخت شده و فروزان بماند. با اقدامات اردشیر انخست بی هراسی لازم برای تجارت دریایی در شاخاب فارس و سواحل اقیانوس هند به وجود آمد و این سیاست پس از او نیزبوسیله جانشینان او ادامه یافت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
«کرمان» 107 سال پیش دارای روزنامه شد و اندکی بعد دارای 5 روزنامه و دو مجله ـ کرمان باستانیِ #ایران در یک نگاه
یک ماه پس از تصرف تهران به دست مشروطه طلبان بختیاری، #گیلان، #مازندران، افراد یپرم خان ارمنی و سایر آزادیخواهان و پناه بردن محمدعلی شاه قاجار به ساختمان تابستانی سفارت روسیه در زَرگنده (قُلهَک) و انتخاب پسر سیزده ساله اش از سوی «کمیسیون 28 نفره» به پادشاهی و تعیین نایب السلطنه، شهر #کرمان دارای روزنامه شد ـ به نام روزنامه اعتبار که این رفت و آمد سلطنتی را در برابر علامت های سئوال و تعجب قرارداد و پرسید که کدام دولت خارجی از انتصاب این کوچولو به ریاست یک کشور پهناور و بیشتر از هزار سال، قدرت مشرق زمین سود می برَد؟. ناشر این روزنامه محمدحسن طلبه و سردبیر آن میرزاغلامحسین بود.
در پی شکست نیروهای دولتی از مشروطه خواهان سلاحدار در «بادامَک» و ورود #مشروطه خواهان سلاحدار به #تهران از دروازه بهجت آباد در 23 تیرماه 1288 (1909) و روز بعد (24 تیرماه) با تسلیم شدن سرهنگ لیاخوفِ روس فرمانده یک دسته از نیروی قزّاق دولتی، پایتخت ایران از کنترل دولت خارج شده بود. محمدعلی شاه با اینکه هنوز یک هنگ قزّاق در کنار خود داشت و در شمیران و در دامنه کوه بود به روس ها پناهنده شد!.
با پیروزی آزادیخواهان، دو گروه سیاسی (عملا دو حزب) ـ گروههای اعتدال و دمکرات پا به میدان فعالیت گذاشتند و زمینه برای انتشار نشریه غیر دولتی آماده شده بود.
پس از انتشار روزنامه اعتبار، شهر باستانی کرمان در اندک مدتی دارای 5 روزنامه و دو گاهنامه شد. درصد شمارگان باسواد کرمان در آن زمان، پس از تهران بیش از شهرهای دیگر ایران بود. کرمان که به رغم از دست دادن #بندرعباس و جزایر مجاور (با ایجاد استان هرمزگان)، هنوز بزرگترین استان ایران به دید گسترده گی است در کتیبه داریوش بزرگ و نسک های هرودوت و استرابو توصیف شده است. در زمان #ساسانیان، استاندار کرمان را «شاه» می خواندند (کرمانشاه) و بهرام #ساسانی که بعدا به عنوان بهرام چهارم (بهرام گور) شاه ایران شد پیش از آن شاه (استاندار) کرمان بود. یکی دیگر از شاهان ساسانیِ کرمان، شهر « #کرمانشاه » ساخت که به نام اوست. کرمان یک استان خودکفای ایران است. جیرُفت کرمان که آثار و بقایای تمدن سه هزار ساله ـ شهره به تمدن دَقیانوسی دارد تنها منطقه در جهان است که در آنجا (بدون گلخانه داری و ژنتیک) می توان هر سال دو بار کِشت و درو کرد.
از زمان کوروش بزرگ تا پایان دوره ساسانیان، کرمان بیشتر ساز و برگ ارتش ایران را تأمین می کرد. کمبوجیا (کمبوجیه ـ کامبیز ـ کامبوزیا) در لشکر کشی به مصر، داریوش بزرگ در لشکرکشی به اروپا، دلتای دانوب و منطقه دریای سیاه، #اشکانیان و ساسانیان در جنگ با رومیان سپاه کرمان را بکار برده بودند و #خسروانوشیروان با فرستادن نیروهای نظامی کرمان از مسیر دریا به یمن، حبشی ها را از این سرزمین بیرون راند و یمن وابسته به ایران شد. کرمانیان که بزرگترین آسیب را از آغامحمدخان قاجار دیدند در مبارزه برای کسب خودسالاری و حاکمیّت ایران به یعقوب لیث ـ قهرمان ملی ایرانیان ـ کمک حیاتی کردند. جنایت آغامحمدخان مغول تبار به کرمانیان در تاریخ بشر بی سابقه است. او که شاه ایران! بود چهل هزار مَرد کرمانی را که گناهی جز مهمان نوازی از لطفعلی خان زَند نداشتند کور کرد. با وجود این، کرمانیان خصلت و اصالت ایرانی خود که کرامت و مهمان نوازی است از دست نداده اند که گردشگران خارجی ازجمله «مارکو پولو» به آن اشاره کرده اند
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
یک ماه پس از تصرف تهران به دست مشروطه طلبان بختیاری، #گیلان، #مازندران، افراد یپرم خان ارمنی و سایر آزادیخواهان و پناه بردن محمدعلی شاه قاجار به ساختمان تابستانی سفارت روسیه در زَرگنده (قُلهَک) و انتخاب پسر سیزده ساله اش از سوی «کمیسیون 28 نفره» به پادشاهی و تعیین نایب السلطنه، شهر #کرمان دارای روزنامه شد ـ به نام روزنامه اعتبار که این رفت و آمد سلطنتی را در برابر علامت های سئوال و تعجب قرارداد و پرسید که کدام دولت خارجی از انتصاب این کوچولو به ریاست یک کشور پهناور و بیشتر از هزار سال، قدرت مشرق زمین سود می برَد؟. ناشر این روزنامه محمدحسن طلبه و سردبیر آن میرزاغلامحسین بود.
در پی شکست نیروهای دولتی از مشروطه خواهان سلاحدار در «بادامَک» و ورود #مشروطه خواهان سلاحدار به #تهران از دروازه بهجت آباد در 23 تیرماه 1288 (1909) و روز بعد (24 تیرماه) با تسلیم شدن سرهنگ لیاخوفِ روس فرمانده یک دسته از نیروی قزّاق دولتی، پایتخت ایران از کنترل دولت خارج شده بود. محمدعلی شاه با اینکه هنوز یک هنگ قزّاق در کنار خود داشت و در شمیران و در دامنه کوه بود به روس ها پناهنده شد!.
با پیروزی آزادیخواهان، دو گروه سیاسی (عملا دو حزب) ـ گروههای اعتدال و دمکرات پا به میدان فعالیت گذاشتند و زمینه برای انتشار نشریه غیر دولتی آماده شده بود.
پس از انتشار روزنامه اعتبار، شهر باستانی کرمان در اندک مدتی دارای 5 روزنامه و دو گاهنامه شد. درصد شمارگان باسواد کرمان در آن زمان، پس از تهران بیش از شهرهای دیگر ایران بود. کرمان که به رغم از دست دادن #بندرعباس و جزایر مجاور (با ایجاد استان هرمزگان)، هنوز بزرگترین استان ایران به دید گسترده گی است در کتیبه داریوش بزرگ و نسک های هرودوت و استرابو توصیف شده است. در زمان #ساسانیان، استاندار کرمان را «شاه» می خواندند (کرمانشاه) و بهرام #ساسانی که بعدا به عنوان بهرام چهارم (بهرام گور) شاه ایران شد پیش از آن شاه (استاندار) کرمان بود. یکی دیگر از شاهان ساسانیِ کرمان، شهر « #کرمانشاه » ساخت که به نام اوست. کرمان یک استان خودکفای ایران است. جیرُفت کرمان که آثار و بقایای تمدن سه هزار ساله ـ شهره به تمدن دَقیانوسی دارد تنها منطقه در جهان است که در آنجا (بدون گلخانه داری و ژنتیک) می توان هر سال دو بار کِشت و درو کرد.
از زمان کوروش بزرگ تا پایان دوره ساسانیان، کرمان بیشتر ساز و برگ ارتش ایران را تأمین می کرد. کمبوجیا (کمبوجیه ـ کامبیز ـ کامبوزیا) در لشکر کشی به مصر، داریوش بزرگ در لشکرکشی به اروپا، دلتای دانوب و منطقه دریای سیاه، #اشکانیان و ساسانیان در جنگ با رومیان سپاه کرمان را بکار برده بودند و #خسروانوشیروان با فرستادن نیروهای نظامی کرمان از مسیر دریا به یمن، حبشی ها را از این سرزمین بیرون راند و یمن وابسته به ایران شد. کرمانیان که بزرگترین آسیب را از آغامحمدخان قاجار دیدند در مبارزه برای کسب خودسالاری و حاکمیّت ایران به یعقوب لیث ـ قهرمان ملی ایرانیان ـ کمک حیاتی کردند. جنایت آغامحمدخان مغول تبار به کرمانیان در تاریخ بشر بی سابقه است. او که شاه ایران! بود چهل هزار مَرد کرمانی را که گناهی جز مهمان نوازی از لطفعلی خان زَند نداشتند کور کرد. با وجود این، کرمانیان خصلت و اصالت ایرانی خود که کرامت و مهمان نوازی است از دست نداده اند که گردشگران خارجی ازجمله «مارکو پولو» به آن اشاره کرده اند
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
جشن #سوری #تبریز :
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در #تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در #تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
نوروز 🌸 در دوره ساسانیان
مردم در زمان #ساسانیان #نوروز را به شادمانی و استراحت میپرداختند و نوروز بزرگ در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه در آن دوره از سپندینگی ویژهای بهرهمند بوده است.
از کارهایی که در پنج روز نخست نوروز (نوروز عام) در دورهی ساسانیان انجام میشده، این آداب بودهاست: حق حشم و لشکر را میگزاردند و درخواست آنان را روا میکردند. زندانیان را آزاد و مجرمان را بخشش میکردند.
انوشیروان و باقی پادشاهان در نوروز به کسانی که در جنگ پیروز میشدند، جایزه میدادند و حتا به کشاورزان و دامپروران نمونه نیز پیشکش و خلعت میدادند. در این جشن کسانی که کار میکردند، دست از کار کشیده و به آرمیدن و شادمانی میپرداختند.
در نوروز در میان دربار، رسمی جاری بود که اربابان نقش بندگان را بردوش میگرفتند و وارون (:برعکس). در جشن بزرگ نوروز، دادخواهی و بار عام شاه و رسوم هدیه پیشکشها بسیار مهندی داشت و با تشریفات فراوان اجرا میشد.
پنج روز نخست فروردین، جشن نوروز، جنبه همگانی داشته و همهی مردم به اجرای مراسم و سرور و شادمانی میگذرانیدهاند؛ از این رو آن را نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر نامیدهاند.
نوروز بزرگ نیز خردادروز، نام ششمین روز فروردینماه در گاهشماری اوستایی بودهاست. این روز در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت، ارزش و تقدس ویژهای بهرهمند بوده است.
ررخدادهای بسیاری به خردادروز نسبت داده شده است، مانند: زاده شدن حضرت زرتشت و همچنین به پیامبری برگزیده شدن ایشان، به وقوع پیوستن رستاخیز، روز تولد «سیاوش» در تقویمهای «سغدی» و «خوارزمی» (بنا بر اساتیر زرتشتی خردادروز، روزی است که کین سیاوش گرفته میشود)، روز نیایش و سپاس از «رپیتون» (ایزد رپیتون سرورِ تابستان) است.
بنابر باورهای زرتشتی، رپیتون در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی میشود، خویشکاری او نبرد با دیو سرما و یاری رساندن به چشمههای آب زیرزمینی است تا ریشهی گیاهان را گرم نگاه دارند که ریشهها در اثر سرمای شدید زمستان خشک نشوند. بازگشت هر ساله رپیتون در بهار نشانی از پیروزی نهایی خیر بر شر، گرما بر سرما و روشنی بر تاریکی است. ایزد رپیتون زمینهی شکوفایی در بهار را فراهم میسازد. به همین دلیل به مناسبت آمدن او بر روی زمین، نیایشهای ویژهای در کنار آیینهای نوروزی اجرا میشود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مردم در زمان #ساسانیان #نوروز را به شادمانی و استراحت میپرداختند و نوروز بزرگ در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه در آن دوره از سپندینگی ویژهای بهرهمند بوده است.
از کارهایی که در پنج روز نخست نوروز (نوروز عام) در دورهی ساسانیان انجام میشده، این آداب بودهاست: حق حشم و لشکر را میگزاردند و درخواست آنان را روا میکردند. زندانیان را آزاد و مجرمان را بخشش میکردند.
انوشیروان و باقی پادشاهان در نوروز به کسانی که در جنگ پیروز میشدند، جایزه میدادند و حتا به کشاورزان و دامپروران نمونه نیز پیشکش و خلعت میدادند. در این جشن کسانی که کار میکردند، دست از کار کشیده و به آرمیدن و شادمانی میپرداختند.
در نوروز در میان دربار، رسمی جاری بود که اربابان نقش بندگان را بردوش میگرفتند و وارون (:برعکس). در جشن بزرگ نوروز، دادخواهی و بار عام شاه و رسوم هدیه پیشکشها بسیار مهندی داشت و با تشریفات فراوان اجرا میشد.
پنج روز نخست فروردین، جشن نوروز، جنبه همگانی داشته و همهی مردم به اجرای مراسم و سرور و شادمانی میگذرانیدهاند؛ از این رو آن را نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر نامیدهاند.
نوروز بزرگ نیز خردادروز، نام ششمین روز فروردینماه در گاهشماری اوستایی بودهاست. این روز در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت، ارزش و تقدس ویژهای بهرهمند بوده است.
ررخدادهای بسیاری به خردادروز نسبت داده شده است، مانند: زاده شدن حضرت زرتشت و همچنین به پیامبری برگزیده شدن ایشان، به وقوع پیوستن رستاخیز، روز تولد «سیاوش» در تقویمهای «سغدی» و «خوارزمی» (بنا بر اساتیر زرتشتی خردادروز، روزی است که کین سیاوش گرفته میشود)، روز نیایش و سپاس از «رپیتون» (ایزد رپیتون سرورِ تابستان) است.
بنابر باورهای زرتشتی، رپیتون در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی میشود، خویشکاری او نبرد با دیو سرما و یاری رساندن به چشمههای آب زیرزمینی است تا ریشهی گیاهان را گرم نگاه دارند که ریشهها در اثر سرمای شدید زمستان خشک نشوند. بازگشت هر ساله رپیتون در بهار نشانی از پیروزی نهایی خیر بر شر، گرما بر سرما و روشنی بر تاریکی است. ایزد رپیتون زمینهی شکوفایی در بهار را فراهم میسازد. به همین دلیل به مناسبت آمدن او بر روی زمین، نیایشهای ویژهای در کنار آیینهای نوروزی اجرا میشود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔥 دژ و آتشکده زرتشتیان #مانداگارانا
در شهر #مرند #آذرآبادگان ( آذربایجان )
مَرَند یکی از شهرهای کهن استان #آتورپاتکان خاوری است که در ۶۵ کیلومتری #تبریز قرار دارد. منطقه باستانی مرند دستکم چهار واحد آتشکده بزرگ به نامهای: آتشکده مانداگارانا، گرگر، مزگید و آتشکده مرکید دارد.
🔥 دژ و آتشکده مانداگارانا در شهر مرند و در جایی به نام کولتپه یا گولتپه بنا شده است، کول یا گول به گویش بومی به چم آتش و خاکستر است. ویرانههای باستانی یک آتشکده در میان این دژ خشتی، این ویژگی را درست میداند.
#هرودوت، #گرنفون و #بتلمیوس در ۲۲۰۰ سال پیش، از مَرَند با نام مانداگارانا یاد کردهاند. بنابراین، بهنظر میرسد شهر مرند نامش را از این مکان باستانی گرفته باشد. این دژ ۶۰۰۰ سال پیشینه دارد، شهر مرند از شهرهای باستانی ایران است که به روزگار آشوری و کلدانیان رفت وآمد فراوانی داشته است. #مینورسکی، این دژ را بازمانده از آن دوران میداند که در یورش سارگون دوم پادشاه آشور ویران شده است.
#ویلیامز_جکسون باور دارد از این دژ تا دوران #ساسانیان نیز استفاده شده وپس از تازش #تازیان مسلمان ویران گشته است.
پاینده ایران
در شهر #مرند #آذرآبادگان ( آذربایجان )
مَرَند یکی از شهرهای کهن استان #آتورپاتکان خاوری است که در ۶۵ کیلومتری #تبریز قرار دارد. منطقه باستانی مرند دستکم چهار واحد آتشکده بزرگ به نامهای: آتشکده مانداگارانا، گرگر، مزگید و آتشکده مرکید دارد.
🔥 دژ و آتشکده مانداگارانا در شهر مرند و در جایی به نام کولتپه یا گولتپه بنا شده است، کول یا گول به گویش بومی به چم آتش و خاکستر است. ویرانههای باستانی یک آتشکده در میان این دژ خشتی، این ویژگی را درست میداند.
#هرودوت، #گرنفون و #بتلمیوس در ۲۲۰۰ سال پیش، از مَرَند با نام مانداگارانا یاد کردهاند. بنابراین، بهنظر میرسد شهر مرند نامش را از این مکان باستانی گرفته باشد. این دژ ۶۰۰۰ سال پیشینه دارد، شهر مرند از شهرهای باستانی ایران است که به روزگار آشوری و کلدانیان رفت وآمد فراوانی داشته است. #مینورسکی، این دژ را بازمانده از آن دوران میداند که در یورش سارگون دوم پادشاه آشور ویران شده است.
#ویلیامز_جکسون باور دارد از این دژ تا دوران #ساسانیان نیز استفاده شده وپس از تازش #تازیان مسلمان ویران گشته است.
پاینده ایران
🔸 آغاز شهریاری بهرام پنجم بر ایرانشهر
1601 سال پیش در چنین روزهایی و در 979 شاهنشاهی (420 ترسایی )، بهرام پسر کوچکتر یزدگرد یکم پادشاه ساسانی، در پی کشته شدن پدر، به شهریاری ایرانشهر رسید.
بهرام پنجم یا وهرام پنجم، شناختهشده به بهرام گور، پانزدهمین شاهنشاه ایران و #انیران از دودمان ساسانی بود که در سال 980 شاهنشاهی بهجای پدر، خود را بهرام پنجم شاهنشاه #ایران خواند.
یزدگرد یکم، بهرام گور پادشاه باهوش و با ارادهای بود که کمابیش همهی امور #ایرانشهر را سازماندهی میکرد. طبری تاریخنگار نامی ایران (زادهی #آمل #مازندران) از بهرام پنجم به نام #پادشاهی آبادگر نام برده که هرجا که توانسته بود باغ ملی (بوستان عمومی) و ساختمان دولتی پدید آورده بود. کاخ #ساسانیان در سروستان (استان #فارس) از یادگارهای دوران بهرام پنجم است.
شاهپور برادر بزرگ بهرام پیش از این در یک درگیری کشته شده بود و «نرسی» برادر میانی، پادشاهی را نمیپذیرفت. بهرام پس از نشستن برتخت پادشاهی، به خواست موبدان به #آذربایجان رفت و نسبت به آتشکده «آذرگشنسپ» جاگرفته در سرزمین گزن (جزن) ادای کرنش کرد.
بهرام که 17 سال و چند ماه پادشاهی کرد، خودمختاری تاریخی #ارمنستان (از زمان داریوش بزرگ) را برهم زد و آن را به یک ساتراپی (استان) درآورد. بیشتر ارمنیان از دیرزمان #مسیحی شده بودند.
بهرام، #رومیان را هم که در تلاش پشتیبانی از #مسیحیان در گسترهی ایرانزمین برآمده بودند، در جنگ شکست سخت داد و هپتالها را از مرزهای شمال خاوری ایران بیرون راند.
بهرام در سال997 شاهنشاهی در جریان شکار «گور» ناپدید شد و ایرانیان نزدیک به دو سال او را زنده میپنداشتند و پادشاه تازه برنگزیدند.
برخی از تاریخ نبیسان بر این گمان بودند که به باتلاقهای زاینده رود فرو رفته باشد. داستان شکار بهرام گور در آثار هنری ایران بهویژه فرش نمود پیدا کرده است. این دستبافتها در موزه فرش ایران نهگداری میشود.
حکیم #عمرخیام دربارهی درگذشت بهرام گفته:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
1601 سال پیش در چنین روزهایی و در 979 شاهنشاهی (420 ترسایی )، بهرام پسر کوچکتر یزدگرد یکم پادشاه ساسانی، در پی کشته شدن پدر، به شهریاری ایرانشهر رسید.
بهرام پنجم یا وهرام پنجم، شناختهشده به بهرام گور، پانزدهمین شاهنشاه ایران و #انیران از دودمان ساسانی بود که در سال 980 شاهنشاهی بهجای پدر، خود را بهرام پنجم شاهنشاه #ایران خواند.
یزدگرد یکم، بهرام گور پادشاه باهوش و با ارادهای بود که کمابیش همهی امور #ایرانشهر را سازماندهی میکرد. طبری تاریخنگار نامی ایران (زادهی #آمل #مازندران) از بهرام پنجم به نام #پادشاهی آبادگر نام برده که هرجا که توانسته بود باغ ملی (بوستان عمومی) و ساختمان دولتی پدید آورده بود. کاخ #ساسانیان در سروستان (استان #فارس) از یادگارهای دوران بهرام پنجم است.
شاهپور برادر بزرگ بهرام پیش از این در یک درگیری کشته شده بود و «نرسی» برادر میانی، پادشاهی را نمیپذیرفت. بهرام پس از نشستن برتخت پادشاهی، به خواست موبدان به #آذربایجان رفت و نسبت به آتشکده «آذرگشنسپ» جاگرفته در سرزمین گزن (جزن) ادای کرنش کرد.
بهرام که 17 سال و چند ماه پادشاهی کرد، خودمختاری تاریخی #ارمنستان (از زمان داریوش بزرگ) را برهم زد و آن را به یک ساتراپی (استان) درآورد. بیشتر ارمنیان از دیرزمان #مسیحی شده بودند.
بهرام، #رومیان را هم که در تلاش پشتیبانی از #مسیحیان در گسترهی ایرانزمین برآمده بودند، در جنگ شکست سخت داد و هپتالها را از مرزهای شمال خاوری ایران بیرون راند.
بهرام در سال997 شاهنشاهی در جریان شکار «گور» ناپدید شد و ایرانیان نزدیک به دو سال او را زنده میپنداشتند و پادشاه تازه برنگزیدند.
برخی از تاریخ نبیسان بر این گمان بودند که به باتلاقهای زاینده رود فرو رفته باشد. داستان شکار بهرام گور در آثار هنری ایران بهویژه فرش نمود پیدا کرده است. این دستبافتها در موزه فرش ایران نهگداری میشود.
حکیم #عمرخیام دربارهی درگذشت بهرام گفته:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
🔸داریوش بزرگ نوآور سازمانهای اطلاعاتی در جهان ـ هدف از ايجاد ـ تکامل دستگاه اطلاعاتي ايران در عصر خسروانوشيروان
پژوهشگران دگرگونی های دوران باستان و عمدتا به استناد جلد سوم نسک «مانه ثو Manetho» تاریخ نویس سده سوم پیش از زادروز که درباره حکمرانی بیش از «دو ـ صد ساله» ایرانیان بر مصر است، داریوش بزرگ شاه ایرانیان از دودمان هخامنشی را مبتکر سازمانهای اطلاعاتی ـ امنیتی در جهان گفته و نوشته اند که داریوش در روز آذر (نهم آذر = سی نوامبر) در سال 489 پیش از زادروز اندیشه تاسیس یک سازمان اطلاعاتی برای ایران را به اجرا گذارد. وی در پی تقسیم قلمرو دولت ایران به ساتراپی های گوناگون (ایالت ـ استان) که شرح آنهارا در سنگ نبشته بیستون آورده است و انجام اصلاحات ازجمله ایجاد پستخانه، خزانه داری (گنزبرا = گنجور)، پلیس راه، ضرب سکه طلا (در جهان؛ مشهره به داریک، دارا)، سیستم قضایی و سپاه جاویدان (ارتش دائمي) به اندیشه ایجاد یک سازمان اطلاعاتی مرکزی افتاد تا سوء مدیریت ها و سرپیچی های عمومی و نابخردی سران و عدم رضایت مردم از امور ، مستقیما و فلفور به او گزارش شود و به این سازمان (اعضای آن) گوش و چشم شاه می گفتند. پدافند جان و مال اتباع، گردآوری مالیات و امضای احکام دادگاهها برای اجرا برعهده ساتراپ ها (محافظان ایالت = استانداران) بود ولی لازم بود که شاه شخصا از سستی ها و کژروی های سران و احساس، عواطف و خواست درونی اتباع و وضعیت زندگانی آنان آگاه شود. ماموران اطلاعاتی ايران در آندوران از میان افرادی انتخاب می شدند که راستگویی، درست کرداری، حسن نیّت (پندار نیک) و وفاداری آنان پیش از آن ثابت شده باشد، سطح آگاهی های آنان بالا و توان کافی برای قضاوت داشته باشند. برخی از این ماموران، مخفی و پاره ای دیگر علنی بودند و به چشم خادمین به ملت نگریسته می شدند. برای شاه بررسی گزارش این ماموران در نخستین بود. ساتراپ های ایران حق داشتن ارتش نداشتند، ولی پلیس و میلیشیا، بله.
داریوش بزرگ سه سال بعد درگذشت و پیش از درگذشت ، فنیقیه (لبنان امروز و بخشی از سوریه) و جزیره قبرس را بر ساتراپی مصر اضافه کرد. [ماموران اطلاعاتی ایران در این ساتراپی مراقب فعالیت آتنی های ضد ایران هم بودند].
فعالیت سیستم اطلاعاتی داریوش بزرگ تا پایان دوره #هخامنشیان به همان صورت ادامه داشت و #ساسانیان آن را به همان شکل تجدید کردند که در دوره خسروانوشیروان به اوج تکامل خود رسید و گزارش وضعیت دولتهای رقیب و متخاصم بر خویشکاری آن افزون شد که الگوی سازمانهای اطلاعاتی امروز (سده 21) شده است که ماموران اطلاعاتی وضعیت زندگانی مردم (راضی بودن و ناراضی بودن و میزان فقر و اعتیاد و ...) و اوضاع اجتماعی ـ اقتصادی در کشورهای رقیب را هم گزارش می کنند و ...[نمونه آن؛ طرز کار جاسوسان روسیه در آمریکا بوده است که در سال 2010 در نیویورک و ... دستگیر و تبعید شدند. کار آنها زندگی در میان مردم و تهیه گزارش در این زمینه ها بود].
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
پژوهشگران دگرگونی های دوران باستان و عمدتا به استناد جلد سوم نسک «مانه ثو Manetho» تاریخ نویس سده سوم پیش از زادروز که درباره حکمرانی بیش از «دو ـ صد ساله» ایرانیان بر مصر است، داریوش بزرگ شاه ایرانیان از دودمان هخامنشی را مبتکر سازمانهای اطلاعاتی ـ امنیتی در جهان گفته و نوشته اند که داریوش در روز آذر (نهم آذر = سی نوامبر) در سال 489 پیش از زادروز اندیشه تاسیس یک سازمان اطلاعاتی برای ایران را به اجرا گذارد. وی در پی تقسیم قلمرو دولت ایران به ساتراپی های گوناگون (ایالت ـ استان) که شرح آنهارا در سنگ نبشته بیستون آورده است و انجام اصلاحات ازجمله ایجاد پستخانه، خزانه داری (گنزبرا = گنجور)، پلیس راه، ضرب سکه طلا (در جهان؛ مشهره به داریک، دارا)، سیستم قضایی و سپاه جاویدان (ارتش دائمي) به اندیشه ایجاد یک سازمان اطلاعاتی مرکزی افتاد تا سوء مدیریت ها و سرپیچی های عمومی و نابخردی سران و عدم رضایت مردم از امور ، مستقیما و فلفور به او گزارش شود و به این سازمان (اعضای آن) گوش و چشم شاه می گفتند. پدافند جان و مال اتباع، گردآوری مالیات و امضای احکام دادگاهها برای اجرا برعهده ساتراپ ها (محافظان ایالت = استانداران) بود ولی لازم بود که شاه شخصا از سستی ها و کژروی های سران و احساس، عواطف و خواست درونی اتباع و وضعیت زندگانی آنان آگاه شود. ماموران اطلاعاتی ايران در آندوران از میان افرادی انتخاب می شدند که راستگویی، درست کرداری، حسن نیّت (پندار نیک) و وفاداری آنان پیش از آن ثابت شده باشد، سطح آگاهی های آنان بالا و توان کافی برای قضاوت داشته باشند. برخی از این ماموران، مخفی و پاره ای دیگر علنی بودند و به چشم خادمین به ملت نگریسته می شدند. برای شاه بررسی گزارش این ماموران در نخستین بود. ساتراپ های ایران حق داشتن ارتش نداشتند، ولی پلیس و میلیشیا، بله.
داریوش بزرگ سه سال بعد درگذشت و پیش از درگذشت ، فنیقیه (لبنان امروز و بخشی از سوریه) و جزیره قبرس را بر ساتراپی مصر اضافه کرد. [ماموران اطلاعاتی ایران در این ساتراپی مراقب فعالیت آتنی های ضد ایران هم بودند].
فعالیت سیستم اطلاعاتی داریوش بزرگ تا پایان دوره #هخامنشیان به همان صورت ادامه داشت و #ساسانیان آن را به همان شکل تجدید کردند که در دوره خسروانوشیروان به اوج تکامل خود رسید و گزارش وضعیت دولتهای رقیب و متخاصم بر خویشکاری آن افزون شد که الگوی سازمانهای اطلاعاتی امروز (سده 21) شده است که ماموران اطلاعاتی وضعیت زندگانی مردم (راضی بودن و ناراضی بودن و میزان فقر و اعتیاد و ...) و اوضاع اجتماعی ـ اقتصادی در کشورهای رقیب را هم گزارش می کنند و ...[نمونه آن؛ طرز کار جاسوسان روسیه در آمریکا بوده است که در سال 2010 در نیویورک و ... دستگیر و تبعید شدند. کار آنها زندگی در میان مردم و تهیه گزارش در این زمینه ها بود].
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
🔸هشتم #دیماه ، روز بزرگداشت رادمان پور ماهک ( #یعقوب_لیث ) ؛ نخستین شهریار ایرانی پس از تازش #اسلام ، بر همه ایرانشهریان نژاده خجسته و همایون باد .
#رادمان_پورماهک ، سردار نامی و دلاور ایرانی، بنیانگذار سلسله صفاریان بود .
پرهیز از زبان تازی نخستین گام رادمان پور ماهک در زندهسازی و پاسداری از فرهنگ ایرانیان
رادمان پور ماهک یکی از فرزندان بزرگ و نامآور ایران که همه حیات خود را بر سر آزادی و پایندگی ایران نهاد، جوانمردی از #سیستان، سرزمین رستم بود. او در بخشی از ایران پرورش یافته بود که گهواره ایستادگی در برابر یورش بیگانگان بود. او پرورده فرهنگ ایستادگی و مبارزه بود.
رادمان پور ماهک که از جوانی در سر هوای زنده سازی خودسالاری میهنی و #شاهنشاهی ایران را داشت برای رسیدن به این آرمان و اجرای گام به گام برنامههای خود، خیراندیشید که با حاکم ارسال شده خلیفهی #عباسی به سیستان (سیستان بزرگتر) کار کند. این همکاری خراندیشانه که از آوریل 847 ترسایی آغاز شده بود پنج سال درازا کشید و پس از آن، رادمان راه خود را با چیره گی شهر زرنگ (از شهرهای سیستان، در #آریانا ( افغانستان نامی است که #انگلیسیها بر ایران خاوری گذاردهاند) جدا ساخت. وی سپس تا واپسینِ هنگام زندگانی خود به آزاد کردن دیگر نواحی #ایرانشهر و بازگرداندن خودسالاری میهنی ادامه داد و جایگاه والایی برای خود در #تاریخ #ایرانزمین به وجود آورد.
رادمان را نخستین شهریار ایرانیِ زندهکنندهی زبان #پارسی، پس از فروپاشی شاهنشاهی #ساسانیان میدانند. هنگام که چامه سرایی بنا بر رسم زمان قصیدهای به زبان تازی در ستایش او سرود، وی او را سرزنش کرد که چرا به زبانی که نمیفهمد برایش چامه سروده است که «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت».
سردار رادمان پور ماهک در سال 868 ترسایی پس از آزاد کردن #کرمان، پارسی را زبان رسمی همه ایرانیان اعلام کرده و گفته بود که از آن پس به زبانی که او نمی فهمد گفتوگو و نوشتن نکنند. از سال 652 ترسایی ، تازی زبان رسمی گفتوگو و رایزنی بود، زیرا تازیان حاکمان شهرها بودند و زبان دیگری نمیدانستند و به ایرانیانی که تازی نمیدانستند و سعی در یادگرفتن آن نمیکردند «عَجَم به معنای گُنگ و لال» خطاب میکردند که همچنان هم این واژاک از میان نرفته است. یعقوب لیث هشدار کرده بود که از آن پس اگرکسی در گستره او جز به پارسی سخن بگوید و بنویسد؛ سخت مجازات خواهد شد. #ایرانیان تنها مسلمانان دوران سلطهی تازیان هستند که زبان و فرهنگ میهنی خودرا پدافند کردهاند.
مهند ترین کار او پرهیز ایرانیان از گفتن و نوشتن به زبان تازی، پس گرفتن #خوزستان از خلیفه عباسی تازی و دوری از ادامه کوچ قبایل تازی به این بخش از ایران بود و بنابراین خوزستان، بمانند میان رودان از پیکر ایران جدا نشد. یعقوب در خوزستان درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ؛ مردی
🖋بدرالدین جامی
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#رادمان_پورماهک ، سردار نامی و دلاور ایرانی، بنیانگذار سلسله صفاریان بود .
پرهیز از زبان تازی نخستین گام رادمان پور ماهک در زندهسازی و پاسداری از فرهنگ ایرانیان
رادمان پور ماهک یکی از فرزندان بزرگ و نامآور ایران که همه حیات خود را بر سر آزادی و پایندگی ایران نهاد، جوانمردی از #سیستان، سرزمین رستم بود. او در بخشی از ایران پرورش یافته بود که گهواره ایستادگی در برابر یورش بیگانگان بود. او پرورده فرهنگ ایستادگی و مبارزه بود.
رادمان پور ماهک که از جوانی در سر هوای زنده سازی خودسالاری میهنی و #شاهنشاهی ایران را داشت برای رسیدن به این آرمان و اجرای گام به گام برنامههای خود، خیراندیشید که با حاکم ارسال شده خلیفهی #عباسی به سیستان (سیستان بزرگتر) کار کند. این همکاری خراندیشانه که از آوریل 847 ترسایی آغاز شده بود پنج سال درازا کشید و پس از آن، رادمان راه خود را با چیره گی شهر زرنگ (از شهرهای سیستان، در #آریانا ( افغانستان نامی است که #انگلیسیها بر ایران خاوری گذاردهاند) جدا ساخت. وی سپس تا واپسینِ هنگام زندگانی خود به آزاد کردن دیگر نواحی #ایرانشهر و بازگرداندن خودسالاری میهنی ادامه داد و جایگاه والایی برای خود در #تاریخ #ایرانزمین به وجود آورد.
رادمان را نخستین شهریار ایرانیِ زندهکنندهی زبان #پارسی، پس از فروپاشی شاهنشاهی #ساسانیان میدانند. هنگام که چامه سرایی بنا بر رسم زمان قصیدهای به زبان تازی در ستایش او سرود، وی او را سرزنش کرد که چرا به زبانی که نمیفهمد برایش چامه سروده است که «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت».
سردار رادمان پور ماهک در سال 868 ترسایی پس از آزاد کردن #کرمان، پارسی را زبان رسمی همه ایرانیان اعلام کرده و گفته بود که از آن پس به زبانی که او نمی فهمد گفتوگو و نوشتن نکنند. از سال 652 ترسایی ، تازی زبان رسمی گفتوگو و رایزنی بود، زیرا تازیان حاکمان شهرها بودند و زبان دیگری نمیدانستند و به ایرانیانی که تازی نمیدانستند و سعی در یادگرفتن آن نمیکردند «عَجَم به معنای گُنگ و لال» خطاب میکردند که همچنان هم این واژاک از میان نرفته است. یعقوب لیث هشدار کرده بود که از آن پس اگرکسی در گستره او جز به پارسی سخن بگوید و بنویسد؛ سخت مجازات خواهد شد. #ایرانیان تنها مسلمانان دوران سلطهی تازیان هستند که زبان و فرهنگ میهنی خودرا پدافند کردهاند.
مهند ترین کار او پرهیز ایرانیان از گفتن و نوشتن به زبان تازی، پس گرفتن #خوزستان از خلیفه عباسی تازی و دوری از ادامه کوچ قبایل تازی به این بخش از ایران بود و بنابراین خوزستان، بمانند میان رودان از پیکر ایران جدا نشد. یعقوب در خوزستان درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ؛ مردی
🖋بدرالدین جامی
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Radman-Pour-Mahak hosted at ImgBB
Image Radman-Pour-Mahak hosted in ImgBB
جشن #سوری #تبریز :
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در #تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در #تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
جشن #سوری #تبریز :
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در #تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در #تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
سردار مهران بهرام رازی، که گاه به صورت مهران رازی هم در نسک های تاریخ نبشته شده است، یکی از سرداران و پهلوانان ایرانی در دوران باشکوه #ساسانیان بود. مهران رازی ، زاده ری و از خاندان شهیر مهران بود.
نام مهران رازی نخستین بار در هنگام تازش تازیان به ایرانشهر دیده می شود. مهران رازی نخست در خلال تازش تازیان به ایرانشهر و در جنگ قادسیه گفته شده است. این سردار ایرانی در جنگ قادسیه یکی از فرماندهان سپاه #رستم_فرخزاد بود .
پس از چیره گی بر تیسفون بوسیله تازیان و رفتن یزدگرد سوم و بزرگان ایرانی، مهران نیز با اندک سپاهش با تازیان به شیوه جنگ و گریز پیکار نمود و پس از آن نیز با هماهنگی با یزدگرد سوم نیروی نسبتا بزرگی را در حلوان گرد آورد و خودش نیز در دژ مستحکم جلولا همراه سپاهش ساکن شد ماه ها با تازیان جنگید و ازآنجایی که دژ جلولا بسیار استوارو دارای حصار های از جنس سنگ داشت تازیان نتوانستند رخنه ای در دیوارهای آن به وجود بیاورند به همین دلیل تنها به محاصره آن پرداختند. ولی سرانجام مهران که میدید آذوقه دژ در حال پایان است تصمیم گرفت با سپاه چهار هزار تنی خود از دژ بیرون آمده و رودر رو با سپاه تازیان بجنگد ولی در اوج نبرد بار دیگر طوفان ریگ به کمک تازیان آمده و سپاه ایران شکست خوردند. مهران و سپاهش ناچار به سوی شهر حلوان تاختند و در آنجا نیز جنگی بین دو سپاه درگرفت و هنگام که خود سردار مهران رازی همچون یک سرباز برای مسهن شمشیر میزد بوسیله تیری که از سوی تازیان پرتاب شده بود کشته شد. (نبرد جلولا سال 637 )
یاد و نامش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
نام مهران رازی نخستین بار در هنگام تازش تازیان به ایرانشهر دیده می شود. مهران رازی نخست در خلال تازش تازیان به ایرانشهر و در جنگ قادسیه گفته شده است. این سردار ایرانی در جنگ قادسیه یکی از فرماندهان سپاه #رستم_فرخزاد بود .
پس از چیره گی بر تیسفون بوسیله تازیان و رفتن یزدگرد سوم و بزرگان ایرانی، مهران نیز با اندک سپاهش با تازیان به شیوه جنگ و گریز پیکار نمود و پس از آن نیز با هماهنگی با یزدگرد سوم نیروی نسبتا بزرگی را در حلوان گرد آورد و خودش نیز در دژ مستحکم جلولا همراه سپاهش ساکن شد ماه ها با تازیان جنگید و ازآنجایی که دژ جلولا بسیار استوارو دارای حصار های از جنس سنگ داشت تازیان نتوانستند رخنه ای در دیوارهای آن به وجود بیاورند به همین دلیل تنها به محاصره آن پرداختند. ولی سرانجام مهران که میدید آذوقه دژ در حال پایان است تصمیم گرفت با سپاه چهار هزار تنی خود از دژ بیرون آمده و رودر رو با سپاه تازیان بجنگد ولی در اوج نبرد بار دیگر طوفان ریگ به کمک تازیان آمده و سپاه ایران شکست خوردند. مهران و سپاهش ناچار به سوی شهر حلوان تاختند و در آنجا نیز جنگی بین دو سپاه درگرفت و هنگام که خود سردار مهران رازی همچون یک سرباز برای مسهن شمشیر میزد بوسیله تیری که از سوی تازیان پرتاب شده بود کشته شد. (نبرد جلولا سال 637 )
یاد و نامش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB