🔸یلدا، درکهن فرهنگ واژگان ایرانشهری جایگاه ویژه ای را دارا می باشد و مفهوم بسیار ژرف آن فراتر از واژه " شب چله " میباشد.
اگر چه شب #چله خود نماد مهمی از گاهشمار #ایرانی است و دررسم و آیین ایرانیان ار درجه ارزشمندی ویژه ای برخوردار می باشد، ولیکن امروزه برخی از ایرانیان، آگاهانه و یا با ناآگاهی از نمادهای پرارزش مراسم پرشکوه ایرانی بدنبال کمرنگ نمودن و یا حتی بی رنگ نمودن فرهنگ #ایرانشهری که یکی از این پدیده های بسیار شادی بخش و ارزشمندی که ناشی از اندیشه نیک و پر گهر #فرهنگ کهن این سرزمین همیشه جاودان، با نام واژه #یلدا می باشد در تلاش محو نمودن آن هستند. کما اینکه ردپای این افراد را در ستردن بسیاری از واژه های فرهنگی و دستبرد به زبان و ادبیات و تاریخ و حتی شاهنامه! را دراین سالها به فراوانی میبینیم .
به هر روی باید دانست یلدا از دو واژه یل + دا تشکیل شده که اولی از "یار" اوستایی به نام سال (سال نیز به چم خورشید است و واژه SOL انگلیسی از آن است ) و دومی نیز از واژه کهن "دا" که هم نام خدا و هم به چم روشنی است برگرفته شده " یار" در انگلیسی به YEAR و به چم سال خود را نشان میدهد در ترکی این واژه به " ایل" دگرگون شده و چم سال میدهد و در برخی زبانهای اروپایی به " ال" دگرگون میشود که در NOEL به چم سال نو باز شاهد آن هستیم نوئل و یلدا تقریبا " در یک زمان رخ میدهند با اندکی پس و پیش روزها که احتمالا" به جابجایی کبیسات در پیوند است. یلدا را میتوان " سالروز" معنی کرد این واژگان دور نیست که ریشه های واژگان تازی همچون، میلاد و تولد و مولود و ریخت های دیگری باشند که بی شک بن مایه همه این واژگان ایرانی است (چرا که ستاره شناسی پیشرفته دانشی ایرانی بوده ) اتیمولوژی واژه یلدا نه در سریانی، نه در تازی و نه در اروپایی است و آن فقط در واژگان کهن ایرانی تجزیه و برگردان میشود. دیگر اینکه چرا باید نامهای جشنهای آریایی که در مدارات شمالی رخ میدهد بن مایه های سریانی و تازی داشته باشد؟! شبیه این جشنها و تقریبا " با همین نام در فرهنگ مردمان کهن و شمالی اروپا نیز دیده میشود برای مثال جشن بزرگ انتظار برای ایزد بانوی " لادا " برای رهایی از تاریکی بلند زمستانی از این نمونه است که در زیر به آن میپردازیم:
در میان فرهنگ اسلاوها که خیشاوندگان کهن شمال تا مرکز اروپای خاوری هستند و بخش بزرگی از روسها، مجارها، لهستانیها و سایر اقوام را تشکیل میدهند وشاخه زبانی آنها نیز هندو اروپایی و از شاخه های کهن زبانی اروپا بشمار میرود. آیینهایی شبیه به آیینهای ایرانی را دارند مانند مراسمی مانند چهارشنبه سوری در نزدیک انقلاب تابستانی، و یا مراسمی مانند به یلدا پس از انقلاب زمستانی... آنها بار دارند ایزد بانوی " مورانو" که ملکه شبهای بلند و سرد زمستان است. ملکه ایی است سیه دل با موهای بلند تیره ، لباس تیره، صورتی زیبا وفریبکار مانند گرگ که برای مرگ و نابودی میکوشد. اما واژگون او، ایزد بانوی " ونسا " زیبا، ملیح، گرم و مهربان و نوید آورنده #بهار است. این دو هیچکدام با هم نمیتوانند باشند و هماره با هم چشم و هم چشم دارند یا ونسا یا مورانو یک کدام در سرزمین آنها حضور دارند! از اینرو مردمان اسلاو مراسمی برای سوزاندن مورونا دارند که آن در پایان #زمستان انجام میپذیرد در این مراسم عروسکی از مورانو ساخته میشود وآنرا میسوزانند و به ایزد بانوی ونسا پیام میدهند که به سرزمین آنها قدم بگذارد و بهار را با خود بیاورد. چرا که مورانو رفته است! لهستانیها ونسا را به " دوانا " ، " دوا " ، " شیوا " ، " سیوا " ، " دویکا " ، " دانیکا " و اسامی دیگر نیز میشناند آنان این ایزد بانوان را ایزد روشنایی و بهار، زیبایی و نوزایی میدانند.
Vesna and Devana, the same goddess was also known as: Zhivana, Zhiva, Siva, Diva, Deva, Devica, Danica,…
اما هنوز یک ایزد بانوی کهن تر از همه اینها هست که تقریبا " بین همه اقوام اروپای خاوری از جایگاه بسیار بزرگی برخوردار است و اسطوره شناسان مباورمند هستند که این ایزد بانوی پیش از گرویدن اروپاییان به آیین مسیحیت درمیان اسلاوها بسیار ارجمند بوده وبه جای ونسا ستایش میشده و آن ایزد بانوی " لادا " است اسلاوهای کهن باور داشتند زمانی که تاریکی و سرما و زشتی زمین را فرا میگیرد ایزد بانوی لادا با چهره ایی زیبا نوید بخش گرمی، بهار ورویش و زایش خواهد بود او گلها و شکوفه ها و بره کوچکی را بعنوان نماد نوزایی با خود دارد...این ایزد بانو ملکه زناشویی نیز هست و عروس دامادهای جوان اسلاو نقش او را در مجالس جشنها و آیینهای خود رسم میکنند.
اگر چه شب #چله خود نماد مهمی از گاهشمار #ایرانی است و دررسم و آیین ایرانیان ار درجه ارزشمندی ویژه ای برخوردار می باشد، ولیکن امروزه برخی از ایرانیان، آگاهانه و یا با ناآگاهی از نمادهای پرارزش مراسم پرشکوه ایرانی بدنبال کمرنگ نمودن و یا حتی بی رنگ نمودن فرهنگ #ایرانشهری که یکی از این پدیده های بسیار شادی بخش و ارزشمندی که ناشی از اندیشه نیک و پر گهر #فرهنگ کهن این سرزمین همیشه جاودان، با نام واژه #یلدا می باشد در تلاش محو نمودن آن هستند. کما اینکه ردپای این افراد را در ستردن بسیاری از واژه های فرهنگی و دستبرد به زبان و ادبیات و تاریخ و حتی شاهنامه! را دراین سالها به فراوانی میبینیم .
به هر روی باید دانست یلدا از دو واژه یل + دا تشکیل شده که اولی از "یار" اوستایی به نام سال (سال نیز به چم خورشید است و واژه SOL انگلیسی از آن است ) و دومی نیز از واژه کهن "دا" که هم نام خدا و هم به چم روشنی است برگرفته شده " یار" در انگلیسی به YEAR و به چم سال خود را نشان میدهد در ترکی این واژه به " ایل" دگرگون شده و چم سال میدهد و در برخی زبانهای اروپایی به " ال" دگرگون میشود که در NOEL به چم سال نو باز شاهد آن هستیم نوئل و یلدا تقریبا " در یک زمان رخ میدهند با اندکی پس و پیش روزها که احتمالا" به جابجایی کبیسات در پیوند است. یلدا را میتوان " سالروز" معنی کرد این واژگان دور نیست که ریشه های واژگان تازی همچون، میلاد و تولد و مولود و ریخت های دیگری باشند که بی شک بن مایه همه این واژگان ایرانی است (چرا که ستاره شناسی پیشرفته دانشی ایرانی بوده ) اتیمولوژی واژه یلدا نه در سریانی، نه در تازی و نه در اروپایی است و آن فقط در واژگان کهن ایرانی تجزیه و برگردان میشود. دیگر اینکه چرا باید نامهای جشنهای آریایی که در مدارات شمالی رخ میدهد بن مایه های سریانی و تازی داشته باشد؟! شبیه این جشنها و تقریبا " با همین نام در فرهنگ مردمان کهن و شمالی اروپا نیز دیده میشود برای مثال جشن بزرگ انتظار برای ایزد بانوی " لادا " برای رهایی از تاریکی بلند زمستانی از این نمونه است که در زیر به آن میپردازیم:
در میان فرهنگ اسلاوها که خیشاوندگان کهن شمال تا مرکز اروپای خاوری هستند و بخش بزرگی از روسها، مجارها، لهستانیها و سایر اقوام را تشکیل میدهند وشاخه زبانی آنها نیز هندو اروپایی و از شاخه های کهن زبانی اروپا بشمار میرود. آیینهایی شبیه به آیینهای ایرانی را دارند مانند مراسمی مانند چهارشنبه سوری در نزدیک انقلاب تابستانی، و یا مراسمی مانند به یلدا پس از انقلاب زمستانی... آنها بار دارند ایزد بانوی " مورانو" که ملکه شبهای بلند و سرد زمستان است. ملکه ایی است سیه دل با موهای بلند تیره ، لباس تیره، صورتی زیبا وفریبکار مانند گرگ که برای مرگ و نابودی میکوشد. اما واژگون او، ایزد بانوی " ونسا " زیبا، ملیح، گرم و مهربان و نوید آورنده #بهار است. این دو هیچکدام با هم نمیتوانند باشند و هماره با هم چشم و هم چشم دارند یا ونسا یا مورانو یک کدام در سرزمین آنها حضور دارند! از اینرو مردمان اسلاو مراسمی برای سوزاندن مورونا دارند که آن در پایان #زمستان انجام میپذیرد در این مراسم عروسکی از مورانو ساخته میشود وآنرا میسوزانند و به ایزد بانوی ونسا پیام میدهند که به سرزمین آنها قدم بگذارد و بهار را با خود بیاورد. چرا که مورانو رفته است! لهستانیها ونسا را به " دوانا " ، " دوا " ، " شیوا " ، " سیوا " ، " دویکا " ، " دانیکا " و اسامی دیگر نیز میشناند آنان این ایزد بانوان را ایزد روشنایی و بهار، زیبایی و نوزایی میدانند.
Vesna and Devana, the same goddess was also known as: Zhivana, Zhiva, Siva, Diva, Deva, Devica, Danica,…
اما هنوز یک ایزد بانوی کهن تر از همه اینها هست که تقریبا " بین همه اقوام اروپای خاوری از جایگاه بسیار بزرگی برخوردار است و اسطوره شناسان مباورمند هستند که این ایزد بانوی پیش از گرویدن اروپاییان به آیین مسیحیت درمیان اسلاوها بسیار ارجمند بوده وبه جای ونسا ستایش میشده و آن ایزد بانوی " لادا " است اسلاوهای کهن باور داشتند زمانی که تاریکی و سرما و زشتی زمین را فرا میگیرد ایزد بانوی لادا با چهره ایی زیبا نوید بخش گرمی، بهار ورویش و زایش خواهد بود او گلها و شکوفه ها و بره کوچکی را بعنوان نماد نوزایی با خود دارد...این ایزد بانو ملکه زناشویی نیز هست و عروس دامادهای جوان اسلاو نقش او را در مجالس جشنها و آیینهای خود رسم میکنند.
🔸فردوسی همه ایران است و شاهنامه همه زبان پارسی "
یکم بهمن، زاد روز #فردوسی بزرگ خجسته و شاد باد.
یکم بهمن ماه روزی بود که فرزندی از #ایرانزمین در دیار #خراسان و در روستای #پاژ گام بر پهنه گیتی نهاد تا کاری کند کارستان ؛ داستان او از زمانی آغاز شد که پاژ لبخند زد و ایران شکفت.
او افق نگاهش را به دوردست کشاند و شکوفایی فرهنگ و #زبان_پارسی را نشانه گرفت.
آن روز نخست بهمن سی سد و نوزده و درست در آغازین روزهای #زمستان بود ؛ بهار را نوید داد و روزها و سالهایی که ایران بدان افتخار خواهد کرد.
آن روز درخت تنومند زبان پارسی به شکوفه نشست ؛ برگ و بار داد و در روزگاری که " #شاهنامه " پدید آمد ؛ زبان پارسی و فرهنگ #ایرانشهری به قامت ایستاد. در روزگاری که می رفت تاریخ ایران موزه نشین شود ؛ دفتر تاریخ #ایران و #ایرانی را گشود تا نشانی از " بودن " و " ماندن " ما را گواه باشد.
جنبش رنسانس ایرانی فرزندان فردوسی.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
یکم بهمن، زاد روز #فردوسی بزرگ خجسته و شاد باد.
یکم بهمن ماه روزی بود که فرزندی از #ایرانزمین در دیار #خراسان و در روستای #پاژ گام بر پهنه گیتی نهاد تا کاری کند کارستان ؛ داستان او از زمانی آغاز شد که پاژ لبخند زد و ایران شکفت.
او افق نگاهش را به دوردست کشاند و شکوفایی فرهنگ و #زبان_پارسی را نشانه گرفت.
آن روز نخست بهمن سی سد و نوزده و درست در آغازین روزهای #زمستان بود ؛ بهار را نوید داد و روزها و سالهایی که ایران بدان افتخار خواهد کرد.
آن روز درخت تنومند زبان پارسی به شکوفه نشست ؛ برگ و بار داد و در روزگاری که " #شاهنامه " پدید آمد ؛ زبان پارسی و فرهنگ #ایرانشهری به قامت ایستاد. در روزگاری که می رفت تاریخ ایران موزه نشین شود ؛ دفتر تاریخ #ایران و #ایرانی را گشود تا نشانی از " بودن " و " ماندن " ما را گواه باشد.
جنبش رنسانس ایرانی فرزندان فردوسی.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎