ایرانشهر افزون بر بار گیتایی آن، همچون یک پنداره آهنجیده ( انتزاعی ) (abstract)
در یک گردآیه استوره ای، تاریخی، ادبی و هنری در آرایه ای دلکش و انسانی، ترسیم شده است. کاوه و آرش و سیاوش و کیخسرو و رستم همان اندازه به آن جان داده‌اند که #نوروز و #مهرگان و #سده و شب چله. #فردوسی بزرگ یکه تاز پهنه جان و خرد آن است، #کوروش بزرگ نمونه رواداری و مردم نیازاری آن و داریوش بزرگ آبادکننده و سازنده آن. #زرتشت بزرگ آموزگار منش آن است و با سده ها دوری، حافظ «لسان الغیب» رموز و نمادهای آن می باشد.
#ایرانشهر تنها یک گیتای و یا یک یکان سیاسی نیست، جان ایران است و همه نصیب ایرانیان است در این دنیا...!

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی

🔥
💎
هنگامی که بازیکنی به سمت جهتی که توپ در آن پرتاب شده‌است می‌تازد، پیشینگ با اوست در صورتی که (و تنها در این صورت) که توپ در سمت راست او باشد. در این صورت هیچ بازکنی اجازه ندارد راه او را سد کند، مگر آن که در بازه معقولی قرار گیرد که هیچ جای خطر نباشد.
در ورزش چوگان معمولاً از اسبهای کوتاه قد استفاده می‌شود، بدین منظور پونی‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. در یک بازی معمولاً از یک اسب حداکثر در دو چوکه استفاده می‌شود، البته باید بین آن‌ها یک چوکه استراحت به اسب داده شود.

بیش از سه هزار سال است که در ایران بازی چوگان توسط پادشاهان و بزرگان این سرزمین بر‌گزار می‌شود، داریوش بزرگ در تخت جمشیدبازی چوگان را بر‌گزار می‌کرده است و میدان نقش جهان در اصفهان برای برگزاری بازی چوگان در پیشگاه شاهان صفوی طراحی شده است. در آثار شاعران بزرگی همچون #فردوسی بزرگ و #رودکی به رواج این بازی در ایران بارها اشاره شده است

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
زیباست
فرنگیس در #سوگ_سیاوش ، گیس برید و به نشان مبارزه به دور کمر بست.
گیسوبُران، زلف گشودن؛ یا بریدن مو و گیسو از آیین‌های سوگواری در فرهنگ #ایرانی و از آیین های دیرینه #ایرانیان باستان و نماد سوگواری است و نشان پیکار بانوان در دوران باستان است .
و امروز شیربانوان ایرانزمین در پیکار با #ضحاک چُنین میکنند !
براستی که استاد سخن #فردوسی_بزرگ این روزها را می دیده است .

ز خان سیاوش برآمد خروش
جهانی ز گرسیوز آمد به جوش

ز سر ماهرویان گسسته کمند
خراشیده روی و بمانده نژند

همه بندگان موی کردند باز
فرنگیس مشکین کمند دراز

برید و میان را به گیسو ببست
به فندق گل ارغوانرا بخست

به آواز بر جان افراسیاب
همی کرد نفرین و می‌ریخت آب

خروشش به گوش سپهبد رسید
چو آن ناله و زار نفرین شنید

دایه دایه وقته جنگه
#مهسا_امینی ژینا دخت آریایی👊
#OpIran
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💎 برافراشتن پرچم شیر و خورشید #ایران در آرامگاه استاد سخن #فردوسی بزرگ
پرچم های شیر و خورشید نشان را برافرازید و " جاویدشاه " را گردن فراز فریاد زنید تا در این پیچ مهند تاریخی به جهان بی شرافت بگوییم که چه میخواهیم .

#به_ایرانشهر_بازمیگردیم

#محسن_شکاری
#مهسا_امینی دخت آریایی ایرانزمین👊

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔸دادخواهی
یکی از نکات کلیدی و مهند در #شاهنامه #فردوسی بزرگ است. فردوسی در بخش های گوناگون شاهنامه از جمله ضحاک و فریدون، ایرج و سلم و تور و سیاوش و افراسیاب ،  #دادخواهی را وابسته به پاسخگو کردن جنایتکار فرنام  می کند زیرا تنها این دادخواهی است که می تواند از ادامه چرخه جنایت بوسیله ضحاک و حاکم خونریز جلوگیری کند.

چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
برو انجمن گشت بازارگاه

همی بر خروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند

ازان چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای

همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازار برخاست گرد

خروشان همی رفت نیزه بدست
که ای نامداران یزدان پرست

کسی کاو هوای فریدون کند
دل از بند ضحاک بیرون کند

شاهنامه فردوسی بزرگ - ضحاک

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
یکی از بزرگترین و البته شگفت آورترین کژی ها که شوربختانه همچنان در میان برخی از هم میهنان نا آگاه دیده می شود ، قرار دادن تازینامه #قرآن بر سر #هفت_سین است که بی گمان این خوان ایرانی هیچگونه پیوندی نه تنها با این نسک تازی بلکه با زبان و نیز با بوجود آورنده گان آن ندارد .
هفت سین #نوروز و هر آنچه که بر این خوان نهاده می شود ، به نمادهای ایران باستان بازمی گردد. خوان هفت سین سرشتی مهری دارد و نمادهای آن، با گرما، روشنایی و خورشید در پیوند است.

هم میهنان
#نوروز یک جشن و آئین #ایرانی و پارسی است و خوان هفت سین آن میبایست ایرانی و پارسی باشد .
به جای این تازینامه و هر نسک نا ایرانی دگر ، نیکوست از #شاهنامه #فردوسی بزرگ یا دیوان #حافظ یا گاتاها و یا اَوِستا بهره بجوییم .

#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ایرانشهر افزون بر بار گیتایی آن، همچون یک پنداره آهنجیده ( انتزاعی ) (abstract)
در یک گردآیه استوره ای، تاریخی، ادبی و هنری در آرایه ای دلکش و انسانی، ترسیم شده است. کاوه و آرش و سیاوش و کیخسرو و رستم همان اندازه به آن جان داده‌اند که #نوروز و #مهرگان و #سده و شب چله. #فردوسی بزرگ یکه تاز پهنه جان و خرد آن است، #کوروش بزرگ نمونه رواداری و مردم نیازاری آن و داریوش بزرگ آبادکننده و سازنده آن. #زرتشت بزرگ آموزگار منش آن است و با سده ها دوری، حافظ «لسان الغیب» رموز و نمادهای آن می باشد.
#ایرانشهر تنها یک گیتای و یا یک یکان سیاسی نیست، جان ایران است و همه نصیب ایرانیان است در این دنیا...!

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی

🔥
💎
🔸هلاله یا همای
پادشاه بانوی ایرانی که به گفته نسک تاریخی بندهش ( ٣٩١ یشتها ۱+۲۷۴ یشتها ۲) در دوره کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او همچون هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را “همای چهر آزاد” ( همای وهمون ) نیز گفته اند .
او مادر داراب بود و پس از “وهومن سپندداتان” بر تخت شاهنشاهی ایرانشهر نشست . وی با زیبایی تمام در سی سال پادشاهی اش هرگز لغزشی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و تندرستی زیست می‌کرده‌اند ؛ دوران زندگی همای نقطه تلاقی میان گواه مندی های تاریخی با متون #شاهنامه #فردوسی_بزرگ است .

به بیماری اندر بمرد اردشیر / همی بود بیکار تاج و سریر
همای آمد و تاج بر سر نهاد / یکی راه و آیین دیگر نهاد

فردوسی بزرگ همای را با فرنام های هنرمند، بادانش، و نیک رای، ستایش می‌کند .

همای، به چم چهرزاد، که کوتاه شدهٔ چهرآزاد به چم «از تباری نجیب» است، که در بسیاری از بن مایه ها آورده شده‌است.

از بناهای این بانوی ایرانشهری شهر چهرازادگان است که آن را به اَرَبی دگرگون و جرفادقان می‌گویند و بعضی گلپایگان می‌خوانند.

دل جهانست ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔸خاورشناسان و تاریخ نویسان هم سخن كه ايرانيان نزديك به چهار هزار سال است كه شب چله ــ آخرين شب پاييز و آذرماه ــ را كه دراز ترين و تاريكترين شب در درازای سال است تا سپيده دم بيدار مانده، در كنار يكديگر خود را سرگرم كرده تا اندوه غيبت خورشيد و تاريكي و نيز سردی هوا روحيه آنان را سست نكند و با به روشنی گرائيدن آسمان (موجب اطمينان از بازگشت خورشيد در پی يك شب دراز و سياه كه زایش تازه آن عنوان شده است)
پيشتر، ايرانيان (مردم سراسر ايران زمين) روز پس از شب چله (يكم دیماه) را «خور روز» و «ديگان = دی گان» مي خواندند و به آرمیدن می پرداختند و آسوده روز همگانی بود. در اين روز به اين نگر از كار دست می كشيدند كه نمی خواستند احيانا انجامدهنده بدی كردن شوند كه ميترائيسم انجام هر كار بد، كوچك را در روز زایش خورشيدبزه ای بزرگ می شمرد.
«هرمان هيرت» زبانشناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبيقی زبانهای آريايی را نوشته است كه پارسی از جمله اين زبانها است نگر داده كه «دی» به چم «روز» به اين دليل بر اين ماه ايرانی گذارده شده كه ماه زایش دوباره خورشيد است. بايد دانست كه انگليسی يك زبان گرمانيك (خانواده زبانهای آلمانی) و ازخانواده بزرگتر زبانهای آريايی (آرين) است. هرمان هيرت در آستانه «دی گان» به دنيا آمده بود و به زادروز خود كه برابر با زایش دوباره خورشيد بود، مباهات بسيار می كرد.
#فردوسی بزرگ به استناد بن مایه های خود، چله و «خور روز» را به هوشنگ از شاهان پيشدادی ايران ( كيانيان كه از سيستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در اين زمينه از جمله گفته است:

كه ما را ز دين بهي ننگ نيست/ به گيتی، «به» از دين هوشنگ نيست

همه راه «داد» است و آيين مهر/ ..... نظر كردن اندر شمار سپهر

آداب شب چله در درازای زمان دگرگونی نكرده و ايرانيان در اين شب، باقيمانده ميوه هايی را كه انبار كرده اند و خشكبار و شبچره میخورند و دور هم گرد هيزم افروخته و بخاری روشن مي نشينند تا سپيده دم بشارت شكست تاريكی و آمدن روشنايی و گرمي (در ايران باستان، از ميان نرفتن و زنده بودن خورشيد كه بدون آن حيات نخواهد بود) را بدهد، زيرا كه به پندار آنان در اين شب، تاريكی و سياهی در اوج خود است.
«خور روز (دی گان)، يكم دی ماه» در ايران باستان درعين حال روز برابری انسانها بود. در اين روز همگان از جمله شاه تنپوش ساده می پوشيدند تا يكسان به دید آيند و كسي حق دستور دادن به ديگری را نداشت و كارها به میل انجام می گرفت، نه زیر امر. در اين روز جنگ كردن و خونريزی، حتي كشتن گوسفند و مرغ هم بازداشته بود. اين باره را نيروهای دشمن ايرانيان مي دانستند و در جبهه ها پیش رو گیری مي كردند و خونريزی گذرا پایان می یافت و بسيار ديده شده است كه همين پایان گذرا پیکار، به سازش مدید و خوشی انجاميده بود.

▫️واژه «چله» از دوران #ساسانيان كه متمايل به بكار گيری دبیره سريانی (الفبای از راست به چپ) شده بودند بكار رفته است. «يلدا » همان "ميلاد" به چم زايش، زادروز يا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. بايد دانست كه هنوز در بسياری از جای ايران بخصوص در جنوب و جنوب خاوری براي ناميدن بلندترين شب سال ، به جای شب يلدا از واژه مركب شب چله ( 40 روز مانده به جشن سده ــ شب سياه و سرد ) استفاده می شود.
▫️مراسم شب يلدا (شب چله) از مسیر ايران به قلمرو روميان راه يافت و جشن «ساتورن» خوانده مي شد. جشن ساتورن پس از مسيحی شدن رومی ها هم ارج خود را از دست نداد و ادامه يافت كه در همان نخستين سده آزاد شدن پيروی از مسيحيت در ميان روميان، با برنهادن رئيس هنگام كليسا، كريسمس (مراسم ميلاد مسيح ) را 25 دسامبر قراردادند كه چهار روز و در سالهاي كبيسه سه روز پس از چله (شب 21 دسامبر) است و چم هر دو واژه هم يكی است. از آن پس اين دو زادروز تقريبا باهم بر گزار مي شده اند. آراستن سرو وكاج در كريسمس هم از ايران باستان اقتباس شده است، زيراكه ايرانيان به اين دو درخت بویژه سرو به چم نماد ایستاده گی در برابر تاريكي و سرما مي نگريستند و در «خور روز» در برابر سرو می ايستادند و پیمان می كردند كه تا سال پسین يك نهال سرو ديگر كشت كنند.

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔸زِ هوشنگ ماند این سَده یادگار

#هوشنگ یابنده‌ی آتش در استوره‌ی #ایرانی است. هوشنگ برای از میان بردن یک مار، سنگی به سوی او می‌اندازد و به گونه‌ی رخدادی چگونگی ساخت آتش را درمی‌یابد. از آن پس ایرانیان برای بزرگداشت یافتن آتش هر ساله در آن روز #جشن_سده را برپا می‌دارند.

نام هوشنگ در اوستایی هئوش‌ینگهه (Haošyaŋha) آمده است. فرنام (:لقب) پیشداد هم در #اوستایی، پره‌ذاته (Para δāta) آمده است.

نام اَوِستایی او به چم (:معنای) کسی است که خانه‌های خوب می‌سازد و فرنامش به چم نخستین قانون‌گذار است. پیشداد یا پره‌داته را گاه با پارالاتوس، نیای خاندان سکایی پارالاتیان نیز هم‌سنجی کرده‌اند. این پارالاتوس در استوره‌های سکایی نخستین انسان دانسته شده است.

چهره‌ای که ما از هوشنگ می‌شناسیم، آخرین نسخه‌ی استوره‌ی میهنی مان است که به نظم #فردوسی بزرگ جاودانه شده است، ولی یاد و نشان از هوشنگِ پیشدادی تا به دوران اوستایی می‌رسد.

در زامیادیشت، هوشنگ پادشاه هفت‌ کشور خوانده شده که بر کَوی‌های ستمکار و دروندان و جادوگران چیره شده و دو سوم دیوان مَزَندَری را برانداخته است.

در آبان‌یشت گزارش شده او در پای کوه البرز برای اَناهید پیشکشی کلان آورده تا او را در پیروزی بر دیوان یاری دهد.

یعقوبی، هوشنگ را دومین پادشاه ایران می‌خواند که چهل سال بر تخت نشسته است. در «نوروزنامه»‌ی منسوب به خیام، هوشنگ جانشین کیومرث است و نهصد و هفتاد سال پادشاهی می‌کند.

دهم بهمن ماه #جشن_سده را در سرتاسر ایران باشکوه برگزار میکنیم .
جشنهای میهنی سنگرهای پدافند از کیان و کیستی میهنی ایرانیان است .

پانوشته : فرتور نبرد هوشنگ با دیو سیاه

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
شاهنامه، شناسنامه ایران فرهنگی.

کرامندی #شاهنامه تنها در اين نيست كه در ادبيات رسمي ما نمونه‌وار است بلكه شاهنامه تنها نسکی است كه توانسته است وارد فرهنگ عامه شود و ایستاری را پديد آورد كه ما به آن ایستار ( سنت ) شاهنامه‌خواني، يا همان نقالي، مي‌گوييم. نسک ديگري را نمي‌شناسيم كه چنين اثر فراگيری در بين توده‌های مردم داشته باشد.
درباره #فردوسی بزرگ و شاهنامه او به سه جستار مي‌توان پرداخت. نخست جايگاه فردوسی و اثر او در فرهنگ رسمی و مردمی ماست، دوم جایگاه او در گستره گیتاشناس ايران و سرزمين‌هايی است كه با فرهنگ ايران پيوند دارند و سرانجام پيامی است كه از رويدادهای شاهنامه می‌توان دريافت.
ما در ادبيات كهن‌مان چکاد های چامه ای فراوانی داريم كه همه آن‌ها جايگاهی جهانی و انسانی دارند. از خود فردوسی گرفته تا سعدی، مولانا، حافظ و ديگران. براي من بسيار دشوار است كه يكی از اين بزرگان را بر ديگری ارجح بدهم و بگويم كه او ستيغ بلند فرهنگ ماست و كسي را هم‌تراز او نداريم.
اما اين را ميتوانم بگويم كه كار فردوسی و شاهنامه او هنایشی ( اثری ) دارد كه در هيچ شاعر ديگری نمي‌توان یافت .
رخنه شاهنامه در ميان لايه‌های همبودگاه تا به اندازه ای است كه برخی عشاير ايران آن را نسکی ورجاوند می‌دانند كه نیز می‌توان در هنگام سوگواری و پُرسه هم خواند و برای روان درگذشتگان آمرزگاری خواست.
در ميان برخی از عشاير بختياری چنين پديده‌ای وجود دارد. افزون بر اين در پیکارها و جنگ‌ها نيز سنت شاهنامه‌خوانی بخش ناگسستنی از نبردها بوده است. همآوردان با خواندن شاهنامه به هيجان می‌آمدند و برای رويارويی با دشمن دليرتر می‌شدند.
يك نكته ديگر آن است كه منش فردوسی در پديد آمدن شاهنامه نقش به‌سزايی داشته است. اينگونه نيست كه او تنها نبشتاری را از نثر به نظم دگرگون كرده باشد. هنر داستان‌پردازی فردوسی در خلق داستان‌های شاهنامه بی‌گمان تاثيرگزار بوده است. اگر نسک او را با منظومه‌های حماسی ديگر بسنجيم پی خواهيم برد كه او تا كجا از هنر والا و دانش خود سود برده است تا شاهكاری بی همتا بسازد.
شما به هر گوشه از ايران كه بنگريد مي‌توانيد جاهايي را بيابيد كه با نام پهلوانان شاهنامه پيوند دارند. نزد ما مكان‌ها همواره از اشوی ( تقدس ) برخوردارند؛ پس هنگام جایی را به نام يكی از پهلوانان حماسی و اسطوره‌ای ناميده‌اند، پيداست كه از نگرمردم آن شخصيت از پاکی برخوردار بوده است. اين‌هاست كه لايه‌های زيرين فرهنگ را پديد می‌آورد

دل جهان است ایرانشهر 🔥

پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎