شاهنامه، شناسنامه ایران فرهنگی.
کرامندی #شاهنامه تنها در اين نيست كه در ادبيات رسمي ما نمونهوار است بلكه شاهنامه تنها نسکی است كه توانسته است وارد فرهنگ عامه شود و ایستاری را پديد آورد كه ما به آن ایستار ( سنت ) شاهنامهخواني، يا همان نقالي، ميگوييم. نسک ديگري را نميشناسيم كه چنين اثر فراگيری در بين تودههای مردم داشته باشد.
درباره #فردوسی بزرگ و شاهنامه او به سه جستار ميتوان پرداخت. نخست جايگاه فردوسی و اثر او در فرهنگ رسمی و مردمی ماست، دوم جایگاه او در گستره گیتاشناس ايران و سرزمينهايی است كه با فرهنگ ايران پيوند دارند و سرانجام پيامی است كه از رويدادهای شاهنامه میتوان دريافت.
ما در ادبيات كهنمان چکاد های چامه ای فراوانی داريم كه همه آنها جايگاهی جهانی و انسانی دارند. از خود فردوسی گرفته تا سعدی، مولانا، حافظ و ديگران. براي من بسيار دشوار است كه يكی از اين بزرگان را بر ديگری ارجح بدهم و بگويم كه او ستيغ بلند فرهنگ ماست و كسي را همتراز او نداريم.
اما اين را ميتوانم بگويم كه كار فردوسی و شاهنامه او هنایشی ( اثری ) دارد كه در هيچ شاعر ديگری نميتوان یافت .
رخنه شاهنامه در ميان لايههای همبودگاه تا به اندازه ای است كه برخی عشاير ايران آن را نسکی ورجاوند میدانند كه نیز میتوان در هنگام سوگواری و پُرسه هم خواند و برای روان درگذشتگان آمرزگاری خواست.
در ميان برخی از عشاير بختياری چنين پديدهای وجود دارد. افزون بر اين در پیکارها و جنگها نيز سنت شاهنامهخوانی بخش ناگسستنی از نبردها بوده است. همآوردان با خواندن شاهنامه به هيجان میآمدند و برای رويارويی با دشمن دليرتر میشدند.
يك نكته ديگر آن است كه منش فردوسی در پديد آمدن شاهنامه نقش بهسزايی داشته است. اينگونه نيست كه او تنها نبشتاری را از نثر به نظم دگرگون كرده باشد. هنر داستانپردازی فردوسی در خلق داستانهای شاهنامه بیگمان تاثيرگزار بوده است. اگر نسک او را با منظومههای حماسی ديگر بسنجيم پی خواهيم برد كه او تا كجا از هنر والا و دانش خود سود برده است تا شاهكاری بی همتا بسازد.
شما به هر گوشه از ايران كه بنگريد ميتوانيد جاهايي را بيابيد كه با نام پهلوانان شاهنامه پيوند دارند. نزد ما مكانها همواره از اشوی ( تقدس ) برخوردارند؛ پس هنگام جایی را به نام يكی از پهلوانان حماسی و اسطورهای ناميدهاند، پيداست كه از نگرمردم آن شخصيت از پاکی برخوردار بوده است. اينهاست كه لايههای زيرين فرهنگ را پديد میآورد
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
کرامندی #شاهنامه تنها در اين نيست كه در ادبيات رسمي ما نمونهوار است بلكه شاهنامه تنها نسکی است كه توانسته است وارد فرهنگ عامه شود و ایستاری را پديد آورد كه ما به آن ایستار ( سنت ) شاهنامهخواني، يا همان نقالي، ميگوييم. نسک ديگري را نميشناسيم كه چنين اثر فراگيری در بين تودههای مردم داشته باشد.
درباره #فردوسی بزرگ و شاهنامه او به سه جستار ميتوان پرداخت. نخست جايگاه فردوسی و اثر او در فرهنگ رسمی و مردمی ماست، دوم جایگاه او در گستره گیتاشناس ايران و سرزمينهايی است كه با فرهنگ ايران پيوند دارند و سرانجام پيامی است كه از رويدادهای شاهنامه میتوان دريافت.
ما در ادبيات كهنمان چکاد های چامه ای فراوانی داريم كه همه آنها جايگاهی جهانی و انسانی دارند. از خود فردوسی گرفته تا سعدی، مولانا، حافظ و ديگران. براي من بسيار دشوار است كه يكی از اين بزرگان را بر ديگری ارجح بدهم و بگويم كه او ستيغ بلند فرهنگ ماست و كسي را همتراز او نداريم.
اما اين را ميتوانم بگويم كه كار فردوسی و شاهنامه او هنایشی ( اثری ) دارد كه در هيچ شاعر ديگری نميتوان یافت .
رخنه شاهنامه در ميان لايههای همبودگاه تا به اندازه ای است كه برخی عشاير ايران آن را نسکی ورجاوند میدانند كه نیز میتوان در هنگام سوگواری و پُرسه هم خواند و برای روان درگذشتگان آمرزگاری خواست.
در ميان برخی از عشاير بختياری چنين پديدهای وجود دارد. افزون بر اين در پیکارها و جنگها نيز سنت شاهنامهخوانی بخش ناگسستنی از نبردها بوده است. همآوردان با خواندن شاهنامه به هيجان میآمدند و برای رويارويی با دشمن دليرتر میشدند.
يك نكته ديگر آن است كه منش فردوسی در پديد آمدن شاهنامه نقش بهسزايی داشته است. اينگونه نيست كه او تنها نبشتاری را از نثر به نظم دگرگون كرده باشد. هنر داستانپردازی فردوسی در خلق داستانهای شاهنامه بیگمان تاثيرگزار بوده است. اگر نسک او را با منظومههای حماسی ديگر بسنجيم پی خواهيم برد كه او تا كجا از هنر والا و دانش خود سود برده است تا شاهكاری بی همتا بسازد.
شما به هر گوشه از ايران كه بنگريد ميتوانيد جاهايي را بيابيد كه با نام پهلوانان شاهنامه پيوند دارند. نزد ما مكانها همواره از اشوی ( تقدس ) برخوردارند؛ پس هنگام جایی را به نام يكی از پهلوانان حماسی و اسطورهای ناميدهاند، پيداست كه از نگرمردم آن شخصيت از پاکی برخوردار بوده است. اينهاست كه لايههای زيرين فرهنگ را پديد میآورد
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
جایگاه و منزلت مهربانوان در ایران باستان
ایرانیان بعنوان یکی از شهر نشین ترین خیشاوندگان جهان، جایگاهی بلند و ارجمند برای مهربانوان قائل بودند، بگونه ای آنها را، نبز در برخی سوی ها بر مهربانان هم کرامندی داده اند. ایرانیان نه مانند تازیان زن را مایه ننگ می دانستند و نه مانند یونانیان او را نماد عیاشی، بلکه اورا موجودی پاک و اشو میدانستند. در تمدنهای بزرگ ایرانی از مادها و سپس #هخامنشی و #اشکانی و ساسانی ، مهربانوان دارای آزادی و جایگاه و شخصیتی والا در ایران بود بجز در دوره اشکانیان .
در زمان مادها مادر بعنوان بانوی بزرگ ( کدبانو ) در خانه خویشکاری میکرد، چون هر خانه دارای اجاق بوده که بایستی روشن می ماند و مهربانوان سهم مهندی در برپائی آتش داشته اند، این گنش موجب ارج و شخصیت دهی به زنان میشده است . در این دوره سن و سال بسیار مهند بوده و مهربانان ریش سفید و مهربانوان گیس سفید بسیار ارجمند بوده و در صورت میانجیگری بانوئی مسن ، دوسوی درگیر بر خلاف تمایل، تن به هم داستانی میدادند.
در #شاهنامه از پادشاهی مهربانویی بنام همای چهرآزاد که دختر بهمن است و ۳۲ سال در ایران حکومت کرده ،سخن بمیان آمده است.او از نگر داد انسانی بزرگ وپادشاهی دانا بوده وبسیاری از مالیاتهای روستائیان را به آنها بخشید، بگونه ای که در دل مهربان ایران بیش از پدرش جای گرفت .
کوروش توجه ویژه ای به شخصیت مهربانوان به عنوان مربی نسل آینده داشت وبه دستور او، مهربانوان باردار حق کارکردن نداشتند و برای آنها جیره و دادیک ماهیانه تا هنگام زاده شدن فرزند در نگر میگرفت. در سلم و کتیبه های تخت جمشید به زبان میخی ایلامی سلمهایی بدست آمده که مزد کارگران در آن نوشته شده و به دستمزد مهربانوان کارگر هم اشاره شده است.کوروش به ناهید که خدای مادینه است توجه فراوانی داشت وپس از چیرگی بابل زیگوراتی برای ایشتار(ناهید) بنا نمود.
لباسهای در پیوند به مهربانوان ساسانی دارای چند ویژگی یکسان است .همگی گشادو چین داراست چین های آن در دامن لباس به زمین کشیده شده که زیبایی ویژه ای به آن داده است (شبیه پری دریائی )بجز لباسهای رامشگران ( در چند مورد نادر ) تمام لباسهای زنان این دوره دارای پوشش کامل است و هیچ قسمتی از بدن در درون لباسها پیدا نیست وهمه لباسها دارای آستین بلند است (در حالیکه زنان مادی و ایلامی آستین کوتاه آیین بوده است)ولی در دوره #ساسانی تمام زنهای سرآمد لباس آستین بلند می پوشیدند.
در دستک های پازیریک ، ملکه ها موهایشان پوشیده است و تاجی کنگره دار بر سر دارند که تور حریری زیبا و روشن به ان آذین شده است . ولی بانوان ندیمه ای که همراه آنان وپشت سرشان ایستاده اند ، با سرهای برهنه و با موهای کوتاه و بسامان دیده میشوندکه در دست آنها پارچه ای (شاید حوله ) قرار دارد.در دست ملکه ،گل لوتوس (نیلوفر) دیده می شود. نیلوفر گل شناخت و خودآگاهی در عرفان خاور است و به اعتقاد آنها لوتوس موجب درازای حیات و خوشبختی می گردد.
دردوره ساسانی مهربانو جایگاه والائی داشته است و مهربانوان بعنوان یکی از هموندان مهند همبودگاه در پرسمانهای گوناگون باشندگی میکردند و نیز چند نفر ازپادشاهان ایران مهربانو بودند.در دوره #انوشیروان نسبت به دوره های پیش ، حقوق ومزایای بیشتری برای مهربانوان شناسانده شد در حالیکه مجازات آنان مورد کاهش قرار گرفت. آنها توانستند در بازارهای گوناگون تجاری داد و ستد ودر پیمان نامه های اقتصادی شرکت نمایند وحتی می توانستند در دادگاهها برپایی دعوا نمایند و دادیک خود را درخواست نمایند.
درآئین #زرتشت یک روز ازسال به اسم روز مهربانو نامگذاری شده است .روز پنجم #اسپندارمد «اسفند» را جشن مهربانوان میگفتند که درآن مهربانان باید برای مهربانوان هدیه ای ارزنده گرفته وبه آنها پیشکش کنند.
دوره ساسانی اوج جایگاه و منش مهربانو در ایران پیش از تازش #اسلام است که تنی چند ازآنان به پادشاهی رسیدند :
۱- پادشاهی دینگ در ایران: همسر یزدگرد دوم که پس از مرگ شاه درحالیکه پسرانش هرمز سوم و پیروز مشغول جنگ بود ، درتیسفون حکومت را بدست گرفت وبه خود پاژنام بانیشنان بانبش (ملکه ملکه ها) داد که این پاژنام در مهری که از اوبه جا مانده ، بدست آمده است.
۲-پوراندخت: او وخواهرش آذرمیدخت که هر دو دخترخسرو پرویز بودند به ترتیب به حکومت رسیدند. او وارث خرابیها و نا امنی هازمان پدرش بود ومی خواست به تمام آنها سروسامان بدهدو درحکومت کوتاه خود که یکسال و۴ ماه به درازا انجامید تلاشهای فراوان برای آرامش اوضاع کرد اما بجائی نرسید وعاقبت بر اثر بیماری در گذشت. تاریخ نبیسان در مورد دانائی، دادگری ونیک سیرتی او سخنان گفته اند. از او سکه هایی مانده که چهره و لباس او رانشان میدهد.
#فردوسی درمورد او می گوید
یک دختری بود پوران نام چوزن شاه شد کارها گشت خام
ایرانیان بعنوان یکی از شهر نشین ترین خیشاوندگان جهان، جایگاهی بلند و ارجمند برای مهربانوان قائل بودند، بگونه ای آنها را، نبز در برخی سوی ها بر مهربانان هم کرامندی داده اند. ایرانیان نه مانند تازیان زن را مایه ننگ می دانستند و نه مانند یونانیان او را نماد عیاشی، بلکه اورا موجودی پاک و اشو میدانستند. در تمدنهای بزرگ ایرانی از مادها و سپس #هخامنشی و #اشکانی و ساسانی ، مهربانوان دارای آزادی و جایگاه و شخصیتی والا در ایران بود بجز در دوره اشکانیان .
در زمان مادها مادر بعنوان بانوی بزرگ ( کدبانو ) در خانه خویشکاری میکرد، چون هر خانه دارای اجاق بوده که بایستی روشن می ماند و مهربانوان سهم مهندی در برپائی آتش داشته اند، این گنش موجب ارج و شخصیت دهی به زنان میشده است . در این دوره سن و سال بسیار مهند بوده و مهربانان ریش سفید و مهربانوان گیس سفید بسیار ارجمند بوده و در صورت میانجیگری بانوئی مسن ، دوسوی درگیر بر خلاف تمایل، تن به هم داستانی میدادند.
در #شاهنامه از پادشاهی مهربانویی بنام همای چهرآزاد که دختر بهمن است و ۳۲ سال در ایران حکومت کرده ،سخن بمیان آمده است.او از نگر داد انسانی بزرگ وپادشاهی دانا بوده وبسیاری از مالیاتهای روستائیان را به آنها بخشید، بگونه ای که در دل مهربان ایران بیش از پدرش جای گرفت .
کوروش توجه ویژه ای به شخصیت مهربانوان به عنوان مربی نسل آینده داشت وبه دستور او، مهربانوان باردار حق کارکردن نداشتند و برای آنها جیره و دادیک ماهیانه تا هنگام زاده شدن فرزند در نگر میگرفت. در سلم و کتیبه های تخت جمشید به زبان میخی ایلامی سلمهایی بدست آمده که مزد کارگران در آن نوشته شده و به دستمزد مهربانوان کارگر هم اشاره شده است.کوروش به ناهید که خدای مادینه است توجه فراوانی داشت وپس از چیرگی بابل زیگوراتی برای ایشتار(ناهید) بنا نمود.
لباسهای در پیوند به مهربانوان ساسانی دارای چند ویژگی یکسان است .همگی گشادو چین داراست چین های آن در دامن لباس به زمین کشیده شده که زیبایی ویژه ای به آن داده است (شبیه پری دریائی )بجز لباسهای رامشگران ( در چند مورد نادر ) تمام لباسهای زنان این دوره دارای پوشش کامل است و هیچ قسمتی از بدن در درون لباسها پیدا نیست وهمه لباسها دارای آستین بلند است (در حالیکه زنان مادی و ایلامی آستین کوتاه آیین بوده است)ولی در دوره #ساسانی تمام زنهای سرآمد لباس آستین بلند می پوشیدند.
در دستک های پازیریک ، ملکه ها موهایشان پوشیده است و تاجی کنگره دار بر سر دارند که تور حریری زیبا و روشن به ان آذین شده است . ولی بانوان ندیمه ای که همراه آنان وپشت سرشان ایستاده اند ، با سرهای برهنه و با موهای کوتاه و بسامان دیده میشوندکه در دست آنها پارچه ای (شاید حوله ) قرار دارد.در دست ملکه ،گل لوتوس (نیلوفر) دیده می شود. نیلوفر گل شناخت و خودآگاهی در عرفان خاور است و به اعتقاد آنها لوتوس موجب درازای حیات و خوشبختی می گردد.
دردوره ساسانی مهربانو جایگاه والائی داشته است و مهربانوان بعنوان یکی از هموندان مهند همبودگاه در پرسمانهای گوناگون باشندگی میکردند و نیز چند نفر ازپادشاهان ایران مهربانو بودند.در دوره #انوشیروان نسبت به دوره های پیش ، حقوق ومزایای بیشتری برای مهربانوان شناسانده شد در حالیکه مجازات آنان مورد کاهش قرار گرفت. آنها توانستند در بازارهای گوناگون تجاری داد و ستد ودر پیمان نامه های اقتصادی شرکت نمایند وحتی می توانستند در دادگاهها برپایی دعوا نمایند و دادیک خود را درخواست نمایند.
درآئین #زرتشت یک روز ازسال به اسم روز مهربانو نامگذاری شده است .روز پنجم #اسپندارمد «اسفند» را جشن مهربانوان میگفتند که درآن مهربانان باید برای مهربانوان هدیه ای ارزنده گرفته وبه آنها پیشکش کنند.
دوره ساسانی اوج جایگاه و منش مهربانو در ایران پیش از تازش #اسلام است که تنی چند ازآنان به پادشاهی رسیدند :
۱- پادشاهی دینگ در ایران: همسر یزدگرد دوم که پس از مرگ شاه درحالیکه پسرانش هرمز سوم و پیروز مشغول جنگ بود ، درتیسفون حکومت را بدست گرفت وبه خود پاژنام بانیشنان بانبش (ملکه ملکه ها) داد که این پاژنام در مهری که از اوبه جا مانده ، بدست آمده است.
۲-پوراندخت: او وخواهرش آذرمیدخت که هر دو دخترخسرو پرویز بودند به ترتیب به حکومت رسیدند. او وارث خرابیها و نا امنی هازمان پدرش بود ومی خواست به تمام آنها سروسامان بدهدو درحکومت کوتاه خود که یکسال و۴ ماه به درازا انجامید تلاشهای فراوان برای آرامش اوضاع کرد اما بجائی نرسید وعاقبت بر اثر بیماری در گذشت. تاریخ نبیسان در مورد دانائی، دادگری ونیک سیرتی او سخنان گفته اند. از او سکه هایی مانده که چهره و لباس او رانشان میدهد.
#فردوسی درمورد او می گوید
یک دختری بود پوران نام چوزن شاه شد کارها گشت خام
«فرهنگ گفتاری(شفاهی)؛ نگاهبان یادگارهای کهن»
هنگام خواندن #شاهنامه، بارها به این باور می رسیم که سخن سنجی آموزگار توس، به راستی شگفت آور است.
او خردمندی هوشیار است که برای ساختن هر بنای تازه داستانی، زمینه گفتار را با ژرف بینی و هدفمندی پایه ریزی می کند.
در سرآغاز بخش داستانی شاهنامه و فراز بلند استوره های #ایران زمین می خوانیم که دهقان آزاده ما، با یادآوری یک فرهنگ دیرپای تاریخی سخن خویش را می گشاید؛
«فرهنگ گفتاری(شفاهی) مردمی»
او در آغاز داستان پادشاهی کیومرس که نخستین #شاه #ایرانی در انگاره های باستانی نیاکان ما است،
چنین می سراید؛
سخنگوی دهقان چه گوید نخست
که تاج بزرگی به گیتی، که جست
که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد
ندارد کس آن روزگاران به یاد
مگر کز پدر، یاد دارد پسر
بگوید تو را یک به یک، در بدر
که نام بزرگی، که آورد پیش
که را بود از برتران، پایه بیش
اینجا سخن از فراموشی تاریخی مردم است.
مردمی که وادار به خاموشی و فراموشی شده اند.
سرزمینی که همه بن مایه های تاریخی، دستاوردهای تمدنی و ارزشهای فرهنگی مردمانش، در آتش رشک و کینه های دیرین بیابانگردان گرسنه چشم و تعصب نژادی و خشک مغزی دینی بیگانگان، سوخته است.
دستاورد کوشش نسلها ایرانی هوشمند برای آبادانی کشور و پیشرفت جهان، آنرنگهای زیبایی زندگی، روشنایی شبهای جشن و شادمانی، نواهای خوش فرهنگ و هنر، فر و شکوه پادشاهی های کهن، فرازمندی تمدنی درخشان که دیگر نیست و همه یادمانهای بی مانندش، زیر سم تاراج و ویرانی یورشگران صحرایی لگدکوب شده است.
دورانی که با نسکهای آیینی و کتابهای تاریخی ایرانیان، تنور گرمابه های هزار و یک شب خلیفه های بغداد را گرم می کنند و بر گورستان فرهنگ و تمدن مردمی که نخستین پایه گذاران شهرنشینی و امپراتوری در جهان بوده اند، مناره ها و کنگره ها را برمی افرازند.
و فردوسی با ما از چنین سرگذشتی می گوید؛
«ندارد کس آن روزگاران به یاد»
ولی هنوز امیدی هست.
از پس غبار فراموشی تاریخ و خاموشی مرگبار یک کشور، هنوز هم چراغی از دور سو سو می زنند.
این فروغ دل مردمی است که گُرده شان از تازیانه بیداد جزیه خواران خونبار است ولی گوهر فرهنگ نیاکان خود را در گنجینه سینه نگاه داشته اند.
نوای پیران خراسان، لالایی مادران سیستان و آواز تنبور زخمی کردستان...
و #فردوسی از این امید به ما می گوید؛
«مگر کز پدر یاد دارد پسر»
فرهنگ گفتاری، تاریخ شفاهی، داستانهای کهن که سینه به سینه از پدران و مادران به فرزندان می رسد.
فردوسی این پاسداران فرهنگ #ایرانزمین را چنین می نامد؛
«سخنگوی دهقان»
دهقان، نژاده است.
پاک نهاد و دلاور است.
فرهیخته و خردمند است.
و در روزگار خاموشی و فراموشی، داستانهای کهن میهنش را به یاد دارد و خاموش نمی ماند.
و هنوز هم پس از یک هزاره،
این پهلوانان گمنام آوردگاه تاریخ، این پاسداران فرهنگ دیرپای ایران زمین و این داستانگویان بی نام ونشان، از سرگشتگی های ایل ایرانی برای ما می گویند.
این گویندگان فرهنگ مردمی، بنایی هستند که ویران نمی گردد، کتابی هستند که سوزانده نمی شود و تاریخی هستند که هرگز مدفون نخواهند شد.
و این همان نیروی شکست ناپذیر پایداری مردم یک کشور در برابر یورش ویرانگر بیگانگان در درازای تاریخ و در همه سرزمینها بوده است.
توانایی بازسازی فرهنگی و بازگشت حافظه تاریخی یک ملت که فردوسی خردمند با هوشمندی بی مانند خود، سرچشمه آنرا بیش از هزار سال پیش از ما یافته بود؛
فرهنگ گفتاری و تاریخ شفاهی مردمی
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
هنگام خواندن #شاهنامه، بارها به این باور می رسیم که سخن سنجی آموزگار توس، به راستی شگفت آور است.
او خردمندی هوشیار است که برای ساختن هر بنای تازه داستانی، زمینه گفتار را با ژرف بینی و هدفمندی پایه ریزی می کند.
در سرآغاز بخش داستانی شاهنامه و فراز بلند استوره های #ایران زمین می خوانیم که دهقان آزاده ما، با یادآوری یک فرهنگ دیرپای تاریخی سخن خویش را می گشاید؛
«فرهنگ گفتاری(شفاهی) مردمی»
او در آغاز داستان پادشاهی کیومرس که نخستین #شاه #ایرانی در انگاره های باستانی نیاکان ما است،
چنین می سراید؛
سخنگوی دهقان چه گوید نخست
که تاج بزرگی به گیتی، که جست
که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد
ندارد کس آن روزگاران به یاد
مگر کز پدر، یاد دارد پسر
بگوید تو را یک به یک، در بدر
که نام بزرگی، که آورد پیش
که را بود از برتران، پایه بیش
اینجا سخن از فراموشی تاریخی مردم است.
مردمی که وادار به خاموشی و فراموشی شده اند.
سرزمینی که همه بن مایه های تاریخی، دستاوردهای تمدنی و ارزشهای فرهنگی مردمانش، در آتش رشک و کینه های دیرین بیابانگردان گرسنه چشم و تعصب نژادی و خشک مغزی دینی بیگانگان، سوخته است.
دستاورد کوشش نسلها ایرانی هوشمند برای آبادانی کشور و پیشرفت جهان، آنرنگهای زیبایی زندگی، روشنایی شبهای جشن و شادمانی، نواهای خوش فرهنگ و هنر، فر و شکوه پادشاهی های کهن، فرازمندی تمدنی درخشان که دیگر نیست و همه یادمانهای بی مانندش، زیر سم تاراج و ویرانی یورشگران صحرایی لگدکوب شده است.
دورانی که با نسکهای آیینی و کتابهای تاریخی ایرانیان، تنور گرمابه های هزار و یک شب خلیفه های بغداد را گرم می کنند و بر گورستان فرهنگ و تمدن مردمی که نخستین پایه گذاران شهرنشینی و امپراتوری در جهان بوده اند، مناره ها و کنگره ها را برمی افرازند.
و فردوسی با ما از چنین سرگذشتی می گوید؛
«ندارد کس آن روزگاران به یاد»
ولی هنوز امیدی هست.
از پس غبار فراموشی تاریخ و خاموشی مرگبار یک کشور، هنوز هم چراغی از دور سو سو می زنند.
این فروغ دل مردمی است که گُرده شان از تازیانه بیداد جزیه خواران خونبار است ولی گوهر فرهنگ نیاکان خود را در گنجینه سینه نگاه داشته اند.
نوای پیران خراسان، لالایی مادران سیستان و آواز تنبور زخمی کردستان...
و #فردوسی از این امید به ما می گوید؛
«مگر کز پدر یاد دارد پسر»
فرهنگ گفتاری، تاریخ شفاهی، داستانهای کهن که سینه به سینه از پدران و مادران به فرزندان می رسد.
فردوسی این پاسداران فرهنگ #ایرانزمین را چنین می نامد؛
«سخنگوی دهقان»
دهقان، نژاده است.
پاک نهاد و دلاور است.
فرهیخته و خردمند است.
و در روزگار خاموشی و فراموشی، داستانهای کهن میهنش را به یاد دارد و خاموش نمی ماند.
و هنوز هم پس از یک هزاره،
این پهلوانان گمنام آوردگاه تاریخ، این پاسداران فرهنگ دیرپای ایران زمین و این داستانگویان بی نام ونشان، از سرگشتگی های ایل ایرانی برای ما می گویند.
این گویندگان فرهنگ مردمی، بنایی هستند که ویران نمی گردد، کتابی هستند که سوزانده نمی شود و تاریخی هستند که هرگز مدفون نخواهند شد.
و این همان نیروی شکست ناپذیر پایداری مردم یک کشور در برابر یورش ویرانگر بیگانگان در درازای تاریخ و در همه سرزمینها بوده است.
توانایی بازسازی فرهنگی و بازگشت حافظه تاریخی یک ملت که فردوسی خردمند با هوشمندی بی مانند خود، سرچشمه آنرا بیش از هزار سال پیش از ما یافته بود؛
فرهنگ گفتاری و تاریخ شفاهی مردمی
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
Forwarded from رنسانس ایرانی🌱IRCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸خجسته باد بیست و پنجم اردیبهشت ماه روز میهنی بزرگداشت استاد سخن پارسی #فردوسی توسی بزرگ، خداوندگار سخن و پاسدار زبان پارسی ، ققنوسی را پرورانید که هماره جاوید و ماندگار است ، باشد که ما از #شاهنامه بیاموزیم و به فرزندان مان نیز بیاموزانیم و هماره نگاهداره این زبان کهن و یادگار نیاکان مان باشیم .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
🔥
💎
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
🔥
💎
چه بی شمارند افشینها
در #شاهنامه خیانت نکوهش شده است، یکی خیانت در همبستری (سیاوش و سودابه) یکی خیانت در رزم (رستم و شغاد). خیانت از روی کین توزی و حسرت یکی از تقابلهای شاهنامه بوده است (رستم و اسفنديار) همچنین (رستم وسهراب).
بنابراین، حتی در آیین پهلوانی و فرهنگ ما خیانت، کین توزی، حسرت، بیان و نکوهش شده است.
در آیین مهر راستی و درستی و درست اندیشی (نیک اندیشی) نخستین پایه زیرساخت فرهنگ ماست. که این مهم در سخن و نوشتار نیست، در به انجام رساندن چم پیدا میکند.
یکی دیگر از ویژه گی های فرهنگ ما هوشمندانه رفتار کردن است.
رفتار هوشمندانه با غیل و قالهای مجازی متفاوت میباشد.
حال در زمانی که اغتشاشات سیاسی به در دقیقه نود سیاسی و سرنگونی رژیم ضحاک به اوج خود میرسد، به مانند خط پیشگام میدان رزم، چه باید کرد و چگونه سره را از ناسره تمییز داد تا نبردمان در برابر اهریمن به پیروزی برسد.
در جای، جای شاهنامه که خود نسک شاهان میباشد نقش #پادشاه محوریت بنیادین را بازی میکند و در #اوستا نسکی دیگر از فرهنگ ایران زمین، فر کیانی ستایش شده است. بنابراین جایگاه پادشاه بر پایه فرهنگمان کاملا مشخص شده است.
در میدان رزم، زمانی که پادشاه بعنوان بزرگترین نماد میهنی و همبستگی، اگر جنبشی انجام میدهد خویشکاری تک تک پادشاهی خواهان راستین است که امر او را اپیروی کنند. در زمان رزم اگر از امر پادشاه سرپیچی کنی در همه قوانین، حتی امروزی خیانت بحساب می اید.
کسی را که مغزش بود پرشتاب/فراوان سخن باشد و دیر یاب
چو گفتار بیهوده بسیار گشت/سخن گوی در مردمی خوارگشت
چرا کسان به یکباره از راه راست به بی راهه میروند، چه کسانی در هدایت اندیشه ای آنها دست دارند:
دگر گفت کاندر خردمند مرد/هنرچیست هنگام ننگ و نبرد
چنین گفت کان کس که آهوی خویش/ببیند بگرداند آیین وکیش
در زمان حاضر، مشخصا شهریار ایران زمین با توجه به ارتباطات گسترده، پشت پرده ها را بهتر از من و دیگرانی که مبارزه کردنشان به فضای مجازی ختم میشود، میدانند. ما میدانیم که سیاست همیشه در پشت پرده ها پایه گذاری میشود و تا شما انرا ندانید در دور باطل مجازی خواهید ماند و اتفاقا این دور باطل فقط به سود رژیم ضحاک میباشد به دلیل اینکه سرنگونی اش با تاخیر انجام خواهد شد.
چنین گفت کین رابه بخشیم راست / که جان وخرد درسخن پادشاست
گرانمایگان را فسون ودروغ/ به کژی و بیداد جستن فروغ
میانه بود مرد کنداوری/ نکوهشگر و سر پر از داوری
منش پستی وکام برپادشا/ به بیهوده خستن دل پارسا
زبان راندن و دیده بیآب شرم/گزیدن خروش اندر آواز نرم
خردمند مردم که دارد روا / خرد دور کردن ز بهر هوا
میبایست برای پس از براندازی خود را آماده کرد، انسجام پس از براندازی ما را به سوی نیک بختی خواهد رساند.
سخن کوتاه،
#پادشاه_رضا_پهلوی، رضاشاه دوم، #پهلوی سوم، تنها محور مشترک سیاسی میباشد. پشتیبانی و فرمانبرداری از فرمان ایشان تنها راه نجات و یک امر تاریخی و فرهنگی برای تمام پادشاهی خواهان راستین میباشد.
فراموش نکنیم که شاهنشاه #آریامهر که روانش هماره شاد باد فرمودند:
" هیچ نیرویی یارای تقابل با اتحاد شاه و ملت نیست "
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
در #شاهنامه خیانت نکوهش شده است، یکی خیانت در همبستری (سیاوش و سودابه) یکی خیانت در رزم (رستم و شغاد). خیانت از روی کین توزی و حسرت یکی از تقابلهای شاهنامه بوده است (رستم و اسفنديار) همچنین (رستم وسهراب).
بنابراین، حتی در آیین پهلوانی و فرهنگ ما خیانت، کین توزی، حسرت، بیان و نکوهش شده است.
در آیین مهر راستی و درستی و درست اندیشی (نیک اندیشی) نخستین پایه زیرساخت فرهنگ ماست. که این مهم در سخن و نوشتار نیست، در به انجام رساندن چم پیدا میکند.
یکی دیگر از ویژه گی های فرهنگ ما هوشمندانه رفتار کردن است.
رفتار هوشمندانه با غیل و قالهای مجازی متفاوت میباشد.
حال در زمانی که اغتشاشات سیاسی به در دقیقه نود سیاسی و سرنگونی رژیم ضحاک به اوج خود میرسد، به مانند خط پیشگام میدان رزم، چه باید کرد و چگونه سره را از ناسره تمییز داد تا نبردمان در برابر اهریمن به پیروزی برسد.
در جای، جای شاهنامه که خود نسک شاهان میباشد نقش #پادشاه محوریت بنیادین را بازی میکند و در #اوستا نسکی دیگر از فرهنگ ایران زمین، فر کیانی ستایش شده است. بنابراین جایگاه پادشاه بر پایه فرهنگمان کاملا مشخص شده است.
در میدان رزم، زمانی که پادشاه بعنوان بزرگترین نماد میهنی و همبستگی، اگر جنبشی انجام میدهد خویشکاری تک تک پادشاهی خواهان راستین است که امر او را اپیروی کنند. در زمان رزم اگر از امر پادشاه سرپیچی کنی در همه قوانین، حتی امروزی خیانت بحساب می اید.
کسی را که مغزش بود پرشتاب/فراوان سخن باشد و دیر یاب
چو گفتار بیهوده بسیار گشت/سخن گوی در مردمی خوارگشت
چرا کسان به یکباره از راه راست به بی راهه میروند، چه کسانی در هدایت اندیشه ای آنها دست دارند:
دگر گفت کاندر خردمند مرد/هنرچیست هنگام ننگ و نبرد
چنین گفت کان کس که آهوی خویش/ببیند بگرداند آیین وکیش
در زمان حاضر، مشخصا شهریار ایران زمین با توجه به ارتباطات گسترده، پشت پرده ها را بهتر از من و دیگرانی که مبارزه کردنشان به فضای مجازی ختم میشود، میدانند. ما میدانیم که سیاست همیشه در پشت پرده ها پایه گذاری میشود و تا شما انرا ندانید در دور باطل مجازی خواهید ماند و اتفاقا این دور باطل فقط به سود رژیم ضحاک میباشد به دلیل اینکه سرنگونی اش با تاخیر انجام خواهد شد.
چنین گفت کین رابه بخشیم راست / که جان وخرد درسخن پادشاست
گرانمایگان را فسون ودروغ/ به کژی و بیداد جستن فروغ
میانه بود مرد کنداوری/ نکوهشگر و سر پر از داوری
منش پستی وکام برپادشا/ به بیهوده خستن دل پارسا
زبان راندن و دیده بیآب شرم/گزیدن خروش اندر آواز نرم
خردمند مردم که دارد روا / خرد دور کردن ز بهر هوا
میبایست برای پس از براندازی خود را آماده کرد، انسجام پس از براندازی ما را به سوی نیک بختی خواهد رساند.
سخن کوتاه،
#پادشاه_رضا_پهلوی، رضاشاه دوم، #پهلوی سوم، تنها محور مشترک سیاسی میباشد. پشتیبانی و فرمانبرداری از فرمان ایشان تنها راه نجات و یک امر تاریخی و فرهنگی برای تمام پادشاهی خواهان راستین میباشد.
فراموش نکنیم که شاهنشاه #آریامهر که روانش هماره شاد باد فرمودند:
" هیچ نیرویی یارای تقابل با اتحاد شاه و ملت نیست "
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم
پایان دادن به کژراهه پنجاه و هفت است و گذر با بولدوزر از روی چپ های ایرانستیز در هر لباس و با هر پوششی ، پشت هر نقاب و نام و فرنامی است
گذر از تباهی پنجاه و هفت و بازگشت به شکوفایی شهریاری ایرانی است .
نه به #دموکراسی اهریمنی و آری به هفت ساختار فرهنگ #ایرانشهری است
خردگرایی ، دادگری ، آبادسازی ، شادزیستی ، دهشمندی ، آزاده گی و رواداری است .
گذر از تمامیت ارتجاعی به رنگ سرخ داس و چکش و سیاه الله است .
بازگشت به شیر و خورشید و درفش کاویانی است .
برپایی پرشکوه #نوروز و سده و مهرگان و سپندارمذگان و بازگشت به آئین های سترگ و روزهای ایرانشهری که سراسر دست افشانی و پایکوبی و شادی است .
پایان گریه و سیاهیِ محرم و صفر و رمضان و غدیر و گذر از آئین های واپسگرایانه تازیان است .
گذر از علی و محمد و فاطمه و زینب و ابولفضل و بازگشت به پاپک و بهزادان و رستم و سهراب و سورنا و کاوه و نامهای غرور آفرین #ایرانی است .
پشت کردن به قرآن و مفاتیح و رساله و حدیث و روایت تازیان و رسیدن به #شاهنامه و گات ها و #بوستان و گلستان و نسک های ایرانی است .
رفتن به توس و پاسارگاد و چغازنبیل و آذرگشسپ و آرامگاه رادمان پور ماهک و سرداران و نامداران ایرانی است و تخریب گورهای تازیان و دگرگونی مساجد و تکیه ها به خانه های امن و سرپناه برای نیازمندان و بی پناهان
به ایرانشهر بازمیگردیم
بازگشت به #ایرانگرایی و گذر از انیرانی گری است .
#ایران_را_پس_میگیریم
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
پایان دادن به کژراهه پنجاه و هفت است و گذر با بولدوزر از روی چپ های ایرانستیز در هر لباس و با هر پوششی ، پشت هر نقاب و نام و فرنامی است
گذر از تباهی پنجاه و هفت و بازگشت به شکوفایی شهریاری ایرانی است .
نه به #دموکراسی اهریمنی و آری به هفت ساختار فرهنگ #ایرانشهری است
خردگرایی ، دادگری ، آبادسازی ، شادزیستی ، دهشمندی ، آزاده گی و رواداری است .
گذر از تمامیت ارتجاعی به رنگ سرخ داس و چکش و سیاه الله است .
بازگشت به شیر و خورشید و درفش کاویانی است .
برپایی پرشکوه #نوروز و سده و مهرگان و سپندارمذگان و بازگشت به آئین های سترگ و روزهای ایرانشهری که سراسر دست افشانی و پایکوبی و شادی است .
پایان گریه و سیاهیِ محرم و صفر و رمضان و غدیر و گذر از آئین های واپسگرایانه تازیان است .
گذر از علی و محمد و فاطمه و زینب و ابولفضل و بازگشت به پاپک و بهزادان و رستم و سهراب و سورنا و کاوه و نامهای غرور آفرین #ایرانی است .
پشت کردن به قرآن و مفاتیح و رساله و حدیث و روایت تازیان و رسیدن به #شاهنامه و گات ها و #بوستان و گلستان و نسک های ایرانی است .
رفتن به توس و پاسارگاد و چغازنبیل و آذرگشسپ و آرامگاه رادمان پور ماهک و سرداران و نامداران ایرانی است و تخریب گورهای تازیان و دگرگونی مساجد و تکیه ها به خانه های امن و سرپناه برای نیازمندان و بی پناهان
به ایرانشهر بازمیگردیم
بازگشت به #ایرانگرایی و گذر از انیرانی گری است .
#ایران_را_پس_میگیریم
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Back-To-Iranshahr hosted at ImgBB
Image Back-To-Iranshahr hosted in ImgBB
و آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست 🔥
#جشن_سده یکی از کهن ترین آیین های شناخته شده در #ایران بزرگ میباشد. درازای حیات آن، نشان از نداشتن پیوند با ادیان دیروز و امروز دارد. سده، در کنار دیگر جشن های بزرگ #ایرانیان، به مانند #یلدا، #مهرگان و #نوروز، جشنی ملی و همگانی است که در پیوند با ویژه گی های زیست محیطی جغرافیا و رویدادهای و پدیده های کیهانی شکل گرفته و آخشیجان ( عناصر ) آن به دل زنده زیست بوم برمی گردد
#فردوسی، بزرگمرد جهان اندیش ایرانی، در #شاهنامه اساطیری چنین راز می گشاید:
اگر هوشنگ برای کوبیدن سر مار، که نماد اهریمن است نمی کوشید، چه بسا آتش پدید نمی آمد و گیتی همچنان در تیرگی نهفته می ماند.
جشن سده، همانند دیگر جشن های ملیهنی، پیامی از تاریخ برای ما به همراه دارد و آن، نبرد بر پاد اهریمن است. این نبرد با خود نور فروزان و گرمای همبستگی را به ارمغان می آورد.
«جشن های میهنی در درازای تاریخ، در پس هر شکست و پیروزی، خونی دوباره به شریان ملت روان نموده است»
برای شناخت بیشتر این روز بزرگ به تارنمای رسمی جنبش در خاستگاه زیر بروید .
https://iircf.com/?page_id=443
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#جشن_سده یکی از کهن ترین آیین های شناخته شده در #ایران بزرگ میباشد. درازای حیات آن، نشان از نداشتن پیوند با ادیان دیروز و امروز دارد. سده، در کنار دیگر جشن های بزرگ #ایرانیان، به مانند #یلدا، #مهرگان و #نوروز، جشنی ملی و همگانی است که در پیوند با ویژه گی های زیست محیطی جغرافیا و رویدادهای و پدیده های کیهانی شکل گرفته و آخشیجان ( عناصر ) آن به دل زنده زیست بوم برمی گردد
#فردوسی، بزرگمرد جهان اندیش ایرانی، در #شاهنامه اساطیری چنین راز می گشاید:
اگر هوشنگ برای کوبیدن سر مار، که نماد اهریمن است نمی کوشید، چه بسا آتش پدید نمی آمد و گیتی همچنان در تیرگی نهفته می ماند.
جشن سده، همانند دیگر جشن های ملیهنی، پیامی از تاریخ برای ما به همراه دارد و آن، نبرد بر پاد اهریمن است. این نبرد با خود نور فروزان و گرمای همبستگی را به ارمغان می آورد.
«جشن های میهنی در درازای تاریخ، در پس هر شکست و پیروزی، خونی دوباره به شریان ملت روان نموده است»
برای شناخت بیشتر این روز بزرگ به تارنمای رسمی جنبش در خاستگاه زیر بروید .
https://iircf.com/?page_id=443
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
YouTube
جشن سده - بیانیه جنبش رنسانس ایرانی، فرزندان فردوسی
کاری از گروه مستر اف پرشیا (Master of Persia) برای جشن سده. انها بخشی از بیانیه جنبش را بصورت نماهنگ دراوردند که جنبش از انها سپاسگزاری میکند.
بیانیه جنبش رنسانس ایرانی، فرزندان فردوسی به مناسبت جشن سده که۱۰ بهمن ماه ۲۵۷۵ برگزار میگردد.
برآمد به سنگ گران…
بیانیه جنبش رنسانس ایرانی، فرزندان فردوسی به مناسبت جشن سده که۱۰ بهمن ماه ۲۵۷۵ برگزار میگردد.
برآمد به سنگ گران…
🔸مناسبتها و جشنهای بهمن ماه
🔥 یکم بهمن : یادگاری از زادروز فردوسی بزرگ
در #شاهنامه #فردوسی ابیات جالبی وجود دارند که به نگر میرسد فردوسی درباره زادروزش سخن میگوید:
چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرّخ نشیمن بود!
.
می لعل پیش آورم، هاشمی
زبیشی که خُنبَش نگیرد کمی
.
چو شست و سه شد سال و شد گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر؟
گرچه با توجه به دگرگونی های گاهشماری خورشیدی، یافتن تاریخ دُرُست زادروز فردوسی بزرگ دشوار است، اما یکم بهمن ماه کنونی هم یادگاری از فردوسی و زادروز او می باشد.
🔥 دوم بهمن : جشن بهمنگان (بَهمَنجه)
بَهمَنگان از جشنهای باستانی است که تا دورههای پس از تازش #اسلام در #ایران رواج داشته است اما امروز جایگاه پیشین را ندارد. ایرانیان در این روز خوراکهایی میپختند و آنها را با شیر خالص میخوردند. همچنین از گیاهان روغن میگرفتند و…
بیرونی پیرامون این جشن نوشته است:
… مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى ماكول با گوشت خوراکی مىپزند و آنرا با شير ناب مىخورند و مىگويند كه یاد را اين خوراک زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهها و كنار رودخانهها و جويها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنیها سودبخشی ویژه بدين روز است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۰).
در چامه های پارسی فراوان واژه بهمنجه به کار رفته است که اشاره به جشن بهمنگان است:
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نارفتن ما در افواه
.
اندر آمد بدر حجره من صبحدمی
روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
(انوری)
.
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجه بهمن مه را
(فرخی)
.
اورمزد و بهمن و بهمنجه فرخ بود
فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجه
(منوچهری دامغانی)
🔥 پنجم بهمن : جشن نوسره
این جشن پنج روز پیش از جشن سده برگزار می شده است.
🔥 دهم بهمن : جشن سَده
جشن #سده از جشنهای بزرگ ایرانی بوده است که همانند #نوروز و مِهرِگان سخنان فراوانی درباره آن گفتهاند. جالب است که جشن سده پس از سد(صد) روز از آغاز آبان ماه و در روز دهم بهمن ماه یعنی آبان روز (روز دهم ماه در گاهشماری ایرانی) قرار گرفته است. در آغاز آبان ماه رفته رفته هوا سرد تر میشود و از نیمه بهمن به بعد رفته رفته هوا رو به گرمی میرود.
شادباش جشن سده
شهره ترین داستانی که درباره سده گفتهاند، پیدایش آتش توسط هوشنگ است. داستان از آن قرار است که روزی هوشنگ به کوه رفته بود و ماری را مشاهده کرد. سنگی برداشت و به او انداخت. سنگ ناگاه به سنگ دیگری برخورد کرد و از بهم خوردن این دو سنگ آتش روشن شد و به این صورت آتش پدید آمد.
برخی سگذشت ها پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده اند. داستانی درباره پیوند این جشن با فریدون هم گفتهاند.
در هر حال این جشن با آتش و برافروختن آتش همراه بوده است و در ایران باستان آتش بسیار قابل ستایش بوده است. این عنصر شگفت انگیز طبیعت به عنوان یکی از عناصر چهارگانه مطرح بوده است.
🔥 بیست و دوم بهمن : جشن باد روز
در گاهشماری ایرانی، روز بیست و دوم هر ماه باد روز نام داشته است اما باد روز از بهمن ماه جشنی در قم و نواحی آن وجود داشته و با نوشیدن و شادی همراه بوده است.
🔥 سی ام بهمن : جشن آفریجگان
از جشن های کهن #ایرانی است که گویا ریشه در رویدادی در زمان پیروز پادشاه #ساسانی داشته است. ایوریحان بیرونی نوشته است که این جشن را در اصفهان «آفریجگان» گویند.
بخشهایی از داستانی که بیرونی درباره این جشن آورده است بدین تفسیر است:
در اصفهان آفريجگان گويند و تفسير و توضيح اين لفظ ريختن آب است و سبب آن است كه باران در زمان فيروز جد انوشيروان نباريد و مردم ايران به خشگسالى افتادند و فيروز بدين جهت چندين سال از مردم خراج نگرفت و درهاى خزينه خود را گشود و از مالهايى كه به آتشكدهها تعلق داشت هركس مىخواست بدو وام مىداد و آن اموال را تمامى به مردم ايران داد و مانند پدر از پسر خود از همه مردم و رعايا جستجو كرد و در همه اين چند سال كه قحط و غلا بود كسى از گرسنى نمرد سپس فيروز به آتشكده آذرخورا كه در فارس است رفت و در آنجا نماز خواند و سجده كرد و از خدا خواست كه اين بلا را از اهل دنيا برطرف كند… ده را كه كامفيروز است ساخت يعنى فيروز در اينجا بود كه بكام خود رسيد و همه مردمان از سرورى كه پيدا كردند از اين آبها بروى هم مىپاشيدند و اين رسم در ايران از آنوقت باقى و پايدار ماند و اين عيد را همه عيد مىگيرند زيرا در اين روز بود كه براى ايشان باران آمد و در اصفهان نيز در اين روز باران آمد (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۳).
🔥 یکم بهمن : یادگاری از زادروز فردوسی بزرگ
در #شاهنامه #فردوسی ابیات جالبی وجود دارند که به نگر میرسد فردوسی درباره زادروزش سخن میگوید:
چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرّخ نشیمن بود!
.
می لعل پیش آورم، هاشمی
زبیشی که خُنبَش نگیرد کمی
.
چو شست و سه شد سال و شد گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر؟
گرچه با توجه به دگرگونی های گاهشماری خورشیدی، یافتن تاریخ دُرُست زادروز فردوسی بزرگ دشوار است، اما یکم بهمن ماه کنونی هم یادگاری از فردوسی و زادروز او می باشد.
🔥 دوم بهمن : جشن بهمنگان (بَهمَنجه)
بَهمَنگان از جشنهای باستانی است که تا دورههای پس از تازش #اسلام در #ایران رواج داشته است اما امروز جایگاه پیشین را ندارد. ایرانیان در این روز خوراکهایی میپختند و آنها را با شیر خالص میخوردند. همچنین از گیاهان روغن میگرفتند و…
بیرونی پیرامون این جشن نوشته است:
… مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى ماكول با گوشت خوراکی مىپزند و آنرا با شير ناب مىخورند و مىگويند كه یاد را اين خوراک زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهها و كنار رودخانهها و جويها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنیها سودبخشی ویژه بدين روز است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۰).
در چامه های پارسی فراوان واژه بهمنجه به کار رفته است که اشاره به جشن بهمنگان است:
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نارفتن ما در افواه
.
اندر آمد بدر حجره من صبحدمی
روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
(انوری)
.
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجه بهمن مه را
(فرخی)
.
اورمزد و بهمن و بهمنجه فرخ بود
فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجه
(منوچهری دامغانی)
🔥 پنجم بهمن : جشن نوسره
این جشن پنج روز پیش از جشن سده برگزار می شده است.
🔥 دهم بهمن : جشن سَده
جشن #سده از جشنهای بزرگ ایرانی بوده است که همانند #نوروز و مِهرِگان سخنان فراوانی درباره آن گفتهاند. جالب است که جشن سده پس از سد(صد) روز از آغاز آبان ماه و در روز دهم بهمن ماه یعنی آبان روز (روز دهم ماه در گاهشماری ایرانی) قرار گرفته است. در آغاز آبان ماه رفته رفته هوا سرد تر میشود و از نیمه بهمن به بعد رفته رفته هوا رو به گرمی میرود.
شادباش جشن سده
شهره ترین داستانی که درباره سده گفتهاند، پیدایش آتش توسط هوشنگ است. داستان از آن قرار است که روزی هوشنگ به کوه رفته بود و ماری را مشاهده کرد. سنگی برداشت و به او انداخت. سنگ ناگاه به سنگ دیگری برخورد کرد و از بهم خوردن این دو سنگ آتش روشن شد و به این صورت آتش پدید آمد.
برخی سگذشت ها پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده اند. داستانی درباره پیوند این جشن با فریدون هم گفتهاند.
در هر حال این جشن با آتش و برافروختن آتش همراه بوده است و در ایران باستان آتش بسیار قابل ستایش بوده است. این عنصر شگفت انگیز طبیعت به عنوان یکی از عناصر چهارگانه مطرح بوده است.
🔥 بیست و دوم بهمن : جشن باد روز
در گاهشماری ایرانی، روز بیست و دوم هر ماه باد روز نام داشته است اما باد روز از بهمن ماه جشنی در قم و نواحی آن وجود داشته و با نوشیدن و شادی همراه بوده است.
🔥 سی ام بهمن : جشن آفریجگان
از جشن های کهن #ایرانی است که گویا ریشه در رویدادی در زمان پیروز پادشاه #ساسانی داشته است. ایوریحان بیرونی نوشته است که این جشن را در اصفهان «آفریجگان» گویند.
بخشهایی از داستانی که بیرونی درباره این جشن آورده است بدین تفسیر است:
در اصفهان آفريجگان گويند و تفسير و توضيح اين لفظ ريختن آب است و سبب آن است كه باران در زمان فيروز جد انوشيروان نباريد و مردم ايران به خشگسالى افتادند و فيروز بدين جهت چندين سال از مردم خراج نگرفت و درهاى خزينه خود را گشود و از مالهايى كه به آتشكدهها تعلق داشت هركس مىخواست بدو وام مىداد و آن اموال را تمامى به مردم ايران داد و مانند پدر از پسر خود از همه مردم و رعايا جستجو كرد و در همه اين چند سال كه قحط و غلا بود كسى از گرسنى نمرد سپس فيروز به آتشكده آذرخورا كه در فارس است رفت و در آنجا نماز خواند و سجده كرد و از خدا خواست كه اين بلا را از اهل دنيا برطرف كند… ده را كه كامفيروز است ساخت يعنى فيروز در اينجا بود كه بكام خود رسيد و همه مردمان از سرورى كه پيدا كردند از اين آبها بروى هم مىپاشيدند و اين رسم در ايران از آنوقت باقى و پايدار ماند و اين عيد را همه عيد مىگيرند زيرا در اين روز بود كه براى ايشان باران آمد و در اصفهان نيز در اين روز باران آمد (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۳).
🔸دادخواهی
یکی از نکات کلیدی و مهند در #شاهنامه #فردوسی بزرگ است. فردوسی در بخش های گوناگون شاهنامه از جمله ضحاک و فریدون، ایرج و سلم و تور و سیاوش و افراسیاب ، #دادخواهی را وابسته به پاسخگو کردن جنایتکار فرنام می کند زیرا تنها این دادخواهی است که می تواند از ادامه چرخه جنایت بوسیله ضحاک و حاکم خونریز جلوگیری کند.
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
برو انجمن گشت بازارگاه
همی بر خروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند
ازان چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازار برخاست گرد
خروشان همی رفت نیزه بدست
که ای نامداران یزدان پرست
کسی کاو هوای فریدون کند
دل از بند ضحاک بیرون کند
شاهنامه فردوسی بزرگ - ضحاک
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
یکی از نکات کلیدی و مهند در #شاهنامه #فردوسی بزرگ است. فردوسی در بخش های گوناگون شاهنامه از جمله ضحاک و فریدون، ایرج و سلم و تور و سیاوش و افراسیاب ، #دادخواهی را وابسته به پاسخگو کردن جنایتکار فرنام می کند زیرا تنها این دادخواهی است که می تواند از ادامه چرخه جنایت بوسیله ضحاک و حاکم خونریز جلوگیری کند.
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
برو انجمن گشت بازارگاه
همی بر خروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند
ازان چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازار برخاست گرد
خروشان همی رفت نیزه بدست
که ای نامداران یزدان پرست
کسی کاو هوای فریدون کند
دل از بند ضحاک بیرون کند
شاهنامه فردوسی بزرگ - ضحاک
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
یکی از بزرگترین و البته شگفت آورترین کژی ها که شوربختانه همچنان در میان برخی از هم میهنان نا آگاه دیده می شود ، قرار دادن تازینامه #قرآن بر سر #هفت_سین است که بی گمان این خوان ایرانی هیچگونه پیوندی نه تنها با این نسک تازی بلکه با زبان و نیز با بوجود آورنده گان آن ندارد .
هفت سین #نوروز و هر آنچه که بر این خوان نهاده می شود ، به نمادهای ایران باستان بازمی گردد. خوان هفت سین سرشتی مهری دارد و نمادهای آن، با گرما، روشنایی و خورشید در پیوند است.
هم میهنان
#نوروز یک جشن و آئین #ایرانی و پارسی است و خوان هفت سین آن میبایست ایرانی و پارسی باشد .
به جای این تازینامه و هر نسک نا ایرانی دگر ، نیکوست از #شاهنامه #فردوسی بزرگ یا دیوان #حافظ یا گاتاها و یا اَوِستا بهره بجوییم .
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
هفت سین #نوروز و هر آنچه که بر این خوان نهاده می شود ، به نمادهای ایران باستان بازمی گردد. خوان هفت سین سرشتی مهری دارد و نمادهای آن، با گرما، روشنایی و خورشید در پیوند است.
هم میهنان
#نوروز یک جشن و آئین #ایرانی و پارسی است و خوان هفت سین آن میبایست ایرانی و پارسی باشد .
به جای این تازینامه و هر نسک نا ایرانی دگر ، نیکوست از #شاهنامه #فردوسی بزرگ یا دیوان #حافظ یا گاتاها و یا اَوِستا بهره بجوییم .
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
اسطوره به چم آرمان و باورهاي مردم يك سرزمين در گستره تاريخ است . ايرانيان نيز آرمان هاي خود را در اسطوره هاي خويش متبلور كرده اند . اسطوره هايي كه پيام بنیادین آنها كوشش براي دادگري ، مبارزه با ستم و تلاش خستگي ناپذير براي پيروزي نيكي بر بدي است . يكي از بزرگ ترين اسطوره هاي ايراني كه در بر گيرنده رسالت تاريخي شكوه ايران زمين و به زانو درآمدن دشمنان اين مرزو بوم در راستاي ايجاد دنيايي نیکوتر و آبادتر ، به شمار مي رود ، كيخسرو است . او يكي از قهرمانان اسطوره اي ايران است كه همه دشمنان ايران زمين را به زانو درآورده و به كين خواهي ايرانيان برمي خيزد او در اين رسالت خود همواره در پي پيروزي پاكي بر پليدي است و در اين بين سرزميني كه همواره با حماسه آفريني هاي او همگام بوده آذربايجان است . نقش آذربايجان در حماسه كيخسرو در #شاهنامه #فردوسي ، نشانه اي از نگرش اشویی فردوسي به آذربايجان است .
حكيم آنچنان جايگاه والايي براي آذربايجان قائل بوده كه اين سرزمين را نماد پيروزي وهومني بر قواي اهريمني مي داند . آذربايجان در كلام فردوسي جايگاهي است كه در آن رسالت كيخسرو مورد تاييد يزدان قرار مي گيرد …
دشمن فردوسی ،نه تنها دشمن ایران زمین ،بلکه دشمن آذربایجان و به گفته حکیم توس دیار آزادگان است…
ناگفته نماند كه در همه نبشته های تاريخي و اساطيري و گفته های ديني و ملي (از جمله شاهنامه) دركنار ديگر مناطق ايران از دیار آذربايجان نام برده شده، ولي مهندی كارهاي كيخسرو در آذربايجان اين منطقه را داراي ارزش سمبوليك براي همه ايرانيان كرده است، حكيم ابوالقاسم فردوسي نيز به طرز بسيار حماسي و زيبايي آن را بيان كرده است، از ديگر مواردي كه فردوسي در آن از كيخسرو ياد مي كند، سفر كيخسرو پس از جلوس بر اريكه شاهي به نقاط مهند #ايران است كه در آن از آذربايجان نيز سخن مي راند و مي فرمايد:
بخواهم كه ببينم سراسر زمين
همه مرز ايران با آفرين
همه بوم ايران سراسر بگشت
به آباد و ويراني اندر گذشت
هرآن بوم و بر، كان نه آباد بود
تبه بود و ويران زبيداد بود
به هر شهر بنشست و بنهاد تخت
چنان چون بوم مردم نيكبخت
چنين تا در آذرآبادگان
بشد با بزرگان و آزادگان
همي خورد باده همي تاخت اسب
بيامد سوي خان آذرگشسب
جهان آفرين را ستايش گرفت
به آتشكده بر نيايش گرفت…
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
حكيم آنچنان جايگاه والايي براي آذربايجان قائل بوده كه اين سرزمين را نماد پيروزي وهومني بر قواي اهريمني مي داند . آذربايجان در كلام فردوسي جايگاهي است كه در آن رسالت كيخسرو مورد تاييد يزدان قرار مي گيرد …
دشمن فردوسی ،نه تنها دشمن ایران زمین ،بلکه دشمن آذربایجان و به گفته حکیم توس دیار آزادگان است…
ناگفته نماند كه در همه نبشته های تاريخي و اساطيري و گفته های ديني و ملي (از جمله شاهنامه) دركنار ديگر مناطق ايران از دیار آذربايجان نام برده شده، ولي مهندی كارهاي كيخسرو در آذربايجان اين منطقه را داراي ارزش سمبوليك براي همه ايرانيان كرده است، حكيم ابوالقاسم فردوسي نيز به طرز بسيار حماسي و زيبايي آن را بيان كرده است، از ديگر مواردي كه فردوسي در آن از كيخسرو ياد مي كند، سفر كيخسرو پس از جلوس بر اريكه شاهي به نقاط مهند #ايران است كه در آن از آذربايجان نيز سخن مي راند و مي فرمايد:
بخواهم كه ببينم سراسر زمين
همه مرز ايران با آفرين
همه بوم ايران سراسر بگشت
به آباد و ويراني اندر گذشت
هرآن بوم و بر، كان نه آباد بود
تبه بود و ويران زبيداد بود
به هر شهر بنشست و بنهاد تخت
چنان چون بوم مردم نيكبخت
چنين تا در آذرآبادگان
بشد با بزرگان و آزادگان
همي خورد باده همي تاخت اسب
بيامد سوي خان آذرگشسب
جهان آفرين را ستايش گرفت
به آتشكده بر نيايش گرفت…
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
Forwarded from بانوان آریایی ایرانشهریگ Aryan Iranshahrig Women
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گروه " بانوان آریایی ایرانشهریگ" ♥️ #AryanIranshahrigWomen
#زنان_شاهنامه فردوسی ♥️ #گردآفرید نماد پهلوانی، #همای نماد سیاست ، #سودابه نماد حسادت ، #منیژه نماد دلدادگی ، #شیرین نماد مهر وعشق ، #تهمینه نماد فداکاری ، #فرنگیس نماد سرسختی ، #فرانک نماد پایداری.
ما ایرانیان #آریایی_زرتشتی هستیم & نام فرزندانمان را #آریایی برمیگزینیم...!
نامهای نیک و زیبای بانوان ایرانی از #شاهنامه #فردوسی_پاکزاد
♥️ #شاهنامه_فردوسی نسک ( #کتاب) نیست ، نسکخانه ( #کتابخانه ) است🔥 بزرگترين شاهکار ادبی جهان ...!
#زن_زندگى_آزادى💚🤍❤️ #مرد_میهن_آبادی
#نه_به_جمهوری_اسلامی #جاویدشاه
#Firdausi . #ferdowsi . #ShahnamehFerdowsi
@iranshahrigwomen
#زنان_شاهنامه فردوسی ♥️ #گردآفرید نماد پهلوانی، #همای نماد سیاست ، #سودابه نماد حسادت ، #منیژه نماد دلدادگی ، #شیرین نماد مهر وعشق ، #تهمینه نماد فداکاری ، #فرنگیس نماد سرسختی ، #فرانک نماد پایداری.
ما ایرانیان #آریایی_زرتشتی هستیم & نام فرزندانمان را #آریایی برمیگزینیم...!
نامهای نیک و زیبای بانوان ایرانی از #شاهنامه #فردوسی_پاکزاد
♥️ #شاهنامه_فردوسی نسک ( #کتاب) نیست ، نسکخانه ( #کتابخانه ) است🔥 بزرگترين شاهکار ادبی جهان ...!
#زن_زندگى_آزادى💚🤍❤️ #مرد_میهن_آبادی
#نه_به_جمهوری_اسلامی #جاویدشاه
#Firdausi . #ferdowsi . #ShahnamehFerdowsi
@iranshahrigwomen
Forwarded from بانوان آریایی ایرانشهریگ Aryan Iranshahrig Women
فرزانش(فلسفه) روزهای نَـبُـر 🔥♥️ 🔥حیوانات اینجا هستند، با_ما ! نه برای ما !🔥
برپایهی فرهنگ و سنت دینی، ما زرتشتیان 4 روز در ماه از خوردن گوشت پرهیز میکنیم و آنها به روزهای «نَبُر» نزد زرتشتیان نامور است.
چهار روز در گاه شماری ترادادی(سنتی)آریائیان_زرتشتی گوشت نمیخورند.
روزهای_نَبُر= روزهای #ایزدبهمن ، #ایزدماه ، #ایزدگوش و #ایزدرام.
زرتشت تنها در بندی از گات ها به جمشید، پسر ویونگهان اشاره می کند که درپایان روزگارخود دچار سرافکندگی و اندوه شده است. در #شاهنامه نیز #جمشید نخستین کسی است که گوشت خوردن را به مرتوگان (:مردم) آموخته وفره ایزدی از او برداشته شده است، شاید این دواشاره باهم پیوندی داشته باشند، به هر روی درفرهنگ ترادادی زرتشتیان دراین چهار روز کشتاری برای جانوران نبوده و خوراکی های گوشتی نیزفراهم نمی گردد.
#نه_به_عید_قربان . #نه_به_کشتار_حیوانات
#Zoroaster . #Zoroastrianer . #zarathustra. #Zoroastria
#من_زرتشتیم . #زرتشت .#دین_بهی .
@iranshahrigwomen
برپایهی فرهنگ و سنت دینی، ما زرتشتیان 4 روز در ماه از خوردن گوشت پرهیز میکنیم و آنها به روزهای «نَبُر» نزد زرتشتیان نامور است.
چهار روز در گاه شماری ترادادی(سنتی)آریائیان_زرتشتی گوشت نمیخورند.
روزهای_نَبُر= روزهای #ایزدبهمن ، #ایزدماه ، #ایزدگوش و #ایزدرام.
زرتشت تنها در بندی از گات ها به جمشید، پسر ویونگهان اشاره می کند که درپایان روزگارخود دچار سرافکندگی و اندوه شده است. در #شاهنامه نیز #جمشید نخستین کسی است که گوشت خوردن را به مرتوگان (:مردم) آموخته وفره ایزدی از او برداشته شده است، شاید این دواشاره باهم پیوندی داشته باشند، به هر روی درفرهنگ ترادادی زرتشتیان دراین چهار روز کشتاری برای جانوران نبوده و خوراکی های گوشتی نیزفراهم نمی گردد.
#نه_به_عید_قربان . #نه_به_کشتار_حیوانات
#Zoroaster . #Zoroastrianer . #zarathustra. #Zoroastria
#من_زرتشتیم . #زرتشت .#دین_بهی .
@iranshahrigwomen
🔸هلاله یا همای
پادشاه بانوی ایرانی که به گفته نسک تاریخی بندهش ( ٣٩١ یشتها ۱+۲۷۴ یشتها ۲) در دوره کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او همچون هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را “همای چهر آزاد” ( همای وهمون ) نیز گفته اند .
او مادر داراب بود و پس از “وهومن سپندداتان” بر تخت شاهنشاهی ایرانشهر نشست . وی با زیبایی تمام در سی سال پادشاهی اش هرگز لغزشی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و تندرستی زیست میکردهاند ؛ دوران زندگی همای نقطه تلاقی میان گواه مندی های تاریخی با متون #شاهنامه #فردوسی_بزرگ است .
به بیماری اندر بمرد اردشیر / همی بود بیکار تاج و سریر
همای آمد و تاج بر سر نهاد / یکی راه و آیین دیگر نهاد
فردوسی بزرگ همای را با فرنام های هنرمند، بادانش، و نیک رای، ستایش میکند .
همای، به چم چهرزاد، که کوتاه شدهٔ چهرآزاد به چم «از تباری نجیب» است، که در بسیاری از بن مایه ها آورده شدهاست.
از بناهای این بانوی ایرانشهری شهر چهرازادگان است که آن را به اَرَبی دگرگون و جرفادقان میگویند و بعضی گلپایگان میخوانند.
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
پادشاه بانوی ایرانی که به گفته نسک تاریخی بندهش ( ٣٩١ یشتها ۱+۲۷۴ یشتها ۲) در دوره کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او همچون هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را “همای چهر آزاد” ( همای وهمون ) نیز گفته اند .
او مادر داراب بود و پس از “وهومن سپندداتان” بر تخت شاهنشاهی ایرانشهر نشست . وی با زیبایی تمام در سی سال پادشاهی اش هرگز لغزشی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و تندرستی زیست میکردهاند ؛ دوران زندگی همای نقطه تلاقی میان گواه مندی های تاریخی با متون #شاهنامه #فردوسی_بزرگ است .
به بیماری اندر بمرد اردشیر / همی بود بیکار تاج و سریر
همای آمد و تاج بر سر نهاد / یکی راه و آیین دیگر نهاد
فردوسی بزرگ همای را با فرنام های هنرمند، بادانش، و نیک رای، ستایش میکند .
همای، به چم چهرزاد، که کوتاه شدهٔ چهرآزاد به چم «از تباری نجیب» است، که در بسیاری از بن مایه ها آورده شدهاست.
از بناهای این بانوی ایرانشهری شهر چهرازادگان است که آن را به اَرَبی دگرگون و جرفادقان میگویند و بعضی گلپایگان میخوانند.
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
Forwarded from بانوان آریایی ایرانشهریگ Aryan Iranshahrig Women
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♥️ بانوان آریایی ایرانشهریگ ♥️ #AryanIranshahrigWomen
اندرباب دروغهای آخوندها برای دزدیدن شاعران بزرگ ایران بسود اسلام و قرآن تازیان.
#حافظ شیراز ♥️ زیرکانه از پیرمغان #زرتشت میسراید.
#شاهنامه_فردوسی ♥️ از جنایات #قادسیه میسراید و تاریخ #پادشاهان نیک ایرانزمین پیش ازتازش تازیان را به شعرمیکشد.
🔥واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند، چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند
🔥حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی، دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
❣️با سپاس ویژه از"عسل بانو" @asal.mehrbanoo
@iranshahrigwomen
اندرباب دروغهای آخوندها برای دزدیدن شاعران بزرگ ایران بسود اسلام و قرآن تازیان.
#حافظ شیراز ♥️ زیرکانه از پیرمغان #زرتشت میسراید.
#شاهنامه_فردوسی ♥️ از جنایات #قادسیه میسراید و تاریخ #پادشاهان نیک ایرانزمین پیش ازتازش تازیان را به شعرمیکشد.
🔥واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند، چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند
🔥حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی، دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
❣️با سپاس ویژه از"عسل بانو" @asal.mehrbanoo
@iranshahrigwomen
۱۱ آبان ۹۲۹ سال پیش ، دهگانزاده و دولتمرد پرآوازه #ایرانشهر ، خواجه نظامالملک وزیر آلپارسلان و ملکشاه در نهاوند به دست حشاشین صباح کشته شد. آرامگاه او در احمدآباد #اصفهان است.
خواجه نظامالملک توسی، بانفوذترین و بزرگترین وزیر دولت سلجوقی بود. او نزدیک به ۳۰ سال وزارت آلپ ارسلان و ملکشاه را بردوش داشت و سلجوقیان را به اوج نیرومندی رساند. نظامالملک دهقانزادهای اهل توس در خراسان بود. در آنجا دانش آموخت و سپس به کارهای دیوانی (اداری) پرداخت تا آنکه به وزارت سلجوقیان رسید. خواجهنظام الملک توسی، سه جاودانه برای ایرانیان به یادگار گذاشت. نخست دستور داد سالشمار خورشیدی فراهم شود تا سالشمار قمری کنار گذاشته شود. دوم آنکه دستور داد هزاران بار نسک #شاهنامه ی #فردوسی خردمند بازنویسی شود تا زبان ایرانیان رستگاری یابند. سوم برافراشتن دانشگاههای نظامیه بود که ریشه و پایهی دانشگاههای امروزی است. خواجه نظام الملک بنیادگذار دانشکدههای شناخته شده به نظامیه در شهرهای اصفهان، هرات، نیشابور، بغداد و … بود که الگوی دانشگاههای اروپا در سدههای پس از آن شدهاند
یادش جاودان
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
خواجه نظامالملک توسی، بانفوذترین و بزرگترین وزیر دولت سلجوقی بود. او نزدیک به ۳۰ سال وزارت آلپ ارسلان و ملکشاه را بردوش داشت و سلجوقیان را به اوج نیرومندی رساند. نظامالملک دهقانزادهای اهل توس در خراسان بود. در آنجا دانش آموخت و سپس به کارهای دیوانی (اداری) پرداخت تا آنکه به وزارت سلجوقیان رسید. خواجهنظام الملک توسی، سه جاودانه برای ایرانیان به یادگار گذاشت. نخست دستور داد سالشمار خورشیدی فراهم شود تا سالشمار قمری کنار گذاشته شود. دوم آنکه دستور داد هزاران بار نسک #شاهنامه ی #فردوسی خردمند بازنویسی شود تا زبان ایرانیان رستگاری یابند. سوم برافراشتن دانشگاههای نظامیه بود که ریشه و پایهی دانشگاههای امروزی است. خواجه نظام الملک بنیادگذار دانشکدههای شناخته شده به نظامیه در شهرهای اصفهان، هرات، نیشابور، بغداد و … بود که الگوی دانشگاههای اروپا در سدههای پس از آن شدهاند
یادش جاودان
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیو روز !
ائیرینیم خورنو یزمیده 卍
چه بسیار نیکوست در گوش فرزندان مان ، به جای یک مشت آیه اهریمنی از کشتار و تجاوز و غارت و اسارت و برده گی که در نسک تازیان آمده ، نوای شیرین پارسی از مهر و دوستی و خرد و پارسایی و میهن پرستی را زمزمه کنیم .
و چه نیکوتر که برای فرزندان مان نام های ایرانی برگزینیم .
برای نبرد با آخوند گرایی ، نخست میبایست با اندیشه آخوندی که برگرفته از نسک اهریمنی #قرآن و مفاتیح و رساله و کوفت و زهرمار است نبرد کنیم و دل و خرد ، از این زهر کشنده تازی گری بزداییم و با #ایرانگرایی و میهن پرستی به نبرد با اسلامگرایی اهریمنی برویم که ایران را هزار و چهارسد سال است به بند کشیده و از درون می خورد .
#شاهنامه خوانی در گوش یک نوزاد
اینست آئین زیبای ایرانی که همه اش مهر است و رواداری و دهشمندی و خردگرایی
به ایرانشهر و آتش ورجاوند بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ائیرینیم خورنو یزمیده 卍
چه بسیار نیکوست در گوش فرزندان مان ، به جای یک مشت آیه اهریمنی از کشتار و تجاوز و غارت و اسارت و برده گی که در نسک تازیان آمده ، نوای شیرین پارسی از مهر و دوستی و خرد و پارسایی و میهن پرستی را زمزمه کنیم .
و چه نیکوتر که برای فرزندان مان نام های ایرانی برگزینیم .
برای نبرد با آخوند گرایی ، نخست میبایست با اندیشه آخوندی که برگرفته از نسک اهریمنی #قرآن و مفاتیح و رساله و کوفت و زهرمار است نبرد کنیم و دل و خرد ، از این زهر کشنده تازی گری بزداییم و با #ایرانگرایی و میهن پرستی به نبرد با اسلامگرایی اهریمنی برویم که ایران را هزار و چهارسد سال است به بند کشیده و از درون می خورد .
#شاهنامه خوانی در گوش یک نوزاد
اینست آئین زیبای ایرانی که همه اش مهر است و رواداری و دهشمندی و خردگرایی
به ایرانشهر و آتش ورجاوند بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
تاريخچه و فلسفه #چهارشنبه_سورى 🔥 به روايت #شاهنامه
سور به چم میهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پریدن؟
براساس سروده هاى پیروز پارسى، حکیم فردوسى، سیاوش فرزند کاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه همسر دیگر را برمى گزیند، سودابه که زنى زیبا و هوسباز بود عاشق سیاوش مى شود:
یکى روز کاووس کى با پسر
نشسته که سودابه آمد ز در
زنـاگـاه روى سیاوش بدید
پراندیشه گشت و دلش بردمید
زعشق رخ او قرارش نماند
همه مهر اندر دل آتش نشاند
سودابه در اندیشه بود تا به گونه اى سیاوش را به کاخ خویش بکشاند، دختر زیبا و جوان خود را بهانه حضور سیاوش کرده و او را فرا خواند:
که باید که رنجه کنى پاى خویش
نمائى مرا سرو بالاى خویش
بیاراسته خویش چون نوبهار
بگردش هم از ماهرویان هزار
آنگاه که سودابه سیاوش را در کاخ خویش یافت به او گفت:
هر آنکس که از دور بیند ترا
شود بیهش و برگزیند ترا
زمن هر چه خواهى، همه کام تو
بر آرم ، نپیچم سر از دام تو
من اینک به پیش تو افتاده ام
تن و جان شیرین ترا داده ام
سودابه پس از این که از مهر و عشق خود به سیاوش مى گوید و همزمان به او نزدیک مى شود. ناگاه او را در آغوش کشیده و مى بوسد
سرش تنگ بگرفت و یک بوسه داد
همانا که از شرم ناورد یاد
رخان سیاوش چو خون شد ز شرم
بیاراست مژگان به خوناب گرم
چنین گفت با دل که از کار دیو
مرا دور داراد کیوان خدیو
نه من با پدر بى وفائى کنم
نه با اهرمن آشنائى کنم
سیاوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت:
سر بانوانى و هم مهترى
من ایدون گمانم که تو مادرى
سیاوش خشمناک از جاى برخاسته و عزم خروج از کاخ سودابه را کرد. سودابه که از برملا شدن واقعه بیم داشت داد و فریاد کرد و درست بسان افسانه
یوسف و زلیخا دامن پاره کرده و گناه را به سیاوش متوجه کرد … بارى سیاوش به سودابه مى گوید که پدر را آگاه خواهد کرد:
از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
بدو اندر آویخت سودابه چنگ
بدو گفت من راز دل پیش تو
بگفتم نهانى بد اندیش تو
مرا خیره خواهى که رسوا کنى؟
به پیش خردمند رعنا کنى؟
بزد دست و جامه بدرید پاک
به ناخن دو رخ را همى کرد چاک
برآمد خروش از شبستان اوى
فغانش زایوان برآمد بکوى
در پى جار و جنجال سودابه، کیکاووس پادشاه ایران از جریان آگاه شده و از سیاوش توضیح خواست سیاوش به پدر گفت که پاکدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش گذر کند. سیاوش گفت اگر من گناهکار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاکدامن باشم از آتش گذر خواهم کرد .
سیاوش بیامد به پیش پدر
یکى خود و زرین نهاده به سر
سیاوش بدو گفت انده مدار
کزین سان بود گردش روزگار
سیاوش سپه را بدا نسان بتاخت
تو گفتى که اسبش بر آتش بساخت
زآتش برون آمد آزاد مرد
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
چو بخشایش پاک یزدان بود
دم آتش و باد یکسان بود
سواران لشکر برانگیختند
همه دشت پیشش درم ریختند
سیاوش به تندرستى و چاپکى و چالاکى به همراه اسب سیاهش از آتش گذر کرد و تندرست بیرون آمد.
یکى شادمانى شد اندر جهان
میان کهان و میان مهان
سیاوش به پیش جهاندار پاک
بیامد بمالید رخ را به خاک
که از نفت آن کوه آتش پَِـرَست
همه کامه دشمنان کرد پست
بدو گفت شاه، اى دلیر جهان
که پاکیزه تخمى و روشن روان
چنانى که از مادر پارسا
بزاید شود بر جهان پادشا
سیاوخش را تنگ در برگرفت
زکردار بد پوزش اندر گرفت
مى آورد و رامشگران را بخواند
همه کام ها با سیاوش براند
سه روز اندر آن سور مى در کشید
نبد بر در گنج بند و کلید!
این رخداد و آزمایش گذر از آتش در بهرام شید (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهید شید (جمعه یا آدینه) جشن ملى اعلام شد و در سراسر کشور پهناور ایران به فرمان کیکاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد و از آن پس به یاد عبور سرفرازانه سیاوش از آتش همواره ایرانیان واپسین شبانه بهرام شید (سه شنبه شب) را به یاد سیاوش و پاکى او با پریدن از روى آتش جشن مى گیرند.
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
سور به چم میهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پریدن؟
براساس سروده هاى پیروز پارسى، حکیم فردوسى، سیاوش فرزند کاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه همسر دیگر را برمى گزیند، سودابه که زنى زیبا و هوسباز بود عاشق سیاوش مى شود:
یکى روز کاووس کى با پسر
نشسته که سودابه آمد ز در
زنـاگـاه روى سیاوش بدید
پراندیشه گشت و دلش بردمید
زعشق رخ او قرارش نماند
همه مهر اندر دل آتش نشاند
سودابه در اندیشه بود تا به گونه اى سیاوش را به کاخ خویش بکشاند، دختر زیبا و جوان خود را بهانه حضور سیاوش کرده و او را فرا خواند:
که باید که رنجه کنى پاى خویش
نمائى مرا سرو بالاى خویش
بیاراسته خویش چون نوبهار
بگردش هم از ماهرویان هزار
آنگاه که سودابه سیاوش را در کاخ خویش یافت به او گفت:
هر آنکس که از دور بیند ترا
شود بیهش و برگزیند ترا
زمن هر چه خواهى، همه کام تو
بر آرم ، نپیچم سر از دام تو
من اینک به پیش تو افتاده ام
تن و جان شیرین ترا داده ام
سودابه پس از این که از مهر و عشق خود به سیاوش مى گوید و همزمان به او نزدیک مى شود. ناگاه او را در آغوش کشیده و مى بوسد
سرش تنگ بگرفت و یک بوسه داد
همانا که از شرم ناورد یاد
رخان سیاوش چو خون شد ز شرم
بیاراست مژگان به خوناب گرم
چنین گفت با دل که از کار دیو
مرا دور داراد کیوان خدیو
نه من با پدر بى وفائى کنم
نه با اهرمن آشنائى کنم
سیاوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت:
سر بانوانى و هم مهترى
من ایدون گمانم که تو مادرى
سیاوش خشمناک از جاى برخاسته و عزم خروج از کاخ سودابه را کرد. سودابه که از برملا شدن واقعه بیم داشت داد و فریاد کرد و درست بسان افسانه
یوسف و زلیخا دامن پاره کرده و گناه را به سیاوش متوجه کرد … بارى سیاوش به سودابه مى گوید که پدر را آگاه خواهد کرد:
از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
بدو اندر آویخت سودابه چنگ
بدو گفت من راز دل پیش تو
بگفتم نهانى بد اندیش تو
مرا خیره خواهى که رسوا کنى؟
به پیش خردمند رعنا کنى؟
بزد دست و جامه بدرید پاک
به ناخن دو رخ را همى کرد چاک
برآمد خروش از شبستان اوى
فغانش زایوان برآمد بکوى
در پى جار و جنجال سودابه، کیکاووس پادشاه ایران از جریان آگاه شده و از سیاوش توضیح خواست سیاوش به پدر گفت که پاکدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش گذر کند. سیاوش گفت اگر من گناهکار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاکدامن باشم از آتش گذر خواهم کرد .
سیاوش بیامد به پیش پدر
یکى خود و زرین نهاده به سر
سیاوش بدو گفت انده مدار
کزین سان بود گردش روزگار
سیاوش سپه را بدا نسان بتاخت
تو گفتى که اسبش بر آتش بساخت
زآتش برون آمد آزاد مرد
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
چو بخشایش پاک یزدان بود
دم آتش و باد یکسان بود
سواران لشکر برانگیختند
همه دشت پیشش درم ریختند
سیاوش به تندرستى و چاپکى و چالاکى به همراه اسب سیاهش از آتش گذر کرد و تندرست بیرون آمد.
یکى شادمانى شد اندر جهان
میان کهان و میان مهان
سیاوش به پیش جهاندار پاک
بیامد بمالید رخ را به خاک
که از نفت آن کوه آتش پَِـرَست
همه کامه دشمنان کرد پست
بدو گفت شاه، اى دلیر جهان
که پاکیزه تخمى و روشن روان
چنانى که از مادر پارسا
بزاید شود بر جهان پادشا
سیاوخش را تنگ در برگرفت
زکردار بد پوزش اندر گرفت
مى آورد و رامشگران را بخواند
همه کام ها با سیاوش براند
سه روز اندر آن سور مى در کشید
نبد بر در گنج بند و کلید!
این رخداد و آزمایش گذر از آتش در بهرام شید (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهید شید (جمعه یا آدینه) جشن ملى اعلام شد و در سراسر کشور پهناور ایران به فرمان کیکاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد و از آن پس به یاد عبور سرفرازانه سیاوش از آتش همواره ایرانیان واپسین شبانه بهرام شید (سه شنبه شب) را به یاد سیاوش و پاکى او با پریدن از روى آتش جشن مى گیرند.
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎