𝘚𝘪𝘯𝘨𝘶𝘭𝘢𝘳𝘪𝘵𝘺
Bob Dylan – Knockin' On Heaven's Door (Remastered)
حال و روز عجیبی دارم که وصفی برایش نمیابم.
حال این سوی کُره تیره و تار است و من دوباره
بیش از پیش نمیدانم که این حس غریبانه چیست!
دیلن میخواند : تق تق میکوبم به در بهشت؛ حالی شبیه به این! حال به در بهشت رسیدهام اما دری باز نیست و فرشتهای به استقبال نیامده، تنها و حیران با امیدی گمنام بر در بهشت میکوبم. اینجا بسیار تاریک است برای دیدن اما همچنان به کوبیدن به در ادامه میدهم شاید کسی از راه رسید. شابد کسی من را یادش مانده باشد.
حال این سوی کُره تیره و تار است و من دوباره
بیش از پیش نمیدانم که این حس غریبانه چیست!
دیلن میخواند : تق تق میکوبم به در بهشت؛ حالی شبیه به این! حال به در بهشت رسیدهام اما دری باز نیست و فرشتهای به استقبال نیامده، تنها و حیران با امیدی گمنام بر در بهشت میکوبم. اینجا بسیار تاریک است برای دیدن اما همچنان به کوبیدن به در ادامه میدهم شاید کسی از راه رسید. شابد کسی من را یادش مانده باشد.
کارگردان موردعلاقهت رو پیدا میکنی و یک تکه از پازل کامل میشه، نویسنده مورد علاقهت رو پیدا میکنی و یک تکه از پازل کامل میشه، موسیقیدان مورد علاقهت رو پیدا میکنی و یک تکه از پازل کامل میشه، در نهایت همه اون سکانسها، اون جملات و تفکرات، اون قطعه و اوجها همه و همه تو بودن، تو بودن و تو با مرور زمان در درون هر آدم بخشهایی از خودت رو پیدا کردی و شناختی.
او تنها بود. کی تنها نیست؟ میخواهم بدانم. و این شامل حال آنهایی هم میشود که کسی را دارند اما متوجه تنهاییشان نیستند.
در- ماگدا سابو
در- ماگدا سابو
البته آدم بهاین راحتی نمیمیرد، ولیاین طور بگویم، چیزی شبیه مُردن بود. بعدش اتفاقاتی که از سر میگذرانی از تو چنان آدم زیرکی میسازد که آرزو میکنیای کاش دوباره بتوانی خنگ باشی، خنگِ به تمام معنا.
در- ماگدا سابو
در- ماگدا سابو
همانجا ایستادم و پشتسرش ماتم برد و به این فکر کردم که چرا او، با وجود اینکه اینقدر با هم فرق داریم، هنوز هر لحظه پیشم است. اصلا نمیفهمیدم از چه چیزم خوشش میآید. قبلا اشاره کردم که آن موقع هنوز کموبیش جوان بودم و درست و حسابی به این فکر نکرده بودم که دلباختگی میان آدمها چقدر غیر عقلانی، چقدر پیشبینی ناپذیر و روندش چقدر محتوم و مهلک است.
در- ماگدا سابو
در- ماگدا سابو
در تکتک جملات خانوم سابو عشق، ایمان، زندگی و انسان جاری هست و با خوندنشون حس زنده بودن
و نفس کشیدن به آدم میدن دوست دارم ساعتها بشینم پای حرفهاشون چطور بگم خیلی دوست داشتنی هستن.
و نفس کشیدن به آدم میدن دوست دارم ساعتها بشینم پای حرفهاشون چطور بگم خیلی دوست داشتنی هستن.
"When someone sees you through the mire of it all, sees you as the person you came here to be, you notice them."
Forwarded from پــارالـیــَن.
رزسفیدش به خاکستر مینشست و دوباره اوج میگرفت؛ تیغهای نشسته بر پیکرش او را دوباره به جان گرفتن وادار میکرد.
𝘚𝘪𝘯𝘨𝘶𝘭𝘢𝘳𝘪𝘵𝘺
رزسفیدش به خاکستر مینشست و دوباره اوج میگرفت؛ تیغهای نشسته بر پیکرش او را دوباره به جان گرفتن وادار میکرد.
نوشتههاش به تن بیجان و خسته آدمی جان میبخشه✨