ایران بریفینگ / مدیا
647 subscribers
4.12K photos
6.72K videos
2 files
2.08K links
Download Telegram
سعید حجاریان که از بانیان اصلی وزارت اطلاعات است و در زمان وقوع قتلهای زنجیره ای از وی به عنوان یکی از تئوریسنهای اصلی دولت و مشاور ارشد امنیتی رئیس جمهور وقت (محمد خاتمی) یاد می شد در اولین اظهار نظرش درباره #قتلهای_زنجیره_ای در روزنامه تحت مدیریت خویش ، صبح امروز (۱۳۷۷/۱۰/۱۷) نوشت : «به دور از هر گونه پیشداوری وقوع این قتلهای پی در پی را نباید بی ربط به ماشین حذف کننده ای دانست که از سال ها قبل به کار افتاده ولی طراحان و هدایت کنندگان این ماشین یادشان رفته بود که بعد از دوم خردادآن را خاموشش کنند.»

البته یادداشت تاریخی محمد موسوی خوئینی ها در روزنامه سلام مورخ ۱۳ دی سال ۱۳۷۷ یعنی دو روز قبل از اطلاعیه تاریخی وزارت اطلاعات و قبول مسئولیت قتلهای زنجیره ای را که بسیاری بر این باورند که همان یادداشت بود که محمد خاتمی و وزارت اطلاعات را تحت فشار گذارده بود تا نسبت به صدور اطلاعیه اقدام نمایند را نیز نباید فراموش کرد .

موسوی خوئینی ها در آن یادداشت نوشته بود : « آنچه که این روزها در محافل خصوصی بسیاری از کارگزاران نظام مطرح است و همه بر آن اتفاق نظر دارند این است که این قتلهای دهشتناک اخیر نمی تواند دست کم بدون اطلاع نهادهای امنیتی کشور به وقوع پیوسته باشد حالا اگر ما فرض را بر این بگذاریم که بخشی از دستگاه امنیتی کشور فقط «مطلع » بوده است نه «عامل» باز مسئولیت خطیر و سرنوشت سازی بر عهده رئیس جمهور است که چرا تاکنون در قبال اینگونه شایعه ها که اکنون به شیاع نیز رسیده است سکوت اختیار نموده است ؟ نکند که در پس این تامل و تاخیر قرار بر این است که سرپوشی ساخته و حقیقت پنهان شود؟…»

اطلاعیه از سوی وزارت اطلاعات صادر شد و در آن به صراحت آمدکه :«با کمال تاسف، معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج‌اندیش و خودسر این وزارت که بی‌شک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زده‌اند، در میان آن‌ها وجود دارند.»
پس از این اطلاعیه بود که وزیر اطلاعات استعفا کرد و محمد خاتمی رئیس جمهور وقت نیز اطمینان داد که :«چنین ترورهایی، دیگر در این وزارتخانه تکرار نخواهد شد» , اما اینچنین نشد !
ادامه دارد..

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
«مصطفی پور محمدی» از امنیتی‌ترین چهره‌های جمهوری اسلامی است، از عضویت در هیئت قتل‌های زندانیان سال ۶۷ گرفته تا معاونت عملیات و معاونت برون‌مرزی در وزارت اطلاعات ری‌شهری و فلاحیان، وزارت کشور محمود احمدی‌نژاد و همچنین مدیریت گروه اجتماعی – سیاسی در دفتر خامنه‌ای و وزیر دادگستری روحانی و همچنین مشاور رئیس قوه قضائیه ازجمله سوابق ایشان است مضاف بر اینکه درحالی‌که طبق قانون وزرای اطلاعات، دفاع، خارجه و دادگستری نباید در جناح‌های سیاسی عضویت داشته باشند ایشان دبیر کل جامعه روحانیت مبارز نیز هستند.

#مصطفی_پورمحمدی سال گذشته در گفتگوی مفصلی با نشریه مثلث از ماجرای عضویتش در کابینه احمدی‌نژاد گفت و اینکه تا شب معرفی کابینه در مجلس قرار بوده وزیر اطلاعات باشد و به‌یک‌باره به‌عنوان وزیر کشور معرفی می‌شود و بعدها نیز بدون اطلاع از این وزارت برکنار شده است می‌گوید اما اصلی‌ترین بخش گفته‌های وی در مورد #قتلهای_زنجیره_ای است.

او اولین کسی است که از درون جمهوری اسلامی هر چند پس از دو دهه اما رسما قتل‌های زنجیرهای را خودسرانه نمی‌داند و آن را یک دستور سازمانی و تصمیم بخشی از نظام جمهوری اسلامی می‌خواند، وی برخلاف گفته‌های خامنه‌ای که قتل‌های زنجیرهای را کار عوامل سرویس‌های بیگانه خواند این را حرفی مغرضانه می‌داند و اینکه «محال است» در وزارت اطلاعات به علت وجود سخت‌گیرانه‌ترین شرایط ممکن توسط «حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات» کسی بتواند از سرویس‌های بیگانه در آن نفوذ کند.
گفته‌های پورمحمدی در مورد «قتل‌های زنجیرهای» حالا می‌تواند تصویر روشن‌تری از این جنایت در درون جمهوری اسلامی ارائه نماید، او گفته است:
کالبدشکافی تاریخی را در فضای سیاسی نمی‌شود انجام داد. درواقع باید در فضای خودش تاریخ را بازخوانی و بیان کرد و گفت و شنید, وزارت اطلاعات از نیروهای اصیل، پای‌کار انقلاب، باانگیزه و هوشمند تشکیل‌شده است. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، الان نمی‌خواهم بگویم آن‌طور نیست، من دارم آن دوره را تصویر می‌کنم که جزو قوی‌ترین سرویس‌های اطلاعاتی جهان بود و این موردقبول سرویس‌های قوی بود که ما را جزو قوی‌ترین‌ها به‌حساب آوردند. آمریکا در آن تاریخی که من آنجا بودم، اعلام کرد جزو ۴ کشوری که بیشترین نفوذ و جاسوسی را در داخل آمریکا انجام داده است به‌خصوص جاسوسی علمی، یکی جمهوری اسلامی است.
ادامه دارد

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مصطفی پور محمدی وزارت اطلاعات را اینگونه تشریح می‌کند:«اولاً وزارت اطلاعات سال ۶۳ تشکیل‌شده و این نکته تاریخی مهمی است، قبلش سه جا اطلاعات بوده؛ اطلاعات امنیتی که بیشتر در سپاه بود، ضد جاسوسی و اطلاعات جاسوسی بیشتر در نخست‌وزیری بود و یکسری اطلاعات امنیتی در کمیته و دادستانی بود؛ یعنی کمیته با دادستانی، هرکدام این‌ها یک بخش‌های اطلاعاتی داشتند و مکمل بخش سپاه در فعالیت‌های اطلاعات امنیتی بودند اما نخست‌وزیری بیشتر در آن بخش ضد جاسوسی یا خارجی کار می‌کرد، پس ما چند تا نهاد اطلاعاتی داشتیم که عمده‌ترینش سپاه، نخست‌وزیری، کمیته‌ها و بعدش هم دادستانی بودند. این‌ها مجموعه اطلاعاتی ما بودند.
سال ۶۳ این‌ها باهم ترکیب شدند،تمام نیروهای این مجموعه آمدند وزارت و وزارت اطلاعات را تشکیل دادند.

در اینجا واقعاً وزارت اطلاعات از این مجموعه‌ها تشکیل‌شده بود و بسیار وفادار و پای همه‌چیز انقلاب بودند،هیچ کم و کاستی نداشتند،اگر سپاه با جان‌فشانی‌اش در جبهه عمل می‌کرد،نیروهای اطلاعات سپاه در مقابله با منافقین و گروه‌های برانداز پابه‌پا در همان جبهه بودند، حالا همان‌ها آمدند در وزارت اطلاعات به همراه نیروهای دیگر آن‌ها وزارت اطلاعات را تشکیل دادند که خود من سال ۶۶ به وزارت اطلاعات ملحق شدم.
من جزو نیروهای وزارت یا حتی نیروهای اطلاعاتی قبل از وزارت هم نبودم، من کادر قضایی و قاضی و دادستان بودم و گفتم که وقتی‌که از دادستانی خراسان کنار گذاشته شدم، چند ماهی کاری نداشتم پس‌ازآن توسط آقای ری‌شهری دعوت شدم و آمدم وزارت اطلاعات»
#مصطفی_پورمحمدی ادامه می دهد:«من ۱۲، ۱۳ سال در وزارت اطلاعات کارکردم، ۳ سال هم نبودم حدود ۱۶ سال می‌شود. به نظر من یک وزارت توانمند مشرف بر فعالیت‌ها و تأثیرگذار در فضای داخلی و فضای بیرونی بودیم و البته تیپ‌های مختلف بودیم. ما تندترین نیروهای چپ که جزو سران نیروهای اصلاح‌طلب بودند را در وزارت اطلاعات داشتیم و طیف مقابل شدیداً موضع دار ۱۸۰ درجه‌ای این‌ها در وزارت اطلاعات بودند.»
#قتلهای_زنجیره_ای

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مصطفی پور محمدی را در وزارت اطلاعات شاید بشود همسنگ #سعید_حجاریان دانست، با تجربه‌ای برابر و مسئولیتی هم‌سطح اما از جناح مقابل، #مصطفی_پورمحمدی معتقد است #سعید_امامی در #قتلهای_زنجیره_ای کمترین نقش را داشته، اما بنا بر این بوده «همه کاسه کوزه‌ها بر سر او شکسته شود»
او می‌گوید:«شاید برخی فضاسازی‌ها تأثیر غیرمستقیم روی تصمیم‌گیری‌ها بگذارد. بعید نیست؛ الان هم یکی از شگردهای قوی دستگاه اطلاعاتی این است که فضا را جوری طراحی می‌کنند که آدم‌ها بر اساس آن طراحی به تصمیماتی می‌رسند. القای غیرمستقیم می‌تواند چنین چیزهایی باشد ولی اینکه مستقیماً طبق ادعایی که برخی از این آقایان کردند یعنی شبکه جاسوسی و نفوذ و این‌ها، هیچ‌کدامشان ثابت نشد و این حادثه هم اتفاق افتاد. ازاین‌جهت می‌توان گفت وزارت اطلاعات یک مجموعه گسترده‌ای بااحساس مسئولیت و فداکاری، جان‌نثاری و پای‌کار بودن است و البته محیط‌های قدرت پنهان محیط‌های خطرناکی است، محیط‌های اشتباه‌خیزی است، محیط‌هایی است که اگر کنترل نشود، مشکل‌ساز خواهد شد. ازاین‌جهت هم اول انقلاب چه حضرت امام و چه مقام معظم رهبری نسبت به نظارت بر فعالیت‌های وزارت حساسیت داشته‌اند و این حساسیت کاملاً هم درست است.

از همان اول تا به امروز حفاظت وزارت اطلاعات جزو سختگیرترین، جدی‌ترین و با وسواس‌ترین حفاظت‌های دستگاه‌های ماست. مردم می‌گویند حفاظت‌ها و حراست‌های دستگاه‌های بیرون سختگیری می‌کنند، ندیدند حفاظت وزارت اطلاعات را که چگونه عمل می‌کند، هیچ پروا ندارد و مراعات هیچ‌کس را نمی‌کند، خیلی جدی و خشن است و مراقبت شدید وجود دارد؛ یعنی کنترل‌هایی که هیچ مجاز نیست افراد بیرون بشوند، تمام نیروهای اطلاعاتی و خانواده‌هایشان تحت کنترل شدید هستند که لازمه‌اش هم هست، نمی‌شود که دستگاه اطلاعاتی رها بشود. آنجا کانون قدرت پنهان است و حتماً باید مراقبت‌های شدید نسبت به آن‌ها اعمال بشود.»
ادامه دارد…

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
چند روز مانده به بیستمین سالگرد قتل‌های زنجیرهای، چند توئیت معاون وقت وزارت اطلاعات و داماد وزیر وقت اطلاعات ،اطلاعات جدیدی از جعبه سیاه قتل روشنفکران در نیمه دوم دهه ۷۰ آشکار کرد.
داماد حجت‌الاسلام قربانعلی دری نجف‌آبادی،حسام‌الدین آشنا در دوره اصلاحات، معاون ویژه وزیر اطلاعات بود؛ معاونتی که چون با علما، روحانیون و مراجع، اعضای خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام سروکار داشت، بسیار حساس و به تعبیر نجف‌آبادی در کتاب خاطراتش، «صندوق‌خانه یا محرم‌خانه نظام» بود.
وزیر اطلاعات، غلامحسین محسنی اژه‌ای را برای این معاونت مد نظر داشت و حتی رهبر جمهوری اسلامی هم موافقت کرده بودند، اما سید محمد خاتمی با این انتصاب مخالف بود و این‌طور شد که نجف‌آبادی «ناچار شد» دامادش، حسام‌الدین آشنا را برای این منظور پیشنهاد کند.
آشنا در توییتر درمورد اینکه دستور ترور فروهرها و دیگر قربانیان را چه کسی صادر کرد و پدر همسرش چه نقشی داشت به ۳ موضوع جدید اشاره کرد:
 ۱. مطمئن هستم که وزیر وقت اطلاعات نه در آن جنایات دخیل بوده و نه از آمران آن خبر داشت.
 ۲. من در همان سال ١٣٧٧ در روزنامه‌های انتخاب و جمهوری اسلامی با نام مستعار بهمن شناسا مطالب لازم را در این باره نوشته ام. این پرونده به سخت‌ترین و خشن‌ترین وجه ممکن مورد رسیدگی قرار گرفت
 ۳. آنچه در سازمان قضایی نیروهای مسلح اتفاق افتاد، به هیچ وجه کمتر از اصل قتل‌ها نبود. روزی باید از آقای نیازی سوالات سختی پرسید.
او توضیحات دیگری در مورد اینکه من با نام مستعار نوشته‌ام: «سناریوی دراز کردن حکیم باشی» توضیح داده شده که متهمان در طراحی اولیه خود احتمال لو رفتن را پیش‌بینی کرده بودند و پس از دستگیری یکصدا وزیر وقت را به‌عنوان آمر معرفی کردند تا یک خط انحرافی در رسیدگی ایجاد کنند.
۲. واقعیت این است که وزیر پس از اعتراف کاظمی به این جنایت و اطمینان از صحت اعتراف، مراتب را مستقیماً به رئیس جمهوری اطلاع دادند
۳. تا آنجا که من می‌دانم متهمان پیش از دستگیری با یک واسطه به رئیس جمهوری دسترسی پیدا کرده و از طریق مدیریت برداشت، ذهن ایشان را جهت داده بودند
#حسام_الدین_آشنا با این رشته توییت، تاریکخانه #قتلهای_زنجیره_ای را تاریک تر کرد، حالا باید مقالات معاون ویژه وزارت اطلاعات را با نام مستعار جست و دید «اتاق امنیتی جمهوری اسلامی» در مطبوعات چه می‌گفته است!
ادامه دارد….

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
توئیت آشنا نام مستعارش را لو داد بهمن شناسا در روزنامه «انتخاب» با عنوان «کالبدشکافی دو تماس» (اظهارات وزیر سابق اطلاعات، دو تماس تلفنی و یک توضیح)؛ در۵ مرداد ۷۹ همین مقاله با نام مستعار «امین شناسا» و با عنوان «کالبدشکافی یک تماس» (مروری بر #قتلهای_زنجیره_ای با نگاه کارشناسانه) منتشر شد.
مقاله مورد نظر آشنا دو سال بعد از تاریخ یاد شده، با دو اسم متفاوت بهمن شناسا و امین شناسا و با دو تیتر جداگانه «کالبدشکافی دو تماس» و «کالبدشکافی یک تماس» منتشر شده است.
فردای انتشار این مصاحبه «انتخاب» به دو تماس تلفنی از طرف خانواده‌های متهمان آزاد شده اشاره کرد که به نوشته آشنا «تیترهای هر دو به گونه‌ای تنظیم شده بود که با استفاده از شیوه استفهام انکاری مستقیماً وزیر سابق را به اطلاع از قتل‌ها متهم می‌کرد.»
در این مقاله آشنا به سناریوی «پاک کردن صورت مسئله و دراز کردن حکیم باشی» اشاره می‌کند که «یک سناریوی شناخته شده و کلاسیک در عملیات روانی درون سازمانی است و بارها توسط متخلفان به کار گرفته شده است. متهم کردن وزیر تنها راه فرار از مجازات قانونی و ابهام آفرینی در جریان رسیدگی قضایی است.»
در این مقاله می‌توان«پرسیدن سؤالات سخت» از نیازی دادستان نظامی وقت پی برد: «کارشناسان جوان مسائل امنیتی و محققان ضد براندازی با متوسط سنی ۲۴ سال به میدان آمدند و قضات گمنام سازمان قضایی نیروهای مسلح ناگهان به مهم‌ترین چهره‌های خبرساز تبدیل شدند.
آنان در مراحل مختلف با تأثیرپذیری از شگردهای ضد بازجویی متهمان کارکشته از متهم کردن وزیر آغاز کردند و پس از یک سال و نیم مدعی کشف بزرگترین و پیچیده‌ترین شبکه جاسوسی در تاریخ این کشور شدند و کار را به جایی رساندند که گویا تمام بدنه قضایی، اجرایی و امنیتی کشور از جاسوسان، فاسقان و فاجران پر شده است.»
دو ماه قبل از آن، نیازی در جمع خبرنگاران گفته بود: «تا آنجایی که پرونده در اختیار ما بوده، صدور حکم شرعی محرز نشد، چرا که اساساً متهمان افرادی نیستند که با حکم شرعی اقدام به قتل کنند. پرونده‌ قتل‌های زنجیرهای با قرار عدم صلاحیت، از دادگستری تهران، به دادسرای نظامی تهران ارجاع داده شد ما باید برای این پرونده، افرادی را انتخاب می‌کردیم که کارشناس اطلاعاتی و مورد تأیید باشند» (خبرگزاری ایسنا، ۲۱ خرداد ۱۳۷۹)

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حسام الدین آشنا در آن مقالات در حالی که معاون ویژه وزارت اطلاعات بوده و با نام مستعار در چند روزنامه درباره #قتلهای_زنجیره_ای مقاله می‌نوشته با اشاره به «مرگ مشکوک عنصر کلیدی و مقام امنیتی وزارت اطلاعات در دوران قبل از وزیر سابق» بعنی #سعید_امامی نوشته است: «وقتی او مرد هیچ یک از کسانی که فریاد می‌زدند وزیر باید در جریان قتل‌ها مسئولیت بپذیرد و استعفا بدهد، نگفتند در قبال مرگ عنصر کلیدی در این قتل‌ها و جریانات دیگر چه کسی باید مسئولیت بپذیرد و استعفا بدهد و در نهایت به جای بالاترین مقام مسئول، سرباز وظیفه‌ای متهم ردیف اول پرونده مرگ وی شد که گویا برای او داروی نظافت خریده بود. وقتی متهمان قبلی آزاد شدند و ادعا کردند تحت شدیدترین شکنجه‌ها علیه خود، دوستان و همکارانشان اعترافاتی کرده‌اند کسی نپرسید چگونه است که شکنجه گران و شکنجه شدگان هر دو آزادند و علیه یکدیگر رجزخوانی می‌کنند بدون اینکه به این ادعاهای متقابل رسیدگی شود.»
اینها گفته‌های معاون وقت وزیر اطلاعات است می‌تواند برگ جدیدی بر پرونده ۲۵ ساله پر از راز و رمز قتل‌های زنجیرهای اضافه کند.
ابهامات پرونده قتل‌هایی که پاییز ۲۵ سال پیش در تهران اتفاق افتاد، هنوز هم به یک‌باره و نابهنگام سربرمی‌آورد و دامان آمران و عاملان خود را رها نمی‌کند.
#دری_نجف_آبادی #حسام_الدین_آشنا

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حالا چهره واقعی نویسنده مقالات آشکار شده او در زمان خود معاونت ویژه وزیر اطلاعات بوده حالا باید کدهای او را با گذشت ۲۰ سال بازخوانی کرد:
 آشنا درباره سوابق متهمان اصلی قتل‌ها گفته که باید سوابق خانوادگی سبب و نسبی آنها بررسی شود «عالیخانی‌ها و قوامی‌ها نسبتی با دیگران دارند یا خیر؟»
پرسیده اگر در مورد #قتلهای_زنجیره_ای (به تعبیر خودش «پاییزی») اراده سازمانی وجود داشت آیا در وزارت، افرادی متناسب تر، مسئول تر، امین‌تر و دارای انگیزه بالاتر از این افراد یافت نمی‌شده است؟ «برخی اعضای این گروه به علت کم کاری و بی‌انگیزه بودن و رفاه زدگی از مسئولیت‌های عملیاتی خود خلع شده بودند و در اجرای وظایف عادی و مسئولیت‌های جاری خود که با احکام رسمی و توبیخ‌های مکرر همراه بوده، کوتاهی می‌کرده اند؟
آشنا با طرح این سؤال که «مقتولان چه ویژگی‌هایی داشتند که موجب شد هدف قرار بگیرند؟» افشاگری‌هایی کرد که نه تا آن زمان چنین اطلاعاتی فاش شده بود و نه پس از آن کمتر مورد استناد قرار گرفت او نوشته «یکی از مقتولان احتمالی شاهد صادق عملکرد وزارت اطلاعات در جریان تبدیل معاند به منتقد بود.
ترجمه کتابی مشهور و ضد صهیونیستی اوج خدمت او به اهداف جهانی انقلاب اسلامی بود.»
این نشانه‌های مجید شریف، یکی از قربانیان قتل‌های زنجیرهای است که کتاب روژه گارودی «اسطوره‌های بنیانگذار سیاست اسرائیل؛ تاریخ یک ارتداد» را ترجمه کرده است.
دیگری یک انقلابی کهنه کار و مخالفی کاملاً بی‌خطر بود، او تنها یک ماه پس از آن کشته شد که در یک مصاحبه تصویری طولانی از شخصیت امام خمینی تجلیل کرد و ایشان را ستود.
منظور آشنا، داریوش فروهر است: «در طول سال‌ها مخالفت و مبارزه سیاسی با جمهوری اسلامی حتی یک بار دستگیر نشد.» او اینجا یک کد اطلاعاتی دیگر رو می‌کند: «در دوره وزارت وزیر سابق حتی احضار وی ممنوع شده بود و این امر مهم‌ترین بهانه براندازان برای حمله به وی و متهم کردن او به ایفای نقش «سوپاپ اطمینان» برای نظام اسلامی بود.»
او دو مقتول دیگر (احتمالاً منظور محمد مختاری و محمدجعفر پوینده) را «نویسندگانی تقریباً گمنام» می‌داند که هیچ یک از این افراد برای جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات اساساً خطری محسوب نمی‌شدند تا اقدامی ولو اندک درباره آنان مورد نظر باشد. عدم اطلاع وزیر از وضعیت آنان ناشی از عدم اولویت آنان در موضوعات کاری جاری وزارت است.»

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
نیازی، طلبه‌ای قمی و از شاگردان سابق وحید خراسانی، حسن‌زاده آملی و مصباح یزدی است.
اولين سمت رسمی وی غير از عضويت در سپاه پاسداران در سال های اول انقلاب، مسئوليت جهاد سازندگی کلاردشت است.
نیازی در ۶۱ در قوه قضائيه مشغل به کار شد و در آذر ماه ۱۳۶۱ به عنوان رئيس دادگاه کيفری دو کرمانشاه کار قضايی خود را آغاز کرد.
در ۱۳۶۵ به عنوان رییس سازمان قضايی نيروهای مسلح خوزستان معرفی شد و تا زمان قبول قطعنامه ۵۹۸ در مناطق جنوبی کشور در همين سمت باقی ماند.
پس از آن به قم منتقل شد و به عنوان «رییس دادگاه نظامی قم» و همزمان «رياست سازمان قضايی نيروهای مسلح استان گيلان» منصوب شد.
در ۱۳۶۸ به تهران منتقل و دادستانی نظامی تهران را بر عهده گرفت و پس از افشای قتل های زنجيره ای به عنوان رییس سازمان قضايی نيروهای مسلح جانشين علی يونسی رييس سابق اين سازمان شد که به عنوان وزیر اطلاعات انتخاب شده بود.
رسيدگی پر ابهام به پرونده #قتلهای_زنجیره_ای در دوره رياست #محمد_نیازی از سوی سازمان قضايی نيروهای مسلح انجام شد.
نيازی در آخرين روز خرداد سال ۷۸ در گفت وگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ايرنا، خبر مرگ سعيد امامی را اعلام کرد.
وی در آن روز برای اولين بار اسامی چهار تن از ماموران ارشد وزارت اطلاعات که در ارتباط با قتل های زنجيره ای بازداشت شده بودند را اعلام کرد و از سعيد امامی، مصطفی کاظمی، مهرداد عاليخانی و خسرو براتی به عنوان «عاملان اصلی قتل ها» نام برد.
نيازی در آن مصاحبه گفت: «با وجود مراقبت های ويژه ای که از سعيد امامی يکی از عوامل اصلی و محوری اين قتل ها به عمل می آمد، وی روز شنبه در زمان استحمام در بازداشتگاه با خوردن داروی نظافت خودکشی کرد. وی پس از اقدام به خودکشی، بلافاصله به بيمارستان تخصصی منتقل شد ولی تلاش های پزشکی برای نجات او مؤثر واقع نشد.»
نيازی همان روز به ایرنا، گفت: «با توجه به مدارک موجود و اعترافات صريح سعيد امامی، وی هيچگونه راه فراری نداشت و اگر با اين اتهامات به دادگاه می رفت حکم او اعدام بود.»
این اظهار نظر در سال های بعد برای رییس سازمان قضايی نيروهای مسلح گران تمام شد و منجر به وارد آمدن اتهام های زیادی از سوی روح الله حسينيان دوست و همکار #سعید_امامی به او شد. از آن زمان تاکنون روح الله حسينيان، از نیازی به عنوان «شيخ ساده لوح» نام برده است.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
به دنبال توئیت #حسام_الدین_آشنا و‌ گفتن اینکه باید زمان سئوالات سخت از #محمد_نیازی فرابرسد، آشنا از جمله افرادی را که باعث پیچیده شدن پرونده #قتلهای_زنجیره_ای خواند گفته‌ها و‌ اطلاعات امیر فرشاد ابراهیمی، عنوان‌کرد‌که در روزنامه‌های آن زمان منتشر کرده.
آشنا آن اطلاعات را «گمراه کننده با آدرس‌های غلط» خواند.
پس از آن ابراهیمی در پاسخ آشنا نوشت :«آقای آشنا زمان سوالات سخت از شما کی شروع می شود ؟
از خود شروع می‌کنم، پس‌ازآنکه با اعلام‌جرم شما به عنوان معاون ویژه وزارت اطلاعات به قوه قضائیه بازداشت شدم ، شما به‌شدت علاقه‌مند به در اختیار گرفتن پرونده بودید اما قوه قضائیه مخالف بود و من را در اختیار معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات قرارداد، جایی که شما به آن دسترسی نداشتید، باگذشت سه ماه از بازداشت و احراز شدن عدم ارتباط من با سرویس‌های جاسوسی خارج از کشور، درحالی‌که قوه قضائیه حالا پرونده را به اطلاعات سپاه پاسداران واگذار کرده بود، باز درخواست دادید و پرونده را این بار موفق شدید در اختیار بگیرید.
همان شب به زندان توحید آمدید یادتان هست در کنار قاضی پرونده و دو بازجویی که آورده بودید تا کار را شروع کنید با خوشحالی گفتید: «خودمان گنده‌ات کردیم و با انگشت‌نشان دادید و گفتید خودمان هم لهت می‌کنیم»
جناب آشنا، سؤالات سخت از شما بسیار است!
چه شد که با محکوم شدن متهمان قتل‌های زنجیرهای و اخراج تمامی مدیران دوره دری نجف‌آبادی از وزارت اطلاعات ازجمله خودتان به‌یک‌باره ریش کوتاه کردید و لباس روحانیت به کنار گذاشتید و گمان کردید با کت‌وشلوار پوشیدن همه‌چیز عوض می‌شود و دیگر کسی شما را نمی‌شناسد و حالا فرار به جلو می‌کنید و سؤال سخت از نیازی می‌پرسید؟

آقای آشنا با کت‌وشلوار پوشیدن کسی یادش نمی‌رود که آن روحانی تندروی اطلاعاتی که مدیریت جلسات وزارت اطلاعات در ساختمان خبرگزاری ایرنا و هتل انقلاب با روزنامه‌نگاران و نویسندگان را بر عهده داشت و در کنار سعید امامی می‌نشست که بود.

جناب آقای آشنا، زمان سؤال‌های سخت از شما کی هست؟
#دری_نجف_آبادی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing