☀️کسی که بیانی سِحرانگیز دارد بسیار مسئولتر از جراحی است که جمجمه را میشکافد چون اشتباه جراح یک تن را خواهد کشت اشتباه روشنفکر جامعه را !!
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
☀️ ترجیح می دهم شعر شیپور
باشد ، نه لالایی.
یعنی بیدار کننده باشد ، نه خواب آور.
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
باشد ، نه لالایی.
یعنی بیدار کننده باشد ، نه خواب آور.
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
🌙تا آخرین ستارهٔ "شب" بگذرد
مرا بیخوف و بیخیال
بر این برجِ خوف و خشم،
بیدار مینشینم در
سردچالِ خویش
شب تا سپیده خواب
نمیجنبدم به چشم
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
مرا بیخوف و بیخیال
بر این برجِ خوف و خشم،
بیدار مینشینم در
سردچالِ خویش
شب تا سپیده خواب
نمیجنبدم به چشم
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
🌙تا آخرین ستارهٔ "شب" بگذرد
مرا بیخوف و بیخیال
بر این برجِ خوف و خشم،
بیدار مینشینم در
سردچالِ خویش
شب تا سپیده خواب
نمیجنبدم به چشم
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
مرا بیخوف و بیخیال
بر این برجِ خوف و خشم،
بیدار مینشینم در
سردچالِ خویش
شب تا سپیده خواب
نمیجنبدم به چشم
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
🌙 نه!
هرگز شب را باور نکردم
چرا که
در فراسوهای دهلیزش
به امید دریچه یی
دل بسته بودم ...
#احمد_شاملو
#شبتون_بخیر
@rakik_nameh
🌞™
هرگز شب را باور نکردم
چرا که
در فراسوهای دهلیزش
به امید دریچه یی
دل بسته بودم ...
#احمد_شاملو
#شبتون_بخیر
@rakik_nameh
🌞™
☀️عجب دنیایی است؛
در کله پزی ها هم، زبان از مغز گرانتر است!
درست مثل جامعه که چرب زبان ها از عاقلان، ارزشمندترند...
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
در کله پزی ها هم، زبان از مغز گرانتر است!
درست مثل جامعه که چرب زبان ها از عاقلان، ارزشمندترند...
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
شهریست که ویران میشود؛
نه فرونشستن بامی،
باغیست که تاراج میشود؛
نه پرپر شدن گلی،
چلچراغیست که در هم میشکند؛
نه فرومردن شمعی،
و سنگریست که تسلیم میشود؛
نه از پا افتادن مبارزی...
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
نه فرونشستن بامی،
باغیست که تاراج میشود؛
نه پرپر شدن گلی،
چلچراغیست که در هم میشکند؛
نه فرومردن شمعی،
و سنگریست که تسلیم میشود؛
نه از پا افتادن مبارزی...
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
☀️ روزی ما دوباره
کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان برای هر انسان
برادریست.
روزی که دیگر درهای خانهشان را نمیبندند
قفل
افسانهییست
و قلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوستداشتن است
تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبالِ سخن نگردی.
روزی که آهنگِ هر حرف، زندگیست
تا من به خاطرِ آخرین شعر رنجِ جُستوجوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانهییست
تا کمترین سرود، بوسه باشد.
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم…
و من آن روز را انتظار میکشم
حتی روزی که دیگر نباشم!
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان برای هر انسان
برادریست.
روزی که دیگر درهای خانهشان را نمیبندند
قفل
افسانهییست
و قلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوستداشتن است
تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبالِ سخن نگردی.
روزی که آهنگِ هر حرف، زندگیست
تا من به خاطرِ آخرین شعر رنجِ جُستوجوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانهییست
تا کمترین سرود، بوسه باشد.
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم…
و من آن روز را انتظار میکشم
حتی روزی که دیگر نباشم!
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
☀️در فراسوهای عشق
تو را دوست میدارم
در فراسوهای پرده و رنگ
در فراسوهای پیکرهایمان
با من وعدهی دیداری بده ...
👤 #احمد_شاملو
📚 #آیدا_در_آینه
@rakik_nameh
🌞™
تو را دوست میدارم
در فراسوهای پرده و رنگ
در فراسوهای پیکرهایمان
با من وعدهی دیداری بده ...
👤 #احمد_شاملو
📚 #آیدا_در_آینه
@rakik_nameh
🌞™
☀️روزگار درازی شد که همه چیز از من گریخته بود؛ حتی شعر
میپنداشتم که عشق، هرگز دیگر به خانۀ من نخواهد آمد.
میپنداشتم که شعر برای همیشه مرا ترک گفته است.
میپنداشتم که شادی، کبوتری است که دیگر به بام من نخواهد نشست.
میپنداشتم که تنهایی دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی دیگر روح مرا ترک نخواهد گفت.
تو طلوع کردی و عشق باز آمد، شعر شکوفه کرد و کبوتر شادی بالزنان بازگشت؛ تنهایی و خستگی بر خاک ریخت. من با تو ام و آینههای خالی از تصویرهای مهر و امید سرشار میشوند.
کنار تو خود را بازیافتهام، به زندگی برگشتهام و امیدهای بزرگ رؤیایی ترانههای شادمانه را به لبهای من باز آوردهاند. هرگز هیچ چیز در پیرامون من از تو عظیمتر نبوده است.
تو شعر را به من بازآوردهای.
تو را دوست میدارم و سپاست میگذارم.
💠خانۀ فردای ما خانهای است که در آن شعر و موسیقی در پیوندی جاودانه به ابدیت چنگ میاندازند.
از این جهت است که من تو را با همۀ اعتقادی که دارم، آیدای خودم مینامم؛ زیرا هیچ چیز نیرومندتر از عشق نیست...
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
میپنداشتم که عشق، هرگز دیگر به خانۀ من نخواهد آمد.
میپنداشتم که شعر برای همیشه مرا ترک گفته است.
میپنداشتم که شادی، کبوتری است که دیگر به بام من نخواهد نشست.
میپنداشتم که تنهایی دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی دیگر روح مرا ترک نخواهد گفت.
تو طلوع کردی و عشق باز آمد، شعر شکوفه کرد و کبوتر شادی بالزنان بازگشت؛ تنهایی و خستگی بر خاک ریخت. من با تو ام و آینههای خالی از تصویرهای مهر و امید سرشار میشوند.
کنار تو خود را بازیافتهام، به زندگی برگشتهام و امیدهای بزرگ رؤیایی ترانههای شادمانه را به لبهای من باز آوردهاند. هرگز هیچ چیز در پیرامون من از تو عظیمتر نبوده است.
تو شعر را به من بازآوردهای.
تو را دوست میدارم و سپاست میگذارم.
💠خانۀ فردای ما خانهای است که در آن شعر و موسیقی در پیوندی جاودانه به ابدیت چنگ میاندازند.
از این جهت است که من تو را با همۀ اعتقادی که دارم، آیدای خودم مینامم؛ زیرا هیچ چیز نیرومندتر از عشق نیست...
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
☀️آیدا، امید و شیشه ی عمرم!
تمام بدبختیهای من، بازیچهی مضحک و پیش پا افتاده ای بیش نیست.
تمام این گرفتاریها فقط یک مگس مزاحم است که با تکان یک دست برطرف میشود.
بدبختی فقط هنگامی به سراغ من میآید که ببینم آیدای من، لبخندش را فراموش کرده است .
👤 #احمد_شاملو
📚 مثل خون در رگهای من
@rakik_nameh
🌞™
تمام بدبختیهای من، بازیچهی مضحک و پیش پا افتاده ای بیش نیست.
تمام این گرفتاریها فقط یک مگس مزاحم است که با تکان یک دست برطرف میشود.
بدبختی فقط هنگامی به سراغ من میآید که ببینم آیدای من، لبخندش را فراموش کرده است .
👤 #احمد_شاملو
📚 مثل خون در رگهای من
@rakik_nameh
🌞™
Forwarded from رکیک نامه
⚫️ وقتی شکم ها پر از حرام شد،
گوش ها نمی شنود
سخت است فهماندن چیزی
به کسی که بابت نفهمیدنش
پول میگیرد
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™
گوش ها نمی شنود
سخت است فهماندن چیزی
به کسی که بابت نفهمیدنش
پول میگیرد
#احمد_شاملو
@rakik_nameh
🌞™