هیآت کوهنوردی و صعودهای ورزشی بم
760 subscribers
11.1K photos
3.1K videos
344 files
6.98K links
#هیات_کوهنوردی_و_صعودهای_ورزشی_بم

https://telegram.me/HeyatBam

شماره تماس جهت ارتباط:
آقای احمد دامغانی - 09133465016

@Ahmdtabiat
Download Telegram
گروههای ورزشی
و
سیاسی بودن یا نبودن؟!

👇
✍️ فرزانه هوشیار

عرض ادب و احترام خدمت تمامی دوستان

اتفاقا ما خواستیم فضای ورزش، ورزشی بماند ما با اصرار و به جد خواستیم که فضای ورزش، تنها جایی باشد برای رقابت سالم و بدون جنجال سیاسی نژادی مذهبی و کشمکش های بیهوده که بازیچه دست آقایان نشود اما نگذاشتند این اتفاق بیفتد به ذکر فقط چند مورد مختلف از هزاران مورد اکتفا میکنم :

زمانی که مردمی ترین به روز ترین پیگیر ترین و حقیقت جو ترین مجری ورزشی کشور (عادل فردوسی پور) که همه از علاقه تسلط تخصص اشراف و دلسوز بودنش به فوتبال آگاهند فقط به خاطر ایدئولوژی مدیر شبکه سه (فروغی) و لجبازی این مدیر کنار گذاشته شد و صدا و سیمای انحصاری (و نه ملی) مردم شریف ایران را از چنین سرمایه ملی ارزشمند و بی بدیلی محروم کرد!

زمانی که به دلیل اقدامات تروریستی نهادهای حکومتی کشورمان به ورزشکاران ما به خاطر ملیتی که دارند ویزا نمی دهند و ورزشکار ما نمی تواند نتیجه چند سال تلاشش را بگیرد!

زمانی که قرعه ورزشکار ما در کشتی یا بقیه رشته ها به حریف اسرائیلی می خورد و مربی و فدراسیون مربوطه مجبورش می کند قبل از بازی با حریف اسرائیلی ببازد که با حریف اسرائیلی روبرو نشود یا در وزن کشی به عمد وزنش را بیشتر نشان دهد یا به دلیل مصدومیت ساختگی انصراف بدهد!

زمانی که دختران و زنان سرزمینمان را به استادیوم راه نمی دادند تنها به جرم زن بودنشان! (حتما دوستان اطلاع دارند که حتی در افغانستان هم چنین محدودیت تحقیر کننده ای برای زنان وجود ندارد)

زمانی که بخشنامه مضحک و بدون پشتوانه قانونی زدند که رضایت نامه از پدر یا همسر زنان کوهنورد برای شرکت در برنامه های کوهنوردی لازم هست که البته به قدری نسنجیده و نابخردانه بود که در همان روزهای اول و توسط خودشان لغو شد!

و موارد بسیار دیگری که حتما به خوبی در خاطر بقیه دوستان هست...

و اما چند سوال از ده ها سوالی که ذهن من و هم نسلان من را به عنوان یک شهروند همدانی به خود مشغول کرده این هست که اگر قرار هست ورزش فقط دستخوش مسائل ورزشی باشد با چه مجوزی و بر چه اساسی و به دست چه کسانی در اول مسیر میدان میشان و در پارکینگ محوطه پایگاه بسیج زده شده؟
یا برای ساخت مقبره شهدا و مسجد در میدان میشان که از بیت المال هزینه شده و باعث نابودی محیط زیست شده از مردم فهیم همدان سوال و نظرسنجی شده که به این امر رضایت دارند یا خیر؟ مگر نه این که نماز در مکان غصبی باطل است؟!
درخواست قلبی و همیشگی مردم ایران این بوده که ورزش به دست اهالی ورزش باشد تا ورزشکاران ما مجبور نشوند مهاجرت کنند یا پناهنده شوند و علیرغم میل قلبی برای پرچم دیگری رقابت کنند
مردم همیشه خواستار این بودند که باشگاه ها خصوصی سازی شوند و با بهانه های الکی دولتی نمانند
مردم همیشه خواستار این هستند که هوادار و پشتیبان تیم های ورزشی باشند و آقایان با اقدامات اشتباه باعث نشوند میزبانی بازی ها را از ما بگیرند و لازم نباشد در یک کشور ثالث بازی کنیم و تیم های ورزشی ما قدرت یار دوازدهم را از دست بدهند و ...
🅱 سیاسی بودن یا نبودن؟
مساله این است!
؟؟

در یک جامعه ای که تضاد طبقاتی یا استبداد و استثمار و بیگاری و قوانین ضد زن و ضد انسانیت وجود ندارد و یا به نسبت دیگر جوامع کمتر است یا لا اقل سیستم اش ضد زن گزین، چاپلوس گزین، تملق گو گزین، ریا کار گزین و ریا کار پرور و مقلد پرور و خاوری پرور نیست و همانند بسیاری از کشور های دیگر از آزادیِ نسبی ای برخوردار است، می توان سیاسی نبود
و سیاسی بودن را یک تخصص در نظر گرفت
و مختص متخصصان پنداشت
و به آنان واگذار کرد
و خود به کار  نویسندگی یا هنرمند و یا فیلسوف یا ... هر چیز دیگر پرداخت.

اما در یک جامعه ای که از تضاد طبقاتی، استبداد، قوانین ضد زن، عوام فریبی، پوپولیسم، خفقان، انسدادِ فکری، اعتراف اجباری، خرافه، رنج میبرد از حق کشی و چپاول و غارت بیت المال و مال مردم خوری و رانت خواری، در عذاب است، از بسط جهل و قوانین قبیله ای و حجاب اجباری به ستوه آمده و نمی داند به چه زبانی بگوید که این ظلم در حقِ منِ انسان می باشد لا اقل بگذارید نوعِ پوششم به انتخاب و سلیقه ی خودم باشد! یعنی حتی حق یک انتخاب ساده را هم ندارد!
دیگر سیاسی بودن و فعالیت سیاسی کردن یک تخصص و شغل نیست، به تعبیر نویسنده ای:
"اینجا دیگر مکان دور افتاده ای دچار آتش نشده که گفته شود وظیفه ی مامورین و متخصصین آتش نشانی است که رسیدگی نمایند!"

بلکه برعکس در این جا خانه مان آتش گرفته و حریقِ دامن گستر-اش، تمام جامعه و خانه ی ملت را در برگرفته و می سوزاند و ویران می کند و نابودش می سازد و در این صورت دیگر مامور آتش نشانی و متخصص و غیر متخصص ندارد و همگی باید دست در دست هم داده و این حریق خانمان سوز را اطفاء کرد.

وقتی خانه ای آتش گرفته و جان انسان ها در خطر است حتی اگر مشغول کارخیر هم شوی یا حتی مشغول نماز و طاعت هم که باشی یا در حال آفریدن بهترین اثر هنری جهان هم که باشی باز هم از زیر بار مسئولیت انسانی ات در رفته ای!

سیاسی نیستم در چنین وضعیتی، یعنی با خوش خیالی، بی خیالِ خانه ی آتش گرفته و زن و مرد و کودکان در حالِ جزغاله گشتن، شدن! یعنی خود آگاهی و آگاهی سیاسی نداشتن، انسانیت را به امنیت کاذب و زندگی در زیر سایه ی اربابان و غدّاره بندان، ترجیح دادن و شرف را به شیرینی کاذب و تکه استخوان باقی مانده از سفره ی ارباب فروختن! آزادگی که مقدمه و پله ی آزادی است را نداشتن و برای آزادی، تنها شعارهای پوچ و پوک دادن!


روشنفکر بودن و تنها غار و غور کردن و نِق زدن و از فرط ترسِ بی جا از مافیای قدرت و ثروت.

(آن هم به قدری مبهم که نه سیخ بسوزد و نه کباب!)
غزاله چلابی، زنی که می‌خواست شجاعتش را تکثیر کند🔻

«غزاله قبلاً خیلی در تجمعات و اعتراض‌ها شرکت نمی‌کرد، ولی بعد از کشته شدن مهسا امینی جوش و خروش داشت و نمی‌توانست ساکت بماند.» این‌ها را خاله‌ی غزاله چلابی می‌گوید. غزاله همان زنی است که چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، با دوربین تلفن همراهش از تجمع معترضان در آمل فیلمبرداری می‌کرد. صدایش از پشت دوربین شنیده می‌شد که فریاد می‌زد: «نترسید، نترسید، ما با همه هستیم»، بعد ناگهان، گلوله‌ای به سمتش شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.» در بیش از چهل روز گذشته، صدها تن از معترضانی که پس از کشته شدن مهسا امینی به خیابان‌ها آمدند، کشته شده‌اند. کشته‌شدگانی که از برخی از آنها فقط نامشان را می‌دانیم، از برخی کمی بیشتر: اینکه چه وقت و کجا کشته شده‌اند. و از برخی دیگر هنوز هیچ نمی‌دانیم. غزاله چلابی، یکی از معروف‌ترین کشته‌شدگان اعتراضات سراسری اخیر در ایران است. اما از او و زندگی‌و مرگش جز همان چند دقیقه فیلمی که در آخرین لحظات زندگی‌اش ثبت کرده و چند خطی که دخترهای فامیلش درباره‌ی او در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند، اطلاعات بیشتری در دست نیست. تلاش برای شناختن کشته‌شدگان این اعتراضات و نوشتن از آنها، تلاشی علیه فراموشی و گامی برای روشن شدن حقیقت و دادخواهی است.
غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغ‌التحصیل رشته‌ی «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفر‌های هیچهایکی و طبیعت‌گردی بود و همیشه رمان‌های تازه را دنبال می‌کرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرف‌های آدم‌های اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگ‌های بیمار و گرسنه‌ی خیابانی حمایت می‌کرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوه‌های اطراف آمل می‌شد. علَم‌کوه و دماوند و خیلی از قله‌های معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز می‌دوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زن‌هایی بود که در سال‌های اخیر هرجا که می‌توانست روسری‌اش را برمی‌داشت.
یکی از دوستانش غزاله را این‌گونه تعریف می‌کند: «در نگاه اول از آن آدم‌های خیلی آرام بود. از آنهایی که در هر شرایطی با لبخند و آرامش پیش می‌رفت. در ظاهر آدم شجاعی نبود و از بعضی چیزهای عادی می‌ترسید. اما در عین‌حال همیشه برای داشتن آزادی‌های بیشتر و کنار گذاشتن محدودیت‌هایی که به خاطر زن بودنش به او تحمیل می‌شد، می‌جنگید. بلد بود که چطور برای زندگی کردن مبارزه کند و از سختی‌هایش نترسد.» روزی که کشته شد، اولین باری نبود که به خیابان رفته بود. خاله‌اش می‌گوید که دو روز پیش از آن را هم با دخترانِ فامیل در تظاهرات بود. دوستانش می‌گویند هفته‌ی آخر عمرش مدام برای همه عکس‌هایی از اعتراضات می‌فرستاد. عکس‌هایی از خودش که دیگر هیچ‌جا روسری بر سرش نبود. می‌گویند صبح روزی که تیر خورد به یک اداره‌ی دولتی رفته بود و حتی آنجا هم روسری سرش نبود. گفته بود اگر من را بازداشت کردند بدانید که در این اداره هستم. دوستش می‌گوید: «شب تنها نبود. با یک نفر دیگر به خیابان رفته بود. وقتی فضا خیلی شلوغ و خطرناک شد، همراهش برگشت به خانه و از غزاله هم خواست که برگردد. اما غزاله می‌خواست در خیابان بماند. به او گفت تو برو، من می‌مانم.»

یکی از دوستان نزدیک به خانواده‌ی غزاله به آسو گفت که اعضای خانواده‌ی غزاله تا حالا چند بار از طرف اداره‌ی اطلاعات احضار شده‌اند و مأموران امنیتی بارها آنها را به صورت تلفنی تهدید کرده‌اند. آزار و اذیت خانواده در دوره‌ی کمای غزاله و در مراسم دفنش هم ادامه داشت: «وقتی خبر مرگ غزاله را در بیمارستان به خانواده‌اش دادند، مأموران امنیتی از آنها خواستند که خیلی سریع او را دفن کنند. این‌قدر که اصلاً فرصتی برای تدارک مراسم عزاداری ندادند. موقع دفنش هم تعداد خیلی زیادی از مأموران لباس شخصی آنجا بودند و برای ترساندن مردم از آنها فیلم‌برداری می‌کردند.» به‌رغم همه‌ی این تهدیدها، مراسم چهلم غزاله در آمل برگزار شد. مراسمی در خانه‌ی غزاله با سخنرانی مادر او که حجاب بر سر نداشت و راهپیماییِ خیابانی با حضور صدها تن از معترضانی که علیه حکومت شعار می‌دادند. خانواده و دوستان غزاله او را با نگاه پُر امیدش به یاد می‌آورند. با تصویری که یکی از نزدیکانش از او می‌دهد: «روزهای آخر همه‌جا در خیابان با آدم‌ها درباره‌ی اعتراضات حرف می‌زد. همه را تشویق می‌کرد که ساکت نباشند. خیلی شجاع شده بود و در چشم‌هایش یک چیزی بود که انگار می‌خواست شجاعتش را نشان بدهد و تکثیر کند.»

@NashrAasoo منبع

سپاس از خانم هوشیار برای ارسال این متن

کانال کوه و واژه ، کانون فرهیختگان کوهستان
🆔 @Kooh_O_Vaje
🅱 🌿 قله فاشکوه ( پاشکوه ) - جبال بارز - بم
ارتفاع3542 متر

طاهره افشاری
بهار ۹۸

مسیرهای نرمال:
۱- روستای میانجو
۲- مسیر محیط بانی - یال شمالی
۳- روستای اوتیت یال شرقی
مسیرهای فرعی : ۱-دشت رمون- ۲- دهنه سرآسیاب ( به قسمتی از کوهستان که راههای ارتباطی به یک مدخل منتهی میشود گویند.مثل دهنه قناتغستان - کوه سه شاخ یا دهنه آرتی کوه لاله زار .... یا دهانه . مثلا میگوئیم دهانه غار...) ۳-روستای آبگرم سید و چناری

🌱 خیال صعودت را در کوله ام گذاشته؛ بر بلندای کوهسار عاشقانه بدوش کشیدم ؛ و شهر را با همه دغدغه ها و مردمانش پشت سر نهادم تا خیال تو را که در همه وجودم جا خوش کرده بود را در گستره کوهستان به پرواز درآورم....
در یک بعدازظهر بهاری ؛ ورودی شهر بم (بزرگراه کرمان زاهدان ) به سمت راست و جهت جنوب ، جاده خاکی همواری ما را به سوی روستای خوش منظره ی " آدوری" هدایت میکند.
یکساعت بعد در کنار رودخانه "چله خونه" که از وسط روستا میگذرد پیاده شده و برخلاف جهت رود حرکت را آغاز میکنیم.
فصل بهار است باغهای میوه چشمک میزنند و گلهای قاصدک نوید بخش دل امیدوارمان..... همنوا با غُلغل آب و صدای کبکها که از پس دره ها و تپه ها بگوش میرسد ؛ راه پاکوب را ادامه میدهیم.
اینک رودخانه بکلی پشت سرمان قرار گرفته و جهت جنوب غرب را ادامه میدهیم. پس از 3 ساعت کوهپیمایی به چنارهای بلند و چشمه آب روستای میانجو میرسیم.
شبمانی زیر نور ستارگان و آتشی که از هیزم های خشک و فراوانی که سیل از بالا دست با خود آورده بود. با یاد و خاطرات همنوردان فقید که در صعود های قبل از زلزله بم برای همنوردان سراسر کشور تدارک میدیدند ؛ روا نبود چشم برهم بگذاریم اما فردا راه طولانی در پیش است باید خاموشی را زد...
ساعت ۵ صبح جلودار آماده بود ؛ کم کم صف منظم شکل گرفت و عقب دار در جای خود مستقر شد.
قرص زرین خورشید در افق دشت پشت سرمان بالا میآمد و " چنزوها "( حشره ای ملخ گونه) در لابلای درختان روستا غوغایی برپا کرده بودند.
یال شیب دار در ابتدای صبح کمی نفس گیر است که با گامهای آهسته و منظم طی میشود تا به پاکوب روی خط الراس میرسیم. قله پیدا نیست اما قله های فرعی و فریبنده تا فراوان...
گوشه گوشه تکه های برف بجا مانده و یالی که مشرف به ده سرآسیاب بود و مارپیچ رودخانه ی خروشان منظره ای بسیار عالی گسترده بود. از آن نقطه ی مرتفع کلبه خانه های روستایی و پشته های علوفه زمستانی دیده میشد.
راه طولانی ست و تیم قبراق و پرسرو صدا...صافی و ژرفای آسمان شگفت انگیز بود گویی هوا هم مثل تیم ما در اوج و در عیش و طرب بود.
دره های عمیق و دو راهی های انحرافی را با حواس جمع پشت سر گذاشته تا
کم کم قله ی باشکوه ِ فاشکوه رخ مینمایاند.
هنوز راه زیادی در پیش است باید لختی استراحت و صبحانه صرف شود. و بلافاصله حرکت...
کوهها گویی یکی روی دیگری قرار گرفته و بسوی آسمان امتداد یافته اند. باد ملایمی بوی گلهای " تُربیت " و گون ها را در فضا پخش میکرد.
ساعت از 11 گذشته بود که روی یال اصلی قرار گرفتیم .قبل ترها اینجا گذر پلنگ و خرس سیاه دیده شده . زیر سایه درختان کهکُم و اورس و پوشش گیاهی و درختی خیره کننده و انبوه استراحتی کوتاه داشتیم. با وجود فراوانی آب در پایین دست اما مسیر قله فاقد آب و چشمه است. پس بهترین زمان اوایل بهار است وگرنه گرمای این منطقه از خرداد به بعد بسیار خسته کننده و انرژی سوز است. ( حمل آب )
عشقِ به کوه به کوهنوردان آموخته است که باید صبور باشند. همانگونه که کوه در سنگ های خاره ریشه دارد اما پنداری دلی نرم و عاشق در سینه دارد. و با سخاوتمندی مشتاقانش را در آغوش می‌کشد. با مهربانی قدمهایشان را بر دیده میگذارد. و ما را نیز بر سر سفره گسترده خویش مهمان کرد و بر سر قله اش نشاند.☺️
بیش از 6:30 ساعت کوهنوردی و لذتی که نصیب هر کسی نمی‌شود. ( توفیق رفیقی ست که به هر کس ندهندش)
اخلاق و معرفت سرلوحه دفتر مشقمان است.ابتدا تازه واردان گام بر قله مینهند سپس پیشکسوتان و همه باهم سرود ای ایران....
دیدن مناظر باشکوه و رشته کوه جبال بارز؛ قله سرفراز علم شاه؛ درمیان، شیر ؛و دشت زرخیز سنگ مس... سرزندگی و شادابی دوستان انسان را به وجد می‌آورد.

باید راه رفته را برگشت....

انس و الفت میان کوهنورد و کوه ؛ عشقی ازلی و ابدی ست
عشقی شورانگیز و دلپذیر میان سنگ سرد و دم گرم انسان... و چه زیباست این دو....

یاحق
🌹🌹

#هیات_کوهنوردی_و_صعودهای_ورزشی_بم

https://telegram.me/HeyatBam

شماره تماس جهت ارتباط:
آقای احمد دامغانی - 09133465016
@Ahmdtabiat
بی شک قلمی که لطف حق شاملِ اوست

تنها غمِ مردم سخنانِ دلِ اوست

سَروی ست که گر خم شود از جورِ زمان

آزادگی امّا به یقین حاصلِ اوست

رباعی از حسن قربانی گل

آوا بانو زیبا صادقی

@dQORBNI🌺
Forwarded from انجمن پزشکی کوهستان ایران (حمید مساعدیان)
🅾 انجمن پزشکی کوهستان ایران:

و صعودهای این روزها...

شعار ‎#زن_زندگی_آزادی بر فرار قله‌ی ماناسلو در هیمالیا از سوی فواد بهمنی کوهنورد سنندجی‌ برافراشته شد!

@irmma
🅱 اگه اهداف بزرگی تو ذهنت داری ازت میخوام این تیکه ی کتاب ماهیِ سیاه کوچولو از صمد بهرنگی رو مدام با خودت تکرار کنی:

«شما زیادی فکر می‌کنید. همه اش که نباید فکر کرد. راه که بیفتیم، ترسمان به کلی می‌ریزد…»
به همین قشنگی!

🌹🌹

Https://telegram.me/heyatbam
تصویری زیبا از علم کوه
۱۸ آبان ماه
📸 مجید ملک محمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🅱 تصاویر رویایی از چند روستای بکر و زیبا از منطقه آدوری تا فاشکوه ، در گذر فصل ها .......، باصدای دلنشین بهزاد افتخار موسیقی بم 🌹 تقدیم به دوستداران طبیعت 🌹❣️

کلیپ / رویا رشیدی

🌹🌹

Https://telegram.me/heyatbam
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔘 ناسا: «گاز متان روی کوه زباله تهران»
شهرداری تهران: «ناسا دروغ می‌گوید»

شهرداری تهران بگوید با چه ابزاری داده‌های علمی ناسا را انکار می‌کند؟!

🎙زینب رحیمی


🔰به مابپیوندید 🔰
🌎کانال جغرافیدانان ایران 🌎
👇👇👇
🆔 @Geographers_Iranian
🆔 @Geographers_Iranian
Forwarded from Pazudharma
«آن چه #صاحبان_شمشیر جوامعی مانند ما از آن وحشت دارند #گفتمان های #اربابان_قلم نیست، بلکه عملی است که این گفتمان ها با خود به همراه می آورند... آنها برای حفظ موقعیت خود ناچارند جلوی #حرف را بگیرند...»
میگن از امید گفتن مثل گول زدن میمونه!

«اما تو امید بده شاید یکی گول خورد خندید.»
بخاطرش بخشید.
بخاطرش ادامه داد. بخاطرش تلاش کرد.
این رخت سیاه ناامیدی رو از تنش درآورد.
ذهنش رو آب و جارو کرد. روزگار نفس کشید.
دنیا جای قشنگ‌تری شد.

تو کار خودت رو بکن.
تو خوب باش.
تو امید بده .

🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Forwarded from CEEPORT کانال سیپورت (Rasool Salimi)
عشق، نور، صلح، آزادی، آگاهی، آرامش، سلامتی، برکت، امنیت، دوستی، شادی بر ایران زمین و مردمانش باد! 🌻🌈🌲🕊🌎
#رسول_سلیمی
@CEEPORT🔥
#مطالبه #بیانیه #معدن

🔴📣 تـــوجــــه تـــوجــــه 🔴📣

✳️ «بیانیه‌ی جمعی از کنشگران منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور در واکنش به خبر مزایده‌ی بیش از ۵۰۰۰ معدن در سطح کشور»

درست در سخت‌ترین روزهای وطن، روزهای بیم و امید، روزهایی که فریاد مردم از حال و روزشان در همه جای جهان طنین‌انداز شده، روزهایی که  مسئولین بایستی به خواسته‌ها و مطالبات بر حق مردم تن دهند، بیش از ۵۰۰۰ معدن در سطح کشور، از گواهی اکتشاف گرفته تا پروانه بهره‌برداری، به مزایده گذاشته می‌شود، تا بر آتش خشم این مردم بی‌پناه هیزم ریخته شود؛
ما جمعی از کنشگران محیط‌زیست و منابع طبیعی کشور ضمن محکوم کردن این اقدام فرصت‌طلبانه و مغایر با منافع عموم، خواهان پاسخگویی مسئولین هستیم :

- که آیا صدای عدالت خواهی مردم را نمی‌شنوند که همچنان بر رویه‌ی نادرست پیشین خود تأکید می‌ورزند؟!

- آیا سالها منبع‌خواری و تهی کردن سرمایه‌های این کشور، نابودی منابع طبیعی و قرار گرفتن در  سراشیبی سقوط، بحران آب و خشک کردن سرزمین، و تبدیل ایران آباد به کشوری با آینده‌ی حیات نامطمئن کافی نیست؟!

- آیا نابودی نیمی از جنگلهای هیرکانی و زوال زاگرس برایشان زنگ خطری نبود؟!

- آیا اینهمه رانت‌‌خواری در واگذاری معادن، تغییر و تضعیف قوانین معادن برای گریز از ضرورت مجوزات دستگاه‌های متولی حفاظت از این منابع، طی این سالها کم بود؟!

-تبدیل معدن‌کاوی به بنگاه املاک چطور؟!

- آیا صدور مجوز معدن‌کاوی در بیش از  ۷۰ درصد از سطح منابع ملی کشور به معنای عبور از اصول آمایش سرزمین، توسعه و در نهایت تهی کردن منابع کشور نیست؟!

- مگر همین مزایده را دولت پیشین در پایان عمر خود طراحی نکرده بود که با مطالبه‌گری دغدغه‌مندان این سرزمین متوقف شد، حال چگونه است به یکباره مزایده‌‌ای که برچسب رانتخواری گسترده از سوی دستگاه‌های نظارتی بر آن زده شده بود، اکنون اجرایی می‌شود؟!

-براستی  تا به کی مردم باید شاهد منبع‌خواری با رانت‌خواری باشند، و این جز تهی کردن کشور، فقیرتر کردن مردم و افزودن بر سرمایه‌های افرادی خاص چه حاصلی دارد؟!

-معدونکاوی بی‌ضابطه و بدون نظارت سالهاست که صدمات جبران ناپذیر بر پیکره محیط‌زیست این کشور وارد آورده، معادنی که حتی جوامع محلی هم از حداقل منافع آن بی‌بهره‌اند و صدای اعتراضات آنها به نحوه صدور مجوزات، بهره‌برداری‌های غیراصولی و بعضاً غیرقانونی و تخریب محیط‌زیست مناطق و... شنیده نشد.

چنین اقداماتی، تیشه‌ زدن بر ریشه‌های  محیط‌زیست این کشور و در حقیقت تهدید حیات است و فرصت‌طلبان بدانند که کنشگران این سرزمین همچنان طبیعت این کشور را دیده‌بانی می‌کنند و اجازه نخواهند داد در میانه‌ی درد و رنج و گرفتاری‌های مردم، عده‌ای سودجویانه این سرزمین را به تاراج بگذارند،
لذا اعلام می‌کنیم که این مزایده چوب حراج است بر منابع کشور، منابعی که تضمین کننده‌ی حیات در کشور عزیزمان ایران است و آنچه در جریان است خلاف منافع عموم و سرزمین است که بایستی سریعاً متوقف شود.

به امید ایرانی سربلند، آباد و آزاد.

✳️ متن کامل به همراه اسامی اشخاص حقیقی و حقوقی امضاءکننده بیانیه (در حال تکمیل) را در سایت شبکه ملی ملاحظه بفرمایید:
https://www.iranenngos.ir/%d8%a8%db%8c%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%87%db%8c-%d8%ac%d9%85%d8%b9%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%da%a9%d9%86%d8%b4%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%a8%d8%b9-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%db%8c/

✳️ چنانچه مایل به امضاء بیانیه هستید، ذیل همین پست، کامنت بگذارید

✳️ با احترام؛ ۲۱ آبان ۱۴۰۱

🆔 @IranENGOs
🅱  اندوهگین نباش سرزمین من!
در شکافِ زخم‌های تو
بذر گل کاشته‌ام.
تو روزی،
سراسر گلستان خواهی شد...

علیرضا روشن

🌹🌹

Https://telegram.me/heyatbam
🅱 به یاد زلزله ویرانگر «کرمانشاه» واز دست دادن ،جمعی از هموطنان عزیزمان🖤

۲۱ آبانماه، سالگرد زلزله کرمانشاه🥀

۵ سال از زلزله ۷.۳ ریشتری ۲۱ آبان سال ۹۶ در سرپل‌ ذهاب می گذرد،

زلزله ای که در آن دل شیرین لرزید، پای عشق فرهاد لنگ شد و تاج بیستون ترک برداشت، ساعت ۲۱ و ۴۸ دقیقه و ۱۶ ثانیه
🥀🥀🥀🥀
شامگاه یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶
لرزشی که برای چندین ثانیه ۶۲۰ تن را به کام مرگ فرو برد و باعث مصدوم شدن ۱۰هزار تن و بی خانمانی ۷۰ هزار نفر شد!


مردم مهربان و محترم ،شهرستان های سرپل ذهاب،ثلاث باباجانی، جوانرود ،گیلانغرب ،قصرشیرین و.....

💥 پیرمرد #زلزله زده کرمانشاهی رو یادتونه که گفت:
خواهش می‌کنم دو چادر به ما بدهید، امضا می‌دهم که به محض رفتن سر خانه زندگی‌مان چادر را پس بدهیم💥

به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را...

#هیات_کوهنوردی_شهرستان_بم

Https://telegram.me/heyatbam