Hesare Aseman
100 subscribers
410 photos
16 videos
2 files
7 links
💠 در زندگی هیچ چیز مهمتر از این نیست که با قلب و وجدان خودت در آرامش باشی. #کارین_مونسن

🌐Blog: Hesare-Aseman.blog.ir
📷 Insta: Instagram.com/hesare.aseman
Download Telegram
مپرس حال مرا ! روزگار یارم نیست
جهنمی شده‌ام، هیچ کس کنارم نیست

نهال بودم و در حسرت بهار ! ولی
درخت می شوم و شوق برگ و بارم نیست

به این نتیجه رسیدم که سجده کردن من
به جز مبارزه با آفریدگارم نیست

مرا ز عشق مگویید، عشق گمشده ای‌ست
که هر چه هست ندارم ! که هر چه دارم نیست

شبی به لطف بیا بر مزار من ، شاید ــ
بروید آن گل سرخی که بر مزارم نیست


#فاضل_نظری
انگار که از مشت قفس رستی و رفتی
یکباره به روی همه در بستی و رفتی

هر لحظه ‌ی همراهی ما خاطره ای بود
اما تو به یک خاطره پیوستی و رفتی

نفرین به وفاداری‌ات ای دوست که با من
پیمان سر پیمان شکنی بستی و رفتی

چون خاطره‌ ی غنچه ‌ی پرپر شده در باد
در حافظه‌ ی باغچه ها هستی و رفتی

جا ماندن تصویر تو در سینه‌ ی من! آه!
این آینه را آه که نشکستی و رفتی

#فاضل_نظری
نه دل آزرده، نه دلتنگ، نه دلسوخته ام
یعنی از عمر گران هیچ نیندوخته ام

پاسخ ساده ی من سخت تر از پرسش توست
عشق درسی است که من نیز نیاموخته ام

رو سیاه محک عشق شدن نزدیک است
سکه ی "قلب" زیانی است که نفروخته ام

برکه ای گفت به خود، ماه به من خیره شده است
ماه خندید که من چشم به "خود" دوخته ام

شده ام ابر که با گریه فرو بنشانم
آتش صاعقه ای را که خود افروخته ام

#فاضل_نظری
من و دل آمده بوديم به مهماني تو
هر دو لبريز غزل غرق گل افشاني تو

دلکم عرض ادب کرد و همان گوشه نشست
من همه محو دل و او همه حيراني تو

شب شعري که به پا بود در آن صبح لطیف
برد ما را به تب خيس و غزلخواني تو

من دچار تو شدم وقتي نگاهم کردي
دل گرفتار همان موسم باراني تو

چشم تو خلوت خوبي است اگر بگذارند
من و دل زائر آن معبد روحاني تو

روزي سرشار تر از حس شکفتن در باد
روز آغاز من و خلوت عرفاني تو

آسمان نيز ورق خورد همان روز که باز
من و دل آمده بوديم به مهماني تو

#فاضل_نظری
به دریا می زنم شاید به سوی ساحلی دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر

من از روزی که دل بستم به چشمان تو می دیدم
که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر

به هر كس دل ببندم بعد از این خود نیز می‌دانم
به جز اندوه دل كندن ندارد حاصلی دیگر

من از آغاز درخاکم نمی از عشق می بینم
مرا می ساختند ای کاش از آب وگلی دیگر

طوافم لحظه ی دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فكر دور باطلی دیگر

به دنبال كسی جا مانده از پرواز می‌گردم
مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر!

#فاضل_نظری
اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کن
به جای دلخوری از تنگ بیرون را تماشا کن

دل از اعماق دریای صدف های تهی بردار
همین جا در کویر خویش مروارید پیدا کن

چه شوری بهتر از برخورد برق چشم ها باهم؟!
نگاهش را تماشا کن؛ اگر فهمید حاشا کن

من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ می آید
به " آه عشق " کاری برتر از اعجاز عیسی کن

خطر کن! زندگی بی او چه فرقی می کند با مرگ؟!
به اسم صبر کم با زندگی امروز و فردا کن

#فاضل_نظری
کبرياي توبه را بشکن پشيماني بس است
از جواهرخانه خالي نگهباني بس است

ترس جاي عشق جولان داد و شک جاي يقين
آبروداري کن اي زاهد مسلماني بس است

خلق دلسنگ‌اند و من آيينه با خود مي‌برم
بشکنيدم دوستان، دشنام پنهاني بس است

يوسف از تعبير خواب مصريان دلسرد شد
هفتصد سال است مي‌بارد! فراواني بس است

نسل پشت نسل تنها امتحان پس مي‌دهيم
ديگر انساني نخواهد بود قرباني بس است

بر سر خوان تو تنها کفر نعمت مي‌کنيم
سفره‌ات را جمع کن اي عشق مهماني بس است!

#فاضل_نظری
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سالهاست هیچ نمی آورم به یاد

بی اعتنا شدم به جهان ،بی تو آنچنان
کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد

رسم این مگر نبود که گر آتشم زنی
خاکستر مرا نسپاری به دست باد

گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد

این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست
خیر شما رسیده به ما مرحمت زیاد...

#فاضل_نظری
بگذار اگر این‌بار سر از خاک برآرم
بر شانه تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوست
ناراضی‌ام، اما گله‌ای از تو ندارم

در سینه‌ام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم

از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس ‌از تو
حتی ننشسته‌ست غباری به مزارم

ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌ روز
روزی که تو را نیز به دریا بسپارم

نفرین گل سرخ بر این شرم که نگذاشت
یک‌بار به پیراهن تو بوسه بکارم

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم

#فاضل_نظری
در این دریا، چه می جویند ماهی‌های سرگردان
مرا آزاد می‌خواهی؟ به تنگ خویش برگردان

مرا از خود رها کردی و بال پر زدن دادی
اگر این است آزادی مرا بی بال و پر گردان

دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست؟
خداوندا دعای دوستان را بی اثر گردان

من از دنیا به جادوی تو دل خوش کرده ام ای عشق
طلسمی را که بر من بسته بودی، بسته تر گردان

به جای اینکه هیزم بر اجاقی تازه بگذاری
همین خاکستر افسرده را زیر و زبر گردان

من از سرمایه عالم همین یک "قلب" را دارم
اگر چیزی دگر مانده است، آن را هم هدر گردان

در این دوزخ به جز تردید راهی تا حقیقت نیست
مرا در آتش تردیدهایم شعله ور گردان

#فاضل_نظری
هر چند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت!

طاووسی و حُسنت قفس پرزدن توست
ای مرغ گرفتار! چه سود از پر و بالت

زیبایی امروز تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دلخوشی رو به زوالت

مانند اناری که سر شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!

پرسیدی‌ام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوار سکوت است سؤالت

یک بار به اصرار تو عاشق شدم ای دل
این بار اگر اصرار کنی، وای به حالت!

#فاضل_نظری