Hesare Aseman
101 subscribers
410 photos
16 videos
2 files
7 links
💠 در زندگی هیچ چیز مهمتر از این نیست که با قلب و وجدان خودت در آرامش باشی. #کارین_مونسن

🌐Blog: Hesare-Aseman.blog.ir
📷 Insta: Instagram.com/hesare.aseman
Download Telegram
تنها نگرانِ این بودم
که به جستجوی تو
در دورترین کوچه ی دنیا به خانه ات برسم
و تو به جستجویم رفته باشی


چه غمبار
وقتی نمی دانی
گم کرده ای
یا گم شده ای؟


#معین_دهاز
پس از آن غروبِ رفتن، اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر، تو بیا شروعِ من باش

شبو از قصه جدا کن، چکه کن روو باور من
خط بکش روو جای پای گریه های آخرِ من

اسمتو ببخش به لبهام، بی تو خالیه نفس هام
قد بکش روو باور من، زیر سایه بون دست هام

خواب سبز رازقی باش، عاشق همیشگی باش
خسته ام از تلخی شب، تو طلوع زندگی باش

من پر از حرف سکوتم، خالی ام! روو به سقوطم
بی و تو آبیِ عشقت، تشنه ام، کویر لوتم

نمیخوام آشفته باشم، آرزوی خفته باشم
تو نزار آخرِ قصه، حرفمو نگفته باشم

ترانه سرا: #ترانه_مکرم
آهنگساز و تنظیم: #بابک_زرین
#معین
موزیک #طلوع
🔻جناب معین، خواننده معروف، از خاطره ای میگه که منجر به ساخت یکی از آهنگای مشهورش شد. ⬇️

«روزی نامه ای از ایران به دستم رسید. داستان زندگی پسری که در 16 سالگی عاشق دختری میشه . پسر نوشته بود چنان دیوانه وار عاشقش شده بودم که به اصرار زیاد تونستم پدرمو قانع کنم که بریم خواستگاری. اما پدر دختر مخالفت کرد. برای اینکه منو از سر خودش باز کنه، گفت باید دیپلم بگیری. با جدیت درس خوندم و دیپلم گرفتم. دوباره که رفتیم، پدر دختر گفت، باید کارت پایان خدمت هم بگیری. وقتی از سربازی برگشتم، گفت باید شغل مناسبی داشته باشی. کار خوبی پیدا کردم اما هر بار که میرفتیم خواستگاری بهونه های جدیدتری میگرفت و خواسته های دیگه ای داشت. اجباراً به تمام خواسته هاش عمل کردم. جالب اینکه در تمام این مدت اون دختر هم عاشقانه به پام مونده بود و به تمام خواستگاراش جواب رد می داد. دیگه تقریبا ناامید شده بودم که در سن 32 سالگی، پدر دختر بالاخره راضی شد.
جشن بزرگی گرفتیم، خودمو خوشبخت ترین مرد دنیا میدونستم. بعد از یه جسن مفصل و طولانی، به خونمون که رسیدیم، اونقدر خسته بودیم که من و همسرم با همون لباس عروسی خوابمون برد.
صبح اول وقت، بیدار که شدم، خوشحال از اینکه بعد از سالها انتظار عشقمو کنارم میبینم، خواستم بیدارش کنم اما دلم نیومد و تصمیم گرفتم منتظرش بمونم. صبحانه رو با اشتیاق آماده کردم و منتظر بیدار شدنش شدم. اما انتظارم طولانی شد و نگران شدم. با ترس و نگرانی سمتش رفتم، از شدت نگرانی داشتم دیوونه میشدم. و دیدم نفس نمیکشه ....
سریع زنگ زدم به اورژانس، بعد از معاینه مشخص شد که در اثر خوشحالی زیاد، توی خواب قلبش ایستاده ...
بعد از سالها انتظار برای به دست آوردنش، باز از دستش دادم ...»

#معین
#صبحت_بخیر_عزیزم
بعد از شنیدن مقایسه کنید بین سطح این ترانه با ترانه های امروزی!
Safar Kardam
Moein
ترانه سرا: #هدیه
نام آهنگ و خواننده: #سفر - #معین (نصرالله معین نجف آبادی)
ناشر: شرکت ترانه
ترانه سرا: #فرید_زلاند
تنظیم: #منوچهر_چشم_آذر
سال تولید: 1366