از همان روز كه آواي الستم دادند
در همان لحظه كه از نيست به هستم دادند
از مي عشق تو كاندرخُم جان مي جوشيد
جرعه اي را به دل باده پرستم دادند
عقل از من بستاندند و دو چشمان و دو گوش
در عوض يك دل سودايي و مستم دادند
من كه ديوانه تر از خويش كسي مي جستم
دست آن را بگرفتند به دستم دادند
#فاطمه_لشکری ( #راحیل_کرمانی )
در همان لحظه كه از نيست به هستم دادند
از مي عشق تو كاندرخُم جان مي جوشيد
جرعه اي را به دل باده پرستم دادند
عقل از من بستاندند و دو چشمان و دو گوش
در عوض يك دل سودايي و مستم دادند
من كه ديوانه تر از خويش كسي مي جستم
دست آن را بگرفتند به دستم دادند
#فاطمه_لشکری ( #راحیل_کرمانی )