ferdoshajianفردوس حاجيان
437 subscribers
1.27K photos
699 videos
10 files
839 links
Download Telegram
فروغ‌زمان فرخ‌زاد(زاده ى ۸ دی ۱۳۱۳، تهران _پرواز ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به
#فروغ_فرخزاد و #فروغ
شاعر معاصر ایران
آثار:
۱۳۳۱_اسیر، ۴۳ شعر
۱۳۳۵_دیوار، ۲۵ شعر
۱۳۳۶_عصیان، ۱۷ شعر
۱۳۴۱_تولدی دیگر، ۳۵ شعر
۱۳۴۲_ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، ۷ شعر

گويند آشنایی با نویسنده و فیلم‌ساز ايرانى #ابراهیم_گلستان، موجب تحول فکری در وى شد انتشار مجموعه ى #تولدی_دیگر كه تحسین منتقدان را برانگیخت،
و نيز پس از چندى مجموعه ى
📜ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
جایگاه وى را در شعر معاصر ایران به‌عنوان شاعری بزرگ تثبیت كرد.
ترجمه،فيلمسازى،بازى در فيلم مستند و تهیه ى فیلمنامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد، از ديگر فعاليتهاى اوست.
مهدی اخوان ثالث درباره ى وی گفته‌است:«او زنی معترض به ستمی که بر زنان می‌رفت بود و می‌خواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه می‌شد اعتراض کند. این را در کتاب‌هایش می‌توانیم ببینیم، از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامی‌اش را در «عصیان». بعد هم که خواست اسلوب و کار تازه‌ای را ارائه دهد بسیار لطیف و پرشور و حال شعر می‌گفت. او شاعر خوبی بود، به‌خصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود»
احمد شاملو درباره ى فروغ می‌گوید: «شاعری که پس از تولد دوباره ى خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که بی‌رحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشان‌ترین چهره‌های شعر امروز تثبیت شود. با مرگ او موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانه‌اش بود غیرقابل تقلید ماند و از گسترش بازایستاد»

سال ١٣٣٧ پس از آشنايى با ابراهيم گلستان ، زندگى او تغییر جدى می‌ كند. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم
"خانه سیاه است" را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز می‌سازند.
شايد كمتر كسى بداند كه فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه
"شش شخصیت در جستجوی نویسنده"
اثرِ
#لوئیجی_پیراندلو
به کارگردانی
#پری_صابری
بازی درخشانى را از خود ارائه داده است.فروغ فرخزاد در ۳۲سالگی بر اثر واژگونی اتومبيل در "دَروس قُلْهَك" درگذشت.
آثارش به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی، عربی، ژاپنی و... ترجمه شده‌اند.

باورم بر اين است #تولدى_ديگر #تولد_ناشناخته_ها_ى_فروغ
است.بر خلاف بيشتر شاعران شعر اجتماعى و حتى فيلمسازان امروزى كه فقط از معضلات اجتماعى
مى گويند و راه حلى براى آينده ارائه نمى دهند،ترسيم دنياى ايده آل همراه با آگاهى و خرد و جايگزينى #عريانى_كلمات و #عريانى_انديشه به جاى #عريانى_غريزه از ويژگى هاى تولد جديد فروغ است.شايد #نيما و #شاملو در "زيست جهان" فروغ بيشتر نقش داشتند
اين حرف فروغ است:
"نمیشود فقط به غریزه زندگى کرد ، یعنی یک هنرمند نمی تواند و نباید فقط با غریزه زندگی کند"

تمام
#فردوس_حاجيان
٢٤/بهمن/٩٦
#Poet #FerdosHajianPhd
@HajianFerdos
مرگ من روزی فـــرا خـــواهد رسید
در بهـــــاری روشن از امــواج نـــور
در زمستــــان غبــــار آلــــــود و دور
یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شور

مرگ من روزی فــــرا خــواهد رسید
روزی از این تلـــخ و شیرین روزهـا
روز پـــوچی همچو روزان دگــــــــر
ســــایه ای ز امروزهـــا ، دیروزهــا

دیدگـــــانم همچو دالان هــــای تــــــار
گـــونه هـــایم همچو مرمر هـای سرد
ناگهــــان خـــوابی مرا خـــواهد ربود
من تهی خــــواهم شد از فریــــاد درد

خـاک می خواند مرا هر دم به خویش
می رسند از ره کـــه در خــــاکم نهند
آه ... شـــــاید عــــاشقـــــانم نیمه شب
گــــل به روی گـــــور غمنــــاکم نهند

بعد من ، نـــــاگه به یک سو می روند
پـــرده هــــــای تیره ی دنیــــــــای من
چشمهـــــای ناشنـــــاسی می خـــــزند
روی کــــــاغذ هـــا و دفترهـــــای من

در اتــــــاق کــــــــوچکم پـــــا می نهد
بعد من ، بــــا یـــــاد من بیگــــــانه ای
در بـــر آئینه می مـــــاند به جــــــــای
تــــــــار موئی ، نقش دستی ، شانه ای

می رهم از خویش و می مانم ز خویش
هر چه بر جا مــــــانده ویران می شود
روح من چــــون بــادبــان قـــــــــایـقی
در افقهـــــا دور و پنهـــــــان می شود

می شتــــــابد از پـی هم بی شکـــــیب
روزهــــا و هفته هـــــــا و ماه هـــــــا
چشم تــــو در انتظــــــــار نــــــامه ای
خیره می مــــاند بــــه چشم راه هــــــا

لیک دیگــــر پیکـــــر سرد مــــــــــرا
می فشـــــارد خاک دامنگیر خــــاک !
بی تو ، دور از ضربه هـــــای قلب تو
قلب من می پوسد آنجــــــا زیر خــاک

بعد هـــــا نــــــام مرا بــــــاران و بــاد
نــــــرم می شویند از رخســــار سنگ
گور من گمنــــــام می مــــــــاند به راه
فارغ از افســـــانه هـــای نــــام و ننگ
#Forough_Farrokhzad
#Iranian_Poet
📜
http://cdn-tehran.wisgoon.com/dlir-s3/1053500x500_1418287382650895.jpg
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ مصاحبه ایرج گرگین با
#فروغ_فرخزاد راديو ايران١٣٤٥
قسمت يكم(كپى ممنوع 🙏)
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
شما مى توانيد در گوگل با وى پى ان تمام مصاحبه را جستجو كنيد ولى خواهش مى شود از اين پست ها كپى نزنيد و با آى دى فوروارد شود
🏛🙏💫☮️📜🎤🕊
🎤_ راجع به زندگی، شرح حالتان

والله حرف زدن در این مورد به نظر من یک کار خیلی خسته کننده و بی فایده ای است. خوب، این یک واقعیتی است که هر آدمی که به دنیا می آید، با لاخره یک تاریخ تولدی دارد. اهل شهر یا دهی است ، توی مدرسه ای درس خوانده، یک مشت اتفاقات خیلی معمولی و قراردادی توی زندگیش اتفاق افتاده که با لاخره برای همه می افتد، مثل توی حوض افتادن دورۀ بچگی، یا مثلاً تقلب کردن دورۀ مدرسه، عاشق شدن دورۀ جوانی، عروسی کردن ، از این جور چیزها دیگر. اما اگر منظور از این سؤ ال توضیح دادن یک مشت مسائلی است که به کار آدم مربوط می شود، که در مورد من شعر است . پس باید بگویم که هنوز موقعش نشده. چون من کار شعر را بطور جدی هنوز تازه شروع کرده ام.
- شعر امروز باید صاحب چه خصوصیاتی باشد؟ نکات ضعف ومثبت آن، وضع شعر امروز؟
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃 𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
من خیلی از شما تشکر می کنم که گفتید « شعر امروز» و نگفتید « شعر نو». چون داستان این است که شعر، نو و کهنه ندارد.آنچه شعر امروز را از شعر دیروز جدا میکند و به آن شکل تازه ای می دهد همان جدائی است که به اصطلاح میان فرم های مادی و معنوی زندگی امروز با دیروز وجود دارد.

من فکر می کنم، کار هنری یک جور بیان کردن و ساختن مجدد زندگی است و زندگی هم چیزی است که یک ماهیت متغیر دارد.جریانی است که مرتب در حال شکل عوض کردن و رشد و توسعه است.در نتیجه این بیان، که همان هنر می شود درهر دوره روحیه خودش را دارد و اگر غیر از این باشد اصلاً درست نیست، هنر نیست یک جور تقلب است.
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
امروز همه چیز عوض شده، دنیای ما هیچ ارتباطی به دنیای حافظ و سعدی ندارد؛ من فکر می کنم که حتی دنیای من هیچ ارتباطی به دنیای پدر من ندارد.فاصله ها مطرح هستند فکر می کنم یک عوامل تازه ای وارد زندگی ما شده اند که محیط فکری و روحی این زندگی را می سازند. فکر تلقی یک آدم امروزی، من فکر می کنم ،نسبت به آدمی که در بیست سال پیش زندگی می کرده کا ملاً عوض شده، آن تلقی که از مفاهیم مختلف دارد. مثلا مذهب، اخلاق، عشق، شرافت، شجاعت، قهرمانی، واقعا چون محیط زندگی ما عوض شده به نظر من تمام این مفاهیم زاییدۀ شرایط محیط هستند، این مفاهیم عوض شده. من مثال ساده ای بزنم، راجع به عشق صحبت می کنیم، پرسناژ مجنون که خب همیشه سمبول پایداری و استقامت در عشق بوده از نظر من که آدمی هستم که جور دیگری زندگی می کنم، پرسناژ او کاملا برای من مسخره است ، وقتی علم روان شناسی می آید و او را برای من خرد می کند، تجزیه و تحلیل می کند و به من نشان می دهد که او عاشق نه، یک بیمار بوده، آدمی بوده که مرتب می خواسته خودش را آزار بدهد. این است که خب به کلی عوض می شود. شما فکرش را بکنید وقتی لیلی های دورۀ ما توی ماشین کورسی سوار می شوند و با سرعت 120 کیلومتر می رانند و پلیس مرتب جریمه شان می کند آن وقت یک چنین مجنون هایی به درد این لیلی ها نمی خورند. در حالی که این مجنون ها ، شما نگاه کنید هنوز که هنوز است توی ادبیات ما ( البته ما اسم اینها را ادبیات نمی گذاریم، ولی « ادبیاتی » که میان عده ای مطرح است) هنوز که هنوز است زیر همان درخت بید نشسته اند و دارند باکلاغ ها و آ هو ها درد دل می کنند
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
#Forough_Farrokhzad #Poet
#Ferdos_Hajian #Unesco
#TeachersMatter
#Cultural_Peace
@HajianFerdos
‌ ‌ ‌قسمت دوم مصاحبه ایرج گرگین با
#فروغ_فرخزاد راديو ايران١٣٤٥
🎤(كپى ممنوع 🙏)
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
شما مى توانيد در گوگل با وى پى ان تمام مصاحبه را جستجو كنيد ولى خواهش مى شود از اين پست ها كپى نزنيد و با آى دى فوروارد شود
🏛🙏💫☮️📜🎤🕊
fєя∂σѕ нαʝιαи
ιитяσ∂υ¢єѕ
شعر « امروز» ما یک شعری باید باشد که خصوصیات این دوره را داشته باشد، و در عین حال سازندۀ این شعر باید آدمی باشد که به یک حدی از تجربه و هوشیاری برسد که به محتوای شعرش ارزشی بدهد كه بتواند در حد کارهایی که توی دنیا عرضه می شود، میان آنها، خودش را جای دهد. و اگر غیر از این باشد؛ کارش چیزی می شود که خب همه می گویند دیگر.

‏fєя∂σѕ нαʝιαи
‏ιитяσ∂υ¢єѕ
نکات ضعف و مثبت شعر امروز؟

اول از جنبه های شعرمان شروع می کنم. فکر می کنم چیزی که به اسم
« شعر امروز» وجود دارد. و ما سعی می کنیم این جور شعر را دنبال کنیم.به هر حال بهتر است از آن جور چیزهایی که وجود دارد و باز اسمش را « شعر » می گذارند. در حالی که مطلقا ارتباطی به محیط ما ندارند.

ولی همین شعر، خب به هر حال چون یک موجود زنده است، و به این علت که یک چیز زنده یک مقدار عیب ها و نقص هایی هم دارد. فکر می کنم عیب بزرگی، نمی خواهم بگویم شعر ، بلکه هر کار هنری، و اینکه چرا این جور کارها رشد پیدا نمی کنند و به یک مرحله ای
نمی رسند، وجودنداشتن محیط است. اینجا هنر بیشتر حالت تفنن دارد. چه از جهت سازنده و چه از جهت خواننده، من هیچوقت
ندیده ام یک خوانندۀ شعر این کنجکاوی را نسبت به یک شعر داشته باشد که نگاه کند، ببیند یک شعر از نظر فرم چه ارزشی دارد، محتوی چه پیامی، چه حرفی است، بعضی ها هم دنبال یک مشت کنجکاوی های خیلی معمولی و بچگانه می روندکه اصلا ارتباطی با این کارها ندارد. چون محیط نیست، جریانی وجود ندارد، طبیعتا آدم ها توی خودشان فرو می روند، و اگر به خودشان پناه می آورند و اگر قدرت کافی نداشته باشند از بین می روند، و اگر هم داشته باشند شعرشان یک شعر مجرد تنها و بی جان میشود. این یکی از علتهای بزرگ این راکد ماندن و رشد نکردن شعر است. دیگر، آن طرز تلقی بعضی از آدم های دست اندرکار شعر است، البته من پنج شش مورد را استثناء می کنم و به آنها واقعا معتقدم به طرز تلقی اینها از مفهوم شعر امروز و زندگی امروز. عینا ما این حالت را توی نقاشی می بینیم، مثلا یک نقاش برای اینکه زندگی امروز را مجسم کند پناه می برد به یک مشت دست بریده، خط کوفی و از این جور چیزها. که اینها بیشتر دکوراسیون هستندو اصلا ارتباطی واقعی با روحیه یک آدم امروز ندارند، اینها سرگرمی است. همین طور توی شعر. من حتی توی شعر دیده ام که اسم "نان تافتون"و از این جور چیزها را آورده اند ولی یک چیز سطحی است. یک تصویر است.اصلا کار هنر تصویر سازی نیست. کار هنر بیان است.بیان وجود یک آدم، دنیای حسی یک آدم به وسیله یک مشت تصاویری که در زندگی مادی اش، روزانه اش وجود دارند. این تصاویر قابل لمس است و چون می روند دنبال این جور چیزها،خب شعرها اغلب سطحی و بچگانه می شود.
fєя∂σѕ нαʝιαи
ιитяσ∂υ¢єѕ
اما نکات مثبت، فکر می کنم شعر دورۀ ما ، یعنی شعری که در ظرف این ده سال شروع شده (بیشتر چون شروع کنندۀ این نوع شعر نیما بود و موفق ترین شاعر دوره) یکی از خصوصیات شعر دورۀ ما، که وافعا ارزش دارد، این است که به جوهر شعری نزدیک شده، از صورت کلی گویی در آمده از این حالت که هر بیتی شامل یک معنی باشد و در نتیجه نه حالتی را در شعر مان توسعه بدهیم وروشن کنیم، و نه اینکه این حالت را برای خواننده به وجود بیاوریم که به یک حالتی صد در صد آشنا بشود. از این حالت کلی گویی در آمده و به زندگی، به آدم، به مسائل انسانی نزدیک شده،به مسائلی که ریشه هنر در اینهاست و هنر خونش را از این جور چیزها می گیرد. به این مسائل نزدیک شده و امیدواریم بیشتر نزدیک شود.
ارائه:
https://g.co/kgs/51mWW8
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
#Forough_Farrokhzad #Poet
#Ferdos_Hajian #Unesco
#TeachersMatter
#Cultural_Peace
@HajianFerdos
قسمت سوم مصاحبه ایرج گرگین با
#فروغ_فرخزاد راديو ايران١٣٤٥
🎤(كپى ممنوع 🙏)
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
شما مى توانيد در گوگل با وى پى ان تمام مصاحبه را جستجو كنيد ولى خواهش مى شود از اين پست ها كپى نزنيد و با آى دى فوروارد شود
🏛🙏💫☮️📜🎤🕊
در شعر امروز، (ما به این علت می گوئیم که در امروز زندگی می کنیم) اصل، شعر بودن است. شعرهایی که پر از آه وناله است، پر از غمهاست، پر از ستاره است، پر از خیمه است،پر از کاروان است، نه.البته اینها هم اگر با یک «دید»امروزی باشند اشکالی ندارد، ولی اشکال این است که در دنیای این جور آدمها اصلا یک دنیای به کلی بدون پیشرفت است و ارتباطی با ما ندارد، وگرنه کلمات یک آدم امروزی ، یک آدم صمیمی یک آدم که حساسیتی نسبت به زندگی دارد و نمی خواهد به خودش دروغ بگوید فقط به این خاطر که مدال شاعر بودن را به سینه اش بزند، فقط به این خاطر که می خواهد بسازد، خلق کند .در قالب غزل هم می شود مسائلی را آورد، مسائلی را طرح کرد، همین مسائل امروزی را و یک شعر بسیار زیبای ساخت. چیزی که در یک شعر مطرح است فرم و قالبش نیست، محتوایش است، و اگر محتوای یک شعر ، آن محتوایی باشد که من در دورۀ خودم، احساس کنم که می توانم با آن ارتباط داشته باشم بنابراین صد در صد شعر است.
fєrdσѕ Hαjíαn
Íntrσducєѕ
- راجع به زبان شعر امروز و استفاده از عواملی که می شود و باید استفاده کرد؟

البته این حرف های من هیچ حالت قانون صادر کردن، ندارد. یک مقدار مربوط می شود به سلیقه ها و عقاید شخصی خودم، همین طور تجربه هایم. به هر حال همه می توانند در زمینه شعر عقایدی مخصوص خودشان داشته باشند. به هر حال من فکر می کنم ما ملتی هستیم که در زمینه شعر یک گذشته درخشان داریم و همین وجود محصولات شعری و آن زبانی که این محصولات را به ما تحمیل می کند یک مقدار کار ما را برای انتخاب زبان مشکل می کند. شعر هایی که تا به حال وجود داشته یک زبان شا عرانه برای ما به میراث گذاشته، امامسائلی که در این شعر ها مطرح می شود از نظر من یک مقدار مسائل محدود بودند، مسائل خاصی بودندو زبانی که در این شعر هابکار برده می شد، منظورم کلمه ها هستند،یک مقدار کلماتی هستند که خب هم به علت تکرار، یک مقدار دیگر حال ندارند، و هم به این علت که خاص همان شعر ها هستند. روحیه آن شعرها هستند و با وجود این خصوصیاتی که دارند، به آن« زبان شاعرانه» می گویند. اشکال کار یک شاعر امروزی این است که مسائلی را که می خواهد در شعرش مطرح کند، که مسائلی هستند کاملا جدا از آن مسائل که تا به حال توی شعر بوده، برای بیان این مسائل به هر حال احتیاج به یک زبان داریم، احتیاج به کلماتی که این مسائل را بیان کنند. ولی من همیشه دیده ام در کارهایی که می شود این ترس برای اشخاص هست که چطور این کلمات را وارد شعر کنند، فکر می کنند این کلمه ها چون تا به حال توی شعر نیامده بنابر این « شاعرانه » نیست.مثلا وقتی می خواهند بگویندیک لیوان، می گویند یک پیاله یا جام، در حالی که این یک جور تقلب است و این جان موضوع را می گیرد.
fєrdσѕ Hαjíαn
Íntrσducєѕ
https://g.co/kgs/WfxU54
ارائه:
https://g.co/kgs/51mWW8

http://ferdoshajian.ir/index.php?112
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
#Forough_Farrokhzad #Poet
#Ferdos_Hajian #Unesco
#TeachersMatter
#Cultural_Peace
@HajianFerdos
‌ قسمت چهارم(آخر)مصاحبه ایرج گرگین با #فروغ_فرخزاد راديو ايران١٣٤٥
🎤(كپى ممنوع 🙏)
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
شما مى توانيد در گوگل با وى پى ان تمام مصاحبه را جستجو كنيد ولى خواهش مى شود از اين پست ها كپى نزنيد و با آى دى فوروارد شود
🏛🙏💫☮️📜🎤🕊
fєrdσѕ Hαjíαn
Íntrσdчcєѕ
به نظر من یک شاعر امروزی باید این شجاعت را داشته باشد که هر چقدر می تواند هر چقدر که لازم دارد، احتیاج دارد، کلمه تازه وارد شعرش کند،البته این کار را می کنند، من دیده ام توی شعرهایی که بعضی جوانها می گویند، راستی رفته اند طرف بعضی مسائل تازه، اما این کلمات هنوز آنقدر توی شعر شان جا نگرقته، این علتش این است که آنها واقعا در برابراین مسائل که خواسته اند مطرح کنند آنقدر باز نبوده اند آنقدر خودشان را به این مسائل نداده اند که این مسائل درآنها حل شود و نتیجه اش یک کلمه ای بشود که در متن زبان شعر بتواند خودش را بگنجاند. مثلا وقتی ما می توانیم کلمه نا ن سنگک را توی یک شعر بیاوریم که واقعا منظورمان یک نانی نباشد که از خمیر درست می شود و فلان و فلان و این نان سنگک نه به عنوان یک کلمه بلکه به عنوان یک مسئله مضحکی که توی زندگی امروز اصلا نمی تواند مربوط به کلمه ای باشد که به اصطلاح در شعر دیروز به کا رگرفته شده باشد، چون قبلا گفتیم اصلا زندگی امروز ما عوض شده، هزارو یک مسئله تازه وارد زندگی ما شده، کار یک شعر امروز این است که بیاید. اگر که صمیمی باشد، طبیعی است که زبانش هم یک دست می شود و کلمات هم براحتی توی شعرش می آید. به هر حال نباید ترسید وباید آورد، هر چقدر که ممکن است باید به این کلمات اضافه کرد این حد را وسعت داد، این حدی که تا به حال به وجود آمده واقعا شعر را یک مقدار زیاد تقلبی کرده، چون واقعا همه می خواهند فاضلانه شعر بگویند، هیچکس نمی خواهد صمیمانه شعر بگوید.
f͟͟e͟͟r͟͟d͟͟o͟͟s͟͟ H͟͟a͟͟j͟͟i͟͟a͟͟n͟͟
i͟͟n͟͟t͟͟r͟͟o͟͟d͟͟u͟͟c͟͟e͟͟s͟͟
- فرقی بین شاعره و شاعر نیست، اما فکر می کنم یکی از خصوصیات شعر شما زنانه بودنش است، نظر شما چیست؟

اگر شعر من، همانطور که شما گفتید، یک مقدرا حالت زنانه دارد، خب این خیلی طبیعی است که به علت زن بودنم است. من خوشبختانه یک زنم . اما اگر پای سنجش ارزش های هنری پیش بیاید فکر می کنم دیگر جنسیت نمی تواند مطرح باشد. اصلا مطرح کردن این قضیه صحیح نیست. طبیعی است که یک زن به علت شرایط جسمانی حسی و روحیش به مسائلی توجه می کند که شاید مورد توجه یک مرد نباشد ویک « دید» زنانه نسبت به مسائلی بدهد که با مال مرد فرق کند. من فکر می کنم کسانی که کار هنر را برای بیان وجودشان انتخاب می کنند اگر قرار باشد جنسیت خودشان را یک حدی برای کار هنری خودشان قرار بدهند، فکر می کنم همیشه در همین حد باقی خواهند ماند، و این واقعا درست نیست. من اگر فکر کنم چون یک زن هستم پس تمام مدت باید راجع به زنانگی خودم صحبت کنم، این نه به عنوان یک شاعر بلکه به عنوان یک آدم دلیل متوقف بودن و یک نوع از بین رفتگی است. چون آن چیزی که مطرح است این است که آدم جنبه های مثبت وجود خودش را جوری پرورش دهد که به حدی از ارزش های انسانی برسد، اصل کار آدم است . زن و مرد مطرح نیست.

اگر یک شعر بتواند خودش را به اینجا برساند اصلا مربوط به سازنده اش نمی شود مربوط می شود به دنیای شعر، و ارزش خودش را دارد و همان اثری را دارد که یک مرد کاملا عالی ممکن است به آنجا برسد به هرحال من وقتی شعر می گویم آنقدر ها به این موضوع توجه ندارم واگر می آید، خیلی نا آگاهانه است. جبری است.
T͟͟h͟͟e͟͟ E͟͟n͟͟d͟͟
يك نكته
💫👇💫
#دكتر_فردوس_حاجيان :
بار ديگر حادثه ٢٤ بهمن ١٣٤٥ را
ياد آور مى شويم .پیش‌بینی ساعت چهار در شعر فروغ که ساعت
مرگ اش بود و پیش‌بینی بارش برف در روز دفن او در شعر
«ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد».
فروغ در حال رانندگى با ماشين جيپ ابراهيم گلستان كه در اختيارش بود ، به دليل آنكه با ماشين كودكان "مهد كودك" برخورد نكند و آسيبى به آنها نرسد،به سمت ديگر منحرف مى شود و آن حادثه رخ مى دهد
همين انتخاب نشان مى دهد فروغ براى آيندگان،زندگى عشق و اميد را مى خواست.و بر خلاف عدّه اى كه بر اساسِ برخى از احساسات گذراىِ شخصى و خصوصىِ جوانى او داورى مى كنند،فروغ اهل زندگى و زيستنِ در اكنون بود.
🏛💫👇📜🎻🏛
"زمان گذشت و ساعت ٤بار نواخت"

#TeachersMatter
fєrdσѕ Hαjíαn
Íntrσducєѕ
https://g.co/kgs/WfxU54
ارائه:
https://g.co/kgs/51mWW8

http://ferdoshajian.ir/index.php?112
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
#Forough_Farrokhzad #Poet
#Ferdos_Hajian #Unesco
#TeachersMatter
#Cultural_Peace
@HajianFerdos
فروغ‌زمان فرخ‌زاد(زاده ى ۸ دی ۱۳۱۳، تهران _پرواز ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به
#فروغ_فرخزاد و #فروغ
شاعر معاصر ایران
آثار:
۱۳۳۱_اسیر، ۴۳ شعر
۱۳۳۵_دیوار، ۲۵ شعر
۱۳۳۶_عصیان، ۱۷ شعر
۱۳۴۱_تولدی دیگر، ۳۵ شعر
۱۳۴۲_ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، ۷ شعر

گويند آشنایی با نویسنده و فیلم‌ساز ايرانى #ابراهیم_گلستان، موجب تحول فکری در وى شد انتشار مجموعه ى #تولدی_دیگر كه تحسین منتقدان را برانگیخت،
و نيز پس از چندى مجموعه ى
📜ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
جایگاه وى را در شعر معاصر ایران به‌عنوان شاعری بزرگ تثبیت كرد.
ترجمه،فيلمسازى،بازى در فيلم مستند و تهیه ى فیلمنامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد، از ديگر فعاليتهاى اوست.
مهدی اخوان ثالث درباره ى وی گفته‌است:«او زنی معترض به ستمی که بر زنان می‌رفت بود و می‌خواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه می‌شد اعتراض کند. این را در کتاب‌هایش می‌توانیم ببینیم، از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامی‌اش را در «عصیان». بعد هم که خواست اسلوب و کار تازه‌ای را ارائه دهد بسیار لطیف و پرشور و حال شعر می‌گفت. او شاعر خوبی بود، به‌خصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود»
احمد شاملو درباره ى فروغ می‌گوید: «شاعری که پس از تولد دوباره ى خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که بی‌رحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشان‌ترین چهره‌های شعر امروز تثبیت شود. با مرگ او موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانه‌اش بود غیرقابل تقلید ماند و از گسترش بازایستاد»

سال ١٣٣٧ پس از آشنايى با ابراهيم گلستان ، زندگى او تغییر جدى می‌ كند. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم
"خانه سیاه است" را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز می‌سازند.
شايد كمتر كسى بداند كه فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه
"شش شخصیت در جستجوی نویسنده"
اثرِ
#لوئیجی_پیراندلو
به کارگردانی
#پری_صابری
بازی درخشانى را از خود ارائه داده است.فروغ فرخزاد در ۳۲سالگی بر اثر واژگونی اتومبيل در "دَروس قُلْهَك" درگذشت.
آثارش به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی، عربی، ژاپنی و... ترجمه شده‌اند.

باورم بر اين است #تولدى_ديگر #تولد_ناشناخته_ها_ى_فروغ
است.بر خلاف بيشتر شاعران شعر اجتماعى و حتى فيلمسازان امروزى كه فقط از معضلات اجتماعى
مى گويند و راه حلى براى آينده ارائه نمى دهند،ترسيم دنياى ايده آل همراه با آگاهى و خرد و جايگزينى #عريانى_كلمات و #عريانى_انديشه به جاى #عريانى_غريزه از ويژگى هاى تولد جديد فروغ است.شايد #نيما و #شاملو در "زيست جهان" فروغ بيشتر نقش داشتند
اين حرف فروغ است:
"نمیشود فقط به غریزه زندگى کرد ، یعنی یک هنرمند نمی تواند و نباید فقط با غریزه زندگی کند"

تمام
#فردوس_حاجيان
٢٤/بهمن/٩٦
#Poet #FerdosHajianPhd
@HajianFerdos
مرگ من روزی فـــرا خـــواهد رسید
در بهـــــاری روشن از امــواج نـــور
در زمستــــان غبــــار آلــــــود و دور
یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شور

مرگ من روزی فــــرا خــواهد رسید
روزی از این تلـــخ و شیرین روزهـا
روز پـــوچی همچو روزان دگــــــــر
ســــایه ای ز امروزهـــا ، دیروزهــا

دیدگـــــانم همچو دالان هــــای تــــــار
گـــونه هـــایم همچو مرمر هـای سرد
ناگهــــان خـــوابی مرا خـــواهد ربود
من تهی خــــواهم شد از فریــــاد درد

خـاک می خواند مرا هر دم به خویش
می رسند از ره کـــه در خــــاکم نهند
آه ... شـــــاید عــــاشقـــــانم نیمه شب
گــــل به روی گـــــور غمنــــاکم نهند

بعد من ، نـــــاگه به یک سو می روند
پـــرده هــــــای تیره ی دنیــــــــای من
چشمهـــــای ناشنـــــاسی می خـــــزند
روی کــــــاغذ هـــا و دفترهـــــای من

در اتــــــاق کــــــــوچکم پـــــا می نهد
بعد من ، بــــا یـــــاد من بیگــــــانه ای
در بـــر آئینه می مـــــاند به جــــــــای
تــــــــار موئی ، نقش دستی ، شانه ای

می رهم از خویش و می مانم ز خویش
هر چه بر جا مــــــانده ویران می شود
روح من چــــون بــادبــان قـــــــــایـقی
در افقهـــــا دور و پنهـــــــان می شود

می شتــــــابد از پـی هم بی شکـــــیب
روزهــــا و هفته هـــــــا و ماه هـــــــا
چشم تــــو در انتظــــــــار نــــــامه ای
خیره می مــــاند بــــه چشم راه هــــــا

لیک دیگــــر پیکـــــر سرد مــــــــــرا
می فشـــــارد خاک دامنگیر خــــاک !
بی تو ، دور از ضربه هـــــای قلب تو
قلب من می پوسد آنجــــــا زیر خــاک

بعد هـــــا نــــــام مرا بــــــاران و بــاد
نــــــرم می شویند از رخســــار سنگ
گور من گمنــــــام می مــــــــاند به راه
فارغ از افســـــانه هـــای نــــام و ننگ
#Forough_Farrokhzad
#Iranian_Poet
📜
http://cdn-tehran.wisgoon.com/dlir-s3/1053500x500_1418287382650895.jpg
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ مصاحبه ایرج گرگین با
#فروغ_فرخزاد راديو ايران١٣٤٥
قسمت يكم(كپى ممنوع 🙏)
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
شما مى توانيد در گوگل با وى پى ان تمام مصاحبه را جستجو كنيد ولى خواهش مى شود از اين پست ها كپى نزنيد و با آى دى فوروارد شود
🏛🙏💫☮️📜🎤🕊
🎤_ راجع به زندگی، شرح حالتان

والله حرف زدن در این مورد به نظر من یک کار خیلی خسته کننده و بی فایده ای است. خوب، این یک واقعیتی است که هر آدمی که به دنیا می آید، با لاخره یک تاریخ تولدی دارد. اهل شهر یا دهی است ، توی مدرسه ای درس خوانده، یک مشت اتفاقات خیلی معمولی و قراردادی توی زندگیش اتفاق افتاده که با لاخره برای همه می افتد، مثل توی حوض افتادن دورۀ بچگی، یا مثلاً تقلب کردن دورۀ مدرسه، عاشق شدن دورۀ جوانی، عروسی کردن ، از این جور چیزها دیگر. اما اگر منظور از این سؤ ال توضیح دادن یک مشت مسائلی است که به کار آدم مربوط می شود، که در مورد من شعر است . پس باید بگویم که هنوز موقعش نشده. چون من کار شعر را بطور جدی هنوز تازه شروع کرده ام.
- شعر امروز باید صاحب چه خصوصیاتی باشد؟ نکات ضعف ومثبت آن، وضع شعر امروز؟
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃 𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
من خیلی از شما تشکر می کنم که گفتید « شعر امروز» و نگفتید « شعر نو». چون داستان این است که شعر، نو و کهنه ندارد.آنچه شعر امروز را از شعر دیروز جدا میکند و به آن شکل تازه ای می دهد همان جدائی است که به اصطلاح میان فرم های مادی و معنوی زندگی امروز با دیروز وجود دارد.

من فکر می کنم، کار هنری یک جور بیان کردن و ساختن مجدد زندگی است و زندگی هم چیزی است که یک ماهیت متغیر دارد.جریانی است که مرتب در حال شکل عوض کردن و رشد و توسعه است.در نتیجه این بیان، که همان هنر می شود درهر دوره روحیه خودش را دارد و اگر غیر از این باشد اصلاً درست نیست، هنر نیست یک جور تقلب است.
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
امروز همه چیز عوض شده، دنیای ما هیچ ارتباطی به دنیای حافظ و سعدی ندارد؛ من فکر می کنم که حتی دنیای من هیچ ارتباطی به دنیای پدر من ندارد.فاصله ها مطرح هستند فکر می کنم یک عوامل تازه ای وارد زندگی ما شده اند که محیط فکری و روحی این زندگی را می سازند. فکر تلقی یک آدم امروزی، من فکر می کنم ،نسبت به آدمی که در بیست سال پیش زندگی می کرده کا ملاً عوض شده، آن تلقی که از مفاهیم مختلف دارد. مثلا مذهب، اخلاق، عشق، شرافت، شجاعت، قهرمانی، واقعا چون محیط زندگی ما عوض شده به نظر من تمام این مفاهیم زاییدۀ شرایط محیط هستند، این مفاهیم عوض شده. من مثال ساده ای بزنم، راجع به عشق صحبت می کنیم، پرسناژ مجنون که خب همیشه سمبول پایداری و استقامت در عشق بوده از نظر من که آدمی هستم که جور دیگری زندگی می کنم، پرسناژ او کاملا برای من مسخره است ، وقتی علم روان شناسی می آید و او را برای من خرد می کند، تجزیه و تحلیل می کند و به من نشان می دهد که او عاشق نه، یک بیمار بوده، آدمی بوده که مرتب می خواسته خودش را آزار بدهد. این است که خب به کلی عوض می شود. شما فکرش را بکنید وقتی لیلی های دورۀ ما توی ماشین کورسی سوار می شوند و با سرعت 120 کیلومتر می رانند و پلیس مرتب جریمه شان می کند آن وقت یک چنین مجنون هایی به درد این لیلی ها نمی خورند. در حالی که این مجنون ها ، شما نگاه کنید هنوز که هنوز است توی ادبیات ما ( البته ما اسم اینها را ادبیات نمی گذاریم، ولی « ادبیاتی » که میان عده ای مطرح است) هنوز که هنوز است زیر همان درخت بید نشسته اند و دارند باکلاغ ها و آ هو ها درد دل می کنند
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
#Forough_Farrokhzad #Poet
#Ferdos_Hajian #Unesco
#TeachersMatter
#Cultural_Peace
@HajianFerdos
‌ ‌ ‌قسمت دوم مصاحبه ایرج گرگین با
#فروغ_فرخزاد راديو ايران١٣٤٥
🎤(كپى ممنوع 🙏)
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
شما مى توانيد در گوگل با وى پى ان تمام مصاحبه را جستجو كنيد ولى خواهش مى شود از اين پست ها كپى نزنيد و با آى دى فوروارد شود
🏛🙏💫☮️📜🎤🕊
fєя∂σѕ нαʝιαи
ιитяσ∂υ¢єѕ
شعر « امروز» ما یک شعری باید باشد که خصوصیات این دوره را داشته باشد، و در عین حال سازندۀ این شعر باید آدمی باشد که به یک حدی از تجربه و هوشیاری برسد که به محتوای شعرش ارزشی بدهد كه بتواند در حد کارهایی که توی دنیا عرضه می شود، میان آنها، خودش را جای دهد. و اگر غیر از این باشد؛ کارش چیزی می شود که خب همه می گویند دیگر.

‏fєя∂σѕ нαʝιαи
‏ιитяσ∂υ¢єѕ
نکات ضعف و مثبت شعر امروز؟

اول از جنبه های شعرمان شروع می کنم. فکر می کنم چیزی که به اسم
« شعر امروز» وجود دارد. و ما سعی می کنیم این جور شعر را دنبال کنیم.به هر حال بهتر است از آن جور چیزهایی که وجود دارد و باز اسمش را « شعر » می گذارند. در حالی که مطلقا ارتباطی به محیط ما ندارند.

ولی همین شعر، خب به هر حال چون یک موجود زنده است، و به این علت که یک چیز زنده یک مقدار عیب ها و نقص هایی هم دارد. فکر می کنم عیب بزرگی، نمی خواهم بگویم شعر ، بلکه هر کار هنری، و اینکه چرا این جور کارها رشد پیدا نمی کنند و به یک مرحله ای
نمی رسند، وجودنداشتن محیط است. اینجا هنر بیشتر حالت تفنن دارد. چه از جهت سازنده و چه از جهت خواننده، من هیچوقت
ندیده ام یک خوانندۀ شعر این کنجکاوی را نسبت به یک شعر داشته باشد که نگاه کند، ببیند یک شعر از نظر فرم چه ارزشی دارد، محتوی چه پیامی، چه حرفی است، بعضی ها هم دنبال یک مشت کنجکاوی های خیلی معمولی و بچگانه می روندکه اصلا ارتباطی با این کارها ندارد. چون محیط نیست، جریانی وجود ندارد، طبیعتا آدم ها توی خودشان فرو می روند، و اگر به خودشان پناه می آورند و اگر قدرت کافی نداشته باشند از بین می روند، و اگر هم داشته باشند شعرشان یک شعر مجرد تنها و بی جان میشود. این یکی از علتهای بزرگ این راکد ماندن و رشد نکردن شعر است. دیگر، آن طرز تلقی بعضی از آدم های دست اندرکار شعر است، البته من پنج شش مورد را استثناء می کنم و به آنها واقعا معتقدم به طرز تلقی اینها از مفهوم شعر امروز و زندگی امروز. عینا ما این حالت را توی نقاشی می بینیم، مثلا یک نقاش برای اینکه زندگی امروز را مجسم کند پناه می برد به یک مشت دست بریده، خط کوفی و از این جور چیزها. که اینها بیشتر دکوراسیون هستندو اصلا ارتباطی واقعی با روحیه یک آدم امروز ندارند، اینها سرگرمی است. همین طور توی شعر. من حتی توی شعر دیده ام که اسم "نان تافتون"و از این جور چیزها را آورده اند ولی یک چیز سطحی است. یک تصویر است.اصلا کار هنر تصویر سازی نیست. کار هنر بیان است.بیان وجود یک آدم، دنیای حسی یک آدم به وسیله یک مشت تصاویری که در زندگی مادی اش، روزانه اش وجود دارند. این تصاویر قابل لمس است و چون می روند دنبال این جور چیزها،خب شعرها اغلب سطحی و بچگانه می شود.
fєя∂σѕ нαʝιαи
ιитяσ∂υ¢єѕ
اما نکات مثبت، فکر می کنم شعر دورۀ ما ، یعنی شعری که در ظرف این ده سال شروع شده (بیشتر چون شروع کنندۀ این نوع شعر نیما بود و موفق ترین شاعر دوره) یکی از خصوصیات شعر دورۀ ما، که وافعا ارزش دارد، این است که به جوهر شعری نزدیک شده، از صورت کلی گویی در آمده از این حالت که هر بیتی شامل یک معنی باشد و در نتیجه نه حالتی را در شعر مان توسعه بدهیم وروشن کنیم، و نه اینکه این حالت را برای خواننده به وجود بیاوریم که به یک حالتی صد در صد آشنا بشود. از این حالت کلی گویی در آمده و به زندگی، به آدم، به مسائل انسانی نزدیک شده،به مسائلی که ریشه هنر در اینهاست و هنر خونش را از این جور چیزها می گیرد. به این مسائل نزدیک شده و امیدواریم بیشتر نزدیک شود.
ارائه:
https://g.co/kgs/51mWW8
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
#Forough_Farrokhzad #Poet
#Ferdos_Hajian #Unesco
#TeachersMatter
#Cultural_Peace
@HajianFerdos
قسمت سوم مصاحبه ایرج گرگین با
#فروغ_فرخزاد راديو ايران١٣٤٥
🎤(كپى ممنوع 🙏)
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
شما مى توانيد در گوگل با وى پى ان تمام مصاحبه را جستجو كنيد ولى خواهش مى شود از اين پست ها كپى نزنيد و با آى دى فوروارد شود
🏛🙏💫☮️📜🎤🕊
در شعر امروز، (ما به این علت می گوئیم که در امروز زندگی می کنیم) اصل، شعر بودن است. شعرهایی که پر از آه وناله است، پر از غمهاست، پر از ستاره است، پر از خیمه است،پر از کاروان است، نه.البته اینها هم اگر با یک «دید»امروزی باشند اشکالی ندارد، ولی اشکال این است که در دنیای این جور آدمها اصلا یک دنیای به کلی بدون پیشرفت است و ارتباطی با ما ندارد، وگرنه کلمات یک آدم امروزی ، یک آدم صمیمی یک آدم که حساسیتی نسبت به زندگی دارد و نمی خواهد به خودش دروغ بگوید فقط به این خاطر که مدال شاعر بودن را به سینه اش بزند، فقط به این خاطر که می خواهد بسازد، خلق کند .در قالب غزل هم می شود مسائلی را آورد، مسائلی را طرح کرد، همین مسائل امروزی را و یک شعر بسیار زیبای ساخت. چیزی که در یک شعر مطرح است فرم و قالبش نیست، محتوایش است، و اگر محتوای یک شعر ، آن محتوایی باشد که من در دورۀ خودم، احساس کنم که می توانم با آن ارتباط داشته باشم بنابراین صد در صد شعر است.
fєrdσѕ Hαjíαn
Íntrσducєѕ
- راجع به زبان شعر امروز و استفاده از عواملی که می شود و باید استفاده کرد؟

البته این حرف های من هیچ حالت قانون صادر کردن، ندارد. یک مقدار مربوط می شود به سلیقه ها و عقاید شخصی خودم، همین طور تجربه هایم. به هر حال همه می توانند در زمینه شعر عقایدی مخصوص خودشان داشته باشند. به هر حال من فکر می کنم ما ملتی هستیم که در زمینه شعر یک گذشته درخشان داریم و همین وجود محصولات شعری و آن زبانی که این محصولات را به ما تحمیل می کند یک مقدار کار ما را برای انتخاب زبان مشکل می کند. شعر هایی که تا به حال وجود داشته یک زبان شا عرانه برای ما به میراث گذاشته، امامسائلی که در این شعر ها مطرح می شود از نظر من یک مقدار مسائل محدود بودند، مسائل خاصی بودندو زبانی که در این شعر هابکار برده می شد، منظورم کلمه ها هستند،یک مقدار کلماتی هستند که خب هم به علت تکرار، یک مقدار دیگر حال ندارند، و هم به این علت که خاص همان شعر ها هستند. روحیه آن شعرها هستند و با وجود این خصوصیاتی که دارند، به آن« زبان شاعرانه» می گویند. اشکال کار یک شاعر امروزی این است که مسائلی را که می خواهد در شعرش مطرح کند، که مسائلی هستند کاملا جدا از آن مسائل که تا به حال توی شعر بوده، برای بیان این مسائل به هر حال احتیاج به یک زبان داریم، احتیاج به کلماتی که این مسائل را بیان کنند. ولی من همیشه دیده ام در کارهایی که می شود این ترس برای اشخاص هست که چطور این کلمات را وارد شعر کنند، فکر می کنند این کلمه ها چون تا به حال توی شعر نیامده بنابر این « شاعرانه » نیست.مثلا وقتی می خواهند بگویندیک لیوان، می گویند یک پیاله یا جام، در حالی که این یک جور تقلب است و این جان موضوع را می گیرد.
fєrdσѕ Hαjíαn
Íntrσducєѕ
https://g.co/kgs/WfxU54
ارائه:
https://g.co/kgs/51mWW8

http://ferdoshajian.ir/index.php?112
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
#Forough_Farrokhzad #Poet
#Ferdos_Hajian #Unesco
#TeachersMatter
#Cultural_Peace
@HajianFerdos
‌ قسمت چهارم(آخر)مصاحبه ایرج گرگین با #فروغ_فرخزاد راديو ايران١٣٤٥
🎤(كپى ممنوع 🙏)
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
شما مى توانيد در گوگل با وى پى ان تمام مصاحبه را جستجو كنيد ولى خواهش مى شود از اين پست ها كپى نزنيد و با آى دى فوروارد شود
🏛🙏💫☮️📜🎤🕊
fєrdσѕ Hαjíαn
Íntrσdчcєѕ
به نظر من یک شاعر امروزی باید این شجاعت را داشته باشد که هر چقدر می تواند هر چقدر که لازم دارد، احتیاج دارد، کلمه تازه وارد شعرش کند،البته این کار را می کنند، من دیده ام توی شعرهایی که بعضی جوانها می گویند، راستی رفته اند طرف بعضی مسائل تازه، اما این کلمات هنوز آنقدر توی شعر شان جا نگرقته، این علتش این است که آنها واقعا در برابراین مسائل که خواسته اند مطرح کنند آنقدر باز نبوده اند آنقدر خودشان را به این مسائل نداده اند که این مسائل درآنها حل شود و نتیجه اش یک کلمه ای بشود که در متن زبان شعر بتواند خودش را بگنجاند. مثلا وقتی ما می توانیم کلمه نا ن سنگک را توی یک شعر بیاوریم که واقعا منظورمان یک نانی نباشد که از خمیر درست می شود و فلان و فلان و این نان سنگک نه به عنوان یک کلمه بلکه به عنوان یک مسئله مضحکی که توی زندگی امروز اصلا نمی تواند مربوط به کلمه ای باشد که به اصطلاح در شعر دیروز به کا رگرفته شده باشد، چون قبلا گفتیم اصلا زندگی امروز ما عوض شده، هزارو یک مسئله تازه وارد زندگی ما شده، کار یک شعر امروز این است که بیاید. اگر که صمیمی باشد، طبیعی است که زبانش هم یک دست می شود و کلمات هم براحتی توی شعرش می آید. به هر حال نباید ترسید وباید آورد، هر چقدر که ممکن است باید به این کلمات اضافه کرد این حد را وسعت داد، این حدی که تا به حال به وجود آمده واقعا شعر را یک مقدار زیاد تقلبی کرده، چون واقعا همه می خواهند فاضلانه شعر بگویند، هیچکس نمی خواهد صمیمانه شعر بگوید.
f͟͟e͟͟r͟͟d͟͟o͟͟s͟͟ H͟͟a͟͟j͟͟i͟͟a͟͟n͟͟
i͟͟n͟͟t͟͟r͟͟o͟͟d͟͟u͟͟c͟͟e͟͟s͟͟
- فرقی بین شاعره و شاعر نیست، اما فکر می کنم یکی از خصوصیات شعر شما زنانه بودنش است، نظر شما چیست؟

اگر شعر من، همانطور که شما گفتید، یک مقدرا حالت زنانه دارد، خب این خیلی طبیعی است که به علت زن بودنم است. من خوشبختانه یک زنم . اما اگر پای سنجش ارزش های هنری پیش بیاید فکر می کنم دیگر جنسیت نمی تواند مطرح باشد. اصلا مطرح کردن این قضیه صحیح نیست. طبیعی است که یک زن به علت شرایط جسمانی حسی و روحیش به مسائلی توجه می کند که شاید مورد توجه یک مرد نباشد ویک « دید» زنانه نسبت به مسائلی بدهد که با مال مرد فرق کند. من فکر می کنم کسانی که کار هنر را برای بیان وجودشان انتخاب می کنند اگر قرار باشد جنسیت خودشان را یک حدی برای کار هنری خودشان قرار بدهند، فکر می کنم همیشه در همین حد باقی خواهند ماند، و این واقعا درست نیست. من اگر فکر کنم چون یک زن هستم پس تمام مدت باید راجع به زنانگی خودم صحبت کنم، این نه به عنوان یک شاعر بلکه به عنوان یک آدم دلیل متوقف بودن و یک نوع از بین رفتگی است. چون آن چیزی که مطرح است این است که آدم جنبه های مثبت وجود خودش را جوری پرورش دهد که به حدی از ارزش های انسانی برسد، اصل کار آدم است . زن و مرد مطرح نیست.

اگر یک شعر بتواند خودش را به اینجا برساند اصلا مربوط به سازنده اش نمی شود مربوط می شود به دنیای شعر، و ارزش خودش را دارد و همان اثری را دارد که یک مرد کاملا عالی ممکن است به آنجا برسد به هرحال من وقتی شعر می گویم آنقدر ها به این موضوع توجه ندارم واگر می آید، خیلی نا آگاهانه است. جبری است.
T͟͟h͟͟e͟͟ E͟͟n͟͟d͟͟
يك نكته
💫👇💫
#دكتر_فردوس_حاجيان :
بار ديگر حادثه ٢٤ بهمن ١٣٤٥ را
ياد آور مى شويم .پیش‌بینی ساعت چهار در شعر فروغ که ساعت
مرگ اش بود و پیش‌بینی بارش برف در روز دفن او در شعر
«ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد».
فروغ در حال رانندگى با ماشين جيپ ابراهيم گلستان كه در اختيارش بود ، به دليل آنكه با ماشين كودكان "مهد كودك" برخورد نكند و آسيبى به آنها نرسد،به سمت ديگر منحرف مى شود و آن حادثه رخ مى دهد
همين انتخاب نشان مى دهد فروغ براى آيندگان،زندگى عشق و اميد را مى خواست.و بر خلاف عدّه اى كه بر اساسِ برخى از احساسات گذراىِ شخصى و خصوصىِ جوانى او داورى مى كنند،فروغ اهل زندگى و زيستنِ در اكنون بود.
🏛💫👇📜🎻🏛
"زمان گذشت و ساعت ٤بار نواخت"

#TeachersMatter
fєrdσѕ Hαjíαn
Íntrσducєѕ
https://g.co/kgs/WfxU54
ارائه:
https://g.co/kgs/51mWW8

http://ferdoshajian.ir/index.php?112
𝒻𝑒𝓇𝒹𝑜𝓈 𝒽𝒶𝒿𝒾𝒶𝓃
𝒾𝓃𝓉𝓇𝑜𝒹𝓊𝒸𝑒𝓈
#Forough_Farrokhzad #Poet
#Ferdos_Hajian #Unesco
#TeachersMatter
#Cultural_Peace
@HajianFerdos