ferdoshajianفردوس حاجيان
425 subscribers
1.27K photos
699 videos
10 files
839 links
Download Telegram
#صلح_فرهنگى #صلح_با_طبيعت
#Cultural_Peace #Peace_with_nature
در ادامه بحث در باره ى صلح فرهنگى برگرفته از #نظريه_صلح_فرهنگى #دكتر_فردوس_حاجيان به #گام_سوم اشاره اى ديگر مى شود
صلح،تنها قرارداد و پيمان انسان با انسان نيست.به گام هاى پنج گانه پيشتر اشاره كرده بوديم كه:
#گام_اول #صلح_با_خویشتن
#گام_دوم #صلح_با_خانه
#گام_سوم #صلح_با_طبيعت
#گام_چهارم #صلح_با_مدرسه
و
#گام_پنجم #صلح_با_جامعه است.
در #گام_سوم كه #صلح_با_طبيعت است انسان بايد نسبت به #طبيعت در #صلح #آرامش و #گفتگو باشد.در عالى ترين شكل صلح با طبيعت #انسان مى تواند با طبيعت به #وحدت برسد و هر آنچه را كه در طبيعت #مشاهده مى كند را نه تنها بخشى از وجود خود بداند بلكه با طبيعت به #وحدت درونى برسد و در واقع با طبيعت يكى شود.از منظر علوم تجربى اين صلح به شكلى پديدار مى شود كه انسان همانگونه كه نسبت به خود و خانواده احساس مسئوليت مى كند نسبت به #آب #باد #خاك #آتش نيز احساس مسئوليت داشته باشد.اين احساس مسئوليت به #عناصر_چهار_گانه در جهان امروز در واقع همان احساس مسئوليت به #محيط_زيست #جنگلها #مراتع #انرژى #دريا #رودخانه و حتى #آسمان است.شكل ديگرى از صلح با طبيعت هم وجود دارد كه شكل #عرفان و #عشق و #اشراق است.لازم است كه در مباحث آينده در باره ى تفاوت #ناتوراليسم يا همان مكتب #طبيعت_گرايى با شكل #شرقى آن يعنى #وحدت_با_طبيعت ضمن توجه به مبدا آفرينش و نگاه #عقلانى_عرفانى به طبيعت شرحى داده شود. آنگاه به ياد مى آوريم كه اين #عرفان_شرقى چه قدر ما را به طبيعت نزديك مى كند به گونه اى كه هر چه با طبيعت نزديكتر مى شويم از نگاه فيلسوفانى چون #پاول_کورتس و سايرين دورتر
مى شويم آنجا كه می‌گوید بهترین راه شرح طبیعت بکارگیری اصول مادی، از جمله جرم و دیگر خواص فیزیکی و شیمیائی پذیرفته شده جامعه علمی است. افزون بر این، این معنا از طبیعت‌گرایی بر این است که روح، شبح و خدایان واقعیت نداشته طبیعت را هدفی نیست.و اين همان #طبیعت‌گرایی_متافیزیکی
یا #فلسفی است
حال آنكه انديشمندان و حكيمان و عارفانى چون
#شمس #مولانا #حافظ #سعدى #ابن_سينا #سهروردى #خيام #اوحدين_كرمانى و .....پرده هايى از #عرفان_عشق_اشراق در همين #طبيعت و نيز #بازگشت_به_طبيعت را كنار زده اند كه عقل متحير مى شود:

اين كوزه چون عاشقِ زارى بوده است
در بندِ سرِ ذلفِ نگارى بوده است
اين دسته كه بر شانهزى او مى بينى
دستيست كه بر گردن يارى بوده است
#حكيم_عمر_خيام

با دعا و تلاش براى صلح
فردوس حاجيان
#مازندران #قائمشهر
حال و هواى پاييز ٩٦
برابر با ماه نوامبر (November)
كه يكى از روزهاى آن از سوى
#يونسكو (UNESCO)
#روز_جهانى_فلسفه
نام گذارى شده است
#كرمانشاه_فراموش_نشود
#كرمانشاه #سرپل_ذهاب #ثلاث_باباجانى #كانكس
🏛📜🖋🌻👇
#آموزش_براى_صلح
با رويكرد
#صلح_فرهنگى
كانال رسمى هوادارانِ
#فردوس_حاجیان
#آموزگار_صلح_ومهربانی
#سفير_آموزش_جهان
#بنيانگذار_صلح_فرهنگى
@HajianFerdos

🏛🌻🌸☮️☯️🌺🦋🕊
https://i.pinimg.com/736x/5b/0a/c2/5b0ac24122e684268095f656cae85414--sunflower-flower-tehran-iran.jpg
#عرفان_عشق_اشراق
مرگ از ديدگاه مولانا تبديل از وضعيتى به وضعيت ديگر و رسيدن به كمال و زندگى جديد است.زيباترين تعبيرها را مولانا در همين شعر در باره ى مرگ آورده است.باور من بر اين است كه مرگ براى كسانى آغاز زندگى مجدد و رسيدن به كمال و زيبايى است كه در عالم واقع يعنى در دنيا همواره با ايمان و اميد و عشق زندگى كنند.از گناهانى چون كبر،حسد،ريا،طمع،عُجب،انتقام،
شهوت،خشم و گناهانِ ديگرى از اين دست،دورى كنند.در غير اين صورت اگر چه زنده باشند ولى مُرده اند ، پيش از آن كه بميرند.انسانهايى كه با اين گناهان بزرگ زندگى مى كنند در واقع هنگامِ مرگ و ترك زندگى دنيوى مرگ آنها را مى كُشد.هرگز نمى توانند مرگ را بكُشند.و از ديدگاه فلوطين نيز روح هاى سرگردان و عذاب آورى خواهند داشت.هدف از اين يادادشت كوتاه بشارت بهشت يا ترساندن از دوزخ نيست.بلكه تعبير و تاويلِ فلسفه ى مرگ و زندگى بر اساس ديدگاه قطب عالم اشراق و عشق و عرفان،مولاناى جان است.خوشا به سعادت كسانى كه با ايمان قوى زندگى عاشقانه اى را پيشه كردند و همواره با نيت خدمت به مردم و احترام به پدر و مادر و نيز با "داد و دهش" و نشر علم و دانش و تجربه ى خود به ديگران و دستگيرى از مستمتدان و در راه ماندگان ، زندگى جديدى را براى خود رقم زنند كه در آن جاودانگى نيز رقم مى خورد.
پاداش معنوى اين نوشتار نثار روح شادروان
#دكتر_محمد_اسلامى عزيز
خواهرزاده ى گرامى ام
🕊📚🖌🌸🦋🌹🏛
#فردوس_حاجيان
#سفير_آموزش_جهان
#بنيانگذار_صلح_فرهنگى
#بنيانگذار_شهرك_الفبا

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

برای من مَگری و مگو دریغ دریغ
به دامِ دیو دراُفتی دریغ آن باشد

جنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراق
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد

مرا به گور سپاری مگو وداع وداع
که گور پرده جمعیت جنان باشد

فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر
غروب شمس و قمر را چرا زبان باشد

تو را غروب نماید ولی شروق بود
لَحد چو حبس نماید خلاص جان باشد

کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
چرا به دانه انسانْتْ این گمان باشد

کدام دَلوْ فرورفت و پُر برون نامد
ز چاه یوسف جان؛را چرا فغان باشد

دهان چو بستی از این سوی آن طرف بگشاى
که های هوی تو در جو لامکان باشد
#مولانا
🕊🦋🌺🌹🌸📚🖌🏛
https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh911/
👇
@HajianFerdos
Ferdos Hajian

Pིeིaིcིeི Pིrིoིmིoིtིeིrི
https://t.me/joinchat/AAAAAEKGffbaoDDy7bADRA
#عرفان_عشق_اشراق
#گوش_کردن به مراتب هوشمندانه تر از #سخن_گفتن است.مراقب حرف هايمان باشيم!
#فردوس_بقا
@HajianFerdos
🕊👇🏛
https://t.me/joinchat/AAAAAEKGffbaoDDy7bADRA
#عرفان_عشق_اشراق
ای خوشا دولتِ آن مست
که در پای حریف
سَر و دستار نداند
که کدام اندازد
👇
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh150/
🕊
@nokhbegan_mazandaran
https://t.me/joinchat/AAAAAD6SehNNXYwrv82Izw