HRM مدیران و مشاورین منابع انسانی
5.79K subscribers
4.78K photos
304 videos
1.79K files
1.2K links
کانال تخصصی مدیریت
ادمین @mahjoub
برای ارتباط،ذخیره کنید:09123843135
👈عارضه یابی،توانمندسازی،کوچ،جذب،پژوهش،تبلیغات:
9332468612
@hrmpishgaman
👈گروه https://t.me/hrmSupergroup
کدشامد(وزارت ارشاد):
1-1-72130-61-4-1
👈 فرم عضویت:
https://b2n.ir/talentregi
Download Telegram
ریزش نیرو زیاد است؟

نوشته شده توسط : پوینده دهکده جهانی · اردیبهشت ۱۲, ۱۳۹۵

اگر ریزش نیرو در سازمان شما زیاد است، اگر نیروهایی که به زحمت جذب میکنید، خیلی زود سازمان شما را ترک میکنند، دو توصیه دارم: نخست اینکه خیلی نگران نباشید، شما تنها نیستید. دوم اینکه در مرحله جذب به نکاتی که ممکن است فرد را آزار دهد، بیش از مواردی که ممکن است برایش جذاب باشند، تاکید کنید!

این یک واقعیت است که در آگهی های استخدامی و گاهی تصاویر و ویدیوهایی که برای بازاریابی نیروها هم ساخته میشوند، تنها به جنبه های جذاب سازمان اشاره میکنند. حالا شما خودتان را به جای داوطلب استخدام شده بگذارید. او برای خودش رویاهایی ساخته که ما هم با آن اقدامات بازار یابی (عمدتاً ناخواسته) به آن دامن زده ایم و فرد با همان رویاها، بدون آنکه برایش روشن شود که داستان واقعی تر چیست، بخش دلچسب و غیر دلچسب سازمان چیست و کجاست، وارد سازمان میشود.

آنچه در حقیقت رخ میدهد این است که این فرد تا مدتی به قول خودمان “گرم” است و شوق یافتن کار نمیگذارد ببیند. کم کم با واقعیتهای سازمان ما آشنا میشود. در می یابد که نوآوری چنان نیست که گفته بودیم، آن قدر که او برداشت کرده بود، چابک نیستیم، چنان که او انتظار داشت، دیده نمیشود، درک ما از دیده شدن پیز دیگری است و اقعیت های سازمانها (همه سازمانها) با رویا و ایده آل فاصله دارد.

او دلسرد میشود، یا غر میزند یا در پی کاری دیگر است و ما هم که خرسندیم که نیرویی که میخواسته ایم را یافته ایم، متوجه افت راندمان او میشویم و این را به حساب ناکارآمدی اش میگذاریم. ما بازخواستش میکنیم و او هم توجیه میکند که احساس میکند، گول خورده است.

تاکید میکنم که این مسئله خاص کشور ما نیست.

اگر از ابتدا برایش توضیح دهیم که مثلاً ما سازمان کوچکی هستیم، اگر در پی برندهای بزرگ است، بهتر است شانس خود را جای دیگری آزمایش کند. مثلاً ما سر وقت آمدن برایمان مهم است، اگر میخواهد آزادتر باشد، بداند که اینجا آزرده خواهد شد. و ….

ما در این شرایط ممکن است نیرویی خوب را در ابتدای کار از دست بدهیم، اما از هزینه های یک استخدام بد، که از یک اخراج یا ترک سازمان، بد تر و بیشتر است، خود را و او را مصون کرده ایم.

جان کلام اینکه از کاستیها و محدودیتهای سازمان خود سخن بگوئیم و در آگهی های استخدامی، صادق و شفاف باشیم. هم خوبی ها را برجسته کنیم هم محدودیتها را و به داوطلبان اجازه بدهیم که با چشم باز انتخاب کنند.

یکی ا زمهمترین نکاتی که میتوانیم و به نظرم باید بر آنها تاکید و تکیه کنیم، جنبه های “چطور” انجام دادن کارهاست که به شایستگیها و مهارتهای نرمی که انتظار داریم بر میگردد. باید اینها را بدانیم و شفاف مطرح کنیم. این در حالیست که ما بیشتر بر “چه کاری” باید انجام شود، تاکید میکنیم که نه به نفع ماست و نه داوطلب استخدام.

شما در این حوزه چه تجربه ای دارید؟ و چه فکر میکنید؟
تحلیل رسمی آمارهای اشتغال از نگاه معاون مركز آمار

معاون مركز آمار ایران به تحلیل رسمی آمارهای منتشر شده در حوزه بیکاری و اشتغال پرداخته و نکات قابل توجهی در این باره را مورد اشاره قرار داده است. تاثیر تحصیل بر بازار کار، ابهام در آمارهای منتشر شده و انتشار آمار مردود بخشی از اظهارات وی است.

🔵تعداد افراد دارای درآمد بدون كار در كشور در طول سال های 94-1384با رشد 2.4 برابری از یك میلیون و 968 هزار نفر در سال 1384 به چهار میلیون و 769 هزار نفر در سال 1394 رسیده است.

🔴افزایش نیافتن تعداد شاغلان در برخی سال‌ها را نباید به صفر بودن تعداد فرصت‌های شغلی جدید تعبیر كرد زیرا در برخی سال‌ها شغل جدید ایجاد شده اما توسط افرادی اشغال شده است كه پیشتر شاغل بوده‌اند.

🔵تعداد كاركنان بدون مزد فامیلی از 2میلیون و 625هزار نفر در سال 1384 به یك میلیون و 127هزار نفر در سال 1394 رسیده ، یعنی كمتر از نصف شده است.

🔴ادامه تحصیل باعث شده نرخ مشاركت اقتصادی در دو گروه سنی 20 تا 24 سال و 25 تا 29 سال افزایش لازم را نداشته باشد. آمارها نشان می‌دهد حدود 50 درصد دانش‌آموختگان به سمت ادامه تحصیل می‌روند و با تاخیر 3 ساله وارد بازار کار می‌شوند.

🔵هزینه ایجاد شغل برای تحصیلکرده‌ها بسیار بالاتر است.

🔴كل دانش‌آموختگان مقطع دكتری حرفه‌ای و تخصصی كشور هنوز به 200 هزار نفر نرسیده‌اند چگونه برخی اعلام می‌كنند 3 میلیون بیكار در این مقطع تحصیلی داریم؟


👈👈لینک متن این خبر:

http://www.eghtesadnews.com/Live/Stories/DEN-143320
Forwarded from مدیریت استراتژیک
پیتر دراکر می گوید: «فرهنگ، استراتژی را بعنوان صبحانه می خورد»؛
اما می توان گفت: یک استراتژی خوب، فرهنگ را برای صبحانه دعوت می کند.
سازمان جهانی بهداشت ده مهارت عمده را با توجه به اهمیت و تاثیرآنها در ارتقاء ویژگی های شخصیتی و همچنین سلامت روان افراد جامعه به شرح زیر مشخص نموده است:
-مهارت خود آگاهی (Consciousness).
-مهارت ارتباط (Communication).
-مهارت روابط بین فردی (Interpersonal relationships).
-مهارت حل مسأله ( Problem solving ability).
-مهارت تفکر خلاق ( Creative thinking).
-مهارت مقابله با هیجانات(Effective communication).
-مهارت مقابله با استرس (Ability to deal with stress)
-مهارت همدلی ( Empathy).
-مهارت تصمیم گیری ( Decision making).
-مهارت تفکر انتقادی) (Critical thinking
Forwarded from Farhangian
⭕️نابرابری جنسیتی در دسترسی به آموزش⭕️

✔️بنا بر تعریف مجمع جهانی اقتصاد، شاخص دستیابی عادلانه به آموزش عمومی، دسترسی فعلی دختران و پسران به آموزش را در سطوح تحصیلی ابتدایی، متوسطه و دانشگاه بررسی میکند.

✔️شکاف جنسیتی در آموزش از اساسی‌ترین موانع رشد و توسعه کشورها محسوب شده و دسترسی به آموزش ابزار قدرتمند در ایجاد تغییر در زندگی دختران و زنان و به تبع آن برخورداری از زندگی با کیفیت است.

✔️در مناطق مختلفی از کشور موانع اقتصادی، فرهنگی و آموزشی مثل ناتوانی مالی، مختلط بودن مدارس روستایی، ازدواج زودهنگام دختران، دور بودن مسیر مدرسه و نبود وسیله مناسب باعث عدم دسترسی دختران به آموزش می‌شود.

✔️دانش‌آموزان دختر امروز، مادران آینده هستند دستیابی مناسب به آموزش رسمی کشور ، ضامن تربیت مناسب‌تر از نسل آینده است.


✏️
کانال توسعه و عدالت آموزشی
https://telegram.me/joinchat/BcbyJDxOv7gTNI7ZGodyvw

✏️
http://www.hamianefarda.com/sites/default/files/nabarabari.jpg
Forwarded from Elham Ghanadian
از دیدگاه ادگار شاین یکی از راه های بهتر برای اندیشیدن به فرهنگ این است که آن را در چند «پرده» تو در تو تعریف کنیم. دیگر اینکه باید توجه خود را به پرده‌های پوشیده‌تر فرهنگ معطوف کنیم. در اینجا باید یادی از فروید و یونگ کرد که معتقد بودند سرنوشت آدمی را لایه‌های پوشیده و تاریک روان انسان رقم خواهد زد. شاین نیز معتقد است سرنوشت یک سازمان در لایه‌های پوشیده‌تر آن تعیین می‌شود. 

می توان گفت این فرهنگ سه پرده به ترتیب از آشکار به نهان می‌گراید. 

پرده يكم: جلو‌ه‌هاي ظاهري

هنگام ورود به یک سازمان اولین اموری که به چشم می‌آید همین پرده اول است، اموری از قبیل معماری محل، چیدمان اثاث، حال و هوای محیط و رفتار افراد با یکدیگر و با مشتری از جلوه‌های ظاهری محسوب می‌شوند. در پرده اول بی‌درنگ می‌توان فهمید هر سازمانی، به شیوه متفاوتی کار می‌کند. فرض کنیم شما به‌عنوان مدیر یک شرکت ایرانی برای الگو گرفتن از یک شرکت پیشرفته چندملیتی به یکی از نمایندگی‌های آن در اروپا مراجعه می‌کنید. ممکن است وضعیت ظاهری شرکت بسیار مجذوبتان کند و برخلاف فضای داخلی شرکت شما در ایران، خبری از در و دیوار در فضای داخلی ساختمان این شرکت خارجی نیست و در فکرتان خطور کند بهره‌وری کارکنان این کمپانی و روابط خوب، باز و صمیمی که با یکدیگر دارند و انجام کارهای موفق تیمی آنها و مشتری مداری فوق‌العاده آنها به دليل صورت ظاهري سازمان است؛ اما هشدار! تنها چیزی که تاکنون بر شما آشکار شده جلوه‌های ظاهری است. باید بتوانید با اندرونی‌ها گفت‌و‌گو و از آنها درباره چیزهایی که دیده و حس کرده‌اید پرس و جو کنید. این شما را به پرده دوم فرهنگ راهنمایی 

می‌کند. 

پرده دوم: ارزش‌هاي مورد حمايت

حال تصور کنید شما به‌عنوان مدیر فوق، به تازگی خواستار اعمال تغییراتی در سازمانتان جهت ایجاد بهره‌وری بیشتر در کارکنانتان برآمدید، آیا آنچه از روی ظواهر سازمان و الگوهای رفتاری افراد در مثال بالا فراگرفته‌اید کافی است، یا هنوز باید بکاوید؟ کاوش بیشتر؛ یعنی پرسش درباره چیزهایی که سازمان برای آنها ارزش قائل است. از جمله چرا آنها، چنین می‌کنند؟ چرا در آن شرکت خارجی خبری از در و دیوار نیست؟ این پرسش‌ها را به ویژه باید درباره آن دسته از جلوه‌های ظاهری که برای شما معما است یا با انتظارات شما سازگار نیست، در میان آورد. برای رسیدن به این هدف، می‌توانید کسانی از درون سازمان پیدا کنید که سازمان را برای شما شرح دهند. اولین چیزی که از این افراد می‌توانید بیاموزید «ارزش‌های مورد حمایت» سازمان است. کارکنان ممکن است به شما بگویند در آنجا افراد به کار تیمی علاقه دارند و بر این باورند که بدون نقد نظر یکدیگر و متقاعد کردن مجریان، نمی‌توان تصمیم خوب گرفت. شما ممکن است با خود بیندیشید که ما هم در ایران دوست داریم به مشتری خدمت کنیم و به یکدیگر نیز یاری رسانیم؛ اما کارکنانتان قادر به انجام کار تیمی نیستند و مشتریان شما از خدماتی که به آنها عرضه می‌شود خشنودی ندارند؛ ولی عجیب است: می‌بینید اصول و ارزش‌های مورد حمایت شرکت شما با آن شرکت خارجی یکی است. می‌بینید شما نیز مشتری‌مدار هستید، به کار تیمی علاقه‌مند هستید، به کیفیت می‌اندیشيد، درست‌کاری را ارج می‌نهید حتی برای برقراری نظم در سازمانتان و نشان دادن آن به مشتریان، کارکنان از لباس یک فرم استفاده می‌کنند؛ اما کارکنان آن شرکت خارجی از پوشش‌های دلخواهشان استفاده می‌کنند. حال موضوع چیست؟ آیا با برداشتن در و دیوارها و تغییر در پوشش کارکنان می‌توان به نتیجه و راندمان کاری آن شرکت خارجی دست یافت؟ اما هنوز زود است. شما با پرده‌های پوشیده‌تر این دو بنگاه آشنا نشده‌اید. کارکنان شما حتی از نظام ترفیع و پاداش‌شان هم هیچ شکایتی ندارند. توصیه ما به شما این است که تعجیل نکنید و قبل از تخریب در و دیوار شرکت به مسائل عمیق‌تری که رفتارهای انسان از آن ناشی می‌شود توجه داشته باشید. به عبارتی خود را گرفتار تله‌های یکی شدن با پرسونا نکنید. 

این تضادها گویای آن است که در پس این رفتار ظاهری، پرده پوشیده‌تری از ادراک واندیشه نهفته است که ممکن است با اصول و ارزش‌های مورد حمایت دو بنگاه همساز باشد، یا نباشد. اگر می‌خواهید فرهنگ و در نهایت روح و روان را بفهید باید رمز پرده سوم را بگشایید. 

پرده سوم: باورهاي مشترك نهفته

برای فهم این پرده‌ اندرونی، باید از منظرزمانی و مکانی به دو شرکت بنگرید. باید ببینید در گذشته باورها، ارزش‌ها و پندارهای پایه‌گذاران و رهبران اصلی که آنها را به قله پیروزی هدایت کرده‌اند چه بوده است. سازمان‌ها را افراد یا گروه‌های کوچکی راه می‌اندازند که از ابتدا باورها، ارزش‌ها و پندارهای خود را به کسانی که استخدام می‌کنند، می‌قبولانند. اگر ارزش‌ها و پندارهای مورد قبول پایه‌گذاران، با آنچه محیط اجازه می‌دهد یا تحمل می‌کند، همسو نباشد سازمان زمین می‌خورد و هیچ گاه فرهنگی پ
Forwarded from Elham Ghanadian
یدا نمی‌کند. به سخن دیگر، جوهره فرهنگ، همین ارزش‌ها، عقاید و باورهایی است که افراد در حین فتح پی در پی قله‌های موفقیت، دوش به دوش هم می‌آموزند و آنها را به عنوان محکمات می‌پذیرند. مهم است این نکته یادمان باشد که خالق این عقاید، ارزش‌ها و باورها فرآیند با هم آموزی است. 

نکته‌ای که خیلی مهم است، انجام کار تیمی و مشتری مداری و احترام به مشتری است كه در برخی از فرهنگ‌ها جزو ارزش‌های لاینفک اجتماعی محسوب شده و چنین مطالبی را در آموزش‌های دوران مدرسه‌ای خود گنجانیده و آنها را در درون کودکان و نوجوانانشان نهادینه می‌کنند و این موضوع به سهولت در فرهنگ شغلی آنها دیده می‌شود، کارکنان شرکت خارجی که مثالش بیان شد با انجام کار تیمی و کمک به مشتری کاملا یگانه هستند و لزومی به استفاده از ماسک نوع‌دوستی در هنگام انجام کارهای شرکتشان ندارند، بلکه تمام انرژی که لازم است این نقاب را بر صورتشان حفظ كنند به‌طور ناخودآگاه صرف خدمات رسانی با مشتری می‌كنند، به این علت است که آنان را هنگام انجام شغلشان می‌بینید، اکثرا شاداب و پرانرژی در خدمت یکدیگر و مشتریانشان هستند. در مقاله‌های بعد به‌طور مفصل درباره ساختار روان سازمان (که در شکل 1 به آن اشاره شد) و کهن ‌الگوهای سازمان خواهیم پرداخت. ابزاری که امروزه به یکی از موثرترین روش‌های مدیریتی در ایجاد تغییرات موفق سازمانی شناخته شده است. 


منابع: 

1: Mapping the Organizational Psyche: A Jungian Theory of Organizational Dynamics and Change [John G. Corlett, Carol S. Pearson]

2: THE corporate culture survival guide[EDGAR H. SCHEIN]

Organizational Culture and Leadership [Edgar H. Schein]: 3

4: فرهنگ سازمانی. نویسنده: ادگار شاین چاپ انتشارات فرا

Ally Micklem

Jobs and Ideas Group Manager & Director of talkabout HR
Playing Is Learning

“Play is as essential for human health and learning as other biological functions such as sleep and dreaming.”
https://www.linkedin.com/groups/2625263/2625263-6135828004330369026
Forwarded from Deleted Account
خلاصه كتاب مديريت در پهنه فرهنگ ها
نوشته سوزان سي اشنايدر و ژان لويي بارسو
Forwarded from Deleted Account
Forwarded from Deleted Account
Forwarded from ️مشاورین مدیریت شرکتها، صنایع و پروژه ها
IRIND- نگارش طرح شغلی.pdf
563.2 KB
Forwarded from Deleted Account
Forwarded from Deleted Account