Forwarded from Doran #Witcher (Yalda.shah)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانس Misty Mountains از فیلم #هابیت: یک سفر غیر منتظره همراه با #لیریک
#Vidoe
#Hobbit
#Misty_Mountains
#Tolkien
@Dragon_Age
#Vidoe
#Hobbit
#Misty_Mountains
#Tolkien
@Dragon_Age
#گندالف خاکستری و #گلامدرینگ، شمشیر #تورگون پادشاه #گوندولین
در داستان #هابیت او این شمشیر را در غار ترول‌ها پیدا کرد.
@Gondolin_ir
در داستان #هابیت او این شمشیر را در غار ترول‌ها پیدا کرد.
@Gondolin_ir
نبرد پنج سپاه
صدای غرش او مثل صدای طبل و توپ بود؛ گرگ‌ها و گابلین‌ها را مثل پر و کاه از سر راهش کنار می‌زد . از پشت سر به آن ها حمله برد و حلقه‌ی محاصره را مثل تندر شکست. دورف‌ها هنوز دور فرماندهان خودشان را اطراف یک تپه گرد کوتاه گرفته بودند و پایداری می کردند.
آن وقت #بئورن خم شد و #تورین را که با تن شکافته از زخم نیزه‌ها زمین افتاده بود، برداشت و از میدان نبرد بیرون برد.
خیلی زود برگشت و عصبانیتش دو چندان شده بود، طوری که هیچ‌کس را یارای ایستادگی در مقابل او نبود، و هیچ سلاحی به او کارگر نمی افتاد. محافظ‌های #بولگ را کنار زد و او را زمین کوبید و از پای در آورد.
پی‌نوشت: این توضیح بر اساس کتاب #هابیت و داستان اصلیه، و فرق داره با چیزی که فیلم ازش اقتباس کرده بود.
@Gondolin_ir
صدای غرش او مثل صدای طبل و توپ بود؛ گرگ‌ها و گابلین‌ها را مثل پر و کاه از سر راهش کنار می‌زد . از پشت سر به آن ها حمله برد و حلقه‌ی محاصره را مثل تندر شکست. دورف‌ها هنوز دور فرماندهان خودشان را اطراف یک تپه گرد کوتاه گرفته بودند و پایداری می کردند.
آن وقت #بئورن خم شد و #تورین را که با تن شکافته از زخم نیزه‌ها زمین افتاده بود، برداشت و از میدان نبرد بیرون برد.
خیلی زود برگشت و عصبانیتش دو چندان شده بود، طوری که هیچ‌کس را یارای ایستادگی در مقابل او نبود، و هیچ سلاحی به او کارگر نمی افتاد. محافظ‌های #بولگ را کنار زد و او را زمین کوبید و از پای در آورد.
پی‌نوشت: این توضیح بر اساس کتاب #هابیت و داستان اصلیه، و فرق داره با چیزی که فیلم ازش اقتباس کرده بود.
@Gondolin_ir
نبرد پنج سپاه
صدای غرش او مثل صدای طبل و توپ بود؛ گرگ‌ها و گابلین‌ها را مثل پر و کاه از سر راهش کنار می‌زد. از پشت سر به آن ها حمله برد و حلقه‌ی محاصره را مثل تندر شکست. دورف‌ها هنوز دور فرماندهان خودشان را اطراف یک تپه گرد کوتاه گرفته بودند و پایداری می کردند.
آن وقت #بئورن خم شد و #تورین را که با تن شکافته از زخم نیزه‌ها زمین افتاده بود، برداشت و از میدان نبرد بیرون برد.
خیلی زود برگشت و عصبانیتش دو چندان شده بود، طوری که هیچ‌کس را یارای ایستادگی در مقابل او نبود، و هیچ سلاحی به او کارگر نمی افتاد. محافظ‌های #بولگ را کنار زد و او را زمین کوبید و از پای در آورد.
پی‌نوشت: این توضیح بر اساس کتاب #هابیت و داستان اصلیه، و فرق داره با چیزی که فیلم ازش اقتباس کرده بود.
@Gondolin_ir
صدای غرش او مثل صدای طبل و توپ بود؛ گرگ‌ها و گابلین‌ها را مثل پر و کاه از سر راهش کنار می‌زد. از پشت سر به آن ها حمله برد و حلقه‌ی محاصره را مثل تندر شکست. دورف‌ها هنوز دور فرماندهان خودشان را اطراف یک تپه گرد کوتاه گرفته بودند و پایداری می کردند.
آن وقت #بئورن خم شد و #تورین را که با تن شکافته از زخم نیزه‌ها زمین افتاده بود، برداشت و از میدان نبرد بیرون برد.
خیلی زود برگشت و عصبانیتش دو چندان شده بود، طوری که هیچ‌کس را یارای ایستادگی در مقابل او نبود، و هیچ سلاحی به او کارگر نمی افتاد. محافظ‌های #بولگ را کنار زد و او را زمین کوبید و از پای در آورد.
پی‌نوشت: این توضیح بر اساس کتاب #هابیت و داستان اصلیه، و فرق داره با چیزی که فیلم ازش اقتباس کرده بود.
@Gondolin_ir
موجودات بالداری که #ویچ‌کینگ و سایر #نزگول در داستان ارباب حلقه‌ها بر آن‌ها سوار می‌شدند برخلاف باور عموم، به هیچ وجه «اژدها» نبودند و نفس آتشین نداشتند. (به تفاوت محرز آن‌ها با #اسماگ در داستان و فیلم #هابیت توجه کنید.)
اما از ماهیت واقعی آن مرکب‌ها در کتاب یا فیلم واقعیت مشخصی بیان نشده و تنها می‌توان حدس زد که به علت شباهت بال‌های مرکب‌های نزگول با بال خفاش - همینطور جیغ‌شان - به احتمال زیاد این موجودات بالدار نژادی از خفاش‌های غول‌پیکر هستند که با کمک جادوی سیاه #سائورون، به این هیبت عظیم در آمدند...
@Gondolin_ir
اما از ماهیت واقعی آن مرکب‌ها در کتاب یا فیلم واقعیت مشخصی بیان نشده و تنها می‌توان حدس زد که به علت شباهت بال‌های مرکب‌های نزگول با بال خفاش - همینطور جیغ‌شان - به احتمال زیاد این موجودات بالدار نژادی از خفاش‌های غول‌پیکر هستند که با کمک جادوی سیاه #سائورون، به این هیبت عظیم در آمدند...
@Gondolin_ir
#گندالف خاکستری و #گلامدرینگ، شمشیر #تورگون پادشاه #گوندولین
در داستان #هابیت او این شمشیر را در غار ترول‌ها پیدا کرد.
@Gondolin_ir
در داستان #هابیت او این شمشیر را در غار ترول‌ها پیدا کرد.
@Gondolin_ir
#ویچ‌کینگ، مه‌ترین #نزگول و خادم ارشد #سائورون
مرکب‌های بالداری که ویچ‌کینگ و سایر نزگول بر آن‌ها سوار می‌شدند به هیچ وجه اژدها نبودند. توضیحات بیشتر: 👈 کلیک کنید 👉
Channel:
✨ @Gondolin_ir ✨
Group:
✨@Gondolin_comments ✨
مرکب‌های بالداری که ویچ‌کینگ و سایر نزگول بر آن‌ها سوار می‌شدند به هیچ وجه اژدها نبودند. توضیحات بیشتر: 👈 کلیک کنید 👉
Channel:
✨ @Gondolin_ir ✨
Group:
✨@Gondolin_comments ✨
#کاسپلی زیبا از #لگولاس و #تائوریل مربوط به فیلم #هابیت ❤️
Channel:
✨ @Gondolin_ir ✨
Group:
✨@Gondolin_comments ✨
Channel:
✨ @Gondolin_ir ✨
Group:
✨@Gondolin_comments ✨
تورین گفت: «الوداع، ای دزد نیک‌سیرت. من اکنون به تالارهای انتظار می‌روم و کنار پدرانم می‌نشینم تا جهان تازه شود. از آنجا که هر چه طلا و نقره است ترک می‌کنم، و به جایی می‌روم که این چیزها در آن قیمتی ندارد، دلم می‌خواهد دوستانه از تو جدا شوم، و حرف‌ها و کارهایی را که جلوی دروازه زدم و کردم، پس می‌گیرم.»
بیلبو یک زانویش را زمین گذاشت و دلش از غصه پر شد. گفت: «الوداع شاه زیر کوه. اگر ماجرا باید این طور تمام بشود، چه ماجرای غم‌انگیزی است؛ و حتی یک کوه طلا هم جبران این ضایعه را نمی‌کند. ولی خوشحالم در خطرات با شما شریک بودم این از سر بگینزها زیاد است.»
تورین گفت: «خوبی تو خیلی زیادتر از آن است که خودت می‌دانی، فرزند غرب مهربان. و کمی شجاعت و کمی هم حکمت با آن مخلوط شده. اگر خیلی از ماها به خوردن و شادی کردن و ترانه خواندن بیشتر بها می‌دادیم تا اندوختن طلا، آن وقت دنیای ما شادتر از این‌ها بود. ولی چه غم‌انگیز، چه شاد، حالا باید ترک‌اش کنم. الوداع!»
#هابیت #متن_کتاب
ترجمه رضا علیزاده💎
Channel:
✨ @Gondolin_ir ✨
Group:
✨@Gondolin_comments ✨
بیلبو یک زانویش را زمین گذاشت و دلش از غصه پر شد. گفت: «الوداع شاه زیر کوه. اگر ماجرا باید این طور تمام بشود، چه ماجرای غم‌انگیزی است؛ و حتی یک کوه طلا هم جبران این ضایعه را نمی‌کند. ولی خوشحالم در خطرات با شما شریک بودم این از سر بگینزها زیاد است.»
تورین گفت: «خوبی تو خیلی زیادتر از آن است که خودت می‌دانی، فرزند غرب مهربان. و کمی شجاعت و کمی هم حکمت با آن مخلوط شده. اگر خیلی از ماها به خوردن و شادی کردن و ترانه خواندن بیشتر بها می‌دادیم تا اندوختن طلا، آن وقت دنیای ما شادتر از این‌ها بود. ولی چه غم‌انگیز، چه شاد، حالا باید ترک‌اش کنم. الوداع!»
#هابیت #متن_کتاب
ترجمه رضا علیزاده💎
Channel:
✨ @Gondolin_ir ✨
Group:
✨@Gondolin_comments ✨