Gondolin.ir | ارباب حلقه‌ها
10.2K subscribers
2.66K photos
469 videos
18 files
942 links
💥❤️‍🔥 Gondolin.ir ❤️‍🔥💥

گوندولین، شهر پنهان الف‌های نولدور🌟

هواداران تالکین و دنیای ارباب حلقه‌ها🔥

ادمین پاسخگو به مخاطبان:
@Wolfheart_Kenshin

پیج اینستاگرام:
instagram.com/gondolin_ir


گروه تبادل نظر:
https://t.me/+VeuASfYaiTeP9wjN
Download Telegram
#تور و #اولمو برگرفته از کتاب سقوط گوندولین

@Gondolin_ir
Gondolin.ir | ارباب حلقه‌ها
#تور و #اولمو برگرفته از کتاب سقوط گوندولین @Gondolin_ir
توفانی شد و غربِ دور به سویش تاختن گرفت. توفان بزرگ بود و نه هولناک بل #اولمو پیش می‌آمد و چه شکوهمند می‌نمود. از آب و از میان غرشش؛ بزرگوار برخاست و اما پسر #هور، زانو شکست. با #تور گفت: «برخیز! از خشم من مهراس، پلیدی عظیمی بر دره #سیریون پیش می‌خزد، تو بدان گونه آراسته‌ای تا قاصد من باشی، در سایه من به سوی وادی نهان گام بردار، فروغی از تو پدید می‌آید و تاریکی را می‌شکافد»

باید که #گوندولین را می‌جست. قلمرو پنهان شاه برین #نولدور، #تورگون، آن فرزانه را. اولموی والـا، ردایی به تور داد تا سایه‌اش باشد هنگام مواجهه با دشمن.

@Gondolin_ir
#اولمو، خداوندگار آب‌های #آردا.

اولمو خداوند آب هاست. او تنهاست. هیچ‌گاه زمانی دراز یک جا درنگ نمی‌کند، هر‌گاه اراده کند در تمامی آب‌های ژرف گرد زمین یا زیر‌زمین جا‌به‌جا می‌شود.

پس از #مانوه تواناترین #والار اوست، و پیش از پدید آمدن #والینور در دوستی با او صمیمی‌ترین بود؛ اما از‌آن‌پس به ندرت در انجمن والار شرکت می‌جست، مگر آنکه امری بس مهم درمیان می‌بود، زیرا اولمو پروای همهٔ آردا را داشت، و او را نیازی به جای آسودن نیست. افزون بر این، اولمو گام نهادن بر روی زمین را دوست نمی‌دارد، و به ندرت به رسم همتایانش خود را به کالبدی می‌آراید.

هرگاه فرزندان #ارو چشم شان بر او می‌افتاد، دل‌هاشان از وحشتی عظیم مالامال می‌گشت؛ چرا که برآمدن شاه دریا دهشتناک بود، همچون موجی اوج گیرنده که به ساحل می‌تازد، کلاهخودی تیره و کف نشان بر سر و زرهی پرتلألؤ به رنگ سیم با ته رنگی از سایه‌های سبز بر تن. نوای شیپورهای مانوه بلند است، اما آوای اولمو ژرف است، همچون ژرفای اقیانوس که تنها خود او دیده‌است.



با این حال اولمو، هم الف‌ها و هم آدمیان را دوست می‌دارد، و هیچ گاه آنان را به حال خویش رها نکرده، حتی آنگاه که والار بر ایشان خشم گرفته‌اند. گاه و بی گاه نادیده به کرانه‌های سرزمین میانه می‌آید، یا از شاخابه‌های دریا در میان خشکی می‌گذرد، و آنجا از کرناهای بزرگش، اولوموری که سالمار مایا برای او از صدف‌های سفید ساخته‌است، آهنگی برمی آورد؛ و آنکه این آهنگ می‌شنود از آن پس همیشه این نفیر را به گوش جان می‌نیوشد، و عشق به دریا هیچ گاه رهایش نمی‌سازد.

اولمو بیشتر با ساکنان سرزمین میانه به آوایی سخن می‌گوید که فقط به سان آهنگ آب شنیده می‌شود. چرا که تمامی دریاها، دریاچه‌ها، رودها، آبگیرها، چشمه‌ها در فرمان اوست؛ از این روی الف‌ها می‌گویند روح اولمو در رگ‌های جهان جاری است. بدین گونه خبرها به اولمو می‌رسد، حتی در ژرفناها، خبر جمله نیازها و رنج‌های آردا، که اگر جز این بود از مانوه پنهان می‌ماند.

در ژرفناها به آهنگی عظیم و هولناک می‌اندیشد؛ و طنین آن آهنگ، اندوهگین و شاد در سرتاسر رگ‌های جهان در جریان است؛ زیرا اگرچه برآمدن چشمه در برابر آفتاب شادی بخش است، سر منشأ آن از چاه‌های اندوه ناپیموده‌ای است که در بنیاد زمین واقع است. #تله‌ری بسی چیزها از اولمو آموختند، و به همین دلیل آهنگ شان اندوه و سرور را یک جا در خود داشت.

#سالمار با او به آردا آمد، و نیز #اوسه و #اوئی‌نن، که به آنان حکمرانی بر موج‌ها و جنبش‌های دریاهای درونی را بخشید، و علاوه بر اینان بسیاری مینویان دیگر.

به قدرت اولمو بود که حتی در تاریکی ملکور زندگی هنوز در بسیاری رگه‌های پنهان جریان داشت، و زمین نمرد؛ و برای جمله کسانی که در آن تاریکی ره گم کرده یا دور از روشنایی والار سرگردان بودند، اولمو گوشی شنوا داشت؛ و او هیچ‌گاه سرزمین میانه را فراموش نکرده‌است، و از آن هنگام هر آنچه از ویرانی و دگرگونی رخ داده‌است، از اندیشه اش دست باز نداشته، و تا به فرجام روزگاران، باز نخواهد داشت.

اولمو در حق الف‌ها و آدمیان نیکی‌های بسیار کرده‌است، او بود که جزیره بالار را برای بردن الف‌ها به والینور به ساحل سرزمین میانه آورد، او بود که آدمیان را در بدو ورود یاری می‌داد، او بود که فکر ساختن #نارگوتروند و #گوندولین را در ذهن #فین‌رود و #تورگون، در هنگام خواب، گذاشت، او بود که #تور پسر #هور را برای آگاه ساختن تورگون فرستاد ، او بود که #الوینگ را از آب های سیریون نجات داد، او بود که در حلقه داوری از #ائارندیل در مقابل خشم #ماندوس دفاع کرد و هزاران کار دیگر که شمارش آن خارج از توان است.



منبع: دانشنامه والیمار


@Gondolin_ir
#ایدریل #کله‌بریندال دختر #تورگون

#تور در #گوندولین ماندگار شد و حکمت مردمان آنجا او را شیفته ساخت و جسم و جانش توانمند شد و معرفت الف‌ها را آموخت. آنگاه دل ایدریل به او و دل او به دختر پادشاه مایل گشت و این گونه دومین پیوند الف‌ها و آدمیان به وقوع پیوست که ثمره‌ی آن #ائارندیل بود.

@Gondolin_ir
#مایگلین

مایگلین به فرجام پدرش دچار شد و در جدال با #تور از فراز دیوارهای #گوندولین سقوط کرد و کشته شد. #ائول قبل از مرگ او را نفرین کرده بود که به همین طریق کشته شود.
توضیحات تکمیلی:
t.me/Gondolin_ir/476



@Gondolin_ir
سقوط #گوندولین

پس از خیانت #مایگلین و محرز شدن مکان #گوندولین برای #ملکور ، سپاه #مورگوت از تپه‌های شمالی به گوندولین هجوم آوردند و مورگوت بالروگ‌ها و اورک‌ها و گرگ‌هایش را برای ساقط کردن گوندولین روانه ساخت؛ و اژدهایان که اکنون پرشمار و بس مخوف شده بودند همراهی‌شان می‌کردند.

نفس آتشین اژدهایان و بخار و دود شهر را در مهی غلیظ فرو برد و بدین سان #تور و #ایدریل و سایر بازماندگان به دور از چشم دشمن فرار کردند.

@Gondolin_ir
نبرد #تور و #مایگلین در سقوط #گوندولین

توضیحات تکمیلی: 👈 t.me/Gondolin_ir/865


@Gondolin_ir
#گلورفیندل در #ایملادریس (#ریوندل)

او از معدود الف‌هایی بود که به سبب کردار نیک خود در دوران اول - از جمله اکراهش از جنایات #نولدور در حق #تله‌ری و تبعید پس از آن، نجات #‌تور و #ایدریل و در نهایت کشتن یک #بالروگ در نبردی که منجر به سقوط #گوندولین شد - پس از مرگ با تصمیم #والار از تالارهای #ماندوس باری دیگر به زندگی برگشت. گلورفیندل پس از احیای مجدد، مدتی طولانی در #والینور زیست و در آنجا از پیروان #اولورین #مایا (#گندالف) گردید و سرانجام در اواسط دوران دوم به سرزمین میانه راهی شد تا به جبهه‌ی تقابل در برابر تحرکات #سائورون بپیوندد.

گلورفیندل در دوران سوم رهبری سپاه الف‌ها در نبرد #فورنوست را برعهده داشت که به سرنگونی #ویچ‌کینگ و پادشاهی #آنگمار انجامید. در داستان ارباب حلقه‌ها او بود که به دستور #الروند در پی یافتن حامل حلقه‌ی یگانه شتافت و #فرودو زخمی از تیغ #مورگول را همراه با حلقه‌ی سائورون به #ریوندل رساند. (اما در فیلم ارباب حلقه‌ها #آرون جایگزین او شد😒.)



🔰 @Gondolin_ir 🔰
آنک #تور احساس کرد که پاهایش سوی کرانه‌ی دریا کشیده می‌شود و از پله‌های درازآهنگ سوی کرانه‌ای فراخ‌گشاده و گسترده‌دامن در کناره‌ی شمالی دماغه‌ی تاراس فرود آمد؛ و همچنان‌که فراپیش می‌رفت، خورشید را دید که در توده‌ابری تیره و سترگ فرو می‌رفت که از لبه‌ی دریای رو به سیاهی فراز می‌آمد؛ و هوا رو به سردی نهاد و از برای طوفانی آیان، هیاهو و جوش و خروشی به راه بود. و تور بر کرانه باز ایستاد و خورشید به کردار آتشی دودانگیز در فراپشتِ تهدیدِ سپهر بود؛ و در نظرش چنین نمود که خیزابه‌ای سترگ از دورجای بلند شد و سوی خشکی درغلتید، لیک شگفتی او را سر جایش نگه داشت و او بی‌حرکت بر جای خویش فرو ماند. و خیزابه سوی او آمد و بر آن مه‌ای از سایه نهفته بود. آنگاه نابیوسان همچنان‌که فراپیش می‌آمد، حلقه شد و شکست و به شکل دستانِ کف‌آلود و درازدامانی به پیش هجوم آورد؛ لیک جایی که خیزابه در آن شکسته بود، هیبتی پویا، سیه‌فام در برابر طوفانِ خیزان، با قامت و اورندی بزرگ ایستاده بود.

آنگاه
تور به پاسداشت و ارج‌گذاری سر فرو نهاد، چه در نظرش پادشاهی نیرومند را به چشم می‌دید. دیهیمی بلند همچون سیم بر سر نهاده بود که از آن گیسوان بلندش چون کفی که در گرگ‌ومیش سوسو می‌زنند، فرو ریخته بودند؛ و همچنان که شنل خاکستری‌فامی را به پس در می‌افکند که به کردار مه‌ای بر گردش آویخته بود، هان! او نیم‌تنه رخشانی بر تن داشت، تنگ و چسبان همچون فلس یک ماهی بزرگ، و جامه‌ای به رنگ سبز تیره که وقتی خرامان سوی خشکی پیش می‌آمد، با آتش دریایی برق می‌زد و سوسو داشت. بدین سان آن ژرفنانشین که #نولدور وی را #اولمو، خداوندگار آب‌ها می‌نامند، خویشتن را بر تور پورِ #هور از خاندان #هادور در فرودِ #وین‌یامار نمایاند.

#متن_کتاب #سقوط_گوندولین
ترجمه‌ی امین قربانی 🔥🌟💥

👈 دانلود ترجمه‌ی کتاب سقوط گوندولین 👉

👈👈 درگاه مالی حمایت از مترجم 👉👉

💥استاد گران‌قدر، «رضا علیزاده» نیز اخیراً ترجمه‌ی ایشان را تأیید و تحسین کردند.💥

Channel:
@Gondolin_ir

Website:
www.Gondolin.ir

Group:
Gondolin Comments
فرو ریختن برج #تورگون طی حمله‌ی اژدهایان که منجر به مرگ او در پی سقوط #گوندولین شد:

#ایدریل گفت: «وای بر من که پدرم بر فراز بلندترین برجش چشم به راه مرگ است؛ اما هفت بار وای بر کسی که سرورش در فراروی ملکو فرو افتاده است و دیگر به خانه بازنخواهد گشت» ــ زیرا او از رنج و شکنج‌های آن شب بی‌تاب و شوریده بود.

بدانگاه
#تور گفت: «هان! ای ایدریل، این من هستم و من زنده‌ام؛ لیک اکنون پدرت را بدینجا خواهمش آورد، خواه از دوزخ‌های ملکو باشد!» پس از آن به تنهایی از تپه فرود می‌آید و از اندوه همسرش خردپریش است؛ اما ایدریل پس از سر عقل آمدن در میان توفانی از مویه زانوان تور را به چنگ گرفت و گفت: «سرورم! سرورم!» و او را به درنگ واداشت.

اما در همان گاه که سخن می‌گفتند، آوا و بانگی بلند از آن مکان اندوهبار برخاست. اینک، برج به میان شعله فرو ریخت و با کوبه‌ای از آتش فرو افتاد، چرا که اژدهایان شالوده‌ی آن و همه‌ی آنانی که آنجا ایستاده بودند را فرو شکستند و سودند. سترگ بود طنین آن سقوطِ دهشتبار، و تورگون شاه گوندوتلیم در آن درگذشت و در آن دم پیروزی نصیب ملکو شد.


#سقوط_گوندولین #متن_کتاب
ترجمه‌ی امین قربانی 🔥🌟💎

👈 دانلود ترجمه‌ی کتاب سقوط گوندولین 👉

👈👈 درگاه مالی حمایت از مترجم 👉👉

💥استاد گران‌قدر، «رضا علیزاده» نیز اخیراً ترجمه‌ی ایشان را تأیید و تحسین کردند.💥

♨️مطالب مرتبط و مفید:

👈کلیپ جامع اژدهایان در دنیای تالکین👉

Channel:
@Gondolin_ir

Website:
www.Gondolin.ir

Group:
Gondolin Comments