#فین‌رود ملقب به #فلاگوند فرزند ارشد #فینارفین و پادشاه #نارگوتروند.

او رابطه‌ی دوستانه و نزدیکی با انسان‌ها و خاندان #بئور داشت. در نبرد شعله‌های ناگهانی، #باراهیر جان او را نجات داد. فین‌رود هم در عوض سوگند دوستی و وفاداری با او و خاندانش بست.

سالها بعد برای وفای به عهد و سوگندش و کمک به #برن ، پسر باراهیر ، تاج و تختش را رها کرد. از دوئل او با #سائورون شعرهای فراوانی سروده شده است، او در نهایت زندانی و اسیر شد و جان خود را در راه حفاظت از #برن فدا کرد...💔



@Gondolin_ir

#برن، #لوتین و #فین‌رود #فلاگوند 💔

فین‌رود برای عمل به عهدی که با خاندان #بئور بسته بود، پادشاهی #نارگوتروند را رها کرد و به برن ملحق شد تا به او در ستاندن سیلماریل از تاج #مورگوت(شرط خودخواهانه‌ی #الوه برای پذیرش وصال برن و لوتین) یاری کند. برن و فین‌رود با لباس مبدل اورک‌ها سعی به نفوذ در قلمرو ملکور را داشتند که توسط سائورون شناسایی شدند. دوئلی بسیار حماسی میان فین‌رود و سائورون درگرفت اما برتری با سائورون بود و اینگونه برن و فین‌رود به اسارت او درآمدند. در دخمه‌ی سائورون اما گرگی به این دو حمله‌ور شد و فین‌رود با دست خالی گرگ را به هلاکت رساند اما خود نیز شدیداً زخمی شد و در نهایت در راه عمل به عهدش، جان سپرد...💔

اندکی بعد لوتین در جستجوی برن به کمک #هوآن، توانست #درائگلوین و #سائورون را شکست دهد و سرانجام برن را در کنار پیکر بی‌جان فلاگوند یافت.

@Gondolin_ir

تقابل #فین‌رود #فلاگوند و #سائورون


فین‌رود برای عمل به عهدی که با خاندان #بئور بسته بود، به کمک #برن برای ستاندن سیلماریل از تاج #مورگوت شتافت و پادشاهی #نارگوتروند را رها کرد. او و برن با لباس اورک‌ها سعی در ورود به قلمرو #ملکور را داشتند‌، اما از چشم سائورون پنهان نماندند.

🔰✨ @Gondolin_ir ✨🔰

بدین سان ستیزه‌ی سائورون و فلاگوند که شهرتی به‌سزا دارد به وقوع پیوست. زیرا فلاگوند با سائورون در ترانه‌های قدرت مصاف داد، و نیروی شاه بسیار عظیم بود؛ اما چنان که در سرود لی‌تین آمده است، برتری با سائورون بود.💔

ادامه‌ی داستان:
👇👇👇👇👇👇👇👇
t.me/Gondolin_ir/1203

‍ #باراهیر یک انسان و از خاندان #بئور در سرزمین میانه در دوران اول بود. او بیشتر به‌عنوان پدر #برن #ارخامیون یا برن تک‌دست شناخته شده است. باراهیر سومین فرزند و جوان‌ترین پسر برگور بود. او سه خواهر به نام‌های بر‌ه‌گیل، هیروِن و گیلوِن و یک برادر بزرگتر به نام بره‌گولاس داشت. باراهیر با اِمِلدیر شیردل ازدواج کرد، که او نیز از خاندان بئور و از نسل بلن بود. این‌دو تنها یک پسر داشتند، که همان بِرِن معروف است.

✨ @Gondolin_ir ✨

در سال ۴۵۵ از دوران اول، باراهیر در جنگ ویرانگر «داگور براگولاخ: شعله‌ی ناگهانی» در گذرگاه سیریون جنگید. در نزدیکی باتلاق سِرِخ او با تعدادی از شجاع‌ترین ملتزمان رکاب خود به نجات #فین‌رود #فلاگوند شتافت. آنها یک دیوار از نیزه اطراف شاه الف تشکیل دادند و با تلفات فراوان راه خود را از میدان جنگ باز کردند. فین‌رود پس از نجات از مهلکه، سوگند خورد که به رسم سپاسگزاری در آینده در وقت نیاز به باراهیر و خاندانش یاری رساند. به نشانه‌ی این عهد فین‌رود حلقه‌ی خود را به باراهیر داد، که در آینده به نشان موروثی او تبدیل شد.

✨ @Gondolin_ir ✨

پس از آنکه #مورگوت منطقه را اشغال کرد، باراهیر بر علیه سلطه‌ی او شورید. به تدریج تمام مردم آن اطراف فرار کردند تا آنجا که دوازده نفر از یاران باراهیر باقی ماندند: برن فرزند او، باراگوند و بله‌گوند بردارزاده‌هایش، و نه نفر از خادمان وفادار خاندانش: رادروئین و دایروئین، داگنیر و راگنور، گیلدور و گورلیم شوربخت، آرتاد و اورتل، و هاتالدیر جوان. زمانی که #دورتونیونن زیر یوغ تاریکی درآمد و نام جنگل سوخته بر آن گذاشته شد، باراهیر و گروه بیچاره‌اش به زمین‌های سنگلاخ بالای جنگل عقب نشینی کردند.

✨ @Gondolin_ir ✨

در سال ۴۶۰ دوران اول، گورلیم که با نیرنگ و شکنجه‌ی مهیب #سائورون فریب داده شد، جای آنها را فاش کرد. باراهیر و دیگران در نزدیکی درياچه‌ی تارن آیلوین کشته شدند. تنها پسرش برن جان سالم به در برد، زیرا زمانی که اردوگاه یاغیان پیدا شد، او به دستور پدر به ماموریتی برای زیر نظر گرفتن تحرکات دشمن فرستاده شده بود. برن برای به خاک سپردن پدرش به اردوگاه برگشت و به دنبال اورک‌های قاتل به راه افتاد. فرمانده‌ی اورک‌ها دست باراهیر همراه با حلقه‌ی فلاگوند را با خود داشت. برن او را کشت و دست پدر را پس گرفت و حلقه‌ی فلاگوند را به عنوان میراث پدر نزد خود نگه داشت. این حلقه طی قرن‌ها سرانجام به #آراگورن رسید.

Channel:
✨ @Gondolin_ir ✨

Group:
✨Gondolin Comments ✨

نوازندگی #فین‌رود #فلاگوند، برادر #گالادریل برای اولین انسان‌هایی که بعد از طلوع خورشید بالاخره گذرشان به الف‌ها خورد. توصیف #سیلماریلیون:

...فلاگوند دیری آنان را نگریست؛ و عشق به ایشان در دلش سر برداشت؛ اما همچنان پنهان لابه‌لای درختان ماند تا آنکه همه به خواب فرو رفتند. آنگاه به میان خفتگان آمد و در کنار آتشِ رو به خاموشی ایشان که هیچکس مراقبش نبود، نشست؛ و چنگ ناپرداخته‌ای که #بئور به کناری نهاده بود برداشت و آهنگی نواختن گرفت که تاکنون هیچ آدمی‌زادی نشنیده بود...

آنک آدمیان از خواب برخاستند و گوش به فلاگوند سپردند که چنگ می‌نواخت و می‌خواند، و هرکس خود را در رویایی زیبا می‌پنداشت، تا آنکه یارانش را نیز در کنار خویش بیدار می‌یافت؛ اما تا فلاگوند در کار نواختن بود، به سبب زیبایی آهنگ و اعجاز ترانه نه کلامی گفتند نه از جای جنبیدند. کلمات شاه الف‌ها مالامال از حکمت بود، و جان‌ها از گوش سپردن به او خردمندتر گشت؛ چه، آن چیزها که او می‌خواند، از آفرینش آردا، و رستگاری آنان در ورای سایه‌های دریا، به رویایی مجسم در برابر چشمانشان بدل شده بود...

#متن_کتاب
ترجمه رضا علیزاده💎✨💥


✨ @Gondolin_ir ✨