درباره مفهوم بدن در گروه، فوکس (1957) ایده روشنی از اینکه چگونه اعضای گروه را به عنوان انسانهایی که هم بدن و هم ذهن دارند میبیند، ارائه میدهد: "بهویژه از طریق سیستمهای عصبی و مغزهایشان، موجودیت اعضای گروه در حال تعامل، در یک میدان مشترک، تحت تاثیر متقابل و ارتباط هستند. آنها اکنون از یک دهان صحبت میکنند و اکنون از دهان دیگری. جریانهای فعالِ درون گروه ممکن است در یک فرد خاص، بین افراد خاص، یا به نوعی در افراد 'شخصیتیافته' شوند. اما هر چه که در گروه در حال وقوع است همیشه توسط ما به عنوان یک فرآیند در حال رشد در کل گروه در نظر گرفته میشود." (ص. 259)
مقالهای درباره پوست، وینبرگ و رافمان را با یک متن قدیمیتر در ماتریس بنیادین گروهی مرتبط میکند: "روانتنی و گروه". در این مقاله دنیس براون (1985) قدرت گروه را برای مقابله با اختلالات جسمی توصیف میکند: "گروههای تحلیلی فرصتی ممتاز برای مطالعه اهمیت ارتباطی و رابطهای اختلالات و فرآیندهای روانتنی فراهم میآورند. این ممکن است ظاهراً متناقض به نظر برسد با توجه به اینکه چنین اختلالات و فرآیندهایی اغلب نشانهای از انکار یا اجتناب از ارتباط عاطفی مستقیم و کامل هستند. به نوعی این صدق می کند: نقطه علامت بدنی اختلال ممکن است چیزی باشد که برای مسدود کردن یا پنهان کردن آن خدمت میکند. اما ترکیب حمایت، پسرفت، یادگیری از طریق مثال، همانندسازی، انتقال و درونفکنی، تحریک و پاسخ، ترجمه و تفسیر که مشخصه یک گروه تحلیلی به خوبی عملکننده است، به افراد اجازه میدهد تا با آگاهی از وحدت فرآیندهای بدنی و روانی رشد کنند و بخش بیشتری از خود را به درون روابط با دیگران بیاورند. این برای کسانی که زندگی ذهنیشان از ریشههای جسمیاش قطع شده است (برای مثال، افرادی که بیش از حد درگیر افکارند یا مهار شدهاند) و برای کسانی که درگیریهای نوروتیک آنها جدا شده و از طریق مکانیزمهای تبدیل بیان میشود (برای مثال، شخصیتهای هیستریک) همچنین برای کسانی که به نظر میرسد نتوانستهاند ذهنی رشد دهند که به طور مناسب خواستهها و احساسات بدنی و عاطفی و احساسات و تخیلات مرتبط را منعکس کند، صادق است." (ص. 93)
برداشتی از مقاله بدن در تحلیل گروهی(انتشار ۲۰۱۶؛ انجمن بین المللی تحلیل گروهی)
ترجمه:حسین باشی
درمانگر تحلیلی فرد و گروه
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
مقالهای درباره پوست، وینبرگ و رافمان را با یک متن قدیمیتر در ماتریس بنیادین گروهی مرتبط میکند: "روانتنی و گروه". در این مقاله دنیس براون (1985) قدرت گروه را برای مقابله با اختلالات جسمی توصیف میکند: "گروههای تحلیلی فرصتی ممتاز برای مطالعه اهمیت ارتباطی و رابطهای اختلالات و فرآیندهای روانتنی فراهم میآورند. این ممکن است ظاهراً متناقض به نظر برسد با توجه به اینکه چنین اختلالات و فرآیندهایی اغلب نشانهای از انکار یا اجتناب از ارتباط عاطفی مستقیم و کامل هستند. به نوعی این صدق می کند: نقطه علامت بدنی اختلال ممکن است چیزی باشد که برای مسدود کردن یا پنهان کردن آن خدمت میکند. اما ترکیب حمایت، پسرفت، یادگیری از طریق مثال، همانندسازی، انتقال و درونفکنی، تحریک و پاسخ، ترجمه و تفسیر که مشخصه یک گروه تحلیلی به خوبی عملکننده است، به افراد اجازه میدهد تا با آگاهی از وحدت فرآیندهای بدنی و روانی رشد کنند و بخش بیشتری از خود را به درون روابط با دیگران بیاورند. این برای کسانی که زندگی ذهنیشان از ریشههای جسمیاش قطع شده است (برای مثال، افرادی که بیش از حد درگیر افکارند یا مهار شدهاند) و برای کسانی که درگیریهای نوروتیک آنها جدا شده و از طریق مکانیزمهای تبدیل بیان میشود (برای مثال، شخصیتهای هیستریک) همچنین برای کسانی که به نظر میرسد نتوانستهاند ذهنی رشد دهند که به طور مناسب خواستهها و احساسات بدنی و عاطفی و احساسات و تخیلات مرتبط را منعکس کند، صادق است." (ص. 93)
برداشتی از مقاله بدن در تحلیل گروهی(انتشار ۲۰۱۶؛ انجمن بین المللی تحلیل گروهی)
ترجمه:حسین باشی
درمانگر تحلیلی فرد و گروه
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
Telegram
گُفتِمان
گفتمان: گروه، فرد، تعامل، مرز، انسجام، نقش
اینجا ما راجع به گروه درمانی تحلیلی و پویایی های گروهی و اجتماعی حرف میزنیم.
جهت شرکت در گروه درمانی تحلیلی حضوری و آنلاین به این ایدی در تلگرام یا به شماره زیر پیام بدهید:
@AG_Gofteman
Tell: 09931328402
اینجا ما راجع به گروه درمانی تحلیلی و پویایی های گروهی و اجتماعی حرف میزنیم.
جهت شرکت در گروه درمانی تحلیلی حضوری و آنلاین به این ایدی در تلگرام یا به شماره زیر پیام بدهید:
@AG_Gofteman
Tell: 09931328402
❤3👍1
✅ انسان موجودی رابطهای است که بین نزدیکی و فاصلهگیری در ارتباط با دیگران نوسان میکند. نزدیکی و خودمختاری دو میدان قدرت وجودی برای نیازهای اساسی ما هستند. پیمایش در این حوزه دینامیک و ایجاد تعادل بین نیاز به استقلال و ظرفیت داشتن روابط رضایتبخش، چالشی دائمی برای وجود انسانی است...
🍀🍀🍀
@Gofteman_AnalyticGroup
🍀🍀🍀
@Gofteman_AnalyticGroup
👍3❤1
لینک ثبت نام رایگان در سایت سیاوشان
https://siavoushan.ir/product/social-unconscious-and-collective-trauma-in-crisis-situations/
@Gofteman_AnalyticGroup
https://siavoushan.ir/product/social-unconscious-and-collective-trauma-in-crisis-situations/
@Gofteman_AnalyticGroup
✅ توماس آگدن روانکاوی را به عنوان یک فرآیند درمانی بازتعریف میکند که در آن بیمار نه تنها به درک خود میرسد، بلکه به طور کاملتر به خود واقعیاش تبدیل میشود.
فرد تجربه زندگی را به گونهای احساس میکند که واقعیتر، زندهتر، شخصیتر، تخیلیتر و بیشتر متعلق به خود اوست. آگدن نگران کمک به بیمار برای بازپسگیری زندگی گمشده است؛ زندگیای که فرد نتوانسته است در زمان وقوعش تجربه کند زیرا خیلی دردناک، گیجکننده و خطرناک بوده است.
*تعریف آگدن در مورد هردو روانکاوی فردی و گروهی قابل کاربرد است.
#گروه_درمانی_روانکاوانه
#روانکاوی
@Gofteman_AnalyticGroup
فرد تجربه زندگی را به گونهای احساس میکند که واقعیتر، زندهتر، شخصیتر، تخیلیتر و بیشتر متعلق به خود اوست. آگدن نگران کمک به بیمار برای بازپسگیری زندگی گمشده است؛ زندگیای که فرد نتوانسته است در زمان وقوعش تجربه کند زیرا خیلی دردناک، گیجکننده و خطرناک بوده است.
*تعریف آگدن در مورد هردو روانکاوی فردی و گروهی قابل کاربرد است.
#گروه_درمانی_روانکاوانه
#روانکاوی
@Gofteman_AnalyticGroup
👍3
فکر کردن یعنی ریسک بزرگسال بودن؛
احساس کردن یعنی ریسک کودک بودن؛
ریسک هر یک بهصورت خودجوش یعنی ریسک بازی و وارد بازی شدن (play)
و بنابراین ریسک تغییر (change).
#برگرفته از مقاله To be or to Do
#حسین_باشی
🍀🍀🍀
@Gofteman_AnalyticGroup
احساس کردن یعنی ریسک کودک بودن؛
ریسک هر یک بهصورت خودجوش یعنی ریسک بازی و وارد بازی شدن (play)
و بنابراین ریسک تغییر (change).
#برگرفته از مقاله To be or to Do
#حسین_باشی
🍀🍀🍀
@Gofteman_AnalyticGroup
❤3👏3
قهر نکن عزیزم
همیشه که عشق
پشت پنجره هامان سوت نمی زند
گاهی هم باد
شکوفه های آلوچه را می لرزاند
دنیا همیشه قشنگ نیست
پاشو عزیزم
برایت یک سبد گل نرگس آورده ام
با قصه ی آدمها روی پل
آدم ها روی پل راه می روند
آدم ها روی پل می ترسند
آدمها
روی پل
می میرند…!
#شیمبورسکا
🍀🍀🍀
@Gofteman_AnalyticGroup
همیشه که عشق
پشت پنجره هامان سوت نمی زند
گاهی هم باد
شکوفه های آلوچه را می لرزاند
دنیا همیشه قشنگ نیست
پاشو عزیزم
برایت یک سبد گل نرگس آورده ام
با قصه ی آدمها روی پل
آدم ها روی پل راه می روند
آدم ها روی پل می ترسند
آدمها
روی پل
می میرند…!
#شیمبورسکا
🍀🍀🍀
@Gofteman_AnalyticGroup
❤4👍2
یک جامعه همواره با حافظه فرهنگی اش(به تعبیری حافظه اجتماعی اش) زنده هست
بله، این یک نقل قول مشهور از لوییس بونوئل، کارگردان اسپانیایی است. او معتقد بود که انسان با حافظه اش زنده است و بدون حافظه، تنها یک کالبد فیزیکی است.
این جمله نشان دهنده اهمیت حافظه در شکل گیری هویت و شخصیت انسان است. به عقیده بونوئل، حافظه است که تجربیات، احساسات و دانش ما را در طول زمان جمع آوری می کند و به ما امکان می دهد خودمان را بشناسیم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. بدون حافظه، ما نمی توانیم گذشته خود را به یاد بیاوریم، حال را درک کنیم و آینده را تصور کنیم.
بنابراین، این نقل قول یک تأکید بر اهمیت حافظه بخصوص حافظه اجتماعی در زندگی انسان و نقش حیاتی آن در شکل دادن به ماهیت وجودی ما است. فردا شب( شنبه ساعت 20:30) در این مورد در قالب مفهوم کلیدی ناخودآگاه اجتماعی و ترمای جمعی با شما بیشتر حرف خواهیم زد. برای ثبت نام از طریق لینک زیر اقدام کنید: لینک ثبت نام رایگان در سایت سیاوشان
https://siavoushan.ir/product/social-unconscious-and-collective-trauma-in-crisis-situations/
@Gofteman_AnalyticGroup
بله، این یک نقل قول مشهور از لوییس بونوئل، کارگردان اسپانیایی است. او معتقد بود که انسان با حافظه اش زنده است و بدون حافظه، تنها یک کالبد فیزیکی است.
این جمله نشان دهنده اهمیت حافظه در شکل گیری هویت و شخصیت انسان است. به عقیده بونوئل، حافظه است که تجربیات، احساسات و دانش ما را در طول زمان جمع آوری می کند و به ما امکان می دهد خودمان را بشناسیم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. بدون حافظه، ما نمی توانیم گذشته خود را به یاد بیاوریم، حال را درک کنیم و آینده را تصور کنیم.
بنابراین، این نقل قول یک تأکید بر اهمیت حافظه بخصوص حافظه اجتماعی در زندگی انسان و نقش حیاتی آن در شکل دادن به ماهیت وجودی ما است. فردا شب( شنبه ساعت 20:30) در این مورد در قالب مفهوم کلیدی ناخودآگاه اجتماعی و ترمای جمعی با شما بیشتر حرف خواهیم زد. برای ثبت نام از طریق لینک زیر اقدام کنید: لینک ثبت نام رایگان در سایت سیاوشان
https://siavoushan.ir/product/social-unconscious-and-collective-trauma-in-crisis-situations/
@Gofteman_AnalyticGroup
سیاووشان
ناخودآگاه اجتماعی و ترومای جمعی در شرایط بحران - سیاووشان
سخنران: دکتر حسین باشی روانشناس بالینی، رواندرمانگر تحلیلی فردی و گروهی مدیر جلسه: دکتر سعید دباغ مدیر دپارتمان گروهدرمانی تحلیلی سیاووشان مخاطبان: ویژه متخصصان سلامت روان (روانشناسان، مشاوران، روانپزشکان) _____ زمان: شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۴ ساعت: ۲۰:۳۰ الی…
❤2
درمان تحلیلی گروهی ویژه روان درمانگران؛
تحلیل گروهی بواسطه پویایی های گروهی نهفته ذاتی خودش، محیط متفاوتی برای ظهور دینامیک های درون فردی، بین فردی و فرافردی را فراهم می کند که می تواند ما رو به شیوه ی منحصر به فردی با خودمان در تعامل با دیگران آشنا کند به قول بیون درمان، گاهی از رقص گروهی آغاز می شود تا تفسیر خواب...
@Gofteman_AnalyticGroup
تحلیل گروهی بواسطه پویایی های گروهی نهفته ذاتی خودش، محیط متفاوتی برای ظهور دینامیک های درون فردی، بین فردی و فرافردی را فراهم می کند که می تواند ما رو به شیوه ی منحصر به فردی با خودمان در تعامل با دیگران آشنا کند به قول بیون درمان، گاهی از رقص گروهی آغاز می شود تا تفسیر خواب...
@Gofteman_AnalyticGroup
❤3
شنبه شب در مورد موضوع مهم ناخودآگاه اجتماعی و ترومای جمعی در دپارتمان گروه درمانی تحلیلی سیاوشان(دایره) صحبت کردیم...
ناخودآگاه اجتماعی و ترومای جمعی در اتاق درمان فردی، گروه درمانی و جریان های اجتماعی و سیاسی بین الملی و درتصمیم گیری ها نقش بسیاری دارد...
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
ناخودآگاه اجتماعی و ترومای جمعی در اتاق درمان فردی، گروه درمانی و جریان های اجتماعی و سیاسی بین الملی و درتصمیم گیری ها نقش بسیاری دارد...
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
درباره ترومای انتخابی و ناخودآگاه جمعی...
✅ پس از یک تروما بزرگ به دست "دیگران"، که در آن یک گروه قومی یا ملی کامل تحت تأثیر قرار میگیرد، نسلهای بازماندگان گروه آسیبدیده، بازنمایی ذهنی از تراژدی مشترک را به عنوان "تروما انتخابی" تکامل میبخشند و این تروما انتخابی را به علامت هویتی یک گروه بزرگ (یعنی گروه قومی، ملی) برای دههها یا قرنهای آینده تبدیل میکنند. تروما انتخابی به مفهومی اشاره دارد که جنبههای تاریخ جهان را با روانشناسی هویت گروه بزرگ (یعنی قومی) مرتبط میکند و به نوبه خود بر هویت شخصی تأثیر میگذارد. در حالی که هر فرد در یک گروه بزرگ که به شدت آسیب دیده، هویت شخصی منحصر به فرد و واکنش شخصی خود به تروما را دارد، همه اعضا بازنمایی ذهنی از تراژدیای که بر گروه وارد شده را به اشتراک میگذارند. تصاویر خود آسیبدیده و ابژه های مرتبط با بازنمایی ذهنی از رویداد ترومازا مشترک، در خود(self) در حال تکامل کودکان نسل بعد "واسپاری" میشود، گویی این کودکان قادر خواهند بود شرم، تحقیر و ناتوانی را معکوس کنند، غیرفعالی را به فعالیت یا عاملیت تبدیل کنند و بر فقدانها سوگواری کنند. اگر کودکان نتوانند با آنچه در آنها سپرده شده است کنار بیایند، به عنوان بزرگسالان، بازنمایی ذهنی از رویداد و وظایف مرتبط با آن را به نسل بعد منتقل خواهند کرد. در طول نسلها، چنین رویدادهای تاریخی که ما آنها را "تروما انتخابی" مینامم، بیشتر از یک "خاطره" یا قطعه مشترک از گذشته میشوند.
نگارش:حسین باشی
پژوهشگر دینامیک های گروهی وناخودآگاه اجتماعی
#Chosentruma
#socialunconscious
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
✅ پس از یک تروما بزرگ به دست "دیگران"، که در آن یک گروه قومی یا ملی کامل تحت تأثیر قرار میگیرد، نسلهای بازماندگان گروه آسیبدیده، بازنمایی ذهنی از تراژدی مشترک را به عنوان "تروما انتخابی" تکامل میبخشند و این تروما انتخابی را به علامت هویتی یک گروه بزرگ (یعنی گروه قومی، ملی) برای دههها یا قرنهای آینده تبدیل میکنند. تروما انتخابی به مفهومی اشاره دارد که جنبههای تاریخ جهان را با روانشناسی هویت گروه بزرگ (یعنی قومی) مرتبط میکند و به نوبه خود بر هویت شخصی تأثیر میگذارد. در حالی که هر فرد در یک گروه بزرگ که به شدت آسیب دیده، هویت شخصی منحصر به فرد و واکنش شخصی خود به تروما را دارد، همه اعضا بازنمایی ذهنی از تراژدیای که بر گروه وارد شده را به اشتراک میگذارند. تصاویر خود آسیبدیده و ابژه های مرتبط با بازنمایی ذهنی از رویداد ترومازا مشترک، در خود(self) در حال تکامل کودکان نسل بعد "واسپاری" میشود، گویی این کودکان قادر خواهند بود شرم، تحقیر و ناتوانی را معکوس کنند، غیرفعالی را به فعالیت یا عاملیت تبدیل کنند و بر فقدانها سوگواری کنند. اگر کودکان نتوانند با آنچه در آنها سپرده شده است کنار بیایند، به عنوان بزرگسالان، بازنمایی ذهنی از رویداد و وظایف مرتبط با آن را به نسل بعد منتقل خواهند کرد. در طول نسلها، چنین رویدادهای تاریخی که ما آنها را "تروما انتخابی" مینامم، بیشتر از یک "خاطره" یا قطعه مشترک از گذشته میشوند.
نگارش:حسین باشی
پژوهشگر دینامیک های گروهی وناخودآگاه اجتماعی
#Chosentruma
#socialunconscious
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
Telegram
گُفتِمان
گفتمان: گروه، فرد، تعامل، مرز، انسجام، نقش
اینجا ما راجع به گروه درمانی تحلیلی و پویایی های گروهی و اجتماعی حرف میزنیم.
جهت شرکت در گروه درمانی تحلیلی حضوری و آنلاین به این ایدی در تلگرام یا به شماره زیر پیام بدهید:
@AG_Gofteman
Tell: 09931328402
اینجا ما راجع به گروه درمانی تحلیلی و پویایی های گروهی و اجتماعی حرف میزنیم.
جهت شرکت در گروه درمانی تحلیلی حضوری و آنلاین به این ایدی در تلگرام یا به شماره زیر پیام بدهید:
@AG_Gofteman
Tell: 09931328402
👍3
"چه چیزی یک گروه از افراد را به هم متصل میکند؟؟؟"
✅ پیوندهای نامرئی که اعضای یک گروه را وادار میکند احساس کنند که به همان گروه تعلق دارند، چیست؟ چرا انسانها ملل و جوامع خیالی مشابهی را میسازند و به آنها وابسته میشوند؟ روانشناسی امروز از روانشناسی فردی به روانشناسی دو نفره تغییر جهت داده است (آرون، 1996). هرگاه دو یا چند فرد در کنار هم باشند، یک میدان ناخودآگاه مشترک وجود دارد که به آن تعلق دارند و خودشان از آن آگاه نیستند. لذا ما میتوانیم درباره یک فرآیند «ناخودآگاه رابطهای» صحبت کنیم که توسط هر دو مشارکت کننده در رابطه بهطور مشترک خلق شده است.
تحلیل گروهی مدتها پیش به روانشناسی چندنفره نقل مکان کرد، نه تنها به این دلیل که چندین نفر در تعامل گروه شرکت دارند، بلکه به این دلیل که آنها چیزی فراتر از مشارکتهای فردی خود ایجاد میکنند. فعالیت روانی که در یک گروه رخ میدهد، بسیار بیشتر از جمع ساده روان اعضای آن است. مفهوم ماتریکس به ارتباط ناخودآگاه بین افراد در یک گروه اشاره دارد. فرضیات اساسی بیون (1961) نیز نمونههایی از ناخودآگاه گروهی هستند. هنگامی که گروه به حالت پسرفت میرود، رفتار آن «گویی» اینطور است که اعضای آن یک هدف مشترک پنهان دارند. فرضیات اساسی همچنین میتوانند بهعنوان مکانیزمهای دفاعی جمعی در نظر گرفته شوند که برای مقابله با اضطرابهای عمیق مورد استفاده قرار میگیرند.
اگر ما توافق کنیم که گروهها دارای برخی فانتزیهای ناخودآگاه مشترک هستند و میتوانند از مکانیزمهای دفاعی جمعی استفاده کنند، باید این احتمال را در ساختارهای اجتماعی بالاتر، مانند جوامع و حتی جوامع بزرگتر نیز در نظر بگیریم. این به این معنا نیست که گروههای بزرگ و جوامع مانند گروههای کوچک رفتار میکنند، بلکه ما میتوانیم از وجود ناخودآگاه گروهی، وجود سطح بالاتری از ناخودآگاه را استنباط کنیم که ویژگیهای خاص خود را دارد: ناخودآگاه اجتماعی. مشابه ناخودآگاه فردی، ناخودآگاه اجتماعی نیز خارج از زمان و مکان است. به دلیل بیزمانیاش، اعضای یک گروه قادرند روابط و احساسات مرتبط با گذشته دور را در زمان حال دوباره زندگی کنند و بازآفرینی کنند. به همین ترتیب، میتوان گفت اعضای گروههای اجتماعی بهطور ناخودآگاه احساسات مرتبط با رویدادهای گذشته جامعه خود را در حال حاضر دوباره زندگی و بازآفرینی میکنند.
زمانی که شرایط پسرفت(واپس روی) رخ میدهد(مانند زمانهای جنگ یا دیگر خطرات اجتماعی)، این فانتزیها و اضطرابهای ناخودآگاه ممکن است بر رفتار جامعه بهطور کلی تأثیر بگذارد. این به این دلیل است که ناخودآگاه اجتماعی از نظر فیلوژنتیکی و آنتوژنتیکی بر آگاهی فردی مقدم است و یک ناخودآگاه مشترک میتواند واقعاً بین غریبهها شکل بگیرد. این پدیده به وضوح در یک گروه کوچک اتفاق میافتد: اعضای یک گروه تحلیلی حتی قبل از ملاقات با یکدیگر نیز نقاط مشترک زیادی دارند. این اتفاق رخ می دهد هرچند که اختلالات هر یک از آنها ناهمگون باشد. آنها در چیزی مشترک هستند که فوکس آن را «ماتریکس بنیادین» نامیده است (فوکس، 1986: 131) که بر اساس ویژگیهای زیستی گونهها و همچنین ارزشها و واکنشهای فرهنگی عمیقاً ریشهدار شکل گرفته است. یک ماتریکس بنیادین مشابه در گروههای بزرگتر و اجتماعی نیز وجود دارد: هر گروه ماتریکس بنیادین خود را تولید میکند.
بخشی از سخنرانی ترومای جمعی و ناخودآگاه اجتماعی در دپارتمان گروه تحلیلی سیاوشان(دایره)
شنبه ۱۸ مرداد
سخنران:حسین باشی(درمانگر وپژوهشگر روانکاوی گروهی و اجتماعی)
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
✅ پیوندهای نامرئی که اعضای یک گروه را وادار میکند احساس کنند که به همان گروه تعلق دارند، چیست؟ چرا انسانها ملل و جوامع خیالی مشابهی را میسازند و به آنها وابسته میشوند؟ روانشناسی امروز از روانشناسی فردی به روانشناسی دو نفره تغییر جهت داده است (آرون، 1996). هرگاه دو یا چند فرد در کنار هم باشند، یک میدان ناخودآگاه مشترک وجود دارد که به آن تعلق دارند و خودشان از آن آگاه نیستند. لذا ما میتوانیم درباره یک فرآیند «ناخودآگاه رابطهای» صحبت کنیم که توسط هر دو مشارکت کننده در رابطه بهطور مشترک خلق شده است.
تحلیل گروهی مدتها پیش به روانشناسی چندنفره نقل مکان کرد، نه تنها به این دلیل که چندین نفر در تعامل گروه شرکت دارند، بلکه به این دلیل که آنها چیزی فراتر از مشارکتهای فردی خود ایجاد میکنند. فعالیت روانی که در یک گروه رخ میدهد، بسیار بیشتر از جمع ساده روان اعضای آن است. مفهوم ماتریکس به ارتباط ناخودآگاه بین افراد در یک گروه اشاره دارد. فرضیات اساسی بیون (1961) نیز نمونههایی از ناخودآگاه گروهی هستند. هنگامی که گروه به حالت پسرفت میرود، رفتار آن «گویی» اینطور است که اعضای آن یک هدف مشترک پنهان دارند. فرضیات اساسی همچنین میتوانند بهعنوان مکانیزمهای دفاعی جمعی در نظر گرفته شوند که برای مقابله با اضطرابهای عمیق مورد استفاده قرار میگیرند.
اگر ما توافق کنیم که گروهها دارای برخی فانتزیهای ناخودآگاه مشترک هستند و میتوانند از مکانیزمهای دفاعی جمعی استفاده کنند، باید این احتمال را در ساختارهای اجتماعی بالاتر، مانند جوامع و حتی جوامع بزرگتر نیز در نظر بگیریم. این به این معنا نیست که گروههای بزرگ و جوامع مانند گروههای کوچک رفتار میکنند، بلکه ما میتوانیم از وجود ناخودآگاه گروهی، وجود سطح بالاتری از ناخودآگاه را استنباط کنیم که ویژگیهای خاص خود را دارد: ناخودآگاه اجتماعی. مشابه ناخودآگاه فردی، ناخودآگاه اجتماعی نیز خارج از زمان و مکان است. به دلیل بیزمانیاش، اعضای یک گروه قادرند روابط و احساسات مرتبط با گذشته دور را در زمان حال دوباره زندگی کنند و بازآفرینی کنند. به همین ترتیب، میتوان گفت اعضای گروههای اجتماعی بهطور ناخودآگاه احساسات مرتبط با رویدادهای گذشته جامعه خود را در حال حاضر دوباره زندگی و بازآفرینی میکنند.
زمانی که شرایط پسرفت(واپس روی) رخ میدهد(مانند زمانهای جنگ یا دیگر خطرات اجتماعی)، این فانتزیها و اضطرابهای ناخودآگاه ممکن است بر رفتار جامعه بهطور کلی تأثیر بگذارد. این به این دلیل است که ناخودآگاه اجتماعی از نظر فیلوژنتیکی و آنتوژنتیکی بر آگاهی فردی مقدم است و یک ناخودآگاه مشترک میتواند واقعاً بین غریبهها شکل بگیرد. این پدیده به وضوح در یک گروه کوچک اتفاق میافتد: اعضای یک گروه تحلیلی حتی قبل از ملاقات با یکدیگر نیز نقاط مشترک زیادی دارند. این اتفاق رخ می دهد هرچند که اختلالات هر یک از آنها ناهمگون باشد. آنها در چیزی مشترک هستند که فوکس آن را «ماتریکس بنیادین» نامیده است (فوکس، 1986: 131) که بر اساس ویژگیهای زیستی گونهها و همچنین ارزشها و واکنشهای فرهنگی عمیقاً ریشهدار شکل گرفته است. یک ماتریکس بنیادین مشابه در گروههای بزرگتر و اجتماعی نیز وجود دارد: هر گروه ماتریکس بنیادین خود را تولید میکند.
بخشی از سخنرانی ترومای جمعی و ناخودآگاه اجتماعی در دپارتمان گروه تحلیلی سیاوشان(دایره)
شنبه ۱۸ مرداد
سخنران:حسین باشی(درمانگر وپژوهشگر روانکاوی گروهی و اجتماعی)
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
Telegram
گُفتِمان
گفتمان: گروه، فرد، تعامل، مرز، انسجام، نقش
اینجا ما راجع به گروه درمانی تحلیلی و پویایی های گروهی و اجتماعی حرف میزنیم.
جهت شرکت در گروه درمانی تحلیلی حضوری و آنلاین به این ایدی در تلگرام یا به شماره زیر پیام بدهید:
@AG_Gofteman
Tell: 09931328402
اینجا ما راجع به گروه درمانی تحلیلی و پویایی های گروهی و اجتماعی حرف میزنیم.
جهت شرکت در گروه درمانی تحلیلی حضوری و آنلاین به این ایدی در تلگرام یا به شماره زیر پیام بدهید:
@AG_Gofteman
Tell: 09931328402
👏2❤1👍1
ابعاد رابطه ای گروه تحلیلی
روانشناسی یک نفره، دونفره و سه نفره و روابط گروهی؛
روان شناسی یک نفره با آنچه در درون یک شخص می گذرد، روان شناسی دونفره با روابط متقابل و روان شناسی سه نفره با حیطۀ رابطه ای جمع خانواده اولیه و نقش های اجتماعی و روابط اجتماعی مشتق از آن مرتبط است. اولین مورد ماهیت تجربه درونی را به عنوان حیطۀ خود انتخاب می کند و مرکزیت را به ذهن می بخشد؛ بنابراین در یک بدن قرار دارد و عملکردهای روان شناختی آن شامل احساس، ادراک، شناخت، خلق، حافظه، تجسم، تخیل و پیوند روان تنی است.
دومی دنیای بین ذهنی را به عنوان حیطۀ خود برمی گزیند مرکزیت را به روابط - عرصه ای فراتر از فرد اما در برگیرندۀ آن - می دهد و عملکردهای روان شناختی آن شامل پیوند و دلبستگی، تبادل، عاطفه و اتصال بین فردی است.
سومی روابط اجتماعی را به عنوان حیطۀ خود انتخاب می کند، مرکزیت اصلی خود را به دنیای جمعی - عرصه ای فراتر اما شامل فرد و پیوند زوجی - می دهد و عملکردهای روانی اجتماعی آن شامل تعامل اجتماعی نقش اجتماعی و معنای اجتماعی است.
گروه ماتریکسی از تعامل است؛ یک حیطهٔ رابطه ای است که بین اعضای آن و بین بازی متقابل این سه روانشناسی مختلف به وجود می آید، در یک گروه تغییرات در هر یک از روان شناسی های تشکیل دهندۀ آن معمولاً باعث تغییر در اجزای دیگر می شود. (اسکینر ۱۹۸۶/۱۹۹۴).
#روابط
#ابعاد_رابطه_ای_گروه
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
روانشناسی یک نفره، دونفره و سه نفره و روابط گروهی؛
روان شناسی یک نفره با آنچه در درون یک شخص می گذرد، روان شناسی دونفره با روابط متقابل و روان شناسی سه نفره با حیطۀ رابطه ای جمع خانواده اولیه و نقش های اجتماعی و روابط اجتماعی مشتق از آن مرتبط است. اولین مورد ماهیت تجربه درونی را به عنوان حیطۀ خود انتخاب می کند و مرکزیت را به ذهن می بخشد؛ بنابراین در یک بدن قرار دارد و عملکردهای روان شناختی آن شامل احساس، ادراک، شناخت، خلق، حافظه، تجسم، تخیل و پیوند روان تنی است.
دومی دنیای بین ذهنی را به عنوان حیطۀ خود برمی گزیند مرکزیت را به روابط - عرصه ای فراتر از فرد اما در برگیرندۀ آن - می دهد و عملکردهای روان شناختی آن شامل پیوند و دلبستگی، تبادل، عاطفه و اتصال بین فردی است.
سومی روابط اجتماعی را به عنوان حیطۀ خود انتخاب می کند، مرکزیت اصلی خود را به دنیای جمعی - عرصه ای فراتر اما شامل فرد و پیوند زوجی - می دهد و عملکردهای روانی اجتماعی آن شامل تعامل اجتماعی نقش اجتماعی و معنای اجتماعی است.
گروه ماتریکسی از تعامل است؛ یک حیطهٔ رابطه ای است که بین اعضای آن و بین بازی متقابل این سه روانشناسی مختلف به وجود می آید، در یک گروه تغییرات در هر یک از روان شناسی های تشکیل دهندۀ آن معمولاً باعث تغییر در اجزای دیگر می شود. (اسکینر ۱۹۸۶/۱۹۹۴).
#روابط
#ابعاد_رابطه_ای_گروه
https://t.me/Gofteman_AnalyticGroup
Telegram
گُفتِمان
گفتمان: گروه، فرد، تعامل، مرز، انسجام، نقش
اینجا ما راجع به گروه درمانی تحلیلی و پویایی های گروهی و اجتماعی حرف میزنیم.
جهت شرکت در گروه درمانی تحلیلی حضوری و آنلاین به این ایدی در تلگرام یا به شماره زیر پیام بدهید:
@AG_Gofteman
Tell: 09931328402
اینجا ما راجع به گروه درمانی تحلیلی و پویایی های گروهی و اجتماعی حرف میزنیم.
جهت شرکت در گروه درمانی تحلیلی حضوری و آنلاین به این ایدی در تلگرام یا به شماره زیر پیام بدهید:
@AG_Gofteman
Tell: 09931328402
"تحلیل گروهی حرکتی تکاملی از تک گویی به گفتمان و از کاناپه روانکاوی به دایره گروهی است."
🍀🍀🍀
@Gofteman_AnalyticGroup
🍀🍀🍀
@Gofteman_AnalyticGroup