#گفتار_عصر (۲۱)
✍ گزیده سخنرانی آقای #احسان_صفرزاده با عنوان «تاریخ سازان چه کسانی هستند؟»
بخش دوم
اين تحليل از دفاع مقدس و انسان انتخابگر اين ميدان، محور روايت مجموعه روايت فتح شهيد سيد مرتضي آويني بود...
امام در اسفند 67 در پيام به روحانيت جمله هايي در تحليل دفاع مقدس دارند كه نشان از تحليل غايت شناسانه است. مثلا يكي از گزاره هاي اين پيام اين است «جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت»
امام مي داند كه فتح فلسطين وعده قطعي است و دفاع مقدس به عنوان يكي از «نبردهاي پيش برنده تاريخ» بخشي از سلسله علل اين رويداد آخرالزماني خواهد بود.
«تاريخ سازان چه كساني هستند؟» يكي از قسمت هاي روايت فتح به همين نام است و مسئله شهيد سيد مرتضي آويني در آن قسمت پاسخي انسان شناسانه به همين سوال است.
در دو قسمت قبل ترش كه موقعيت شب عمليات #والفجر_هشت را در زمستان 1364 نمايش مي دهد با شماري از رزمندگان گفتگو مي كند و پس از آن است كه چند هفته بعد با سوال تاريخ سازان چه كساني هستند به پشت جبهه آمده تا شخصيت رزمندگان آن شب را دقيق تر بررسي كند. مصاحبه شوندگان شب عمليات، مشهدي بوده اند و سيد مرتضي آويني نشان يكي از آنها را پي مي گيرد تا به مغازه اي لبنياتي در مشهد مي رسد. آويني مي گويد اين لبنيات فروش يكي از تاريخ سازان است.
يكي از منابع دست اول در شناخت تاريخ سازان كتابي از مرحوم #نادر_ابراهيمي است با عنوان «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» اين كتاب هرچند كم حجم برآمده از سفر نويسنده به جبهه و توصيف شخصيت هايي است كه در اين سفر ديده است. در جايي از كتاب مي نويسند «شبي در چادر بي چراغ مردي به نام «صادقي» مي مانيم در اردوگاه كوثر. و اين صادقي هم حكايت غريبي است واقعا. انگار كن كه به عصر تذكره الاولياي عطار، انسان الكامل عزيزالدين نسفي، و مقامات ژنده پيل محمد غزنوي بازگشته ايم. عصر ابوسعيد و منصورهاي نو. عصر آدم هايي كه اگر اراده معطوف به قدرت حق كنند بر سطح درياها به آسودگي راه مي روند در اعماق آسمان ستاره مي شوند و در قلب كوير خشك، تشنه مي ميرند حال آنكه به يك اشاره مي توانند برهوت را به جنگل چشمه تبديل كنند.» و در ادامه نويسنده رفتار و گفتار آن «بسيجي» را توصيف مي كند.
وقتي سطح تحليل، تاريخ سازان و نقش نبردشان در رسيدن به مراحل غايي و نهايي آخرالزماني است ديگر بحث از نژاد و مليت و قوميت بي معني مي شود. اين دسته چارچوب ها از #نژادپرستي گرفته تا #ملي_گرايي، متغيرهايي اعتباري هستند. به عنوان نمونه وطن و مليت در مفهوم امروزي آن برآمده از نشست چند نفر در منطقه وست فاليای آلمان در سال 1648 است. از آن جا بود كه نظام دولت ملت مدرن به مرور به يك مد جهاني تبديل شد.
#انسان_رزمنده_بسيجي كه از يك سو خود را در ادامه نهضت چند هزار ساله پيامبران مي داند و از ديگر سو مسئول در برابر غايت تاريخ و رساندن بشر به نقطه نهايي، دليلي نمي بيند كه بخواهد خود را در حصارهاي تنگي از اين دست محدود كند. پس طبيعي است كه «انسان رزمنده بسيجي» انگيزه اش را «امام حسيني» مي داند (آنگونه كه در مجموعه روايت فتح آويني ديده مي شود و در توصيف و تحليل حكيمانه نادر ابراهيمي نيز آمده است) نه «آب و خاك و...»
وقتي اين مرزبندي هاي محدود كننده كنار رفت دعوت جهاني مي شود. يعني بسيجي رزمنده در ضمن نبرد خود را دعوتگر مي داند. در مجموعه روايت فتح و ديگر مستندها و اسناد دفاع مقدس به ويژه وصيتنامه هاي شهدا مشهود است كه او ايده هاي جهاني دارد. ايده هايي كه مرتبط با خيزش و انقلاب جهاني است. يعني او براي مردم جهان پيام دارد و انگار چون چنين پيام و رسالتي دارد به جبهه آمده است. گویی به باور او جبهه محمل يا مقدمه اي است براي جهاني شدن پيامش.
@goftare_asr
✍ گزیده سخنرانی آقای #احسان_صفرزاده با عنوان «تاریخ سازان چه کسانی هستند؟»
بخش دوم
اين تحليل از دفاع مقدس و انسان انتخابگر اين ميدان، محور روايت مجموعه روايت فتح شهيد سيد مرتضي آويني بود...
امام در اسفند 67 در پيام به روحانيت جمله هايي در تحليل دفاع مقدس دارند كه نشان از تحليل غايت شناسانه است. مثلا يكي از گزاره هاي اين پيام اين است «جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت»
امام مي داند كه فتح فلسطين وعده قطعي است و دفاع مقدس به عنوان يكي از «نبردهاي پيش برنده تاريخ» بخشي از سلسله علل اين رويداد آخرالزماني خواهد بود.
«تاريخ سازان چه كساني هستند؟» يكي از قسمت هاي روايت فتح به همين نام است و مسئله شهيد سيد مرتضي آويني در آن قسمت پاسخي انسان شناسانه به همين سوال است.
در دو قسمت قبل ترش كه موقعيت شب عمليات #والفجر_هشت را در زمستان 1364 نمايش مي دهد با شماري از رزمندگان گفتگو مي كند و پس از آن است كه چند هفته بعد با سوال تاريخ سازان چه كساني هستند به پشت جبهه آمده تا شخصيت رزمندگان آن شب را دقيق تر بررسي كند. مصاحبه شوندگان شب عمليات، مشهدي بوده اند و سيد مرتضي آويني نشان يكي از آنها را پي مي گيرد تا به مغازه اي لبنياتي در مشهد مي رسد. آويني مي گويد اين لبنيات فروش يكي از تاريخ سازان است.
يكي از منابع دست اول در شناخت تاريخ سازان كتابي از مرحوم #نادر_ابراهيمي است با عنوان «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ» اين كتاب هرچند كم حجم برآمده از سفر نويسنده به جبهه و توصيف شخصيت هايي است كه در اين سفر ديده است. در جايي از كتاب مي نويسند «شبي در چادر بي چراغ مردي به نام «صادقي» مي مانيم در اردوگاه كوثر. و اين صادقي هم حكايت غريبي است واقعا. انگار كن كه به عصر تذكره الاولياي عطار، انسان الكامل عزيزالدين نسفي، و مقامات ژنده پيل محمد غزنوي بازگشته ايم. عصر ابوسعيد و منصورهاي نو. عصر آدم هايي كه اگر اراده معطوف به قدرت حق كنند بر سطح درياها به آسودگي راه مي روند در اعماق آسمان ستاره مي شوند و در قلب كوير خشك، تشنه مي ميرند حال آنكه به يك اشاره مي توانند برهوت را به جنگل چشمه تبديل كنند.» و در ادامه نويسنده رفتار و گفتار آن «بسيجي» را توصيف مي كند.
وقتي سطح تحليل، تاريخ سازان و نقش نبردشان در رسيدن به مراحل غايي و نهايي آخرالزماني است ديگر بحث از نژاد و مليت و قوميت بي معني مي شود. اين دسته چارچوب ها از #نژادپرستي گرفته تا #ملي_گرايي، متغيرهايي اعتباري هستند. به عنوان نمونه وطن و مليت در مفهوم امروزي آن برآمده از نشست چند نفر در منطقه وست فاليای آلمان در سال 1648 است. از آن جا بود كه نظام دولت ملت مدرن به مرور به يك مد جهاني تبديل شد.
#انسان_رزمنده_بسيجي كه از يك سو خود را در ادامه نهضت چند هزار ساله پيامبران مي داند و از ديگر سو مسئول در برابر غايت تاريخ و رساندن بشر به نقطه نهايي، دليلي نمي بيند كه بخواهد خود را در حصارهاي تنگي از اين دست محدود كند. پس طبيعي است كه «انسان رزمنده بسيجي» انگيزه اش را «امام حسيني» مي داند (آنگونه كه در مجموعه روايت فتح آويني ديده مي شود و در توصيف و تحليل حكيمانه نادر ابراهيمي نيز آمده است) نه «آب و خاك و...»
وقتي اين مرزبندي هاي محدود كننده كنار رفت دعوت جهاني مي شود. يعني بسيجي رزمنده در ضمن نبرد خود را دعوتگر مي داند. در مجموعه روايت فتح و ديگر مستندها و اسناد دفاع مقدس به ويژه وصيتنامه هاي شهدا مشهود است كه او ايده هاي جهاني دارد. ايده هايي كه مرتبط با خيزش و انقلاب جهاني است. يعني او براي مردم جهان پيام دارد و انگار چون چنين پيام و رسالتي دارد به جبهه آمده است. گویی به باور او جبهه محمل يا مقدمه اي است براي جهاني شدن پيامش.
@goftare_asr