مصطفی دلشاد تهرانی
⭕️ عذر ناپذیری در ریختن خون
«وَ لاَ عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللّهِ وَ لاَ عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْد . »
نهج البلاغه ، نامۀ ۵۳ ( عهدنامۀ مالک اشتر )
در كشتن به عمد نه در پيشگاه خداوند پوزشت پذيرفته است و نه در نزد من.
ريختن خون ناحق هيچ توجيهى ندارد و اين تصور كه حكومت چنان اهميت دارد كه ريختن خون در پاى آن، توجيه پذير است، در تضاد با منطق دين است. زيرا حرمت فرد و خون انسان چنان بزرگ و سنگين است كه بى حرمتى به يك نفر و ريختن خون يك انسان، چونان بى حرمتى به همه مردمان و ريختن خون همه آنان است؛ و حكومت جز وسيله اى براى حفظ حرمت مردمان و پاسداشت حقوق آنان و برپايى عدالت و امنيت و رفاهت براى آنان نيست. پس چگونه ممكن است حكومتى كه به خودىِ خود هيچ ارزشى ندارد و فقط ارزش آن در امور فوق است، بتواند اهميت و حرمتى برتر از مقصد خود بيابد؟ اين نقض غرض است. بنابراين ريخته شدن كم ترين خون ناحق در راه تحكيم حكومت و قدرت به معناى نفى همه چيز حكومت و پا گذاشتن بر حرمت همه مردمان است.
#نکته_ها #امیرمؤمنان #عهدنامهمالکاشتر #حکومت #حقوق #نفی_خونریزی #عدالت #امنیت
@delshadtehrani
⭕️ عذر ناپذیری در ریختن خون
«وَ لاَ عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللّهِ وَ لاَ عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْد . »
نهج البلاغه ، نامۀ ۵۳ ( عهدنامۀ مالک اشتر )
در كشتن به عمد نه در پيشگاه خداوند پوزشت پذيرفته است و نه در نزد من.
ريختن خون ناحق هيچ توجيهى ندارد و اين تصور كه حكومت چنان اهميت دارد كه ريختن خون در پاى آن، توجيه پذير است، در تضاد با منطق دين است. زيرا حرمت فرد و خون انسان چنان بزرگ و سنگين است كه بى حرمتى به يك نفر و ريختن خون يك انسان، چونان بى حرمتى به همه مردمان و ريختن خون همه آنان است؛ و حكومت جز وسيله اى براى حفظ حرمت مردمان و پاسداشت حقوق آنان و برپايى عدالت و امنيت و رفاهت براى آنان نيست. پس چگونه ممكن است حكومتى كه به خودىِ خود هيچ ارزشى ندارد و فقط ارزش آن در امور فوق است، بتواند اهميت و حرمتى برتر از مقصد خود بيابد؟ اين نقض غرض است. بنابراين ريخته شدن كم ترين خون ناحق در راه تحكيم حكومت و قدرت به معناى نفى همه چيز حكومت و پا گذاشتن بر حرمت همه مردمان است.
#نکته_ها #امیرمؤمنان #عهدنامهمالکاشتر #حکومت #حقوق #نفی_خونریزی #عدالت #امنیت
@delshadtehrani
Forwarded from یک حرف از هزاران
#نکته_ها
☑️ جنبش حماس و مقاومت در برابر اشغال
▫️حسین جابریانصاری، معاون پیشین عربی و آفریقای وزارت امور خارجه
روزنامه شرق، ۲۲ مهر ۱۴۰۲
🔖 هر بار که تحولات فلسطین اوج میگیرد، بحث درباره جنبش مقاومت اسلامی فلسطین - حماس و جنبش اخوانالمسلمین و پیوند میان این دو با جنبشهای سلفی و افراطی تندرو مانند القاعده و داعش، موضوع حاشیهپردازیهای مطبوعاتی و سیاسی قرار گرفته و انبوهی از ادبیات نادرست یا غیردقیق در رسانههای مجازی و حقیقی فارسیزبان، نشر یا بازنشر میشود. در یادداشت حاضر، جنبههایی از این موضوع شکافته میشود تا پرتوی از واقعیت بر آن تابانده شود:
1⃣ جنبش اخوانالمسلمین از تأسیس از طرف حسن البنا در مصر تا به امروز از گسترش طولی و عرضی بسیاری برخوردار شده و اینک تقریبا در همه کشورهای عربی و اسلامی و در میان همه گروههای اقلیت مسلمان در سراسر جهان، در سطوح مختلف فکری و سیاسی و تشکیلاتی، حضوری فعال و درخورتوجه دارد. این حضور اگرچه در تحولات پس از سرنگونی دولت و رئیسجمهور منتخب و اخوانی مصر از طرف ارتش این کشور و تبدیل آرامآرام بهار عرب به خزان عرب، در سطح رسمی بهشدت تضعیف شد؛ اما در سطح اجتماعی همچنان تداوم دارد.
2⃣ اخوانالمسلمین در این مسیر طولانی چنددههای به لحاظ فکری و سیاسی، ایستگاهها و تحولات و فرازونشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته و حالتی طیفی و جبههای یافته است. به گونهای که بهعنوان نمونه ایدههای نظری و عملکرد دو شاخه اخوانالمسلمین در مصر و تونس در تعامل با انقلاب/ اصقلابهای سال ۲۰۱۱ این دو کشور، طیفی از افکار و اقدامات متفاوت با یکدیگر را نشان داد و هر دو نیز در ذیل منظومه اخوان میگنجید.
3⃣ شاخه اخوانِ مادر در مصر هم از این وضعیت طیفگونه برخوردار بوده و از مرشدان و رهبران رسمی تشکیلات (حسن البنا تا محمد بدیع) تا متفکران سنتشکنی مانند سید قطب را در خود جای داده است. بااینحال، تقریبا این اجماع نسبی در خوانش تحولات اخوانالمسلمین وجود دارد که سید قطب، نقطه عطفی در این تاریخ این سازمان و خروجی بر قاعده بوده و نمیتواند بهتنهایی و بدون توجه به اندیشهها و عملکرد چنددههای رهبران و تشکیلات اخوانالمسلمین، مبنای تحلیل سیاسی و اندیشهای این سازمان بزرگ قرار گیرد.
4⃣ مدرسه اصلی اخوان مطابق تعلیمات حسن البنا و مرشدان عام بعدی در جنبه فکری و سیاسی، مدرسهای در ذیل اسلام سیاسی؛ اما با روشهای گامبهگام، اصلاحی و میانهروانه بوده است. حسن البنا بنیانگذار اخوان در نامه به کنگره پنجم سازمان تحت رهبری خود با عنوان (اسلام اخوانالمسلمین) بهصراحت مینویسد: «أن فکرة الإخوان المسلمین نتیجة الفهم العام الشامل للإسلام، قد شملت کل نواحی الإصلاح فی الأمة، فهی دعوة سلفیة، و طریقة سُنیة، و حقیقة صوفیة، و هیئة سیاسیة، و جماعة ریاضیة، و رابطة علمیة ثقافیة، و شرکة اقتصادیة، و فکرة اجتماعیة».
5⃣ در این تعریف، اخوانالمسلمین «دعوتی سلفی، و راه و روشی سُنّی، و حقیقتی صوفی و هیئتی سیاسی و جماعتی ورزشی و مؤسسهای علمی - فرهنگی و شرکتی اقتصادی و فکری اجتماعی» معرفی شده است. آگاهان میدانند که ترکیب «سلفی و سنی و صوفی و سیاسی و ورزشی و علمی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی»، به یک محصول جدید میانجامد که حاصل ترکیب این مجموعه ویژگیها است؛ بنابراین فروکاستن اخوانالمسلمین به یک بعد از ابعاد چندگانه و ترکیبی آن یعنی سلفیگری یا به یک نظریهپرداز یعنی سید قطب، انحراف از تعریف واقعیت اخوان است.
6⃣ سید قطب، با خروج از قاعده عمومی حاکم بر اندیشه و عمل اخوانالمسلمین، نقطه عطفی در تاریخ جنبشهای اسلامی آفرید. افکار او بازتابدهنده تجدیدنظری عمیق در اندیشه و عمل جریان اسلامی و واکنشی تند به افراط مصرِ ناصری و ناسیونالیسم عربی در برخورد با اخوانالمسلمین و جریانهای اسلامی و قلع و قمع شدید آنها بود.
7⃣ این تحول، به نقطه عطفی در تاریخ جنبش اسلامی تبدیل شد که رهبری سنتی اخوانالمسلمین را با چالشهای بزرگی در درون و بیرون تشکیلات خود روبهرو کرد. در همین چارچوب، برخی کادرها و رهبران میانی اخوانی با شورش بر رهبری عالی اخوان، سازمانهای سلفی تندروی مانند جهاد اسلامی و جماعت اسلامی را در مصر بنیان گذاشتند و راه خود را از اخوان جدا کردند.
8⃣ سازمان القاعده محصول ترکیب این جنبشهای جدید با سلفیت وهابی بود که در زمینه جنگ افغانستان علیه اشغال شوروی با حمایت و پشتیبانی برخی کشورهای عربی بنیان گذاشته شد. دو رهبر نخست القاعده، بن لادن (نماد سلفیت وهابی و تندرو سعودی) و الظواهری (نماد جنبش سلفی جهادی مصر) بازتابدهنده همین واقعیت ترکیبی سازمان القاعده بودند؛ اما بعدتر پس از اشغال کویت و ورود نیروهای آمریکا و متحدان به شبهجزیره عربستان و خلیج فارس...
🔗 پیوند ادامه یادداشت:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-900639
@yekhezaran
☑️ جنبش حماس و مقاومت در برابر اشغال
▫️حسین جابریانصاری، معاون پیشین عربی و آفریقای وزارت امور خارجه
روزنامه شرق، ۲۲ مهر ۱۴۰۲
🔖 هر بار که تحولات فلسطین اوج میگیرد، بحث درباره جنبش مقاومت اسلامی فلسطین - حماس و جنبش اخوانالمسلمین و پیوند میان این دو با جنبشهای سلفی و افراطی تندرو مانند القاعده و داعش، موضوع حاشیهپردازیهای مطبوعاتی و سیاسی قرار گرفته و انبوهی از ادبیات نادرست یا غیردقیق در رسانههای مجازی و حقیقی فارسیزبان، نشر یا بازنشر میشود. در یادداشت حاضر، جنبههایی از این موضوع شکافته میشود تا پرتوی از واقعیت بر آن تابانده شود:
1⃣ جنبش اخوانالمسلمین از تأسیس از طرف حسن البنا در مصر تا به امروز از گسترش طولی و عرضی بسیاری برخوردار شده و اینک تقریبا در همه کشورهای عربی و اسلامی و در میان همه گروههای اقلیت مسلمان در سراسر جهان، در سطوح مختلف فکری و سیاسی و تشکیلاتی، حضوری فعال و درخورتوجه دارد. این حضور اگرچه در تحولات پس از سرنگونی دولت و رئیسجمهور منتخب و اخوانی مصر از طرف ارتش این کشور و تبدیل آرامآرام بهار عرب به خزان عرب، در سطح رسمی بهشدت تضعیف شد؛ اما در سطح اجتماعی همچنان تداوم دارد.
2⃣ اخوانالمسلمین در این مسیر طولانی چنددههای به لحاظ فکری و سیاسی، ایستگاهها و تحولات و فرازونشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته و حالتی طیفی و جبههای یافته است. به گونهای که بهعنوان نمونه ایدههای نظری و عملکرد دو شاخه اخوانالمسلمین در مصر و تونس در تعامل با انقلاب/ اصقلابهای سال ۲۰۱۱ این دو کشور، طیفی از افکار و اقدامات متفاوت با یکدیگر را نشان داد و هر دو نیز در ذیل منظومه اخوان میگنجید.
3⃣ شاخه اخوانِ مادر در مصر هم از این وضعیت طیفگونه برخوردار بوده و از مرشدان و رهبران رسمی تشکیلات (حسن البنا تا محمد بدیع) تا متفکران سنتشکنی مانند سید قطب را در خود جای داده است. بااینحال، تقریبا این اجماع نسبی در خوانش تحولات اخوانالمسلمین وجود دارد که سید قطب، نقطه عطفی در این تاریخ این سازمان و خروجی بر قاعده بوده و نمیتواند بهتنهایی و بدون توجه به اندیشهها و عملکرد چنددههای رهبران و تشکیلات اخوانالمسلمین، مبنای تحلیل سیاسی و اندیشهای این سازمان بزرگ قرار گیرد.
4⃣ مدرسه اصلی اخوان مطابق تعلیمات حسن البنا و مرشدان عام بعدی در جنبه فکری و سیاسی، مدرسهای در ذیل اسلام سیاسی؛ اما با روشهای گامبهگام، اصلاحی و میانهروانه بوده است. حسن البنا بنیانگذار اخوان در نامه به کنگره پنجم سازمان تحت رهبری خود با عنوان (اسلام اخوانالمسلمین) بهصراحت مینویسد: «أن فکرة الإخوان المسلمین نتیجة الفهم العام الشامل للإسلام، قد شملت کل نواحی الإصلاح فی الأمة، فهی دعوة سلفیة، و طریقة سُنیة، و حقیقة صوفیة، و هیئة سیاسیة، و جماعة ریاضیة، و رابطة علمیة ثقافیة، و شرکة اقتصادیة، و فکرة اجتماعیة».
5⃣ در این تعریف، اخوانالمسلمین «دعوتی سلفی، و راه و روشی سُنّی، و حقیقتی صوفی و هیئتی سیاسی و جماعتی ورزشی و مؤسسهای علمی - فرهنگی و شرکتی اقتصادی و فکری اجتماعی» معرفی شده است. آگاهان میدانند که ترکیب «سلفی و سنی و صوفی و سیاسی و ورزشی و علمی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی»، به یک محصول جدید میانجامد که حاصل ترکیب این مجموعه ویژگیها است؛ بنابراین فروکاستن اخوانالمسلمین به یک بعد از ابعاد چندگانه و ترکیبی آن یعنی سلفیگری یا به یک نظریهپرداز یعنی سید قطب، انحراف از تعریف واقعیت اخوان است.
6⃣ سید قطب، با خروج از قاعده عمومی حاکم بر اندیشه و عمل اخوانالمسلمین، نقطه عطفی در تاریخ جنبشهای اسلامی آفرید. افکار او بازتابدهنده تجدیدنظری عمیق در اندیشه و عمل جریان اسلامی و واکنشی تند به افراط مصرِ ناصری و ناسیونالیسم عربی در برخورد با اخوانالمسلمین و جریانهای اسلامی و قلع و قمع شدید آنها بود.
7⃣ این تحول، به نقطه عطفی در تاریخ جنبش اسلامی تبدیل شد که رهبری سنتی اخوانالمسلمین را با چالشهای بزرگی در درون و بیرون تشکیلات خود روبهرو کرد. در همین چارچوب، برخی کادرها و رهبران میانی اخوانی با شورش بر رهبری عالی اخوان، سازمانهای سلفی تندروی مانند جهاد اسلامی و جماعت اسلامی را در مصر بنیان گذاشتند و راه خود را از اخوان جدا کردند.
8⃣ سازمان القاعده محصول ترکیب این جنبشهای جدید با سلفیت وهابی بود که در زمینه جنگ افغانستان علیه اشغال شوروی با حمایت و پشتیبانی برخی کشورهای عربی بنیان گذاشته شد. دو رهبر نخست القاعده، بن لادن (نماد سلفیت وهابی و تندرو سعودی) و الظواهری (نماد جنبش سلفی جهادی مصر) بازتابدهنده همین واقعیت ترکیبی سازمان القاعده بودند؛ اما بعدتر پس از اشغال کویت و ورود نیروهای آمریکا و متحدان به شبهجزیره عربستان و خلیج فارس...
🔗 پیوند ادامه یادداشت:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-900639
@yekhezaran