قرار سبز
863 subscribers
7.26K photos
825 videos
62 files
3.67K links
جایی برای قرار های داوطلبانه
🔷تابع قوانین
🔷نحوه همکاری
t.me/GharaareSabz/13658
🔷ارتباط با ما
t.me/GharaareSabz_Admin
t.me/Hejtemaei
+989358565498
🔷گروه
t.me/GharaareSabz_Group
🔷اینستاگرام️
instagram.com/GharaareSabz
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
عکس آش فروشی در تهران قدیم.
دقت کنید که هیچ گونه ظرف یکبار مصرفی در این عکس دیده نمیشود.
امروز در هر مغازه برای توجیه نخ نمای بهداشتی بودن،  تنوعی از ظروف،قاشق و چنگال و سفره یک بار مصرف استفاده می شود در حالی که تمام این یکبارمصرف ها عموما به دلیل تنبلی،  صرفه جویی در هزینه های مکان_ بابت کاهش فضای آشپزخانه _و کاهش تعداد نیروی کار _هزینه دستمزد_ و هزاران دلیل ناآگاهانه ی دیگر استفاده میشوند.
بیایید از کنار بی تفاوتی ها به محیط زیست براحتی رد نشویم و آنها را عادی ندانیم .
 بیایید  از رستوران هایی خرید کنیم که به یکبارمصرفها نه میگویند و به آنها بگوییم که چرا ارزشمند هستند و به رستورانهای ضد محیط زیستی بازخورد منفی نشان دهیم به آنها نیز بگوییم که چرا از سرویسشان راضی نیستیم!

 اینگونه آنهایی را که محیط زیستی رفتار نمیکنند به رفتارهای محیط زیستی ترغیب کنیم. اینگونه میتوانید کنشگر محیط زیستی باشید.

#مانیز_مردمی_هستیم #نه_به_یکبار_مصرف
#نه_به_پلاستیک
#محیط_زیست
#قرار_سبز
@maa_niz
@gharaaresabz
Forwarded from اتچ بات
سه اثر ویرانگر مصرف زدگی را از نوشته های استاد مصطفی ملکیان بخوانید  تا نسبت مصرف زدگی و بی ارزش شدن زندگی، نسبت مصرف زدگی و احساس تنهایی و نداشتن دوست و نسبت مصرف زدگی با ویرانگری های محیط زیست را که همه به نحوی، به آن دچار هستیم و در عین حال در مورد دیگران  گله مندیم، بیشتر بفهمیم!!

1🍂🍂 مصرف‌زدگی فلسفه‌ی وجودی زندگی را می‌گیرد. ما آمده ‌بودیم که زندگی کنیم تا از طریق آن به چیزی ارزشمندتر از زندگی دست پیدا کنیم. آمده‌بودیم زیستن را مقدمه کنیم برای رسیدن به چیزی مهم‌تر از زیستن؛ اما با مصرف‌زدگی به خود زیستن مشغول می‌مانیم و هرگز نمی‌توانیم به چیزی بالاتر از زیستن استعلا و ارتقا پیدا کنیم. به تعبیری دیگر، «پاستور» زیست، اما با چند دهه زندگی خود میلیون‌ها زندگی را نجات داد؛ یعنی به چیزی بزرگتر از زندگی رسید. همه‌ی ما می‌توانیم پاستور شویم، چون همه‌مان بالقوه پاستوریم. اما برای آنکه این ظرفیت به فعلیت برسد، نباید به خود زندگی بپردازیم؛ بلکه باید به زندگی به چشم نردبانی نگاه کنیم که قرار است از آن بالا برویم و به یک‌چیز مهم‌تر از زندگی برسیم. مصرف‌زدگی اما این اجازه را نمی‌دهد، مصرف‌زدگی ما را به جای بالا رفتن از نردبان، مشغول خود نردبان می‌کند و حتی نمی‌توانیم پا روی نخستین پله‌اش بگذاریم؛ بلکه تنها دل‌مشغول آن هستیم که این نردبان را متجملانه‌تر و زیباتر کنیم و بر زیورآلات‌اش بیفزاییم.

2🍂🍂 مصرف‌زدگی ارزش انسان را در حد جمادات پایین می‌آورد. شما به یک جماد تنها از یک‌منظر نگاه می‌کنید که «این به چه درد زندگی من می‌خورد»؛ نه بیشتر از آن. چون برای جمادات چیزی جز ابزارنگری در اختیار ندارید و جماد را به چشم ابزار نگاه می‌کنید. مصرف‌زدگی انسان‌ها را هم برای ما جماد می‌کند. چون مدام به هرکه نگاه می‌کنیم، به این چشم نگاه می‌کنیم که این برای ارضای مصرف‌زدگی من به چه درد می‌خورد. اگر بخواهم به تعبیر کانتی بگویم، انسانِ مصرف‌زده هرگز نمی‌تواند به انسان دیگری به چشم «غایت» نگاه کند؛ بلکه حتماً باید به او به چشم «آلت» نگاه کند. چاره‌ای جز این ندارد، چون غایت‌اش «کالای هرچه‌بیشتر داشتن است» و آن‌وقت دیگر به شما هم که نگاه می‌کند، در این فکر است که از شما چه‌قدر کالا به زندگی‌اش وارد خواهد شد. بنابراین برای انسان مصرف‌زده، هر ارزش دیگری جز ارزش اقتصادیِ صرف برای انسان‌ها؛ بی‌معناست. تنها به ارزش اقتصادی شما نگاه می‌کند و توجه به این که نشست‌وبرخاست و دوستی با شما، از نظر کالایی چه‌قدر می‌تواند به زندگی‌اش افزوده کند. به نظرم این مورد هم بسیار خطرناک است.

3🍂🍂ویرانگریِ سوم مصرف‌زدگی، پدید آمدن نوعی سنگدلی نسبت به هم‌نوع است و نه‌تنها نسبت به هم‌نوع؛ بلکه نسبت به عالم حیوانات، نباتات و جمادات نیز این سنگدلی ایجاد می‌شود. مصرف‌زدگی در من این تصور را ایجاد می‌کند که من امیرم و جهان اسیرم است و جهان باید در استخدام و خدمت من باشد تا مصرف‌زدگی‌ام را ارضا کند. بنابراین دیگر کاری به این ندارم که بر اثر مصرف‌زدگی من محیط‌زیست به چه صورتی درمی‌آید. چون بی‌رحم، سنگدل و قسی‌القلب می‌شوم، یا دست‌کم به تعبیری معتدل‌تر نسبت به سرنوشت محیط‌زیست بی‌اعتنا می‌شوم؛ در حالی‌که مهم‌ترین اعضای این محیط‌زیست هم‌نوعان من هستند. آن‌ها هم اجزای محیط‌زیستِ من هستند و من نسبت به سرنوشت‌شان بی‌اعتنایم. پس دیگر هرگز آن‌چه که از آن به عنوان همدلی، همدردی و شفقت تعبیر می‌کنیم؛ در من پدید نمی‌آید. چون انسانِ مصرف‌زده آن‌قدر به خود مشغول است و به لذت خود می‌اندیشد که امکان التفات به غیر در او روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شود. من وقتی مصرف‌زده نیستم، التفات‌ام به محیط بیرون و ازجمله هم‌نوعان خودم بسیار بیش از وقتی است که تنها غوطه‌ور شده‌ام در جمع‌آوری کالا، به مصرف درآوردن کالا، از دور خارج کردن کالا، وارد کردن کالای جدید، مصرف‌کردن کالای جدید و دوباره از دور خارج کردن آن کالای جدید و هرچه من مصرف‌زده‌تر باشم، این بی‌رحمی و سنگدلی در من بیشتر می‌شود. در حالی که اگر انسان نسبت به محیط‌زیست خود اعتنا ورزد، به چشم یک انسان مصرف‌زده به محیط‌زیست نگاه نمی‌کند.

#مانیز_مردمی_هستیم
#نه_به_مصرف_زدگی
#نه_به_یکبار_مصرف
#نه_به_پلاستیک
#قرار_سبز
@maa_niz
@gharaaresabz