#معرفی_کتاب
پدر، کیمیاگر و ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند ، سه عنوان از کتبی هستند که در آستانه عید_غدیر مطالعه آنها را به مخاطبان پیشنهاد شده است.
این عناوین، هر سه توسط انتشارات عهد_مانا به چاپ رسیدهاند.
📚 #پدر کتابی کم حجم است که قلم و نوشتارش ذهنت را با خود آنقدر همراه می کند که پس از بستن کتاب، فکرت را لای کتاب جا خواهی گذاشت!
#نرجس_شکوریان_فرد؛ نویسنده این اثر، با نقل داستانهای تربیتی از زندگی حضرت علی(ع)، تحول در #احساس و #فکر مخاطب را دنبال کرده است.
📚 #کیمیاگر آخرین نوشته #رضا_مصطفوی، داستان جوانی از اهل تسنن است که بهدنبال کیمیا از این شهر به آن شهر میرود و در پی کسی است تا بتواند علم کیمیا را از او بیاموزد.
او با دختری به نام #نورا روبهرو میشود که شاگرد #امام_جعفر صادق(ع) است. در متن ماجرا، او شاهد گفتوگوی چالشی نورا با دانشمندانی میشود که در نهایت زندگی او را دچار تغییر اساسی میکند.
📚 ناقوس ها به صدا در می آیند
بعضی ها گنج دارند و باز هم در فقر و نداری زندگی می کنند .آن وقت کسان دیگری از این گنج بهره می برند. این کتاب نقشه آن گنج است .در بهره ب
پدر، کیمیاگر و ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند ، سه عنوان از کتبی هستند که در آستانه عید_غدیر مطالعه آنها را به مخاطبان پیشنهاد شده است.
این عناوین، هر سه توسط انتشارات عهد_مانا به چاپ رسیدهاند.
📚 #پدر کتابی کم حجم است که قلم و نوشتارش ذهنت را با خود آنقدر همراه می کند که پس از بستن کتاب، فکرت را لای کتاب جا خواهی گذاشت!
#نرجس_شکوریان_فرد؛ نویسنده این اثر، با نقل داستانهای تربیتی از زندگی حضرت علی(ع)، تحول در #احساس و #فکر مخاطب را دنبال کرده است.
📚 #کیمیاگر آخرین نوشته #رضا_مصطفوی، داستان جوانی از اهل تسنن است که بهدنبال کیمیا از این شهر به آن شهر میرود و در پی کسی است تا بتواند علم کیمیا را از او بیاموزد.
او با دختری به نام #نورا روبهرو میشود که شاگرد #امام_جعفر صادق(ع) است. در متن ماجرا، او شاهد گفتوگوی چالشی نورا با دانشمندانی میشود که در نهایت زندگی او را دچار تغییر اساسی میکند.
📚 ناقوس ها به صدا در می آیند
بعضی ها گنج دارند و باز هم در فقر و نداری زندگی می کنند .آن وقت کسان دیگری از این گنج بهره می برند. این کتاب نقشه آن گنج است .در بهره ب
#تذکر_شهروندان
من #پدر یک خانواده هستم 😒
از اخبار مریضی و ویروس خسته نشدم بلکه از شرمندگی خانواده ام از نظر روحی واقعا #خسته شدم
من و امثال مثل من چه خاکی به سرشون بریزند مسئولین فقط میگند تو خونه #بمانید !
قسط وام قبض آب و برق و گاز و خرجی خونه را چیکار کنیم؟!
با این اوضاع #گرونی
من #پدر یک خانواده هستم 😒
از اخبار مریضی و ویروس خسته نشدم بلکه از شرمندگی خانواده ام از نظر روحی واقعا #خسته شدم
من و امثال مثل من چه خاکی به سرشون بریزند مسئولین فقط میگند تو خونه #بمانید !
قسط وام قبض آب و برق و گاز و خرجی خونه را چیکار کنیم؟!
با این اوضاع #گرونی
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ {عنکبوت آیه 57}
هر نفسی (طعم ناگوار) مرگ را خواهد چشید، و پس از مرگ شما را به سوی ما باز گردانند.
حضور حجةالاسلام هاشمی امام جمعه محترم بخش قهدریجان به همراه اعضای ستاد نماز جمعه در مراسم ترحیم مرحوم حاج اسماعیل جعفرزاده #پدر_شهید والا مقام رمضانعلی جعفرزاده
ایشان ضمن عرض تسلیت و آرزوی سلامتی و صبر به بازماندگان، از درگاه ایزدمنان برای آن مرحوم طلب مغفرت نمودند.
دفتر امام جمعه بخش قهدریجان
هر نفسی (طعم ناگوار) مرگ را خواهد چشید، و پس از مرگ شما را به سوی ما باز گردانند.
حضور حجةالاسلام هاشمی امام جمعه محترم بخش قهدریجان به همراه اعضای ستاد نماز جمعه در مراسم ترحیم مرحوم حاج اسماعیل جعفرزاده #پدر_شهید والا مقام رمضانعلی جعفرزاده
ایشان ضمن عرض تسلیت و آرزوی سلامتی و صبر به بازماندگان، از درگاه ایزدمنان برای آن مرحوم طلب مغفرت نمودند.
دفتر امام جمعه بخش قهدریجان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در کنار چند #پدر #قهدریجانی
به مناسبت #روز_پدر
کاری از «خبرگزاری مردمی قهدریجان»
👌💐تقدیم به همه پدرانی که هستند
🙏💐و به یاد پدرانی که در جمعمان نیستند
هم #فورواردش کن و
هم با یک #لایک زیر این پست تقدیمش کن به #پدرت👍❤️
🌐خبرگزاری قهدریجان
📡 @ghahderijannews
به مناسبت #روز_پدر
کاری از «خبرگزاری مردمی قهدریجان»
👌💐تقدیم به همه پدرانی که هستند
🙏💐و به یاد پدرانی که در جمعمان نیستند
هم #فورواردش کن و
هم با یک #لایک زیر این پست تقدیمش کن به #پدرت👍❤️
🌐خبرگزاری قهدریجان
📡 @ghahderijannews
#پدر
#نکته_آموزشی
👈 من قوی ترم یا تو
🌴روزی پدری دست خود را روی شانه پسر خود گذاشت و گفت: من قویترم یا تو. پسر گفت: من. پدر جا خورده و دوباره پرسید: من قویترم یا تو. پسر گفت: من پدر.
🌴بغض کرد ودوباره پرسید: من قویترم یا تو. پسر گفت: من. پدر ازجابلند شد چند قدم با ناراحتی و اشک از پسرش دور شد و دوباره پرسید: من قویترم یا تو. پسر گفت: تو …
🌴پدر گفت: چون من ناراحت شدم گفتی من قویترم؟ پسر گفت: نه آن سه باری که گفتم من از تو قویترم چون دستت روی شانه ام بود پشتم به کوهی مثل تو گرم بود اما وقتی دستت را برداشتی دیدم بی تو چیزی نیستم...
🔸دست بوس پدر باشیم
#پدر
#نکته_آموزشی
👈 من قوی ترم یا تو
🌴روزی پدری دست خود را روی شانه پسر خود گذاشت و گفت: من قویترم یا تو. پسر گفت: من. پدر جا خورده و دوباره پرسید: من قویترم یا تو. پسر گفت: من پدر.
🌴بغض کرد ودوباره پرسید: من قویترم یا تو. پسر گفت: من. پدر ازجابلند شد چند قدم با ناراحتی و اشک از پسرش دور شد و دوباره پرسید: من قویترم یا تو. پسر گفت: تو …
🌴پدر گفت: چون من ناراحت شدم گفتی من قویترم؟ پسر گفت: نه آن سه باری که گفتم من از تو قویترم چون دستت روی شانه ام بود پشتم به کوهی مثل تو گرم بود اما وقتی دستت را برداشتی دیدم بی تو چیزی نیستم...
🔸دست بوس پدر باشیم
#پدر