زبان عمومی ارشد و دکتری زیر ذره بین
bit.ly/2YFA7YS ✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا 66. The cautious young man was very circumspect with his hard-earned money. مرد جوان حواسجمع، در مورد پولِ بهسختیکسبشده بسیار ملاحظه کار (محتاط) بود. 🌀 هر دو واژه cautious و circumspect بر…
bit.ly/2HNLDei
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
کلمات مربوط به پادشاهی به مناسب پایان یافتن سریال #GOT
71. When she realized that the revolutionaries would surely win, the queen abdicated her throne.
وقتی که او پی برد که انقلابیون یقینا پیروز خواهند شد، ملکه از تخت پادشاهیاش کنارهگیری کرد.
72. When the judicious queen decided to compromise rather than send her army to its certain death, she was applauded.
وقتی ملکهی با درایت تصمیم به سازش نمودن به جای فرستادن ارتشش به مرگ حتمی گرفت، او تحسین (تشویق) شد.
@GeneralEnglish
73. The sovereign, with steely resolve, ordered that the traitorous nobleman be killed.
فرمانروا، طی تصمیمی پولادین (محکم و صریح)، دستور داد تا نجیبزاده خائن کشته شود.
🌀 به ساختار گرامری فعل بعد از order that دقت کردید؟
74. The king arrogated the right to order executions to himself exclusively.
پادشاه حق دستور اعدام رو بصورت خاص به خودش تفویض نمود (این قدرت رو به خودش داد).
75. The king did not believe that his rival could round up enough partisans to overthrow the monarchy.
پادشاه باور نداشت که رقیبش بتونه پارتیزانهای (هوادارن جنگجوی) کافی رو برای براندازی پادشاهی دور هم جمع کنه.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهمی رو که قبلا تو آزمونهای زبان اومدن یا شانس مطرح شدن دارن، bold کردیم.
مرور واژگان و #گرامر در کانال زبان عمومی زیر ذره بین @GeneralEnglish
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
کلمات مربوط به پادشاهی به مناسب پایان یافتن سریال #GOT
71. When she realized that the revolutionaries would surely win, the queen abdicated her throne.
وقتی که او پی برد که انقلابیون یقینا پیروز خواهند شد، ملکه از تخت پادشاهیاش کنارهگیری کرد.
72. When the judicious queen decided to compromise rather than send her army to its certain death, she was applauded.
وقتی ملکهی با درایت تصمیم به سازش نمودن به جای فرستادن ارتشش به مرگ حتمی گرفت، او تحسین (تشویق) شد.
@GeneralEnglish
73. The sovereign, with steely resolve, ordered that the traitorous nobleman be killed.
فرمانروا، طی تصمیمی پولادین (محکم و صریح)، دستور داد تا نجیبزاده خائن کشته شود.
🌀 به ساختار گرامری فعل بعد از order that دقت کردید؟
74. The king arrogated the right to order executions to himself exclusively.
پادشاه حق دستور اعدام رو بصورت خاص به خودش تفویض نمود (این قدرت رو به خودش داد).
75. The king did not believe that his rival could round up enough partisans to overthrow the monarchy.
پادشاه باور نداشت که رقیبش بتونه پارتیزانهای (هوادارن جنگجوی) کافی رو برای براندازی پادشاهی دور هم جمع کنه.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهمی رو که قبلا تو آزمونهای زبان اومدن یا شانس مطرح شدن دارن، bold کردیم.
مرور واژگان و #گرامر در کانال زبان عمومی زیر ذره بین @GeneralEnglish