پیشتر صد جمله مهم زبان انگلیسی برای لغات پیشرفته و دشوارتر رو بررسی کرده بودیم. قصد داریم این ماه ادامه بدیم و به دویست برسیم اگه خدا بخواد. لینک صدتای اول قبلی:
🌀 t.me/GeneralEnglish/3762
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
101. The new police commissioner has publicly vowed to purge the city of the underworld elements, but it is not going to be an easy task.
رییس پلیس جدید بطور عمومی قول داد (قسم خورد) تا عناصر دنیای تبهکاری شهر رو برچینه (مجبور به ترک شهر کنه)، اما این امری ساده نخواهد بود.
102. Van Gogh was a prolific artist creating more than 2,000 works, though he only sold one painting.
ونگوک هنرمندی پرکار بود که بیش از دو هزار اثر هنری خلق کرد، با این جود او تنها یک نقاشی را فروخت.
@GeneralEnglish
103. When it comes to reproducing, insects are unbelievably prolific, laying thousands of eggs throughout their life span, which can vary from a few hours to seventeen years.
وقتی بحث از تولیدمثل میشه، حشرات بهطرز باورنکردنیای بارور (پرکار) هستند، در طول عمرشان، که (این زمان) میتونه از چند ساعت تا هفده سال متغییر باشه، روی هزاران تخم میخوابند.
104. The gist of the entire incident is that our friend here may soon find himself out of job, she informed us, summing up the whole situation.
عمده (خلاصه، لب کلام) کل این اتفاق اینه که دوست ما اینجا ممکنه به زودی از کار اخراج شه، اون به ما اطلاع داد در حالیکه کل اوضاع رو بطور خلاصه جمع بندی میکرد.
105. Just before the exam, he thought it better to recapitulate the notes he had prepared before.
درست قبل از امتحان، اون فک کرد که بهتره جمعبندی (خلاصه) کنه نوشتههایی (جزواتی) رو که اون قبلا آماده کرده بود.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
🌀 t.me/GeneralEnglish/3762
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
101. The new police commissioner has publicly vowed to purge the city of the underworld elements, but it is not going to be an easy task.
رییس پلیس جدید بطور عمومی قول داد (قسم خورد) تا عناصر دنیای تبهکاری شهر رو برچینه (مجبور به ترک شهر کنه)، اما این امری ساده نخواهد بود.
102. Van Gogh was a prolific artist creating more than 2,000 works, though he only sold one painting.
ونگوک هنرمندی پرکار بود که بیش از دو هزار اثر هنری خلق کرد، با این جود او تنها یک نقاشی را فروخت.
@GeneralEnglish
103. When it comes to reproducing, insects are unbelievably prolific, laying thousands of eggs throughout their life span, which can vary from a few hours to seventeen years.
وقتی بحث از تولیدمثل میشه، حشرات بهطرز باورنکردنیای بارور (پرکار) هستند، در طول عمرشان، که (این زمان) میتونه از چند ساعت تا هفده سال متغییر باشه، روی هزاران تخم میخوابند.
104. The gist of the entire incident is that our friend here may soon find himself out of job, she informed us, summing up the whole situation.
عمده (خلاصه، لب کلام) کل این اتفاق اینه که دوست ما اینجا ممکنه به زودی از کار اخراج شه، اون به ما اطلاع داد در حالیکه کل اوضاع رو بطور خلاصه جمع بندی میکرد.
105. Just before the exam, he thought it better to recapitulate the notes he had prepared before.
درست قبل از امتحان، اون فک کرد که بهتره جمعبندی (خلاصه) کنه نوشتههایی (جزواتی) رو که اون قبلا آماده کرده بود.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
106. Until my cousin learned to control his temper, he was almost bereft of friends.
تا زمانیکه پسرخاله من یاد گرفت که خلق تندمزاج خودش رو کنترل کنه، اون تقریبا دوستاش رو از دست داده بود (خالی از دوست شده بود).
107. Known for her sharp and irascible temper, the lady of the house was feared by all the attendants of the house.
خانومه این خونه، که معروفه به داشتن خلق و خوی تند و از کوره دررو، همه خدمتکاران خونه ازش میترسن (توسط همه خدمتکاران اون خونه حساب برده میشه).
@GeneralEnglish
108. She is a Hollywood star who has gradually faded into oblivion.
اون ستاره هالیوودیای است که به تدریج به فراموشی سپرده شده است.
لغت oblivion یعنی فراموشی محض و نسیان
فعل fade هم به معنای محو شدن است.
109. Because the man had lied about having a medical degree, he was not a bona fide doctor.
از اونجایی که اون مرد در مورد داشتن مدرک پزشکی دروغ گفته بود، اون یک پزشک واقعی به حساب نمیومد.
لغت bona fide را بلد باشید. bon ریشهای که در کتاب زیر ذرهبین هم به معنی «خوب» معرفی شده و در این ترکیب در مجموع به معنای «واقعی، اصیل و درست» است.
110. The presence of cancer cells under a microscope is an aberration that no doctor wants to see.
حضور سلولهای سرطانی در زیر میکروسکوپ، امری غیرعادی است که هیچ دکتری دوست ندارد که ببیندش.
لغت aberration یعنی «امر غیرمرسوم»، «امر متفاوت از حالت عادی» یا «چیز عجیب و غیرمنتظره» است.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
106. Until my cousin learned to control his temper, he was almost bereft of friends.
تا زمانیکه پسرخاله من یاد گرفت که خلق تندمزاج خودش رو کنترل کنه، اون تقریبا دوستاش رو از دست داده بود (خالی از دوست شده بود).
107. Known for her sharp and irascible temper, the lady of the house was feared by all the attendants of the house.
خانومه این خونه، که معروفه به داشتن خلق و خوی تند و از کوره دررو، همه خدمتکاران خونه ازش میترسن (توسط همه خدمتکاران اون خونه حساب برده میشه).
@GeneralEnglish
108. She is a Hollywood star who has gradually faded into oblivion.
اون ستاره هالیوودیای است که به تدریج به فراموشی سپرده شده است.
لغت oblivion یعنی فراموشی محض و نسیان
فعل fade هم به معنای محو شدن است.
109. Because the man had lied about having a medical degree, he was not a bona fide doctor.
از اونجایی که اون مرد در مورد داشتن مدرک پزشکی دروغ گفته بود، اون یک پزشک واقعی به حساب نمیومد.
لغت bona fide را بلد باشید. bon ریشهای که در کتاب زیر ذرهبین هم به معنی «خوب» معرفی شده و در این ترکیب در مجموع به معنای «واقعی، اصیل و درست» است.
110. The presence of cancer cells under a microscope is an aberration that no doctor wants to see.
حضور سلولهای سرطانی در زیر میکروسکوپ، امری غیرعادی است که هیچ دکتری دوست ندارد که ببیندش.
لغت aberration یعنی «امر غیرمرسوم»، «امر متفاوت از حالت عادی» یا «چیز عجیب و غیرمنتظره» است.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
111. A piquant situation arose when Rogers, who used to bully me when we were together at school, was forced to turn to me for help as I was in a position of authority.
یه موقعیت بامزه (باحال و جذاب) وقتی رخ داد که راجرز، کسی که سابقاً برام قلدری میکرد وقتی با هم تو مدرسه بودیم، مجبور شد که واسه کمک به من مراجعه کنه {اونم} در شرایطی که من بر سر قدرت بودم.
112. To make sure that there is no casualty, the police are strictly ordered not to open firing; however, if the situation worsens they can disperse the crowd with tear gas or charge them with truncheons.
برای اینکه مطمئن شن که هیچ تلفاتی رخ نمیده، به پلیس اکیداً دستور داده شده تا شلیک نکنن؛ هرچند، اگه اوضاع بدتر بشه اونا میتونن جمعیت رو با گاز اشکآور متفرق کنن یا با باتون ضربه بزنن.
@GeneralEnglish
113. The potential to win a free trip was enticing enough that it convinced him to donate.
احتمال بردن یه سفر رایگان به اندازه کافی اغواکننده بود که اون رو قانع کنه که پول اهدا کنه.
114. The police tried their best, but even after using third-degree torture, could not winkle the truth out of him.
پلیس تمام سعیش رو کرد، اما حتی بعد از متوسل شدن به شکنجه درجهسوم، قادر نبودند که حقیقت رو از اون بیرون بکشن.
115. The criminal committed extortion when he threatened to hurt the victim’s family if she didn’t give him money.
مجرم مرتکب اخاذی شد وقتیکه اون تهدید کردید که به خانواده قربانی آسیب میزنه اگه اون پول رو بهش نده.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
111. A piquant situation arose when Rogers, who used to bully me when we were together at school, was forced to turn to me for help as I was in a position of authority.
یه موقعیت بامزه (باحال و جذاب) وقتی رخ داد که راجرز، کسی که سابقاً برام قلدری میکرد وقتی با هم تو مدرسه بودیم، مجبور شد که واسه کمک به من مراجعه کنه {اونم} در شرایطی که من بر سر قدرت بودم.
112. To make sure that there is no casualty, the police are strictly ordered not to open firing; however, if the situation worsens they can disperse the crowd with tear gas or charge them with truncheons.
برای اینکه مطمئن شن که هیچ تلفاتی رخ نمیده، به پلیس اکیداً دستور داده شده تا شلیک نکنن؛ هرچند، اگه اوضاع بدتر بشه اونا میتونن جمعیت رو با گاز اشکآور متفرق کنن یا با باتون ضربه بزنن.
@GeneralEnglish
113. The potential to win a free trip was enticing enough that it convinced him to donate.
احتمال بردن یه سفر رایگان به اندازه کافی اغواکننده بود که اون رو قانع کنه که پول اهدا کنه.
114. The police tried their best, but even after using third-degree torture, could not winkle the truth out of him.
پلیس تمام سعیش رو کرد، اما حتی بعد از متوسل شدن به شکنجه درجهسوم، قادر نبودند که حقیقت رو از اون بیرون بکشن.
115. The criminal committed extortion when he threatened to hurt the victim’s family if she didn’t give him money.
مجرم مرتکب اخاذی شد وقتیکه اون تهدید کردید که به خانواده قربانی آسیب میزنه اگه اون پول رو بهش نده.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
116. Maryam has legally abjured herself from her father's wealth, saying that she is not interested in inheriting money that has been earned unscrupulously.
مریم خودش را قانوناً از ثروت پدرش محروم کرده است (جدا کرده است)، با بیان اینکه علاقهای به به ارث بردن پولی که از راه نادرست کسب شده است ندارد.
117. According to some religious preachers, self-abnegation is the only route to a state of unlimited happiness.
بر اساس برخی از واعظان مذهبی، دست شستن از هوای نفس تنها راه برای شادی نامحدود است.
توجه: لغت abnegation یعنی از چیزی که دوست دارید دست بکشید (مثلا به دلایل مذهبی یا عقلانی).
@GeneralEnglish
118. Your inability to speak fluently may jeopardize your chances of getting through the interview; you must improve your conversational skills.
ناتوانی شما در با فصاحت سخن گفتن ممکن است شانس شما را برای با موفقیت گذراندن مصاحبه به مخاطره اندازد؛ شما بایستی مهارتهای مکالمهایتان را بهبود دهید.
119. With judicious use of the resources available to it, the company was soon able to get back to the path of growth.
با استفاده عاقلانه از منابع در دسترسش، شرکت خیلی زود قادر شد تا به مسیر رشد بازگردد.
120. I'll never forgive her for snitching to my boss that I have been playing games on the office computer, when she has been doing the same.
من هرگز او را بخاطر زیرآبزنی (چغلی کردن) به رییسم که من داشتم با کامپیوتر دفتر بازی میکردم نخواهم بخشید، در حالیکه خودش هم همان کار را میکرده است.
لغت snitch دو معنی اصلی دارد: یکی لو دادن کسی و دیگری کف رفتن یا کش رفتن (دزدیدن چیزی کم ارزش).
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
116. Maryam has legally abjured herself from her father's wealth, saying that she is not interested in inheriting money that has been earned unscrupulously.
مریم خودش را قانوناً از ثروت پدرش محروم کرده است (جدا کرده است)، با بیان اینکه علاقهای به به ارث بردن پولی که از راه نادرست کسب شده است ندارد.
117. According to some religious preachers, self-abnegation is the only route to a state of unlimited happiness.
بر اساس برخی از واعظان مذهبی، دست شستن از هوای نفس تنها راه برای شادی نامحدود است.
توجه: لغت abnegation یعنی از چیزی که دوست دارید دست بکشید (مثلا به دلایل مذهبی یا عقلانی).
@GeneralEnglish
118. Your inability to speak fluently may jeopardize your chances of getting through the interview; you must improve your conversational skills.
ناتوانی شما در با فصاحت سخن گفتن ممکن است شانس شما را برای با موفقیت گذراندن مصاحبه به مخاطره اندازد؛ شما بایستی مهارتهای مکالمهایتان را بهبود دهید.
119. With judicious use of the resources available to it, the company was soon able to get back to the path of growth.
با استفاده عاقلانه از منابع در دسترسش، شرکت خیلی زود قادر شد تا به مسیر رشد بازگردد.
120. I'll never forgive her for snitching to my boss that I have been playing games on the office computer, when she has been doing the same.
من هرگز او را بخاطر زیرآبزنی (چغلی کردن) به رییسم که من داشتم با کامپیوتر دفتر بازی میکردم نخواهم بخشید، در حالیکه خودش هم همان کار را میکرده است.
لغت snitch دو معنی اصلی دارد: یکی لو دادن کسی و دیگری کف رفتن یا کش رفتن (دزدیدن چیزی کم ارزش).
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
121. The general exhorted the discouraged soldiers to fight well and win the battle for their country.
ژنرال سربازان دلسرد رو تهییج کرد تا خوب بجنگند و میدان نبرد رو برای کشورشون با پیروزی به اتمام برسونن.
122. The waiter had not done his job properly, so we thought it expedient to pay him only after he did the job again.
خدمتکار کارش رو بدرستی انجام نداده بود، پس ما فکر کردیم که مصلحت (چاره) در اینه که پولش رو فقط بعد از اینکه کار رو دوباره انجام داد بپردازیم.
@GeneralEnglish
123. The store’s intriguing ad made me want to look at the boutique’s offerings.
تبلیغ جذاب (فریبنده) فروشگاه من رو برآنداشت که هوس کنم یه نگاهی به محصولات بوتیک بندازم.
124. In the darkness of the night, the band of thieves surreptitiously made their way into the large warehouse and stole a large number of valuable items.
در تاریکی شب، دار و دسته دزدان دزدکی (پنهانی/یواشکی) به درون انبار بزرگ راه یافتند و تعداد کثیری از اجناس قیمتی رو به سرقت بردند.
125. He has a voracious appetite — he can eat alone for one meal what the four of us together eat.
اون اشتهای سیریناپذیری داره — اون میتونه به تنهایی برای یه وعده غذایی چیزی رو بخوره که چهارتا از ما با هم میخوریم.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این ترجمهها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
121. The general exhorted the discouraged soldiers to fight well and win the battle for their country.
ژنرال سربازان دلسرد رو تهییج کرد تا خوب بجنگند و میدان نبرد رو برای کشورشون با پیروزی به اتمام برسونن.
122. The waiter had not done his job properly, so we thought it expedient to pay him only after he did the job again.
خدمتکار کارش رو بدرستی انجام نداده بود، پس ما فکر کردیم که مصلحت (چاره) در اینه که پولش رو فقط بعد از اینکه کار رو دوباره انجام داد بپردازیم.
@GeneralEnglish
123. The store’s intriguing ad made me want to look at the boutique’s offerings.
تبلیغ جذاب (فریبنده) فروشگاه من رو برآنداشت که هوس کنم یه نگاهی به محصولات بوتیک بندازم.
124. In the darkness of the night, the band of thieves surreptitiously made their way into the large warehouse and stole a large number of valuable items.
در تاریکی شب، دار و دسته دزدان دزدکی (پنهانی/یواشکی) به درون انبار بزرگ راه یافتند و تعداد کثیری از اجناس قیمتی رو به سرقت بردند.
125. He has a voracious appetite — he can eat alone for one meal what the four of us together eat.
اون اشتهای سیریناپذیری داره — اون میتونه به تنهایی برای یه وعده غذایی چیزی رو بخوره که چهارتا از ما با هم میخوریم.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این ترجمهها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
126. While they came from different backgrounds and departments, the employees were univocal in their demands that the corrupt CEO resign immediately.
درحالیکه اونا از عقبهها و دپارتمانهای متفاوتی میآمدند، کارمندان در خواستهشان مبنی براینکه مدیرعامل فاسد فوراً استعفا دهد، همصدا بودند.
نکته: اثر حضور پیشوند uni (تک،هم) و ریشه voc (صدا) رو در لغت univocal مشاهده میکنین. کسانی که زبان زیر ذرهبین خوندن و ریشهشناسی رو دقیق یاد گرفتن، براشون این لغت هرگز جدید به حساب نمیاد.
نکته: بعد از فاعل مفرد CEO منتظر حضور فعل مفرد با s هستیم اما خبری ازش نیست! بعدش یه نگاه میندازیم به کلمه demand که قبلش اومده یاد ساختار subjunctive میفتیم. این ساختار رو حتما از جلد دوم یا جلد زبان دکتری زیر ذرهبین بخونین.
127. A French antiques dealer recently claimed that a fifteenth-century child-sized suit of armor that he purchased in 1994 is the veritable suit of armor worn by heroine Joan of Arc.
اخیراً یک عتیقه فروش فرانسوی ادعا کرد که زره قرن پانزدهمی سایز کوچکی که اون در سال ۱۹۹۴ خریده، زره واقعیای هستش که توسط قهرمان ژاندارک به تن میشده.
@GeneralEnglish
128. Was I the only one who couldn’t follow the labyrinthine plot of the movie "Invasion"? I was so confused I had to watch it twice to see “who did it.”
آیا فقط من تنها کسی بودم که نتونست داستان پرپیچوخم فیلم «هجوم» رو دنبال کنه؟ من انقدر گیج شده بودم که مجبور شدم دو بار ببینمش تا بفهمم کی اون کار رو کرده.
توجه: تلفظ واژه labyrinthine میشه ˌlæb.əˈrɪn.θaɪn (لــَبـِرینثایْن)
129. Does there ever come an age when we realize that our parents’ personalities are immutable, when we can relax and stop trying to make them change?
آیا هرگز اون سنّی (دورهای) میرسه که ما بفهمیم شخصیتهای پدرمادرمون تغییرناپذیر هستن، وقتیکه ما میتونیم آروم بگیریم و از اینکه سعی کنیم تغییرشون بدیم دست بکشیم؟
130. It’s a fallacy to think that “natural” means “healthful”; after all, the deadly poison arsenic is completely natural.
این یه باور نادرسته (مغالطهس) که فکر کنیم «طبیعی» یعنی «سالم»؛ بالاخره، سمّ کشنده آرسنیک هم کاملا طبیعیه!
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این ترجمهها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
126. While they came from different backgrounds and departments, the employees were univocal in their demands that the corrupt CEO resign immediately.
درحالیکه اونا از عقبهها و دپارتمانهای متفاوتی میآمدند، کارمندان در خواستهشان مبنی براینکه مدیرعامل فاسد فوراً استعفا دهد، همصدا بودند.
نکته: اثر حضور پیشوند uni (تک،هم) و ریشه voc (صدا) رو در لغت univocal مشاهده میکنین. کسانی که زبان زیر ذرهبین خوندن و ریشهشناسی رو دقیق یاد گرفتن، براشون این لغت هرگز جدید به حساب نمیاد.
نکته: بعد از فاعل مفرد CEO منتظر حضور فعل مفرد با s هستیم اما خبری ازش نیست! بعدش یه نگاه میندازیم به کلمه demand که قبلش اومده یاد ساختار subjunctive میفتیم. این ساختار رو حتما از جلد دوم یا جلد زبان دکتری زیر ذرهبین بخونین.
127. A French antiques dealer recently claimed that a fifteenth-century child-sized suit of armor that he purchased in 1994 is the veritable suit of armor worn by heroine Joan of Arc.
اخیراً یک عتیقه فروش فرانسوی ادعا کرد که زره قرن پانزدهمی سایز کوچکی که اون در سال ۱۹۹۴ خریده، زره واقعیای هستش که توسط قهرمان ژاندارک به تن میشده.
@GeneralEnglish
128. Was I the only one who couldn’t follow the labyrinthine plot of the movie "Invasion"? I was so confused I had to watch it twice to see “who did it.”
آیا فقط من تنها کسی بودم که نتونست داستان پرپیچوخم فیلم «هجوم» رو دنبال کنه؟ من انقدر گیج شده بودم که مجبور شدم دو بار ببینمش تا بفهمم کی اون کار رو کرده.
توجه: تلفظ واژه labyrinthine میشه ˌlæb.əˈrɪn.θaɪn (لــَبـِرینثایْن)
129. Does there ever come an age when we realize that our parents’ personalities are immutable, when we can relax and stop trying to make them change?
آیا هرگز اون سنّی (دورهای) میرسه که ما بفهمیم شخصیتهای پدرمادرمون تغییرناپذیر هستن، وقتیکه ما میتونیم آروم بگیریم و از اینکه سعی کنیم تغییرشون بدیم دست بکشیم؟
130. It’s a fallacy to think that “natural” means “healthful”; after all, the deadly poison arsenic is completely natural.
این یه باور نادرسته (مغالطهس) که فکر کنیم «طبیعی» یعنی «سالم»؛ بالاخره، سمّ کشنده آرسنیک هم کاملا طبیعیه!
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این ترجمهها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
131. The clerk's taciturn nature earned him the nickname "Silent Saber."
ذاتِ کمحرفِ کارمند براش اسم مستعار «صابر ساکت» رو به ارمغان آورد!
لغت taciturn بصورت tæsɪtɜrːn (تَسیــتِرْن) تلفظ میشه. لغت tacit هم قبلا توی این پست توضیح دادیم.
132. The professor's answer was so verbose that her student forgot what the original question had been.
پاسخ استاد انقدر حرّافانه (درازگویانه) بود که دانشجوش یادش رفت سوال اصلی چه بوده.
لغت verbose با تلفظ vɜːrˈboʊs (وِربـُؤُس) برای کلامی استفاده میشه که بیش از حد لزوم طولانیه و یا فردی که عادت به این نوع حرّافی و اطاله کلام داره.
133. She brought her typical zeal to the project, sparking enthusiasm in the other team members.
اون حرارت (اشتیاق و هیجان وافر) همیشگیش رو به پروژه تزریق کرد، که برانگیخت اشتیاق رو در سایر اعضای تیم.
@GeneralEnglish
134. The goal of any company is to have its product name become ubiquitous—constantly at the forefront of the consumer’s mind.
هدف هر شرکتی اینه که نام محصولش همهجا فراگیر (حاضر در همهجا) شود — دائماً در پیش (جلوی) ذهن مشتری.
135. In winter, the frost on a car’s windshield can be obstructive to the driver.
در زمستان، یخزدگی (شبنم یخزده) روی شیشه جلویی ماشین میتونه مانعی برای راننده باشه.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این ترجمهها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
131. The clerk's taciturn nature earned him the nickname "Silent Saber."
ذاتِ کمحرفِ کارمند براش اسم مستعار «صابر ساکت» رو به ارمغان آورد!
لغت taciturn بصورت tæsɪtɜrːn (تَسیــتِرْن) تلفظ میشه. لغت tacit هم قبلا توی این پست توضیح دادیم.
132. The professor's answer was so verbose that her student forgot what the original question had been.
پاسخ استاد انقدر حرّافانه (درازگویانه) بود که دانشجوش یادش رفت سوال اصلی چه بوده.
لغت verbose با تلفظ vɜːrˈboʊs (وِربـُؤُس) برای کلامی استفاده میشه که بیش از حد لزوم طولانیه و یا فردی که عادت به این نوع حرّافی و اطاله کلام داره.
133. She brought her typical zeal to the project, sparking enthusiasm in the other team members.
اون حرارت (اشتیاق و هیجان وافر) همیشگیش رو به پروژه تزریق کرد، که برانگیخت اشتیاق رو در سایر اعضای تیم.
@GeneralEnglish
134. The goal of any company is to have its product name become ubiquitous—constantly at the forefront of the consumer’s mind.
هدف هر شرکتی اینه که نام محصولش همهجا فراگیر (حاضر در همهجا) شود — دائماً در پیش (جلوی) ذهن مشتری.
135. In winter, the frost on a car’s windshield can be obstructive to the driver.
در زمستان، یخزدگی (شبنم یخزده) روی شیشه جلویی ماشین میتونه مانعی برای راننده باشه.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این ترجمهها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
✅ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
136. Nature or nurture is a dichotomy that has long been debated by scholars.
طبیعت یا تربیت، دوگانهای است که مدتهاست توسط دانشمندان به بحث گذاشته شده است.
توجه: لغت dichotomy به معنای دوگانگی یا تفاوت میان دوچیز متضاد به صورت daɪˈkɒtəmi «دایْکاتــِمی» تلفظ میشود.
توجه: لغت nurture به معنای تربیت یا پرورش به صورت ˈnɜːrtʃər «نِــرچــِر» تلفظ میشود.
137. The amusement park district is the nexus of the city’s attractions.
منطقه پارک تفریحی، محل پیوند جاذبههای شهر است.
نکته: لغت nexus به معنای پیوندگاه، شبکه ارتباطی به ارتباط پیچیده و البته دارای اهمیت بین چیزهای مختلف اطلاق میشود. اینجا هم پیوندگاه جاذبههای توریستی و زیبای شهر رو در منطقه پارک تفریحی دونسته. تلفظ این لغت، ˈneksəs «نِکــســِس» هست.
138. Hopefully Moha will revert to her normally pleasant self once she completes her rehab program.
امیدوارم مُها به خویشتنِ درحالتعادی شادانِ خود باز گردد به محض آنکه او برنامه بازپروریاش را به اتمام رساند.
نکته: لغت rehab به معنی فرآیند بازپروری فرد معتاد به مواد مخدر یا الکل گفته میشه.
نکته: لغت revert یعنی برگشتن به حالت قبلی. دارای پیشوند re به معنای back و ریشه vert به معنای turn است، پس معادل turn back است.
@GeneralEnglish
139. Do you think the popularity of Twitter will last, or will it be ephemeral?
آیا فکر میکنید که محبوبیت توییتر ادامه خواهد داشت و یا اون موقتی (زودگذر) است؟
140. U.S. President Donald Trump says he “really enjoyed” debating former vice president Joe Biden Tuesday night, declaring victory for a performance that has received poor reviews from all sides of the political spectrum.
دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده، گفت که «واقعا لذت برد» از مناظرهکردن با جو بایدن، معاون سابق رییس جمهور، در سهشنبه شب، با اعلان پیروزی برای عملکردی که از سوی تمام طیفهای سیاسی نظرات ضعیفی (کامنتهای بدی) دریافت کرده است.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این ترجمهها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.
136. Nature or nurture is a dichotomy that has long been debated by scholars.
طبیعت یا تربیت، دوگانهای است که مدتهاست توسط دانشمندان به بحث گذاشته شده است.
توجه: لغت dichotomy به معنای دوگانگی یا تفاوت میان دوچیز متضاد به صورت daɪˈkɒtəmi «دایْکاتــِمی» تلفظ میشود.
توجه: لغت nurture به معنای تربیت یا پرورش به صورت ˈnɜːrtʃər «نِــرچــِر» تلفظ میشود.
137. The amusement park district is the nexus of the city’s attractions.
منطقه پارک تفریحی، محل پیوند جاذبههای شهر است.
نکته: لغت nexus به معنای پیوندگاه، شبکه ارتباطی به ارتباط پیچیده و البته دارای اهمیت بین چیزهای مختلف اطلاق میشود. اینجا هم پیوندگاه جاذبههای توریستی و زیبای شهر رو در منطقه پارک تفریحی دونسته. تلفظ این لغت، ˈneksəs «نِکــســِس» هست.
138. Hopefully Moha will revert to her normally pleasant self once she completes her rehab program.
امیدوارم مُها به خویشتنِ درحالتعادی شادانِ خود باز گردد به محض آنکه او برنامه بازپروریاش را به اتمام رساند.
نکته: لغت rehab به معنی فرآیند بازپروری فرد معتاد به مواد مخدر یا الکل گفته میشه.
نکته: لغت revert یعنی برگشتن به حالت قبلی. دارای پیشوند re به معنای back و ریشه vert به معنای turn است، پس معادل turn back است.
@GeneralEnglish
139. Do you think the popularity of Twitter will last, or will it be ephemeral?
آیا فکر میکنید که محبوبیت توییتر ادامه خواهد داشت و یا اون موقتی (زودگذر) است؟
140. U.S. President Donald Trump says he “really enjoyed” debating former vice president Joe Biden Tuesday night, declaring victory for a performance that has received poor reviews from all sides of the political spectrum.
دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده، گفت که «واقعا لذت برد» از مناظرهکردن با جو بایدن، معاون سابق رییس جمهور، در سهشنبه شب، با اعلان پیروزی برای عملکردی که از سوی تمام طیفهای سیاسی نظرات ضعیفی (کامنتهای بدی) دریافت کرده است.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب میشن رو bold کردیم.
تمام این ترجمهها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر میشوند.