🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
106K subscribers
28.3K photos
2.83K videos
9 files
1.98K links
‍▒ ارائه روایات معتبر دینے به شیوه نوین
▓ اگر دعا معتقدانه و خالصانه خوانده نشود بے‌اثرست
▒ اعتقادے به دعانویسے و سرڪتاب نداریم
▓ ڪُپے بدون ذڪر منبع ضمان‌آور است


برای انتقادات و پیشنهادات به آیدی زیر مراجعه فرمائین




@Maryam_f_b
Download Telegram
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃

✫⇠ #خاکریز_اسارت
نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی

#قسمت_صدوهفتاد_و_هشتم
💢ورزش،هیجان و مسابقات

دو سال اول بعثیا با هر گونه ورزش و نرمش مخالفت می‌کردن و زمینه‌ای برای این کار وجود نداشت، امّا از سال سوم به بعد خصوصاً بعد از برقراری آتش بس اجازه دادن به صورت محدود در زمان هواخوری یه سری مسابقات ورزشی مثل گل کوچیک و والیبال انجام بشه. بچه ها هم این مسابقات رو بصورت لیگ در هر بند برنامه ریزی کردن و افرادِ علاقمند در گروهای دو و سه نفره تیم بندی شده و دوره‌ای مسابقه برگزار می‌شد و داور هم داشتیم.
توپ این مسابقات با استفاده از لباسای کهنه و پوسته‌ٔ بیرونی از برزنت چادر گروهی تهیه می‌شد و بچه ها اونا رو می‌دوختن و مسابقات فوتبال برگزار می‌شد. این مسابقات تا زمان رحلت حضرت امام و تبعید ما به شهر بعقوبه ادامه داشت و به مشغولیت خوبی برای بچه‌ها تبدیل شده بود.

هر چه دوران اسارت طولانی‌تر می شد، بچه‌ها هم خودشون رو با شرایط تطبیق می‌دادن و چیزهای جدید و اندوخته‌های نو برای خودشون کسب می‌کردن. با آزاد شدن ورزش در هواخوری و برگزاری مسابقات گل کوچیک، تعدادی از بچه‌ها آموزش فنون رزمی رو شروع کردن. البته این آموزشها کاملاً سری و با رعایت اصول حفاظتی انجام می‌شد و اگه بعثیا بویی می‌بردن حسابی تنبیه می‌کردن و حداقلش، سلول انفرادی بود. توی آسایشگاه ما خوشبختانه سه چهار نفر بودن که با رشته‌های مختلف رزمی، مثل کاراته و تکواندو آشنایی داشتن و به کسانی که علاقه داشتن یاد می‌دادن. منم مدتی دفاع شخصی کار کردم. حتی تو یکی از تمرین‌ها که با الله قلی غفاری بعنوان حریفم انجام دادم، یکی از دنده‌هام شکست. کتک کاری بعثیا کم بود خودمونم گاهی توی کلاسای رزمی از خجالت هم در میومدیم.
بعد ازمدتی مسابقات کشتی در اوزان مختلف در دستور کارمون قرار گرفت. البته این مسابقه از خنده‌دار‌ترین مسابقات و برنامه‌های ما بود. بجز یکی دو نفر بقیه با فنون کشتی آشنایی نداشتیم. کشتی ترکیبی بود از جودو، کاراته و کشتی و دعوای کوچه بازاری. از اونم جالب‌تر داور بود که داوری نمی‌دونست و بحث امتیاز در کار نبود و برنده کسی اعلام می‌شد که حریفشو ضربه فنی بکنه. باسکولی هم که برای وزن کشی نداشتیم و با وزن تقریبی افراد رو به جون هم مینداختیم تا مسابقه بِدن. بعضی صحنه‌ها اونقد خنده‌دار بود که بیشتر از یه تئاتر کمدی می‌خندیدیم. گاهی مسابقه بین فیل و فنجان بود و دو حریف اصلا بهم نمیومدن. برگزاری این مسابقات حسابی حال و هوای بچه‌ها رو عوض کرده بود و شور و شادی همه جا حاکم بود.


ادامه دارد...✒️

🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃

■⇨ @Ganje_arsh