💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🤔 تفکر 🤔
ابوالحسن خرقانی میگوید:
جواب چهار نفر مرا سخت #تکان داد !
💥مرد #فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت؛ ای شیخ!
خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!📌
💥 #مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت، به او گفتم؛ قدم #ثابت بردار تا #نلغزی !
گفت؛ من بلغزم باکی نیست،
به هوش باش تو نلغزی ای شیخ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
💥کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم: این #روشنایی را از کجا آورده ای⁉️
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و گفت؛ تو که شیخ این شهری
بگو این روشنایی کجا رفت؟!
💥 #زنی بسیار زیبا رو که با خشم زیاد از شوهرش شکایت میکرد!
گفتم؛ اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!
👈گفت؛ من که #غرق دنیا هستم اکنون چنان از خود بیخودم که از خویش خبرم نیست،
تو چگونه غرق محبت #خالقی که از نگاهی بیم داری؟
🦋 ➢ @Ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🤔 تفکر 🤔
ابوالحسن خرقانی میگوید:
جواب چهار نفر مرا سخت #تکان داد !
💥مرد #فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت؛ ای شیخ!
خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!📌
💥 #مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت، به او گفتم؛ قدم #ثابت بردار تا #نلغزی !
گفت؛ من بلغزم باکی نیست،
به هوش باش تو نلغزی ای شیخ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
💥کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم: این #روشنایی را از کجا آورده ای⁉️
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و گفت؛ تو که شیخ این شهری
بگو این روشنایی کجا رفت؟!
💥 #زنی بسیار زیبا رو که با خشم زیاد از شوهرش شکایت میکرد!
گفتم؛ اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!
👈گفت؛ من که #غرق دنیا هستم اکنون چنان از خود بیخودم که از خویش خبرم نیست،
تو چگونه غرق محبت #خالقی که از نگاهی بیم داری؟
🦋 ➢ @Ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🤔 تفکر 🤔
ابوالحسن خرقانی میگوید:
جواب چهار نفر مرا سخت #تکان داد !
💥مرد #فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت؛ ای شیخ!
خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!📌
💥 #مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت، به او گفتم؛ قدم #ثابت بردار تا #نلغزی !
گفت؛ من بلغزم باکی نیست،
به هوش باش تو نلغزی ای شیخ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
💥کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم: این #روشنایی را از کجا آورده ای⁉️
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و گفت؛ تو که شیخ این شهری
بگو این روشنایی کجا رفت؟!
💥 #زنی بسیار زیبا رو که با خشم زیاد از شوهرش شکایت میکرد!
گفتم؛ اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!
👈گفت؛ من که #غرق دنیا هستم اکنون چنان از خود بیخودم که از خویش خبرم نیست،
تو چگونه غرق محبت #خالقی که از نگاهی بیم داری؟
🦋 ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🤔 تفکر 🤔
ابوالحسن خرقانی میگوید:
جواب چهار نفر مرا سخت #تکان داد !
💥مرد #فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت؛ ای شیخ!
خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!📌
💥 #مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت، به او گفتم؛ قدم #ثابت بردار تا #نلغزی !
گفت؛ من بلغزم باکی نیست،
به هوش باش تو نلغزی ای شیخ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
💥کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم: این #روشنایی را از کجا آورده ای⁉️
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و گفت؛ تو که شیخ این شهری
بگو این روشنایی کجا رفت؟!
💥 #زنی بسیار زیبا رو که با خشم زیاد از شوهرش شکایت میکرد!
گفتم؛ اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!
👈گفت؛ من که #غرق دنیا هستم اکنون چنان از خود بیخودم که از خویش خبرم نیست،
تو چگونه غرق محبت #خالقی که از نگاهی بیم داری؟
🦋 ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🤔 تفکر 🤔
ابوالحسن خرقانی میگوید:
جواب چهار نفر مرا سخت #تکان داد !
💥مرد #فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت؛ ای شیخ!
خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!📌
💥 #مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت، به او گفتم؛ قدم #ثابت بردار تا #نلغزی !
گفت؛ من بلغزم باکی نیست،
به هوش باش تو نلغزی ای شیخ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
💥کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم: این #روشنایی را از کجا آورده ای⁉️
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و گفت؛ تو که شیخ این شهری
بگو این روشنایی کجا رفت؟!
💥 #زنی بسیار زیبا رو که با خشم زیاد از شوهرش شکایت میکرد!
گفتم؛ اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!
👈گفت؛ من که #غرق دنیا هستم اکنون چنان از خود بیخودم که از خویش خبرم نیست،
تو چگونه غرق محبت #خالقی که از نگاهی بیم داری؟
🦋 ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🤔 تفکر 🤔
ابوالحسن خرقانی میگوید:
جواب چهار نفر مرا سخت #تکان داد !
💥مرد #فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت؛ ای شیخ!
خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!📌
💥 #مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت، به او گفتم؛ قدم #ثابت بردار تا #نلغزی !
گفت؛ من بلغزم باکی نیست،
به هوش باش تو نلغزی ای شیخ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
💥کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم: این #روشنایی را از کجا آورده ای⁉️
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و گفت؛ تو که شیخ این شهری
بگو این روشنایی کجا رفت؟!
💥 #زنی بسیار زیبا رو که با خشم زیاد از شوهرش شکایت میکرد!
گفتم؛ اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!
👈گفت؛ من که #غرق دنیا هستم اکنون چنان از خود بیخودم که از خویش خبرم نیست،
تو چگونه غرق محبت #خالقی که از نگاهی بیم داری؟
🦋 ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🤔 تفکر 🤔
ابوالحسن خرقانی میگوید:
جواب چهار نفر مرا سخت #تکان داد !
💥مرد #فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت؛ ای شیخ!
خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!📌
💥 #مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت، به او گفتم؛ قدم #ثابت بردار تا #نلغزی !
گفت؛ من بلغزم باکی نیست،
به هوش باش تو نلغزی ای شیخ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
💥کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم: این #روشنایی را از کجا آورده ای⁉️
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و گفت؛ تو که شیخ این شهری
بگو این روشنایی کجا رفت؟!
💥 #زنی بسیار زیبا رو که با خشم زیاد از شوهرش شکایت میکرد!
گفتم؛ اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!
👈گفت؛ من که #غرق دنیا هستم اکنون چنان از خود بیخودم که از خویش خبرم نیست،
تو چگونه غرق محبت #خالقی که از نگاهی بیم داری؟
🦋 ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🤔 تفکر 🤔
ابوالحسن خرقانی میگوید:
جواب چهار نفر مرا سخت #تکان داد !
💥مرد #فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت؛ ای شیخ!
خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!📌
💥 #مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت، به او گفتم؛ قدم #ثابت بردار تا #نلغزی !
گفت؛ من بلغزم باکی نیست،
به هوش باش تو نلغزی ای شیخ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
💥کودکی دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم: این #روشنایی را از کجا آورده ای⁉️
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و گفت؛ تو که شیخ این شهری
بگو این روشنایی کجا رفت؟!
💥 #زنی بسیار زیبا رو که با خشم زیاد از شوهرش شکایت میکرد!
گفتم؛ اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!
👈گفت؛ من که #غرق دنیا هستم اکنون چنان از خود بیخودم که از خویش خبرم نیست،
تو چگونه غرق محبت #خالقی که از نگاهی بیم داری؟
🦋 ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋