🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_دویست_و_چهلوپنجم
💢عملیات نیدو و شعار یا زهرا(۱)
در تاریخ ۳۱ خرداد سال ۶۹ و در حالیکه کمتر از سه ماه به آزادی ما مونده بود، زلزلۀ منجیل و رودبار اتفاق افتاد و ۳۵ هزار نفر از هموطنامون جونشون رو از دست دادن.
در بین اسرای اردوگاه ۱۸(سوله ها) تعدادی از بچه های شمال بودن و نگران سلامتی خونوادههاشون شده بودن و توی همین وقت چند نفر از جاسوسا و افراد مسئله دارِ اونجا به بچهها زخم زبون زده بودن و از این که تعدادی ایرانی کشته شدن ابراز خوشحالی کرده بودن. این رفتار وقیحانه و غیر انسانی، قلب بچههارو جریحه دار کرده بود و باهاشون درگیر شده و حسابی کتکشون زده بودن.
درگیری مقداری ادامه پیدا کرده بود و بچه ها قوطیهای شیر که مارک نیدو روشون نوشته بود رو بسمتشون پرت کرده بودن وتو سر و کله شون خورده بود. بچه ها به همین خاطر اسم عملیات مجازات جاسوسا رو گذاشته بودن «عملیات نیدو». بعثیا که از هر فرصتی برای آزار دادن بچهها و عقده گشایی استفاده میکردن، تعدادی از بچه های داغدار شمالی رو گرفته بودن و آوردن توی یکی از اتاقای قلعه، زندانی کردن و شب و روز بشدت با کابل میزدنشون و ناله و فریادشون بلند بود. حتی شب سطلای ادرار رو از آسایشگاها جمع میکردن و میریختن زیر اونا که بیشتر اذیت بشن. سه شبونه روز انواع شکنجههای وحشیانه ادامه داشت و دیگه طاقت بچههای قلعه داشت طاق می شد. باید فکری براشون میکردیم که نجات پیدا بکنن و زیر اون همه شکنجه از بین نرن.
زمزمهای بین بچهها پیچید و صدایی از یکی از آسایشگاها بلند شد.
نام مبارک حضرت زهرا بود. شعار یا زهرا(سلام الله علیها) در مدتِ کوتاهی به همه اتاقا و آسایشگاهها سرایت کرد و زندان ۶۰۰ نفری قلعه همه با هم و با صدای بلند فریاد میزدیم یا زهرا. صدای ما به سولهها رسیده بود و فهمیده بودن خبری شده. اونا هم شروع کرده بودن به شعار یازهرا گفتن. یهو دیدیم افسر اردوگاه به همراه تعداد زیادی از نگهبانا سراسیمه وارد شدن و پرسید چه خبر شده؟ چرا شعار میدین. چه مرگتونه؟ ما گفتیم: تویاین شدت گرما ، تعدادی از ما رو انداختین توی اتاقی و شبونه روز دارین شکنجهشون میدین. درگیری داخلی بین خودمون بوده و کاری به شما نداشتن.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_دویست_و_چهلوپنجم
💢عملیات نیدو و شعار یا زهرا(۱)
در تاریخ ۳۱ خرداد سال ۶۹ و در حالیکه کمتر از سه ماه به آزادی ما مونده بود، زلزلۀ منجیل و رودبار اتفاق افتاد و ۳۵ هزار نفر از هموطنامون جونشون رو از دست دادن.
در بین اسرای اردوگاه ۱۸(سوله ها) تعدادی از بچه های شمال بودن و نگران سلامتی خونوادههاشون شده بودن و توی همین وقت چند نفر از جاسوسا و افراد مسئله دارِ اونجا به بچهها زخم زبون زده بودن و از این که تعدادی ایرانی کشته شدن ابراز خوشحالی کرده بودن. این رفتار وقیحانه و غیر انسانی، قلب بچههارو جریحه دار کرده بود و باهاشون درگیر شده و حسابی کتکشون زده بودن.
درگیری مقداری ادامه پیدا کرده بود و بچه ها قوطیهای شیر که مارک نیدو روشون نوشته بود رو بسمتشون پرت کرده بودن وتو سر و کله شون خورده بود. بچه ها به همین خاطر اسم عملیات مجازات جاسوسا رو گذاشته بودن «عملیات نیدو». بعثیا که از هر فرصتی برای آزار دادن بچهها و عقده گشایی استفاده میکردن، تعدادی از بچه های داغدار شمالی رو گرفته بودن و آوردن توی یکی از اتاقای قلعه، زندانی کردن و شب و روز بشدت با کابل میزدنشون و ناله و فریادشون بلند بود. حتی شب سطلای ادرار رو از آسایشگاها جمع میکردن و میریختن زیر اونا که بیشتر اذیت بشن. سه شبونه روز انواع شکنجههای وحشیانه ادامه داشت و دیگه طاقت بچههای قلعه داشت طاق می شد. باید فکری براشون میکردیم که نجات پیدا بکنن و زیر اون همه شکنجه از بین نرن.
زمزمهای بین بچهها پیچید و صدایی از یکی از آسایشگاها بلند شد.
نام مبارک حضرت زهرا بود. شعار یا زهرا(سلام الله علیها) در مدتِ کوتاهی به همه اتاقا و آسایشگاهها سرایت کرد و زندان ۶۰۰ نفری قلعه همه با هم و با صدای بلند فریاد میزدیم یا زهرا. صدای ما به سولهها رسیده بود و فهمیده بودن خبری شده. اونا هم شروع کرده بودن به شعار یازهرا گفتن. یهو دیدیم افسر اردوگاه به همراه تعداد زیادی از نگهبانا سراسیمه وارد شدن و پرسید چه خبر شده؟ چرا شعار میدین. چه مرگتونه؟ ما گفتیم: تویاین شدت گرما ، تعدادی از ما رو انداختین توی اتاقی و شبونه روز دارین شکنجهشون میدین. درگیری داخلی بین خودمون بوده و کاری به شما نداشتن.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃