Iranwire
28.1K subscribers
18.8K photos
19.5K videos
940 files
32.4K links
عکس، فیلم، خبر و پیام‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
📞🎥📲📷 t.me/shomaIranwire
iranwire.com
instagram.com/iranwire
twitter.com/iranwire
facebook.com/iranwire
youtube.com/iranwire
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت هفتم: هستی حسین‌پناهی؛ دختری که موهای خود را به دست باد داد

🎞 شکایت‌ خانواده هستی به جایی نرسید. پس از آزار و اذیت ماموران امنیتی، خانواده حسین پناهی مجبور شد وطن خود را ترک کند. آن‌ها با کمک گروه «مونیخ سیرکل»، در بهمن ۱۴۰۲ به آلمان مهاجرت کردند. روند درمان هستی پس از ماه‌ها انتظار، به تازگی شروع شده است و خانواده‌اش امیدوارند دختری که روزی دوست داشت نویسنده و شاعر شود، دوباره نوشتن را شروع کند. «ایران‌وایر» داستان‌های کوتاه هستی را در مجموعه‌ای به نام «کتاب هستی» منتشر می‌کند؛ کتابی که بیان‌گر روحیه لطیف و شاعرانه دختر ۱۴ ساله ایرانی‌ است که نسبت به مسایل اجتماعی اطراف خود حساس است و تنها به خاطر یک زندگی معمولی به کما رفت، فلج شد و بخشی از حافظه‌ و قدرت بیان‌‌ خود را از دست داد.

🔺 گزارش کامل را می‌توانید در سایت ایران‌وایر بخوانید.

#اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت اول: چشمهایش؛ نعمت افشار: عدالت، انتقام نیست

🎞 نعمت افشار ورزشکار و سفره‌سرا داری است که در ۲۹ شهریور سال ۱۴۰۱ در قزوین به خیابان اومد و هدف سلاح ساچمه‌ای قرار گرفت. قرار ملاقات‌ من با نعمت، پشت تلفن است. اینترنت گاه قطع و وصل می‌شود اما به هر سختی بالاخره موفق می‌شویم با هم صحبت کنیم. نعمت را شبانه با چشم زخمی و ساچمه‌هایی در صورت و تنش بازداشتش کرده بودند. او نتوانست به موقع به درمان چشم خود بپردازد. شاید اگه همان شب به‌جای بازداشتگاه به بیمارستان می‌رسید، حالا درصدی بینایی داشت. فرصت کم بود. اینترنت ممکن بود هر لحظه قطع شود. ترجیح دادم کم‌تر بپرسم و بیشتر نعمت را بشنوم. مردی که می‌گفت راه دادخواهی، انتقام نیست.

🔺 گزارش کامل را می‌توانید در سایت ایران‌وایر بخوانید.

#اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت دوم: چشمهایش؛ نعمت افشار: عدالت، انتقام نیست

🎞 نعمت افشار، از آسیب‌دید‌گان چشمی جنبش «زن، زندگی، آزادی» پس از گلوله خوردن، به خانه رفته بود. نیروهای امنیتی شبانه به خانه آن‌ها ریخته بودند. شش یا هفت مامور بودند؛ هم لباس شخصی و هم با یونیفورم نظامی. ساچمه‌ها در صورتش جا باز می‌کردند اما مادرش جلو رفت تا مقابل ماموران بایستد. به او بی‌احترامی کردند و نعمت طاقت از کف برید و به دفاع از مادر برخاست. همان‌جا با قنداق اسلحه در دهان نعمت کوبیدند و چند تا از دندان‌هایش را شکستند. نعمت ۱۰ روز زیر بازجویی بود. ماموران می‌پرسیدند که چه کسی او را به خیابان فرستاده است. وقتی نعمت پاسخ می‌داد برای حق خودم آمده‌ام، قبول نمی‌کردند: «انگشتم همان‌جا شکست. ورقه را گذاشت که امضا کن. گفتم باشد، بگذار بخوانم ببینم چه نوشته است. دستم روی میز بود. این را که گفتم، زد روی دستم و انگشتم شکست. گفت تو برای ما تعیین‌تکلیف نمی‌کنی، ما باید بگوییم چه‌کار کنی! می‌خواستند از من اعتراض اجباری بگیرند که قبول نکردم.»

🔺 گزارش کامل را می‌توانید در سایت ایران‌وایر بخوانید.

#اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت سوم: چشمهایش؛ نعمت افشار: عدالت، انتقام نیست

🎞 «هنوز خود به خود استرس می‌گیرم. کابوس می‌بینم. تیری که به من خورد، تاثیر روانی زیادی بر من نگذاشت، آسیب روانی را موقع بازداشت خوردم؛ وقتی با مادرم آن‌طور رفتار کردند و بعد آن شکنجه‌ها، فحش‌ها و تحقیرها روی من خیلی تاثیر گذاشتند.»‌
نعمت ادامه می‌دهد: «وقتی خودم را با آن‌ها مقایسه می‌کنم، می‌بینم که هیچ شرایطی باعث نمی‌شود با یک انسان همان کارها را بکنم؛ هر باوری که داشته باشم و هرچه‌قدر هم به من پول بدهند. من به هیچ عنوان، حتی یک لحظه هم دوست ندارم مثل آن آدم‌ها باشم و آن‌گونه رفتار کنم.»
نعمت افشار می‌گوید به دنبال انتقام نیست بلکه به روزی امیدوار است که بالاخره عدالت را ببیند: «من به عنوان یک انسان باید جلوی بی‌عدالتی بایستم. به عنوان یک انسان، حق‌طلبی‌ خود را از دست نمی‌دهم ولی این‌که بخواهم همان بلایی را که سر من آمده است، بر سر آن‌ها بیاورم، نه. من این‌جوری نیستم. اصلا نمی‌توانم این‌جوری باشم. دنبال انتقام نیستم. عدالت، انتقام نیست.»

🔺 گزارش کامل در سایت ایران‌وایر

#اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت اول: پوریا علی‌پورآباد؛ بازمانده قتل‌گاه نازی‌آباد

🎞 پوریا علی‌پور، شهروند معترضی که در اعتراضات ایران به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفت، حالا در آلمان به همراه همسرش، مونا غریب‌شاه، زندگی می‌کند. این زوج مهندس، پس از یک سال و نیم مبارزه با آسیب‌های جسمی و روحی ناشی از حملات نیروهای امنیتی، تصمیم به ترک ایران گرفتند. پوریا، که در ایران مهندسی عمران خوانده بود، با وجود تمام سختی‌ها، همچنان امیدوار به آینده‌ای بهتر است. مونا، که مهندس نرم‌افزار است، نیز در این مبارزه به همسرش همراهی کرده است. این زوج، با وجود تمام محدودیت‌هایی که با آن مواجه بودند، همچنان سعی در ادامه زندگی معمولی و فعالیت‌های مدنی داشتند. اما زندگی آن‌ها با تحقیر و توهین از طرف نیروهای انتظامی همراه بود. اکنون، آن‌ها در آلمان، کشوری که میزبان بسیاری از معترضان ایرانی و آسیب‌دیده‌های جنبش «زن، زندگی، آزادی» است، زندگی می‌کنند.

🔺 گزارش کامل در سایت ایران‌وایر

#پوریا_علی‌پور #اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت دوم: پوریا علی‌پورآباد؛ بازمانده قتل‌گاه نازی‌آباد

🎞 پوریا، سربازی که در کرمانشاه خدمت کرده و با کردها احساس نزدیکی داشت، بعد از قتل «مهسا (ژینا) امینی»، دختر کُردی که در سفری به تهران توسط گشت ارشاد بازداشت و کشته شد، به خیابان‌ها پیوست. او می‌گفت ژینا مهمان تهرانی‌ها بود، اما به‌جای پذیرایی، او را کشتند. وقتی اعتراضات به نازی‌آباد رسید، همسر پوریا، مونا نیز به خیابان رفت. شبی که تاریکی سیطره می‌انداخت، پوریا در خطوط جلویی معترضان قرار داشت. سرکوبگران با گاز اشک‌آور معترضان را پراکنده کردند. پوریا فرار کرد و در یک کوچه پناه گرفت، اما سرکوبگران او را شناسایی و دستگیر کردند. این داستان نمادین از جنبش ژینا و مبارزه برای حقوق بشر در ایران است.

🔺 گزارش کامل در سایت ایران‌وایر

#پوریا_علی‌پور #اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت سوم: پوریا علی‌پورآباد؛ بازمانده قتل‌گاه نازی‌آباد

🎞 پوریا، تحت حمله سرکوبگران بود. او را می‌زدند و با موتور به صورت او می‌کوبیدند. پوریا فکر کرد اگر خودش را مرده نشان دهد، شاید از او رد شوند. اما این تمام نشد. یکی از ماموران انتظامی جلو آمد و در نهایت، با شات‌گان به او شلیک کرد. در همین زمان، مادر و دوست دختر پوریا، مونا، نگران او بودند و بارها تلاش کردند تا با او تماس بگیرند، اما هیچکس پاسخ نداد. به گفته مونا، این تماس‌ها بدترین تماس‌های از دست رفته زندگی او بودند.

🔺 گزارش کامل در سایت ایران‌وایر

#پوریا_علی‌پور #اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت چهارم: پوریا علی‌پورآباد؛ بازمانده قتل‌گاه نازی‌آباد

🎞 پس از خروج ماموران از صحنه واقعه، مونا از طریق دوستان پوریا متوجه شد که او آسیب دیده و تلاش کردند که او را هر چه سریع‌تر به بیمارستان برسانند. اما ماموران امنیتی و انتظامی تمام بیمارستان‌ها را قرق، کنترل و معترضان زخمی را بازداشت می‌کردند. مونا و مادر پوریا و دوستان‌شان،‌خودشان را به پوریا رساندند و تلاش کردند که او را هرچه سریع‌تر به بیمارستان برسانند، اما ماموران امنیتی و انتظامی تمام بیمارستان‌ها را قرق، کنترل و معترضان زخمی را بازداشت می‌کردند. به قول مونا، مقابل بیمارستان‌ها «تونل وحشت» تشکیل داده بودند. بالاخره اورژانس را خبر کردند؛ از ترس آنکه پوریا خونریزی داخلی کرده باشد. اورژانس با کمک راننده آمبولانس که صورت پوریا را باندپیچی کرده بود، پوریا را قبول کرد و در نهایت پزشکی پیدا کردند که صورت از بین رفته را به پوریا برگرداند؛ با یک ستاره باقی مانده از آن شب پر وحشت.

🔺 گزارش کامل در سایت ایران‌وایر

#پوریا_علی‌پور #اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت پنجم: پوریا علی‌پورآباد؛ بازمانده قتل‌گاه نازی‌آباد

🎞 به دلایلی نامشخص ویدئوی حمله نیروهای انتظامی به پوریا یک ماه پس از واقعه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. شدت خشونت به حدی بود که حتی نیروهای انتظامی که معمولا اهمیتی برای سرنوشت معترضان قائل نیستند مجبور به واکنش شدند. «مهدی حاجیان»، سخنگو «فراجا» در صداوسیما جمهوری اسلامی به سخن آمد که با ماموران برخورد خواهند کرد.
پوریا می‌گوید: «مونا بعد از اینکه فیلم را دیدیم گریه می‌کرد و می‌گفت حلالم کن. باورش نمی‌شد.»
مونا اما احساس خودش را این‌طور توصیف می‌کند: «لحظه به لحظه‌اش درد کشیدم. لحظه به لحظه از صمیم قلب آه می‌کشیدم. انگار فیلم سینمایی است که طرف با موتور روی بازیگر می‌رود. مگر می‌شود؟ از آن فاصله با شات‌گان بزنی در صورت یک نفر. مگر چه کرده بود؟ اصلا دو تا شعار داده بود. تهش باید این شود؟ واقعا وحوش اسم خوبی است که روی آن‌ها گذاشته‌اند.»

🔺 گزارش کامل در سایت ایران‌وایر

#پوریا_علی‌پور #اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمت ششم: پوریا علی‌پورآباد؛ بازمانده قتل‌گاه نازی‌آباد

🎞 دوره درمان پوریا تحت مراقبت خانواده‌اش بیش از یک سال طول کشید.

با وجود خرد شدن استخوان‌های دست چپ، شکستگی بینی و جراحات عمیق صورت، پوریا سعی می‌کرد که روحیه خود را حفظ کند و به اطرافیان خود نیز روحیه دهد.

پس از پخش ویدیوی حمله ماموران به پوریا، نیروهای انتظامی با او تماس می‌گیرند و به او وعده می‌دهند که ماموران خاطی تنبیه خواهند شد. پیگیری‌های مکرر پوریا و خانواده‌اش به نتیجه‌ای نرسید و پوریا تصمیم گرفت که شخصا از مهاجم‌ها شکایت کند. پوریا وکیل گرفت. او «پیام درفشان»، وکیل دادگستری را انتخاب کرد. بعد از ثبت شکایت بود که یک روز ماموران با دوربین‌، شیرینی و گل به دست با حضور مملو لباس‌شخصی‌ها در کوچه به دیدار پوریا رفتند. به پوریا گفتند که «اتفاق» بوده و پیگیری خواهند کرد. کاغذی به دستش دادند. دکمه روشن شدن دوربین را زدند. میکروفون را هم به پیراهن‌اش وصل کردند: «جوری صحبت می‌کردند که بخون!»

🔺 گزارش کامل در سایت ایران‌وایر

#پوریا_علی‌پور #اعتراضات_سراسری #چشم‌هایش #علیه_فراموشی

@Farsi_Iranwire