گفتم به رسم عاشقی خوشبین بمانم
چشمانتظارِ صبح فروردین بمانم
حتی اگر سهم من از تو تلخکامیست
آرام جانت باشم و شیرین بمانم
چون بادبادکها تو آن بالا بمانی
چون کودکان با شوق این پایین بمانم
خطی اگر بر بدگمانی میکشیدم
میخواستم پای خدا و دین بمانم
ارزان گذشتی از من و قسمت بر این شد
تا آخر عمر گران غمگین بمانم
دارم به آخر میرسم ای کاش میشد
چون روز اول با تو سرسنگین بمانم
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear🦋
گفتم به رسم عاشقی خوشبین بمانم
چشمانتظارِ صبح فروردین بمانم
حتی اگر سهم من از تو تلخکامیست
آرام جانت باشم و شیرین بمانم
چون بادبادکها تو آن بالا بمانی
چون کودکان با شوق این پایین بمانم
خطی اگر بر بدگمانی میکشیدم
میخواستم پای خدا و دین بمانم
ارزان گذشتی از من و قسمت بر این شد
تا آخر عمر گران غمگین بمانم
دارم به آخر میرسم ای کاش میشد
چون روز اول با تو سرسنگین بمانم
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به خود گفتم دل از اندیشهٔ دیدار بردارم
تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم
نباید مینوشتم پاسخ آن نامه را اما
نشد از دستخط دوست یکدم چشم بردارم
نوشتم هرچه از هم دورتر، آسودهتر اما
کسی در گوش من میگفت من دلتنگِ دیدارم
کسی از دور میآید به جنگِ عقل و میترسم
مبادا عشق باشد اینکه میآید به پیکارم
اگر شبهای دلتنگی نمیآیم به دیدارت
نمیخواهم تو را با گریههای خود بیازارم
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear🦋
تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم
نباید مینوشتم پاسخ آن نامه را اما
نشد از دستخط دوست یکدم چشم بردارم
نوشتم هرچه از هم دورتر، آسودهتر اما
کسی در گوش من میگفت من دلتنگِ دیدارم
کسی از دور میآید به جنگِ عقل و میترسم
مبادا عشق باشد اینکه میآید به پیکارم
اگر شبهای دلتنگی نمیآیم به دیدارت
نمیخواهم تو را با گریههای خود بیازارم
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چه بود سهم من از عشق _خندهای کوتاه
چه بود قسمتم از عمر _گریهای جانکاه
اگر نبود فراقت نمینوشتم شعر
اگر نبود خیالت نمیکشیدم آه
چگونه سر نگذارم به شانهات ای کوه
چگونه دل نسپارم به دیدنت ای ماه
به حکم عشق فقط حرف، حرفِ معشوق است
به حکم عقل تو هم عاشقی و هم خودخواه
اگر قرار به دلکندن از هم است که هیچ
اگر هنوز بنا عاشقی است بسمالله...
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear🦋
چه بود قسمتم از عمر _گریهای جانکاه
اگر نبود فراقت نمینوشتم شعر
اگر نبود خیالت نمیکشیدم آه
چگونه سر نگذارم به شانهات ای کوه
چگونه دل نسپارم به دیدنت ای ماه
به حکم عشق فقط حرف، حرفِ معشوق است
به حکم عقل تو هم عاشقی و هم خودخواه
اگر قرار به دلکندن از هم است که هیچ
اگر هنوز بنا عاشقی است بسمالله...
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چه بود سهم من از عشق _خندهای کوتاه
چه بود قسمتم از عمر _گریهای جانکاه
اگر نبود فراقت نمینوشتم شعر
اگر نبود خیالت نمیکشیدم آه
چگونه سر نگذارم به شانهات ای کوه
چگونه دل نسپارم به دیدنت ای ماه
به حکم عشق فقط حرف، حرفِ معشوق است
به حکم عقل تو هم عاشقی و هم خودخواه
اگر قرار به دلکندن از هم است که هیچ
اگر هنوز بنا عاشقی است بسمالله...
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear🦋
چه بود قسمتم از عمر _گریهای جانکاه
اگر نبود فراقت نمینوشتم شعر
اگر نبود خیالت نمیکشیدم آه
چگونه سر نگذارم به شانهات ای کوه
چگونه دل نسپارم به دیدنت ای ماه
به حکم عشق فقط حرف، حرفِ معشوق است
به حکم عقل تو هم عاشقی و هم خودخواه
اگر قرار به دلکندن از هم است که هیچ
اگر هنوز بنا عاشقی است بسمالله...
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اسیر آسمان بودم گمان کردم که آزادم
شدم غرق تماشا و به دام عشق افتادم
تمام عمر مبهوت شکوه عاشقی بودم
مسیر از بس که زیبا بود مقصد رفت از یادم
نمیدانم کیام یا راهیام سوی کجا تنها
همین اندازه میدانم که اهل عشق آبادم
به راز خندههایم پی نخواهی برد ای دنیا
غمی بی انتها در قلب خود دارم ولی شادم
در این نیزار هر نی را که دیدم نالهای دارد
به جایی میرسید از دست دل ای کاش فریادم
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear🦋
شدم غرق تماشا و به دام عشق افتادم
تمام عمر مبهوت شکوه عاشقی بودم
مسیر از بس که زیبا بود مقصد رفت از یادم
نمیدانم کیام یا راهیام سوی کجا تنها
همین اندازه میدانم که اهل عشق آبادم
به راز خندههایم پی نخواهی برد ای دنیا
غمی بی انتها در قلب خود دارم ولی شادم
در این نیزار هر نی را که دیدم نالهای دارد
به جایی میرسید از دست دل ای کاش فریادم
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به دنیا آمدی تا عشق با من همنشین باشد
نشستی روبرویم تا زمین عرش برین باشد
برایت تاج و تختی از گل و لبخند آوردم
شدی فرمانروا تا سرزمینم سرزمین باشد
چه شبهایی که با چشم سخنگویت برای من
غزل خواندی و گفتم زندگی شاید همین باشد
همین با هم نشستها، همین از عشق گفتنها
همین دنیای کوچک میتواند بهترین باشد
از این دوری نمیترسم که میدانم دل عاشق
به گمراهی نمیافتد اگر اهل یقین باشد
یقین دارم که روزی روزگار وصل میآید
اگر حتی فراق بین ما دیوار چین باشد
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear🦋
نشستی روبرویم تا زمین عرش برین باشد
برایت تاج و تختی از گل و لبخند آوردم
شدی فرمانروا تا سرزمینم سرزمین باشد
چه شبهایی که با چشم سخنگویت برای من
غزل خواندی و گفتم زندگی شاید همین باشد
همین با هم نشستها، همین از عشق گفتنها
همین دنیای کوچک میتواند بهترین باشد
از این دوری نمیترسم که میدانم دل عاشق
به گمراهی نمیافتد اگر اهل یقین باشد
یقین دارم که روزی روزگار وصل میآید
اگر حتی فراق بین ما دیوار چین باشد
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
از وحشت تنها شدن، با هر غریبی ما شدن
هرگز مبادا اینچنین مجنون شدن! لیلا شدن!
مبهوت و مات رنگها، دور از خدا فرسنگها
عشق است نامِ این جنون یا بندهی دنیا شدن؟
تا کی به اسم خواستن از حرمتِ دل کاستن
بس نیست ای دیوانه جان! بازیچه و رسوا شدن
در جستوجوی خویشتن، بگذر زِ بندِ ما و من
جاری شو و جاوید شو ای رود با دریا شدن
بیلذت پروانگی، شوقی ندارد زندگی
در پیشِ چشمِ شمعها، ای کاش بیپروا شدن
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear🦋
هرگز مبادا اینچنین مجنون شدن! لیلا شدن!
مبهوت و مات رنگها، دور از خدا فرسنگها
عشق است نامِ این جنون یا بندهی دنیا شدن؟
تا کی به اسم خواستن از حرمتِ دل کاستن
بس نیست ای دیوانه جان! بازیچه و رسوا شدن
در جستوجوی خویشتن، بگذر زِ بندِ ما و من
جاری شو و جاوید شو ای رود با دریا شدن
بیلذت پروانگی، شوقی ندارد زندگی
در پیشِ چشمِ شمعها، ای کاش بیپروا شدن
#عطیهساداتحجتی
➥ t.me/FarsiShear
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM