شعر فارسی
104K subscribers
835 photos
4 videos
3.52K links
Download Telegram



گفتی آیا در توانت هست از من بگذری
گفتم آری میتوانم، بشنو و باور مکن


#سجادسامانی
t.me/FarsiShear  🦋

Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
زبان حال دلم را کسی نمی‌فهمد
کتبیه‌های ترک‌خورده خواندنش سخت است

#سجادسامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم
صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟

بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چه‌ها کنم

گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد
کی قول داده‌ام که بخواهم وفا کنم؟

بیم فراق دارم و باید به شوق وصل
شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ...

اشکی نمانده‌است که جاری کنم ز چشم
جانی نمانده‌است که دیگر فدا کنم

ای عشق! من که عقل خود از دست داده‌ام،
دیوانه‌ام مگر که تو را هم رها کنم؟

زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی
ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفتم که با فراق مدارا کنم، نشد
یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد

گفتند عاشقِ که شدی؟! گریه‌ام گرفت
میخواستم بخندم و حاشا کنم، نشد...

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم
صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟

بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چه‌ها کنم

گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد
کی قول داده‌ام که بخواهم وفا کنم؟

بیم فراق دارم و باید به شوق وصل
شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ...

اشکی نمانده‌است که جاری کنم ز چشم
جانی نمانده‌است که دیگر فدا کنم

ای عشق، من که عقل خود از دست داده‌ام،
دیوانه‌ام مگر که تو را هم رها کنم؟

زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی
ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم

#سجادسامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن!
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن!

گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم.. بشنو و باور مکن!

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن!
گاه می‌لغزد زبانم، بشنو و باور مکن!
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می‌توانم... بشنو و باور مکن!

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بهارِ با تو بودن‌ها چه شد؟ پاییز دلتنگی‌ست
کجایی صبح من؟ شامِ ملال‌انگیز دلتنگی‌ست

کجایی ماهیِ آرام در آغوش اقیانوس؟
به من برگرد! این دریایِ غم لبریزِ دلتنگی‌ست

اگر چیزی به دست آورده‌ام از عشق، می‌بخشم
غزل‌هایی که خود سرمایه‌ی ناچیزِ دلتنگی‌ست

در آن دنیا برای دیدنت شاید مجالی شد
همانا مرگ، پایانِ سرورآمیزِ دلتنگی‌ست ...

نسیمی شاخه‌هایم را شکست و با خودم خواندم:
بهارِ با تو بودن‌ها چه شد؟ پاییزِ دلتنگی‌ست

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نزدیک رقیبانی و می‌بوسمت از دور

#سجادسامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفتم از نزدیکی دیدار، گفتی «ساده‌ای!
دورم از دیدار با هر پیش‌ پا افتاده‌ای»

کوچکم خواندی، که پیش چشم ظاهربین تو
دیگران کوهند و من سنگ کنار جاده‌ای

شهر را گشتم که مانند تو را پیدا کنم
هیچ‌کس حتی شبیهت نیست، فوق‌العاده‌ای

با دل آزرده‌ام چیزی نمی‌گویی ولی
از دل آزردن که حرفی می‌شود آماده‌ای

باز بر دوری صبوری می‌کنم اما مگیر
امتحان ساده‌ای از امتحان پس‌داده‌ای

#سجادسامانی
t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تنها ستاره‌ی شب تارم، شبت بخیر!
تار است بی تو لیل و نهارم، شبت بخیر

ای سر به شانه‌‌‌های رقیبان گذاشته
کی سر به شانه‌ات بگذارم؟ شبت بخیر...

تو در کنار کیستی امشب که سالهاست
غیر از غم تو نیست کنارم، شبت بخیر

بسیار زخم بر دل خونم زدی و آه
تا صبح می‌شود بشمارم... شبت بخیر

هرچند بی‌تو تاب نمی‌آورم، برو
هرچند بی‌تو خواب ندارم، شبت بخیر

رفتی اگرچه وقت خداحافظی نبود
دیگر نشد بهانه بیارم، شبت بخیر...

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بعضیا آدم موندن نیستن
و تهش میشه اونکه
#سجاد‌سامانی میگه:

خانه‌ای از جنسِ دلتنگی بنا کردم ولی...
چون پرستوها به ترکِ خانه عادت داشتی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
من تا سحر به گریه و او تا سحر به خواب
دردا که قدر خواب سحر دوستم نداشت

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دل دیوانه‌ام با دیدن بیگانه می‌لرزد
چه با بیگانه می‌گویی؟ دل دیوانه می‌لرزد

توان گریه‌ی آرام در ابر بهاری نیست
اگر از های های گریه‌هایم شانه می‌لرزد

برای دیدنم ای کاش در قلب تو شوقی بود
که حتی شمع هم با دیدن پروانه می‌لرزد

فرو می‌ریزد ایمان مرا موی پریشانی
که گاهی با نسیم کوچکی ویرانه می‌لرزد

تو را می‌بیند و در دست زاهد رشته‌ی تسبیح
تو را می‌بینم و در دست من پیمانه می‌لرزد

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفتم که با فراق مدارا کنم، نشد
یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد

گفتند عاشقِ که شدی؟! گریه‌ام گرفت
میخواستم بخندم و حاشا کنم، نشد...

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم
صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟

بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چه‌ها کنم

گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد
کی قول داده‌ام که بخواهم وفا کنم؟

بیم فراق دارم و باید به شوق وصل
شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ...

اشکی نمانده‌است که جاری کنم ز چشم
جانی نمانده‌است که دیگر فدا کنم

ای عشق! من که عقل خود از دست داده‌ام،
دیوانه‌ام مگر که تو را هم رها کنم؟

زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی
ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم

#سجاد‌سامانی

t.me/FarsiShear 🦋
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM