خواهر شکسپیر
7.91K subscribers
1 file
264 links
Download Telegram
​​هبة ابو ندا، نویسنده، شاعر، ویکی‌نویس فلسطینی، در ۲۰ اکتبر جاری در حملات ارتش اسرائیل به نوار غزه، کشته شد. ابو ندا، نویسنده‌ی رمان تحسین‌شده‌ی «اکسیژن برای مردگان نیست» بود که در سال ۲۰۱۷ در جایزه ادبی شارجه، مقام دوم را در شاخه‌ی خلاقیت کسب کرد. جایزه ادبی شارجه از جوایز معتبر و مهم ادبی در جهان عرب است. جمله‌ی معروفی در این رمان تحسین‌شده او هست که این روزها به یکی از شعارهای تظاهرات‌ها در حمایت از حق حیات فلسطینیان تبدیل شده:«اکسیژن برای حق نفس کشیدن همه، نه فقط برای جیب‌های پر عده‌ای قلیل».

هبة ابو ندا در سال ۱۹۹۱ در شهر مکه در عربستان سعودی در کمپ پناهجویی متولد شد. لیسانس مدرک بیوشیمی خود را از دانشگاه اسلامی غزه گرفت و از دانشگاه الازهر مصر در رشته‌ی تغذیه، فوق‌لیسانس گرفت. او در مصاحبه‌ای گفته بود تجربه‌ی بهار عربی در کشورهای عرب، اتفاقی بود که او را بسیار تحت‌تاثیر قرار داد و بی عدالتی و ظلمی را که فلسطینیان تجربه می‌کنند، به ظلم و رنج مردم دیگر عرب پیوند زد و نقطه‌ی سرنوشت‌سازی در جهان‌بینی او بود. او همواره خود را با هویت فمینیست تعریف می‌کرد و شجاعانه از نقض حقوق زنان فلسطینی به دست قوانین و فرهنگ مردسالار می‌نوشت.

ابو ندا سه مجموعه‌ی شعر منتشر کرده بود. یکی از داستان‌های کوتاه او برنده‌ی جایزه‌ی ادبی «ناهید الرئیس» شده بود. ابو ندا در مرکز خلاقیت «رُسُل» با کودکان کار می‌کرد. اغلب درباره‌ی کارش توییت می‌کرد و می‌نوشت که چقدر کودکان و دنیای خلاق آن‌ها را دوست دارد. اساتید دانشگاهی‌اش و دوستانش درباره‌ی او با حسرت نوشتند، که چقدر شخصیت مهربان و امیدواری داشت و چطور داستان‌ها و اشعارش همه عمیقا ریشه در درد و رنج و زندگی فلسطینیان داشت.

او آخرین شعر خود را یک روز قبل از کشته شدن به دست اسرائیل سرود و در توئیتر خود منتشر کرد. او در این توئیت نوشت:«شب غزه سیاه است/ و نوری جز نور موشک نیست/ شب غزه خاموش است/ و صدایی جز صدای بمب و خمپاره نیست/ شب هولناک است و جرعه آرامشی جز نجوای دعا نیست/ شب غزه سیاه است و تنها بارقه‌ی نور، پیکر این همه شهید/ شب بخیر غزه …»

@FarnazSeifi
​​یک کتاب‌فروش و خیل خبرنگاران
محمود مونا

داشتم یک سری کتاب را در قفسه‌ها می‌چیدم که یک خبرنگار آمریکایی وارد شد. از هفتم اکتبر، خبرنگاران زیادی به بیت‌المقدس آمده و در هتل‌های نزدیک به کتاب‌فروشی ما در خیابان صلاح‌الدین اقامت کردند. کتاب خودزندگی‌نامه‌ی آوی شلیم به نام «سه جهان: خاطرات یک یهودی عرب» در دستم بود. کتابی که این روزها خوب می‌فروشد:‌ کتاب زندگی نویسنده را از کودکی‌اش در عراق، تا مهاجرت به کشور تازه تاسیس اسرائیل در اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰ میلادی تا کار دانشگاهی‌اش در بریتانیا را، سرزمینی که هنوز ساکن آن‌جاست، روایت می‌کند.

خبرنگار ازم «بهترین کتاب درباره‌ی خاورمیانه» را خواست. معمولا سعی می‌کنم آدم‌هایی را که چنین سوالی می‌پرسند، قضاوت نکنم: اغلب همچین سوالی را یک توریست می‌پرسد که بعد مدت‌ها برنامه‌ریزی به سفری به سرزمین مقدس آمده است. اما وقتی یک خبرنگار همچین سوالی می‌پرسد، واقعا ناراحت‌کننده است.

با خستگی به او کتاب «هفت رکن حکمت» نوشته‌ی تی.ای لارنس را پیشنهاد دادم. خبرنگار مذکور با جدیت جواب داد که دنبال کتابی درباره‌ی وضعیت فعلی است. از واژه‌ی «فعلی» شگفت‌زده شدم، هفتاد و پنج سال است ما داریم این وضعیت را زندگی می‌کنیم … به او کتاب «Hamas Contained» به قلم طارق باکونی یا «آزمایشگاه فلسطین» به قلم آنتونی لوونشتاین را پیشنهاد کردم.

برای من و سایر فلسطینی‌ها تازگی ندارد که ببینیم موجی از روزنامه‌نگاران، وقتی یک "تحول بزرگ" دارد اتفاق می‌افتد، به اینجا سرازیر شوند. آن‌ها به کتاب‌فروشی من سری می‌زنند چون امیدوارند با سر زدن به اینجا چیزی از «حال و احوال مردم در خیابان‌های بیت‌المقدس» یا «احوال و نظر فلسطینیان» دستگیرشان شود. پیش از این دیگرانی گفتند که از وقتی سرویس‌های کرایه حمل‌ونقل در خاورمیانه گسترش پیدا کرد، دیگر برای خبرنگاران خارجی سخت شده که با تکیه بر حرف‌های راننده تاکسی‌های محلی، مطلب منتشر کنند. اگر کتاب‌فروشی ما هم تعطیل بشود، دیگر واقعا این خبرنگاران گیر افتاده و اوضاعشان خیط می‌شود.

همه خبرگزاری‌های و شبکه‌های خبری بزرگ، شمار نیروهایشان در اینجا را دوبرابر و گاه سه برابر کردند. با این‌که بعضی خبرنگاران کارکشته این حوزه برای پوشش اخبار به اینجا برگشتند، اکثر این خبرنگارانی که می‌بینم جوان، سفیدپوست، مرد و تازه‌کارند. روزنامه‌نگار آمریکایی که آن روز به کتاب‌فروشی آمد، کتابی نخرید. چون قهوه‌ی هتل‌اش وحشتناک بود، یک قهوه‌ی بیرون‌بر خرید. سعی کردم راضی‌اش کنم قهوه‌ی عربی را امتحان کند، اما او کاپوچینوی خودش را دوست داشت.

آن روز بعدازظهر، یک خبرنگار اروپایی وارد کتاب‌فروشی شد: یکی از دوستان‌اش به او توصیه کرده بود سری به کتاب‌فروشی ما بزند. او "نظر" من را درباره‌ی آن‌چه در حال رخ دادن بود پرسید، من هم اون چیزی که فکر می‌کردم دوست دارد بشنود بهش گفتم. ازش پرسیدم امروز چیکار کرده؟‌ گقت مثل همه‌ی همکاران‌اش که در بیت‌المقدس‌ مستقرند، سعی کرده ماجرا را از اتاق هتل‌اش پوشش بدهد.
براساس آمار اخیر اسرائیل، از آغاز جنگ دو هزار و پنجاه خبرنگار خارجی به اینجا آمدند، در این میان ۳۵۸ نفر از ایالات متحده‌‌ی آمریکا، ۲۸۱ نفر از بریتانیا، ۲۲۱ نفر از فرانسه و ۱۰۲ تن از آلمان آمدند. بیشتر آن‌ها در بیت‌المقدس یا تل‌آویو مستقرند، برخی در شمال‌اند و تعداد اندکی به عسقلان - نزدیک‌تر جا به مرز غزه- می‌روند. تعداد بسیار کمی از خبرگزاری‌ها از جمله الجزیره در غزه خبرنگار دارند.
ادامه‌ی این مطلب را در این لینک بخوانید.
​​یک درصد ثروتمندان جهان بیشتر از ۶۶ درصد افراد فقیر در جهان، رد پای کربن به جا می‌گذارند. این نتیجه جامع‌ترین تحقیقی که تاکنون درباره‌ی این موضوع انجام گرفته. برای شش ماه گذشته، «موسسه محیط زیست استکهلم» به همراه نشریه‌ی گاردین و سازمان «آکسفام» بر روی این تحقیق کار کردند. آن‌ها در مجموع رد پای کربن ۷۷ میلیون شهروند جهان از طبقات اقتصادی گوناگون را زیرنظر گرفته و بررسی کردند.

نتیجه‌ی این تحقیق جامع می‌گوید آن یک درصد شهروندان ثروتمند که یک تنه دارند محیط‌زیست را به فنا می‌دهند، رفتارهای روزمره‌ای دارند که ردپای کربن بسیاری برجا می‌گذارد. برای مثال این افراد تقریبا همیشه در خانه‌ها و محیط‌های کاری و ماشین‌های مجهز به سیستم سرمایش و گرمایش زندگی می‌کنند. این گزارش می‌گوید در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۹ ردپای کربن به جا گذاشته این یک درصد، معادل از بین بردن تمام محصول ذرت سال گذشته‌ی اتحادیه‌ی اروپا، تمام گندم ایالات متحده آمریکا، برنج تولیدی بنگلادش و دانه‌های سویا تولید چین است.

در اکثر جوامع گروه‌هایی که بیش از همه با اثرات ناشی از ردپای کربن این ثروتمندان مواجه‌اند و از آن آسیب می‌بینند، گروه‌های اقلیت قومی، مهاجران و زنان و دختران‌اند که بیرون از خانه کار می‌کنند و شدیدترین اثرات مخرب گرمایش زمین را تجربه می‌کنند. گزارش می‌گوید این گروه‌ها اغلب بیمه‌ی درمانی ندارند، پس‌انداز و حمایت اجتماعی ندارند و دربرابر اثرات اقتصادی، سلامت و بهداشت ناشی از تغییرات آب‌وهوایی آسیب‌پذیرترند. گزارش می‌گوید برای کسی که در این هرم در قعر به سر می‌برد، هزار و پانصد سال طول می‌کشد تا رد پای کربنی مشابه یکی از ثروتمندان به بار بیاورد.

گزارش همچنین می‌گوید نقش کشورهای توسعه‌یافته در مقایسه با کشورهای درحال‌توسعه در تخریب محیط زیست به مراتب چشمگیرتر است. در سال ۲۰۱۹ کشورهایی که سرانه‌ی درآمد بالاتر است، (و اغلب این کشورها در شمال جهانی قرار دارند) بیش از ۴۰ درصد انتشار گازهای گلخانه‌ای را موجب شدند؛ در حالی که این میزان در کشورهای فقیر(که اکثرا در جنوب جهانی قرار گرفتند) تنها ۰.۰۴ درصد بود. در همان سال سراسر قاره‌ی آفریقا که یک ششم جمعیت جهان آن‌جا ساکن‌اند، تنها ۴ درصد از گازهای گلخانه‌ای را موجب شد.

تحقیق همچنین می‌گوید مساله‌ای که کمتر به آن پرداخته می‌شود، نابرابری در ردپای کربن در داخل خود کشورها است. اکثر میلیاردها کماکان مرد، سفیدپوست و ساکن آمریکا و اروپایند، با این‌حال شمار این افراد در دیگر نقاط جهان نیز رو به فزونی است. گزارش می‌گوید افزایش این‌ها خبر بدی برای آب‌وهوا و محیط زیست است. ردپای کربن هواپیماهای اختصاصی، قایق‌های تفریحی، خانه‌های عظیم تا پناهگاه‌هایی که این‌ها در عمارت‌هایشان ساختند، ۷۷ برابر بیشتر از سطحی است که برای نگاه داشتن گرمایش زمین در سطح ۱.۵ درجه سانتی‌گراد لازم است. این افراد همچنین کسانی‌اند که بیشترین دسترسی به رسانه، لابی‌گری، تبلیغات و گروه‌های اجتماعی بانفوذ و سیاست‌گذاری را دارند. برای مثال از هر ۴ نماینده‌ی کنگره‌ی آمریکا، یک نفر در یکی از شرکت‌های سوخت فسیلی سهام دارد؛ گزارش تاکید می‌کند همین شواهد نشان می‌دهد چرا میزان گازهای گلخانه‌ای در جهان کماکان رو به افزایش است و یا چرا کشورهای شمال جهان تنها در یک سال، ۱.۸ تریلیون دلار یارانه به شرکت‌های سوخت فسیلی دادند.

آکسفام خواستار مالیات‌های سنگین برای شرکت‌های بسیار ثروتمند و مالکان آن‌ها و همچنین مالیات سنگین برای شرکت‌های سوخت فسیلی و ثروت بادآورده‌ آن‌ها شده است. این نهاد می‌گوید مالیات ۶۰ درصدی بر ثروت جماعت ۱ درصدی‌ جهان، به تنهایی می‌تواند ۶.۴ تریلیون دلار بودجه فراهم کرده و تا ۶۹۵ میلیون تن از حجم گازهای گلخانه‌ای را کاهش بدهد.

@FarnazSeifi
​​زنان غزه به دنبال به تعویق انداختن عادت ماهانه

جنگ غزه و اسرائیل وضعیت کمبود دسترسی به آب پاکیزه در نوار غزه را از پیش از این نیز بدتر و بحرانی‌تر کرده است. حالا زنان زیادی در نوار غزه، بدون دسترسی به آب و وسایل بهداشت قاعدگی دربدر به دنبال داروهایی‌اند که عادت ماهانه آن‌ها را موقتا قطع کرده یا به تاخیر بیندازد. نوراتی سترون، دارویی که اغلب برای دردهای شدید قاعدگی، خون‌ریزی شدید و همین‌طور به عقب انداختن خون‌‌ریزی ماهانه زنان تجویز می‌شود، حالا در غزه نایاب شده و در بازار سیاه به چند برابر قیمت فروخته می‌شود.

«آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی» سازمان ملل متحد اخیرا اعلام کرد که در پی این جنگ، محصولات بهداشت قاعدگی مثل نوار بهداشتی یا تامپون در بازارهای غزه به حداقل رسیده و در نتیجه از همین حالا موارد متعددی دارند که زنان و دختران در نتیجه نبود دسترسی به آب سالم و محصولات قاعدگی، به انواع عفونت‌های تناسلی و مجاری ادرار دچار شده است. این نهاد سازمان ملل متحد می‌گوید نبود دسترسی به این وسایل، به «کرامت انسانی» بسیاری از زنان و دختران در غزه آسیب زده و آن‌ها را در وضعیت جنگی با شرم و خجالت و احساس معذب بودن دیگری هم روبرو کرده است. هر شهروند در غزه درحال حاضر به ۳ لیتر آب در روز دسترسی دارد و زنان باید با همین سهمیه ناچیز، عادت ماهانه را هم مدیریت کنند.

این نهاد می‌گوید زنان و دختران غزه در این وضعیت آوارگی جنگی و در پناهگاه‌ها، اغلب هیچ دسترسی یا دسترسی محدودی به حمام، توالت، امکان شستشوی لباس و … ندارند و تمام این موارد بهداشت قاعدگی زنان را عمیق تحت تاثیر قرار داده و آن‌ها را در معرض ابتلا به انواعی از عفونت‌ها و بیماری‌ها قرار داده است. سازمان ملل می‌گوید بسیاری از آوارگان این روزهای فلسطین در این روزها چاره‌ای ندارند جز این‌که حداکثر هفته‌ای یک بار با حداقل آب، استحمام کنند و این وضعیت برای زن یا دختری که در دوران عادت ماهانه است، فاجعه است.

بنا به گزارش این نهاد سازمان ملل، اردوگاه‌های آوارگان غزه امکان حریم شخصی بسیار محدودی به زنان و دختران می‌دهد. اغلب حتا اگر وسیله‌ی بهداشت قاعدگی هم داشته باشند، باید در صف‌های طولانی برای استفاده از دستشویی و حمام یا حتا اتاقی برای تعویض لباس بایستند. بعضی از این زنان به سازمان ملل گفتند که انقدر تعویض نوار بهداشتی سخت و با تاخیر شده که خودشان بوی خون تن خود را حس می‌کنند و خجالت‌زده سعی در پنهان شدن و دوری از مواجه با دیگران در پناهگاه دارند. سازمان ملل هشدار داد که ادامه این وضعیت برای زنان فلسطین، موجی از ابتلا به بیماری‌هایی مثل عفونت مجاری ادرار، هپاتیت ب، بارداری ناامن، زایمان دشوار و پیچیده و پر خطر، نازایی و … را موجب خواهد شد.

پزشکان سازمان ملل می‌گویند اگرچه قرص‌هایی مثل نوراتی سترون، می‌تواند قاعدگی زنان را به تاخیر بیندازد، اما مهم است قرص‌ها در چه زمانی مصرف شوند. برای مثال اگر قرص تنها دو سه روز پیش از شروع خون‌ریزی ماهانه استفاده شود، می‌تواند خود عوارضی مثل خون‌ریزی نامنظم واژن، برهم خوردن نظم عادت ماهانه و تغییرات خلق‌وخو را موجب شود.
از سوی دیگر فرهنگ مردسالار، کمبود اطلاعات مردان و پسران از عادت ماهانه زنان و نیازها و پیچیدگی‌هایش در نوار غزه خود بحران دیگری برای زنان شده تا در اردوگاه، استرس و فشار روانی بیشتری را هم تحمل کنند. زنان در غزه نیز بار دیگر مثل باقی زنان در میانه‌ی جنگ و بحران، جنگ و بیچارگی‌هایش را مضاعف و در ابعاد و لایه‌های گوناگونی دارند تجربه می‌کنند که از هر سو سلامت جسم و روان آن‌ها را تضعیف می‌کند.

@FarnazSeif
​​بالاخره محققان فهمیدند چرا زنان بسیاری در دوران بارداری دچار «بیماری صبحگاهی» شده و حالت تهوع و استفراغ شدید را تجربه می‌کنند. تحقیق نشان داد نطفه، هورمونی را تولید می‌کند که آن هورمون منشا بیماری صبحگاهی است. بنا به این تحقیق زنانی که قبل از بارداری به شکل طبیعی سطح هورمون پایین‌تری دارند، در سه ماه اول بارداری نسبت به افزایش هورمون GDF15 که عامل تهوع است، حساس‌ترند.

نزدیک به ۸۰٪ زنان باردار، در دوره‌‌های مختلف بارداری حالت تهوع و استفراغ را تجربه می‌کنند. دو درصد زنان این وضعیت را چنان سخت تجربه می‌کنند که ممکن است بدن آب زیاد و وزن از دست داده و کار به بستری شدن در بیمارستان بکشد. از آن‌جایی که تاکنون دلیل بیماری صبحگاهی مشخص نبود و به دلیل ترس از تجویز بسیاری داروها برای زنان باردار، راه و روش‌های موجود برای کنترل بیماری صبحگاهی محدود و برای درمان بسیاری از زنان باردار ناکافی است. تحقیق تازه نشان می‌دهد که با کاستن یا مسدود کردن کارکرد هورمون، می‌توانند بیماری صبحگاهی را درمان کنند. یک راهکار دیگر این است که می‌توانند زنان را قبل بارداری در معرض این هورمون قرار بدهند تا بدن به هورمون عادت کند.

هورمون GDF15 در سطوح پایین، در بافت‌های خارج از بارداری در بدن تولید می‌شود. با این‌حال بعضی از زنان به دلیل یک جهش ژنتیکی، سطح بسیار پایینی از این هورمون را در بدن دارند. این تحقیق نشان داد به‌ویژه این دسته از زنان وقتی در بارداری ناگهان با جهش شدید سطح این هورمون مواجه می‌شوند، با تهوع و استفراغ بسیار شدیدی مواجه شده و کار به از دست دادن آب بدن و بستری شدن در بیمارستان می‌کشد.

نتایج تحقیق دیگری نشان داد برخلاف آن‌چه تاکنون تصور می‌شد، دلیل افسردگی بعد از زایمان احتمالا ایمنی بدن است و نه تغییرات هورمونی. این کشف احتمالا نحوه‌ی تشخیص و درمان افسردگی بعد از زایمان را تغییر اساسی خواهد داد. این تمرکز بر ارتباط میان ایمنی بدن و افسردگی، بخشی از تغییرات مهمی است که حالا در مطالعات روان‌پزشکی درحال رخ دادن است. محققان بسیاری در سراسر جهان فهمیدند که ارتباط بین فرآیندهای خودایمنی و التهاب زمینه‌ای می‌تواند تاثیر شگرفی بر مغز داشته باشد و ممکن است میان افراد مبتلا به بسیاری از بیماری‌های روان، شایع‌تر از چیزی باشد که تصور می‌کردند.

محققان فهمیدند که مادر شدن، تغییرات عظیمی را در مغز موجب می‌شود؛ تغییراتی که حالا آن را مثل «دوره‌ی حیاتی دیگری از رشد مغزی مثل اوایل زندگی یا دوران نوجوانی» دسته‌بندی می‌کنند. متخصصان می‌گویند افزایش آگاهی از مکانیسم‌های بیولوژیکی افسردگی بعد از زایمان، می‌تواند از حجم انگ و شرم اجتماعی همراه این مساله کاسته و حرف زدن و درمان این وضعیت را برای زنان آسان‌تر کند.

در آمریکا از هر ۵ نفری که زایمان می‌کنند، یک نفر افسردگی بعد از زایمان جدی را تجربه می‌کند. این وضعیت می‌تواند هفته‌ها، ماه‌ها و گاه حتا سال‌ها به طول بینجامد و رابطه‌ی بین مادر و نوزاد را آسیب جدی بزند. افسردگی شدید بعد از زایمان یکی از دلایل اصلی خودکشی و مرگ زنان بعد از زایمان است. در سال جاری «سازمان غذا و دارو» آمریکا برای اولین‌بار قرصی را تصویب کرد که به شکل ویژه برای درمان افسردگی بعد از زایمان ساخته شده. اگرچه این دارو گام بسیار موثری برای کمک به بهبود حال زنان مبتلا به افسردگی بعد از زایمان است، اما مشکل شناسایی افرادی را که بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی بعد از زایمان‌اند، حل نمی‌کند. کماکان این دارو نیز در درمان افسردگی بعد از زایمان همه زنان، کارآمد نخواهد بود.

@FarnazSeifi
​​بعد از ایالات متحده آمریکا، حالا بریتانیا هم قرص موثری را برای کنترل و درمان گرگرفتگی یائسگی در زنان تایید کردند. گرگرفتگی یکی از عوارضی است که ۷۰ درصد زنان جهان در سال‌های منجر به یائسگی تجربه می‌کنند. زنان ناگهان و بی ارتباط به دمای محیط، ناگهان احساس گرما و گر گرفتن شدیدی می‌کنند که زندگی روزمره‌ی آن‌ها، کیفیت خواب، ورزش کردن و کار را عمیق تحت تاثیر قرار داده و گاه ناممکن می‌کند.

با این‌که میلیون‌ها زن در سراسر جهان گرگرفتگی و تعریق شبانه را گاه تا ماه‌ها و سال‌ها تجربه می‌کنند، تاکنون عملا دارو و روش واقعا موثری برای کنترل این عارضه در دسترس نبود. رایج‌ترین راهکار تاکنون هورمون‌درمانی بود؛ راهکاری که در عمل برای بسیاری از زنان موثر نیست و برای زنانی که پیشینه‌ی سرطان پستان، کیست رحم، فشار خون بالا و لخته‌ی خون داشتند اصلا تجویز و توصیه نمی‌شود. بسیاری از زنان عوارض بسیاری را با هورمون‌درمانی تجربه کرده و ترجیح می‌دهند راهکاری را پیشه کنند که غیر هورمونی باشد.

در آزمایش‌ها پیش از تایید دارو ۶۰ درصد زنانی که گرگرفتگی شدید یا متوسط را تجربه می‌کنند، نتیجه گرفته و دیگر این عوارض را تجربه نکردند. همچنین بسیاری از زنانی که کماکان گرگرفتگی داشتند، اعلام کردند که شدت گرگرفتگی آن‌ها با این دارو بسیار کمتر شد.

داروی Veoza، دارویی غیرهورمونی است که با نسخه‌ی پزشک تجویز و تهیه می‌شود. این دارو مستقیم بر روی مغز اثر می‌گذارد و مانع از بروز گرگرفتگی می‌شود. این دارو فعالیت پروتئین موسوم به نوروکینین-۳ در مغز را متوقف می‌کند؛ پروتئینی که نقش مستقیم در بروز گرگرفتگی در بدن دارد. به گفته‌ی محققان، این داروی جدید دلیل ریشه‌ای گرگرفتگی را هدف قرار می‌دهد، این دارو جایگزین استروژن نمی‌شود که میزان‌اش به وقت یائسگی به شدت کاهش می‌یابد. این دارو فقط گرگرفتگی و تعریق شبانه را بهبود می‌بخشد، برای عوارض دیگری همچون دردهای عضلانی، خستگی مفرط یا نوسانات خلقی که زنان بسیاری در این دوران تجربه می‌کنند موثر نیست.

بهداشت و سلامت زنان به وقت بارداری، پسا بارداری و دوران منتهی به یائسگی از حوزه‌های پزشکی است که دهه‌هاست مغفول مانده و با کم‌توجهی مردسالاری رایج در پزشکی مواجه بود. این وضعیت در سال‌های اخیر با بیشتر شدن شمار زنان محقق، پزشک و تلاش و کارزارهای فعالان حقوق زن رو به بهبود است و بعد از دهه‌ها، علم بالاخره به شکلی جدی‌تر به دنبال بهتر کردن عوارض و دردهای مرتبط با اندام زنانه است.

@FarnazSeifi
​​در اروپا کم‌کم حرکتی از کتاب‌فروشی‌هایی پا گرفته‌‌اند که ویژه‌ی آثار زنان نویسنده‌اند. از برلین تا لیسبون، از مادرید تا ادینبورا. به‌رغم این‌که هرسال بخش مهمی از بهترین آثار در حوزه‌های مختلف به قلم زنان نویسنده است، کماکان آمار اقبال و فروش کتاب‌های زنان کمتر است و نگاه جنسیت‌زده به توانایی نویسندگان زن کماکان یک معضل جدی است. آمار و تحقیقات متعدد دانشگاهی نشان می‌دهد کماکان آثار زنان نویسنده کمتر از مردان نویسنده نقد و بررسی می‌شود، کمتر تیتر اصلی صفحات ادبی می‌شود، تیراژ کمتری از مردان نویسنده همتا می‌گیرد، کمتر برنده‌ی جوایز ادبی می‌شود و کمتر از آثار مردان بخشی از برنامه‌ی درسی مدارس و دانشگاه‌ها می‌شود. حالا این کتاب‌فروشی‌های تازه به دنبال این‌اند که بخشی از این نابرابری و نگاه جنسیت‌زده‌ی ریشه‌دار به آثار زنان نویسنده را از بین ببرند و فضا و امکان بیشتری برای دیده شدن آثار زنان فراهم کنند.

شش سال پیش ریچل وود در اسکاتلند یک خبرنامه‌ی ویژه‌ی آثار زنان نویسنده راه انداخت. وود به درستی باور داشت که آثار زنان نویسنده‌ی خوبی با کم‌توجهی یا بی‌توجهی مواجه است و به دنبال این بود تا آثار زنان را معرفی کند. شش سال بعد خبرنامه‌ی معروف Rare Bird که وود راه انداخت، اعضایی از بیش از ۲۰ کشور جهان دارد و کتاب‌فروشی کوچک آن‌ها با همین نام در شهر ادینبورا در اسکاتلند آغاز به کار کرد.

در لیسبون، کتاب‌فروشی کوچک Greta پاتوق ادبی و فمینیستی برای دوست‌داران آثار نویسندگان زن است. کتاب‌فروشی که به دنبال ترویج دیدگاه‌های گوناگون و آثار زنان نویسنده از هر گوشه‌ی جهان است و تلاش می‌کند تا نماینده‌ای از صداهای واقعی و متنوع زنان باشد. با این‌حال این کتاب‌فروشی می‌گوید کماکان ۹۸٪ بازدیدکنندگان و خریداران کتاب‌های آن‌ها زنان‌اند. تجربه‌ی آن‌ها با آمارها و تحقیقات دانشگاهی همخوانی دارد و نشان می‌دهد مردان کماکان به آثار زنان نویسنده کم‌توجهی می‌کنند و "نویسنده‌ی قابل" را اغلب مرد می‌بییند و بس. صاحبان این کتاب‌فروشی می‌گویند کماکان بخشی از کلیشه هم همین است که یک «کتاب‌فروشی فمینیستی»، کتاب‌فروشی ویژه‌ی زنان است و بس!

زنان در بسیاری از بررسی‌ها و آمار، بیشترین خوانندگان کتاب‌هایند. برای مثال در بریتانیا مجموع دو سوم کتاب‌های سراسر کشور را زنان خریداری می‌کنند و ۵۰ درصد زنان خود را خوانندگان مشتاق و جدی می‌دانند، در حالی که فقط ۲۶ درصد مردان جدی و مداوم کتاب می‌خوانند. در جشنواره‌های ادبی استرالیا، ۷۰ درصد بلیت‌ها را زنان می‌خرند. در آمریکا در فاصله‌ی زمانی سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱، هفتاد و هشت درصد زنان اعلام کردند که در یک سال گذشته دست‌کم یک کتاب خواندند یا به یک کتاب صوتی گوش دادند. این رقم برای مردان ۷۳ درصد بود. بررسی دیگری نشان داد در میان ۱۰ نویسنده‌ی زن معروف جهان ادبی انگلیسی زبان، فقط ۱۹ درصد خوانندگان مردان‌اند و باقی خوانندگان زن‌اند.

اگر قرار است چیزی اساسی در این رویه‌ی کماکان رایج عوض شود که آثار مردان سفیدپوست غربی بیش از هر کس دیگر خوانده می‌شود، اولین گام تغییر عادات جنسیت‌زده‌ی انتخاب کتاب به ویژه در میان مردان است. و اگر قرار است فهم بهتر و درستی از تجارب زنان، نگرانی‌ها و رنج‌هایشان و زیستن در این جهان به عنوان زن داشته باشیم، یکی از اصلی‌ترین کارها خواندن آثار این زنان است.

@FarnazSeifi
​​کنفرانس جهانی سازمان ملل برای مقابله با تغییرات اقلیمی در سال جاری میلادی قرار است در باکو، پایتخت آذربایجان، برگزار شود. آذربایجان اسامی اعضای کمیته‌ی اداره و مدیریت این کنفرانس جهانی را اعلام کرد. کمیته‌ای که در بین ۲۸ نفر اعضای آن، حتا یک زن هم نیست!

این اقدام آذربایجان با انتقادهای تند از سوی فعالان محیط زیست و سازمان‌های محیط زیستی روبرو شد. الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، اعضای این کمیته را تعیین و منصوب کرده است. او تقریبا تمام اعضا را از میان وزرا و مقامات رده بالای دولتی منصوب کرده که هیچ نسبت و سنخیتی با حفظ محیط زیست ندارند. یکی از آن‌ها وزیر اطلاعات کشور آذربایجان است! از طنزهای ماجرا این است که رئیس شرکت توزیع گاز آذربایجان هم از اعضای این کمیته است. صنعتی که یکی از مضرترین صنایع برای اقلیم است و کنترل آن‌ها از اهداف اصلی کنفرانس جهانی تغییرات اقلیمی است.

آذربایجان در حالی یک کمیته‌ی تماما مردانه، دولتی و در راس قدرت را تعیین کرده که تحقیقات متعددی نشان می‌دهد چطور زنان در سراسر جهان از تغییرات اقلیمی و بلایای ناشی از آن آسیب بیشتری می‌بینند، فقیرتر می‌شوند، با مشکلات بیشتر سلامتی مواجه‌اند، خشونت بیشتر ناشی از تغییرات اقلیمی را تجربه می‌کنند و …

کارزار جهانی She Changes که متشکل از ده‌ها نهاد مردمی با محور مسائل زنان در مبارزه با تغییرات اقلیمی و گسترش نقش زنان در بحث‌های اقلیمی است، در بیانیه‌ای با محکوم کردن آذربایجان، اقدام این کشور را «روندی قهقرایی» در بحث‌های جهانی تغییرات اقلیمی توصیف کرد.

این دومین سالی است که کنفرانس جهانی سازمان ملل برای مقابله با بحران تغییرات اقلیمی، در کشوری برگزار می‌شود که صنعت نفت و گاز دارد و صنایع‌اش یکی از عوامل اصلی آلودگی و آسیب به محیط زیست است.(کنفرانس سال ۲۰۲۳ در امارات متحده عربی برگزار شد.) آذربایجان در صدد است سوخت‌های فسیلی خود را تا یک سوم توسعه دهد. فعالان محیط زیستی سال‌هاست خواهان آن‌اند که مدیران و دست‌اندرکاران اصلی سوخت‌های فسیلی، از مدیریت و نقش پررنگ در کنفرانس‌های جهانی تغییرات اقلیمی کنار گذاشته شوند. آن‌ها می‌گویند افرادی که خود نقشی کلیدی در مصیبت فعلی گرمایش زمین دارند، نمی‌توانند عضوی کلیدی از راهکار باشند و منافع صنایع خود را به حفظ زمین ترجیح می‌دهند.

آذربایجان مختار بابایف، وزیر منابع طبیعی کشور را به ریاست کمیته‌ی کنفرانس برگزید. بابایف ۲۶ سال رئیس شرکت ملی گاز آذربایجان بود و خود همین انتصاب بسان دهن‌کجی دیگری بر فعالان محیط زیست است. معلوم نیست چنین کمیته‌‌ای که بسیاری اعضایش از تصویب راهکارهای جدی و واقعی برای مقابله با گرمایش زمین ضرر می‌کنند، قرار است چطور نقش مثبت و سازنده در تصویب سیاست‌هایی برای کاستن از گرمایش زمین داشته باشند.

@FarnazSeifi
​​حزب کمونیست چین این روزها با بحران ملی تازه‌ای روبرو است: جمعیت رو به کاهش کشور و شمار فزاینده‌ی زنان چین که حاضر به ازدواج و بچه‌دار شدن نیستند. سرعت این تغییر چنان است که در سال ۲۰۲۳ میلادی، برای دومین سال پیاپی جمعیت چین کاهش پیدا کرد. تغییری که حالا از اولویت‌های بحران‌های ملی دولت چین است و دولت چین نگران است که با روند فعلی با جمعیت مسن روبرو شده و روند اقتصادی کشور آسیب جدی ببیند. این هفتمین سال پیاپی در چین است که تعداد نوزادان متولدشده هر سال کاهش داشته است. شمار افراد سالخورده در چین از هر کشور دیگری بیشتر است.

دولت چین شروع به تبلیغات و ارائه‌ی خدمات برای تشویق زنان به ازدواج و فرزندآوری کرده است، از خانه‌های سازمانی ارزان گرفته تا معافیت مالیاتی و پول نقد. حزب کمونیست چین حتا دست به دامان تهییج احساسات وطن‌دوستانه شهروندان شده و فرزندآوری زنان را معادل با «خدمت به وطن» کرده و از زنان چین خواسته تا «همسران و مادران خوبی» برای وطن باشند. ترفندهایی که تاکنون نتیجه‌ای نداشته است.

چین دهه‌ها قانون تک‌فرزندی را در کشور با جدیت اعمال می‌کرد تا افزایش بی‌رویه‌ی جمعیت در این کشور پرجمعیت را کنترل کند. قانونی که در نتیجه‌ی آن بسیاری از خانواده‌ها حالا تنها یک فرزند دختر داشتند و به یمن این تک‌فرزند بودن، دختران بسیاری توانستند از تحصیلات و امکانات آموزشی بهتری برخوردار شوند و فرصت‌های شغلی بیشتر و بهتری به دست آورند. زنان جوان و تحصیلکرده بسیاری که از سر نیاز مالی، داشتن سرپناه و … ازدواج نمی‌کنند و مادری را مهم‌ترین نقش و کار خود نمی‌بینند و برای خود اولویت‌ها و نیازهای مدرن دیگری تعریف کردند. حالا دولت چین می‌خواهد این زنان را دوباره به خانه هل دهد و نقش اصلی آن‌ها را «همسری و مادری» جا بزند.

شی جین پینگ، دبیرکل حزب کمونیست چین و رهبر چین، بارها از لزوم «بازگشت زنان به نقش‌های سنتی خود» حرف زده و در یکی از نشست‌های اخیر کمیته مرکزی حزب خواست تا مقامات «فرهنگ ازدواج و بچه دار شدن» را ترویج کنند و باورهای نسل جوان درباره‌ی ازدواج، بچه و بارداری را تغییر بدهند.

کارشناسان می‌گویند یکی از دلایلی که زنان چین حاضر به بچه‌دار شدن نیستند، نابرابری جنسیتی عمیق و جدی در تمام ارکان جامعه‌ی چین است که مادران را بیشتر هم تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. زنان چینی بسیاری می‌گویند وقتی دولت قوانین برابری برای زن متاهل و مادران وضع نمی‌کند، دلیلی نمی‌بینند که تن به ازدواج و بچه‌دار شدن بدهند و خود را به نسبت زندگی مجردی، در وضعیت و قرارداد نابرابر ببرند. آن‌ها می‌گویند ازدواج و به‌ویژه مادر شدن در چین، حقوق زن را حفظ نکرده و او را در وضعیت آسیب‌پذیرتری می‌برد.

در یک دهه‌ی اخیر جنبش فمینیستی آرام و فزاینده‌ی در چین شکل گرفته که عرصه‌ی حضور و فعالیت‌شون بیشتر فضای مجازی است. در فضای واقعی که دولت چین با جدیت بحث بر سر مسائل جنسیتی از جمله آزار جنسی گسترده در محیط کار، دستمزد نابرابر و خشونت جنسیتی علیه زنان را سرکوب می‌کند، زنان جوان بسیاری با ترفندهای گوناگون در فضای مجازی درباره‌ی این مباحث حرف زده و آگاهی‌بخش‌اند. در ظاهر چین قوانینی در راستای برابری جنسیتی دارد؛ برای مثال در استخدام نیروی کار هرگونه تبعیض بر مبنای جنسیتی و نژاد و قومیت ممنوع است، اما در عمل در بسیاری از محیط‌های کاری در آگهی‌های استخدام به صراحت می‌نویسند که «نیروی کار مرد» می‌خواهند و بس.

دادگاه‌ها در اکثر موارد شکایت‌های زنان درباره‌ی نابرابری را رسیدگی نکرده یا به ضرر زنان رای می‌دهند. طلاق در چین سخت‌تر شده و اگر زنی خواهان طلاق باشد باید هفت خوان رستم را طی کند. پژوهشی درباره‌ی ۱۵۰هزار پرونده طلاق در دادگاه‌های چین نشان داد که ۸۰٪ پرونده‌های طلاقی که زنان متقاضی بودند، از سوی قضات رد شده و زنان نتوانستند طلاق بگیرند. متخصصان چینی می‌گویند یک دلیل اصلی رای‌های یک جانبه قضات، نشانه‌های عیان از سوی حزب کمونیست چین در لزوم متاهل بودن و خانواده است و قضات جرات ندارند رایی را صادر کنند که در تضاد با سیاست‌های حزب کمونیست چین تلقی شود. در سال ۲۰۱۱، دادگاه عالی چین در حکمی جنجالی اعلام کرد که بعد طلاق، خانه‌ی مشترک زوجین بین آن‌ها تقسیم نمی‌شود و متقاضی طلاق دیگر از خانه سهمی نمی‌برد! قانونی که به وضوح به نفع مردان چین شد و ماند و زنان وحشت‌زده بسیاری را از فکر جدا شدن از همسری که باب میل‌شان نیست، بازداشته است.

@FarnazSeifi
​​ما اغلب در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی از «نسل زد» (Generation Z) و ویژگی‌ها و دغدغه‌ها و تفاوت‌هاشون زیاد می‌خوانیم و می‌شنویم. نسلی که در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ میلادی متولد شده است. اما چیزی که کمتر به آن توجه می‌شود این امر است که تحقیقات و نظرسنجی‌های مختلفی نشان می‌دهد که در مواجهه با این نسل، ما در عمل انگار با دو نسل متفاوت مواجه‌ایم. مردان و زنان این نسل، در برخی امور تفاوت زمین تا آسمان دارند، تفاوتی که نگران‌کننده است. آلیس ایوانز، یکی از محققان مطرحی که درباره‌ی ویژگی‌های نسل زد تحقیق می‌کند، می‌گوید افراد زیر ۳۰ سال در جوامع مختلف یک تفاوت کلیدی دارند: میانگین زنان زیر ۳۰ سال بسیار لیبرال‌تر و آزادمنش‌تر از مردان زیر ۳۰ سال‌اند؛ مردان زیر ۳۰ سال به شکل نگران‌کننده‌ای مستعد یا پیرو باورهای محافظه‌کارانه‌ی سیاسی و اجتماعی و جنسیتی‌اند. این تفاوت اتفاقا کاملا در میان مردان و زنان جوانی به چشم می‌خورد که در یک جامعه، یک طبقه‌ی اجتماعی و سیاسی، یک مدرسه و حتا یک خانواده بزرگ شدند.

در ایالات متحده آمریکا، نظرسنجی گسترده‌ی «گالوپ» نشان داد بعد از چندین دهه که شمار مردان و زنان در هر دو طیف لیبرال و محافظه‌کار تقریبا یکسان و مشابه بود، در نسل زد زنان ۳۰ درصد بیشتر از مردان همسن‌وسال خود به ارزش‌ها و اصول لیبرال و آزادمنشی باور دارند. این درصد در آلمان هم ۳۰ درصد است. در بریتانیا زنان لیبرال این نسل ۲۵ درصد بیشتر از مردان‌اند. در لهستان تقریبا نیمی از مردان جوان ۱۸ تا ۲۱ ساله مدافع باورهای محافظه‌کارانه و افراطی حزب راست افراطی کنفدراسیون در این کشورند؛ در حالی که تنها یک زن از هر شش زن ۱۸ تا ۲۱ ساله در این کشور از باورهای دست راستی و محافظه‌کارانه حمایت می‌کنند.

این وضع در کشورهایی با فرهنگ و قوانین سنتی‌تر از این هم بدتر است. در کره جنوبی مردان جوان بسیاری با سرعت حیرت‌انگیزی روز به روز محافظه‌کارتر شده و به باورهای جنسیت‌زده بیشتر چنگ می‌زنند و زنان جوان این کشور با سرعت لیبرال‌تر شده و به ارزش‌های لیبرال و برابری جنسیتی بیشتر رو می‌آورند. این وضعیت در چین هم مشابه است. در تونس هم وضعیت از همین قرار است؛ مردان نسل بعد از آن‌ها که در این کشور انقلاب کردند حالا با سرعت مذهبی‌تر شده و طرفدار جنسیت‌زدگی‌اند.

محققان می‌گویند یک اتفاق مهم که این شکاف نسلی عجیب را در بین نسل زد موجب شد، جنبش «من هم» در کشورهای گوناگون بود. جنبش «من هم» ناگهان زنان جوان بسیاری را فمینیست کرد و باورهای آن‌ها را تغییر داد؛ در کشوری مثل کره جنوبی برای اولین‌بار به زنان جوانی جرات داد صدای خود را بلند کرده و از درد و رنج خود سخن بگویند. همزمان مردان جوان بسیاری را ترساند و حالیشان کرد که جهان دیگر حول محور آن‌ها و آلت جنسی‌شان نمی‌گذرد و در نتیجه به سوی باورهای محافظه‌کار و جنسیت‌زده و الگوهای منسوخ رفتند. محققان کره جنوبی را در میان کشورهایی که از آن‌ها داده‌‌های کافی دارند، یک مورد شدید و استثنا می‌دانند. با این‌حال هشدار می‌دهد که وضعیت کره جنوبی می‌تواند نشانه‌ای باشد از تغییر نگران‌کننده‌ای که به آرامی روز به روز در سطح جهان عیان‌تر می‌شود.

در آمریکا، بریتانیا و آلمان زنان جوان بیشتری از این نسل روز به روز بیشتر مدافع عدالت جنسیتی، عدالت نژادی و باورهای پیشرو درباره‌ی مهاجرت و پناهجویی می‌شوند. در آلمان امروز مردان زیر ۳۰ سال بیشتر از مردان بالای سی سال مخالف مهاجرت‌ و حضور مهاجرین در کشورند و شمار چشمگیری از آن‌ها طرفدار حزب افراطی و دست راستی Afd در این کشورند.

این وضعیت وقتی نگران‌کننده‌تر می‌شود که عملا زنان و مردان جوان در شبکه‌های اجتماعی زندگی می‌کنند، در دو جهان متفاوت در این شبکه‌ها و حالا خوب می‌دانیم تغییر باورهای آدم‌ها در شبکه‌های اجتماعی چقدر دشوار و اغلب ناممکن است.

@FarnazSeifi
​​در سومالی به زودی تنها شبکه‌ی رسانه‌ای زنان در این کشور(بیلان)، اولین تلویزیون زنان را افتتاح می‌کند. شبکه‌ی تلویزیونی که گردانندگان، مجریان و برنامه‌سازان همگی زن‌اند. قرار است محور برنامه‌های این شبکه، موضوعات تابو در حوزه‌ی زنان و جنسیت باشد. این شبکه قرار است به مسايل مهم دیگری مثل کمبود آموزگاران زن در کشور، موانع سر راه زنان برای ورود به دنیای سیاست و محیط زیست و تغییرات اقلیمی و تاثیرات‌اش بر زندگی زنان نیز بپردازد.

این برنامه‌ی تلویزیونی قرار است در ۸ مارس، روز جهانی زن، افتتاح شود. گردانندگان برنامه قرار است به مناطق مختلف کشور سفر کنند و پای صحبت‌های زنان نشسته و وضعیت و دشواری‌های زنان در هر منطقه جغرافیایی را ثبت کنند. دست‌اندرکاران این برنامه پیش از این یک برنامه‌ی مناظره درباره عادت ماهانه زنان در مدارس برگزار کردند که اصلا سنگ‌بنای ایجاد این برنامه تلویزیونی شد. دست‌اندرکاران برنامه می‌گویند این تجربه نشان داد کمبود آموزش و اطلاع‌رسانی درباره‌ی اتفاقی مثل عادت ماهانه زنان در مدارس و بین دختران نوجوان چه معضل جدی در کشور است. برنامه‌سازان می‌گویند خود آن‌ها هم هرگز درباره واقعیتی مثل پریود آموزشی ندیدند و برای همه‌ی آن‌ها هم شروع عادت ماهانه اتفاقی ترسناک بود. معضل کمبود جدی معلم‌های زن در سودان، یکی از دلایلی است که هرگونه حرف زدن درباره‌ی عادت ماهانه در مدارس را به امر تابو در این کشور مذهبی تبدیل کرده است.

شبکه‌ی رسانه‌ای «بیلان» با کمک مالی برنامه‌ی توسعه سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۲ افتتاح شد. نسرین محمد ابراهیم، یکی از معدود زنان روزنامه‌نگار با سابقه‌ی فراوان در این کشور مسئول این رسانه شد و تاکنون ۶ زن روزنامه‌نگار دیگر را هم استخدام کرده تا در این رسانه همکار و همراه او باشند. بیلان می‌خواهد تا سه سال آینده دست‌کم ۲۰ زن روزنامه‌نگار دیگر را استخدام کرده و آموزش دهد و به ۱۰ زن روزنامه‌نگار بورسیه‌ای برای آموزش و توسعه مهارت‌های گزارشگری تحقیقی دهد.

رسانه‌ها در سومالی کاملا در دست مردان و در احاطه‌ی قدرت آن‌هاست و تمرکز اصلی تقریبا تمام رسانه‌ها صرفا بر سیاست است و بس. زنان بیلان می‌گویند این خود یکی از دلایلی است که بحث‌های مرتبط با وضعیت و تبعیض علیه زنان و بهداشت و سلامت زنان جایی و راهی در رسانه‌ها ندارد. تمام زنان روزنامه‌نگار در بیلان می‌گویند در محیط‌های کاری رسانه‌ای در سودان بارها با تبعیض و تحقیر روبرو شدند و بیلان برای آن‌ها اولین محیط کاری امن است. بیلان تاکنون به سراغ موضوعاتی رفته که کمتر رسانه‌ای در سودان به سراغ آن‌ها می‌رود: موضوعاتی مثل زندگی افراد اچ‌آی‌وی مثبت در سومالی و انگ و تبعیضی که با آن مواجه‌اند، آزار و اذیت کودکان در خانه و مدرسه و اجتماع، افسردگی پس از زایمان در بین زنان و …

@FarnazSeifi
​​نتایج تحقیق تازه‌ای می‌گوید بسیاری از آزمایش‌ها، داروهای مکمل و محصولات مرتبط با بهداشت و سلامت زنان که تبلیغ می‌شود، نه تنها هیچ سودی ندارد، که منجر به درمان‌های نالازم و استفاده از محصولاتی شده که هیچ ضرورتی ندارد. این تحقیق که در نشریه‌ی پزشکی «British Medical Journal» منتشر شده، می‌گوید شرکت‌های بزرگ دارویی و سلامت، با سوء‌استفاده از مفاهیم فمینیستی، شعارهای فمینیستی برای این محصولات انتخاب کرده و این خروار تولیدات به دردنخور را به اسم فمینیسم، خودمراقبت‌گری زنان و قدرت‌مند شدن زنان، به خورد مخاطب می‌دهند.

این تحقیق محصولاتی مثل اپلیکیشن‌های دوران قاعدگی، آزمایش هورمونی Anti-Müllerian که میزان تخمک‌های باقی‌مانده‌ی زنان را نشان می‌دهد و غیره… را بررسی کردند. دکتر تسا کوپ، محقق بهداشت عمومی در دانشگاه سیدنی که یکی از دست‌اندرکاران این تحقیق است می‌گوید مشکل اصلی این است که این محصولات شمار بسیاری از زنان را هدف تبلیغات گرفته و در واقعیت این محصولات و آزمایش‌ها و اپلیکیشن‌ها برای بسیاری از زنان هیچ سودی و ضرورتی ندارد و آن‌ها نیازی ندارند که از این محصولات استفاده کنند. تحقیق می‌گوید آزمایش Anti-Müllerian با شعارها و جملاتی مثل «دانش، قدرت است» و «کنترل باروری را در دست خودت بگیر» به خورد بسیاری از زنان داده می‌شود. در حالی که این تست هیچ معیاری برای این نیست که احتمال بارداری را دقیق پیش‌بینی کند.

تحقیق می‌گوید به‌رغم این مساله، کماکان بسیاری از کلینیک‌های زنان و زایمان و درمان ناباروری و داروخانه‌های زنجیره‌ای و …این محصولات را بی‌دلیل به زنان می‌فروشند و به شیوه‌های پیچیده تحمیل می‌کنند. محققان می‌گویند وظیفه‌ی هیچ زنی نیست که به تنهایی، گستره‌ی وسیع و تخصصی بهداشت و سلامت زنان را بررسی و تحلیل کند و قرار هم نیست باشد. اما به جای این‌که نظام سلامت، راهنمای مسئول و درستی باشد، در عمل دارد با کارزارها و شعارهای در ظاهر فمینیستی، هزینه‌ی مالی و روانی نا لازم را به زنان تحمیل می‌کند. محققان می‌گویند دولت‌ها و نظام بهداشت و درمان عمومی هم به درستی عمل نمی‌کند. در عمل در بسیاری کشورها دست کلینیک‌ و شرکت داروسازی و داروخانه را باز گذاشته تا هرجور می‌خواهند در این حوزه عمل کنند، قوانین مشخص و سختی برای تبلیغات و ارائه‌ی بسیاری از این محصولات در دسترس نیست و دولت‌ها اطلاع‌رسانی لازم و کافی را به زنان ارائه ندادند.

در اکتبر سال گذشته نیز تحقیق دیگری که از سوی «جمعیت یائسگی استرالیا»، برنامه‌ی بهداشت و سلامت زنان در دانشگاه موناش استرالیا صورت گرفت نشان داد که تبلیغات گسترده‌ی رسانه‌ای در استرالیا دارد یائسگی را تبدیل به «فاجعه» در ذهن بسیاری از زنان می‌کند و با سوء استفاده از این وضعیت، ده‌ها محصول و اپلیکیشن و چرندیات به آن‌ها می‌فروشد که زنان در آستانه یا در حال تجربه‌ی یائسگی نیازی به این‌ها ندارند. بسیاری از شرکت‌های فن آوری در این حوزه، وعده و قول‌های بیخودی می‌دهند که با استفاده از محصولات فن‌آوری آن‌ها زنان می‌توانند باردار شوند، مشکلات سلامت اندام جنسی زنان را پیش‌بینی کرده و تشخیص داده و درمان کنند و … در عمل هیچ اطلاعات کافی در دسترس نیست که این شرکت‌ها دارند چه می‌کنند، از چه رویه‌ی اثبات‌شده‌ای بهره می‌برند و …

تحقیق همچنین می‌گوید بسیاری از مکمل‌های درمانی که زنان را مخاطب قرار دادند هم از این قرار است. کنترل و قواعد برای تبلیغ و فروش این مکمل‌ها و ویتامین‌ها حتا کمتر هم هست و عملا این شرکت‌های دارویی در این حوزه دست‌شان باز است تا تبلیغات دروغین کنند. محققان می‌گویند بسیاری از این شرکت‌ها - از شرکت‌های فن‌آوری گرفته تا دارویی- در اختیار سهامدارانی است که هدف اصلی‌شون سرمایه و پول است و شعارشون این که «بیشتر بفروش و بیشتر پول دربیار.» سلامت واقعی مشتریان، هدف اصلی آن‌ها نیست و حالا شعارهایی به اسم فمینیسم را ملعبه‌ی کسب وکار خود کردند تا جیب زنان بیشتری را خالی کنند.

@FarnazSeifi
​​نتیجه تحقیق دانشگاه منچستر می‌گوید دو سوم زنان هنگام دویدن در خیابان‌ها، با آزار و اذیت مواجه شدند. این تحقیق که بر روی زنان در شهر منچستر انجام شد، نشان داد ۶۸٪ زنان به هنگام دویدن شکلی از آزار از جمله متلک شنیدن، سوت زدن و نگاه جنسی، پرتاب آشغال از سوی مردان راننده و در برخی موارد تعقیب شدن از سوی مردان را تجربه کردند. با این‌حال تنها ۵ درصد زنان به پلیس رفته و این موارد آزار را گزارش کردند. زنان تنها در مواردی به سراغ پلیس رفتند که آزار و اذیت بسیار جدی‌تر و از جمله دست‌مالی شدن و شکلی از آزار جنسی بود.

تحقیق می‌گوید بعضی زنان صرفا به این دلیل تنها نمی‌دوند و ترجیح می‌دهند با افراد دیگری بدوند که احساس امنیت نمی‌کنند و به وقت تنها دویدن با آزار مواجه شدند. نتیجه این تحقیق تازه‌ی دانشگاه منچستر با یافته‌های قبلی درباره‌ی ناامنی زنان به وقت دویدن، هم‌خوانی دارد. در سال ۲۰۲۱ مطالعه‌ای بر روی ۲ هزار زن دونده نشان داد ۶۰ درصد زنان با شکلی از آزار مواجه و ۲۵ درصد زنان دونده به شکل مداوم با آزار جنسی در خیابان‌ها مواجه شدند.

پیش از این کمپانی معروف «آدیداس» هم تحقیقی در میان بیش از ۹ هزار زن و مرد از کشورهای مختلف جهان انجام داد که نتایج آن هم مشابه بود. در تحقیق آدیداس مشخص شد ۹۲ درصد زنان دونده به وقت دویدن، احساس ناامنی دارند و نگران‌اند مورد آزار و اذیت، متلک و تحقیر یا حمله قرار بگیرند. این درحالی است که در تحقیق آدیداس، تنها ۲۸ درصد مردان گفتند به وقت دویدن احساس ناامنی تجربه کردند. نیمی از زنان در این تحقیق هم گفتند به وقت دویدن متلک‌های جنسیت‌زده شنیده، نگاه‌های خیره و معذب‌کننده مردان را تجربه کرده‌اند. شصت و نه درصد زنان هم گفتند به وقت دویدن اقداماتی از سر احتیاط انجام می‌دهند، از جمله این‌که موهای خود را سفت بالای سر می‌بندند، هدفون در گوش خود نمی‌گذارند، کلید خانه‌شان را در مشت پنهان کرده و می‌دوند یا با کس دیگری برای دو می‌روند تا تنها نباشند. این تحقیق همچنین نشان داد اگرچه ۶۲ درصد مردان این مساله را به رسمیت می‌شناسند، اما فقط ۱۸ درصد مردان معتقدند مردان هم سهمی و نقشی در امن‌تر کردن خیابان‌ها برای زنان دونده دارند!

زنان عملا دارند در شهرها و فضاهای عمومی می‌‌دوند که از اساس به دست مردان و برای مردان طراحی شده است و به بسیاری از نیازهای زنان برای حس امنیت بیشتر در این شهرها توجهی نشده است. کماکان در بسیاری فرهنگ‌ها، جای زن را بیش از هرچیز در خانه و چهاردیواری می‌دانند و اگرچه با ورزش زنان کنار آمدند، اما اکثریت جامعه فکر می‌کند جای ورزش زنان در چهاردیواری باشگاه و خانه است و نه در خیابان و پارک. بازاریابی و تبلیغات شرکت‌های عظیم ورزشی به شکل سنتی برای مردان و چهره‌های آن‌ها مردان بوده است. این تبلیغات در شکل دادن به برساخت‌های اجتماعی مردم در جوامع تاثیر غیرقابل انکاری داشته و دارد. دویدن در اکثر تبلیغات کماکان مردی دونده را نشان می‌دهد که در گرما به راحتی تی‌شرت خود را هم درآورده و مطمئن و بااعتماد به نفس می‌دود. در بسیاری از کشورها سهم بودجه ورزش زنان و فرهنگ‌سازی درباره‌ی حق ورزش زنان در فضای عمومی ناچیز یا ناموجود است.

@FarnazSeifi
​​تازه‌ترین آمار جهانی درباره‌ی مثله‌سازی اندام جنسی زنان، نشان از افزایش این خشونت هولناک علیه اندام جنسی زن دارد. یونیسف (صندوق کودکان سازمان ملل متحد) در گزارش مفصلی اعلام کرد در ۸ سال گذشته، مثله‌سازی اندام جنسی زنان ۱۵ درصد افزایش داشته است و اقدامات فعلی باید دست‌کم ۲۷ برابر بیشتر از این شود تا بتوان جلو این خشونت علیه زنان را گرفت.

آمار در دسترس حاکی از آن است که اندام جنسی بیش از ۲۳۰ میلیون دختر بچه در جهان مثله شده است؛ این رقم در آمارگیری جهانی قبلی که ۸ سال پیش انجام شد ۲۰۰ میلیون بود. یونیسف می‌گوید آمار نشان می‌دهد سن مثله‌سازی هم کمتر شده و بسیاری از دختربچه‌ها در سنین پایین‌تر و اغلب قبل از ۵ سالگی با این شکنجه و خشونت مواجه می‌شوند. این در حالی است که وضعیت در بسیاری از کشورهای آفریقایی که در روند امیدوارکننده‌ای با کاهش مثله‌سازی مواجه بودند، تغییر کرده و متاسفانه آمار دوباره در این کشورها بالا رفته است.

یونیسف می‌گوید مثله‌سازی اندام جنسی زنان در کشورهای بیشتری رایج نشده، بلکه در همان کشورهایی که سابقه و تاریخ طولانی در این اقدام دارند، افزایش داشته است. بنا به آمار یونیسف، کماکان بیشترین مثله‌سازی اندام جنسی زن در سومالی رخ می‌دهد. تقریبا تمامی دختربچه‌ها در سومالی این خشونت را تجربه می‌کنند. کشورهای گینه، جیبوتی، مالی و مصر در رده‌های بعدی قرار دارند. در خاورمیانه کشورهای عراق و یمن در این فهرست قرار دارند. در گامبیا همین هفته گذشته طرحی برای ممنوعیت مثله‌سازی اندام جنسی زنان در پارلمان به اسم دین و فرهنگ و عرف متوقف شد. در سیرالئون به‌رغم اقدامات بسیار هنوز این خشونت قانونی است. همین هفته‌ی قبل ۳ دختربچه در این کشور حین این عمل خشونت‌بار کشته شدند.

نکته دیگر در گزارش یونیسف این است که در اکثر کشورهایی که این عمل رایج است، اکثریت زنان و مردان در نظرسنجی‌ها می‌گویند خواهان توقف این اقدام‌اند، با این‌حال کماکان بسیاری اندام جنسی زن را مثله می‌کنند و در عملکرد آن‌ها تغییری رخ نداده است!

در کنیا که یکی از کشورهایی بود که این خشونت علیه زنان بسیار رایج بود، بعد از تصویب قانون ممنوعیت کامل مثله‌سازی اندام جنسی زن در سال ۲۰۱۱، هرسال آمار پایین آمده است. با این‌حال در میان اهالی سومالی که در مناطق شمال شرقی کنیا ساکن‌اند، این عمل افزایش داشته و حتا اندام جنسی بسیاری از زنان بالای ۳۰ سال به اسم «بازگشت به فرهنگ اصیل خود» مثله شده است. کنشگران محلی می‌گویند ثبت و دنبال کردن این اقدامات هم سخت‌تر شده، چون حالا در این مناطق عمل مثله‌سازی به دست پزشک و پرستار در محیطی استریل و امن‌تر رخ می‌دهد، در نتیجه آن‌ها با تماس‌های کمتری روبرو می‌شوند که دختربچه‌ای درحال خون‌ریزی و عفونت و غیره را از خانه‌ی غیربهداشتی زنی محلی که این عمل را انجام می‌دهد، نجات دهند. این پزشکی شدن مثله‌سازی، عملا به نفع این اقدام خشونت‌بار است و بس.

@FarnazSeif
​​«شبکه‌های اجتماعی مثل رانندگی بدون محدودیت سرعت است.» دکتر ویوک مورتی، رئیس عملیاتی خدمات بهداشت عمومی و عالی‌ترین مقام سلامت و درمان عمومی در آمریکا، تمام سال گذشته از دانشگاهی به دانشگاه دیگر رفته و این جمله را تکرار می‌کند. مورتی از تمام دولت‌ها خواسته تا قوانین و نظارت بیشتری برای کنترل میزان استفاده و محتوای شبکه‌های اجتماعی تصویب کنند و درباره‌ی اپیدمی تنهایی، بلد نبودن ارتباط گرفتن با جمع و مشکلات ناشی از آن در جوانان و نوجوانان هشدار می‌دهد.

مورتی می‌گوید در تمام دانشگاه‌هایی که می‌رود، کلی از دانشجویان هدفون در گوش به صفحه‌ی لپ تاپ خود خیره شده بودند! فضاهای عمومی دانشگاه‌ها ساکت است، دانشجویان کمتر با هم معاشرتی می‌کنند و دیگر خبری از روزهای دانشجویی خودش نیست که دانشگاه فضایی برای معاشرت و دوستی بیشتر و گپ‌های طولانی بود. مورتی می‌گوید این جوانان سوال‌هایی از او می‌پرسیدند که خود نشان از عمق بحران بلد نبودن ارتباط داشت؛ سوال‌هایی از قبیل «چطور باید با یک دانشجو دیگر سر صحبت را باز کنیم؟» مورتی امی‌گوید «انفجار استفاده از شبکه‌های اجتماعی» بدترین آسیبی است که متوجه نوجوانان و جوانان شده است.

آمارهایی که اخیرا منتشر شده، گواه دیگری بر عمق بحران است. برای اولین‌بار از زمانی که داده‌ها درباره‌ی میزان رضایت در آمریکای شمالی جمع‌آوری می‌شود، گروه سنی بین ۱۵ تا ۲۴ سال می‌گویند از افراد بزرگسال دیگر گروه‌های سنی، کمتر احساس شادمانی و رضایت دارند. داده‌ها در اروپا نیز مشابه همین است. دکتر ویوک مورتی در راستای کارزار خود به لندن سفر کرد، مورتی می‌گوید وضعیت نوجوانان و جوانان در کشورهایی مثل ژاپن، کره جنوبی و هند نیز مشابه و نگران‌کننده است.

آمار نشان می‌دهد که استفاده گسترده در گروهی که از شبکه‌های اجتماعی در آمریکا زیاد استفاده می‌کنند ، ۲۹٪ خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی، ۳۲٪ خطر ابتلا به سکته و ۵۰٪ خطر ابتلا به فراموشی را در این گروه‌ها بالا برده است. ویوک مورتی یکی از معدود مقامات عالی‌رتبه بهداشت و سلامت روان در جهان است که هشدار رسمی درباره‌ی خطرات گوناگون جسمی و روانی و اجتماعی استفاده‌ی بسیار و گسترده از شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده است.مورتی می‌گوید بین سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۲۰ میلادی، ارتباط رو در رو میان جوانان آمریکا ۷۰٪ کاهش داشته است؛ در همین حال نوجوانان به طور متوسط ۴.۸ ساعت در روز را پای شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند و یک سوم نوجوانان آمریکا تا نیمه‌شب یا ساعات دیروقت شب پای شبکه‌ی اجتماعی نشستند.

مورتی می‌گوید:«وضعیت کودکان و نوجوانان در شبکه‌های اجتماعی مثل این است که آن‌ها را سوار ماشینی کنیم که هیچ امکانات و خدماتی برای امنیت و جلوگیری از تصادف ندارد، بعد در اتوبان‌های بدون محدودیت سرعت با سرعت بالا برانند و فقط هم بهشون بگوییم خودت می‌دانی چیکار کنی دیگه!» مورتی می‌گوید وقتی دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ فن‌آوری نظارت کافی ندارند و اقدامات لازم و کافی را برای امنیت نوجوانان و جوانان لحاظ نمی‌کنند، عملا تمام این بار به دوش والدین می‌افتد که از توان و تخصص و امکانات آن‌ها بسیار فراتر و بیشتر است.
مورتی می‌گوید از دیگر آسیب‌های شبکه اجتماعی برای نوجوانان این بوده که بسیاری از آن‌ها فکر می‌کنند باید «برند شخصی» خودشون را بسازند و از این برند شخصی در شبکه اجتماعی درآمد داشته باشند. برای گروه زیادی از آن‌ها حالا وقت و انرژی گذاشتن بر «برند شخصی» و «اینفلوئنسر» شدن، مهم‌تر از درس خواندن شده است. او وضعیت شبکه‌های اجتماعی برای نوجوانان و جوانان را به پزشکی تشبیه می‌کند که به او یک بیمارستان دادند تا اداره کند، بیمارستانی که زمین‌‌اش خیس و لغزنده است، بیماران با لختگی خون و عفونت مواجه‌اند چون بهشون داروی لازم داده نشده و با ابزار آلوده معاینه شدند.

@FarnazSeifi
​​از آمریکا گرفته تا ایران، کمتر تولدی بدون خواندن ترانه‌ی معروف "Happy Birthday to You" تبریک گفته و به سر می‌شود. ترانه‌ای که به زبان‌های زیادی نسخه‌ی وطنی‌اش تولید شده و به گوش اکثر مردم شناخته شده است. کتاب رکوردهای گینس می‌گوید هیچ ترانه‌ی انگلیسی زبان دیگری به اندازه‌ی این ترانه شنیده و پخش نشده است.

اما کمتر کسی می‌داند که ترانه‌ی معروف «تولدت مبارک» را خواهران هیل - میلدرد جین و پتی اسمیت - سرودند. دو خواهری که از پیشگامان آموزش کودک محسوب می‌شدند. این دو خواهر در سال ۱۸۹۳ میلادی، ابتدا ترانه‌ی "Good Morning to All" را سرودند. پتی اسمیت هیل بعدها گفت که هدف آن‌ها خلق ترانه‌هایی بود که به گوش یک کودک که مهارت‌های درک موسیقی محدودی دارد، شیرین و شنیدنی و آسان باشد. خواهران ابتدا ترانه‌ی «صبح همگی بخیر» را که ریتم یکسانی با ترانه‌ی «تولدت مبارک» داشت، برای بچه‌های کودکستانی در لوئیس‌ویل در ایالت کنتاکی می‌خواندند. اما چه شد که آن ترانه اصلی اولی به «تولدت مبارک» تبدیل شد؟

یک روایت این است که در جشن تولدی در کنتاکی که خواهران هم حضور داشتند، خواهران جای «صبح همگی بخیر»، «تولدت مبارک» را جایگزین کرده و برای متولد خواندند. از اساس یکی از ویژگی‌های این ریتمی که خواهران ساختند، این بود که کودک به سادگی بتواند جملات دیگری را جایگزین جمله‌ی اولیه کند و به این شکل، با ترانه اخت شده و از بازی با ترانه لذت ببرند.

نقش خواهران هیل در آموزش کودکان بسیار کلیدی است. پتی اسمیث هیل را عامل اصلی می‌دانند که کودکان امروز به مهدکودک می‌روند. او در زمان خود این باور پیشرو را داشت که تاثیر آموزش در اولین سال‌های حیات انسان، کلیدی است و خلاقیت، مهارت‌های اجتماعی و مهارت‌های عاطفی انسان در این سال‌های نخستین شکل می‌گیرد. بنابراین مهم است که فضایی باشد که افرادی با تجربه و دانش، بر توسعه و آموزش این مهارت‌ها به کودکان متمرکز شوند. در رسانه‌های باقی‌مانده از آن زمان، او بلندترین صدایی است که تمام تلاش‌اش را می‌کرد تا والدین را ترغیب و مجاب کند که بچه‌ها را به مهدکودک بفرستند و نهادها را وادار کند تا برای تاسیس مهدکودک، هزینه کنند. او اولین رئیس «انجمن ملی آموزش کودکان» در آمریکا و استاد دانشگاه کلمبیا بود. او اسباب‌بازی هم ساخته بود که چیزی شبیه به لگو بود که بعدها فراگیر شد، از اسباب‌بازی ساخته‌ی او در مهدکودک‌های بسیاری استفاده می‌شد.

میلدرد که یک پیانیست حرفه‌ای بود و تاریخ موسیقی محلی را جمع‌آوری می‌کرد، یکی از اولین کسانی بود که پیش‌بینی کرد و نوشت این زمزمه‌ی موسیقی که سیاهان می‌نوازند (موسیقی که بعدها نام جز و بلوز گرفت)، نوایی است که روزی فراگیر و جهانی خواهد شد و تاکید کرده بود در ایالت کنتاکی، عمده‌ی تلاش‌ها باید معطوف به حفظ، تحقیق و بررسی و اشاعه موسیقی سیاهان باشد، نه موسیقی سفیدپوستان. او بود که اهمیت نوایی ساده که به گوش کودک خردسال بنشیند و در حد درک محدود کودک از موسیقی باشد، فهمید و به دنبال خلق چنین ریتمی رفت. میلدرد در سال ۱۹۱۶ و پیش از این‌که «تولدت مبارک» فراگیر و پای اصلی بساط هر تولد شود، درگذشت.

پتی و میلدرد، دختران کشیشی با عقاید پیشرو و مدرن بودند که معتقد بود زنان نباید برای زندگی و امورات روزمره و مخارج مالی خود به مردان وابسته باشند، او که مدرسه‌ای ویژه‌ی دختربچه‌ها تاسیس کرده بود از اولین کسانی بود که به دختربچه‌ها تئوری تکامل، زمین‌شناسی و ستاره‌شناسی یاد داد.

@FarnazSeifi
​​ویرجینیا وولف در اثر فمینیستی معروفش - «اتاقی از آن خود»- نوشت بیایید تصور کنیم ویلیام شکسپیر، خواهری هم داشت با استعدادها و توانایی‌های مشابه. این خواهر به احتمال زیاد نصیبی از زندگی جز ازدواج، بچه‌داری، کار سخت خانه‌داری نمی‌برد و استعدادهایش هرز می‌رفت، چرا که زن بود. جنسیت، مانع بزرگ و همیشگی پیشرفت او می‌بود و همزمان برادرش، ویلیام، می‌درخشید و هر روز موقعیت و موفقیت بهتری کسب می‌کرد چرا که مرد بود. نام این کانال نیز در راستا و ادای احترام به «خواهر شکسپیر» است و وولف که کلیدی‌ترین مفهوم فمینیستی را با یک مثال ملموس، انقدر درخشان توصیف کرد.

حالا کتاب تازه‌ای منتشر شده با عنوان «خواهران شکسپیر: زنان چطور رنسانس را نوشتند». کتابی که درباره‌ی چهار زن در همان دوران شکسپیر است که نویسنده بودند و با قلم خود تاثیرگذار بودند. این کتاب تحقیقی را ریمی تارگوف، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه برندایس در ماساچوست آمریکا نوشته است. این چهار زن ان کلیفورد (روزنگار نویس معروف آن دوران)، مری سیدنی (خواهر شاعر معروف سر فیلیپ است که ترجمه‌ی او از اشعار مذهبی انجیل در دوران خود بسیار ستایش شد)، آملیا لانیر(دختر یک مهاجر ایتالیایی به انگلیس که اولین زن در جهان انگلیسی ‌زبان بود که به شکل رسمی خود را شاعر نامید) و الیزابت کری (شاگرد نابغه‌ای که اولین زن در جهان انگلیسی زبان بود که نمایشنامه‌ای منتشر کرد.)

این کتاب تازه به هیچ‌وجه رد صحبت و استدلال ویرجینیا وولف نیست. اتفاقا به نوعی تایید اوست که زنان در دوران شکسپیر چه موانع، مشکلات، محدودیت‌های عجیبی داشتند تا به حداقلی از هنر و ادبیات بپردازند و در این میان تنها معدودی مثل این چهار زن‌اند که موفق می‌شوند برای خود شهرتی به دست بیاورند. مری سیدنی اولین اشعار خود را به نام برادرش منتشر کرد، تنها وقتی اشعارش توجه‌ها را جلب کرد و محبوب شد، توانست بگوید او سراینده‌ی این اشعار است. الیزابت کری نمایشنامه خود را فقط با حرف اول نام‌اش منتشر کرد، چون بی‌شم اگر اسم خود را بنویسد، کسی سر سوزنی به اثرش توجه نکرده و توهین و تمسخر و خشم هم نصیب‌اش می‌شد که چرا زنی جرات کرده و نمایشنامه نوشته است. ان کلیفورد که تنها فرزند باقی‌مانده‌ی پدر اشراف‌زاده‌اش بود، ۴ دهه از عمر خود را صرف دعوای حقوقی کرد تا از میراث پدرش به او چیزی برسد و همه چیز نصیب عموها و عموزاده‌های مذکر نشود. وقتی پادشاه وقت انگلیس قبول کرد او را برای دعوای حقوقی‌اش ببیند، ان در دفترچه خاطرات‌اش نوشت که «حالا در برابر چشم جهان، نقش تازه‌ای را دارد و باید از پس‌اش بربیایم.» اشاره به این‌که می‌رود تا از حق ارث زنان در نزد شاه دفاع کند.

در میان این چهار زن، تنها آملیا لانیر بود که در آن دوران آثارش را به اسم خود نوشت. برخلاف بسیاری از نویسندگان آن دوران، هیچ متنی در نقد و بررسی کتاب او موجود نیست یا باقی نمانده است. خود این نشانه‌ی دیگری است که چطور عرصه‌ی فرهنگ به کل اثر زنی را نادیده گرفت. کتاب او بعد از چاپ، دیگر تا ۳۶۰ سال بعد بازنشر نشد.

این کتاب تازه تصویر چندگانه‌ی مهمی از زندگی سیاسی، اجتماعی و مذهبی زنان همدوره‌ی ویلیام شکیپیر به ما می‌دهد. خود او می‌گوید به ندرت ممکن است کسی خارج از جهان آکادمیا با تخصص تاریخ ادبیات انگلیس، اصلا اسمی از این زنان شنیده باشد. حق با ویرجینیا وولف بود، شکسپیر اگر خواهری داشت با استعدادهای مشابه، به احتمال زیاد هیچ بهره و نصیبی از زندگی فرهنگی و روشن‌فکری نداشت یا اگر هم موفق می‌شد چیزی منتشر کند، با اسم مستعار بود یا نادیده گرفته می‌شد.

@FarnazSeifi
​​در سال ۱۹۶۲ میلادی ریچل کارسون، زیست‌شناس آمریکایی متخصص در زیست دریا، کتاب مهم «بهار خاموش» را نوشت. کتابی که یکی از اولین آثار منتشره درباره‌ی بحران زیست محیطی محسوب می‌شود. کارسون در این کتاب به اثر مخرب استفاده از آفت‌کش‌ها در کشاورزی پرداخت و هشدار داد که این استفاده‌ی گسترده از آفت‌کش نه تنها به کیفیت مواد غذایی انسان آسیب می‌زند، بلکه محیط زیست - از هوایی که تنفس می‌کنیم تا کیفیت خاک و محیط زیست دریاها - را مختل و ویران می‌کند.

کارسون اولین کسی بود که درباره‌ی اثرات مخرب «ددت» (یکی از معروف‌ترین آفت‌کش‌ها) هشدار داد و به تفصیل توضیح داد که ددت چه اثر بدی بر محیط زیست و سلامت انسان دارد. او اولین کسی بود که از اثر احتمالی این مواد شیمیایی بر گسترش سرطان‌ها و آسیب‌های ژنتیکی در انسان گفت و مساله‌ی تخریب زنجیره‌ی غذایی انسان را توضیح داد. نکته‌ی مهم کتاب او این بود که کارسون کتاب را برای مخاطب عام نوشت، نه جهان خوانندگان محدود آکادمی. نثر او شاعرانه و دلنشین بود و دغدغه و توضیح علمی او را برای گروه وسیعی از مخاطبان کاملا همه‌فهم کرده بود.

بلافاصله بعد انتشار کتاب، ریچل کارسون با حجم وسیع و عجیبی از حملات مواجه شد. حملاتی که زن‌ستیزانه و جنسیت‌زده بود و به‌ویژه از سوی مردان آکادمی بر سر او ریخت و از سوی دیگر به تهدیدهای شخصی و جانی هم رسید! نشریات وقت یکی بعد از دیگری مردان هم‌رشته‌ی او را می آورند تا با چند جمله‌ی جنسیت‌زده و تحقیرآمیز اثر او را تخریب کنند. مجله‌ی «تایم» در گزارشی که درباره‌ی کتاب نوشت، اثر او را «احساساتی و ناشی از هیستریای زنانه‌ی نویسنده» توصیف کرد و نتیجه گرفت که کتاب ارزشی ندارد و آفت‌کش‌ها و به‌ویژه ددت خطری بر سلامت انسان و زنجیره‌ی غذایی ندارد! یکی از مسئولان اداره‌ی فدرال مهار آفت‌کش‌ها در آمریکا در مصاحبه با نشریه‌ی دیگری به ادله‌ی کارسون خندید و گفت:«اون زن ترشیده را می‌گویید؟ ترشیده بود، مگه نه؟ ترشیده برای چی نگران ژنتیک است؟ مگه قراره بچه‌ای داشته باشد؟»

یک سال بعد، کارسون در اثر ابتلا به سرطان پستان از دنیا رفت. اما چندی قبل از مرگ‌اش در حین اوج بیماری، در کنگره‌ی آمریکا حاضر شد و بار دیگر درباره‌ی خطرات نظارت ناکافی و نادقیق بر آفت‌کش‌ها و استفاده‌ی گسترده از آن هشدار داد و از نمایندگان کنگره خواست نه تنها با تصویب قوانینی مانع از استفاده‌ی بی‌رویه از آفت‌کش‌ها و به‌ویژه ممنوعیت ددت شوند، بلکه در صحن علنی کنگره هشدار داد با ادامه‌ی وضعیت فعلی شاهد «ویرانی محیط‌زیست خواهیم بود. آن‌چنان که ممکن است رودها خشک شوند، خاک‌ها غیرقابل کشت شوند، هوایی که تنفس می‌کنیم آلوده و دشمن جان ما شود.»

او یکی از چندنفری است که یونسکو «روز جهانی زمین» (۲۲ آوریل) را به یاد و تقدیر از زحمات آن‌ها به عنوان روز زمین انتخاب کرد. یونسکو اعلام کرد کتاب مهم او چه اثر شگرفی در جلب افکار عمومی به مساله‌ی مهم و روزمره‌ی حفظ زمین داشته است. در اولین سالی که در آمریکا روز جهانی زمین جشن گرفته شد، اولین درخت به مناسب این روز به نام و خاطره و تقدیر از کتاب‌ها و زحمات ریچل کارسون به دست گای‌لورد نلسون، سناتور ایالت ویسکانسین که از هواداران حفظ محیط زیست بود، کاشته شد.

@FarnazSeifi
​​دنیس موک‌وگه، پزشک متخصص زنان، فعال حقوق بشر و یکی از برندگان جایزه‌ی نوبل صلح در سال ۲۰۱۸ می‌گوید وضعیت هزاران زن و دختر در جمهوری دموکراتیک کنگو «لکه‌ی ننگ بر بشریت» است و همه‌ی ما باید احساس شرمساری کنیم که زنان و دختران کنگو را به دست فراموشی سپردیم.

دنیس موک‌وگه، پزشک ۶۹ ساله، از سال ۱۹۹۹ تا به امروز بیش از ۸۰ هزار زن و دختر نجات‌یافته از تجاوز جنسی را پناه داده و درمان کرده است. زنان و دخترانی که قربانی جنگ میان گروه‌های شبه‌نظامی در کنگو شدند؛ تجاوز یکی از سلاح‌های اصلی این شبه‌نظامیان در جنگ طولانی و خونین کنگو بود. موک‌وگه می‌گوید هنوز هر روز دستکم ۵ تا ۷ زن به بیمارستان او مراجعه می‌کنند که به آن‌ها از سوی شبه‌نظامیان تجاوز شده است. دکتر موک‌وگه می‌گوید اگرچه تجاوز به عنوان سلاح جنگی به رسمیت شناخته شده است، اما با این‌حال در مقایسه با دیگر اشکال جنگ، کماکان با کم‌توجهی مواجه است و بسیاری از دولت‌ها و نظام‌های قضایی این مساله را جدی نگرفته و اقدامات لازم برای بازداشت و مجازات این گروه از مجرمان جنگی را انجام نمی‌دهند. موک‌وگه در سخنرانی خود به هنگام دریافت جایزه‌ی صلح نوبل از اولین افراد قربانی تجاوز که درمان کرد گفت:‌ دختری که به او تجاوز و سپس به اندام جنسی او شلیک شده بود و دیگری کودکی ۱۸ ماهه که به او وحشیانه تجاوز شده بود.

شرق کنگو هنوز عرصه‌ی نبرد ریز و درشت گروه‌های شبه‌نظامی است. به گفته‌ی موک‌وگه نزدیک به صد گروه شبه‌نظامی در این منطقه فعال‌اند و بیشترین آمار تجاوز به زنان و دختران نیز همین‌جا رخ می‌دهد. از سال ۲۰۲۱ تاکنون بیش از یک میلیون و هفتصد هزار نفر از ساکنان کیوو شمالی در کنگو مجبور به ترک خانه‌ها و فرار از منطقه شدند. صدها هزار تن از مردم نیز در کمپ‌های پناهجویی پرجمعیت با امکانات ناچیز مجبور به زندگی شدند.

دنیس موک‌وگه کماکان رایگان زنان و دختران مورد تجاوز قرار گرفته را درمان می‌کند، به این سو و آن سوی جهان می‌رود و برای حقوق نجات‌یافتگان از تجاوز جنسی فعالیت می‌کند و به دنبال آن است که جهان قوانین جدی‌تر و سفت و سخت‌تری برای شناسایی، بازداشت و مجازات عاملان تجاوز به زنان و دختران تصویب کند. موک‌وگه به همراه نادیا مراد، فعال حقوق زنان ایزدی که هر دو باهم برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل سال ۲۰۱۸ شدند، سازمان «Global Survivors Fund» را تاسیس کرده و به دنبال گرفتن غرامت برای نجات‌یافتگان از تجاوز جنسی در جنگ و نبردند.

@FarnazSeifi
​​تحقیق تازه‌ای که در نشریه‌ی پزشکی معتبر Lancet منتشر شد، نشان می‌دهد که زنان در مقایسه با مردان سال‌های بیشتری را درگیر بیماری و درد و عوارض‌اش می‌گذرانند، در حالی که مردان بیشتر به بیماری‌های مهلک که منجر به مرگ می‌شود، مبتلا می‌شوند.

این تحقیق که مجموع ۲۰ بیماری شایع و جدی را که می‌تواند منجر به مرگ شود در میان زنان و مردان مقایسه کرده، می‌گوید زنان در مجموع بیشتر به بیماری‌هایی مثل مشکلات ستون فقرات و استخوان، بیماری‌های روان، سردردهای جدی و ادامه‌دار و معلولیت و کم‌توانی مبتلا می‌شوند. این‌ها اغلب بیماری‌هایی است که آدمی را نمی‌کشد، اما کیفیت زندگی را برای سال‌های طولانی تحت‌تاثیر قرار داده و زندگی را با درد و رنج جسمی و روانی بسیار همراه می‌کند. در مقابل مردان بیشتر به بیماری‌هایی مثل بیماری‌های قلبی، کوید-۱۹، بیماری‌های تنفسی و کلیوی و جراحات جدی در تصادفات جاده‌ای مبتلا می‌شوند که همگی می‌توانند کشنده باشند و باعث مرگ زودرس.

تحقیق همچنین می‌گوید شکاف بین ابتلا به هر دو گروه بیماری‌ها با افزایش سن زنان و مردان، بیشتر می‌شود. از آن‌جایی که زنان به طور متوسط عمر طولانی‌تری از مردان دارند، سال‌های بیشتری را با بیماری‌ و دردهای مزمن سپری می‌کنند. دکتر لوئیزا سوریو فلور از دانشگاه واشنگتن که سرپرست این تحقیق است، می‌گوید نتیجه تحقیق نشان داد در ۳۰ سال گذشته پیشرفت جهانی چندانی در مواجهه با سلامت عمومی رخ نداده است:«زنان سال‌های طولانی‌تری از عمر خود را در وضعیت سلامتی آسیب‌دیده و ضعیف سپری می‌کنند، شرایطی که موجب بیماری‌های جسمی و روانی مزمن زنان می‌شود عملا تغییر چندانی نکرده است و علم پزشکی کماکان توجه چندانی به این دسته از مشکلات و بیماری‌ها نکرده که کشنده نیست اما مزمن است و سال‌ها تو را درگیر درد و عوارض می‌کند.»

دست‌اندرکاران این تحقیق می‌گویند یک موضوع مهم این است که عوامل اجتماعی و بیولوژیک از ابتدای زندگی زنان و مردان را در معرض بیماری‌ها و مشکلات متفاوت از یکدیگر قرار می‌دهد. این تحقیق بیماری‌هایی را که با یک جنسیت خاص مرتبط است ( مثل سرطان‌های رحم و تخمدان یا سرطان پروستات) شامل نشده و بیماری‌های مشترک بین زنان و مردان را بررسی کرده است.

تحقیق می‌گوید زنان بسیار بیشتر به دردهای کمر، افسردگی، اضطراب، دردهای مفاصل و استخوان، بیماری آلزایمر و انواع دیگر فراموشی، اچ‌آی‌وی و ایدز مبتلا می‌شوند. محققان این تحقیق می‌گویند اغلب این بیماری‌ها در سطح جهانی بسیار کمتر بررسی شده و بودجه برای تحقیق و بهتر کردن کیفیت زندگی مبتلایان مصروف این بیماری‌ها می‌شود. دو بیماری روان رایج - افسردگی و اضطراب - دو نمونه این بیماری‌هایند که هنوز در کشورهای زیادی آن‌چنان که باید جدی هم گرفته نمی‌شود. تحقیق می‌گوید نظام‌های درمانی و سلامت عمومی باید بودجه و امکانات بهتری به بیماری‌هایی تخصیص دهد که سال‌ها درد و رنج مزمن به همراه دارد، اما کشنده نیست.
@FarnazSeifi